• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

وحی الهی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



وحی و مشتقات آن در معانی متفاوتی نظیر اشاره، الهام، نوشتن، تفهیم و القای پنهانی به کار رفته است. وجه مشترک تمام معانی، تفهیم و القای سریع و پنهانی است. وحی اصطلاحی در قرآن به معنای ارتباط خداوند با پیامبران و القای پیام تشریع به پیامبران به کار رفته است؛ گاهی وحی در معنای ارتباط خداوند با دیگر انسانها به غیر از وحی نیز اطلاق شده است.
از وحی الهی به پیام الهی، پیام خداوند، پیام های خدا، وحی آسمانی، وحی خدا، وحی ربانی و وحی سماوی نیز تعبیر شده است.

فهرست مندرجات

۱ - هدایت بشر به وسیله وحی
۲ - تفاوت ماهیت وحی با تجربه عارفانه
۳ - واژه شناسی وحی
۴ - کاربرد وحی در قرآن
۵ - نظرات دانشمندان درباره وحی
       ۵.۱ - تحلیل عقلی وحی
       ۵.۲ - تحلیل روانشناختی و جامعه شناختی
       ۵.۳ - وحی، گونه‌ای از الهام و مکاشفه
              ۵.۳.۱ - علل شکل‌گیری این نظریه در غرب
              ۵.۳.۲ - نقد نظریه
۶ - تفاوتهای وحی با یافته‌های عرفانی
       ۶.۱ - فردی بودن شهود عرفانی بر خلاف وحی
       ۶.۲ - اطمینان‌بخش بودن وحی بر خلاف شهود
       ۶.۳ - اکتسابی نبودن وحی
       ۶.۴ - قطعی بودن وحی بر خلاف دریافت عارف
۷ - وحی از زبان وحی
۸ - تبیین ماهیت وحی
       ۸.۱ - حکایت وحی از ربوبیت سراسری خداوند
       ۸.۲ - وحی تجلی علم الهی
       ۸.۳ - وحی، نازل شده از مقام علم الهی
       ۸.۴ - وحی، منشأ بعثت
       ۸.۵ - اکتسابی نبودن وحی
۹ - انواع وحی
       ۹.۱ - وحی القایی و گزاره‌ای
       ۹.۲ - وحی زبانی و گفتاری
۱۰ - علل مصونیت دریافت وحی
       ۱۰.۱ - حضوری بودن تلقی وحی
              ۱۰.۱.۱ - موارد رخ دادن خطا
       ۱۰.۲ - قاعده لطف
       ۱۰.۳ - ضمانت الهی
       ۱۰.۴ - اجماع و اتفاق مسلمانان
۱۱ - پانویس
۱۲ - منبع


نزول باران هدایت و رحمت قرآن کریم تنها از راه وحی صورت گرفته و خداوند عزیز و حکیم با برگزیدگان رسالت با زبان وحی سخن گفته است.
وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی.)
زبان وحی، زبان احساس معنوی، عشق، محبت، پرستش و زبان کرنش و ستایش نسبت به جلوه‌های قدسی و الهی بوده، و از تمام زبانها در این عالم متفاوت و ممتاز است. وحی با شور و هیجان و اعتقاد و جدیت همراه است و به مبدأ و معاد، معارف و مقاصد، مرضیات خدایی، احیای روح عبودیت، پرهیزگاری و فضایل اخلاقی، نیکوکاری و ارزش گرایی معنوی در مناسبات اجتماعی و... دعوت می‌کند.


ماهیت وحی با تجربه عارفانه چه تفاوتی دارد؟
وحی بارش رحمت است بر کویر پژمرده زندگی انسان، سپیده امید است برای رهایی انسان از زندان طبیعت، عروج انسان است تا آفاق بلند بیکرانگی و رهایی‌اش از گرداب تکرار و پوچی به ساحل نجات؛ و پیامبر واسطه فیض است تا انسان در پرتو هدایت خداگونه‌اش این سفر روحانی را آغاز نماید و خود را از فرش حیات خاکی، به عرش اعلای الهی صعود دهد؛ و این ارتباط توسط "وحی" سامان می‌یابد.


