بنابر روایات متعدد، حضرت امام صادق (علیهالسّلام) در روز عاشورا بستگان و اصحاب خود را جمع میکرد و برای امام حسین (علیهالسّلام) عزاداری میکرد. گاهی این مجالس به اطلاع دستگاه ظالم عباسی میرسید و آن حضرت (علیهالسّلام) به ناچار تقیه میکرد و آن را پنهان میکرد. ایشان شاعران را به سرودن شعر در مورد اهل بیت و مصائب کربلا تشویق میکردند. زید شحام میگوید: همراه جماعتی از اهل کوفه در خدمت امام صادق (علیهالسّلام) بودیم. یکی از شعرای عرب بنام جعفر بن عفان وارد شد. آن حضرت او را احترام نموده و در نزدیک خود جای داد، آن گاه فرمود: ای جعفر! او عرض کرد لبیک! حضرت فرمود به من گفتهاند تو اشعار نیکی درباره امام حسین (علیهالسّلام )سرودهای؟ عرض کرد، آری. حضرت فرمود: اشعارت را بخوان. او شعر میخواند و امام و اطرافیان میگریستند به گونهای که قطرات اشک بر صورت و محاسن آن حضرت جاری بود، سپس امام فرمود: «یا جعفر والله لقد شهدت ملائکه الله المقربین ها هنا یسمعون قولک فی الحسین و لقد بکواکما بکینا او اکثر...»؛ «ای جعفر فرشتگان الهی در این مجلس حاضر شدند و شعرت را شنیدند و گریه کردند همان گونه که ما گریه کردیم؛ بلکه بیش از ما گریستند...». ۵.۲ - سفارش به زیارت مزار امام حسیناز جمله مواردی که در روایات بر آن تاکید شده است، زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) میباشد، در اینباره، اهلبیت (علیهمالسّلام) به سفارش و تشویق مردم بهصورت زبانی اکتفا ننموده و خود نیز هر وقت فرصت را مهیا دیدهاند به زیارت آن حضرت رفته و به صورت عملی نیز اهمیت زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) را برای مردم بیان نمودهاند.امام سجاد (علیهالسّلام) که خود از بازماندگان حادثه کربلا میباشد، به صورت عملی اهمیت زیارت اباعبدالله (سلاماللهعلیه) را بیان نموده و خود ایشان به زیارت پدر بزرگواراشان رفتهاند.امام باقر (علیهالسلام)، علاوه بر شمردن ثواب زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) جهت تشویق مردم به زیارت آن حضرت، در بعضی از روایات دیگر به صورت صریح، امر و دستور به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) دادند که اگر نگوییم اینگونه روایات دلالت بر وجوب میکند بیشک دلالت بر مستحب موکد خواهد کرد.روایات نقل شده از حضرت امام صادق (علیهالسّلام) در باب زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام)، بسیار زیاد میباشند، که در آن حضرت علاوه بر سفارش به زیارت اباعبدالله (علیهالسّلام) بهطور کلی و به زیارت اربعین به صورت خصوصی و بیان ثواب زیارت، خودشان نیز به زیارت آن حضرت رفتهاند.در پارهای از روایات، امام کاظم (علیهالسلام)، بخشش گناه را از ثمرات زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) میشمارند که حاکی از فضیلت زیاد زیارت حضرت اباعبدالله الحسین میباشد.امام رضا (علیهالسّلام) نیز به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) اهتمام داشتهاند، که با بیان ثواب زیارت حضرت امام حسین (علیهالسلام)، مردم را به این زیارت تشویق نمودهاند.امام حسن عسکری (علیهالسّلام) نیز، در روایتی زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) را از علامات مومن میشمارد. با توجه به تعداد زیاد روایت در باب فضیلت زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) و اهتمام ویژه اهل بیت (علیهمالسّلام) به این امر به روشنی فهمیده میشود که زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) اگر واجب نباشد، بدون شک مستحب موکد است زیرا تعداد روایت موجود در این باب، بسیار زیاد میباشد که به جرات میتوان گفت از حد تواتر نیز گذشته است. ۵.۳ - فضیلت تربت امام حسیندر بیانات اهلبیت (علیهمالسلام) احادیثی درباره تاکید و توجه به تربت امام حسین (علیهالسلام) نقل شده است. مثلا حضرت علی (علیهالسلام) هنگام عبور از کربلا در جنگ صفین، حدیث پیامبر را در شأن تربت برای اصحاب نقل کردند. [۸۱]
ابن سعد، محمد، ترجمة الامام الحسین و مقتله، من القسم غیرالمطبوع من کتاب الطبقات الکبیر، ص۴۸-۴۹.
در حدیثی دیگر، از آگاهی حضرت علی (علیهالسلام) نسبت به تربت محل شهادت امام حسین (علیهالسلام) سخن رفته است. [۸۵]
ابن سعد، محمد، ترجمة الامام الحسین و مقتله، من القسم غیرالمطبوع من کتاب الطبقات الکبیر لابن سعد، ص۴۸.
