[۱۲]محمد بن عمر کشّی، اختیار معرفة الرجال، ( تلخیص ) محمد بن حسن طوسی، ص۴۰۵، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش.
[۱۳]محمد بن عمر کشّی، اختیار معرفة الرجال، ( تلخیص ) محمد بن حسن طوسی، ص۴۹۳، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش.
بطائنی و چند تن دیگر را نام میبرد که به دلیل دربند بودنِ امام کاظم علیهالسلام اموال زیادی از پرداختهای مالی شیعیان نزد ایشان گرد آمده بود. در نتیجه بعد از اطلاع از شهادت آن حضرت، با انگیزه تصرف این داراییها منکر وفات آن حضرت شدند و او را آخرین امامی معرفی کردند که غیبت گزیده است و مذهب وقف از اینجا آغاز شد. پیوستن بطائنی به مدعیان وقف و پیشگام بودن او در این ماجرا را همه به اتفاق ذکر کردهاند.
و محققان بعدی، از او با عناوین رئیس واقفیه و پایهگذار وقف و یکی از ارکانِ وقف و نخستین کسی که این نظریه را مطرح کرد، یاد کرده و غالباً به انگیزه مال اندوزیِ او و همراهانش اشاره کردهاند.
در مقابل، کسانی با استناد به مطالبی، مانند عملِ اصحاب به احادیث او و نقل حدیث از او توسط محدثانی مانند ابن ابی عمیر و بَزَنْطی که جز از ثقات روایت نمیکردهاند، و نیز صاحب «اصل» بودنِ او و روایات منقول در ستایش وی، او را توثیق کردهاند.
[۲۲]عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۲، ص۲۶۲، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹ـ ۱۳۵۲.
[۲۳]ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۲۲۵ـ۲۲۶، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
برخی، از جمله کلباسی، صاحب سماء المقال، وثاقت او را به دوران قبل از وفاتامام کاظم علیهالسلام و ضعف او را به دوره بعد، که مذهب وقف را پایه گذاری کرده، نسبت میدهند و عقیده متأخر او را نشانه عدم عدالت پیشین نمیدانند.
[۲۴]ابوالهدی کلباسی، سماء المقال فی تحقیق علم الرجال، ص۱۵۱ـ۱۵۳، چاپ محمدعلی روضاتی اصفهانی، قم ۱۳۳۲ ش.
[۲۵]حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۶۲۳ـ۶۲۵، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۸ـ۱۳۲۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۳.
معتقد است که بزرگانِ اصحاب، روایات بطائنی را، جز در مسائل راجع به مذهب وقف، تلقی به قبول کرده و او را در این گونه مسائل، ثقه میدانستهاند. (این نکته را از تعبیر شیخ طوسی در عدة الاصول
[۲۶]محمد بن حسن طوسی، عُدَّة الاصول، ج۱، ص۳۸۰ـ۳۸۱، چاپ محمدمهدی نجف، قم ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
میتوان دریافت.) بنابر نظریه اخیر، حتی در دوران وقف نیز از او استماع حدیث میشده است، ولی به این مطلب ـ با توجه به نهی شدید حضرت رضا علیهالسلام از همنشینی با واقفیه ـ نمیتوان اعتماد کرد. در نتیجه، اگر استماع روایات او پیش از وفات امام کاظم علیهالسلام بوده باشد، در شمار احادیث صحیح، و در غیر این صورت، موثّق خواهد بود؛ هر چند ابن فضّال، بدو نسبتِ کذب داده است.
[۲۷]عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۱، ص۲۹۰، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹ـ ۱۳۵۲.
[۲۸]محمد بن عمر کشّی، اختیار معرفة الرجال، ( تلخیص ) محمد بن حسن طوسی، ص۵۵۲، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش.
از ابن فضال نقل کرده است که وی از این شخص با عنوان کذّاب و «ملعون» یاد کرده و علی رغم استماع روایات بسیار و کتابت یک دوره کاملِ تفسیرقرآن از او، نقل حتی یک حدیث را از وی روا نمیدانسته است. (عین همین مطلب را کشّی،
[۲۹]محمد بن عمر کشّی، اختیار معرفة الرجال، ( تلخیص ) محمد بن حسن طوسی، ص۴۰۴، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش.
از ابن فضّال درباره علی بنابی حمزه نیز نقل کرده است، ولی چون تولد ابن فضال، به ظنّ قوی، بعد از مرگ بطائنی بوده، این سخن نباید درست باشد.)
همنامِ علی بنابی حمزه بطائنی در میان اصحاب ائمّه علیهمالسلام، علی بنابی حمزه ثمالی است که از ثقات است و احیاناً در صورت عدم ذکر نسبت نامش با بطائنی خلط میشود. محدثان از جمله کاظمی در هدایة المحدثین
[۳۰]محمدامین بن محمدعلی کاظمی، هدایة المحدّثین، ص۲۱۱، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵.