آبرو (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آبرو بر حیثیتی از
انسان اطلاق میشود که مورد
ستایش یا
سرزنش واقع میگردد، خواه در خود او باشد یا در
خانواده و کسانی که به گونهای با او پیوند دارند.
آبرو به معنای اعتبار، قدر،
جاه،
شرف، عرض،
ناموس است.
در این مدخل از واژههای
تعفف، وجیه، و هر آن چه که لازمه معانی آن، آبرو یا بی آبرویی باشد مانند: «بیاض وجه»، «سواد وجه»، «مرجو»، «نجات از خزی»، «نفی خزی»، «نفی ذلت»، «نهی از
تمسخر»، «نهی از طرد»، «نهی از
غیبت»، «ود»، «نفی فضاحت» و... استفاده شده است.
در
قرآن کریم افرادی به عنوان آبرومند معرفی شدهاند.
اصحاب صفه،
فقیران آبرومند :
۱. «للفقراء الذین احصروا فی سبیل الله لایستطیعون ضربا فی الارض یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف تعرفهم بسیمهم لایسئلون الناس الحافا...؛
(انفاق شما، مخصوصا بايد) براي نيازمنداني باشد كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته اند، (و توجه به آيين خدا، آنها را از وطنهاي خويش آواره ساخته، و شركت در ميدان
جهاد، به آنها اجازه نميدهد تا براي تامين هزينه زندگي، دست به كسب و تجارتي بزنند،) نميتوانند مسافرتي كنند (و سرمايه اي به دست آورند،) و از شدت خويشتن داري، افراد ناآگاه آنها را بينياز ميپندارند، اما آنها را از چهره هايشان ميشناسي، و هرگز با اصرار چيزي از مردم نميخواهند. ...» مقصود از «الفقراء الذین احصروا» طبق روایت منقول از
امام باقر علیهالسلام اصحاب صفه است.
۲. «و لاتطرد الذین یدعون ربهم بالغدوة و العشی یریدون وجهه... فتطردهم فتکون من الظـلمین؛
آنها را كه
صبح و
شام خدا را ميخوانند و جز ذات پاك او نظري ندارند، از خود دور مكن... اگر آنها را طرد كني از
ستمگران خواهي بود.» «الذین یدعون»، گروهی از
صحابه، معروف به اصحاب صفه بودند که وضع اقتصادی مناسبی نداشتند. نهی از طرد آنان احتمال دارد برای حفظ آبروی آنان باشد.
۳. «واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغدوة و العشی یریدون وجهه و لاتعد عیناک عنهم...؛
با كساني باش كه پروردگار خود را صبح و
عصر ميخوانند، و تنها ذات او را مي طلبند، هرگز چشمهاي خود را، بخاطر زينتهاي دنيا، از آنها برمگير.... » شان
نزول نشان میدهد که منظور از «الذین یدعون ربهم» اصحاب صفه است.
پدر و
مادر مریم علیهاالسلام در دیدگاه مردم:
«فاتت به قومها تحمله قالوا یمریم لقد جئت شیئا فریا؛ یاخت هرون ما کان ابوک امرا سوء و ما کانت امک بغیا؛ فاشارت الیه قالوا کیف نکلم من کان فی المهد صبیا؛ قال انی عبدالله ءاتینی الکتب و جعلنی نبیا؛
(مريم) او را در
آغوش گرفته به سوي قومش آمد، گفتند: اي مريم! كار بسيار
عجیب و بدي انجام دادي!اي خواهر
هارون! نه پدر تو مرد بدي بود، و نه مادرت زن بدكاره اي! (مريم) اشاره به او كرد، گفتند ما چگونه با كودكي كه در
گاهواره است سخن بگوئيم؟! (ناگهان
عیسی زبان به سخن گشود) گفت من بنده خدايم به من
کتاب (آسماني) داده و مرا
پیامبر قرار داده است.»
یکی از آبرومندان حضرت صالح علیهالسلام است.
حضرت صالح علیهالسلام دارای
عزت و آبرو در پیشگاه
خدا :
«فلما جاء امرنا نجینا صلحا و الذین ءامنوا معه برحمة منا و من خزی یومئذ...؛
هنگامي كه فرمان ما (دائر به مجازات اين قوم) فرا رسيد صالح و كساني را كه با او ايمان آورده بودند به رحمت خود (از آن عذاب) و از رسوائي آن روز رهائي بخشيديم....» ر
هایی صالح علیهالسّلام و همگامانش از
عذاب استیصال که باعث فضاحت و
بی آبرویی میشد، نشان میدهد که
خدا درصدد حفظ آبروی او بوده است.
صالح علیهالسّلام ، دارای عزت و آبرو نزد قومش:
«قالوا یصلح قد کنت فینا مرجوا قبل هذا....؛
گفتند اي صالح! تو پيش از اين مايه
امید ما بودي! ....» «مرجوا» از ریشه «
رجا» به معنای
امیدواری است و «مرجو» به کسی اطلاق میشود که مایه امیدواری باشد. مایه امید بودن، ملازم با وجاهت و اعتبار اجتماعی است که از آن به
آبرو تعبیر میشود.
حضرت عیسی علیهالسلام شخصیتی آبرومند در
دنیا و
آخرت:
«... ان الله یبشرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم وجیها فی الدنیا و الاخرة...؛
... خداوند تو را به كلمهاي (وجود با عظمتي) از طرف خودش
بشارت ميدهد كه نامش
مسیح، عيسي
پسر مريم است، در حالي كه در اين جهان و جهان ديگر، صاحب شخصيت خواهد بود....»
