• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

‌حجاب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





حجاب، به‌عنوان یکی از احکام وجوبی اسلام، به این‌معنا است که زن، هنگام معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه‌گری و خودنمایی نپردازد. بنابراین، حجاب، به‌معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این‌صورت نمی‌توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
وجوب حجاب بانوان در برابر مردان غیرمحرم، مورد توافق فقهای همه مذاهب اسلامی است اما حدود و اندازه آن مورد بحث و گفتگوی فقهاست. حجاب و پوشش، در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و ... دارای آثار و فواید زیادی است.
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است و از قرآن کریم استفاده می‌شود که هدف از تشریع حکم الهی وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است.



حجاب در لغت به‌معنای مانع، چیزی که بین دو چیز جدایی افکنَد، پوشاندن و پوشش (سِتر) است.
به پرده حائل میان قفسه سینه و شکم، «حجاب حاجز» می‌گویند. امروزه واژه حجاب در زبان عامه مردم و متون فقهی به‌معنای پوشش شرعیِ زنان به‌کار می‌رود.
حجاب، بیش از آن‌که جنبه فردی داشته باشد، رفتاری اجتماعی است، یعنی انسان عاقل مکلف، در جمع و هنگام مواجهه با دیگران، از حیث پوشش، الزامات و محدودیت‌هایی را می‌پذیرد که میزان آن در فرهنگ‌ها و ادیان و جوامع، متفاوت است. در باور دین‌داران، علی‌ الاصول، الزامات و محدودیت‌ها و هنجارهای حضور در اجتماع را دین تعیین می‌کند.

استعمال این کلمه، بیش‌تر به‌معنی پرده است. در قرآن این كلمه در هفت مورد به‌كار رفته كه بیش‌تر به‌معنای حاجز، مانع، حایل و پرده است. این کلمه از آن‌جهت مفهوم پوشش می‌دهد که پرده، وسیله‌ پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‌شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت ‌گیرد.
در این نوشتار مراد ما از حجاب، پوشش اسلامی است، و مراد از پوشش اسلامی زن، به‌عنوان یکی از احکام وجوبی اسلام، این است که زن، هنگام معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه‌گری و خودنمایی نپردازد.
بنابراین، حجاب، به‌معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی‌توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
گاهی مشاهده می‌کنیم که بسیاری از زنان محجبه در پوشش خود از رنگ‌های شاد و زیبا و تحریک برانگیز استفاده می‌کنند که به اندامشان زیبایی خاصی می‌بخشد و در عین پوشیده بودن بدن زن، زیبایی‌اش آشکار است، گویی که اصلاً لباس نپوشیده است؛
[۶] فضل‌الله، سیدمحمدحسین، مجله‌ پیام زن، جوانان، ورزش و حجاب، شماره‌ ۷۴، ص۱۹.
و این دور از روح حجاب است.
اگر به‌معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می‌تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می‌تواند از لغزش‌ها و گناه‌های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.


پوشیده بودن زنان در ادیان و اقوام پیش از اسلام نیز وجود داشته است. مسیحیان و یهودیان به پوشیده بودن موی زنان اهمیت می‌دادند و آن را از نشانه‌های عفت زنان برمی‌شمردند.
متأله مسیحی، تِرتولیانوس (از آباء کلیسا، متوفی ۲۲۵ میلادی)، در اثرش (درباره پوشش زنان)، زنان مسیحی را ملزم می‌کرد در لباس پوشیدن، آرایش مو، راه رفتن و استفاده از زیورآلات همانند زنان مشرک نباشند.
در دوره معاصر گروهی از یهودیان راست‌کیش (ارتدکس) همچنان بر لزوم پوشیده بودن موی زنان پافشاری می‌کنند.
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می‌کند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده‌اند:
«قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ؛ ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم‌ها را از نگاه ناروا بپوشند.»
«قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ؛ ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم‌ها را از نگاه ناروا بپوشند.»
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
«فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ؛ پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن‌که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.»
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به‌زنان دستور داده شده است به‌گونه‌ای راه نروند که با نشان دادن زینت‌های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند:
«وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ؛ و آن‌طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود».
از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده می‌شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه ‌رفتن است.
واژه حجاب هفت بار در قرآن کریم (غالباً به معنای مانع و حائل) به‌کار رفته اما فقط آیه ۵۳ سوره احزاب (که مردان مسلمان را از رو در رو شدن با همسران پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) منع کرده) تا حدودی ناظر به معنای اصطلاحیِ مطرح در این مقاله است. به‌نظر می‌رسد نزول این آیه نخستین مرحله تبیین لزوم پوشیده بودن زنان در مواجهه با مردانِ غیرمحرم بوده که مفهوم و حدود آن به‌تدریج در سیر نزول آیات بسط یافته است.
در این آیه به مردان دستور داده شد که با همسران پیامبر از پشت پرده (مِنْ وَراءِ حجابٍ) سخن گویند و همسران پیامبر در برابر دیدگان نامحرمان پیدا نباشند و این کار برای پاکی قلبی هر دو طرف بهتر دانسته شد. حکم آیه (که به سبب ذکر واژه حجاب در آن، به «آیه حجاب» معروف است) به همسران پیامبر اختصاص داشت و دیگر زنان مسلمان را دربرنمی‌گرفت.
حدیث ابن امّ مکتوم (که مطابق آن پیامبر اکرم (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) به همسران خود دستور دادند در برابر مرد نابینا خود را پشت حائلی پوشیده دارند. ) نیز همین معنا را افاده می‌کند.
[۲۸] عبداللّه جوادی‌ آملی، کتاب الصلاة، ج۱، ص۵۲- ۵۳، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.

پایبندی همسران پیامبر اکرم (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) به اجرای این دستور و تلقی مسلمانان صدر اسلام از آن، مؤید این نکته است که در ابتدا حکمتِ تشریع حجاب، حفظ شأن و حرمت پیامبر و نوعی احترام ویژه به همسران ایشان بوده است.
تا سال پنجم هجری که این آیه در آن سال، در جریان ازدواج پیامبر اکرم (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) با زینب بنت جَحْش نازل شد، حجاب به‌معنای مورد اشاره در آیه بر هیچ‌یک از زنان مسلمان واجب نشده بود، هرچند در آیات دیگری از همین سوره که قبل از آیه حجاب نازل شده‌اند، همسران پیامبر و دیگر زنان مسلمان از تبرّج به شیوه عصر جاهلیت نهی شده بودند، اما نه نفی تبرّج، وجوب و حدود حجاب را افاده می‌کرد و نه احتراز از تبرّج موجب بی‌نیازی از حجاب بود. در هر صورت، آیه حجاب مستقیماً درباره احکام پوشش زنان نیست و حکم شرعی پوشش و حدود آن در آیه‌های دیگری از قرآن کریم آمده است.


با نزول آیه ۵۹ سوره احزاب، به همسران و دختران پیامبر و زنان با ایمان دستور داده شد برای شناخته شدن و مورد آزار قرار نگرفتن، خود را با جلباب بپوشانند «یدْنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلابیبِهِنَّ؛».
لغت‌شناسان و مفسران، برای جلباب معانی مختلفی ذکر کرده‌اند، از جمله: لباس فراگیر از سر تا پا مانند چادر، لباسی فراخ که زن روی لباس‌هایش می‌پوشد و تا قدم‌هایش را فرامی‌گیرد، ملحفه، مقنعه و سرپوشی که سر و روی زن را بپوشاند.
از بعضی روایات برمی‌آید که به‌گونه‌ای از لباس مردان نیز جلباب گفته می‌شده است.
حکم مذکور در آیه، این احتمال را که مراد از جلباب، لباس فراگیر (مانند چادر یا ملحفه) بوده است، تقویت می‌کند.
[۵۲] علی‌اکبر سیفی‌ مازندرانی، دلیل تحریرالوسیله، ج۶، ص۲۹- ۳۰، (تهران) : مؤسسة تنظیم و نشر آثار الامام الخمینی، (بی‌تا).

مفسران درباره عبارت «ذلک اَدْنی اَن یعْرَفْنَ؛» و این‌که زنان مؤمن با پوشیدن جلباب از چه کسانی بازشناخته می‌شوند، نظر یکسانی ندارند.
برخی با استناد به شأن نزول آیه مبنی بر مواجه شدن زنان مدینه با رفتارهای ناشایست و به دور از ادب افراد لاابالی و عذر آوردن آنان در پاسخ به اعتراض‌ها که به تصورشان با کنیزی روبه‌رو بوده‌اند، پوششِ جلباب را وسیله‌ای برای بازشناسی زنان آزاد از کنیزان و مصون ماندن آنان از تعرض افراد بی‌بند‌وبار دانسته‌اند.

هرچند این امر به‌معنای راضی بودن شارع به تعرض به کنیزان نیست. در مقابل، برخی مفسران پوشیدن جلباب را نشانه‌ای برای تمایز زنان عفیف و پاکدامن از دیگران دانسته‌اند.
در حالی که بسیاری از مفسران و فقهای اهل‌سنّت و شماری از امامیان برای حکم الزامیِ حجاب به آیه جلباب استناد کرده‌اند،
[۶۴] علی‌اکبر سیفی‌ مازندرانی، دلیل تحریرالوسیله، ج۶، ص۳۰، (تهران): مؤسسة تنظیم و نشر آثار الامام الخمینی، (بی‌تا).
به‌نظر شماری دیگر حکم مذکور در این آیه نه الزام‌آور است نه عام، بلکه پوشیدن جلباب نمایانگر پاک‌دامنی و «حُر» بودن زن و وسیله‌ای برای حفظ شخصیت او شمرده شده است
[۶۵] عبداللّه جوادی‌ آملی، کتاب الصلاه، ج۱، ص۵۱-۵۲، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.
و شاید از همین‌رو برخی زنان مدینه از آن استقبال کردند.

با نزول آیه ۳۱ سوره نور، پس از سوره احزاب، حجاب بر زنان واجب شد.
در این آیه به همه زنان باایمان دستور داده شد دیدگانشان را فرو بندند، دامن‌هایشان را حفظ کنند، زینت‌های خود را جز آنچه، به‌طور طبیعی و عادی، نمایان است آشکار نسازند، روسری‌ها را بر گریبان‌های خویش فرو اندازند، زینتشان را فقط برای اشخاص معینی (مذکور در همان آیه) ظاهر کنند و پاهای خود را به‌گونه‌ای بر زمین نکوبند که زینت‌های پنهان آن‌ها نمایان شود. این آیه مهم‌ترین مستند فقها برای اثبات وجوب پوشش و مشتمل‌بر حدود آن است.
مباحث حجاب در احادیث، بیشتر در حکم تفسیر و تبیین این آیه و به‌ویژه عبارت «اِلّا ما ظَهَرَ» (زینت‌های آشکار) و حکم نگاه کردن به آنهاست،
البته گاه به آیات دیگر هم استناد شده است، از جمله آیه ۳۳ سوره احزاب درباره نهی از تبرّج، آیه جلباب و آیات ۳۰ و ۳۱ سوره نور.
[۷۷] شبیری زنجانی، سیدموسی، درس خارج فقه، مورخ ۴/۱۱/۱۳۷۷ش.
[۷۸] فاضل، محمدهادی، بررسی لزوم و حدود حجاب در فقه اهل تسنن، ج۱، ص۳۳، کتاب زنان، ش ۳۷ (پاییز ۱۳۸۶).
[۷۹] فاضل، محمدهادی، بررسی لزوم و حدود حجاب در فقه اهل تسنن، ج۱، ص۳۷-۳۸، کتاب زنان، ش ۳۷ (پاییز ۱۳۸۶).

احادیثی نیز به جنبه‌های دیگری از احکام حجاب پرداخته‌اند، از جمله پوشش زنان سالخورده، آغاز وجوب حجاب پس از بلوغ، یا چگونگی حجاب در برابر اقسام خاصی از مردان یا کودکان نابالغ.


اصطلاح رایج در متون فقهی پیشین برای پوشش زنان، واژه «ستر» است و حجاب به‌معنای پوشش و پوشاندن، اصطلاح نسبتاً جدیدی است که از رواج آن در فرهنگ عامه و منابع جدید فقهی، بیش از یک قرن نمی‌گذرد؛ البته کاربرد واژه حجاب به این‌معنا (علاوه بر حجاب به مفهوم قرآنیِ آن) در متون حدیثی و فقهی پیشین بی‌سابقه نیست.
[۸۵] ابن حنبل، احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۲۱۹-۲۲۰، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).

همچنین واژه حجاب در برخی احادیث به‌معنای کناییِ تَرک ازدواج به‌کار رفته است. به گفته ابوهلال عسکری حجاب به‌معنای پنهان شدن و پوشاندن به‌قصد اختفا و منع از ورود دیگران است و با ستر تفاوت دارد. از این‌رو، برخی نویسندگان معاصر، نسبت به‌کاربرد واژه حجاب به جای ستر تأمل کرده‌اند؛ محمدمهدی شمس‌الدین
[۹۴] شمس‌الدین، محمدمهدی، مسائل حرجة فی فقه المرأة، ج۱، ص۶۴، کتاب :۱ الستر و النظر، بیروت ۲۰۰۱.
این کاربرد را نوعی تسامح در تعبیر دانسته است، زیرا حجاب، به‌معنایی که در قرآن آمده، از احکام خاص همسران پیامبر بوده و بر دیگر زنان مسلمان تنها پوشاندن بدن به‌صورت مقرر در شرع، واجب شده است.
مرتضی مطهری منشأ احتمالی این جابه‌جایی را اشتباه شدن پوشش اسلامی با پوشش‌های سخت‌گیرانه دیگر ملل که در آن‌ها زنان در پشت پرده و خانه‌نشین بوده‌اند، دانسته است.
این احتمال نیز مطرح است که گرایش برخی مسلمانان به‌نوعی سخت‌گیری در پوشش بانوان، تحت تأثیر پاره‌ای رسوم اجتماعی، منشأ کاربرد مذکور بوده و به تدریج، ستر جای خود را به‌پرده‌نشینی داده است. موضوع حجاب در منابع فقهی در باب مستقلی مطرح نشده است بلکه معمولا در دو مبحث نماز و نکاح مطرح می‌شود.

در مبحث نماز، به مناسبت بحث از پوشش و لباس نمازگزار می‌باشد. تفاوت میان پوشش در حالت نماز (سَتْرِ صَلاتی) و پوشش در غیر حالت نماز، آن است که قِسم نخست در هر حال واجب است، چه نمازگزار در معرض نگاه بیننده‌ای باشد چه نباشد. اما مقصود از قسم دوم، پوشیده بودن از نگاه دیگران است، هرچند مثلاً با استقرار در مکانی تاریک تحقق یابد.
[۹۷] عبداللّه جوادی‌ آملی، کتاب الصلاه، ج۱، ص۱۶۵-۱۶۶، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.
به‌نظر مشهور در فقه امامی، بین حد ستر صلاتی و ستر واجب در برابر نامحرم، تلازمی وجود ندارد.
[۹۹] کاظمی خراسانی، محمدعلی، کتاب الصلاه، ج۱، ص۳۸۳، تقریرات درس آیةاللّه نائینی، قم ۱۴۱۱.
[۱۰۰] جوادی‌آملی، عبداللّه، کتاب الصلاه، ج۱، ص۱۰۶، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.


