موارد قسم خدا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
موارد
قسم خدا در
قرآن کریم عبارتند از:
قسم خداوند به
آدم علیهالسلام براى بيان
آفریده شدن انسان، در رنج و
سختی:
وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ.
مقصود از «والد» آدم عليهالسلام و «ما ولد» فرزند وى است.
قسم خداوند به آدم عليهالسلام جهت تأكيد بر رستگارى
اهل تذکیه و
زیانکاری انسانهاى تبهكار:
وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها.
بنا بر قولى، مقصود از «نفس» آدم عليهالسلام است.
یکی از موارد قسم خداوند،
قسم به آسمان است.
قسم خداوند به ابرهاى بارانزا، براى حتميّت
قیامت:
فَالْحامِلاتِ وِقْراً إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ.
قسم خداوند به
ابراهیم علیهالسلام براى آفريده شدن
انسان در رنج و سختى:
وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ.
بنا بر قولى، مراد از «والد» ابراهيم عليهالسلام و «ما ولد» فرزندش است.
یکی از موارد قسم خداوند،
قسم به اسب مجاهدان است.
قسم خداوند به
اسماعیل علیهالسلام براى آفريده شدن انسان در رنج و سختى:
وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ.
قسم خدا به امّتها، جهت تأكيد بر
نفرین و
لعن بر
اصحاب اخدود:
وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ.
بنا بر قولى، مقصود از «شاهد» انبيا و مقصود از «مشهود» امّتها است.
قسم خداوند به
انبیا، براى نفرين و
لعن بر اصحاب اخدود:
وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ.
بنا بر قولى، مقصود از «شاهد» انبيا و مقصود از «مشهود» امّتها است.
قسم خداوند به
انجیر، جهت بيان وقوع شكل وجودى
انسان، در زيباترين و استوارترين ساختارها:
وَ التِّينِ ... لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ.
یکی از موارد قسم خداوند،
قسم به انسان است.
قسم خداوند به انواع بادها، جهت تأكيد بر حتميّت
معاد:
۱. وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً فَالْحامِلاتِ وِقْراً فَالْجارِياتِ يُسْراً فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ.
مراد از چهار آيه مذكور، بادها است.
۲. وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً وَ النَّاشِراتِ نَشْراً فَالْفارِقاتِ فَرْقاً إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ.
بنا بر قولى، مقصود از پنج آيه مذكور باد است.
قسم خداوند به بناكننده
آسمان:
وَ السَّماءِ وَ ما بَناها.
قسم خداوند به بناى آسمان، با استحكام آن:
وَ السَّماءِ وَ ما بَناها.
در احتمالى، مراد از «ما بناها» يعنى بناى آسمان با استحكام و نظم آن.
قسم خداوند به
بیتالمعمور:
وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ.
قسم خداوند به
بیتالمقدّس، سرزمين
انجیر و
زیتون:
وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ.
در احتمالى، منظور از «زيتون» در «الزّيتون» بيتالمقدّس است.
قسم خدا به
پدر و
مولود او:
وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ.
قسم خداوند به
جفت و
تاق:
وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ.
قسم به
تورات، كتاب نگاشته شده مبنى بر قطعى بودن عذاب پروردگار:
وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ.
بنا بر قولى، مقصود از «كتاب مسطور»، تورات است.
سوگند خداوند به جفت (
شفع):
وَ الشَّفْعِ ....
قسم خداوند به
روز جمعه:
وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ.
از
امام علی علیهالسلام روايت شده است: «شاهد» روز جمعه و «مشهود» روز قربانى -دهم
ذیالحجّه- است.
قسم خداوند به
حق، براى وارد كردن
ابلیس و پيروانش در
جهنّم:
قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ قالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ.
ممكن است كه «فالحقّ» مبتدا و خبر آن «قسمى» درتقدير باشد.
قسم خداوند به آفريننده جنس مؤنّث، در
مخلوقات:
وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى.
