عمل صالح در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عنایت
قرآن به مساله «
عمل صالح» و تاثیر آن در «پرورش
نسل صالح» بسیار مشهود و چشم گیر است و این مساله در قرآن برای خود، ابعاد گستردهای دارد که برخی را ترسیم میکنیم.
نشانه عنایت
کتاب آسمانی ما به این موضوع بسیار روشن است زیرا تنها «عمل صالح» هشتاد و هفت بار به صورتهای گوناگون مانند «العمل الصالح» «عمل صالحا» و «عملوا الصالحات» و «یعملون الصالحات» و نظایر اینها وارد شده است و این خود میرساند که عنایت
اسلام به مساله «عمل صالح» کمتر از عنایت آن بر «
ایمان» نیست.
زیرا عمل صالح، نه تنها نشانه وجود ایمان در دلها و مایه
تجلی و درخشش آن در قلمرو
زندگی است، و ایمان بدون «
عمل» و انجام مسئولیت، بسان
درخت بی بر است که فقط به درد سوختن میخورد نه برای
تربیت و
پرورش.
آری نه تنها چنین است، بلکه عمل صالح نسبت به ایمان، به منزله تنه و
شاخه، به
ریشه آن است، که هر یک در دیگری
اثر متقابل دارد و وجود هر یک مایه
تکامل دیگری است و آسیب پذیری یکی موجب آسایش پذیری دیگری نیز هست. برخی از مباحثی که پیرامون عمل صالح از منظر قرآن قابل طرح است در این مقاله مورد بحث قرار میگیرد.
عمل صالح
مفهوم واضح و روشنی دارد که چندان نیاز به توضیح ندارد و ما در
زبان فارسی به آن «
عمل نیک» میگوئیم و قرآن در مواردی آن را در مقابل «
عمل سوء» قرار داده و از این طریق تفسیر آن را به «عمل نیک» تایید کرده مثلا در
سوره «فصلت »
آیه ۴۹ و
سوره «جاثیه » آیه ۱۵ چنین میفرماید:
«هر کس کار نیک انجام دهد به
سود خود و هر کس کار بد انجام دهد به
زیان خود، انجام داده است.»
نه تنها در این دو آیه، عمل صالح در برابر «عمل سوء» قرار گرفته، بلکه در
سورههای نساء آیههای ۱۲۳-۱۲۴ و
انعام آیه ۵۴ و جاثیه آیه ۲۱، چنین تقابلی مطرح شده است و برای انسان جای
شک باقی نمیماند که عمل صالح همان عمل نیک است که ضد «عمل بد» میباشد.
اگر قرار در این آیات از اعمال نیک و بد به «عمل صالح و عمل سوء» تعبیر آورده، در آیات دیگر به جای این دو
لفظ، الفاظ «حسنات» و «سیئات» را به کار برده و میفرماید:
«کارهای نیک،
اثر کارهای بد را از بین میبرد، این برای یادآوران وسیله
یادآوری است».
حتی به این اندازه اکتفا نکرده و در مواردی
انگشت روی مصادیق عمل صالح نهاده و از این طریق نمونههایی را نیز ارائه داده است که بعدا یادآور میشویم.
قرآن در بسیاری از موارد «عمل صالح» را همراه
ایمان به خدا و ایمان به سرای دیگر و یا چیزی که بالملازمه مفید ایمان به آنها باشد، یادآور شده و از این طریق ریشه این شجره پربار را معرفی کرده است.
قرآن در معرفی
مبدا و ریشه عمل صالح از جملههای یاد شده در زیر و مانند آنها بهره گرفته و میفرماید:
۱ـ آن کس که به
خدا و سرای دیگر ایمان بیاورد و عمل نیک انجامد دهد.
۲ـ هر کس از
زن و
مرد عمل نیک انجام دهد در حالی که او (به خدا) ایمان دارد.
۳ـ کیست نیکو گفتار از آن شخص که به خدا
دعوت کند و عمل نیک انجام بدهد.