در مبحث نکاح، که به مناسبت بحث از حکم نگاه کردن طرفین عقد به یکدیگر هنگام خواستگاری، از احکام نگاه کردن به‌طور عام و احکام ستر سخن می‌رود. ضمن آن‌که ستر و نگاه دو مسئله جداگانه‌اند و حکم آن‌ها در پاره‌ای صور با هم ملازمه دارد.
[۱۰۱] جوادی‌آملی، عبداللّه، کتاب الصلاه، ج۱، ص۲۳، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.
[۱۰۲] جوادی‌آملی، عبداللّه، کتاب الصلاه، ج۱، ص۴۵، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.



شاخص‌ترین مصداق حجاب یا، به‌نظر برخی، تنها مصداق آن، پوشش زن مسلمانِ به سن تکلیف رسیده، در مقابل مرد غیرمحرم بالغ و نیز کودک ممیز نابالغ است. بر پایه فقه، حد لازم حجاب برای زن غیرآزاد (کنیز) بسیار کمتر از زنان دیگر است. همچنین به استناد آیه ۶۰ سوره نور «القَواعِدُ مِنَ النِّساء؛ »، درباره حکم پوشش زنان سالخورده‌ای که زمینه ازدواج در آن‌ها منتفی است، سهل‌گیری شده است.
[۱۰۶] شمس‌الدین، محمدمهدی، مسائل حرجة فی فقه المرأه، ج۱، ص۶۶، کتاب :۱ الستر و النظر، بیروت ۲۰۰۱.
[۱۰۷] عبداللّه جوادی‌ آملی، کتاب الصلاه، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۶، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.
[۱۰۸] کلانتری، علی‌اکبر، فقه و پوشش بانوان، ج۱، ص۸۱-۸۷، قم ۱۳۸۳ش.

بر پایه احادیث مرتبط با تفسیر این آیه، فقها برداشتن جلباب، و حتی شماری از آنان برداشتن روسری و آشکار کردن مواضعی را که عادتاً بیرون است، برای این افراد جایز شمرده‌اند.
در هر صورت، تأکید اسلام بر رعایت ستر از سوی زن، عمدتاً ناشی از اختلاف جنسیتی زن و مرد است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.


وجوب حجاب بانوان در برابر مردان غیرمحرم، مورد توافق فقهای همه مذاهب اسلامی است، اما حدود و اندازه آن مورد بحث و گفتگوی فقهاست. خاستگاه این اقوال، عمدتاً اختلاف‌نظر آنان درباره مواضع استثنا شده از حکم وجوب پوشش است.
بسیاری از فقهای امامی و اهل‌سنّت پوشانیدن همه بدن، جز صورت و دست‌ها (اصطلاحاً کفّین)، را واجب می‌دانند.
مهم‌ترین مستند آنان جمله «لایبْدینَ زینَتَهُنَّ الّا ماظَهَرَ مِنها؛» در آیه ۳۱ سوره نور است.
در احادیث مصادیق گوناگونی برای زینت ظاهری، که در این آیه استثنا شده، ذکر شده است، از جمله لباس، حنا‌ی کف دست، سرمه، انگشتر، دستبند، صورت و دو دست. به‌نظر بسیاری از فقها و مفسران، لازمه جواز آشکار نمودن زینت‌هایی مانند سرمه و انگشتر، جواز نمایان بودن مواضع آن‌ها، یعنی چهره و دست‌ها، است. روایاتی که بر استثنا شدن صورت و دست‌ها از پوشانیدن و نیز جواز نگاه کردن به آن‌ها (و گاهی قَدَمین) دلالت می‌کنند. نیز مؤید این دیدگاه است.

دلایل دیگر این گروه از فقها عبارت‌اند از : عبارت دیگر همین آیه «وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ علی جُیوبِهِنَّ؛» که مُفاد آن، وجوب پوشانیدن گریبان و روی سینه است. خُمُر، جمعِ خِمار، به معنای مقنعه یا روسری زنان است. طبق گزارش‌های مفسران و اشارات حدیثی، زنان پیش از نزول این آیه روسری را از پشت گوش‌ها رد می‌کردند و آن را به پشت خود می‌انداختند، به‌طوری که گوش‌ها و گردن و گریبان آن‌ها نمایان بود. در این آیه به آن‌ها دستور داده شده است که روسری‌هایشان را به‌گونه‌ای بپوشند که گریبان و مقابل سینه آن‌ها را بپوشاند؛ یعنی، دو طرف آن را از راست و چپ به جلو آورند تا همه این قسمت‌ها پوشیده شود.
در واقع، زنان موی سر خود را می‌پوشانده‌اند اما اینک آیه در مقام بیان حد پوشش، از لزوم پوشاندن گردن و سینه سخن گفته ولی از پوشاندن چهره سخنی به میان نیاورده است.
در بسیاری از احادیثِ امامان یا پرسش‌هایی که از آنان شده، حکم نگاه کردن به‌موی برخی زنان مطرح شده، اما از حکم چهره که مورد ابتلا بوده و پرسش از آن تناسب بیشتری داشته است (جز در مورد قصد ازدواج، که خصوصیت دارد ) پرسش نشده و سخنی به میان نیامده است.
این امر بیانگر آن است که استثنای چهره از لزوم ستر یا حرمت نظر به آن، قطعی تلقی می‌شده است.
پوشاندن صورت و دست‌ها که به حسب طبیعت بشر در همه حالات ظاهر هستند، موجب عسر و حرج و لطمه شدید به فعالیت عادی زندگی است.


در منابع حدیثی و فقهی توضیح داده شده است که واجب نبودن پوشش صورت و دست‌ها به‌معنای جایز نبودن پوشاندن آن‌ها نیست و اساساً پوشیده‌تر بودن زنان کاری نیکو و رعایت حریم میان زن و مرد غیرمحرم، تا حد امکان، مطلوب است، ضمن آن‌که این توصیه‌های اخلاقی، که غایت آن‌ها مراقبت از سلامت زندگی اجتماعی و پیشگیری از زمینه‌های بروز بی‌بند و باری است، نباید با احکام فقهیِ الزامی خلط شوند.
برخی فقهای امامی و اهل‌سنّت پوشانیدن همه بدن، حتی چهره و دست‌ها، را برای زنان واجب دانسته‌اند.

۷.۱ - ادله وجوب پوشاندن

در مقام استدلال، از جمله به ادله عام وجوب ستر، یا حرمت نظر که با وجوب ستر ملازمه دارد، استناد شده است، با این توضیح که اطلاق آیه ۳۰ سوره نور که نگاه نکردن به زنان غیرمحرم را بر مردان لازم شمرده است، صورت و دست‌ها را نیز دربرمی‌گیرد.
همچنین به روایاتی که دلالت بر منع از نگاه کردن به زن غیرمحرم، به‌صورت مطلق، دارد و چند روایت دیگر که دلالت التزامی آن‌ها وجوب مستور بودن تمام بدن زن است، نیز استدلال شده است.

۷.۲ - پاسخ به ادله

در پاسخ به این استدلال گفته‌اند که روایات ذکر شده، به‌ویژه باتوجه به‌سیاق آن‌ها و واژه عورت که در آن‌ها به‌کار رفته است، در مقام بیان حکمِ شرعیِ وجوبِ ستر نیست، بلکه توصیه‌هایی اخلاقی و ناظر بر ترجیح و مطلوبیت پوشیده بودن زنان است.
[۱۷۹] شمس‌الدین، محمدمهدی، مسائل حرجة فی فقه المرأه، ج۱، ص۱۸۶-۱۹۰، کتاب :۱ الستر و النظر، بیروت ۲۰۰۱.
[۱۸۰] شبیری زنجانی، درس خارج فقه، مورخ ۱۶/۹/۱۳۷۷ش، ۱/۱۲/۱۳۷۷ش).

دلایل دیگر مورد استناد برای شمول حجاب بانوان بر صورت و دست‌ها عبارت‌اند از: احادیثی که مراد از «الّا ما ظهر» در آیه ۳۱ سوره نور را لباس دانسته‌اند.
[۱۸۵] جوادی‌آملی، عبداللّه، کتاب الصلاه، ج۱، ص۴۱، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.

سیره متشرعه (که با احراز شرایطی، به‌عنوان دلیل فقهی پذیرفته می‌شود ) پوشیده بودن صورت زنان بوده است.
[۱۹۱] قرضاوی، یوسف، النقاب للمرأة: بین القول ببدعیته و القول بوجوبه، ج۱، ص۴۱-۵۵، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.

به‌نظر برخی فقها، بین استثنا دانستن صورت و دست‌ها از حکم وجوب ستر با جواز نگاه کردن به آن‌ها ملازمه‌ای وجود ندارد. توجه به احکام گوناگون مربوط به پوشش و حجاب زنان در منابع فقهی نشان می‌دهد که این دستورِ الزامی دارای مراتب گوناگون است و از جمله به تبع محیطی که زن در آن قرار می‌گیرد، نوعی انعطاف دربردارد. مثلا فقها به استناد آیه ۶۰ سوره نور، پوشش لازم برای زنان سالخورده را که زمینه ازدواج ندارند سهل‌تر از حجاب متعارف دانسته‌اند.
همچنین، به استناد آیه ۳۱ نور، پوشش زن در برابر مردانی که به نقص جنسی و عقلی دچارند «التّابِعینَ غَیرِ اُولی‌الاِرْبَةِ مِنَ الرِّجال» بسیار کمتر از حجاب ضروری در برابر مردان عادی است. از سوی دیگر، برخی فقها به استناد عبارت «او نِسائِهِنَّ» در همین آیه (که مراد از آن را زنانِ مسلمانِ غیربرده می‌دانند)، آشکار ساختن زینت بانوان مسلمان را در برابر زنان غیر هم‌کیش جایز ندانسته‌اند تا از توصیف احتمالی ویژگی‌های زنان مسلمان برای مردان پیشگیری شود.
همچنین مقدار واجب پوشش زنان در برابر مردان محرم (غیر از همسر) و نیز زنان، بسیار کم است و به‌نظر مشهور فقهی، شامل سر و گردن و سینه نمی‌شود.
[۲۰۰] جزیری، عبدالرحمان، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۱۹۲، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.

با تأمل در حکمت تشریعِ حکم حجاب (که به تصریح آیات قرآن و احادیث، ایجاد امنیت روانی و حفظ سلامت اخلاقیِ جامعه و ارزش‌گذاری عفاف و حیاست) گوناگونیِ مراتب احکام حجاب به‌خوبی قابل تحلیل است.


هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به‌وسیله‌ تزکیه‌ نفس و تقوا به‌دست می‌آید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ؛ بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا باتقواترین شماست.»
«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛ اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی‌دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آن‌ها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن‌که پیش از این، همه در ورطه‌ جهالت و گمراهی بودند.»
از قرآن کریم استفاده می‌شود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی هم‌چون:
«قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم‌ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندام‌شان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.»
«وَ إِذا سَأَلُْتمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ؛ و هرگاه از زنان رسول متاعی می‌طلبید از پس پرده بطلبید، که حجاب برای آن‌که دل‌های شما و آن‌ها پاک و پاکیزه بماند بهتر است.»
«وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَهٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ و زنان سالخورده که از ولادت و عادت بازنشسته‌اند و امید ازدواج و نکاح ندارند، بر آنان باکی نیست که اگر اظهار تجملات و زینت خود نکنند، نزد نامحرمان جامه‌های خود را از تن برگیرند و اگر بازهم عفت و تقوای بیش‌تر گزینند، بر آنان بهتر است و خدا به سخنان خلق شنوا و آگاه است.»
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛ ای پیغمبر با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادرهای خود فروپوشند که این کار برای این‌که آن‌ها به عفت و حریت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوس‌رانان) آزار نکشند بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق، آمرزنده و مهربان است.»
چون نگاه به نامحرم توسط مردان، باعث تحریک و تهییج جنسی آنان و در نتیجه منجر به فساد می‌شود، خداوند در کنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، به مردان نیز دستور به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر آنان حرام کرده است؛ چنان‌که از امام رضا (علیه‌السّلام) نقل شده است:
«حُرّم النظر الی شعور النساء المحجوبات بالازواج و غیرهنّ من النساء لما فیه من تهییج الرجال و ما یدعوا التهییج الی الفساد و الدخول فیما لا یحلّ و لا یجمل؛ نگاه به موهای زنان باحجاب ازدواج کرده و بانوان دیگر، از آن‌جهت حرام شده است که نگاه، مردان را برمی‌انگیزد و آنان را به فساد فرا می‌خواند در آنچه که ورود در آن نه حلال است و نه شایسته».
از مجموع آیات و حدیث فوق به‌خوبی استفاده می‌شود که هدف و فلسفه‌ وجوب حجاب اسلامی، ایجاد تزکیه‌ نفس، طهارت و عفت و پاکدامنی در بین افراد جامعه، و ایجاد صلاح و پیش‌گیری از فساد است.


تأکید قرآن و احادیث و متون فقهی بر اکتساب و تقویت ملکه عفت و تقوا، ضرورت رعایت حیا و عفاف در مناسبات زن و مرد غیرمحرم، و حرمت برخی امور (چون قرار گرفتن زن و مرد غیرمحرم در یک محیط بدون امکان ورود شخص دیگر، نهی شدید از چشم‌چرانی مردان، وجوب ستر برای زن در برابر غیرمحرم و پرهیز او از هرگونه رفتار تحریک‌آمیز در محیط جامعه از قبیل تبرّج یا سخن گفتن مهیج) بیانگر ارتباط وثیق عفاف و حیا با حجاب است.
[۲۲۴] زحیلی، وهبه مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۷، ص۳۳۶-۳۳۷، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.

بنابراین، دو واژه‌ی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترک‌اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به‌ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این‌که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛
[۲۲۵] باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص۶۶-۷۳.
بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین‌ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه‌ باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش‌تری دارد؛ و بالعکس هرچه عفت درونی و باطنی بیش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‌گردد. قرآن مجید به‌شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه می‌دهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباس‌های رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت می‌گوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباس‌هایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.
بعضی نیز رابطه‌ عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ عفاف، و عفاف، ریشه‌ حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم می‌کنند؛ چنین انسان‌هایی باید در قاموس اندیشه‌ خود این نکته‌ اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه‌ی ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.
[۲۲۶] طیبی، ناهید، حجاب و عفاف مروری دوباره، مجله‌ پیام زن، شماره‌ ۹۵، ص۷۵.

«وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداًً؛ زمین پاک نیکو گیاهش به اذن خدا نیکو برآید و زمین خشن ناپاک بیرون نیاورد، جز گیاه اندک و کم ثمر».


بین حجاب و عفاف رابطه‌ای نیست؛ عفاف لازم است، اما حجاب لازم نیست. گاه همین‌مطلب با تمسک به حجاب و پوشش زنان روستایی و زنان شالیزار شمال کشور توجیه می‌شود که آن‌ها حجاب کامل ندارند، ولی عفیف هستند.
[۲۲۸] روزنامه كیهان لندن، ۱۱/۳/۱۳۷۴.
آیا ادعای مذکور صحیح است؟
پاسخ: قبلاً ذکر شد که حجاب در کتاب‌های لغت به معنای پوشش، پرده و مانع آمده است. به نگهبان، حاجب می‌گویند؛ چون مانع ورود اغیار و بیگانگان در یک حریم و محیط خاص می‌گردد.
بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله‌ یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه‌ لغوی عفت نیز وجود دارد.


«وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَهٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛» این‌كه ثیاب در آیه‌ شریفه را به‌چادر معنا كردیم، به‌علت روایات متعددی است كه آن را به جلباب تفسیر كرده است. و در مباحث آینده آشكار خواهد شد كه جلباب به‌معنای چادر است. علاوه بر رابطه‌ قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطه‌ علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانه‌ای از مرحله‌ی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این‌مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همه‌ مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است.
باتوجه به‌همین نکته، پاسخ این اشکال و شبهه‌ افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار می‌دهند آشکار می‌گردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به‌منزله‌ سنگ بنای دیگر حجاب‌ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ رفتارهای اوست.
البته، همان‌گونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به‌معنای برخورداری از همه‌ مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمی‌توان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می‌شود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامت‌ها و نشانه‌های عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد.
[۲۳۴] مهریزی، مهدی، حجاب.
[۲۳۵] سادات فخر، سیدعلی، حجاب ارزش یا روش، كتاب نقد، ش ۱۷(فمینیزم)
[۲۳۶] مجله‌ پیام زن، حجاب و عفاف، مروری دوباره، ناهید طیبی، ش ۹۵ و ۹۶.
[۲۳۷] مؤسسه فرهنگی دارالحدیث، مجله‌ حدیث زندگی، ویژه‌ عفاف. شماره‌ ۶، مرداد و شهریور ۱۳۸۱.



بر این اساس، برای حفظ و استقرار حجاب به‌عنوان هنجاری ایمانی - اجتماعی در همه مناسبات اجتماعی، علاوه بر زنان، مردان نیز به‌موجب فقه اسلامی مکلف‌اند که در ارتباطات خود با افراد جامعه (خواه زنان غیرمحرم، خواه محارم و خواه هم‌جنسان) مراتبی از ستر و عفاف را رعایت کنند.
هرچند ستر واجب برای مردان بسیار کمتر از زنان است، برخی فقهای شیعه و فقهای اهل‌سنّت
[۲۴۰] جزیری، عبدالرحمان، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۱۹۲، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
پوشاندن مواضعی از بدن را که‌ به‌طور معمول پوشانده می‌شود، در برابر غیرمحرم بر مردان لازم شمرده‌اند.
همچنین به‌نظر برخی فقهای شیعه، هرگاه بدن مرد در معرض نگاه آمیخته با تلذد باشد، مانند مردانی که به ورزش یا عزاداری می‌پردازند، پوشاندن بدن بر او واجب است، زیرا از مصادیق «معاونت بر اثم» (همیاری در امر گناه ) شمرده می‌شود.
[۲۴۲] شبیری زنجانی، سیدموسی، درس خارج فقه، مورخ ۱۵/۹/۱۳۷۷ش.

به اقتضای حکمت مذکور برای حکم حجاب، پوشش زن فقط در برابر مردان لازم نیست، بلکه، به استناد آیه ۳۱ سوره نور، به‌نظر برخی فقها وی در برابر پسر نابالغ ممیز هم باید این تکلیف را مراعات کند.
[۲۴۵] زحیلی، وهبه مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۷، ص۱۹، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.



از نکات مورد تأکید فقها تأسیسی بودن حکم حجاب در اسلام است
[۲۴۶] شبیری زنجانی، درس خارج فقه مورخ ۱۰/۹/۱۳۷۷ش
و دیگر این‌که اصل حجاب از احکام ضروریِ اسلام است.
[۲۴۷] منتظری، حسین‌علی، رساله توضیح المسائل، ج۱، ص۴۵۷، تهران ۱۳۷۷ش.
ازاین‌رو، فقها حتی در وضعی که زندگی زناشویی زن به‌سبب رعایت حجاب به‌مخاطره افتد، برداشتن حجاب را به‌انگیزه رفع مخاطره، جایز ندانسته‌اند.
در عین‌حال، در موارد اضطرار (مانند بیماری) رفع حجاب به‌مقدار ضرورت تجویز شده است.


فتاوای فقها حاکی‌ از آن است که فعالیت‌ها و مراودات اجتماعی زنان را به‌هیچ روی منافی با حجاب نمی‌دانند و از جمله بر جواز اشتغال و تحصیل بانوان، مشروط بر رعایت حجاب، فتوا می‌دهند.
[۲۵۹] منتظری، حسین‌علی، رساله توضیح المسائل، ج۱، ص۴۵۷، تهران ۱۳۷۷ش.

در فقه اسلامی شکل خاصی از پوشش برای زن تعیین نشده و فقط بر پوشیده بودن بدن، جز موارد استثنا، تصریح شده است،
[۲۶۱] خوئی، سیدابوالقاسم و میرزاجواد تبریزی، صراط النجاة: استفتاءات لآیةاللّه العظمی الخوئی مع تعلیقة و ملحق لآیةاللّه العظمی التبریزی، فتاوی تبریزی، ج۵، ص۴۲۹، قم ۱۴۱۶-۱۴۱۸.
حتی برخی فقها پوشش حجم بدن را بنفسه لازم ندانسته‌اند.
[۲۶۷] شبیری زنجانی، درس خارج فقه، مورخ ۴/۱۱/۱۳۷۷ش

البته آنان پوشیدن لباس‌های نازک و بدن‌نما و تحریک‌آمیز را نپذیرفته‌اند و درباره استفاده از لباس‌های رنگارنگ و تزیین شده ملاحظاتی دارند.
[۲۶۹] خوئی، سیدابوالقاسم و میرزاجواد تبریزی، صراط النجاة: استفتاءات لآیةاللّه العظمی الخوئی مع تعلیقة و ملحق لآیةاللّه العظمی التبریزی، ج۲، ص۳۷۲، قم ۱۴۱۶-۱۴۱۸.
[۲۷۰] منتظری، حسین‌علی، رساله توضیح المسائل، ج۱، ص۴۵۷، تهران ۱۳۷۷ش.



شکل حجاب و چگونگی انطباق آن با معیارهای پوشش اسلامی باتوجه به عواملی چون فرهنگ و آداب و باورها و عرف و شرایط اقلیمی و گاه محدودیت‌های اجتماعی هر سرزمین، تفاوت می‌کرده است.
مثلاً رایج‌ترین نوع پوشش اسلامی در ایران، چادر بوده که در مقاطع گوناگون تاریخی و اوضاع جغرافیایی، متنوع بوده است، اما زنان مسلمانِ پایبند به حجاب در بسیاری از کشورهای اسلامی، دست‌کم در دهه‌های اخیر، به‌ندرت از چادر استفاده کرده‌اند. در کشورهای عربی خاورمیانه، عَبایه و در مغرب، جلّاب رایج بوده و همچنان رایج است.
زنان مسلمان مقیم در کشورهای غیراسلامی (که گاه محدودیت‌هایی برای رعایت حجابشان اعمال می‌شود) نیز کوشیده‌اند پوشش مناسب از نظر محیطی و مقبول از نظر شرعی را طراحی و درباره مطابقت آن با موازین فقهی، استفتا کنند.


اگرچه حجاب، دستوری قرآنی و تکلیفی دینی است که مخاطبان آن اصالتاً مکلّفان هستند، اما ماهیت این حکم، اجتماعی است و از این‌رو رعایت یا عدم رعایت آن بروز و ظهور اجتماعی می‌یابد. از سوی دیگر، اقتضای اطلاقات ادله احکام فردی و اجتماعی دین آن است که تمام مقررات دینی در جامعه اجرا شود و شارع به‌رعایت نشدن احکام دین راضی نیست.
از لوازم این موضوع آن است که حکومت‌ها در یک جامعه اسلامی در برابر جهت‌گیری اخلاقی مردم و اجرای احکام شریعت در زندگی اجتماعی مسئولیت دارند و باید به حفظ شئون اجتماع ملتزم باشند و به آموزه‌های دینی احترام گذارند.
[۲۷۲] سروش، محمد، دین و دولت در اندیشه اسلامی، ج۱، ص۱۷۴-۱۷۵، قم ۱۳۷۸ش.
[۲۷۳] سروش، محمد، دین و دولت در اندیشه اسلامی، ج۱، ص۴۹۹-۵۰۳، قم ۱۳۷۸ش.
[۲۷۴] سروش، محمد، دین و دولت در اندیشه اسلامی، ج۱، ص۵۰۶ -۵۰۷، قم ۱۳۷۸ش.

دولت‌ اسلامی همان‌گونه که نمی‌تواند اجازه شرب خمر علنی را، حتی به‌پیروان ادیان دیگر بدهد، نمی‌تواند با رعایت نشدن حجاب در جامعه نیز موافقت کند، زیرا حجاب، فراتر از ادای تکلیف توسط مؤمنان، هنجاری لازم‌الاجرا در جامعه دینی است. برخی مخالفان دخالت حکومت در این زمینه بر آن‌اند که پیشگیری از بی‌حجابی سابقه فقهی و تاریخی ندارد و سیره معصومان، به‌ویژه پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) و امام علی (علیه‌السلام) که حکومت تشکیل داده بودند، الزام حکومتیِ حجاب نبوده است و آنان به تذکار و ارشاد بسنده می‌کرده و هیچ‌گاه برای بی‌حجابی حکم کیفری صادر نکرده‌اند.
[۲۷۵] فقیه شیرازی، محسن، نقد مقاله حبل‌المتین، ج۱، ص۲۷۱، در رسائل حجابیه، همان منبع، دفتر۱.
[۲۷۸] بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۲، ص۲۲۶، بیروت: دارالفکر، (بی‌تا).

در پاسخ این ادعا گفته‌اند که اصولاً تا قبل از دوره جدید، حجاب زنان امری متداول و شایع در دنیای متمدن بوده است. حکومت‌های مسلمان در گذشته با این مسئله به‌شکل کلان روبه‌رو نبودند و تنها در سده اخیر، و به‌تبع تغییر وضع در دنیای غرب، حرکت‌های گوناگونی برای رفع حجاب در کشورهای اسلامی سازمان‌دهی شد.
پرسش از مسئله حجاب، از منظرهای مختلف، در چند دهه اخیر پرسشی جدی و پرطنین بوده است؛ مثلاً جریان‌های مختلف اجتماعی، از جمله جنبش‌های حقوق زنان، با تشکیک در چند و چون حکم حجاب و طرح دیدگاه‌هایی در مخالفت با آن، نقش مهمی در مقابله با حجاب در جوامع اسلامی داشته‌اند. بنابر گزارش‌های مستند، در اواخر سده گذشته، هم در ایران و هم در قلمرو عثمانی، تغییر و تحولات بسیاری در وضع حجاب ایجاد شد که بی‌سابقه بود.
[۲۷۹] ملک ساسانی، احمدخان، یادبودهای سفارت استانبول، ج۱، ص۲۲۶- ۲۲۸، تهران ۱۳۴۵ش.
[۲۸۰] ساناساریان، الیز، جنبش قوق نان در ایران: طغیان، ج۱، ص۹۸-۱۰۰، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۵۷، ترجمه نوشین احمدی خراسانی، تهران ۱۳۸۴ش.
[۲۸۱] صادقی، فاطمه، جنسیت، ج۱، ص۳۰-۳۲، ناسیونالیسم و تجدد در ایران (دوره پهلوی اول)، تهران ۱۳۸۴ش.
[۲۸۲] صادقی، فاطمه، جنسیت، ج۱، ص۴۶-۴۸، ناسیونالیسم و تجدد در ایران (دوره پهلوی اول)، تهران ۱۳۸۴ش.



حجاب و پوشش، در ابعاد مختلف، دارای آثار و فواید زیادی است که بعضی از مهم‌ترین فواید آن عبارت‌اند از:

۱۷.۱ - فردی

یکی از فواید و آثار مهم حجاب در بُعد فردی، ایجاد آرامش روانی بین افراد جامعه است که یکی از عوامل ایجاد آن عدم تهییج و تحریک جنسی است؛ در مقابل، فقدان حجاب و آزادی معاشرت‌های بی‌بندوبار میان زن و مرد، هیجان‌ها و التهاب‌های جنسی را فزونی می‌بخشد و تقاضای سکس را به‌صورت عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی درمی‌آورد. غریزه‌ جنسی، غریزه‌ای نیرومند، عمیق و دریا صفت است که هرچه بیش‌تر اطاعت شود بیش‌تر سرکش می‌گردد؛ هم‌چون آتشی که هرچه هیزم آن زیادتر شود شعله‌ورتر می‌گردد. بهترین شاهد بر این‌مطلب این است که در جهان غرب که با رواج بی‌حیایی و برهنگی، اطاعت از غریزه‌ جنسی بیش‌تر شده است، هجوم مردم به مسئله‌ سکس نیز زیادتر شده و تیراژ مجلات و کتب سکسی بالاتر رفته است. این‌مطلب پاسخ روشن و قاطع به افرادی است که قایل‌اند همه‌ی گرفتاری‌هایی که در کشورهای اسلامی و شرقی بر سر غریزه‌ جنسی وجود دارد، ناشی از محدودیت‌هاست؛ و اگر به‌کلی هرگونه محدودیتی برداشته شود و روابط جنسی آزاد شود، این حرص و ولعی که وجود دارد، از بین می‌رود.
البته از این افراد باید پرسید؛ آیا غرب که محدودیت روابط زن و مرد و دختر و پسر را برداشته است، حرص و ولع جنسی در بین آنان فروکش کرده است یا افزایش یافته است؟!
[۲۸۳] رفیع، جلال، یادداشت‌ها و ره‌آوردهای سفر نیویورک، در بهشت شدّاد آمریكای متمدن، آمریكای متوحش.

پاسخ هر انسان واقع‌بین و منصفی به این سؤال این است که نه تنها حرص و ولع جنسی در غرب افزایش یافته است، بلکه هر روز شکل‌های جدیدتری از تمتّعات و بهره‌برداری‌های جنسی در آنها رواج و رسمیت می‌یابد. یکی از زنان غربی منصف، وضعیت جامعه‌ غرب را در مواجهه با غریزه‌ جنسی این‌گونه توصیف کرده است:
کسانی می‌گویند مسئله‌ی غریزه‌ی جنسی و مشکل زن و حجاب در جوامع غربی حل شده است؛ آری، اگر از زن روی‌گرداندن و به بچه و سگ و یا هم‌جنس روی آوردن حل مسئله است، البته مدتی است این راه حل صورت گرفته است!!
[۲۸۴] صبوری اردوباری، احمد، آیین بهزیستی اسلام، ج ۳، ص ۳۰۲.