سوگند خداوند به آفريننده جنس مذكّر و مؤنّث، براى متفاوت بودن تلاشهاى
انسان (از جهت سودمندى و زيان):
وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى.
كلمه «ما» در «ما خلق» مىتواند موصول و به معانى «من» باشد. در اين صورت مراد از آن، ذات بارىتعالى خواهد بود.
قسم خداوند به خود، جهت تأكيد بر ارسال پيامبرانى پيش از
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله:
تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ ....
قسم خداوند به مقام پروردگارى خود بر آسمان و
زمین، جهت تأكيد بر حقّانيّت
رازقیّت خويش:
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ.
بر اساس يكى از احتمالات تفسيرى، مرجع ضمير «انّه»
رزق و
آیات الهی است.
قسم خداوند به تعديلكننده و ساماندهنده
قوای روحی انسان، براى رستگارى
اهل تزکیه و زيانكارى انسانهاى پليد:
وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها. فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها.
قسم خداوند به (گستراننده
زمین) براى
رستگاری اهل تزكيه و زيانكارى انسانهاى پليد:
وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها.
قسم خداوند به ذات خود، براى تهديد و مورد مؤاخذه قرار دادن
مشرکان:
وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ.
قسم خداوند به بناكننده آسمان:
وَ السَّماءِ وَ ما بَناها.
سوگند خداوند به
ربوبیّت خويش، جهت بيان بىايمانى اعراضكنندگان از
قضاوت محمّد صلیاللهعلیهوآله:
فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً.
قسم خداوند به ربوبيّت خويش بر مشرقها و مغربها، براى تأكيد بر
قدرت خويش:
فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ.
قسم خدا به ربوبيّت خويش، درباره آگاهى دقيق از مستحقّ عذاب بودن مجرمان:
فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلى بِها صِلِيًّا.
قسم خداوند به ربوبيّت خويش، درباره حتمى بودن احضار
منکران معاد و
شیاطین و گردآورى آنان، در
قیامت:
وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا.
قسم خدا به ربوبيّت خود، بر تحقّق حتمى طبقهبندى
عاصیان، در قيامت:
فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِيًّا.
قسم خداوند به ربوبيّت خويش، درباره بازپرسى از تمامى
کافران و
تجزیهگران دین:
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ.
یکی از موارد قسم خداوند،
قسم به خورشید است.
یکی از موارد قسم خداوند،
قسم به دریا است.
سوگند خداوند به حقايق ديدنى، براى
نزول قرآن به وسيله
جبرئیل:
فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِيلًا ما تُؤْمِنُونَ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ.
سوگند خداوند به
نفس ملامتگر، براى اعلان
احیای مردگان در
قیامت:
وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ بَلى قادِرِينَ عَلى أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ.
سوگند خداوند به
روحهاى سبقتگيرنده به سوى
بهشت:
فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً.
از
امام باقر علیهالسلام درباره سخن خداوند «فالسّابقات سبقاً» روايت شده: مراد
ارواح مؤمنان است كه به سوى بهشت -بر يكديگر- سبقت مىگيرند.
سوگند خداوند به
روحهاى با نشاط، هنگام
مرگ:
وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً.
در احتمالى، مقصود از «والنّاشطات»
ارواح مؤمنان است كه به هنگام مرگ به جهت ديدن بهشت با شادابى بدن را ترك مىكنند.
قسم خداوند به
روح، براى بيان
زیانکاری و تباهى گناهكاران:
وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها.
قسم خداوند به
روح، جهت تأكيد بر
رستگاری اهل تزكيه:
وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها.
یکی از موارد قسم خداوند،
قسم به روز است.
قسم خداوند به روزگار، جهت تأكيد بر زيانكارى انسان:
وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ.
یکی از موارد قسم خداوند،
قسم به زمین است.
قسم خداوند به حاكميّت
قانون زوجیّت در
نظام آفرینش، جهت تأكيد متفاوت بودن تلاش انسانها (در سودمندى و زيانبخشى):
وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى.
قسم خداوند به
زیتون، جهت بيان وقوع شكل وجودى
انسان، در زيباترين و استوارترين ساختارها:
... وَ الزَّيْتُونِ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ.
یکی از موارد قسم خداوند،
قسم به ستاره است.
قسم خداوند به
سحرگاهان:
وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ.
قسم خداوند به
شاهدان روز قیامت و حاضرشوندگان در آن، براى بيان لعن بر اصحاب اخدود به سبب
کشتن مؤمنان:
وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ وَ هُمْ عَلى ما يَفْعَلُونَ
بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ.
مقصود از «شاهد» در آيه، شاهد روز قيامت، يعنى همه خلائق است.
یکی از موارد قسم خداوند،
قسم به شب است.
قسم خدا به شترهاى به نفس نفس افتاده براى
کینه توزى انسان به پروردگارش:
وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ.
بنا بر قولى، مقصود،
شتر انتقالدهنده حجّاج از
عرفه به
مزدلفه و از مزدلفه به
مِنی است.
و جواب قسم «ان الانسان لربه ...» مىباشد.
قسم خداوند به
شفق (
سرخی افق) براى تنوّع مراحل آينده انسان:
فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ.
سوگند خداوند به سپيده
صبح، براى تأكيد بر
عظمت قرآن:
وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ.
سوگند خداوند به صبح، سوگندى شايسته و كافى، در ديدگاه انسان عاقل:
وَ الْفَجْرِ هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ.
قسم خداوند به
بامداد، زمان گسترده شدن سپيده صبح، در
آسمان:
وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ.
سوگند خداوند به صبح، براى تأكيد بر
ابلاغ قرآن به پیامبر صلیاللهعلیهوآله بوسيله فرستادهاى بزرگوار (
جبرئیل):
وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ.
سوگند خداوند به
روز عرفه براى
ملعون بودن اصحاب اخدود:
۱. وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ.
در احتمالى، مراد از «مشهود» روز عرفه است.
و جواب قسم محذوف است و آيه «قتل ...» دلالت بر آن دارد.
۲. وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ.
گفته شده كه «وتر» روز عرفه است و اين
روایت جابر از پيامبر صلیاللهعلیهوآله است.
و جواب قسم محذوف است و مقصود عذاب كردن افراد
طاغی و فسادگر مىباشد.
سوگند خداوند به وقت
عصر، براى زيانكارى انسان:
وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ.
قسم خداوند به عصر
ظهور قائم:
وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ.
از
امام صادق علیهالسلام درباره سوره سؤال شد. حضرتفرمود: مقصود از «عصر» عصر خروج قائم عليهالسلام است.
قسم خداوند به
عصر محمّد صلیاللهعلیهوآله جهت تأكيد بر
خسارت بار بودن وضع انسانها:
وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ.
بنا بر قولى، مقصود از «عصر» زمان پيامبر صلیاللهعلیهوآله است.
قسم خداوند به
عید قربان:
۱. وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ.
بنا بر قولى، مقصود از «شاهد» يومالنّحر -عيد قربان- است.
۲. وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ.
بنا بر يك قول، مقصود از «شفع» روز عيد قربان است.
سوگند خداوند به حقايق ناديدنى، براى
نزول قرآن، به وسيله جبرئيل:
فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ وَ ما لا تُبْصِرُونَ وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِيلًا ما تُؤْمِنُونَ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ.
••• سوگند خداوند به
فجر و هنگام ديدن سپيده:
وَ الْفَجْرِ.
•••• سوگند به فجر، شايسته و بجا، در ديدگاه هر شخص عاقل:
وَ الْفَجْرِ هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ.
سوگند خداوند به
پدر و
فرزند براى بيان آفريده شدن انسان در
رنج:
وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ.