۴ـ هر کس به
ملاقات پروردگار خود امیدمند است، حتما عمل نیک انجام دهد.
۵ـ هر کس
کفر ورزد و بر
ضرر او است، هر کس عمل صالح انجام دهد برای خود ذخیره میکند.
در هر موردی که قرآن، از
عمل سخن گفته به طور صریح و یا
کنایه ایمان به خدا را نیز مطرح کرده و یادآور شده است که عمل صالح در صورتی پذیرفته میشود که درخت عمل از آب زلال ایمان به «الله» سیراب گردد. نه از آبهای آلوده مانند «
عجب» و «
ریا» و
تظاهر، منت گذاری و جلب آراء مردم در موقع خاص و مانند اینها. تنها در دو آیه عمل صالح به طور
مجرد از ایمان مطرح شده است آنجا که فرموده: «من عمل صالحا فلنفسه ومن اساء فعلیها»
هر کس عمل نیک انجام دهد به
نفع خود و هر کس کار و عمل بد کند، به ضرر خود انجام داده است.
تجرید عمل صالح از «ایمان به خدا» در این دو آیه نه برای این است که در پذیرش آن، «ایمان به خدا»
شرط نیست، بلکه از آنجا که این دو آیه در صدد بیان تمام خصوصیات پذیرش نیست و هدف آن دو، این است که: نیکیها و بدیهای هر کس مربوط به خود او است و به پای خود او نوشته میشود، دیگر از ریشههای عمل صالح و
مبادی آن و این که عمل صالح در چه شرایطی پذیرفته میشود سخن به میان نیاورده است.
اما چرا باید «عمل صالح» از
انگیزه ایمان به خدا، سرچشمه گیرد و بدون چنین انگیزه در
پیشگاه خدا فاقد ارزش است.
در این مورد میتوان دو نکته را یادآور شد:
۱ـ
هدف از انجام عمل صالح بالا بردن
معنویت و
تکامل روحی انسان است و
تکامل روحی در صورتی تحقق میپذیرد که عمل از هر نوع «
خودخواهی» و «
سودجویی» پیراسته گردد، و
عشق به خدا و عشق به کسب رضایت او، انگیزه انسان شود در این صورت است که «
انسانیت» و «
نفسانیت» نابود میگردد و عشق به
کمال مطلق، سراسر
روح انسان را فرا میگردد و
تکامل، تحقق میپذیرد.
ولی اگر فاعل از چنین انگیزهای فارغ باشد، طبعا، «
خود محوری» به میان آمده و «خودخواهی» و «غیر خود نخواهی» جانشین همه چیز میگردد و یک چنین انسان یا چنین
روحیهای از
دامان و
ددان بدتر بوده و مصدر شر و
فتنه میباشد.
۲ـ عمل صالحی که از
روح پاکی به نام «ایمان به خدا» صورت پذیرد نه تنها مایه
تکامل روح و
روان فاعل است بلکه مایه
کمال خود «فعل» نیز میباشد زیرا کسی که کاری را برای خدا انجام میدهد به حکم اینکه او از درون و برون
آگاه او است و به حکم این که انسان به
امید پاداشهای او تلاش میکند، به جای
ظاهر سازی، در اتقان عمل و استواری کار، میکوشد و چون پاداشهای الهی را تخلف ناپذیر میداند در
استمرار و بقاء عمل میکوشد در حالی که اگر انگیزه، سودجویی و
تظاهر در کار باشد به ظاهر سازی اکتفاء کرده و کار را تا آنجا ادامه میدهد که به هدف مادی خود برسد و پس از تحصیل مقصود، با هر نوع عمل صالح وداع مینماید.