کلمه وحی و مشتقات آن معانی متفاوتی نظیر اشاره، الهام، نوشتن، تفهیم و القای پنهانی به کار می‌روند؛ و وجه مشترک همه این معانی «تفهیم و القای سریع و پنهانی» است.
[۲] محمد هادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، الجزء الاول، ص۲۵-۳۱.



این کلمه و مشتقات آن در قرآن به معنای ارتباط خداوند با پیامبران و القای پیام هدایت تشریعی استعال شده، ولی گاهی به بیان ارتباط خداوند با دیگر انسانها -نه در قالب وحی- یا با دیگر موجودات است؛ در مجموع کاربردهای وحی در قرآن شامل موارد زیر است:
۱. تقدیر و تدبیر عالم آفرینش؛
۲. تدبیر غریزی حیوان؛
۳. الهام و در دل افکندن؛
۴. اشاره؛
۵. وحی تسدیری؛
۶. وحی تشریعی در قالب ارتباط مستقیم یا با واسطه خدا با پیامبر؛


موضوع سخن، وحی الهی، به معنای ارتباط خدا با انسان در قالب پیام‌دهی و پیامگیری است. در تحلیل سرشت وحی، این شعور مرموز، دانشمندان نظرهای مختلفی بیان داشته‌اند که هر کدام به نوعی نارسایند که در این مختصر تنها به عناوین آنها اشاره می‌کنیم.

۵.۱ - تحلیل عقلی وحی


این دیدگاه وحی را استکمال و بالندگی عقل نظری و عملی، و پیامبر را کسی می‌داند که تمام مراتب عقل نظری و عملی وی در پرتو ارتباط با عقل فعال به فعلیّت تام رسیده است. گویا معرفت وحیانی مرتبه‌ای از معرفت عقلانی است.
دانشمندانی مانند فارابی، غزّالی، ابوعلی سینا، شهاب الدین سهروردی، ملاصدرا و حکیم لاهیجی هر کدام به گونه‌ای کوشیدند تا از این ارتباط، تحلیلی عقلانی داشته باشند.
[۳] محمدباقر سعیدی روشن، تحلیل وحی از دیدگاه اسلام و مسیحیت.

امام خمینی ماهیت وحی را یک ادراک مرموز و یک حقیقت غیبی می‌داند که تنها خداوند و رسولش از تمام ابعاد آن آگاه هستند. به اعتقاد ایشان فهم حقیقت وحی و قرآن تنها برای کسی ممکن است که مخاطب آن باشد و دیگران به واسطه او، از حقایق باطنی آن اطلاع می‌یابند. حضرت امام با فرق گذاشتن میان شناخت علمی و شناخت شهودی، بر این باور است که دو گونه شناخت از وحی امکان‌پذیر است. در معرفت عقلی و فلسفی، تنها می‌توان به شمه‌ای از این پدیده پی برد، ولی در شناخت شهودی، اولیای الهی و کملین که اول آنها خود وجود مبارک رسول ختمی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است و مشاهده حقیقت وحی جز به وصول به عالم وحی و خروج از حدود امکانی محقق نمی‌شود.
به اعتقاد امام خمینی وحی و مکاشفه رابطه تشکیکی دارند و هر دو از سنخ علم حضوری هستند؛ اما درجه و شدت وجودی وحی بیشتر از مکاشفه است. وحی نوعی کشف است که به کشف تام آن حضرت ختمی مکشوف و به وحی و افاضه حضرت حق بر قلب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نازل شده است؛ از این‌رو ادراک و دریافت حقیقت وحی، تنها از طریق مکاشفه تام الهی برای پیامبر ختمی در مرتبه «قاب قوسین او ادنی» حاصل می‌شود.
به اعتقاد امام خمینی حقیقت وحی دارای مراتبی است. در یک مرتبه کشف وحی الهی در مرحله حضرت علمیه و اعیان ثابته که نبی الهی با سیر در حضرت علمیه به آن می‌رسد، در مرحله بعد کشف حقایق در لوح و قلم قدسی است که به مقدار احاطه علمی و نشئه کمالی خود، به حقایق و شرایع و اختلاف آنها اطلاع پیدا می‌کند و گاهی ممکن از این حقایق از طریق غیب نفس و سرّ روح شریف پیامبر به واسطه فرشته وحی، در قلب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تنزل کند و گاهی جبرئیل تمثل مثالی در حضرت مثال و گاهی تمثل ملکی پیدا می‌کند و آن حقیقت الهی را تنزل می‌دهد و گاهی در حس مشترک به گونه‌ای است و گاهی در شهادت مطلق به گونه‌ای دیگر است و این مراحل اشاره به روایتی است که مراحل هفتگانه نزول قرآن را بر هفت حرف شمرده است.
[۱۱] خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص۲۹۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.