بنابر حدیثی، آن حضرت هنگام عبور از کربلا ضمن گریستن و اشاره به واقعه عاشورا، حرمت تربت آنجا را یادآور شدند.امام حسین (علیهالسلام) هنگام رسیدن به کربلا، حدیث ام سلمه را درباره تربت نقل کردند.بنابر روایات، ام سلمه این حدیث را هنگام حرکت آن حضرت از مدینه برای ایشان نقل کرده بود.دیگر امامان معصوم (علیهمالسلام) نیز درباره تربت سخن گفتهاند و با اوصاف «مبارکه» و «طاهره» و «مِسکه مبارکه» آنرا ستوده و بر فضیلت آن تأکید کردهاند.امام رضا (علیهالسلام) هنگام برداشتن تربت، آنرا بوییده و گریسته است. در برخی احادیث از علاقه فرشتگان به تربت سخن رفته است. علاوه بر این در متون حدیثی آثار متعددی برای تربت ذکر شده است مانند شفابخشی، ایمنی از ترس، ایمنی از عذاب قبر، برداشتن کام نوازاد، استحباب کتابت شهادتین بر روی کفن و نیز نوشتن نام امامان بر آن با تربت امام حسین (علیهالسلام)، مورد اتفاقنظر فقهای امامی است.برای تربت آثار دیگری هم ذکر شده است، از جمله زیاد شدن روزی و علم نافع و عزت یافتن و رفع فقر و ظهور هرگونه اثر نیک و پسندیده. تاکید بر استحباب سجده بر تربت امام حسین (علیهالسّلام)، یکی دیگر از فضائل تربت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) است. بنابر احادیث و کتب فقهی، تربت امام حسین (علیهالسّلام) بهترین چیزی است که میتوان در سجده پیشانی را بر آن گذاشت.در برخی روایات آمده که امام صادق (علیهالسلام) مقداری از تربت امام حسین (علیهالسلام) را که در کیسهای ابریشمی و زرد رنگ نگه میداشته، هنگام نماز بر سجاده خود میریخته و بر آن سجده میکرده است.به موجب برخی متون حدیثی و فقهی، سجده کردن بر تربت و تسبیح گفتن با تربت باعث رقت قلب میگردد. ۵.۴ - گریستن و گریاندن در عزای امام حسیندر منابع روایی، احادیث متعددی بر استحباب گریستن و گریاندن و حالت گریه کننده به خود گرفتن در عزای امام حسین (علیهالسّلام)، نقل شده است. فضیل بن یسار، از حضرت ابیعبداللَّه (علیهالسّلام) نقل کرده که آن حضرت فرمودند: «کسی که نام ما نزد او برده شود و از چشمانش اشک بیاید اگر چه به قدر بال پشه باشد گناهانش آمرزیده شود و لو بهاندازه روی دریاها باشد.» حضرت علیّ بن حسین (علیهماالسّلام) میفرمایند: «هر مؤمنی که بخاطر شهادت حسن بن علیّ (علیهماالسّلام) گریه کند تا اشکش بر گونههایش جاری گردد خداوند منّان غرفهای در بهشت به او دهد که مدّتها در آن ساکن گردد و هر مؤمنی بخاطر ایذاء و آزاری که از دشمنان ما در دنیا به ما رسیده گریه کند تا اشکش بر گونههایش جاری شود خداوند متعال در بهشت به او جایگاه شایستهای دهد و هر مؤمنی در راه ما اذیت و آزاری به او رسد پس بگرید تا اشکش بر گونههایش جاری گردد خداوند متعال آزار و ناراحتی را از او بگرداند و در روز قیامت از غضب و آتش دوزخ در امانش قرار دهد.»راوی میگوید: محضر امام صادق (علیهالسّلام) بودیم؛ یادی از امام حسین بن علی کردیم، حضرت گریه کرد ما هم گریه کردیم، سپس حضرت سرش را بلند کرد و فرمود: امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: «من کشته اشک هایم؛ هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر آنکه میگرید». امام رضا (علیهالسّلام) فرمودند: «با فرا رسیدن ماه محرم پدرم موسی بن جعفر (علیهالسّلام) با چهره خندان دیده نمیشد و حزن و اندوه سراسر وجودش را فرا میگرفت تا روز دهم فرا میرسید؛ آن روز، روز مصیبت، اندوه و گریه آن حضرت بود.»ابوعماره نوحه سرا گوید: امام صادق (علیهالسلام) به من فرمود: ای اباعماره؛ شعری در سوگ حسین (علیهالسلام) برایم بخوان. من خواندم و حضرت گریست. باز خواندم و آن حضرت گریست، و باز خواندم و باز امام گریست. به خدا قسم، پیوسته شعر میخواندم و آن حضرت میگریست، تا آنکه از اندرون خانه صدای گریه شنیدم. در این هنگام امام فرمود: «ای اباعماره؛ هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت پاداش اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و چهل نفر را بگریاند، بهشت اجر اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و سی نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و بیست تن را بگریاند، بهشت از آن اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و خود بگرید، بهشت از آن اوست، و هرکس در عزای حسین شعری بخواند و تباکی کند، بهشت از برای اوست». اینها تنها گوشهای از رفتار و گفتار معصومین درباره با عزاداری سالار شهیدان بود. گفتنی است اخباری که درباره ثواب و فضیلت عزاداری برای امام حسین (علیهالسلام) یا سرودن شعر در سوگ آن حضرت، از معصومان (علیهمالسلام) رسیده است، درواقع درصدد نفی دیگر تکالیف و وظایف یک مسلمان یا جایگزینی آنها نیست؛ بلکه گویای این است که این اعمال، شان و اقتضای چنان پاداشهایی را دارد. طبعا انجام احکام و تکالیف شرعی دیگر- طبق اصطلاح پذیرفته شده اصول فقهی نزد علمای اسلام - نوعی مقید لبی (قید و شرط عقلی) برای این روایات محسوب میشود.