در طول زندگی برای همگان یک مساله بسیار محسوس و ملموس است و آن این که هر نوع «
مؤسسه خیریه» که به وسیله مردان با ایمان ساخته و پرداخته میشود، محکم تر و استوارتر، پربارتر و بارورتر میباشد در مقابل، هر کار به ظاهر نیکی که به وسیله ریاکاران و سودا گران اجتماعی صورت میپذیرد، به جای
اتقان عمل، به ظاهر سازی پرداخته میشود و پس از اندی، رو به
ویرانی نهاده و سرانجام تعطیل میگردد و برای این کار علتی جز این نیست که در نوع نخست، ایمان به خدا به عنوان یک انگیزه و پشتوانه معنوی، در ابتداء و ادامه کار
کاملا مؤثر میباشد در حالی که در نوع دوم «تظاهر» و
کاسبی با کار نیک پشتوانه ناتوانی است که شعاع برد آن به ظاهر سازی محدود میگردد و در آن
توان و کشش انسان به ادامه کار پس از نیل به مقصود مادی وجود ندارد.
خلاصه هر انگیزهای عمل را به صورت خود درآورده و خود را از لابلای عمل نشان میدهد.
شکی نیست که میان زن و مرد تفاوتهایی از نظر
آفرینش موجود است و هیچ انسانی نمیتواند این تفاوتها را
انکار کند ولی از نظر اسلام این تفاوتها مایه تفاوت آنان در
پیشگاه خدا نیست، برای
قرب و بعد هر یک از انسانها، یک
معیار بیش وجود ندارد و آن ایمان به خدا و انجام عمل صالح است، و برای تصریح به این
حقیقت، قرآن آشکارا هر نوع اندیشه تفاوت را
انکار کرده و با ندای جهانی خود میگوید:
هر فردی عمل نیک انجام دهد خواه مرد باشد خواه زن، به او حیات پاکیزه میبخشیم و
پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد.
بنابراین، پذیرش عمل صالح هیچ نوع
قید و شرطی از نظر سن و سال، از نظر
نژاد، از نظر
جنسیت و از نظر
موقعیت اجتماعی ندارد، و همه مردم در برابر این
سفره گسترده یکسان و همسان میباشند.
هر کس کار نیکی انجام دهد از مرد و زن در حالی که او
مؤمن است، آنان کسانی هستند که وارد
بهشت میشوند، و در آنجا که بدون
حساب بهره مند میباشند.
قرآن نه تنها در این دو آیه به این حقیقت تصریح کرده است بلکه در سورههای نساء آیه ۱۲۴،
کهف آیه ۳۰ نیز بر این حقیقت تاکید کرده است.
ارزش این نداها در صورتی روشن میگردد که از موقعیت زن در محیط
نزول قرآن، و یا در نقاط متمدن جهان آن روز، از
ایران و
روم آگاه باشیم بدون یک چنین ارزیابی،
ارزش این سد شکنیها برای ما
کاملا روشن نخواهد شد.
قرآن درباره ثمرات و نتایج «عمل صالح» در دو مرحله سخن میگوید: که یکی مربوط به سرای جاودان، و دیگری مربوط به این
جهان مادی است.
از نظر نخست یادآور میشود که تمام کارهای نیک به صورت سرمایههای جاودان درآمده و در
صندوق بس نسوزی ذخیره میگردد چنان که میفرماید: هر کس عمل نیک انجام دهد برای خود ذخیره میسازد.
قرآن در بیان تاثیر عمل صالح در نیک فرجامی و
حیات اخروی از جملههای یاد شده در زیر و نظائر آنها کمک میگیرد و میفرماید:
۱ـ هر کس کار نیک انجام دهد برای او نزد پروردگار خود پاداش است.
۲ـ کسی که کار نیک انجام دهد برای او ترسی نیست.
۳ـ کسی که کار نیک انجام دهد برای او پاداش نیک است.
۴ـ کسانی که کار نیک انجام دهند آنان وارد بهشت میشوند.
۵ـ هر کس کار نیک انجام دهد از
رستگاران خواهد بود.