حضرت لوط علیهالسلام خواستار حفظ آبروی خویش نزد
مهمانان خود:
۱. «وجآءه قومه یهرعون الیه ومن قبل کانوا یعملون السیـات قال یـقوم هـؤلاء بناتی هن اطهر لکم فاتقوا الله ولاتخزون فی ضیفی الیس منکم رجل رشید؛
و قومش به سرعت به سراغ او آمدند - و قبلا كارهاي بد انجام ميدادند - گفت اي قوم من! اينها دختران منند، براي شما پاكيزهترند (با آنها
ازدواج كنيد و از اعمال شنيع صرفنظر نمائيد) از خدا بترسيد و مرا در مورد ميهمانهايم رسوا مسازيد، آيا در ميان شما يك مرد رشيد وجود ندارد؟! »
۲. «قال ان هـؤلاء ضیفی فلاتفضحون ؛ واتقوا الله ولاتخزون؛
(لوط) گفت اينها ميهمانان منند، آبروي مرا نريزيد! و از خدا بپرهيزيد و مرا
شرمنده نسازيد! »
نیکوکاران، انسانهایی محبوب و آبرومند:
«ان الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت سیجعل لهم الرحمـن ودا؛
كساني كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند خداوند رحمن محبت آنها را در دلها ميافكند»
محسنان، مردمی آبرومند در
روز قیامت:
«للذین احسنوا الحسنی و زیادة و لایرهق وجوههم قتر و لاذلة اولـئک اصحـب الجنة...؛
كساني كه
نیکی كردند، پاداش نيك و زياده بر آن دارند و
تارییکی و ذلت چهره هايشان را نميپوشاند آنها ياران بهشتند... » «قتر» در لغت به معنای
غبار است.
و «ذلة» به معنای رسوایی و خواری است.
نفی آن دو از محسنان، بر آبرومندی آنان در روز قیامت دلالت میکند.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، شخصیتی آبرومند:
«... یوم لایخزی الله النبی...؛
در آن روزي كه خداوند پيامبر را خوار نميكند....»
حضرت مریم علیهاالسلام، شخصیتی آبرومند از دیدگاه مردم:
۱. «قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا ؛ فاجاءها المخاض الی جذع النخلة قالت یلیتنی مت قبل هذا و کنت نسیا منسیا؛
درد
وضع حمل او را به كنار تنه
درخت خرمائي كشاند، (آنقدر ناراحت شد كه) گفت اي كاش پيش از اين مرده بودم و به كلي فراموش شده بودم. » آرزوی
مرگ و فراموش شدن از سوی مریم علیهاالسّلام هنگام پدیدار شدن درد
زایمان، از این حقیقت حکایت دارد که وی وجاهت و اعتبار داشته و نگران از دست دادن آن بوده است.
۲. «فاتت به قومها تحمله قالوا یمریم لقد جئت شیئا فریا ؛ یاخت هرون ما کان ابوک امرا سوء و ما کانت امک بغیا؛
(مريم) او را در آغوش گرفته به سوي قومش آمد، گفتند: اي مريم! كار بسيار عجيب و بدي انجام دادي! اي خواهر هارون! نه پدر تو مرد بدي بود، و نه مادرت زن بدكاره اي!»
ترس از آبروریزی، علت آرزوی
مرگ از سوی مریم علیهاالسّلام هنگام
زایمان :
«قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا ؛ فاجاءها المخاض الی جذع النخلة قالت یلیتنی مت قبل هـذا...؛
درد وضع حمل او را به كنار تنه درخت خرمائي كشاند، (آنقدر ناراحت شد كه) گفت اي كاش پيش از اين مرده بودم ... »
برداشت فوق براساس سیاق
آیات و روایتی از
امام صادق علیهالسلام است که فرمود: مریم علیهاالسّلام در میان
قوم خود، شخص زیرکی را نمیشناخت که او را از نسبت ناروا
تبرئه کند.
موسی علیهالسلام شخصیتی آبرومند نزد
خدا:
«لاتکونوا کالذین ءاذوا موسی فبراه الله مما قالوا و کان عند الله وجیها؛
اي كساني كه ايمان آورده ايد همانند كساني نباشيد كه موسي را
آزار دادند و خداوند او را از آنچه در حق او ميگفتند مبرا ساخت، و او نزد خداوند آبرومند (و گرانقدر) بود.»
مؤمنان، شخصیتهای آبرومند، عزیز و با حیثیت:
۱. «یا ایها الذین ءامنوا لایسخر قوم من قوم عسی ان یکونوا خیرا منهم و لا نساء من نساء عسی ان یکن خیرا منهن و لا تلمزوا انفسکم و لا تنابزوا بالالقب بئس الاسم الفسوق بعد الایمن...؛
اي كساني كه ايمان آورده ايد نبايد گروهي از مردان شما گروه ديگر را
استهزا كنند، شايد آنها از اينها بهتر باشند، و نه زناني از
زنان ديگر شايد آنان بهتر از اينان باشند، و يكديگر را مورد
طعن و
عیبجوئی قرار ندهيد، و با القاب زشت و ناپسند ياد نكنيد، بسيار بد است كه بر كسي بعد از
ایمان نام كفر بگذاريد....»
۲. «یا ایها الذین ءامنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه....؛
اي كساني كه ايمان آورده ايد! از بسياري از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضي از گمانها
گناه است، و هرگز (در كار ديگران)
تجسس نكنيد، و هيچيك از شما ديگري را
غیبت نكند، آيا كسي از شما دوست دارد كه
گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (به يقين) همه شما از اين امر
کراهت داريد....» اگرچه در
آیه فوق از
آبروریزی سخنی به میان نیامده است، ولی
نهی از
تمسخر، احتمال دارد به سبب این باشد که مسخره کردن، مایه
وهن و شکستن اعتبار افراد میشود.
۳. «... یوم لایخزی الله النبی و الذین ءامنوا معه...؛
... در آن روزي كه خداوند پيامبر و كساني را كه با او ايمان آوردند خوار نميكند....»
مؤمنان تابع صالح علیهالسلام مردمی آبرومند و در
امان از
عذاب رسواگر:
«فلما جاء امرنا نجینا صلحا و الذین ءامنوا معه برحمة منا و من خزی یومئذ...؛
هنگامي كه فرمان ما (دائر به مجازات اين قوم) فرا رسيد صالح و كساني را كه با او ايمان آورده بودند به رحمت خود (از آن عذاب) و از رسوائي آن روز رهائي بخشيديم ....»
اصحاب صفه، مؤمنان آبرومند:
«للفقراء الذین احصروا فی سبیل الله لایستطیعون ضربا فی الارض یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف تعرفهم بسیمهم لایسئلون الناس الحافا...؛
(انفاق شما، مخصوصا بايد) براي نيازمنداني باشد كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته اند، (و توجه به آيين خدا، آنها را از وطنهاي خويش آواره ساخته، و شركت در ميدان جهاد، به آنها اجازه نميدهد تا براي تامين هزينه زندگي، دست به كسب و تجارتي بزنند،) نميتوانند مسافرتي كنند (و سرمايه اي به دست آورند،) و از شدت خويشتن داري، افراد ناآگاه آنها را بينياز ميپندارند، اما آنها را از چهره هايشان ميشناسي، و هرگز با اصرار چيزي از مردم نميخواهند. ...»
مؤمنان، انسانهایی آبرومند در قیامت:
«یوم تبیض وجوه وتسود وجوه فاما الذین اسودت وجوههم اکفرتم بعدایمـنکم فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون؛
(آن عذاب عظيم) روزي خواهد بود كه چهره هايي
سفید، و چهره هايي
سیاه ميگردد، اما آنها كه صورتهايشان سياه شده، (به آنها گفته ميشود:) آيا بعد از ايمان (و
اخوت و برادري در سايه آن) كافر شديد؟ پس بچشيد عذاب را، به سبب آنچه كفر ميورزيديد! »
محبوبیت و آبرومندی مؤمنان
نیکوکار:
«ان الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت سیجعل لهم الرحمـن ودا؛
كساني كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند خداوند
رحمان محبت آنها را در دلها ميافكند.»
عنایت خاص
خدا بر حفظ آبرو و اعتبار
حضرت یوسف علیهالسلام:
«و رودته التی هو فی بیتها عن نفسه و غلقت الابوب و قالت هیت لک قال معاذ الله انه ربی احسن مثوای ؛ و لقد همت به و هم بها لولا ان رءا برهن ربه کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء ...؛
و آن زن كه يوسف در خانه او بود از او تمناي كامجوئي كرد و درها را بست و گفت بشتاب بسوي آنچه براي تو مهياست! (يوسف) گفت پناه ميبرم بخدا، او (
عزیز مصر) صاحب
نعمت من است، مقام مرا گرامي داشته (آيا ممكن است به او
ظلم و
خیانت كنم ؟) مسلما ظالمان رستگار نميشوند. آن زن قصد او را كرد، و او نيز - اگر برهان پروردگار را نميديد - قصد وي را - مينمود، اينچنين كرديم تا بدي و
فحشاء را از او دور سازيم ....» این که خدا در حساسترین وضع،
برهان خود را به
یوسف علیهالسّلام نشان داد تا او را از انجام کاری ناشایست بازدارد، از عنایت
خدا به حفظ آبروی او حکایت دارد. گفتنی است: بنابراین احتمال که فراز «کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء» به معنای منع
اشاعه فحشا و در نتیجه، واکنش
مردم و
آبروریزی باشد، نکته برداشت شده تقویت میشود.
آبرومندان در قیامت عبارتند از:
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و
مؤمنان دارای آبرو در
قیامت :
«... یوم لایخزی الله النبی و الذین ءامنوا معه...؛
... در آن روزي كه خداوند پيامبر را خوار نميكند....»
مسیح علیهالسّلام شخصیتی آبرومند در عالم
آخرت :
«... ان الله یبشرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم وجیها فی الدنیا و الاخرة...؛
... خداوند تو را به كلمهاي (وجود با عظمتي) از طرف خودش بشارت ميدهد كه نامش مسيح، عيسي پسر مريم است، در حالي كه در اين جهان و جهان ديگر، صاحب شخصيت خواهد بود....»
محسنان، مردمی آبرومند در روز
قیامت:
«للذین احسنوا الحسنی و زیادة و لایرهق وجوههم قتر و لاذلة اولـئک اصحـب الجنة....؛
كساني كه
نیکی كردند، پاداش نيك و زياده بر آن دارند و
تارییکی و ذلت چهره هايشان را نميپوشاند آنها ياران بهشتند... »
مؤمنان، آبرومندان در قیامت :
«یوم تبیض وجوه وتسود وجوه فاما الذین اسودت وجوههم اکفرتم بعدایمـنکم فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون؛
(آن عذاب عظيم) روزي خواهد بود كه چهره هايي
سفید، و چهره هايي
سیاه ميگردد، اما آنها كه صورتهايشان سياه شده، (به آنها گفته ميشود:) آيا بعد از ايمان (و
اخوت و برادري در سايه آن) كافر شديد؟ پس بچشيد عذاب را، به سبب آنچه كفر ميورزيديد! »
••• لزوم رعايت آبروى
فقیران مؤمن:
۱. «الذین ینفقون امولهم فی سبیل الله ثم لایتبعون ما انفقوا منا و لا اذی لهم اجرهم عند ربهم....؛
كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق ميكنند، سپس به دنبال انفاقي كه كرده اند، منت نميگذارند و آزاري نميرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است....» سفارش به رعایت حال
فقیران، هنگام اعطای
صدقه و پرهیز از منت گذاری و اذیت آنان بیان کننده نکته یاد شده است.
۲. «قول معروف و مغفرة خیر من صدقة یتبعها اذی...؛
گفتار پسنديده (در برابر نيازمندان)، و عفو (و گذشت از خشونتهاي آنها)، از بخششي كه آزاري به دنبال آن باشد، بهتر است.... »
۳. «یا ایها الذین ءامنوا لاتبطلوا صدقتکم بالمن و الاذی...؛
اي كساني كه ايمان آوردهايد! بخششهاي خود را با منت و آزار، باطل نسازيد! ....»
۴. ««ان تبدوا الصدقت فنعما هی و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خیر لکم... للفقراء الذین احصروا فی سبیل الله لایستطیعون ضربا فی الارض یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف تعرفهم بسیمهم لایسئلون الناس الحافا...؛
اگر انفاقها را آشكار كنيد، خوب است! و اگر آنها را مخفي ساخته و به نيازمندان بدهيد، براي شما بهتر است!...(انفاق شما، مخصوصا بايد) براي نيازمنداني باشد كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته اند، (و توجه به آيين خدا، آنها را از وطنهاي خويش آواره ساخته، و شركت در ميدان جهاد، به آنها اجازه نميدهد تا براي تامين هزينه زندگي، دست به كسب و تجارتي بزنند،) نميتوانند مسافرتي كنند (و سرمايه اي به دست آورند،) و از شدت خويشتن داري، افراد ناآگاه آنها را بينياز ميپندارند، اما آنها را از چهره هايشان ميشناسي، و هرگز با اصرار چيزي از مردم نميخواهند.... » سفارش به
انفاق پنهانی به فقیران، گویا برای حفظ آبروی آنان باشد.»
۵. «و لاتطرد الذین یدعون ربهم بالغدوة و العشی یریدون وجهه... فتطردهم فتکون من الظـلمین؛
آنها را كه
صبح و
شام خدا را ميخوانند و جز ذات پاك او نظري ندارند، از خود دور مكن... اگر آنها را طرد كني از
ستمگران خواهي بود.»
نهی از طرد فقیران، افزون بر رعایت حال اقتصادی آنان میتواند برای رعایت آبروی آنان باشد.
۶. «و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغدوة و العشی یریدون وجهه و لاتعد عیناک عنهم ترید زینة الحیوة الدنیا...؛
با كساني باش كه پروردگار خود را صبح و
عصر ميخوانند، و تنها ذات او را مي طلبند، هرگز چشمهاي خود را، بخاطر زينتهاي دنيا، از آنها برمگير....»
••• فقیران
مؤمن، مردمی آبرومند و
عفیف در عین نیازمندی:
«للفقراء الذین احصروا فی سبیل الله لایستطیعون ضربا فی الارض یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف تعرفهم بسیمهم لایسئلون الناس الحافا...؛
(انفاق شما، مخصوصا بايد) براي نيازمنداني باشد كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته اند، (و توجه به آيين خدا، آنها را از وطنهاي خويش آواره ساخته، و شركت در ميدان
جهاد، به آنها اجازه نميدهد تا براي تامين هزينه زندگي، دست به كسب و تجارتي بزنند،) نميتوانند مسافرتي كنند (و سرمايه اي به دست آورند،) و از شدت خويشتن داري، افراد ناآگاه آنها را بينياز ميپندارند، اما آنها را از چهره هايشان ميشناسي، و هرگز با اصرار چيزي از مردم نميخواهند. ...»
ارزشمندی
مناعت طبع و حفظ آبرو از جانب فقیران:
«للفقراء الذین احصروا فی سبیل الله لایستطیعون ضربا فی الارض یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف تعرفهم بسیمهم لایسئلون الناس الحافا...؛
(انفاق شما، مخصوصا بايد) براي نيازمنداني باشد كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته اند، (و توجه به آيين خدا، آنها را از وطنهاي خويش آواره ساخته، و شركت در ميدان جهاد، به آنها اجازه نميدهد تا براي تامين هزينه زندگي، دست به كسب و تجارتي بزنند،) نميتوانند مسافرتي كنند (و سرمايه اي به دست آورند،) و از شدت خويشتن داري، افراد ناآگاه آنها را بينياز ميپندارند، اما آنها را از چهره هايشان ميشناسي، و هرگز با اصرار چيزي از مردم نميخواهند. ...»