۵.۲ - تحلیل روانشناختی و جامعه شناختی


برخی از دانشمندان بر اساس مبانی و داده‌های نوین علوم اجتماعی و روانشناسی، به منظور جمع و سازگاری میان علوم مادی جدید و عقیده به نبوت و وحی، گاه وحی را تبلور شخصیت پیامبران و گاه نبوغ اجتماعی آنان می‌شمارند. اینان به زعم خویش پیامبران را افرادی می‌دانند که در خبردادن از آنچه دیده و شنیده‌اند راست گویند، اما سرچشمه آگاهیهای آنها تراوش شخصیت باطنی آنهاست، نه ارتباط با عالم غیب و ماورای طبیعت.
[۱۲] محمدباقر سعیدی روشن، تحلیل وحی از دیدگاه اسلام و مسیحیت.

این دیدگاه، همان گونه که پیداست، به انکار وحی و نبوت منجر می‌شود.

۵.۳ - وحی، گونه‌ای از الهام و مکاشفه


اکثر دین‌پژوهان غربی در عصر حاضر وحی را نوعی الهام و مکاشفه درونی و تجربه نفسانی می‌دانند. برخی از روشنفکران مسلمان، با تأثیر از چنین برداشتی، دیدگاه اهل سلوک و متصوفه از وحی را بر آن تطبیق می‌دهند.
این دیدگاه که به نام «تجربه دینی» مشهور شده است خود نوعی دور کردن انسان از چشمه زلال وحی است که در نهایت به نفی وحی منجر می‌شود.

۵.۳.۱ - علل شکل‌گیری این نظریه در غرب

شکل‌گیری این دیدگاه در غرب عوامل متعددی داشته است؛ همچون:
۱. شکست الهیات طبیعی؛
۲. تعارض علم و دین؛
۳. نقادی کتاب مقدس.
تجربه دینی به عنوان راه حلی برای این مسائل مطرح شد، ولی متأسفانه ثمره‌اش کوتاه شدن دست بشر از ساحت الهی است.
[۱۳] علیرضا قائمی‌نیا، وحی و افعال گفتاری.
[۱۴] رضا حاجی ابراهیم، نگاهی بر بسط تجربه نبوی.


۵.۳.۲ - نقد نظریه

تردیدی نیست که یکی از راه‌های معرفت، «کشف یا شهود باطنی» است و از این طریق انسان حقایقی از جهان غیب را مشاهده می‌کند که حقیقت‌نمایی آن به مراتب بیشتر از محسوسات و معقولات است. همان معرفتی که قرآن انسان را مشتاق آن می‌سازد:
(کَلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ)؛
به تعبیر علامه طباطبایی این مشاهده و علم در همین دنیاست، نه پس از مرگ.