اینها نمونههایی است که نتایج عمل صالح در زندگی اخروی و در این مورد، نمونههایی دیگر نیز هست که از نظر مضمون، همگی حاکی از یک حقیقت است و آن این که عمل صالحی که از ایمان به خدا سرچشمه گیرد و با ابدیت (خدا) پیوند بزند، رنگ
ابدیت به خود میگیرد و زندگی جاودانهای برای
انسان فراهم میسازد و به صورت «و ما عند الله باق» در میآید.
اکنون لازم است نتایج عمل صالح در زندگی دنیوی انسان، مورد بررسی قرار گیرد و این خود یکی از ابعاد عمل صالح در قرآن میباشد و این اکنون موضوع سخن ما است.
از
عنایت قرآن به موضوع «عمل صالح» و «نتایج اخروی آن»
کاملا آگاه شدیم. اکنون وقت آن رسیده است که نتایج دنیوی آن نیز به گونهای آگاه شویم. بالاخص نتایجی که
قرآن از آنها در آیات مختلف یاد کرده و یا روی آنها تکیه کرده است اینک بیان این بخش.
شکی نیست که عمل صالح زائیده ایمان به خدا و سرای دیگر است و فزونی عمل نیک، به
قدرت ایمان کاملا بستگی دارد، فردی که سرلوحه زندگی او را آیه: «ما عندکم ینفد و ما عند الله باق»
«آنچه نزد شما است
فانی میگردد و آنچه نزد خدا است پایدار میماند» تشکیل میدهد و در صفحات زندگی او، اعمال صالح به صورت بس چشم گیری خودنمایی میکند در حالی که در زندگی گروهی که فاقد
ایمان میباشند، و یا با ایمان سست و رنگ باختهای به سر میبرند، هرگز «کار نیک» دیده نمیشود اگر هم روزی به عللی به آن تظاهر کنند ریشهای نخواهد داشت.
ایمان به خدا و روز پاداش سبب میگردد که انسان تمام سرمایههای موقت این جهان را به سرمایههای جاودانی تبدیل کند، و در میان عمل و مقام ربوبی پیوندی برقرار نماید، تا همگی رنگ «عند الله» به خود بگیرد و از آسیب و
فنا محفوظ بماند.
ایمان به خدا و کردار نیک بسان درخت نیرومندی است که ریشههای آن در اعمال
دل به نام «ایمان» قرار دارد، و شاخهها و تنه و ثمرات لذیذ و شیرین آن از شجره
زندگی انسان آویزان میباشد. اگر تقویت ریشه، در رشد تنه و
شاخه و خوبی
میوه تاثیر به سزا دارد، اصلاح تنه و شاخه و مساعد بودن
هوا و تابش
خورشید، در تقویت ریشه و قوت آن
کاملا نیز مؤثر میباشد.
اگر ریشه آسیب ببیند تنه و شاخه از آن بی نصیب نخواهد ماند هم چنان که قطع بی رویه ساقه و شاخه، موجبات خشکی ریشه را فراهم میآورد و به اصطلاح باغبانان «ریشه و تنه همدیگر را با هم دارند» و
خدمت به یکی خدمت به دیگری و صدمه بر یکی،
صدمه بر دیگری نیز هست.
اتفاقا این جریان درست درباره ایمان و عمل صالح به خوبی حاکم است. اگر
عمل صالح مولود و زائیده ایمان است، دومی ریشه اولی میباشد، عمل صالح نیز در بالا بردن ایمان مؤثر بوده و به عقیده انسان
استحکام میبخشد.
مسالهای در زندگی همگان
کاملا محسوس است و آن این که ترک وظایف و آلودگی به
گناه، به تدریج مایه
ضعف ایمان، و چه بسا سبب نابودی آن میگردد، نظریه «امکان تفکیک ایمان از عمل» و این که میتوان در عین آلودگی به گناه، و غرق در
فساد، ایمان را حفظ کرد، بسیار
نظریه سست و بی پایه است بلکه انجام وظایف، و ترک آلودگی به گناه، حس مسئولیت را تقویت میکند و مایه اوج گیری ایمان میگردد، تو گویی قیام به وظایف چه در ناحیه
واجبات و چه در ناحیه
محرمات، ورزشی است که سازنده ایمان و
اعتقاد است، و در غیر این صورت، ایمان به خمودی و سستی گراییده و سرانجام
نور ایمان به کلی خاموش میگردد.
قرآن درباره تاثیر عمل صالح در اوج گیری ایمان و ریشه و تقویت آن چنین میفرماید:
آن کس که
عزت بخواهد، عزت همگی از آن خدا است، کلمه پاکیزه (اعتقاد صحیح) به سوی خدا بالا میرود، و عمل صالح آن را بالا میبرد آنان که به
مکر و
تزویر عمل انجام میدهند سرانجام آنان
عذاب سخت خواهد بود و
مکر آنها نابود خواهد شد.
مقصود از «کلم طیب»، الفاظ
توحید نیست بلکه اعتقاد صحیحی است که
سعادت انسان به آن بستگی دارد و این الفاظ حاکی از آن
عقیده است، و این اولین بار نیست که قرآن، از عقیده به
کلمه تعبیر آورده، بلکه در قرآن نظایری دارد، آنجا که میفرماید: آیا ندیدی که چگونه خدا
کلمه پاکیزه را به درخت پاکیزهای مثل زد (و تشبیه کرد) که
اصل آن در دل زمین برقرار و شاخههای آن بر
آسمان است به اذن خدا میوههای خود را در همه اوقات میدهد.
مقصود از «صعود» کلم طیب و یا بالا رفتن عقیده، همان
قرب معنوی است که در سایه اعتقاد، به انسان دست میدهد در این صورت هرگاه عمل نیز عقیده را
تصدیق کند و ایمان مبدء آثاری به نام عمل گردد، اعتقاد راسخ تر گشته و درخشندگی خاصی پیدا میکند.
تاثیر ایمان در عمل صالح به این نحو است که ایمان ریشه و عمل صالح تنه و شاخه و میوه آن است، و تاثیر عمل صالح در ایمان به این است که به آن رسوخ و
نفوذ و قدرت و توان میبخشد.
شکی نیست که ایمان خود راهنما و راه گشا است و اگر با عمل صالح توام گردد،
هدایت آن افزایش مییابد و قرآن به این حقیقت تصریح میکند: آنان که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند، خدا آنان را به وسیله ایمان خود هدایت و
رهبری میکند.
مقصود از
زندگی پاکیزه، آن نوع از زندگی است که در آن مفاهیم انسانی زنده گردد،
صلح و صفا، محبت و
دوستی،
همدردی و همکاری، آرامش و
امن حکمفرما باشد، بشر از قید
انحصار طلبی، «
خودمحوری» و ستم کاری بیرون آید و جامعه در سایه ایمان به خدا از بسیاری از تعدیات مصون بماند.
اگر زندگی پاکیزه همین است، یک چنین زندگی، در سایه ایمان به خدا و عمل صالح صورت میپذیرد زیرا در پرتو «عمل صالح»
محبت و دوستی،
صفا و صلح به جامعه باز میگردد و افراد
جامعه بسان اعضاء یک تن، به هم یاری یکدیگر میشتابند.
قرآن در این باره میفرماید: هر کس عمل نیک انجام دهد در حالی که مؤمن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه میبخشیم و
پاداش آنها را به بهترین اعمال که انجام میدهند، میدهیم.
قرآن در آیه دیگر از این حیات پاکیزه به «امن» و
آرامش تعبیر آورده است و آرامش فردی و اجتماعی را در سایه ایمان و عمل صالح میداند آنجا که میفرماید: آنان که ایمان آورده و ایمان خود را با
تعدی و
ستم آلوده نکردهاند برای آنان زندگی توام با امن و آرامش است.
درست است که در این آیه سخن از «عمل صالح» به صراحت به میان نیامده است ولی قیام به وظایف اجتماعی و اداء
حقوق انسان عین
عدل و داد، و سستی و تنبلی در این راه عین ظلم و
ستم است و به دیگر سخن: بیزاری انسان از ظلم و ستم بدون انجام عمل صالح در ابعاد فردی و اجتماعی امکان پذیر نیست درست است که خدمات اجتماعی، تنها بعد عمل صالح نیست، بلکه وظائف فردی و فرائضی مانند
نماز و
روزه نیز عمل صالح است ولی یکی از ابعاد واضح آن، خدمات اجتماعی و اصلاح وضع نا به سامان افراد
جامعه است تا جایی که
رسول گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم.«آن کس که به فکر
برادران دینی خود نباشد، مسلمان نیست.»
اگر «
حیات طیبه» نتیجه مستقیم ایمان و عمل صالح در زندگی این جهان است نتیجه آن در سرای دیگر همان است که در ذیل آیه میفرماید: «و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون» یعنی
خداوند در نهایت بزرگواری به عمل متوسط و خوب، پاداش عمل خوب تر و بهتر را میدهد و این خود یک نوع
تفضل الهی است که تمام اجناس متوسط و خوب را به یک بها میخرد.
یکی از نتایج مؤثر و «لاینفک» عمل صالح که بعد اجتماعی آن، در خدمات و
تعاون عمومی مجسم میگردد، توجه
عواطف انسان و علائق قلبی مردم به آن گروه از افراد است که در خدمت جامعه بوده و برای آنان کار صورت میدهند.
هیچ کس نمیتواند این
حقیقت را انکار کند که نتیجه مستقیم
خدمت خالصانه به جامعه، جلب عواطف و رسوخ در قلوب میباشد.
همگان میدانیم که
پیامبران و آموزگاران الهی مورد احترام جامعهها بوده و در جهان هیچ شخصیتی مانند
حضرت مسیح (علیهالسّلام) و حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عواطف انسانها و بشر را جلب نکرده است.
خاطره زنی که در کنار قبر
امام هشتم (علیهالسلام) برای زائران وی مسجدی را بنا نموده است هنوز زنده است، و مهری بر دلها دارد. همچنین است مکتشفان و مخترعان انسان دوست و بشر خواه.
قرآن به این گوشه از نتایج عمل صالح اشاره کرده میفرماید:
«ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا»
آنان که ایمان آورده و عمل نیک انجام دادهاند، برای آنان (در قلوب انسانها)
مهر و محبت، پدید میآوریم.
در حالی که خود ایمان
نور و روشنی بخش است، ولی ضمیمه شدن عمل صالح به آن، مایه
درخشندگی بیشتر آن میگردد و انسان در زندگی از جهات مادی و معنوی، بصیر و روشن تر میگردد.
زیرا افراد «خودخواه» و «هوی پرست» در تاریکیهای «
نفس پرستی» فرو رفته و جز خود، چیزی و کسی را نمیبیند، در حالی که افراد با ایمان و نیکوکار در
افق بالاتر و برتر قرار دارند، و جهان و خویشتن را قائم به خدا و وابسته به او میبینند و
مصلحت خویش را در تامین مصالح دیگران میاندیشند چه نورانیت و روشنی بهتر و بالاتر از این.
قرآن در
آیه زیر به نتایج ایمان و عمل صالح در دو جهان اشاره میکند اینک متن آیه در دو فراز:
الف) «رسولا یتلوا علیکم آیات الله مبینات لیخرج الذین آمنوا و عملوا الصالحات من الظلمات الی النور».
پیامبری را برای شما برانگیختیم که آیههای روشنگر خدا را برای شما
تلاوت کند تا افراد با ایمان و نیکوکار از
تاریکی (کفر و بد کرداری) به محیط روشن گام نهند.