آیات مرتبط با اعاده آبرو عبارتند از:
حضرت یوسف علیهالسّلام خواهان اعاده آبرویش از پادشاه
مصر شد.
«و قال الملک ائتونی به فلما جآءه الرسول قال ارجع الی ربک فسئله ما بال النسوة التی قطعن ایدیهن... قال ما خطبکن اذ رودتن یوسف عن نفسه قلن حش لله ما علمنا علیه من سوء قالت امرات العزیز الــن حصحص الحق انا رودته عن نفسه و انه لمن الصـدقین؛
ملك گفت او را نزد من آوريد، ولي هنگامي كه فرستاده او نزد وي (يوسف) آمد گفت به سوي صاحبت باز گرد و از او بپرس ماجراي زناني كه دستهاي خود را بريدند چه بوده ؟.... (ملك آنها را احضار كرد و) گفت جريان كار شما - به هنگامي كه يوسف را به سوي خويش دعوت كرديد - چه بود؟ گفتند منزه است خدا، ما هيچ عيبي در او نيافتيم (در اين هنگام) همسر عزيز گفت: الان حق آشكار گشت! من بودم كه او را به سوي خود دعوت كردم! و او از راستگويان است. »
خدا، اعاده کننده آبروی همسر
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم:
۱. «ان الذین جاءو بالافک عصبة منکم لاتحسبوه شرا لکم بل هو خیر لکم لکل امریء منهم ما اکتسب من الاثم... ؛ اذ تلقونه بالسنتکم و تقولون بافواهکم ما لیس لکم به علم و تحسبونه هینا و هو عند الله عظیم؛
كساني كه آن تهمت عظيم را مطرح كردند گروهي از شما بودند، اما گمان نكنيد اين ماجرا براي شما بد است، بلكه خير شما در آن است، آنها هر كدام سهم خود را از اين گناهي كه مرتكب شدند دارند.... بخاطر بياوريد زماني را كه به استقبال اين دروغ بزرگ رفتيد، و اين شايعه را از زبان يكديگر ميگرفتيد، و با دهان خود سخني ميگفتيد كه به آن يقين نداشتيد، و گمان ميكرديد اين مساءله كوچكي است در حالي كه نزد خدا بزرگ است! »
۲. «ان الذین یحبون ان تشیع الفحشة فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخرة...؛
كساني كه دوست دارند زشتيها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد عذاب دردناكي براي آنها در دنيا و آخرت است....»
اهتمام ويژه خدا به حفظ آبروى مؤمنان:
۱. «و التی یاتین الفحشة من نسائکم فاستشهدوا علیهن اربعة منکم....؛
و كساني از زنان شما كه مرتكب زنا شوند، چهار نفر از مسلمانان را بعنوان شاهد بر آنها بطلبيد! ....» طلب چهار
شاهد برای اثبات
جرم (اربعة منکم)، احتمال دارد به دلیل حفظ آبروی
مؤمن باشد.
۲. «و من یکسب خطیئة او اثما ثم یرم به بریئا فقد احتمل بهتنا و اثما مبینا؛
»
۳. «و الذین یرمون المحصنت ثم لم یاتوا باربعة شهداء فاجلدوهم ثمنین جلدة و لاتقبلوا لهم شهدة ابدا...؛
و كساني كه زنان پاكدامن را متهم ميكنند سپس چهار شاهد (بر ادعاي خود) نميآورند آنها را هشتاد تازيانه بزنيد، و شهادتشان را هرگز نپذيريد ....»
۴. «و الذین یرمون ازوجهم و لم یکن لهم شهداء الا انفسهم فشهدة احدهم اربع شهدت بالله...؛
كساني كه همسران خود را متهم (به عمل منافي
عفت) ميكنند و گواهاني جز خودشان ندارند هر يك از آنها بايد چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد....»
۵. «ان الذین جاءو بالافک عصبة منکم لاتحسبوه شرا لکم بل هو خیر لکم لکل امریء منهم ما اکتسب من الاثم...؛
كساني كه آن تهمت عظيم را مطرح كردند گروهي از شما بودند، اما گمان نكنيد اين ماجرا براي شما بد است، بلكه خير شما در آن است، آنها هر كدام سهم خود را از اين گناهي كه مرتكب شدند دارند.... »
۶. «اذ تلقونه بالسنتکم و تقولون بافواهکم ما لیس لکم به علم و تحسبونه هینا و هو عند الله عظیم؛
بخاطر بياوريد زماني را كه به استقبال اين دروغ بزرگ رفتيد، و اين شايعه را از زبان يكديگر ميگرفتيد، و با دهان خود سخني ميگفتيد كه به آن يقين نداشتيد، و گمان ميكرديد اين مساءله كوچكي است در حالي كه نزد خدا بزرگ است!»
۷. «ان الذین یحبون ان تشیع الفحشة فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخرة...؛
كساني كه دوست دارند زشتيها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد عذاب دردناكي براي آنها در دنيا و آخرت است....»
۸. «ان الذین یرمون المحصنت الغفلت المؤمنت لعنوا فی الدنیا و الاخرة...؛
كساني كه زنان پاكدامن و بيخبر (از هر گونه
آلودگی) و مؤ من را متهم ميسازند در دنيا و آخرت از
رحمت الهي بدورند....»
۹. «و الذین یؤذون المؤمنین و المؤمنت بغیر ما اکتسبوا فقد احتملوا بهتنا و اثما مبینا؛
و آنها كه مردان و زنان با ايمان را به خاطر كاري كه انجام نداده اند آزار ميدهند متحمل بهتان و گناه آشكاري شده اند. » «بغیر ما اکتسبوا» قرینه است بر این که مقصود از اذیت در این
آیه،
تهمت و
افترا است. شایان ذکر است که «فقد احتملوا بهتانا» نیز این معنا را تایید میکند.
گناه تلقی شدن این عمل از جانب
خدا میتواند برای پاسداری از حرمت و آبروی مؤمنان باشد.
یا ایها الذین ءامنوا لایسخر قوم من قوم عسی ان یکونوا خیرا منهم و لا نساء من نساء عسی ان یکن خیرا منهن و لا تلمزوا انفسکم و لا تنابزوا بالالقب بئس الاسم الفسوق بعد الایمن و من لم یتب فاولـئک هم الظلمون.
یا ایها الذین ءامنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه.... .
دستور مؤکد به پرهیز از
سوء ظن،
تجسس و
غیبت میتواند برای حفظ آبروی مؤمن باشد.
عنایت ویژه خدا به حفظ آبرو و شخصیت
پیامبر صلیاللهعلیهوآله :
۱. «یا ایها النبی قل لازوجک ان کنتن تردن الحیوة الدنیا و زینتها فتعالین امتعکن و اسرحکن سراحا جمیلا. و ان کنتن تردن الله و رسوله و الدار الاخرة فان الله اعد للمحسنت منکن اجرا عظیما . ینساء النبی من یات منکن بفحشة مبینة یضعف لها العذاب ضعفین....؛
اي پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگي دنيا و زرق و برق آن را ميخواهيد بيائيد هديه اي به شما دهم و شما را به طرز نيكوئي رها سازم! و اگر شما خدا و پيامبرش و سراي آخرت را طالب هستيد خداوند براي نيكوكاران شما پاداش عظيم آماده ساخته است. اي همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشي مرتكب شود عذاب او دو چندان خواهد بود.... » سفارش به همسران پیامبر برای انتخاب یکی از دو امر
دنیا یا خدا و پیامبر علیهالسّلام ، و نیز تهدید آنان به
عذاب مضاعف در صورت ارتکاب خلاف، نشان دهنده موقعیت پیامبر علیهالسّلام و توجه به حفظ حیثیت او است.
۲. «... فلما قضی زید منها وطرا زوجنکها لکی لا یکون علی المؤمنین حرج فی ازوج ادعیائهم اذا قضوا منهن وطرا.... ما کان علی النبی من حرج فیما فرض الله له....؛
... هنگامي كه زيد از همسرش جدا شد ما او را به همسري تو در آورديم تا مشكلي براي مؤ منان در ازدواج با همسران پسرخوانده هاي آنها هنگامي كه از آنان طلاق گيرند نباشد.... هيچگونه جرمي بر پيامبر در آنچه خدا بر او واجب كرده است نيست... » این که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به شکستن سنتی جاهلی اقدام کرد و چنین عملی، آبروی او را در معرض آسیب قرار داد و خدا از حضرت با قاطعیت دفاع کرده، بر کارش صحه گذارد (ما کان علی النبی من حرج...) به نکته یاد شده اشعار دارد.
عنایت ویژه خدا به حفظ آبروی
یوسف علیهالسلام:
۱. «و لقد همت به و هم بها لولا ان رءا برهن ربه کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء...؛
آن زن قصد او را كرد، و او نيز - اگر برهان پروردگار را نميديد - قصد وي را - مينمود، اينچنين كرديم تا بدي و
فحشاء را از او دور سازيم ....»
۲. «قال رب السجن احب الی مما یدعوننی الیه و الا تصرف عنی کیدهن اصب الیهن... فاستجاب له ربه فصرف عنه کیدهن...؛
(يوسف) گفت پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اينها مرا بسوي آن ميخوانند و اگر مكر و نيرنگ آنها را از من بازنگرداني قلب من به آنها متمايل ميگردد .... پروردگارش دعاي او را اجابت كرد و مكر آنها را از او بگردانيد .... »
لزوم حفظ آبروى
فقیران:
«ان تبدوا الصدقت فنعما هی و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خیر لکم..؛
اگر انفاقها را آشكار كنيد، خوب است! و اگر آنها را مخفي ساخته و به نيازمندان بدهيد، براي شما بهتر است!...»
لزوم حفظ آبروى
متّهم به
جرم:
۱. «و التی یاتین الفحشة من نسائکم فاستشهدوا علیهن اربعة منکم فان شهدوا فامسکوهن فی البیوت حتی یتوفیهن الموت اویجعل الله لهن سبیلا؛
و كساني از زنان شما كه مرتكب زنا شوند، چهار نفر از مسلمانان را بعنوان شاهد بر آنها بطلبيد! اگر گواهي دادند، آنان ( زنان) را در خانه ها(ي خود) نگاه داريد تا مرگشان فرا رسد؛ يا اينكه خداوند، راهي براي آنها قرار دهد. »
۲. «و الذین یرمون المحصنت ثم لم یاتوا باربعة شهداء فاجلدوهم ثمنین جلدة و لاتقبلوا لهم شهدة ابدا..؛
و كساني كه زنان پاكدامن را متهم ميكنند سپس چهار شاهد (بر ادعاي خود) نميآورند آنها را هشتاد تازيانه بزنيد، و شهادتشان را هرگز نپذيريد....» دستور به اقامه چهار شاهد نشانگر اهتمام
اسلام به حفظ آبروی متهمان است.