حال سؤال این است که آیا پدیده وحی در همان قلمرو مکاشفات عارفانه و الهامات درونی جای می‌گیرد، یا سنخ دیگری از شهود است که از هر حیث قابل مقایسه با مکاشفات عارفانه یا یافته‌های ریاضت‌پیشگان نیست؟
فرق مکاشفات عرفانی با وحی نبوی:
به دلایل ذیل به اختصار بیان می‌گردد که وحی نبوی و تجارب عرفا ماهیت جداگانه‌ای دارند.

۶.۱ - فردی بودن شهود عرفانی بر خلاف وحی

الهام و کشف عرفانی در حیات فردی عارف نمود می‌یابد و فاقد هرگونه برهان اقناعی و التزام‌آور برای دیگران است، ولی وحی نبوی در متن خود متضمن برهان اطمینان‌بخش برای صاحب وحی و مخاطبان خویش است؛
(قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللّهِ عَلی بَصِیرَة أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی)؛
«بگو این راه من است که با بینایی به سوی خدا می‌خوانم؛ من و هرکه از من پیروی کند.»
برخلاف کشف عرفانی که فردی است، صاحب وحی به بعثت و کوشش در هدایت همگان وا داشته می‌شود.

۶.۲ - اطمینان‌بخش بودن وحی بر خلاف شهود

وحی نبوی دارای عنصر «اطمینان‌بخشی» است، برخلاف مکاشفه عرفا که مجمل و گاهی مبهم و فاقد خصیصه اطمینان‌بخشیِ لازم است:
(ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَری مِنْ دُونِ اللّهِ وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ الْکِتابِ لا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَة مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ)؛
«و نتواند که این قرآن برخاسته غیر خداوند باشد؛ بلکه همخوان با چیزی است که پیشاپیش آن است و روشنگر آن کتاب است که درآن تردیدی نیست و از پروردگار جهانیان است؛ یا می‌گویند که (پیامبر) آن را برساخته است. بگو اگر راست می‌گویید سوره‌ای همانند آن بیاورید و هرکس را که می‌توانید در برابر خداوند (به یاری) فراخوانید.»

۶.۳ - اکتسابی نبودن وحی

مکاشفه محصول تلاش عملی و فکری طولانی صاحب آن است، ولی وحی آگاهی ناگهانی و پیشبینی نشده و اکتساب‌ناپذیری است که از مبدأ غیبی افاضه می‌شود و گیرنده آن دخالتی در آن ندارد و آن را به طور مطلق می‌پذیرد:
(تِلْکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیها إِلَیْکَ ما کُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُکَ مِنْ قَبْلِ)؛
«این از اخبار غیبی است که بر تو وحی می‌کنیم؛ نه تو و نه قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید.»

۶.۴ - قطعی بودن وحی بر خلاف دریافت عارف

دریافتهای متصوفه و اهل طریقت، همچنان که ممکن است راستین باشند، ممکن است محصول القائات و وسوسه‌های شیطانی باشند؛ مثلاً به محی‌الدین‌بن عربی منسوب است که:
«رجبیون را دریافتی است که از آثار آن، رؤیت رافضیان (شیعیان) به صورت خوک در مکاشفه است.»
در حالی که حریم وحی نبوی مصون از رهیافت جنود شیطانی و پندارهای باطل است و خداوند حکیم تمام ضمانتهای لازم را برای صیانت آن تدبیر کرده است:
(عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُول فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَ أَحْصی کُلَّ شَیْء عَدَداً)؛
«اوست دانای نهان؛ کسی را در غیب خویش آگاه نمی‌سازد، مگر آن کس را که به پیامبری برگزید که پیشاپیش و پشت سر او نگاهبانی می‌گمارد تا معلوم بدارد که پیامهای پروردگارشان را رسانده‌اند و خداوند بر آنچه نزد ایشان است احاطه دارد و عدد همه چیز را شمار کرده است.»
این آیه و مانند آن تبیین کننده صیانت وحی از مبدأ تا انتهاست که بیانگر عصمت پیامبر در مقام دریافت و ابلاغ وحی به مخاطبان است.
[۲۶] محمدباقر سعیدی روشن، وحی‌شناسی.



میزان شناخت ما از وحی تشریعی تنها از طریق آثار و علایم آن است؛ بنابراین باید از طریق متن وحی و آورنده آن به تبیین پرتوی از آن دست یافت.
اعتراف شخص پیامبر به خدایی بودن وحی، غیر ارادی بودن وحی، عدم قدرت پیامبر بر تغییر و تبدیل وحی، همسطح نبودن معارف قرآن با فرهنگ عصر نزول، سیره صادقانه و پایبندی پیامبر به آیین خود، اتقان و خلل‌ناپذیری قرآن، هماوردجوییها و پیشگوییهای غیرمتعارف متن قرآن، گویای اشراق و افاضه از یک غیب مطلق بوده، جستوجو برای پیدا کردن مصدر و منشأ انسانی برای وحی محمدی (صلی الله علیه وآله) تلاشی بی‌ثمر است.


یافته‌های زیر گزارشی است از تبیین ماهیت وحی:

۸.۱ - حکایت وحی از ربوبیت سراسری خداوند

وحی از رابطه خداوند در ربوبیت سراسر گیتی، اعم از قوانین جاری در طبیعت، هدایت غریزی موجودات و هدایت تشریعی انسانها حکایت می‌کند:
(رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَیْء خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی)؛
«پروردگار ما کسی است که هر موجودی را آفریده و راه رسیدن به مقصود را به او نشان داده است.»

۸.۲ - وحی تجلی علم الهی

حقیقت وحیِ تشریعی، تجلّی علم الهی است که ناشی از علوّ عظمت، عزّت و حکمت خداوند است؛ بنابراین حامل آن حقیقت وزین سینه انسان کامل است.
(و إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلی قَلْبِکَ)؛
«و این قرآن نازل شده از جانب پروردگار جهان است که آن را روح امین بر قلبت نازل کرد.»
وجود مبارک حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) بدون آن که ابزارهای حسی و یا تفکر عقلانی در آن مداخله داشته باشد گیرنده وحی بوده است.

۸.۳ - وحی، نازل شده از مقام علم الهی

وحی نازل شده از مقام علم الهی است و لباس لفظ و کتابت به آن پوشانده شده تا در خور فهم مردم گردد:
(إِنّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ)؛
«ما قرآن را به زبان عربی قرار دادیم تا در آن اندیشه کنید، در حالی که قرآن در لوح محفوظ نزد ما والامرتبه و استوار است.»
دریافت حقیقت قرآن و وحی که فراتر از مفاهیم و سطح خرد و اندیشه بشری است و در مرتبه «لوح محفوظ» و «ام الکتاب» است، جز با عروج و صعود پیامبر (صلی الله علیه وآله) از عوالم طبیعی و حسی و عقلانی و ترقی به عالم ملکوت میسر نمی‌گردد.
[۴۳] آیت الله جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج۳، ص۱۴۲.
[۴۴] آیت الله جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج۳، ص۱۶۰.


۸.۴ - وحی، منشأ بعثت

معرفت وحیانی منشأ بعثت پیامبر است و مخاطبان را به برهان و استدلال و همانندآوری فرا می‌خواند.

۶.۳ - اکتسابی نبودن وحی

راه وحی با تلاش فکری و ریاضت عملی طی نمی‌شود، بلکه موهبت و فضل خداست که برای تکمیل امر هدایت انسان به سوی سعادت، افراد شایسته‌ای را انتخاب می‌کند. البته این امر هرگز با خردپذیری اهداف و نتایج آن منافات ندارد؛ از این رو قرآن از نظر مطالب، مضامین و اهداف و روشهایی که به مخاطبان خویش القا می‌کند امری قابل سنجش و ارزیابی است و مکرر از انسانها می‌خواهد که در مضامین آن تدبر کنند.
(أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً)؛
«آیا در قرآن نمی‌اندیشند، که اگر از نزد غیر خدا بود در آن ناسازگاری و ناهمگونی بسیار مییافتند.»
(وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ)؛
«و ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم بیان کنی آنچه را برای ایشان نازل شده است و تا خود آنان نیز تفکر کنند.»
آنچه گذشت خلاصه‌ای است از تبیین ماهیت وحی و فرق آن با تجارب عارفان.
[۴۷] سعیدی روشن، تحلیل وحی.