سوگند خداوند به
تلاوتگران آیات الهی و قرآن كريم، براى
یگانگی خداوند:
فَالتَّالِياتِ ذِكْراً إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ.
یکی از موارد قسم خداوند،
قسم به قرآن است.
قسم خداوند به
قلم و
ابزار نوشتن، براى
تنزیه پیامبر صلیاللهعلیهوآله از
جنون، به واسطه نعمت و لطف پروردگار بر آن حضرت:
وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ.
یکی از موارد قسم خداوند،
قسم به قیامت است.
خداوند برای تأکید بر موارد زیر به کتاب، قسم خورده است.
سوگند خداوند به كتابها و نوشتهها، براى تنزيه پيامبر صلیاللهعلیهوآله از جنون:
... وَ ما يَسْطُرُونَ ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ.
به قرينه سياق، مقصود از «ما يسطرون» مطلق مكتوبات و نوشتهها است كه از بزرگترين نعمتهاى الهى است.
قسم خداوند به كتاب نگاشته شده از سوى خداوند، براى بيان قطعى بودن عذاب پروردگار:
وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ.
سوگند خداوند به كتابها و نوشتهها، جهت تأكيد بر
پاداش بىپايان خداوند به پيامبر صلیاللهعلیهوآله:
ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ.
سوگند خداوند به كتابها و نوشتهها، براى اخلاق بزرگ پيامبر صلیاللهعلیهوآله:
ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ.
••• سوگند الهى به كشتيهاى روان بر آبهاى
دریا به آسانى و نرمى، براى حتمى بودن
وعده خدا و آمدن روز جزا:
فَالْجارِياتِ يُسْراً إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ.
••• سوگند خداوند به كشتى، براى تأكيد بر وقوع
زلزله قیامت و پديد آمدن
رستاخیز:
وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ.
در احتمالى، مراد از «سابحات» كشتيها است.
سوگند خداوند به
کعبه، براى حتمى بودن عذاب خداوند:
وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ.
بنا بر قولى، مقصود از «البيتالمعمور» كعبه -بيتاللّهالحرام- است.
قسم خداوند به
کوه، براى بيان حتمى بودن وقوع عذاب خداوند:
وَ الطُّورِ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ.
بنا بر قولى، مقصود از «طور» در آيه كوه است.
سوگند خداوند به
کوه طور، جهت تأكيد بر حتمى بودن وقوع عذاب خداوند:
وَ الطُّورِ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ.
قسم خداوند به كوه طور، براى
خلقت نیکوی انسان:
وَ طُورِ سِينِينَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ.
«طور سينين» يعنى آن كوهى كه
موسی علیهالسلام به بالاى آن رفته بود.
قسم خداوند به
گواهان اعمال انسانها در قيامت، براى تأكيد بر لعن اصحاب اخدود:
وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ.
قسم خداوند به
لوح محفوظ، براى نازل كردن قرآن در
شب قدر:
وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ.
بنا بر قولى، مقصود از «الكتاب» لوح محفوظ است.
یکی از موارد قسم خداوند،
قسم به ماه است.
قسم خداوند به
ماهی، براى
تنزیه پیامبر صلیاللهعلیهوآله از جنون:
ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ.
در احتمالى، مقصود از «ن» ماهى، و قسم به ماهى است.
قسم خداوند به
محمّد صلیاللهعلیهوآله در جايگاه «شاهد» (خلايق) در روز قيامت، براى تأكيد بر لعن اصحاب اخدود:
وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ.
امام حسن علیهالسلام از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نقل حديث مىفرمود. به ايشان عرض شد: «مرا از -تفسير- شاهد و مشهود خبر ده. حضرت فرمود: شاهد محمّد صلیاللهعلیهوآله و مشهود روز قيامت است. آيا كلام خداى سبحان را نشنيدهاى كه مىفرمايد: «يا ايّها النّبىّ انّا ارسلناك شاهداً و مبشّراً و نذيراً» و فرموده: «ذلك يوم مجموع له النّاس و ذلك يوم مشهود».