۳. «ان الذین جاءو بالافک عصبة منکم لاتحسبوه شرا لکم بل هو خیر لکم لکل امریء منهم ما اکتسب من الاثم... ؛ لولا جاءو علیه باربعة شهداء فاذ لم یاتوا بالشهداء فاولـئک عند الله هم الکذبون ؛ اذ تلقونه بالسنتکم و تقولون بافواهکم ما لیس لکم به علم و تحسبونه هینا و هو عند الله عظیم؛
كساني كه آن تهمت عظيم را مطرح كردند گروهي از شما بودند، اما گمان نكنيد اين ماجرا براي شما بد است، بلكه خير شما در آن است، آنها هر كدام سهم خود را از اين گناهي كه مرتكب شدند دارند.... چرا چهار شاهد براي آن نياوردند؟ اكنون كه چنين گواهاني نياوردند آنها در پيشگاه خدا دروغگويانند. بخاطر بياوريد زماني را كه به استقبال اين دروغ بزرگ رفتيد، و اين شايعه را از زبان يكديگر ميگرفتيد، و با دهان خود سخني ميگفتيد كه به آن يقين نداشتيد، و گمان ميكرديد اين مساءله كوچكي است در حالي كه نزد خدا بزرگ است! »
خدا، اعاده کننده آبروی
همسر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم:
۱. «ان الذین جاءو بالافک عصبة منکم لاتحسبوه شرا لکم بل هو خیر لکم لکل امریء منهم ما اکتسب من الاثم... اذ تلقونه بالسنتکم و تقولون بافواهکم ما لیس لکم به علم و تحسبونه هینا و هو عند الله عظیم.؛
كساني كه آن تهمت عظيم را مطرح كردند گروهي از شما بودند، اما گمان نكنيد اين ماجرا براي شما بد است، بلكه خير شما در آن است، آنها هر كدام سهم خود را از اين گناهي كه مرتكب شدند دارند،... و اين شايعه را از زبان يكديگر ميگرفتيد، و با دهان خود سخني ميگفتيد كه به آن يقين نداشتيد، و گمان ميكرديد اين مساءله كوچكي است در حالي كه نزد خدا بزرگ است!» طبق شان نزولهای نقل شده، آیات ۱۱ تا ۱۵
سوره نور، درباره رفع تهمت از یکی از همسران
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم (
عایشه یا
ماریه قبطیه)، نازل شده است.
۲. «ان الذین جاءو بالافک عصبة منکم لاتحسبوه شرا لکم بل هو خیر لکم لکل امری منهم ما اکتسب من الاثم والذی تولی کبره منهم له عذاب عظیم ، اذ تلقونه بالسنتکم وتقولون بافواهکم ما لیس لکم به علم وتحسبونه هینا وهو عند الله عظیم ، ان الذین یحبون ان تشیع الفحشة فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخرة...؛
كساني كه آن تهمت عظيم را مطرح كردند گروهي از شما بودند، اما گمان نكنيد اين ماجرا براي شما بد است، بلكه خير شما در آن است، آنها هر كدام سهم خود را از اين گناهي كه مرتكب شدند دارند، و كسي كه بخش عظيم آن را بر عهده گرفت عذاب عظيمي براي او است. بخاطر بياوريد زماني را كه به استقبال اين دروغ بزرگ رفتيد، و اين
شایعه را از زبان يكديگر ميگرفتيد، و با
دهان خود سخني ميگفتيد كه به آن يقين نداشتيد، و گمان ميكرديد اين مساءله كوچكي است در حالي كه نزد خدا بزرگ است! كساني كه دوست دارند زشتيها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد عذاب دردناكي براي آنها در دنيا و آخرت است،....»
حضرت لوط علیهالسلام خواستار حفظ آبروی خویش نزد مهمانانش:
۱. «... قال یقوم هؤلاء بناتی هن اطهر لکم فاتقوا الله و لاتخزون فی ضیفی...؛
و قومش به سرعت به سراغ او آمدند - و قبلا كارهاي بد انجام ميدادند - گفت اي قوم من! اينها دختران منند، براي شما پاكيزهترند (با آنها
ازدواج كنيد و از اعمال شنيع صرفنظر نمائيد) از خدا بترسيد و مرا در مورد ميهمانهايم رسوا مسازيد، آيا در ميان شما يك مرد رشيد وجود ندارد؟! »
۲. «قال ان هؤلاء ضیفی فلا تفضحون ؛ و اتقوا الله و لاتخزون؛
(لوط) گفت اينها ميهمانان منند، آبروي مرا نريزيد! و از خدا بپرهيزيد و مرا
شرمنده نسازيد! »
حضرت آدم علیهالسلام و
حوا از برگ درختان برای پوشاندن بدیهای (
عورت) خود (حفظ آبرو):
۱. «... فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سؤءتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة....؛
و به اين ترتيب آنها را با فريب (از مقامشان) فرود آورد، و هنگامي كه از آن درخت چشيدند اندامشان (عورتشان) براي آنها آشكار شد و شروع كردند به قرار دادن برگهاي (درختان) بهشتي بر يكديگر تا آنرا بپوشانند...»