و به عبارت دیگر می‌توان گفت: قرآن در مکه مدّت بیست و سه سال، از راه وحی زبانی و ارتباط گفتاری بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) نازل شده است.
اساساً وحی بر پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) دو گونه است:

۹.۱ - وحی القایی و گزاره‌ای

یکی القایی و گزاره‌ای که دارای الفاظ و جمله‌بندی خاصی نبوده، تنها محتوی و مضمون آن از سوی خدا بر قلب پیامبر نازل می‌شد و پیامبر نیز آن را به زبان خود تلفظ می‌کرد، مانند حدیث قدسی، حدیث نبوی و....

۹.۲ - وحی زبانی و گفتاری

دیگری وحی زبانی و گفتاری که تجلی آن در قرآن ظاهر شد.
قرآن مجموعه‌ای است که افزون بر محتوا، الفاظ و نظم و نثر و جلمه‌بندی و ترتیب آن نیز از سوی خداوند نازل شده است و اراده و عقل و تفکر بشر در متن آن دخالتی ندارد و در اعجاز آن همین بس که تا به حال کسی نتوانسته است مانند آن را به رشته تحریر در آورد.


چگونه می‌توان مصونیت دریافت وحی را باور داشت؟
اصل تحریف‌ناپذیری قرآن در ابعاد مختلف آن از مسلّمات مذاهب اسلامی و مورد اتفاق همگان است؛ و اولین و اساسی‌ترین مرحله در صیانت وحی الهی، دریافت آن است. دریافت وحی الهی، چه وحی قرآن و چه غیر آن، از هرگونه تحریف و القائات و وساوس شیطانی مصون است و دلایلی چند بر آن دلالت دارد که با توجه به وحی قرآن، به اختصار از قرار ذیل است:

۱۰.۱ - حضوری بودن تلقی وحی

یکی از دلایل استوار بر صیانت وحی در تلقی و دریافت پیامبر (صلی الله علیه وآله)، حضوری بودن این القاست و یکی از ویژگیهای علم حضوری، راه نداشتن احتمال خطا و اشتباه در آن است.

۱۰.۱.۱ - موارد رخ دادن خطا

خطا در دو مورد ممکن است رخ دهد:
۱. اندیشه
۲. محسوسات؛
ولی درک حضوری از هرگونه خطا مصون است؛ زیرا ـ چنانکه در جای خود مطرح است ـ در علم حضوری نفس معلوم نزد عالم حاضر است و اساساً دوگانگی در کار نیست تا تطابق و صحت و سقم طرح شود؛ آیا می‌توان تصور کرد که کسی اندوهگین و یا عصبانی باشد و در دریافت درونی خود به اشتباه رود؟!
القای وحی با توسط جبرئیل یا غیر او (که البته در مورد قرآن تنها واسطه جبرئیل امین(علیه السلام) است) نیز حضوری است؛ چنان که خدای متعال می‌فرماید:
(قُلْ مَن کَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِئیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَی قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ...)|؛
در جای دیگر می‌فرماید:
(إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ)؛
«در حقیقت گردآوردن و خواندن آن بر عهده ماست.»
(سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی)؛
«ما به زودی به تو خواهیم خواند تا تو فراموش نکنی.»
براساس برخی روایات نیز، جبرئیل امین قرآن را (دست‌کم در برخی مواقع) برای حضرت می‌خوانده است:
حارث بن هشام از پیامبر (صلی الله علیه وآله) پرسید: وحی چگونه بر شما نازل می‌شود؟ فرمود:... و زمانی نیز فرشته وحی در قالب (و مثال) مردی ظاهر می‌شود و با من سخن می‌گوید و گفته‌هایش را درک و حفظ می‌کنم و این نوع از وحی بر من آسان‌تر است.
[۵۱] بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۴۰ به نقل از مناقب.
[۵۲] مناقب، حدیث۱۲.