بر این اساس عزادار حسینی، با رعایت ضوابط دینی، در پرتو پیوند عاطفی و اتصال روحی با راه و فکر و خط امامان و شهدا، خویشتن را از زشتی، پلیدی و گناه حفظ میکند و در طریق کمال گام مینهد. ناگفته پیداست که برپایی عزاداری برای امام حسین، افزون بر تسلا بخشیدن به شرکت کنندگان در آن مراسم، سبب میشود نام و یاد حسین و حماسه عظیم او، همواره زنده بماند؛ به ویژه آنکه عزاداری برای امام حسین (علیهالسّلام) در قالب مردمـی تـریـن رسمهای اجتماعی میان مسلمانان انجام میشود و همگان در هر سن و از هـر صـنف (زن و مرد، پیر و جوان و خردسال و...) با حضور در آن، پیامها و درسهای حماسه حسینی را با دل و جان دریافت میکنند. به همین علت در روایات سفارش به عزاداری و گریه در مصیبت اهلبیت (علیهمالسلام) مخصوصا امام حسین (علیهالسلام) شده است و از آنجایی که معصوم انسان را بهکار بیهوده دعوت و امر نمیکند مسلما عزداری بر حضرات معصومین دارای فلسفههای سازنده و تربیتی متعددی میباشد. بر این اساس اگرچه در میان شیعیان عزاداری یک سنت رایج شده است اما اهداف گوناگونی دارد که در ادامه به طور اختصار به آن اشاره میشود. ۶.۱ - زنده نگاه داشتن یاد شهدای کربلادستگاه خلافت اموی همواره میکوشید که قیام امام حسین را قیامی بر ضـد خلیفه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جلوه دهد که سرکوب آن، حق و وظیفه دستگاه خلافت بوده است؛ از این رو بعد از بازگشت اهل بیت به مدینه، امویان همه توان خود را به کار گرفتند تا این حماسه را، به دست فراموشی بسپارند. در مقابل، اهل بیت که به این نقشه شوم دشمن پی برده بودند، عزم خود را جزم کردند تا با تمام توان، قیام خونین حسینی را زنده نگاه دارند. یکی از راههای رسیدن به این هدف، برپایی مجالس سوگواری، عزاداری علنی و گریه بر شهدای کربلا بود که نوعی مبارزه منفی با حکومت یزید محسوب میشد. سوگواری و گریه در حقیقت نمودی خارجی از بیزاری درونی شیعیان از دشمنان امام حسین (علیهالسّلام) بود [۱۴۰]
ر. ک: بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، ص۳۲۹.
که بیش از همه بازماندگان بنیهاشم، به ویژه امام سجاد (علیهالسّلام)، به این امر مهم اهتمام داشتند. سعی و تلاش بنیامیه بر این قرار گرفته بود تا امام (علیهالسلام) را فردی خارجی معرفی کنند که در عراق ضد خلیفه مسلمین ـ یزید ـ شورش کرده است و میخواهد مردم را به نافرمانی خلیفه وادار ساخته، امت اسلام را از هم پراکنده سازد؛ ازاینرو جهت رسوخ دادن این اندیشه در اذهان عناصر نادان کوشیدند تا امام (علیهالسلام) را فردی دروغگو معرفی کنند. امام سجاد (علیهالسلام) و زنان اهل بیت (علیهمالسلام) و دیگر اسرای اهل بیت، با اطلاع از این نقشه شوم دشمن، با تمام توان کوشیدند تا در سخنرانیها و احتجاجات خود، از سویی حسین (علیهالسلام) و حقیقت دین را به تمام مردم بشناسانند و از سوی دیگر نقاب از چهره دروغین بنیامیه بردارند و به مردم ثابت کنند که حسین (علیهالسلام) نه فردی شورشی و عصیانگر که برای متفرق کردن مسلمانان سر به طغیان نهاده، بلکه او پسر دختر رسول خداست اسرای اهل بیت در مواضع متعدد بارها انتساب خود را به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اظهار میکردند و بدین طریق اذهان مردم را متوجه جایگاه رفیع خود میکردند. که برای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت جدش قیام کرده است. بنابراین اثبات حقانیت نهضت حسینی بر ضد طاغوتیان و آشنا کردن مردم با ویژگیهای قیام امام حسین (علیهالسّلام) یکی از مهمترین اهداف اقامه عزای حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) است و لذا امروز میبینیم که دشمنان اسلام بهویژه امریکا با تمام توان و امکانات به مبارزه با فرهنگ شورش و قیام در برابر استبداد در آمده و سیاستهای کشورهای اسلامی دیگر را که روحیه سازش با استبداد را از رهبران خویش به ارث بردهاند، تایید میکند. ۶.۲ - حفظ مکتب و شریعتزنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینی، که الهامبخش روح انقلابی و ستم ستیزی است. یعنی احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربیت کننده و پرورش دهنده روح حماسه و ایثار است. اساسا زنده نگه داشتن اسلام با استفاده از ابزار عزاداری، اسلام را زنده کرد و اگر امام حسین (علیهالسلام) قیام نمیکرد اثری از اسلام باقی نمیماند. اساس شکل گیری انقلاب اسلامی نیز نهضت امام حسین (علیهالسّلام) است.عزاداری برای اهل بیت (علیهمالسلام) موجب احیای یاد و نام آنها و در کنار آن فرهنگ و مکتب و هدف آنان است. بهعبارت دیگر در شکل یک پیوند روحی راه آنان به جامعه الهام گشته و پیوستگی پایداری بین پیروان مکتب و رهبران آن برقرار میسازد و دیگر گذشت قرون و اعصار نمیتواند بین آنان جدایی افکند. همین مساله موجب نفوذ ناپذیری امت از تاثیرات و انحرافات دشمنان میگردد و مکتب را همچنان سالم نگه میدارد و یا تحریفات و اعوجاجات را به حداقل میرساند. از همین روست که استعمارگران برای نابودی ملل اسلامی میکوشند رابطه آنان را با تاریخ پر افتخار صدر اسلامی قطع نمایند تا با ایجاد این خلاء زمینه القای فرهنگ خود را فراهم آورند. اینها از آثار اجتماعی عزاداری است و آثار روانی و تربیتی دیگری نیز دارد. امام خمینی (قدسسره) میفرماید: روضه سیّدالشهداء (علیهالسّلام) برای حفظ مکتب سیّدالشهداء (علیهالسّلام) است، حرف سیّدالشهداء (علیهالسّلام) حرف روز است، همیشه حرف روز است، اصلاً حرف روز را سیّدالشهداء (علیهالسّلام) آورده است و سیّدالشهداء (علیهالسّلام) را این گریه حفظ کرده است، مکتبش را این مصیبتها و داد و قالها حفظ کرده است. و در جای دیگر میفرماید: شاید غرب زدهها به ما میگویند که ملت گریه! و شاید خودیها نمیتوانند تحمل کنند که یک قطره اشک مقابل چقدر ثواب است، این گریه است که یک ملت را بسیج میکند برای یک مقصد اسلامی، مجلس عزا نه برای این است که گریه بکنند برای سیّدالشهداء (علیهالسّلام) و اَجر ببرند (البته که هست) و دیگران را از اجر فردی نصیب کند؛ بلکه مهم آن قضیّه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشهاش کشیدهاند که تا آخر باشد. امام خمینی درباره تجدید و تکرار عزاداریها میفرمایند: «... اصلا نمیفهمند مکتب سید الشهدا چه بوده و نمیدانند این منبرها، گریهها سینه زنیها حدود ۱۴۰۰ سال است که ما و مکتب را حفظ کرده و تا حالا اسلام را آورده، این عده از جوانها اینطور نیست که سوء نیت داشته باشند؛ آنها خیال میکنند که ما باید حرف روز بزنیم. حرف سیدالشهدا حرف روز، و همیشه حرف روز است؛ اصلا حرف روز را سیدالشهدا آورده است و دست ما داده است و سیدالشهدا را این گریهها و مکتب وی را این مصیبتها و داد و قالها و این سینه زنیها و این دستجات حفظ کرده است. اگر فقط مقدسی بوده و توی اتاق و توی خانه مینشست و برای خودش هی زیارت عاشورا میخواند و تسبیح میگرداند چیزی نمانده بود... همینهاست که این نهضت را پیش برده، اگر سیدالشهدا نبود این نهضت را کسی پیش نمیبرد». ۶.۳ - وحدت و هماهنگی میان امت اسلامییکی از برکات پربار عزاداری و گریه برای حضرت سیّدالشهداء (علیهالسّلام)، وحدت و هماهنگی میان اقشار مختلف اسلامی است که در سایه گردهم آیی مردم در ایام سوگواری حضرت در مساجد و تکایا و در سینهزنیهای خیابانها است. این گردهم آییها، نالهها و سینه زنیهای هماهنگ، قلبهای مردم را با یکدیگر نزدیک نموده و کدورتها را مرتفع ساخته و باعث یکپارچگی ملت اسلامی میشود و از جمعیت پراکنده قدرت بزرگ میسازد و ملت اسلامی را در برابر نفوذ دشمنان بیمه میکند. امام خمینی (قدسسره) میفرماید: «ما ملّتِ گریه سیاسی هستیم که با همین اشک، سیل جریان میدهیم و خرد میکنیم سدهایی که در مقابل اسلام ایستاده است.» «همین گریه است که کارها را پیش برده است، همین اجتماعات است که مردم را بیدار میکنند.» «همه روضه بخوانند، همه گریه بکنند، از این هماهنگتر چه؟ شما در کجا سراغ دارید که یک ملّتی اینطور هماهنگ بشود؟ کِی اینها را هماهنگ کرده؟ اینها را سیّدالشهداء (علیهالسّلام) هماهنگ کرده است ... در کجای عالم سراغ دارید مردم اینطور هماهنگ باشند ... این هماهنگی را از دست ندهید.»۶.۴ - آشنایی با معارف دینی و رشد فضایلاقامه مجالس دینی و عزاداری در سطح وسیع جامعه و ملتهای اسلامی سبب آشنا شدن تودهها با معارف دینی میشود. عزاداری سبب دعوت به دین و آگاه شدن از حقایق آن و فراخوانی مردم به صلاح و اصلاح و دوری از انحراف و فساد است. از سوی دیگر گریه بر امام حسین (علیهالسّلام) و حزن و اندوه، بر مصائب آن حضرت موجب تحول درونی گشته و بهدنبال آن عامل رشد روحانی انسان میگردد و پس از آن مقدمات تقوا و نزدیکی آدمی را به خدا فراهم میسازد. بر همین اساس اقامه مجالس دینی و عزاداری در سطح وسیع جامعه موجب رشد فضایل و کرامتهای انسانی و الهی و پروش روحیه شهادت طلبی می شود. بنابراین عزاداری سبب کمال خواهی و فضیلت طلبی انسان میشود. هر قطره اشک کلامی است که شهادت را چون پیامی به مردم ابلاغ میکند و گریه نشانه آن است که فاجعهای روی داده و ظلمی صورت گرفته است. عزاداری نه یک روز، نه ده روز، نه یک ماه بلکه در تمام سال برای این است که ملتی که در شهادت زندگی میکند باید عزادار باشد و در مجالس عزا با بیان فلسفه شهادت و با یادآوری از شهیدانش، روحیه شهادت طلبی را همچنان تازه نگه دارد.۶.۵ - اعلام وفاداری نسبت به مظلومعزاداری نوعی پیوند محکم عاطفی با مظلوم انقلابگر و اعتراض به ستمگر است و به تعبیر استاد مطهری: «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت در موج اوست.» بنابراین تحول روحانی که در جلسات عزاداری ایجاد میشود، زمینه را برای تحولات اجتماعی فراهم ساخته و در واقع زمینه را برای حفظ آرمانهای آن حضرت و پیاده کردن آن فراهم میسازد؛ چنانکه امام راحل میفرمود: «محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است.»با توجه به شعار حماسه آفرین امام حسین (علیهالسّلام) در روز عاشورا که فرمود:«فَإِنّي لا أرى المَوتَ إلّا سعادَةً وَ الحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ إلّا بَرَما»؛ «به راستی که من، مرگ را جز خوشبختی و زندگی با ستمگران را جز رنج و خسارت نمیبینم.» اعلام وفاداری نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم در مجالس عزاداری به روشنی درک میشود. به همین علت مردم از طرفی با انعقاد پیمان ناگسستنی با مظلومی که مرگ در راه عقیده را سعادت و سازش با ستمگر را مایه ننگ میداند وفاداری خود را در عدم سازش با ظالمان و مبارزه بی امان با هرگونه مظاهر استبداد اعلام میکنند. و همین وفاداریها است که ملتها را در برابر طمع استعمارگران بیمه میکند و راه نفوذ استثماری را برای همیشه مسدود میسازد. ۶.۶ - مبارزه اجتماعی و احیای خون شهدابنابراین عزاداری حسین بن علی یک حرکت است، یک موج است، یک مبارزه اجتماعی است. عزاداریها سبب میشود که شور و عاطفه از شعور و شناخت برخوردار گردد و ایمان را در ذهن جامعه هوادار، زنده نگه دارد و مکتب عاشورا به عنوان یک فکر سازنده و حادثه الهام بخش، همواره تاثیر خود را حفظ کند.عزاداری احیای خط خون و شهادت و رساندن صدای مظلومیت آل علی به گوش تاریخ است... هم بر مظلومیت امام گریه میشود و هم در سایه آن، هدف امام حسین (علیهالسّلام) از نهضت و حرکت، شناخته میشود، روضههای خانگی و دستههای عزاداری و هیاتهای زنجیرزنی ، پوشیدن لباس مشکی و پرچم به دست گرفتن و شربت و آب دادن و تلاش در برپایی مجالس و نوحه خوانی و سینه زنی و... هر یک به نوعی سربازگیری جبهه حسینی است و این پیوند قلبی را عمق و غنا میبخشد. [۱۷۱]
محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۳۱۴.
این موارد، انگیزههای برگزاری مجالس سوگواری و عزاداری است و آنچه در این میان وجود ندارد گریه ضعف و ذلت است.عزاداری و برپایی مراسم ماتم در سوگ خوبان و اولیاء خدا امری است که ریشه در قرآن و سیره نبوی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سیره امامان (علیهمالسّلام) دارد و مصداق مودت اهلبیت (علیهمالسّلام)، تعظیم شعائر الهی و مصداق فریاد مظلوم علیه ظالم است. با توجه به جایگاه رفیع عزاداری و گوهر ارزشمندی که در آن نهفته است بدیهی است که دشمنان تلاش گسترده در جهت تخریب و تحریف آن داشته باشند تا تاثیر آفرینی آن را کم رنگ کنند. ۷.۱ - آسیبهای محتواییغلو کردن درباره آنان، طرح مطالب ذلت آمیز، مطرح کردن سست معارف اسلامی را می توان از آسیبهای محتوایی برشمرد.۷.۱.۱ - غلویکی از آسیب ها، طرح مسائل غلو آمیز در عزاداریها است؛ حسین اللهی شدن! زینب اللهی شدن! و از این رهگذر خود را مقدس جلوه دادن. قرآن کریم از غلو نهی میکند: (يَـٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ وَلَا تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ)؛ «ای اهل کتاب غلو در دین نکنید و بر خدا جز حق نگویید.»پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «إِيَّاكُمْ وَ اَلْغُلُوَّ فِي اَلدِّينِ فَإِنَّمَا هَلَكَ مَنْ قَبْلَكُمْ بِالْغُلُوِّ فِي اَلدِّينِ»؛ «از غلو در دین بپرهیزید، گذشتگان شما با غلو در دین هلاک شدند.» امامان ما شدیدترین برخورد را با غلات داشتند.» امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمود: خدایا من از غلات بیزارم، همانند بیزاری حضرت عیسی از نصاری. خدایا آنها را تا همیشه خوار کن و هیچ کدام از آنها را یاری مکن. و برخی از غلاتی را که مدعی ربوبیت مولی علی (علیهالسّلام) بودند سوزاند. امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: از جوانان خود از شر غلات بر حذر باشید، مباد آنها را فاسد کنند. همانا غلات بدترین بندگان خدا هستند. عظمت خداوند را تحقیر کرده و ادعای خدایی برای بندگان خدا دارند. به خدا قسم غلات بدتر از یهود و نصاری و مجوس و مشرکان هستند. با این همه انزجاری که ما از اهلبیت (علیهمالسّلام) نسبت به غلات میبینیم متاسفانه میبینیم که همچنان در برخی از عزاداریها نمونههایی از غلو مطرح میشود که تاثیر فراوانی در تخریب چهره ائمه (علیهمالسّلام) داشته و دارد و سبب میشود چهره شیعه که پیوسته چهرهای دین مدار و منطقی بوده، چهرهای تحریف شده و نادرست معرفی گردد. ۷.۱.۲ - عرضه دروغعرضه دروغ در این عرصهها، آفت دیگر این مجالس است. ما معتقد نیستیم که هدف وسیله را توجیه میکند؛ چون هدف مقدس است، پس از دروغ استفاده شود. نقل چند نکته در این جا گفتنی است:برخی مطالبی که در رابطه با سالار شهیدان گفته میشود دروغ بودنش مسلم و روشن است مثل آن که گفته میشود طول نیزه ایشان ۶۰ ذراع بوده و از بهشت آمده و یا عدد کسانی که با امام حسین (علیهالسّلام) جنگیدند ۶۰۰۰۰۰ نفر سواره بودند، یک میلیون پیاده! و یا ۸۰۰۰۰۰ نفر بودند و امام حسین (علیهالسّلام) ۳۰۰۰۰۰ نفر آنها را کشت و حضرت عباس ۲۵۰۰۰ نفر آنها را! در حالی که نص تاریخی مورد اعتماد میگوید عدد لشکر یزید ۳۰۰۰۰ یا ۸۰۰۰۰ یا ۱۰۰۰۰۰ بیشتر نبوده است و عدد کسانی که سید الشهدا کشته ۱۸۰۰ نفر بوده اند... برخی مطالب است که دروغ بودنش بین نیست. ما باید در برابر مطالب دروغ بین موضع داشته باشیم اما دروغ غیر بین را باید تامل کرد. و باید توجه داشت پرورش روضه یعنی متن را محور قرار دادن و همان را توضیح دادن دروغ نیست. آن چنان که زبان حال هم اگر وهن آمیز نباشد دروغ نیست. ملاک صحت و سقم و راست و دروغ بودن هم، تنها منابع معروف نیست چه بسا مطلبی که در منابع دست دوم هست و صادق است و چه بسا مطلبی که در منابع دست اول هست و دروغ است به هر حال دروغ از آفات همیشه مجالس عزا بوده است لیکن حرف این است فراواناند کسانی که میخواهند روضه درست بخوانند ولیکن منبع مورد اعتماد ندارند منابعی مثل نفس المهموم، لهوف و... بخشی از روضههای راست است نه همه آنها. ۷.۱.۳ - طرح مطالب ذلت آمیزطرح مطالب ذلت آمیز، تعبیرهایی همچون زینب مضطر و... امام زین العابدین بیمار و... که ذلت از ساحت مقدس اهلبیت (علیهالسّلام) به دور است زیرا که: (وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ)؛ حسینی که نه تنها خودش نماد عزت است حتی به بازماندگان خویش هم تاکید بر حفظ عزت دارد: خواهرم تو را قسم میدهم که پس از من گریبان چاک مزن! سیلی بر صورت مزن و بر من واژههای وای و نابودی را به کار مبر!آن وقت با این همه تاکید کسی بیاید بگوید: پس از آن که عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد را به سوی امام حسین (علیهالسّلام) فرستاد تا با آن حضرت بجنگد (چون انبوه سپاهیان عمر سعد را دید و فهمید که با یاران اندکش توان مقابله با آنها را ندارد) به عمر بن سعد گفت یکی از سه پیشنهاد مرا بپذیر: ۱. رهایم کن از همان راهی که آمدم برگردم! ۲. یا بگذار بروم به مرز و سرحدات ترک و با آنها بجنگم! ۳. و یا مرا پیش یزید ببر تا دستم را در دست او بگذارم و با او بیعت کنم تا او خودش درباره من حکم کند! عمر بن سعد این سه پیشنهاد را از طرف حسین (علیهالسّلام) به ابن زیاد گزارش داد، اما ابن زیاد هیچ کدام را قبول نکرد و به عمر سعد نوشت: حسین بیش از این دو راه ندارد یا باید زیر فرمان من درآید و به حکم من تسلیم شود و یا کشته شود! این قطعا دروغ است، ذلت است و با ساحت مقدس سید الشهداء (علیهالسّلام) سازگاری ندارد. گرچه آن را ابنقتیبه دینوری، ابوالفرج اصفهانی، ابنعساکر دمشقی، ابناثیر جزری و مانند آنها نقل کرده باشند. ۷.۱.۴ - طرح ملاقاتهای دروغیناز دیگر آسیبهای اینگونه مجالس، مطرح کردن سست معارف اسلامی و یا ملاقاتهای دروغین است. در کجای معارف اسلامی داریم که اهل بیت (علیهمالسّلام) کسی را با خواب و رؤیا هدایت کرده باشند. در کجای سیره اهلبیت ملاقات با ولی الله الاعظم به این ابتذالی در آمده است که هم اینک در کتابها نوشته و در جلسات گفته میشود. آقایی در کتابش مینویسد: عیال این جانب مکرر شرفیاب حضور امام زمان رسیده! و یا آدرس امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) این است!! اینها نه تنها خدمت به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) نیست بلکه ضربه به این اعتقاد مقدس است که بیش از ۳۵۰ آیه قرآن تاویل به آن شده و دهها دلیل محکم و متقن دارد.