ب) «و من یؤمن بالله و یعمل صالحا یدخله جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا قد احسن الله له رزقا»
آن کس که به خدا ایمان آورد و عمل نیکو انجام دهد، او را وارد بهشت میسازد که از زیر درختان آن چشمهها جاری میگردد و جاودانه در آنجا هست و خدا
روزی نیکو برای او فراهم ساخته است،
فراز نخست مبین نتایج عمل صالح در این سرا، و فراز دوم بیانگر نتایج در سرای دیگر است.
الف) کفر و گناه چون بر خلاف
فطرت و درخواست درونی انسان است قهرا مایه
ضلالت و
گمراهی است.
ب) در حالی که ایمان و عمل صالح بر روال
فطرت انسان میباشند، طبعا سعادت آفرین بوده و اگر هم موانعی بر سر راه
سعادت به نام «سیئه» و «گناه» وجود داشته باشد به وسیله این دو، مستور یا بخشوده میشوند.
قرآن در آیاتی به هر دو مطلب تصریح کرده و میفرماید:
آنان که کافر شدند، و از راه حق اعراض کرده (و یا مانع از
هدایت دیگران شدهاند) خدا اعمال آنان را بی ثمر ساخته است زیرا
کفر و گناه بر خلاف فطرت است و چنین چیزی انسان را به
هدف نمیرساند.
آنان که ایمان آوردهاند و عمل نیک انجام دادهاند، و بر آنچه که بر محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شده در حالی که
آیین حق از جانب خدا است، ایمان آوردهاند گناهان آنان را بخشوده و حال آنان را اصلاح کرده است (و به هدف
آفرینش که سعادت دو جهان است هدایت کرده است).
این حقیقت که ایمان و عمل صالح، مایه «
تکفیر» گناهان و ستر و
مغفرت آنها میگردد، در آیات دیگر مانند آیه نهم از
سوره تغابن، و آیه هفتم از
سوره عنکبوت نیز وارد شده است و نکته این «تکفیر» جز این نیست که ایمان و عمل صالح هر نوع موانع را که انسان روزی آن را به
نادانی مرتکب شده است از میان بر میدارد و او را به اهداف آفرینش میرساند.
ایمان و عمل صالح نه تنها، مایه «تکفیر» و مغفرت گناهان میشود، بلکه
اکسیری است که گناه و
نافرمانی را به اطاعت تبدیل میسازد، آنجا که میفرماید: «مگر آنان که
توبه کنند و ایمان بیاورند و عمل نیک انجام دهند، آنان گروهی هستند که خداوند، کار بد آنها را به نیکی تبدیل میکند و خداوند
آمرزنده و
مهربان است.»
اگر کیمیاگران به دنبال «اکسیری» هستند که عنصری را به عنصری و سرانجام
مس و
نقره را، به
طلا تبدیل کنند، یک چنین «اکسیر» در محیط
تشریع وجود دارد و عمل صالح به ضمیمه نور ایمان به خدا، در «
جهان غیب» این قدرت را دارد که «
سیئه» را به «
حسنه» تبدیل سازد. حالا واقعیت این
تبدیل چگونه است و چه میشود که نافرمانی، به
اطاعت تبدیل میگردد، این مطلبی است که برای ما که در این نشات زندگی میکنیم،
کاملا مستور میباشد و تا انسان
چشم برزخی و حس اخروی پیدا نکند نمیتواند از
واقعیت آن اطلاعی به دست آورد.
در حالی که مفهوم «عمل صالح» بر همگان روشن است ولی قرآن برای رفع
تردید، روی موضوعاتی
انگشت نهاده و آنها را از مصادیق «عمل صالح» شمرده است آنجا که درباره
مجاهدان راه حق چنین میفرماید:
در برابر
تشنگی،
گرسنگی، خستگی در راه خدا، که به آنان میرسد و یا پیمودن راهی که کافران را به
خشم در میآورد و دست بردی که به
دشمن میزنند، در
نامه اعمال آنان «عمل صالح» نوشته میشود، خدا اعمال «نیکو کاران» را ضایع نمیکند.
این آیه با بر شمردن نمونههایی از «عمل صالح» و با یادآوری یک
سنت الهی «ان الله لا یضیع اجر المحسنین » خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند، هر نوع
ابهام را از مورد «عمل صالح» برطرف میکند. زیرا:
همان طور که ملاحظه میکنید، قرآن انجام دهندگان «عمل صالح» را «محسنین» خوانده است.
بنابراین در هر نقطهای که قرآن این لفظ و یا ماده آن (حسنه) را به کار برده است آن مورد، عمل صالح، خواهد بود.
بنابراین هر «حسنهای» «عمل صالح» است و تمام افراد محسن و نیکوکار، به پا دارندگان «عمل صالح» نیز میباشند و در این مورد، تفاوتی میان اعمال فردی و اجتماعی نیست.
اگر نماز و روزه عمل صالح است مبارزه با کفر و
طاغوت و نابود کردن موانع هدایت مردم نیز عمل صالح میباشد. اگر
نیایش در دل شب و
طواف خانه خدا، عمل صالح است، رسیدگی به وضع بیماران و معلولان و بیوه زنان نیز از مصادیق عمل صالح میباشد و
سنت خدا درباره همگان این است: «ان الله لا یضیع اجر المحسنین» و یا «انا لا نضیع اجر المصلحین»
خداوند پاداش مصلحان را ضایع نمیکند و انجام دهندگان «عمل صالح» خود نیز از مصادیق «مصلحان» هستند همچنان که از مصادیق «محسنان» نیز میباشند.
اهل معرفت غالباً مقدمات و لوازم تحصیل مقامات عرفانی را از راه کسب و مجاهده با نفس ممکن میدانند
امام خمینی نیز مقدماتی برای تحصیل عمل صالح و مقامات عرفانی ذکر کرده است از جمله:
۱- تقوا: برای دستیابی به عمل صالح و مقامات، تقوا از ضروریات است و اگر
سالک بخواهد از این عالم به عالم ملکوت و از آنجا به مقام قرب مطلق سفر کند، باید این پلهها را طی و از منازل متوسط کوچ کند.
۲- اخلاص: اگر سالک نیت خود را خالص و عمل خود را صالح کند به مقامات عالی و درجات رفیع دست مییابد، بلکه اخلاص و خروج از مطلق شرک، اعم از جلی و خفی، نخستین مقام اولیاست.
۳- تلاش و مداومت بر عمل: تحصیل
کمال و زاد آخرت، طلب و جدیت میخواهد و هر چه مطلوب بزرگتر باشد، جدیت در راه آن سزاوارتر است و معراج قلب الهی، با حال سستی و سهلانگاری به دست نخواهد آمد. سالک در راه رسیدن به
سعادت که اطاعت خداوند است، باید جدیت تام کند و از کوشش مضایقه نکند و در راه آن مشقت و مشکلات را تحمل کند.
امام خمینی با استناد به بعضی روایات، تکرار و مداومت بر عمل را در راه سیروسلوک و طی مقامات ضروری میداند.
۴- رسیدن به توحید افعالی: سالک اگر عبادت خود را که حقخواهی و حقطلبی و ترک طلب غیر است، و استعانت خود را که حقبینی و ترک رؤیت غیر است، منحصر در خدای متعال کند، به آغاز مقامات موحدان و مدارج
کامل سالکان میرسد؛ زیرا رؤیت عبادت و عابد و معبود منافی با
توحید است. البته اگر کثرات مذکور در توحید حقیقی که به قلب سالک جلوه کند، مستهلک گردد و رؤیت این امور مضمحل شود و در این صورت سالک به مقامات برتری از مقامات اهل سلوک میرسد.
۵- تقید به شریعت: تقید به
شریعت در سیروسلوک ضروری است و طریقت و حقیقت جز از راه شریعت محقق نخواهد شد، زیرا ظاهر، راه و طریق باطن است.
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عمل صالح در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۱۰ •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.