۱۰.۲ - قاعده لطف

قاعده لطف نیز راهی عقلی در اثبات نفوذناپذیری وحی از القائات شیاطین و حفظ پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) از خطا در دریافت و تبلیغ وحی است. به این بیان که پیامبران رسولان پروردگارند و پروردگار متعال برای امر مهم نبوت و تبلیغ، کسانی را برمی‌گزیند که در خَلق و خُلق کامل بوده، مردم از معاشرت با آنها خشنود باشند و به سخنان آنان اطمینان کنند. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) نمود کاملی از چنین شخصیتی بود و این خود اطمینان مردم را در اعتماد به سخنان او جلب می‌کرد.
بنابراین، اگر مصونیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) در تلقی و تبلیغ وحی مخدوش شود، خلاف حکمت نبوت و ارسال وحی است؛ به دیگر سخن، اگر پیامبر(صلی الله علیه وآله) در تلقی و دریافت وحی دچار خطا و لغزش شود، حکمت برانگیخته شدن او به نبوت و ارسال وحی برای هدایت مردم، با ناکامی روبهرو می‌گردد؛ از این رو خدای متعال، خود، پیامبرش را در دریافت و تبلیغ وحی و تعالیم الهی مصون و محفوظ می‌دارد.
[۵۳] علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد.


۱۰.۳ - ضمانت الهی

یکی از مهمترین دلایل مصونیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در دریافت وحی، ضمانت الهی است. این مطلب در آیات متعددی انعکاس دارد که برخی از آنها عبارت‌اند از:
(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَـفِظُونَ )؛
«بی‌تردید ما این قرآن را به تدریج نازل کرده‌ایم و قطعاً نگاهبان آن خواهیم بود.»
(وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَی)؛
«و از سر هوس سخن نمی‌گوید. آنچه می‌گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده، نیست.»
(لاَتُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِه إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُو وَقُرْءَانَهُ و... ثم ان علینا بیانه)؛
«زبانت را برای عجله در خواندن آن (قرآن) حرکت مده (براساس تفسیری از آیه)؛ چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست؛ پس هرگاه آن را خواندیم از خواندن آن پیروی کن؛ سپس بیان (و توضیح) آن (نیز) بر عهده ماست.»
(وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الأَقَاوِیلِ لأخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ
«اگر او سخنی دروغ بر ما می‌بست (که البته چنین اتفاقی هرگز رخ نمی‌دهد با توجه به معنای «ولو») ما او را با قدرت می‌گرفتیم؛ سپس رگ قلبش را قطع می‌کردیم.»
(إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَـنٌ وَکَفَی بِرَبِّکَ وَکِیلاً)؛
«(خطاب به ابلیس: امّا بدان) تو هرگز سلطه‌ای بر بندگان من نخواهی یافت (و آنان هیچگاه در دام تو گرفتار نمی‌شوند) و کافی است که پروردگارت حافظ آنها باشد.»
نیز بنگرید به آیات ۴۲ فصلت و ۱۶ اعلی و...

۱۰.۴ - اجماع و اتفاق مسلمانان

مصونیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) از جمله مسلمات مذاهب اسلامی است و همه مسلمانان از صدر اسلام تاکنون بر سر این مسئله (نفوذ ناپذیری وحی) اتفاق نظر دارند و گشت و گذاری در تاریخ اسلام آن را به اثبات می‌رساند. البته ممکن است برخی معاندان غرضورز و گروهی غیر مسلمان که با تفکر مسلمانان ناآشنایند، به طرح چنین افکاری علاقه نشان دهند که البته ناکام به جای خویش باز خواهند گشت.
[۶۱] التمهید فی علوم القرآن، محمدهادی معرفت، ج۱، ص۸۵ـ۹۸.