سوگند خداوند به
جان پیامبر صلیاللهعلیهوآله جهت تأكيد بر سرمستى و
تحیّر قوم لوط:
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ.
سوگند خداوند به پيامبر صلیاللهعلیهوآله جهت تأكيد بر هدايتپيشه بودن آن حضرت:
وَ النَّجْمِ إِذا هَوى ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى.
مراد از «نجم» رسول خدا صلیاللهعلیهوآله است.
، از امام رضا عليهالسلام روايت شده است: خداوند رسول خود را در مواردى -از قرآن- نجم ناميده و فرموده است: «والنّجم اذا هوى».
قسم خداوند به تمامى پديدهها و حقايق ديدنى و شناختنى
جهان هستی، براى بيان منتسب بودن قرآن به فرستادهاى بزرگوار (جبرئيل يا پيامبر صلیاللهعلیهوآله) نه شاعر:
فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ وَ ما لا تُبْصِرُونَ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِيلًا ما تُؤْمِنُونَ.
قسم خداوند به
مرگ، براى آمدن
نفخه اوّل و دوم در قيامت:
وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ.
بنا بر قولى، مقصود از سه آيه اوّل مرگ و مقصود از «راجفه» و «رادفه» نفخه اوّل و دوم است.
سوگند خداوند به
مکّه، براى آميخته بودن زندگى انسان با رنج و سختى:
لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ.
سوگند خداوند به شهر مكّه، جهت خلقت برتر انسان:
وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ.
یکی از موارد قسم خداوند،
قسم به ملائکه است.
قسم خداوند به
مؤمنان شكنجه شده، براى اعلان لعن بر اصحاب اخدود:
وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ إِذْ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ وَ هُمْ عَلى ما يَفْعَلُونَ
بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ.
«مشهود» قابليّت دارد كه بر شكنجه شدن آن
مؤمنانشكنجه شده از جانب كافران تطبيق گردد.
سوگند خداوند به
مؤمنان تلاوتگر آيات الهى و قرآن كريم، براى اثبات يگانه بودن خداوند:
فَالزَّاجِراتِ زَجْراً فَالتَّالِياتِ ذِكْراً إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ.
بنا بر يك قول «تاليات» به معناى
مؤمنان تلاوتكننده قرآن است.
قسم خداوند به
مؤمنان صف بسته در
جهاد، براى اثبات يگانه بودن خداوند:
وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ.
بنا بر يك قول «صافات» گروهى از
مؤمنان را گويند كهدر نماز و جهاد صف بسته مىايستند.
قسم خداوند به ناظران امور مشهود در قيامت، براى اعلان لعن و
نفرین بر اصحاب اخدود:
وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ.
قسم خداوند به
نامه اعمال آدمیان، جهت بيان حتميّت
عذابهای خدا:
وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ.
بنا بر قولى، مقصود از «كتاب مسطور» نامههاى اعمالاست.
قسم خداوند به
نماز، سوگندى مهم براى
خردمندان:
وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ.
در احتمالى، مراد از -شفع و وتر- نماز است كه هم زوج دارد و هم فرد و اين روايت ابنحصين از پيامبر صلیاللهعلیهوآله است.
••• سوگند خداوند به
نماز عصر، جهت تأكيد بر
خسران انسان:
وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ.
بنا بر قولى، مقصود از «عصر» در اين
سوره، نماز عصر است.
••• سوگند خداوند به نماز عصر، جهت تأكيد بر گرفتار نشدن
مؤمنان به خسران و زيان، در صورت توصيه به حق و صبر:
وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ.
••• سوگند خداوند به نماز عصر، براى تأكيد بر زيانكار نبودن
مؤمنان داراى عمل صالح:
وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲۳، ص۲۷۸، برگرفته از مقاله «موارد قسم خدا».