۱۷.۲ - خانوادگی

یکی از فواید مهم حجاب در بُعد خانوادگی، اختصاص یافتن التذاذهای جنسی، به محیط خانواده و در کادر ازدواج مشروع است. اختصاص مذکور، باعث پیوند و اتصال قوی‌تر زن و شوهر، و در نتیجه استحکام بیش‌تر کانون خانواده می‌گردد؛ و برعکس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده است. یکی از نویسندگان، تأثیر برهنگی را در اضمحلال و خشکیدن درخت تنومند خانواده، این‌گونه بیان کرده است:
در جامعه‌ای که برهنگی بر آن حاکم است، هر زن و مردی، همواره در حال مقایسه است؛ مقایسه‌ آنچه دارد با آنچه ندارد؛ و آنچه ریشه‌ خانوده را می‌سوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن می‌زند. زنی که بیست یا سی سال در کنار شوهر خود زندگی کرده و با مشکلات زندگی جنگیده و در غم و شادی او شریک بوده است، پیداست که اندک اندک بهار چهره‌اش شکفتگی خود را از دست می‌دهد و روی در خزان می‌گذارد. در چنین‌حالی که سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خویش است، ناگهان زن جوان‌تری از راه می‌رسد و در کوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به‌همسر او فرصت مقایسه‌ای می‌دهد؛ و این مقدمه‌ای می‌شود برای ویرانی اساس خانواده و بر باد رفتن امید زَنی که جوانی خود را نیز بر باد داده است؛ و همه‌ خواهران جوان لابد می‌دانند که هیچ جوانی نیست که به میانسالی و پیری نرسد و لابد می‌دانند که اگر امروز آنان جوان و با طراوت‌اند در فردای بی‌طراوتی آنان، باز هم جوانانی هستند که بتوانند برای خانواده‌ فردای آن‌ها، همان خطری را ایجاد کنند که خود آنان امروز برای خانواده‌ها ایجاد می‌کنند.
[۲۸۵] حداد عادل، غلامعلی، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص ۶۹-۷۰.


۱۷.۳ - اجتماعی

یکی از فواید مهم حجاب در بُعد اجتماعی، حفظ و استیفای نیروی کار در سطح جامعه است. در مقابل، بی‌حجابی و بدحجابی باعث کشاندن لذت‌های جنسی از محیط و کادر خانواده به اجتماع، و در نتیجه، تضعیف نیروی کار افراد جامعه می‌گردد. بدون تردید، مردی که در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و ... همواره با قیافه‌های محرّک و مهیّج زنان بدحجاب و آرایش‌کرده مواجه باشد، تمرکز نیروی کار او کاهش می‌یابد. برخلاف نظام‌ها و کشورهای غربی، که میدان کار و فعالیت‌های اجتماعی را با لذت‌جویی‌های جنسی درهم می‌آمیزند،
[۲۸۶] صبوری اردوباری، احمد، بهایِ یک نگاه.
[۲۸۷] فلسفی، محمدتقی، كودک از نظر وراثت و تربیت، ج۲.
[۲۸۸] حسینیان، روح‌الله، حریم عفاف.
اسلام می‌خواهد با رعایت حجاب و پوشش، محیط اجتماع از این‌گونه لذت‌ها پاک شده، و لذت‌های جنسی، فقط در کادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود.

۱۷.۴ - اقتصادی

استفاده از حجاب و پوشش، به ویژه در شکل چادر مشکی، به‌دلیل سادگی و ایجاد یکدستی در پوشش بانوان در بیرون منزل، می‌تواند از بُعد اقتصادی نیز تأثیر مثبت در کاهش تقاضاهای مدپرستی بانوان داشته باشد؛ البته به‌شرط این‌که خود چادر مشکی دست‌خوشِ این تقاضاها نگردد. متأسفانه بعضاً مظاهر مدپرستی در چادرهای مشکی نیز مشاهده می‌گردد، به‌گونه‌ای که برخی از بانوان به‌جای استفاده از چادرهای مشکی متین و باوقار، به چادرهای مشکی، توری، نازک و دارای طرح‌های جِلف و سبک که با هدف و فلسفه حجاب و پوشش تناسبی ندارند روی می‌آورند. یکی از دانشجویان محجبه درباره‌ رواج فرهنگ مدگرایی در خاطرات قبل از انقلاب خود گفته است:
یادم می‌آید آن وقت‌ها که حجاب نداشتم، اگر دو روز پشت سر هم قرار بود که به خانه‌ کسی بروم، لباسی را که امروز پوشیده بودم، حاضر نمی‌شدم فردا بپوشم! احساس می‌کردم مسخره است و سعی داشتم حتی اگر شده، لباس دیگران را به عاریه بگیرم و بپوشم، تا من هم با لباس جدیدی رفته باشم. این کارها واقعاً رفاه حال و راحتی را از خانم‌ها سلب کرده بود.
[۲۹۰] اردوباری، احمد، آیین بهزیستی اسلام، ج ۳، ص ۲۲۲.


۱۷.۵ - فواید دیگر

علاوه بر فواید یاد شده، به‌طور فهرست‌وار فواید و آثار دیگری نیز برای حجاب و پوشش می‌توان نام برد، که مهم‌ترین آنها عبارتند از:
- حفظ ارزش‌های انسانی؛ مانند عفت، حیا و متانت در جامعه و کاهش مفاسد اجتماعی.
- هدایت، کنترل و بهره‌مندی صحیح و مطلوب از امیال و غرایز انسانی.
- تأمین و تضمین سلامت و پاکی نسل افراد جامعه.(براي آگاهي بيشتر درباره‌ي آثار و فوايد حجاب و پوشش به منبع ذیل رجوع کنید.
[۲۹۱] ر.ك: مجموعه مقالات پوشش و عفاف، دومين نمايشگاه تشخص و منزلت زن در نظام اسلامي.
هم‌چنين درباره‌ي ضررهاي بدحجابي به منبع ذیل رجوع کنید.
[۲۹۲] ر.ك: محمدي‌نيا، اسدالله، آنچه بايد يك زن بداند، بخش‌هاي ۳، ۴ و ۵.
)


مطرح شدن موضوع کشفِ حجاب در ایران (که زمزمه آن هم‌زمان بانفوذ و رواج افکار تجددگرایانه از سال‌های نخست پیروزی مشروطه آغاز شد و حدود ۲۵ سال بعد، در ۱۳۱۴ش، به‌دستور رضاشاه پهلوی اجبار و اجرا گردید) سبب نگارش آثار مستقل متعددی در واکنش به این اقدام و اثبات قطعی بودن حکم حجاب در اسلام شد.
[۲۹۴] جعفریان، رسول، بدعت کشف حجاب در ایران، ج۱، ص۲۹-۳۱، در رسائل حجابیه: شصت سال تلاش علمی در برابر بدعت کشف حجاب، چاپ جعفریان، رسول، دفتر۱، قم: دلیل ما، ۱۳۸۰ش الف.
[۲۹۵] جعفریان، رسول، بدعت کشف حجاب در ایران، ج۱، ص۳۵، در رسائل حجابیه: شصت سال تلاش علمی در برابر بدعت کشف حجاب، چاپ جعفریان، رسول، دفتر۱، قم: دلیل ما، ۱۳۸۰ش الف.

نگارش رساله‌هایی به‌نام حجابیه، ظاهرآ از ۱۳۲۹ با رسالة فی وجوب الحجاب و حرمة الشراب، اثر محمدصادق ارومی فخرالاسلام (عالم مسیحیِ نومسلمان و نویسنده اَنیسُ الاَعْلام)، آغاز گردید، ولی بیش‌تر رساله‌های حجابیه در سال‌های ۱۳۰۶ و ۱۳۰۷ش نوشته شدند.
پس از سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ و لغو قانون کشف حجاب اجباری در ۱۳۲۲ش، نیز کتاب‌ها و مقاله‌های زیادی در این‌باره انتشار یافت.
[۲۹۶] جعفریان، رسول، بدعت کشف حجاب در ایران، ج۱، ص۳۵-۳۶، در رسائل حجابیه: شصت سال تلاش علمی در برابر بدعت کشف حجاب، چاپ جعفریان، رسول، دفتر۱، قم: دلیل ما، ۱۳۸۰ش الف.

تعدادی از این رساله‌ها به کوشش رسول جعفریان باعنوان رسائل حجابیه در ۱۳۸۰ش به چاپ رسیده است.
ساختار موضوعی و محتوای رساله‌های حجابیه عموماً چنین است: تاریخ حجاب در ادیان دیگر و سابقه‌دار بودن آن نزد اقوام و ادیان گوناگون؛ بررسی آیات و احادیث راجع به حجاب و آرای فقها درباره حد آن؛ فلسفه حجاب؛ اهمیت تعلیم و تربیت بانوان و تعارض نداشتن حجاب با آن؛ بیان اهداف طرفداران کشف حجاب، گزارش انتقادهای آنان و پاسخ به آن‌ها؛ و بررسی آثار منفی رفع حجاب، مانند رواج بی‌عفتی، کاهش ازدواج و افزایش طلاق.


رویکرد مباحث در مقالات و کتاب‌های نگاشته شده بر ضد حجاب نیز بدین‌گونه است: تحریف مسائل مطروحه در ذیل آیات مربوط به حکم پوشش، منافات داشتن حجاب با شیوه زندگی جدید، ضرورت آزادی زن، ناسازگاریِ حجاب با مشارکت زن در فرایند تعلیم و تربیت و فعالیت‌های اجتماعی، فاقد اصالت دینی بودن حجاب به‌سبب وارد شدن آن از دیگر فرهنگ‌ها به فرهنگ مسلمانان، انکار ارتباط حجاب با عفت و تأکید بر تأثیر منفی حجاب در برانگیختن احساسات غیراخلاقی جنسی. نکته در خور دقت در آثار مخالفان حجاب این است که چون سنّت جاری حجاب در مناطق گوناگون دنیای اسلام، پوشاندن تمام بدن (از جمله صورت و دست‌ها) بود، برخی قائلان به کشف حجاب، با استناد به دلایل قرآنی و حدیثی، به اثبات واجب نبودن پوشش صورت و دست‌ها پرداختند و سپس با خلط بحث، مدعی شدند که حکم حجاب در قرآن ذکر نشده و مبنای شرعی ندارد. مقصود آنان از حجاب، نقابی بود که زنان به‌صورت می‌زدند.
[۲۹۷] امین، قاسم، تحریرالمرأة، ج۱، ص۵۶-۶۸، قاهره ۱۳۱۶/۱۸۹۹.
[۲۹۸] زین‌الدین، نظیرة، السُفُور و الحجاب، ص۲۳۷-۲۴۴، بیروت ۱۳۴۶/۱۹۲۸
[۲۹۹] زین‌الدین، نظیرة، السُفُور و الحجاب، ص۲۶۳-۲۶۴، بیروت ۱۳۴۶/۱۹۲۸
[۳۰۰] زین‌الدین، نظیرة، السُفُور و الحجاب، ص۲۶۶-۲۷۰،بیروت ۱۳۴۶/۱۹۲۸
[۳۰۱] مینوی، مجتبی، پوشیدن روی یا نپوشیدن روی: در دفاع از کشف حجاب، ج۱، ص۱۲۶۳- ۱۲۶۷، در رسائل حجابیه، همان منبع، دفتر۲.

در حقیقت، سخن گفتن بر ضد حجاب، به‌سبب نهادینه بودن آن نزد مسلمانان و آمیخته شدن با غیرت دینی و اخلاقی، یکباره میسر نبود؛ از این‌رو آنان ابتدا مسئله کاهش حدود حجاب را پیش کشیدند و با تأکید بر جواز شرعی نپوشاندن صورت و دست‌ها یا نگاه به آن‌ها، که فتوای مشهور فقها نیز هست، نخستین گام برای مطرح کردن نفی کلی حجاب را برداشتند،
[۳۰۲] جعفریان، رسول، بدعت کشف حجاب در ایران، ج۱، ص۳۳-۳۴، در رسائل حجابیه: شصت سال تلاش علمی در برابر بدعت کشف حجاب، چاپ جعفریان، رسول، دفتر۱، قم: دلیل ما، ۱۳۸۰ش الف.
[۳۰۳] جعفریان، رسول، بدعت کشف حجاب در ایران، ج۱، ص۴۳، در رسائل حجابیه: شصت سال تلاش علمی در برابر بدعت کشف حجاب، چاپ جعفریان، رسول، دفتر۱، قم: دلیل ما، ۱۳۸۰ش الف.
که از آن به «حیله کَشْفیین» (حیله قائلان به کشف حجاب) تعبیر شده است.
[۳۰۴] طالقانی تهرانی، ابوالحسن، محاکمه در موضوع حجاب، ج۱، ص۴۱۶-۴۱۸، در رسائل حجابیه، همان منبع، دفتر۱.
در هر صورت، پس از سقوط رضاشاه در ایران، با مقاومت علما و متدینان، امکان حضور زنان در جامعه با رعایت حجاب شرعی، فراهم گشت.


گفتنی است که در سال‌های آخر دهه ۱۳۴۰ش، کتابِ مسئله حجاب مرتضی مطهری از آثار مهم و تأثیر گذار در دفاع از حکم حجاب بود و به‌سبب ویژگی‌های انحصاریِ آن با اقبال بسیار روبه‌رو شد.
پس از پیروزی انقلاب (۱۳۵۷ش) نیز، باتوجه به برجسته‌تر شدن جایگاه و اهمیت حجاب در جامعه‌ای که بر پایه آموزه‌های دینی انقلاب کرده بود، مقالات و آثار بسیاری در این‌باره به چاپ رسید.
[۳۰۵] جعفریان، رسول، كتاب‌شناسى حجاب، در همان، دفتر۲،ص۱۳۳۷-۱۳۴۸، قم: دلیل ما، ۱۳۸۰ش ب.
[۳۰۷] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۷، ص۵۷.

بر پایه گزارش‌ها، در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی، استفاده از پوشش اسلامی در ایران رشد محسوسی یافت.
[۳۱۷] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران: سروش، کتاب ۲، ص ۱۲۶، ج۱، ص۲۶۸، کتاب ۱، ۱۳۷۶ش، کتاب ۲، ۱۳۷۷ش.
[۳۱۸] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲، ص۱۲۹، ج۱، ص۲۶۸، تهران: سروش، کتاب ۱، ۱۳۷۶ش، کتاب ۲، ۱۳۷۷ش.
در آغاز روند انقلاب اسلامی ایران و در راه‌پیمایی‌ها، حجاب نمادی اساسی برای مخالفان حکومت بود و نوعی ابراز نارضایتی و مخالفت با الگوهای تحمیل شده بر زنان در دوران پهلوی به‌شمار می‌رفت.‌
[۳۱۹] حافظیان، محمدحسین، زنان و انقلاب: داستان ناگفته، ج۱، ص۱۶۹-۱۷۸، تهران ۱۳۸۰ش.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی بارها درباره حجاب و اهمیت آن سخن گفت که برخی از آن‌ها پاسخ به پرسش درباره شیوه اجرای حکم حجاب در ایران بود.
در اسفند ۱۳۵۸، نیز بحث الزامی شدن رعایت حجاب از سوی بانوان در جمهوری اسلامی ایران مطرح شد و بر پایه این دیدگاه فقهی که مخالفت عملی با حکم حجاب می‌تواند مشمول کیفر تعزیر باشد، در تبصره مادّه ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی برای آن ضمانت اجرایی کیفری مقرر شد.
[۳۲۴] حسین هاشمی، نقدی بر ماده ۶۳۸ قما در جرم‌انگاری بدحجابی، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۵، کتاب زنان، ش ۳۷ (پاییز ۱۳۸۶).

علاوه بر ایران، در یکی دو دهه اخیر، رعایت حجاب شرعی، در میان زنان کشورهای مسلمان و مسلمانان ساکن کشورهای غیراسلامی نیز مورد استقبال قرار گرفته است و به‌عنوان پدیده اجتماعی مهمی که نقش برجسته‌ای در هویت‌نمایی مسلمانان دارد، گاه جنبه سیاسی نیز یافته و حتی در بعضی کشورهای اروپایی عکس‌العمل‌هایی را برانگیخته است. از سوی دیگر، حجاب زنان در دو سه قرن اخیر، نزد اروپاییان، و به تبع آن در جهان اسلام، طنینی گسترده داشته است.
این موضوع ابتدا در آثار سفرنامه‌نویسان غیرمسلمان و بعدها در آثار مکتوبِ راجع به حقوق زنان مسلمان و سپس در رسانه‌های جمعی کشورهای غیراسلامی بسیار مورد توجه واقع شده و گاه بارزترین نماد جهان اسلام معرفی گردیده است. در عین‌حال، بیشتر غیرمسلمانان، به‌ویژه هواداران جنبش‌های دفاع از حقوق زنان، حجاب را پوششی دست و پاگیر، محدود کننده و نشانه بارز ظلم به زنان و سیطره مردان بر آنان معرف کرده‌اند. این نحوه مواجهه، ناشی از تحولی کلی است که در غرب جدید پس از دوره نوزایی (رنسانس) و انقلاب صنعتی، روی داده است.
پذیرش این اصل که انسان، خود اخلاقیات خود را می‌سازد و هنجارها را نه قانون الهی، که عرف تعیین می‌کند، مهم‌ترین عامل نفی پایبندی به الزامات اجتماعی دینی بوده
[۳۲۵] کیوپیت، دان، دریای ایمان، ج۱، ص۴۱-۴۲، ترجمه حسن کامشاد، تهران ۱۳۸۰ش.
[۳۲۶] کیوپیت، دان، دریای ایمان، ج۱، ص۱۵۹، ترجمه حسن کامشاد، تهران ۱۳۸۰ش.
و یکی از مظاهر آن، کنار گذاشتن تدریجی حجاب و پوشش شرعی، به مثابه نماد حضور دین در اجتماع، است.
[۳۲۷] جیمز دورانت، ویلیام، تاریخ تمدن، ج۵، ص۶۱۴- ۶۱۸، ج ۵: رنسانس، ترجمه صفدر تقی‌زاده و ابوطالب صارمی، تهران ۱۳۶۷ش.



حضور فعالِ همراه با مداخلات غربیان در کشورهای اسلامی در قرن سیزدهم/ نوزدهم و نفوذ فرهنگ مدرن و در پی آن گسترش مباحث مرتبط با زندگی اجتماعی و حقوقی زنان در جهان اسلام، به تبع آنچه در جهان غربیِ جدید روی داد، موجب شد که در اواخر این قرن بحث از زن، جنسیت و نسبتِ آموزه‌های اسلامی با حقوق زنان، از جمله نوع پوشش آنان، مورد توجه قرار گیرد. بارزترین نمود این مسئله در زمان سیطره انگلستان بر مصر روی داد که استفاده آنان از ادبیات فمینیستی و شناساندن حجاب به‌عنوان نماد مظلومیت و فرودستی زنان مصری سبب شد پوشش زن مسلمان، موضوع محوریِ گفتمان ناسیونالیستی - فمینیستی در این کشور شود. ظاهراً اصطلاح حجاب در بین مسلمانان نیز از همین دوران رایج شده است.
مخالفان حجاب در جوامع مسلمان این ادعا را نیز پیش کشیده‌اند که این نوع پوشش زنان در جوامع اسلامی نه از احکام اسلام بلکه از تمدن‌های دیگر، مانند روم‌ شرقی و ایران، به میان مسلمانان آمده است.
[۳۲۸] امین، قاسم، تحریرالمرأه، ج۱، ص۵۶، قاهره ۱۳۱۶/۱۸۹۹.
[۳۲۹] کسروی، احمد، خواهران و دختران ما، ج۱، ص۶- ۱۰، تهران ۱۳۲۴ش.

دیگر آن‌که از دیدگاه جنبش‌های فمینیستی، حجاب بیش از آن‌که پوشاننده بدن زن باشد، مطرح‌ کننده او به مثابه جنس مؤنث است. به نظر آنان اسلام جنسیت زن را بالقوه برای امنیت اخلاقی جامعه خطرساز دانسته و برای پیشگیری از وقوع فتنه در اجتماع که قلمرو مردان است، زنان را ملزم به رعایت حجاب نموده است. بر پایه نظر آنان، حجاب نماد جداسازی جنسیتی و تفاوت نهادن میان جنسیت‌هاست و تشریع آن مظهر تداوم ذهنیت دوران جاهلیت نسبت به زن و عقب‌نشینی اسلام از اصول برابری اجتماعی به‌شمار می‌رود.‌
[۳۳۱] مرنیسی، فاطمه، زنان پرده‌نشین و نخبگان جوشن پوش: برداشتی نوین از حقوق زن در اسلام، ج۱، ص۲۷۲- ۲۷۳، ترجمه ملیحه مغازه‌ای، تهران ۱۳۸۰ش.

در واکنش به انتقادهای استعمارگران و شرق‌شناسان و فمینیست‌ها و مخالفان حجاب از قوانین اسلامیِ مرتبط با زنان و از جمله مقوله حجاب، شماری از نویسندگان و متفکران جهان عرب، به‌ویژه در مصر و لبنان، علاوه بر تحلیل‌های ریشه‌یابانه این اظهارات، درصدد برآمدند با ارائه تفسیری جدید از آموزه‌های اسلام، آن‌ها را به‌گونه‌ای تأویل کنند که با مباحث جدیدِ مرتبط با حقوق زنان سازگاری یابد.
از این رویکرد در ایران، برخلاف کشورهای عربی، استقبال جدی نشد، بلکه رواج ملی‌گراییِ معطوف به پیشینه قبل از اسلام، پس از تأسیس حکومت پهلوی که با کنار گذاشتن هویت اسلامی و جهت‌گیری کلیِ احیای آنچه سابقه تاریخی ایران پیش از اسلام نامیده می‌شد، کشور را به سمتی پیش برد که در آن نفی حجاب به منزله دفاع از منزلت زنان و حجاب با جهل، عقب‌ماندگی و نامتمدن بودن مساوی دانسته می‌شد.
[۳۳۲] امین، قاسم، تحریرالمرأه، قاهره ۱۳۱۶/۱۸۹۹.
[۳۳۳] زین‌الدین، نظیرة، السُفُور و الحجاب، بیروت ۱۳۴۶/۱۹۲۸.
[۳۳۴] صادقی، فاطمه، جنسیت، ج۱، ص۱۲-۱۵، ناسیونالیسم و تجدد در ایران (دوره پهلوی اول)، تهران ۱۳۸۴ش.
[۳۳۵] صادقی، فاطمه، جنسیت، ج۱، ص۲۲، ناسیونالیسم و تجدد در ایران (دوره پهلوی اول)، تهران ۱۳۸۴ش.
[۳۳۶] صادقی، فاطمه، جنسیت، ج۱، ص۵۲-۵۳، ناسیونالیسم و تجدد در ایران (دوره پهلوی اول)، تهران ۱۳۸۴ش.
[۳۳۷] صادقی، فاطمه، جنسیت، ج۱، ص۶۱، ناسیونالیسم و تجدد در ایران (دوره پهلوی اول)، تهران ۱۳۸۴ش.

اما به رغم همه مخالفت‌ها، برای بسیاری از زنان مسلمان، حجاب نماد مقاومت زنان در برابر فرهنگ تحمیل شده به جهان اسلام به‌شمار می‌رود و اکنون در بین زنان مسلمان، به‌خصوص مسلمانان ساکن در کشورهای غربی، حجاب نماد دین‌داری، اسلام‌گرایی، سازگاری آموزه‌های اسلامی با دنیای مدرن و نفی فرهنگ غرب است.
اینک باتوجه به اقامت حدود ۴۵۰ میلیون مسلمان در ۱۵۰ کشور غیرعضو سازمان کنفرانس اسلامی، موضوعِ ممنوعیت حجاب اسلامی از دیدگاه حقوق بین‌الملل، باتوجه به اصول حاکم بر حقوق اقلیت‌ها، مورد بحث و گفتگوست.
[۳۳۸] میرمحمدی، مصطفی، عدم ممنوعیت حجاب اسلامی از منظر حقوق بین‌الملل اقلیت‌ها، ج۱، ص۵۰، کتاب زنان، ش ۳۷ (پاییز ۱۳۸۶).
همچنین رویکرد کلی جهان اسلام در فرایند جهانی‌شدن، یافتن ساز و کاری مناسب برای حفظ هویت فرهنگی مسلمانان است و در این میان بحث از حجاب و پوشش زنان جایگاه ویژه‌ای دارد.


(۱) قرآن و کتاب مقدّس.
(۲) آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه.
(۳) شیخ صدوق، محمد بن علی، علل‌الشرایع، نجف ۱۳۸۵-۱۳۸۶، چاپ افست قم (بی‌تا).
(۴) ابن حزم، علی بن احمد، المُحلّی، چاپ احمد محمد شاکر، بیروت: دارالآفاق الجدیدة، (بی‌تا).
(۵) ابن حنبل، احمد بن حنبل، مسند، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
(۶) ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبرى (لیدن).
(۷) ابن‌ قدامه، عبدالله بن احمد، المغنی، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی‌تا).
(۸) ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت ۱۴۱۲.
(۹) ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب.
(۱۰) ابوالبرکات، احمد دردیر، الشرح الکبیر، بیروت: داراحیاء الکتب العربیة، (بی‌تا).
(۱۱) اشعری قمی، احمد بن محمد، کتاب النوادر، قم ۱۴۰۸.
(۱۲) امام خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، تهران، ج ۲، ۱۳۶۱ش، ج ۹، ۱۳۷۴ش، ج ۱۹، ۱۳۶۸ش.
(۱۳) انصاری، مرتضی بن محمدامین، کتاب النّکاح، قم ۱۴۱۵.
(۱۴) انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران: سروش، کتاب ۱، ۱۳۷۶ش، کتاب ۲، ۱۳۷۷ش.
(۱۵) بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، قم ۱۳۶۳-۱۳۶۷ش.
(۱۶) بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت (بی‌تا).
(۱۷) برقی، احمد بن محمد، المحاسن، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۳.
(۱۸) بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، بیروت: دارالفکر، (بی‌تا).
(۱۹) تهانوی، محمدعلی بن علی، موسوعة کشّاف الفنون و العلوم، چاپ رفیق‌العجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.
(۲۰) جزیری، عبدالرحمان، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۲۱) جصاص، احمد بن علی، کتاب احکام القرآن، (استانبول) ۱۳۳۵- ۱۳۳۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۲۲) جعفریان، رسول، «بدعت کشف حجاب در ایران»، در رسائل حجابیه: شصت سال تلاش علمی در برابر بدعت کشف حجاب، چاپ جعفریان، رسول، دفتر۱، قم: دلیل ما، ۱۳۸۰ش الف.
(۲۳) جعفریان، رسول، «کتابشناسی حجاب»، در همان، دفتر۲، قم: دلیل ما، ۱۳۸۰ش ب.
(۲۴) جوادی‌آملی، عبداللّه، کتاب الصلاة، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.
(۲۵) جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
(۲۶) حافظیان، محمدحسین، زنان و انقلاب: داستان ناگفته، تهران ۱۳۸۰ش.
(۲۷) حاکم نیشابوری، محمد بن عبداللّه، المستدرک علی الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶.
(۲۸) شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه.
(۲۹) حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
(۳۰) خامنه‌ای، سیدعلی، اجوبة الاستفتاءات، ج ۱، کویت ۱۴۱۵/۱۹۹۵، ج ۲، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
(۳۱) ملک ساسانی، احمدخان، یادبودهای سفارت استانبول، تهران ۱۳۴۵ش.
(۳۲) خوئی، سیدابوالقاسم المسائل الشرعیة: استفتاءات، ج :۲ المعاملات، قم ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۳۳) خوئی، سیدابوالقاسم و میرزاجواد تبریزی، صراط النجاة: استفتاءات لآیةاللّه العظمی الخوئی مع تعلیقة و ملحق لآیةاللّه العظمی التبریزی، قم ۱۴۱۶-۱۴۱۸.
(۳۴) خوئی، سیدابوالقاسم، المبانی فی شرح العروة الوثقی: النکاح، تقریرات درس آیةاللّه خوئی، در موسوعة الامام خوئی، ج ۳۲، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
(۳۵) جیمز دورانت، ویلیام، تاریخ تمدن، ج ۵: رنسانس، ترجمه صفدر تقی‌زاده و ابوطالب صارمی، تهران ۱۳۶۷ش.
(۳۶) زبیدی، محمد بن محمد، تاج‌العروس من جواهرالقاموس، ج ۲، چاپ علی هلالی، کویت ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست بیروت (بی‌تا).
(۳۷) زحیلی، وهبه مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۳۸) زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۳۹) زین‌الدین، نظیرة، السُفُور و الحجاب، بیروت ۱۳۴۶/۱۹۲۸.
(۴۰) ساناساریان، الیز، جنبش قوق نان در ایران: طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۵۷، ترجمه نوشین احمدی خراسانی، تهران ۱۳۸۴ش.
(۴۱) سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، قم ۱۴۱۳-۱۴۱۶.
(۴۲) سروش، محمد، دین و دولت در اندیشه اسلامی، قم ۱۳۷۸ش.
(۴۳) سیستانی، سیدعلی، استفتاءات المرجع الدینی الأعلی السید السیستانی مدظله، قم ۲۰۰۰.
(۴۴) سیفی ‌مازندرانی، علی‌اکبر، دلیل تحریرالوسیلة، (تهران) : مؤسسة تنظیم و نشر آثار الامام الخمینی، (بی‌تا).
(۴۵) سیوطی، عبدالرحمان بن ابوبکر، تفسیر سیوطی.
(۴۶) سرخسی، محمد بن احمد، کتاب المبسوط، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۴۷) شمس‌الدین، محمدمهدی، مسائل حرجة فی فقه المرأة، کتاب :۱ الستر و النظر، بیروت ۲۰۰۱.
(۴۸) شوکانی، محمد، فتح القدیر، بیروت: داراحیاء التراث العربی، (بی‌تا).
(۴۹) شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۳-۱۴۱۹.
(۵۰) صادقی، فاطمه، جنسیت، ناسیونالیسم و تجدد در ایران (دوره پهلوی اول)، تهران ۱۳۸۴ش.
(۵۱) طالقانی تهرانی، ابوالحسن، «محاکمه در موضوع حجاب»، در رسائل حجابیه، همان منبع، دفتر۱.
(۵۲) طباطبائی، علی ‌بن محمدعلی، ریاض‌المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، قم ۱۴۱۲-۱۴۲۰.
(۵۳) طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان.
(۵۴) طباطبائی‌ یزدی، سیدمحمدکاظم، العروةالوثقی، قم ۱۴۱۷-۱۴۲۰.
(۵۵) طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان.
(۵۶) طبری، محمد بن جریر، جامع.
(۵۷) طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیة، ج ۴، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران ۱۳۸۸.
(۵۸) عسکری، حسن بن عبداللّه، معجم‌الفروق اللغویة، الحاوی لکتاب ابی‌هلال العسکری و جزءآ من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
(۵۹) علامه حلّی، حسن بن یوسف، تذکرةالفقهاء، چاپ سنگی (بی‌جا، بی‌تا).
(۶۰) علامه حلّی، حسن بن یوسف، تذکرةالفقهاء،چاپ افست تهران ۱۳۸۸.
(۶۱) فاضل، محمدهادی، «بررسی لزوم و حدود حجاب در فقه اهل تسنن»، کتاب زنان، ش ۳۷ (پاییز ۱۳۸۶).
(۶۲) فخرالمحققین، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد، چاپ حسین موسوی کرمانی، علی پناه اشتهاردی، و عبدالرحیم بروجردی، قم ۱۳۸۷-۱۳۸۹، چاپ افست ۱۳۶۳ش.
(۶۳) فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، أو، مفاتیح‌الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۶۴) فقیه شیرازی، محسن، «نقد مقاله حبل‌المتین»، در رسائل حجابیه، همان منبع، دفتر۱.
(۶۵) فیض کاشانی، محمدمحسن، کتاب الوافی، چاپ ضیاءالدین علامه اصفهانی، اصفهان ۱۳۶۵-۱۳۷۴ش.
(۶۶) امین، قاسم، تحریرالمرأة، قاهره ۱۳۱۶/۱۸۹۹.
(۶۷) قرضاوی، یوسف، النقاب للمرأة: بین القول ببدعیته و القول بوجوبه، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
(۶۸) قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۶۹) قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
(۷۰) کاظمی خراسانی، محمدعلی، کتاب الصلاة، تقریرات درس آیةاللّه نائینی، قم ۱۴۱۱.
(۷۱) کسروی، احمد، خواهران و دختران ما، تهران ۱۳۲۴ش.
(۷۲) کلانتری، علی‌اکبر، فقه و پوشش بانوان، قم ۱۳۸۳ش.
(۷۳) کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی.
(۷۴) کیوپیت، دان، دریای ایمان، ترجمه حسن کامشاد، تهران ۱۳۸۰ش.
(۷۵) گلپایگانی، سیدمحمدرضا، مجمع‌المسائل، قم، ج ۲، ۱۳۶۴ش، ج ۳، (بی‌تا).
(۷۶) مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی،، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۷۷) مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی،، ج ۳۰، چاپ عبدالزهراء علوی، بیروت: دارالرضا، (بی‌تا).
(۷۸) مجلسی، محمدتقی، روضةالمتقین فی شرح مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ حسین موسوی کرمانی و علی پناه اشتهاردی، قم ۱۴۰۶-۱۴۱۳.
(۷۹) مرنیسی، فاطمه، زنان پرده‌نشین و نخبگان جوشن پوش: برداشتی نوین از حقوق زن در اسلام، ترجمه ملیحه مغازه‌ای، تهران ۱۳۸۰ش.
(۸۰) قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت (بی‌تا).
(۸۱) مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، تهران ۱۳۷۰ش.
(۸۲) مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، قم ۱۳۷۰ش.
(۸۳) مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة البیان فی احکام القرآن، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران (بی‌تا).
(۸۴) مقدم، محمد بن احمد، ادلة الحجاب، اسکندریه ۱۴۲۵/۲۰۰۵.
(۸۵) مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، گردآوری ابوالقاسم علیان‌نژادی، قم ۱۳۸۵ش.
(۸۶) منتظری، حسین‌علی، رساله توضیح المسائل، تهران ۱۳۷۷ش.
(۸۷) الموسوعة الفقهیة، ج ۴۱، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
(۸۸) مؤمن قمی، محمد، کتاب الصلاة، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.
(۸۹) مصطفی میرمحمدی، «عدم ممنوعیت حجاب اسلامی از منظر حقوق بین‌الملل اقلیت‌ها»، کتاب زنان، ش ۳۷ (پاییز ۱۳۸۶).
(۹۰) مینوی، مجتبی، پوشیدن روی یا نپوشیدن روی: در دفاع از کشف حجاب، در رسائل حجابیه، همان منبع، دفتر۲.
(۹۱) نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرایع‌الاسلام، ج ۲۹، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
(۹۲) نراقی، احمد بن محمدمهدی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۶، قم ۱۴۱۹.
(۹۳) نوری، حسین‌ بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷-۱۴۰۸.
(۹۴) هاشمی، حسین، نقدی بر ماده ۶۳۸ قما در جرم‌انگاری بدحجابی، کتاب زنان، ش ۳۷ (پاییز ۱۳۸۶).
(۹۵) هیثمی، علی بن ابوبکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.


۱. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح:تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، ذیل واژه.    
۲. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ذیل واژه.    
۳. زبیدی، محمد بن محمد، تاج‌العروس من جواهرالقاموس، ذیل واژه.    
۴. تهانوی، محمدعلی بن علی، موسوعة کشّاف الفنون و العلوم، ذیل واژه، چاپ رفیق‌العجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.    
۵. مرتضی مطهری، مساله حجاب، ص۷۸.    
۶. فضل‌الله، سیدمحمدحسین، مجله‌ پیام زن، جوانان، ورزش و حجاب، شماره‌ ۷۴، ص۱۹.
۷. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ج۱، ص۱۹.    
۸. سوره نور/۲۴، آیه۳۰.    
۹. سوره نور/۲۴، آیه۳۱.    
۱۰. سوره احزاب/۳۳، آیه۳۲.    
۱۱. سوره نور/۲۴، آیه۳۱.    
۱۲. اعراف/سوره۷، آیه۴۶.    
۱۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۴۵.    
۱۴. مریم/سوره۱۹، آیه۱۷.    
۱۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۳.    
۱۶. ص/سوره۳۸، آیه۳۲.    
۱۷. فصّلت/سوره۴۱، آیه۵.    
۱۸. شوری/سوره۴۲، آیه۵۱.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۱۷۷، ذیل آیه.    
۲۰. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۵۱۱.    
۲۱. شوکانی، محمد، فتح القدیر، ج۴، ص۳۴۲.    
۲۲. طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، سوره احزاب آیه ۵۳.    
۲۳. مقدم، محمد بن احمد، ادلة الحجاب، ج۱، ص۲۵۱-۲۶۹، اسکندریه ۱۴۲۵/۲۰۰۵.    
۲۴. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۵، ص۵۳۴.    
۲۵. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۷، ص۱۴۸.    
۲۶. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۲۳۲-۲۳۳.    
۲۷. خوئی، سیدابوالقاسم، المبانی فی شرح العروة الوثقی:النکاح، ج۲، ص۳۹، تقریرات درس آیةاللّه خوئی، در موسوعة الامام خوئی، ج ۳۲، قم:مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.    
۲۸. عبداللّه جوادی‌ آملی، کتاب الصلاة، ج۱، ص۵۲- ۵۳، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.
۲۹. محمد بن سعد، الطبقات الکبری (لیدن)، ج۸، ص۱۴۳-۱۴۴.    
۳۰. محمد بن سعد، الطبقات الکبری (لیدن)، ج۸، ص۱۴۶- ۱۴۷.    
۳۱. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۵، ص۱۳۵.    
۳۲. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۶، ص۱۱۹.    
۳۳. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۷۳.    
۳۴. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۵، ص۱۳۷.    
۳۵. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۰۹.    
۳۶. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۱۰۴۸.    
۳۷. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۱۰۵۰.    
۳۸. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۱۲۹.    
۳۹. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۱۰۴۶.    
۴۰. حاکم نیشابوری، محمد بن عبداللّه، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۳۹.    
۴۱. ابن حنبل، احمد بن حنبل، مسند، ج۲۰، ص۱۳۶.    
۴۲. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۸، ص۵۳.    
۴۳. محمد بن علی شیخ صدوق، محمد بن علی، علل‌الشرایع، ج۱، ص۶۵، نجف ۱۳۸۵-۱۳۸۶، چاپ افست قم (بی‌تا).    
۴۴. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۵۱۱، ذیل آیه.    
۴۵. سیوطی، عبدالرحمان بن ابوبکر، تفسیر سیوطی، ج۶، ص۶۴۱، ذیل آیه.    
۴۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۹.    
۴۷. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ذیل واژه.    
۴۸. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۴، ص۲۴۳، ذیل آیه.    
۴۹. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۲۹۴، ذیل آیه.    
۵۰. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ج۱، ص۱۷۰.    
۵۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۸، ص۳۸۴- ۳۸۵.    
۵۲. علی‌اکبر سیفی‌ مازندرانی، دلیل تحریرالوسیله، ج۶، ص۲۹- ۳۰، (تهران) : مؤسسة تنظیم و نشر آثار الامام الخمینی، (بی‌تا).
۵۳. مجلسی، محمدتقی، روضةالمتقین فی شرح مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۸، ص۳۵۳، چاپ حسین موسوی کرمانی و علی پناه اشتهاردی، قم ۱۴۰۶-۱۴۱۳.    
۵۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۹.    
۵۵. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۹۶، ذیل آیه، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.    
۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه، ج۸، ص۱۸۱.    
۵۷. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۴، ص۲۴۴، ذیل آیه.    
۵۸. سیوطی، عبدالرحمان بن ابوبکر، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۶، ص۵۶۹، ذیل آیه.    
۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه، ج۸، ص۱۸۱.    
۶۰. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ذیل آیه، ج۲۵، ص۱۸۴، أو، مفاتیح‌الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.    
۶۱. طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، ذیل آیه، ج۱۶، ص۳۳۹.    
۶۲. مقدم، محمد بن احمد، ادلة الحجاب، ج۱، ص۱۹۱-۲۳۷، اسکندریه ۱۴۲۵/۲۰۰۵.    
۶۳. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذّب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ج۵، ص۲۳۰-۲۳۱، قم ۱۴۱۳-۱۴۱۶.    
۶۴. علی‌اکبر سیفی‌ مازندرانی، دلیل تحریرالوسیله، ج۶، ص۳۰، (تهران): مؤسسة تنظیم و نشر آثار الامام الخمینی، (بی‌تا).
۶۵. عبداللّه جوادی‌ آملی، کتاب الصلاه، ج۱، ص۵۱-۵۲، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.
۶۶. مؤمن قمی، محمد، کتاب الصلاه، ج۱، ص۳۵۳، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.    
۶۷. جصاص، احمد بن علی، احکام القرآن، ج۳، ص۴۸۶.    
۶۸. سیوطی، عبدالرحمان بن ابوبکر، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۶، ص۶۵۹، ذیل آیه.    
۶۹. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۵۲۶، ذیل نور:۳۱.    
۷۰. نور/سوره۲۴، آیه۳۱.    
۷۱. زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۹۴، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.    
۷۲. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۲، ص۳۱۹.    
۷۳. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۷، ص۱۳۷.    
۷۴. سیوطی، عبدالرحمان بن ابوبکر، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ذیل آیه، ج۶، ص۱۸۰.    
۷۵. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۲۰۰-۲۰۲.    
۷۶. نور/سوره۲۴، آیه۳۰-۳۱.    
۷۷. شبیری زنجانی، سیدموسی، درس خارج فقه، مورخ ۴/۱۱/۱۳۷۷ش.
۷۸. فاضل، محمدهادی، بررسی لزوم و حدود حجاب در فقه اهل تسنن، ج۱، ص۳۳، کتاب زنان، ش ۳۷ (پاییز ۱۳۸۶).
۷۹. فاضل، محمدهادی، بررسی لزوم و حدود حجاب در فقه اهل تسنن، ج۱، ص۳۷-۳۸، کتاب زنان، ش ۳۷ (پاییز ۱۳۸۶).
۸۰. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۲، ص۳۱۹.    
۸۱. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۷، ص۱۳۸.    
۸۲. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۲۰۲-۲۰۵.    
۸۳. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۲۲۸-۲۲۹.    
۸۴. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲۱، ص۱۹۷.    
۸۵. ابن حنبل، احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۲۱۹-۲۲۰، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۸۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۹۷-۱۹۸، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳    
۸۷. ابن‌ قدامه، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۱۰، ص۹۹.    
۸۸. ابن‌ قدامه، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۷، ص۱۰۶.    
۸۹. علامه حلّی، حسن بن یوسف، تذکرةالفقهاء، ج۲، ص۵۷۳، چاپ سنگی (بی‌جا، بی‌تا).    
۹۰. فخرالمحققین، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد، ج۳، ص۷، چاپ حسین موسوی کرمانی، علی پناه اشتهاردی، و عبدالرحیم بروجردی، قم ۱۳۸۷-۱۳۸۹، چاپ افست ۱۳۶۳ش.    
۹۱. اشعری قمی، احمد بن محمد، النوادر، ج۱، ص۱۰۳، قم ۱۴۰۸.    
۹۲. فیض کاشانی، محمدمحسن، الوافی، ج۲۱، ص۱۶۴-۱۶۵، چاپ ضیاءالدین علامه اصفهانی، اصفهان ۱۳۶۵-۱۳۷۴ش.    
۹۳. عسکری، حسن بن عبداللّه، معجم‌الفروق اللغویة، ج۱، ص۱۷۶، الحاوی لکتاب ابی‌هلال العسکری و جزءآ من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.    
۹۴. شمس‌الدین، محمدمهدی، مسائل حرجة فی فقه المرأة، ج۱، ص۶۴، کتاب :۱ الستر و النظر، بیروت ۲۰۰۱.
۹۵. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ج۱، ص۸۱، تهران ۱۳۷۰ش.    
۹۶. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی‌ یزدی، العروةالوثقی، ج۲، ص۳۱۶-۳۱۹، قم ۱۴۱۷-۱۴۲۰.    
۹۷. عبداللّه جوادی‌ آملی، کتاب الصلاه، ج۱، ص۱۶۵-۱۶۶، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.
۹۸. جزیری، عبدالرحمان، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۱۷۱.    
۹۹. کاظمی خراسانی، محمدعلی، کتاب الصلاه، ج۱، ص۳۸۳، تقریرات درس آیةاللّه نائینی، قم ۱۴۱۱.
۱۰۰. جوادی‌آملی، عبداللّه، کتاب الصلاه، ج۱، ص۱۰۶، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.
۱۰۱. جوادی‌آملی، عبداللّه، کتاب الصلاه، ج۱، ص۲۳، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.
۱۰۲. جوادی‌آملی، عبداللّه، کتاب الصلاه، ج۱، ص۴۵، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.
۱۰۳. مؤمن قمی، محمد، کتاب الصلاة، ج۱، ص۳۳۴، پانویس ۲، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.    
۱۰۴. نور/سوره۲۴، آیه۶۰.    
۱۰۵. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۱۵، ذیل نور:۶۰.    
۱۰۶. شمس‌الدین، محمدمهدی، مسائل حرجة فی فقه المرأه، ج۱، ص۶۶، کتاب :۱ الستر و النظر، بیروت ۲۰۰۱.
۱۰۷. عبداللّه جوادی‌ آملی، کتاب الصلاه، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۶، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.
۱۰۸. کلانتری، علی‌اکبر، فقه و پوشش بانوان، ج۱، ص۸۱-۸۷، قم ۱۳۸۳ش.
۱۰۹. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۵، ص۵۲۲.    
۱۱۰. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۷، ص۱۵۰.    
۱۱۱. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۲، ص۳۰۹، ذیل آیه.    
۱۱۲. نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرایع‌الاسلام، ج۲۹، ص۸۵-۸۶، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.    
۱۱۳. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ج۱، ص۸۸، تهران ۱۳۷۰ش.    
۱۱۴. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۵، تهران ۱۳۷۰ش.    
۱۱۵. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی‌ یزدی، العروةالوثقی، ج۵، ص۴۹۴-۴۹۵، قم ۱۴۱۷-۱۴۲۰.    
۱۱۶. جزیری، عبدالرحمان، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۱۷۱.    
۱۱۷. زحیلی، وهبه مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۱، ص۷۴۶.    
۱۱۸. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۴، ص۱۶۰، ج ۴، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران ۱۳۸۸.    
۱۱۹. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره، ج۲۳، ص۵۵-۵۶، قم ۱۳۶۳-۱۳۶۷ش.    
۱۲۰. نراقی، احمد بن محمدمهدی، مستند الشیعة فی احکام الشریعه، ج۱۶، ص۴۶، قم ۱۴۱۹.    
۱۲۱. ابن حزم، علی بن احمد، المُحلّی، ج۳، ص۲۱۰.    
۱۲۲. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۱۰، ص۱۵۲- ۱۵۴، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.    
۱۲۳. ابن‌ قدامه، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۱، ص۴۳۱.    