۱. نجم/سوره۵۳، آیه۳-۴.    
۲. محمد هادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، الجزء الاول، ص۲۵-۳۱.
۳. محمدباقر سعیدی روشن، تحلیل وحی از دیدگاه اسلام و مسیحیت.
۴. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۳۲۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۵. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج۱۷، ص۴۳۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۶. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۳۲۲-۳۲۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۷. خمینی، روح الله، سرّ الصلاة، ص۱۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۸. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۱۸۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸    
۹. خمینی، روح الله، الطلب و الاراده، ص۱۵-۱۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۹.    
۱۰. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۳۲۳-۳۲۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸    
۱۱. خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص۲۹۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۲. محمدباقر سعیدی روشن، تحلیل وحی از دیدگاه اسلام و مسیحیت.
۱۳. علیرضا قائمی‌نیا، وحی و افعال گفتاری.
۱۴. رضا حاجی ابراهیم، نگاهی بر بسط تجربه نبوی.
۱۵. تکاثر/سوره۱۰۲، آیه۵-۶.    
۱۶. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۵۲.    
۱۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۸.    
۱۸. یونس/سوره۱۰، آیه۳۷-۳۸.    
۱۹. هود/سوره۱۱، آیه۴۹.    
۲۰. جن/سوره۷۲، آیه۲۶-۲۸.    
۲۱. نجم/سوره۵۳، آیه۱-۴.    
۲۲. اعلی/سوره۸۷، آیه۶.    
۲۳. طور/سوره۵۲، آیه۴۸.    
۲۴. حجر/سوره۱۵، آیه۹۴-۹۵.    
۲۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱۰-۲۱۲.    
۲۶. محمدباقر سعیدی روشن، وحی‌شناسی.
۲۷. مزمل/سوره۷۳، آیه۵.    
۲۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۴.    
۲۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۷.    
۳۰. الحاقه/سوره۶۹، آیه۴۳-۴۷.    
۳۱. شوری/سوره۴۲، آیه۵۲.    
۳۲. اعراف/سوره۷، آیه۶.    
۳۳. احقاف/سوره۴۶، آیه۹.    
۳۴. نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.    
۳۵. بقره/سوره۲، آیه۲.    
۳۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۸.    
۳۷. مائده/سوره۵، آیه۶۷.    
۳۸. طه/سوره۲۰، آیه۵۰.    
۳۹. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۲-۱۹۴.    
۴۰. المیزان، ج۱۵، ص۳۱۷.    
۴۱. زخرف/سوره۴۳، آیه۳-۴.    
۴۲. المیزان، ج۱۸، ص۸۳    
۴۳. آیت الله جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج۳، ص۱۴۲.
۴۴. آیت الله جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج۳، ص۱۶۰.
۴۵. نساء/سوره۴، آیه۸۲.    
۴۶. نحل/سوره۱۶، آیه۴۴.    
۴۷. سعیدی روشن، تحلیل وحی.
۴۸. بقره/سوره۲، آیه۹۷.    
۴۹. قیامت/سوره۷۵، آیه۱۷.    
۵۰. اعلی/سوره۸۷، آیه۶.    
۵۱. بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۴۰ به نقل از مناقب.
۵۲. مناقب، حدیث۱۲.
۵۳. علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد.
۵۴. حجر/سوره۱۵، آیه۹.    
۵۵. نجم/سوره۵۳، آیه۳-۴.    
۵۶. قیامت/سوره۷۵، آیه۱۶-۱۹.    
۵۷. الحاقه/سوره۶۹، آیه۴۴-۴۶.    
۵۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۵.    
۵۹. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۲.    
۶۰. اعلی/سوره۸۷، آیه۱۶.    
۶۱. التمهید فی علوم القرآن، محمدهادی معرفت، ج۱، ص۸۵ـ۹۸.



دانشنامه موضوعی قرآن.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی






جعبه ابزار