۲. «.. فبدت لهما سوءتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة...؛
سرانجام هر دو از آن خوردند (و لباس بهشتيشان فرو ريخت) و عورتشان آشكار گشت و از برگهاي (درختان) بهشتي براي پوشاندن خود جامه دوختند....»
حضرت یوسف علیهالسّلام به حفظ آبروی برادران خود :
۱. «قالوا ان یسرق فقد سرق اخ له من قبل فاسرها یوسف فی نفسه و لم یبدها لهم...؛
(برادران) گفتند اگر او (بنيامين) دزدي كرده (تعجب نيست) برادرش (يوسف) نيز قبل از او دزدي كرده، يوسف (سخت ناراحت شد و) اين (ناراحتي) را در درون خود پنهان داشت و براي آنها اظهار نداشت ....»
۲. «قال لاتثریب علیکم الیوم یغفرالله لکم...؛
گفت امروز ملامت و توبيخي بر شما نيست خداوند شما را ميبخشد....» «تثریب» در لغت به معنای توبیخ و نیز یادآوری
گناه است.
گفتن «لاتثریب» از سوی یوسف علیهالسّلام در پاسخ اعتراف برادران به
خطا میتواند به منظور سرپوش گذاشتن بر خطای آنان باشد.
۳. «.. قد جعلها ربی حقا و قد احسن بی اذ اخرجنی من السجن و جاء بکم من البدو من بعد ان نزغ الشیطان بینی و بین اخوتی...؛
و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگي به خاطر او به
سجده افتادند و گفت پدر! اين تحقق خوابي است كه قبلا ديدم خداوند آنرا به
حقیقت پيوست، و او به من نيكي كرد هنگامي كه مرا از
زندان خارج ساخت و شما را از آن
بیابان (به اينجا) آورد و بعد از آن كه شيطان ميان من و برادرانم فساد كرد.... » این که یوسف علیهالسّلام عنایات خدا را به خویشتن مطرح میکند و به جای پرداختن به برخوردهای ناروای برادران با وی، به ماجرای رهایی اش از
زندان میپردازد، نشان از اهتمام یوسف علیهالسّلام به حفظ شخصیت برادرانش دارد.
خدا، پدید آورنده پوشش مناسب برای انسانها جهت حفظ آبروی:
«یا بنی ءادم قد انزلنا علیکم لباسا یوری سوءتکم...؛
اي فرزندان آدم! لباسي براي شما فرو فرستاديم كه اندام شما را ميپوشاند .... »
لزوم حفظ آبروى ديگران:
«لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم...؛
خداوند دوست ندارد كسي با سخنان خود بديها را اظهار كند مگر آن كسي كه مورد ستم واقع شده باشد....» مقصود از «سوء من القول» به قرینه «الا من ظلم» افشای بدی و
عیب است که ملازم با
آبروریزی است. این که
خداوند عیب گویی را دوست نمیدارد، به لزوم حفظ آبروی دیگران اشعار دارد
درخواست آبرومندى در قيامت:
۱. «ربنآ انک من تدخل النار فقد اخزیته... ولاتخزنا یوم القیـمة...؛
اى
پروردگار ما بىترديد هر كه را تو در آتش در آورى ، قطعاً خوار و رسوايش كردهاى ، و براى
ستمکاران هيج يارى وجود ندارد.»
۲. «ولاتخزنی یوم یبعثون؛
و روزى كه -مردگان- برانگيخته مىشوند ، رسوايم مكن.»
عوامل آبرومتدی با توجه به آیات قرآن عبارتند از:
ایمان، سبب
آبرومندی و محبوب شدن در دلهای
مردم:
«ان الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت سیجعل لهم الرحمـن ودا؛
كساني كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند خداوند رحمن محبت آنها را در دلها ميافكند»
پاکدامنی، عامل آبرومندی:
«فاتت به قومها تحمله قالوا یمریم لقد جئت شیئا فریا ؛ یاخت هرون ما کان ابوک امرا سوء و ما کانت امک بغیا؛
(مريم) او را در آغوش گرفته به سوي قومش آمد، گفتند: اي مريم! كار بسيار عجيب و بدي انجام دادي! اي خواهر هارون! نه پدر تو مرد بدي بود، و نه مادرت زن بدكاره اي!»
••• آبرومندشدن نزد دیگران در سایه
نیکوکاری:
«ان الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت سیجعل لهم الرحمـن ودا؛
كساني كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند خداوند رحمن محبت آنها را در دلها ميافكند»
••• نیکوکاری، عامل آبرومندی در
قیامت :
«للذین احسنوا الحسنی و زیادة و لایرهق وجوههم قتر و لاذلة اولـئک اصحـب الجنة...؛
كساني كه
نیکی كردند، پاداش نيك و زياده بر آن دارند و
تارییکی و ذلت چهره هايشان را نميپوشاند آنها ياران بهشتند... »
هتک حیثیت و آبروی دیگران عملی
حرام و ناپسند است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۹۶، برگرفته از مقاله «آبروریزی».