۱۲۴. ابوالبرکات، احمد دردیر، الشرح الکبیر، ج۱، ص۲۱۴، بیروت:داراحیاء الکتب العربیة، (بی‌تا).    
۱۲۵. جزیری، عبدالرحمان، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۱۷۲.    
۱۲۶. نور/سوره۲۴، آیه۳۰-۳۱.    
۱۲۷. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۲، ص۲۲۹، ذیل نور:۳۱.    
۱۲۸. سیوطی، عبدالرحمان بن ابوبکر، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۶، ص۱۸۰، ذیل نور:۳۱.    
۱۲۹. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۲۰۰-۲۰۲.    
۱۳۰. نوری، حسین‌ بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۴، ص۲۷۵-۲۷۶، قم ۱۴۰۷-۱۴۰۸.    
۱۳۱. جصاص، احمد بن علی، احکام القرآن، ج۵، ص۱۷۲.    
۱۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۴۱، ذیل آیه.    
۱۳۳. طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۱۵، ص۱۱۱، ذیل آیه.    
۱۳۴. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة البیان فی احکام القرآن، ج۱، ص۵۴۵، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران (بی‌تا).    
۱۳۵. سیوطی، عبدالرحمان بن ابوبکر، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۶، ص۱۸۰، ذیل نور:۳۱.    
۱۳۶. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲، ص۵۲۲- ۵۲۳.    
۱۳۷. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۲۰۱-۲۰۲.    
۱۳۸. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۲۱۵-۲۱۶.    
۱۳۹. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۱۰، ص۱۵۲- ۱۵۴، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.    
۱۴۰. ابن‌ قدامه، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۱، ص۴۳۱.    
۱۴۱. نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرایع‌الاسلام، ج۲۹، ص۷۵-۷۷، ج ۲۹، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.    
۱۴۲. ابن‌ قدامه، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۷، ص۹۷.    
۱۴۳. طباطبائی، علی ‌بن محمدعلی، ریاض‌المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، ج۱۰، ص۶۸-۶۹، قم ۱۴۱۲-۱۴۲۰.    
۱۴۴. نور/سوره۲۴، آیه۳۰-۳۱.    
۱۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۴۱، ذیل آیه.    
۱۴۶. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ذیل «خمر».    
۱۴۷. ابوجعفر طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری جامع البیان، ج۱۹، ص۱۵۹، ذیل آیه.    
۱۴۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۴۱، ذیل آیه.    
۱۴۹. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۲، ص۲۳۰، ذیل آیه.    
۱۵۰. طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۱۵، ص۱۱۲، ذیل آیه.    
۱۵۱. ابن حزم، علی بن احمد، المُحلّی، ج۳، ص۲۱۶، چاپ احمد محمد شاکر، بیروت:دارالآفاق الجدیدة، (بی‌تا).    
۱۵۲. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، ج۵، ص۲۴۳، چاپ افست قم ۱۴۰۴.    
۱۵۳. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، ج۱۴، ص۲۸، چاپ افست قم ۱۴۰۴.    
۱۵۴. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۱۹۹.    
۱۵۵. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۲۰۵-۲۰۶.    
۱۵۶. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۲۲۳ -۲۲۵.    
۱۵۷. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۲۲۹.    
۱۵۸. انصاری، مرتضی بن محمدامین، النّکاح، ج۱، ص۳۸- ۴۳، قم ۱۴۱۵.    
۱۵۹. خوئی، سیدابوالقاسم، المبانی فی شرح العروة الوثقی:النکاح، ج۲، ص۲۱- ۲۲، تقریرات درس آیةاللّه خوئی، در موسوعة الامام خوئی، ج ۳۲، قم:مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.    
۱۶۰. طباطبائی، علی ‌بن محمدعلی، ریاض‌المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، ج۱۰، ص۶۹- ۷۰، قم ۱۴۱۲-۱۴۲۰.    
۱۶۱. نراقی، احمد بن محمدمهدی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج۱۶، ص۴۹، قم ۱۴۱۹.    
۱۶۲. ابن‌ قدامه، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۱، ص۴۳۲.    
۱۶۳. نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرایع‌الاسلام، ج۲۹، ص۷۷، ج ۲۹، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.    
۱۶۴. نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرایع‌الاسلام، ج۲۹، ص۷۸-۸۰، ج ۲۹، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.    
۱۶۵. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۵، ص۵۳۵.    
۱۶۶. هیثمی، علی بن ابوبکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۴، ص۲۵۵، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.    
۱۶۷. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۶۵-۶۷.    
۱۶۸. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ج۱، ص۲۳۵-۲۳۹، تهران ۱۳۷۰ش.    
۱۶۹. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۷، ص۷، قم ۱۳۶۳-۱۳۶۷ش.    
۱۷۰. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، ج۱۴، ص۲۸، چاپ افست قم ۱۴۰۴.    
۱۷۱. موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، الموسوعة الفقهیه، ج۸، ص۳۳۹.    
۱۷۲. نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرایع‌الاسلام، ج۲۹، ص۷۷، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.    
۱۷۳. خوئی، سیدابوالقاسم، المبانی فی شرح العروة الوثقی:النکاح، ج۲، ص۴۱-۴۲، تقریرات درس آیةاللّه خوئی، در موسوعة الامام خوئی، ج ۳۲، قم:مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.    
۱۷۴. مؤمن قمی، محمد، کتاب الصلاه، ج۱، ص۳۳۴، پانویس۲، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.    
۱۷۵. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۵، ص۵۳۵.    
۱۷۶. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۱۹۰-۱۹۵.    
۱۷۷. نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرایع‌الاسلام، ج۲۹، ص۷۷، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.    
۱۷۸. خوئی، سیدابوالقاسم، المبانی فی شرح العروة الوثقی:النکاح، ج۲، ص۴۹، تقریرات درس آیةاللّه خوئی، در موسوعة الامام خوئی، ج ۳۲، قم:مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.    
۱۷۹. شمس‌الدین، محمدمهدی، مسائل حرجة فی فقه المرأه، ج۱، ص۱۸۶-۱۹۰، کتاب :۱ الستر و النظر، بیروت ۲۰۰۱.
۱۸۰. شبیری زنجانی، درس خارج فقه، مورخ ۱۶/۹/۱۳۷۷ش، ۱/۱۲/۱۳۷۷ش).
۱۸۱. سیوطی، عبدالرحمان بن ابوبکر، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۶، ص۱۷۹، ذیل نور:۳۱.    
۱۸۲. نوری، حسین‌ بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۴، ص۲۷۵-۲۷۶، قم ۱۴۰۷-۱۴۰۸.    
۱۸۳. نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرایع‌الاسلام، ج۲۹، ص۷۸، ج ۲۹، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.    
۱۸۴. مقدم، محمد بن احمد، ادلة الحجاب، ج۱، ص۲۸۳-۳۲۷، اسکندریه ۱۴۲۵/۲۰۰۵.    
۱۸۵. جوادی‌آملی، عبداللّه، کتاب الصلاه، ج۱، ص۴۱، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم ۱۴۰۵.
۱۸۶. مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، ج۲، ص۱۵۵-۱۵۷، قم ۱۳۷۰ش.    
۱۸۷. نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرایع‌الاسلام، ج۲۹، ص۷۷، ج ۲۹، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.    
۱۸۸. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۷، ص۴۷-۴۸، قم ۱۴۱۳-۱۴۱۹.    
۱۸۹. طباطبائی، علی ‌بن محمدعلی، ریاض‌المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، ج۱۰، ص۷۱، قم ۱۴۱۲-۱۴۲۰.    
۱۹۰. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، ج۱۴، ص۲۸-۲۹، چاپ افست قم ۱۴۰۴.    
۱۹۱. قرضاوی، یوسف، النقاب للمرأة: بین القول ببدعیته و القول بوجوبه، ج۱، ص۴۱-۵۵، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۱۹۲. نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرایع‌الاسلام، ج۲۹، ص۷۵-۸۱، ج ۲۹، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.    
۱۹۳. خوئی، سیدابوالقاسم، المبانی فی شرح العروة الوثقی:النکاح، ج۲، ص۴۰-۵۱، تقریرات درس آیةاللّه خوئی، در موسوعة الامام خوئی، ج ۳۲، قم:مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.    
۱۹۴. ابن‌ قدامه، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۷، ص۱۰۴.    
۱۹۵. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی،، بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۳۳-۳۵، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳    
۱۹۶. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۵۱۴، ذیل آیه.    
۱۹۷. خوئی، سیدابوالقاسم، المبانی فی شرح العروة الوثقی:النکاح، ج۲، ص۷۵-۷۸، تقریرات درس آیةاللّه خوئی، در موسوعة الامام خوئی، ج ۳۲، قم:مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.    
۱۹۸. ابن‌ قدامه، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۷، ص۱۰۵.    
۱۹۹. نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرایع‌الاسلام، ج۲۹، ص۷۱-۷۲، ج ۲۹، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.    
۲۰۰. جزیری، عبدالرحمان، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۱۹۲، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۲۰۱. خوئی، سیدابوالقاسم، المبانی فی شرح العروة الوثقی:النکاح، ج۲، ص۵۱-۵۵، تقریرات درس آیةاللّه خوئی، در موسوعة الامام خوئی، ج ۳۲، قم:مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.    
۲۰۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۲۰۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۳.    
۲۰۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۹.    
۲۰۵. نور/سوره۲۴، آیه۶۰.    
۲۰۶. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه،ج۲۰، ص۱۹۳-۱۹۴.    
۲۰۷. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۲۳۵-۲۳۶.    
۲۰۸. سوره حجرات/۴۹، آیه۱۳.    
۲۰۹. جمعه/سوره۶۲، آیه۲.    
۲۱۰. سوره نور/۲۴، آیه۳۰.    
۲۱۱. سوره احزاب/۳۳، آیه۵۳.    
۲۱۲. سوره نور/۲۴، آیه۶۰.    
۲۱۳. سوره احزاب/۳۳، آیه۵۹.    
۲۱۴. بحار الأنوار ج۱۰۱، ص۳۴.    
۲۱۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۲.    
۲۱۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۲۱۷. نور/سوره۲۴، آیه۳۰-۳۱.    
۲۱۸. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه،ج۲۰، ص۱۸۵-۱۸۶.    
۲۱۹. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۱۹۰-۱۹۵.    
۲۲۰. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۲۰۷-۲۰۹.    
۲۲۱. شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۲۱۱- ۲۱۲.    
۲۲۲. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۶۸، ص۲۶۸-۲۷۲، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۲۲۳. طباطبائی‌ یزدی، سیدمحمدکاظم، العروةالوثقی، ج۵، ص۴۹۰، قم ۱۴۱۷-۱۴۲۰.    
۲۲۴. زحیلی، وهبه مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۷، ص۳۳۶-۳۳۷، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۲۲۵. باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص۶۶-۷۳.
۲۲۶. طیبی، ناهید، حجاب و عفاف مروری دوباره، مجله‌ پیام زن، شماره‌ ۹۵، ص۷۵.
۲۲۷. سوره اعراف/۷، آیه۵۸.    
۲۲۸. روزنامه كیهان لندن، ۱۱/۳/۱۳۷۴.
۲۲۹. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، واژه‌ عفّت.    
۲۳۰. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۳۳۹، واژه‌ عفّت.    
۲۳۱. احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر، ج۱، ص۴۱۸، واژه‌ عفّت.    
۲۳۲. سوره نور/۲۴، آیه۶۰.    
۲۳۳. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۴۶.    
۲۳۴. مهریزی، مهدی، حجاب.
۲۳۵. سادات فخر، سیدعلی، حجاب ارزش یا روش، كتاب نقد، ش ۱۷(فمینیزم)
۲۳۶. مجله‌ پیام زن، حجاب و عفاف، مروری دوباره، ناهید طیبی، ش ۹۵ و ۹۶.
۲۳۷. مؤسسه فرهنگی دارالحدیث، مجله‌ حدیث زندگی، ویژه‌ عفاف. شماره‌ ۶، مرداد و شهریور ۱۳۸۱.
۲۳۸. طباطبائی‌ یزدی، سیدمحمدکاظم، العروةالوثقی، ج۵، ص۴۹۵، قم ۱۴۱۷-۱۴۲۰.    
۲۳۹. جزیری، عبدالرحمان، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۱۷۵.    
۲۴۰. جزیری، عبدالرحمان، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۱۹۲، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۲۴۱. مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، ج۲، ص۳۴۷، گردآوری ابوالقاسم علیان‌نژادی، قم ۱۳۸۵ش.    
۲۴۲. شبیری زنجانی، سیدموسی، درس خارج فقه، مورخ ۱۵/۹/۱۳۷۷ش.
۲۴۳. خوئی، سیدابوالقاسم، المبانی فی شرح العروة الوثقی:النکاح، ج۲، ص۱۰۴-۱۰۵، تقریرات درس آیةاللّه خوئی، در موسوعة الامام خوئی، ج ۳۲، قم:مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶/۲۰۰۵.    
۲۴۴. نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرایع‌الاسلام، ج۲۹، ص۸۲، ج ۲۹، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.    
۲۴۵. زحیلی، وهبه مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۷، ص۱۹، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۲۴۶. شبیری زنجانی، درس خارج فقه مورخ ۱۰/۹/۱۳۷۷ش
۲۴۷. منتظری، حسین‌علی، رساله توضیح المسائل، ج۱، ص۴۵۷، تهران ۱۳۷۷ش.
۲۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، ج۲، ص۳۴۹، گردآوری ابوالقاسم علیان‌نژادی، قم ۱۳۸۵ش.    
۲۴۹. سیستانی، سیدعلی، استفتاءات المرجع الدینی الأعلی السید السیستانی مدظله، ج۱، ص۴۱۴، قم ۲۰۰۰.    
۲۵۰. خوئی، سیدابوالقاسم، المسائل الشرعیة:استفتاءات، المعاملات، ج۲، ص۱۹۷، قم ۱۴۲۱/۲۰۰۰.    
۲۵۱. خوئی، سیدابوالقاسم، المسائل الشرعیة:استفتاءات، المعاملات، ج۲، ص۱۹۹، قم ۱۴۲۱/۲۰۰۰.    
۲۵۲. خوئی، سیدابوالقاسم و میرزاجواد تبریزی، صراط النجاة:استفتاءات لآیةاللّه العظمی الخوئی مع تعلیقة و ملحق لآیةاللّه العظمی التبریزی، ج۱، ص۵۰۵، قم ۱۴۱۶-۱۴۱۸.    
۲۵۳. گلپایگانی، سیدمحمدرضا، مجمع‌المسائل، ج۲، ص۱۸۷-۱۸۸، قم، ج ۲، ۱۳۶۴ش، ج ۳، (بی‌تا).    
۲۵۴. خوئی، سیدابوالقاسم، المسائل الشرعیة:استفتاءات، المعاملات، ج۲، ص۱۹۷، قم ۱۴۲۱/۲۰۰۰.    
۲۵۵. مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، ج۳، ص۲۵۶، گردآوری ابوالقاسم علیان‌نژادی، قم ۱۳۸۵ش.    
۲۵۶. خامنه‌ای، سیدعلی، اجوبة الاستفتاءات، ج۲، ص۷۹، کویت ۱۴۱۵/۱۹۹۵، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.    
۲۵۷. خوئی، سیدابوالقاسم، المسائل الشرعیة:استفتاءات، المعاملات، ج۲، ص۲۰۴، قم ۱۴۲۱/۲۰۰۰.    
۲۵۸. خوئی، سیدابوالقاسم، المسائل الشرعیة:استفتاءات، المعاملات، ج۲، ص۲۰۶-۲۰۸، قم ۱۴۲۱/۲۰۰۰.    
۲۵۹. منتظری، حسین‌علی، رساله توضیح المسائل، ج۱، ص۴۵۷، تهران ۱۳۷۷ش.
۲۶۰. خامنه‌ای، سیدعلی، اجوبة الاستفتاءات، ج۲، ص۸۵، کویت ۱۴۱۵/۱۹۹۵، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.    
۲۶۱. خوئی، سیدابوالقاسم و میرزاجواد تبریزی، صراط النجاة: استفتاءات لآیةاللّه العظمی الخوئی مع تعلیقة و ملحق لآیةاللّه العظمی التبریزی، فتاوی تبریزی، ج۵، ص۴۲۹، قم ۱۴۱۶-۱۴۱۸.
۲۶۲. سیستانی، سیدعلی، استفتاءات المرجع الدینی الأعلی السید السیستانی مدظله، ج۱، ص۴۸۶، قم ۲۰۰۰.    
۲۶۳. سیستانی، سیدعلی، استفتاءات المرجع الدینی الأعلی السید السیستانی مدظله، ج۱، ص۵۴۲، قم ۲۰۰۰.    
۲۶۴. مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، ج۲، ص۳۴۹-۳۵۰، گردآوری ابوالقاسم علیان‌نژادی، قم ۱۳۸۵ش.    
۲۶۵. مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، ج۳، ص۲۴۹، گردآوری ابوالقاسم علیان‌نژادی، قم ۱۳۸۵ش.    
۲۶۶. خوئی، سیدابوالقاسم، المسائل الشرعیة:استفتاءات، المعاملات،ج۲، ص۱۹۶، قم ۱۴۲۱/۲۰۰۰.    
۲۶۷. شبیری زنجانی، درس خارج فقه، مورخ ۴/۱۱/۱۳۷۷ش
۲۶۸. خوئی، سیدابوالقاسم، المسائل الشرعیة:استفتاءات، المعاملات، ج۲، ص۲۱۱، قم ۱۴۲۱/۲۰۰۰.    
۲۶۹. خوئی، سیدابوالقاسم و میرزاجواد تبریزی، صراط النجاة: استفتاءات لآیةاللّه العظمی الخوئی مع تعلیقة و ملحق لآیةاللّه العظمی التبریزی، ج۲، ص۳۷۲، قم ۱۴۱۶-۱۴۱۸.
۲۷۰. منتظری، حسین‌علی، رساله توضیح المسائل، ج۱، ص۴۵۷، تهران ۱۳۷۷ش.
۲۷۱. سیستانی، سیدعلی، استفتاءات المرجع الدینی الأعلی السید السیستانی مدظله، ج۱، ص۵۴۲، قم ۲۰۰۰.    
۲۷۲. سروش، محمد، دین و دولت در اندیشه اسلامی، ج۱، ص۱۷۴-۱۷۵، قم ۱۳۷۸ش.
۲۷۳. سروش، محمد، دین و دولت در اندیشه اسلامی، ج۱، ص۴۹۹-۵۰۳، قم ۱۳۷۸ش.
۲۷۴. سروش، محمد، دین و دولت در اندیشه اسلامی، ج۱، ص۵۰۶ -۵۰۷، قم ۱۳۷۸ش.
۲۷۵. فقیه شیرازی، محسن، نقد مقاله حبل‌المتین، ج۱، ص۲۷۱، در رسائل حجابیه، همان منبع، دفتر۱.
۲۷۶. ابن حنبل، احمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۳۴۳.    
۲۷۷. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۵، ص۵۳۷.    
۲۷۸. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۲، ص۲۲۶، بیروت: دارالفکر، (بی‌تا).
۲۷۹. ملک ساسانی، احمدخان، یادبودهای سفارت استانبول، ج۱، ص۲۲۶- ۲۲۸، تهران ۱۳۴۵ش.
۲۸۰. ساناساریان، الیز، جنبش قوق نان در ایران: طغیان، ج۱، ص۹۸-۱۰۰، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۵۷، ترجمه نوشین احمدی خراسانی، تهران ۱۳۸۴ش.
۲۸۱. صادقی، فاطمه، جنسیت، ج۱، ص۳۰-۳۲، ناسیونالیسم و تجدد در ایران (دوره پهلوی اول)، تهران ۱۳۸۴ش.
۲۸۲. صادقی، فاطمه، جنسیت، ج۱، ص۴۶-۴۸، ناسیونالیسم و تجدد در ایران (دوره پهلوی اول)، تهران ۱۳۸۴ش.
۲۸۳. رفیع، جلال، یادداشت‌ها و ره‌آوردهای سفر نیویورک، در بهشت شدّاد آمریكای متمدن، آمریكای متوحش.
۲۸۴. صبوری اردوباری، احمد، آیین بهزیستی اسلام، ج ۳، ص ۳۰۲.
۲۸۵. حداد عادل، غلامعلی، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص ۶۹-۷۰.
۲۸۶. صبوری اردوباری، احمد، بهایِ یک نگاه.
۲۸۷. فلسفی، محمدتقی، كودک از نظر وراثت و تربیت، ج۲.
۲۸۸. حسینیان، روح‌الله، حریم عفاف.
۲۸۹. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ص۸۴ - ۹۴.    
۲۹۰. اردوباری، احمد، آیین بهزیستی اسلام، ج ۳، ص ۲۲۲.
۲۹۱. ر.ك: مجموعه مقالات پوشش و عفاف، دومين نمايشگاه تشخص و منزلت زن در نظام اسلامي.
۲۹۲. ر.ك: محمدي‌نيا، اسدالله، آنچه بايد يك زن بداند، بخش‌هاي ۳، ۴ و ۵.
۲۹۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۶، ص۲۵۴، پانویس.    
۲۹۴. جعفریان، رسول، بدعت کشف حجاب در ایران، ج۱، ص۲۹-۳۱، در رسائل حجابیه: شصت سال تلاش علمی در برابر بدعت کشف حجاب، چاپ جعفریان، رسول، دفتر۱، قم: دلیل ما، ۱۳۸۰ش الف.
۲۹۵. جعفریان، رسول، بدعت کشف حجاب در ایران، ج۱، ص۳۵، در رسائل حجابیه: شصت سال تلاش علمی در برابر بدعت کشف حجاب، چاپ جعفریان، رسول، دفتر۱، قم: دلیل ما، ۱۳۸۰ش الف.
۲۹۶. جعفریان، رسول، بدعت کشف حجاب در ایران، ج۱، ص۳۵-۳۶، در رسائل حجابیه: شصت سال تلاش علمی در برابر بدعت کشف حجاب، چاپ جعفریان، رسول، دفتر۱، قم: دلیل ما، ۱۳۸۰ش الف.
۲۹۷. امین، قاسم، تحریرالمرأة، ج۱، ص۵۶-۶۸، قاهره ۱۳۱۶/۱۸۹۹.
۲۹۸. زین‌الدین، نظیرة، السُفُور و الحجاب، ص۲۳۷-۲۴۴، بیروت ۱۳۴۶/۱۹۲۸
۲۹۹. زین‌الدین، نظیرة، السُفُور و الحجاب، ص۲۶۳-۲۶۴، بیروت ۱۳۴۶/۱۹۲۸
۳۰۰. زین‌الدین، نظیرة، السُفُور و الحجاب، ص۲۶۶-۲۷۰،بیروت ۱۳۴۶/۱۹۲۸
۳۰۱. مینوی، مجتبی، پوشیدن روی یا نپوشیدن روی: در دفاع از کشف حجاب، ج۱، ص۱۲۶۳- ۱۲۶۷، در رسائل حجابیه، همان منبع، دفتر۲.
۳۰۲. جعفریان، رسول، بدعت کشف حجاب در ایران، ج۱، ص۳۳-۳۴، در رسائل حجابیه: شصت سال تلاش علمی در برابر بدعت کشف حجاب، چاپ جعفریان، رسول، دفتر۱، قم: دلیل ما، ۱۳۸۰ش الف.
۳۰۳. جعفریان، رسول، بدعت کشف حجاب در ایران، ج۱، ص۴۳، در رسائل حجابیه: شصت سال تلاش علمی در برابر بدعت کشف حجاب، چاپ جعفریان، رسول، دفتر۱، قم: دلیل ما، ۱۳۸۰ش الف.
۳۰۴. طالقانی تهرانی، ابوالحسن، محاکمه در موضوع حجاب، ج۱، ص۴۱۶-۴۱۸، در رسائل حجابیه، همان منبع، دفتر۱.
۳۰۵. جعفریان، رسول، كتاب‌شناسى حجاب، در همان، دفتر۲،ص۱۳۳۷-۱۳۴۸، قم: دلیل ما، ۱۳۸۰ش ب.
۳۰۶. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۶، ص۲۵۴.    
۳۰۷. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۷، ص۵۷.
۳۰۸. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱۱، ص۹.    
۳۰۹. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱۱، ص۶۳.    
۳۱۰. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱۲، ص۹۰.    
۳۱۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱۲، ص۱۵۴.    
۳۱۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱۲، ص۱۶۴-۱۶۵.    
۳۱۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱۲، ص۱۹۲.    
۳۱۴. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱۵، ص۱۸۳.    
۳۱۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱۵، ص۲۷۲.    
۳۱۶. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱۷، ص۲۳۵.    
۳۱۷. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران: سروش، کتاب ۲، ص ۱۲۶، ج۱، ص۲۶۸، کتاب ۱، ۱۳۷۶ش، کتاب ۲، ۱۳۷۷ش.
۳۱۸. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲، ص۱۲۹، ج۱، ص۲۶۸، تهران: سروش، کتاب ۱، ۱۳۷۶ش، کتاب ۲، ۱۳۷۷ش.
۳۱۹. حافظیان، محمدحسین، زنان و انقلاب: داستان ناگفته، ج۱، ص۱۶۹-۱۷۸، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۲۰. امام خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، ج۲، ص۲۵۹، تهران، ج ۲، ۱۳۶۱ش، ج ۹، ۱۳۷۴ش، ج ۱۹، ۱۳۶۸ش.    
۳۲۱. امام خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، ج۹، ص۹۵-۹۶، تهران، ج ۲، ۱۳۶۱ش، ج ۹، ۱۳۷۴ش، ج ۱۹، ۱۳۶۸ش.    
۳۲۲. امام خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، ج۱۹، ص۱۲۱، تهران، ج ۲، ۱۳۶۱ش، ج ۹، ۱۳۷۴ش، ج ۱۹، ۱۳۶۸ش.    
۳۲۳. گلپایگانی، سیدمحمدرضا، مجمع‌المسائل، ج۳، ص۲۱۰-۲۱۱، قم، ج ۲، ۱۳۶۴ش، ج ۳، (بی‌تا).    
۳۲۴. حسین هاشمی، نقدی بر ماده ۶۳۸ قما در جرم‌انگاری بدحجابی، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۵، کتاب زنان، ش ۳۷ (پاییز ۱۳۸۶).
۳۲۵. کیوپیت، دان، دریای ایمان، ج۱، ص۴۱-۴۲، ترجمه حسن کامشاد، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۲۶. کیوپیت، دان، دریای ایمان، ج۱، ص۱۵۹، ترجمه حسن کامشاد، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۲۷. جیمز دورانت، ویلیام، تاریخ تمدن، ج۵، ص۶۱۴- ۶۱۸، ج ۵: رنسانس، ترجمه صفدر تقی‌زاده و ابوطالب صارمی، تهران ۱۳۶۷ش.
۳۲۸. امین، قاسم، تحریرالمرأه، ج۱، ص۵۶، قاهره ۱۳۱۶/۱۸۹۹.
۳۲۹. کسروی، احمد، خواهران و دختران ما، ج۱، ص۶- ۱۰، تهران ۱۳۲۴ش.
۳۳۰. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ج۱، ص۲۰۵- ۲۰۶، تهران ۱۳۷۰ش.    
۳۳۱. مرنیسی، فاطمه، زنان پرده‌نشین و نخبگان جوشن پوش: برداشتی نوین از حقوق زن در اسلام، ج۱، ص۲۷۲- ۲۷۳، ترجمه ملیحه مغازه‌ای، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۳۲. امین، قاسم، تحریرالمرأه، قاهره ۱۳۱۶/۱۸۹۹.
۳۳۳. زین‌الدین، نظیرة، السُفُور و الحجاب، بیروت ۱۳۴۶/۱۹۲۸.
۳۳۴. صادقی، فاطمه، جنسیت، ج۱، ص۱۲-۱۵، ناسیونالیسم و تجدد در ایران (دوره پهلوی اول)، تهران ۱۳۸۴ش.
۳۳۵. صادقی، فاطمه، جنسیت، ج۱، ص۲۲، ناسیونالیسم و تجدد در ایران (دوره پهلوی اول)، تهران ۱۳۸۴ش.
۳۳۶. صادقی، فاطمه، جنسیت، ج۱، ص۵۲-۵۳، ناسیونالیسم و تجدد در ایران (دوره پهلوی اول)، تهران ۱۳۸۴ش.
۳۳۷. صادقی، فاطمه، جنسیت، ج۱، ص۶۱، ناسیونالیسم و تجدد در ایران (دوره پهلوی اول)، تهران ۱۳۸۴ش.
۳۳۸. میرمحمدی، مصطفی، عدم ممنوعیت حجاب اسلامی از منظر حقوق بین‌الملل اقلیت‌ها، ج۱، ص۵۰، کتاب زنان، ش ۳۷ (پاییز ۱۳۸۶).



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حجاب»، شماره۵۸۱۶.    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مفهوم و ابعاد حجاب»، تاریخ بازیابی ۹۹/۰۸/۱۹.    






جعبه ابزار