مرحوم علامه سید مهدی بحر العلوم که از اعاظم علمای امامیه است میگوید: در زمان غیبت کبری برای بعضی از حاملین اسرار و علمای ابرار توفیق تشرف حاصل و به دیدار امام نائل میشوند، ولی چون مامور به کتمان دیدارند حکم خدا را در پوشش اجماع ابراز میدارند. شیخ انصاری این نظر را پذیرفته و فرمود: در غایت ندرت است و حصول آن را برای او حدی من العلما قبول کرده است. ۷.۱.۵ - حجیت دادن به خوابحجیت دادن به خواب، از دیگر آسیبهای اینگونه مجالس است. خواب و مکاشفه برای خود بیننده حجت نیست تا چه رسد به دیگران. و از خواب بدتر مکاشفاتی است که بعضیها مدعی آناند. در روایت حسنه ابراهیم بن هاشم وارد شده که امام صادق (علیهالسّلام) در جواب سائلی که از خواب ابی بن کعب سؤال نموده فرمود: دین خدا عزیزتر از آن است که در خواب دیده شود. سرانجام میفرماید آن چه مسلم است حجیت کلام معصوم در بیداری است و وضع عادی، نه در خواب و رؤیا. و روایات دیگر را هم توجیه کرده و سرانجام قول مشهور «عدم حجیت» را پذیرفته است. به هر حال ورود خواب و مکاشفات در عرصه معارف اسلامی به عنوان یک مبنا موجب طرح سست معارف اسلامی شده و اگر خواب مقدس باشد، چون راهی برای اثبات و نفی آن نیست. حربهای میشود به دست شیادان که از این رهگذر دروغهای خود را جا بیندازند. در پایان عرض میکنم من منکر برخی از ملاقاتهای راستین که از ناحیه بزرگان بیان میشود و نیز مکاشفات صادقانه نیستم؛ لکن معتقدم که اینها نباید مبنا قرار گیرد.۷.۱.۶ - جدایی دین از سیاستاز دیگر آسیب های مجالس عزاداری، جدایی دین از سیاست است. برخی در مجالس عزاداری میگویند ما میخواهیم گریه کنیم و کاری به سیاست نداریم. در حالی که خود معصومین را ما «ساسة العباد» یعنی سیاستمداران خلق میخوانیم. در یک سو لائیکها و سکولارها دم از جدایی دین از سیاست میزنند و از یک سو متحجرین در پی جدایی دین از سیاستاند و این دو گروه در حقیقت دو تیغه یک قیچی هستند که اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را میبرند. لازم به ذکر است که نمیگوییم مجالس مذهبی ما همانند کانونهای حزبی، محل جار و جنجالهای سیاسی باشد، اما این که در رابطه با اصل نظام اسلامی بیتفاوت باشند، این آسیب جدی است. جلسات عزاداری اهلبیت، کاملا سیاسی بود، زیرا هم تولی داشت و هم تبری، در شرایطی که تبری کار سختی بود.۷.۱.۷ - اظهار مطالب موهناظهار مطالب موهن و خود تحقیری غیرمطلوب در پیشگاه اهل بیت، از دیگر آسیب های مجالس عزاداری است. خود تحقیری که تنها در دربار پادشاهان ظالم پاداش دارد، در بارگاه امامان معصوم چیزی جز خواری نیست. اهل بیت ذلت را برای پیروانشان نمیپسندند. البته تواضع و ابراز محبت به اهل بیت ذلت نیست.۷.۲ - آسیبهای شکلیدر عزاداریها آسیبهایی نیز در قسمت شکل و ظاهر وجود دارد که استفاده از موسیقی مبتذل، اکتفا به مداحی و برخورد کاسبکارانه با آن را می توان برشمرد.۷.۲.۱ - استفاده از موسیقی مبتذلاز آسیبهای شکلی عزاداریها، استفاده از موسیقیهای لهوی و حرام در عزاداریها است. برخی مداحان ترانههای طاغوتی دیروز و یا ترانههای لس آنجلسی امروز را گوش میدهند و با تغییراتی در اشعارشان آنها را میخوانند. آهنگ همان آهنگ است و فقط محتوا را عوض میکنند. این قطعا حرام است. نمیتوان به بهانه انجام مستحبی مرتکب حرام شد. نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: قرآن را با لحن عربی بخوانید و از لحنهای اهل فسق و گناهان کبیره بپرهیزید. و یا در بعضی عزاداریها دیده میشود به جای آن که نوحه خوانی شود تنها آهنگ مینوازند و زنجیر میزنند. اینها بی تردید تحریف عزاداری است و مورد رضای سالار شهیدان نیست.۷.۲.۲ - اکتفا به مداحیاکتفا به مداحی و سینهزنی دیگر آسیب مجالس عزاداری است. درست است که این شورها و عشقها و سینه زنیها و حالها، در نهایت، تقویت دین است و ما به سهم خودمان خوشحالیم از این که میبینیم به جای این که جوانان در مجالس گناه باشند در این مجالس حضور مییابند، ولی سخن این است که اگر این شورها با شعور گره نخورد، ماندگار نخواهد بود. لیکن متاسفانه در برخی مجالس تنها اکتفا به مداحی است و این آسیبپذیری آن گاه عمق بیشتری پیدا میکند که ملاحظه کنیم کم کم مجالس فاتحه هم به این سمت و سو میرود که تنها مداح دعوت میکنند؛ در حالی که این مجالس از فرصتهای مناسب برای توجه دادن مردم به دین و قیامت است. اهلبیت (علیهمالسّلام) میپسندیدند که مجالسی که به نام آنها شکل میگیرد مجالس محتوایی باشد. حضرت امام صادق (علیهالسّلام) به عبدالله بن حماد بصری فرمود: به من گزارش دادند که زن و مرد نیمه شعبان به زیارت امام حسین (علیهالسّلام) میآیند، قرآن میخوانند، کتاب مناقب میخوانند، قصههای اهل بیت (علیهمالسّلام) را میگویند، روضهخوانی و مرثیه سرایی دارند. گفتند آری فدایت شوم در برخی از این مراسم من بودهام. حضرت فرمود سپاس خدای را که در بین مردم کسانی را قرار داد که ما را مدح میکنند، برای ما مرثیه میخوانند و از نزدیکان و غیر نزدیکان ما کسانی را قرار داد که تهدید کنند آنها را و رفتار زشتشان را تضییع نمایند.شهید مطهری گوید: معلوم میشود فلسفه این کار گریستن، تهدید دشمن و تقبیح کار آنها است. مجالس عزاداری در طول تاریخ منشا روشنگری و رهیابی به حقیقت بوده است. خطیبان خطابه میخواندند و مرثیه سرایان مرثیه سرایی میکنند. حداکثر ثوابش ثواب ذکر است. پیامبر حلقه علم را بر حلقه ذکر ترجیح داد. در روایتی آمده است: پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از منزل خارج شد به طرف مسجد آمد. دید در مسجد دو مجلس است: یک مجلس، مجلس آموزش دین است و مجلس دیگر مجلس دعا. فرمود هر دو مجلس خوب است. اینان دعا میکنند و اینان آموزش میبینند و آموزش میدهند. اما اینان افضلاند که من برای تعلیم مبعوث شدم. آن گاه حضرت در مجلس آموزش دین نشست. مجالسی که در آن تعلیم و تعلم معارف دینی است بوستانهای بهشت است. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود آن گاه که گذر به بوستانهای بهشت کردید بهره مند شوید. گفتندای رسول خدا بوستانهای بهشت کجاست؟ حضرت فرمود حلقههای یاد خدا. همانا خداوند را فرشتگان بسیاری است که به دنبال حلقههای ذکر خدا میگردند. وقتی حلقه ذکر یافتند آنها را احاطه میکنند. بعضی از علماء گفتهاند حلقههای ذکر، مجالس حلال و حرام است؛ چگونه بخری، چگونه بفروشی، نماز بخوانی، روزه بگیری، نکاح و طلاق داشته باشی، حج انجامدهی. اکثر مشتریان مجالس با حال مذهبی را جوانان تشکیل میدهند. مطلوب ائمه از جوانان تفقه در دین بوده است. امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: «لَو اُتِيتُ بِشابٍّ مِن شَبابِ الشِّيعَةِ لا يَتَفَقَّهُ فِي الدِّينِ لأَدَّبتُهُ»؛ اگر جوانی از جوانان شیعه را نزدم بیاورند که آموزش دینی ندارد تحقیقا تادیبش میکنم.» سخن این نیست که مداحی نباشد. سخن این است مانند گذشته هر کسی کار خودش را بکند؛ خطیب برای مردم قرآن، حدیث و فقه بگوید و مداح هم مرثیه سرایی بکند. در این صورت است که شور و شعور توام شده، نقش آفرینی میکند و مهم تر از اینها مسئله رهبری اندیشه جوانان است که باید قطعا به دست عالمان دین شناس تحصیل کرده حوزههای علمیه باشد. ۷.۲.۳ - برخورد کاسبکارانهدیگر آسیب عزاداریها بر خورد کاسبکارانه با این مقوله است که از مصادیق بارز ارتزاق به وسیله اهل بیت (علیهمالسّلام) است که در روایات مورد نکوهش قرار گرفته است و هر چه هم تورم بالا میرود قیمتها را بالا میبرند! امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: آن کس که حدیث را برای منفعت دنیا بخواهد در آخرت بهرهای ندارد و آن کس که حدیث را برای خدا و آخرت بخواهد خداوند خیر دنیا و آخرت را به او عطا خواهد کرد. حضرت امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: از راه ما (حدیث ما، محبت ما و مانند آن) ارتزاق نکن.این مربوط به آنان است که برخورد کاسبکارانه با معارف، مدایح و مراثی اهل بیت (علیهمالسّلام) دارند و همانند کالا با آن برخورد میکنند. حساب آنان که تنها برای خدا در عرصه نشر معارف و گسترش فضایل و مناقب اهل بیت تلاش میکنند و مردم از سر عشق به خاندان عصمت و طهارت به آنها هدیه میدهند، طبق تصریح روایات معصومین، از اینان جداست و اینان مورد نکوهش نیستند. شایان توجه است که امام باقر (علیهالسّلام) در پاسخ به یکی از اصحاب که پرسیده بود: عزاداران امام حسین چگونه به یکدیگر تسلیت بگویند، میفرماید: «تَقولونَ: أعظَمَ اللّه ُ اُجورَنا بِمُصابِنا بِالحُسَينِ ، و جَعَلَنا و إيّاكُم مِنَ الطّالِبينَ بِثارِه مَعَ وَلِيِّهِ الإمامِ المَهدِيِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام »؛ «به یکدیگر چنین میگویند: خداوند پاداشهای ما را در مصیبتمان درباره حسین عظیم گرداند، و ما و شما را در زمره کسانی قرار دهد که به خونخواهی او، همراه با ولـی خـدا، امام مهدی آل محمد (عجّلاللهفرجهالشریف) قیام میکنند.» گواه بر این سخن، آن است که عزاداران امام حسین (علیهالسّلام)، بـه یـاد مـصائب و مظلومیت آن حضرت گریه و شیون میکنند و گاهی حتی بی تاب میشوند و ایـن حالات ریشه در پیوند عمیق عاطفی با امام حسین (علیهالسّلام) و اهل بیت دارد. • پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۳۱۵-۳۱۷. |