شهر مشهد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مشهد مقدس دومین کلان
شهر مذهبی
جهان از هزارهها و
قرون گذشته یادگارهای بس افتخار آفرین از پیشینهای پربارداشته و این مهم با وجود
مضجع پاک و
شریف ثامن الحجج حضرت علی بن موسیالرضا (علیهالسّلام) به مانند نگینی درخشان در عالم
تشیع و به عنوان پایگاه
معارف دینی و رضوی تجلی دیگری یافته است. اکنون این شهر میعادگاه ارادتمندان
اهل بیت (علیهالسّلام)
عصمت و
طهارت و میلیون ها
زائر و
مسافر عاشقی است که از سراسر
ایران و مناطق دیگر وارد این شهر میشوند.
واژه
مشهد به معنی
شهود، حضور و شهادتگاه است و به این معانی به واژه «مشاهد» جمع بسته میشود. واژگان «مشهد» و «مشاهد» در
عرف و
اصطلاح سده ۳ هـ.ق، بر قبور
ائمه و
اولیاء و رجال اطلاق میشده است. چنانکه در آن
زمان،
مشهد مرغاب در
فارس و
مشهد میهنه (
آرامگاه ابوسعید ابوالخیر) و مشهد
توس یا مشهد رضوی در
خراسان وجود داشته است.
در اواخر
قرن دوم ه.ق در محل مشهد کنونی دهکدهای به نام سناباد وجود داشت که توابع نوغان بزرگترین شهر ولایت توس به شمار می آمد. این آبادی نیز مانند دیگر قراء دارای
قنات،
قلعه یا محلی برای سکونت اهالی در مظهر قنات به نام سناباد بوده است. سر آب یعنی محل ظهور قنات سناباد مکانی بود که مردم مشهد از آنجا آب بر می داشتهاند. در نزدیکی آن
باغ وسیع و
کاخ با شکوهی مشتمل بر تالارهای وسیع و گنبدی متعلق به حمید بن قحطبه واقع بوده که قنات از آن عبور می نمود تا ابن که پس از شهادت حضرت رضا (علیهالسّلام)، پیکر مطهر آن
امام همام را در
آب قنات سناباد
غسل دادند و آن آب متبرک گردید.
حضرت علی بن موسیالرضا (علیهالسّلام) پس از
شهادت بدست
مأمون عباسی در سال ۲۰۲ هـ.ق در آرامگاه هارونی سناباد به
خاک سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهدالرضا» خوانده شد و به مرور زمان بر پهنه آن به ویژه در زمان
شاه تهماسب صفوی افزوده گشته و
مردم توس به مشهد
کوچ داده شدند و به مرور زمان نام مشهد بر این شهر ماندگار شد. گفتنی است که نام مشهد اولین بار توسط
سلطان محمود غزنوی به این
شهر داده شد.
بدین ترتیب سناباد که تا آن زمان دهکدهای بیش نبود به
دلیل وجود
مضجع شریف حضرت رضا (علیهالسّلام) مورد توجه قرار گرفت و رو به آبادانی گذاشت و گسترش یافت. در حدود نیمه قرن سوم هجری علاقهمندان آل علی و مجاوران حرم مطهر به تدریج خانه هایی در اطراف
حرم ساختند. بنا به نوشته مقدسی در قرن چهارم هجری پیرامون بقعه رضویه خانههای مسکونی وجود داشت که
دژ مستحکمی نیز از آن محافظت می نمود. سپس
عضدالدین فرامرزعلی دیوار محافظی به سال ۵۱۵ ق برای ساکنان شهر بنیان کرد.
شهرستان کنونی مشهد به مرکزیت شهر مشهد به وسعت ۱۳۱۳۰ کیلومتر مربع و جمعیت ۲,۲۱۰,۵۲۸
نفر طبق سرشماری سال ۱۳۷۰ شمسی و تراکم نسبی ۱۶۱ نفر در کیلومتر مربع با ۲,۰۷۱ آبادی در شمال شرقی خراسان واقع است. به لحاظ موقعیت در ۵۹ دقیقه و ۳ درجه تا ۶۰ درجه و۳۵ دقیقه طول شرقی و ۳۵ درجه و ۴۲ دقیقه تا ۳۶ درجه و ۵۹ دقیقه عرض شمالی قرار گرفته است. این شهر در انتهای جنوبی
دشت توس واقع شده و از شمال و شمال شرق به ترکمنستان، شمال غرب به درگز، مغرب به چناران و نیشابور، جنوب غرب به ترتب حیدریه، جنوب به فریمان، جنوب شرق به تربت جام و شرق به شهرستان سرخس منتهی میشود.
شهرستان مشهد دارای ۵ بخش است به نامهای:
۱ - مرکزی به مرکزیت شهر مشهد و دهستانهای: تبادکان، توس، کارده، میان ولایت، کنویست.
۲ - احمدآباد به مرکزیت ملک آباد و دهستانهای: پیوه ژن، سرجام، میامی.
۳ - طرقبه به مرکزیت طرقبه و دهستانهای: شاندیز، طرقبه.
۴ - رضویه به مرکزیت شهرک رضوی شامل آبروان، پایین ولایت، میامی..
۵ - کلات به مرکزیت کلات و دهستانهای: پساکوه، زاوین، کبود گنبد.
شهر مشهد که در شمال شرق
ایران واقع است و مرکز استان
خراسان رضوی است. این شهر در جنوب کشف رود واقع شده قریب ۱۰۱۵ متر از سطح
دریا ارتفاع دارد و فاصله آن تا
تهران ۹۱۳ کیلومتر می باشد. مشهد بر سر راههای
ترکستان و
افغانستان و
هندوستان و
بلوچستان واقع شده و از شمال به کلات از شرق به شهرستانهای سرخس و تربت جام، از جنوب به تربت حیدریه و از غرب به شهرستانهای نیشابور و از شمال غربی به شهرستان درگز مربوط است. قبل از این که مشهد آباد شود توس مرکز خراسان بود و اهمیت بسزائی داشته است و راجع به آن در کتب
معجم البلدان و
نزهه القلوب چنین نوشته شده: توس شهریست در خراسان که بین آن و نیشابور ده فرسخ و مشتمل بر دو شهر است که یکی طابران و دیگری نوقان باشد. قرای توس از هزار متجاوز و آن در زمان
عثمان بن عفان فتح شده و در آن قبر علی بن موسی الرضا و
هارون الرشید میباشد.
مهمترین رشته کوه مشهد هزار مسجد است که در شمال شرق و شرق این شهر قرار دارد و مهمترین قله آن به نام اژدرکوه در ۳۰ کیلومتری مشهد واقع است. رشته کوه بینالود که در غرب و جنوب غربی این شهر سر برآورده است.
آب و هوای مشهد معتدل و متغیر است و وزش باد ها بیشتر در جهت جنوب شرقی به شمال غربی است. بیشترین درجه حرارت در
تابستان ۳۵ درجه بالای صفر و کمترین آن در
زمستان ۱۵ درجه زیر صفر می باشد.
فعالیتهای اقتصادی مشهد متکی به خدمات،
صنعت و کشاورزی است. مهمترین محصولات کشاورزی مشهد
غلات،
چغندرقند و محصولات جالیزی است و معادن مهم آن نیز
سنگ گچ،
نمک، فلدسپات، کرومیت و
سنگ مرمر می باشد. مهم ترین صنایع موجود در مشهد، غذایی، پوشاکی،
چرم، تولید مصالح ساختمانی، صنایع فلزی و صنایع دستی است. تقریبا ۴۰ درصد کل صنایع مشهد را صنایع غذایی به خود اختصاص داده است.
شهر مشهد خاستگاه اندیشههای سترگ و مردان بزرگ بوده است. از میان مفاخر بی شمار شهر مشهد و شهر توس می توان به افرادی همجون
حکیم ابوالقاسم فردوسی،
محمد کاظم آخوند خراسانی،
احمد دقیقی،
شیخ طبرسی،
محمد تقی ملک الشعرای بهار،
ثنایی مشهدی،
حر عاملی، خدیوجم،
رستم ساعاتی،
سلطان علی مشهدی،
امام محمد غزالی،
خواجه نصرالدین توسی،
خواجه نظام الملک و
مهدی اخوان ثالث اشاره کرد.
شهر مشهد یکی از شهر های بزرگ ایران و مرکز استان پهناور خراسان رضوی است. خراسان در
زبان پهلوی خوراسان KHURASAN تلفظ می شود که به معنای سرزمین
خورشید یا خاورزمین یا محل
طلوع آفتاب است. سابقه تاریخی مشهد با شهر توس کاملا مرتبط است. مشهد امروز جزء کوچکی از شهر نوغان است که بنا به
اعتقاد باستان شناسان و براساس آثار یافت شده در اطراف کشف رود دارای پیشینهای هشتصد هزار ساله می باشد. در افسانهها آمده است که جمشید، از سلسله کیانیان توس را بنا کرد و به جانشین خود کیخسرو سپرد.
گرچه
تاریخ شکلگیرى شهرى با عنوان مشهد به آغاز قرن سوم هجرى یعنى مقارن با
شهادت و به خاکسپارى ییکر مطهر حضرت امام رضا (علیهالسلام) در آن جا برمىگردد اما منطقه (توس) که مشهد کنونى در آن واقع است تاریخى دیرینه دارد. توس را از این رو بدین نام خواندهاند که بنیانگذار و نخستین حکمران آن، فردى به نام (توس بن نوذر) سپهبد نامآور کیخسرو پادشاه کیانى بوده است. از تاریخ این شهر در قبل از
اسلام به جز افسانهاى چند آگاهى چندانى در دست نیست ولى با توجه به اسناد موجود مىتوان حدس زد که این شهر در اواخر
حکومت ساسانیان یکى از مرزدارىهاى سر راه گرگان و نیشابور به مرو و بلخ و از ولایتهاى مشهور در خراسان بزرگ بوده است.
به گفته تاریخنویسان، هنگامى که
یزدگرد سوم از برابر سپاهیان
مسلمان عرب گریخت به خراسان روى آورد. سپاه مسلمانان به فرماندهى
احنف بن قیس که مامور فتح خراسان بودند وى را تعقیب کردند. یزدگرد که آنان را به دنبال خویش یافت، راهى توس شد تا از کنارنگ توس مرزبان خود در آن خطه پناه بخواهد اما کنارنگ با این بهانه که از یک سو، توس گنجایش موکب بزرگ پادشاهى را ندارد و از سوى دیگر پناه دادن به
پادشاه امکان یورش سپاه مسلمانان را افزایش مىدهد، یزدگرد را از توس راهى
مرو کرد. حاکم مرو نیز در آغاز به استقبال یزدگرد شتافت اما سرانجام از او رخ برتافت و آخرین شاه ساسانى در سال ۳۱ هجرى به دست آسیابانى در مرو کشته شد.
کنارنگ توس هم که حاکمى سودجو و عافیتطلب بود، با احساس خطر از سپاه مسلمانان طى نامهاى از
عبدالله بن عامر امان خواست و
عهد کرد که اگر پیشنهاد او پذیرفته شود، در فتح نیشابور مسلمانان را یارى خواهد داد پس چنین کرد و به
امارت نیشابور دست یافت. با این ترفند کنارنگیان به رغم فتح خراسان، همچنان نفوذ خود را در خطه توس حفظ کردند و تا پایان عصر اموى و چیرگى سپاه
ابومسلم در سال ۱۲۹ هجرى، در آن جا ماندند و تنها پس از یورش سرداران ابومسلم بود که آن جا را رها ساختند.
در اوایل
اسلام شهری به نام «مشهد» وجود نداشت و در محل فعلی این شهر، دهکده گمنامی بود که آن را«سناباد» میگفتند و جزء اراضی توس بود. در سال ۱۹۳ هجری قمری
هارون الرشید خلیفه بزرگ
عباسی از خراسان به
ماوراء النهر لشکرکشی کرد. هارون که برای رفع
اغتشاش و اصلاح اوضاع نواحی خراسان به ایران
سفر کرده بود در اثناء سفر
بیمار شده و از
دنیا رفت و در قصر «حمید بن قحطبه» که در این ناحیه قرار داشت به خاک سپرده شد. دو سال بعد مامون خلیفه
عباسی پسر او رهسپار
زیارت قبر
پدر شد و در این سفر علی بن موسی (علیهالسّلام) هشتمین
امام شیعیان، با او همراه بود. مامون
عباسی، امام رضا (علیهالسّلام) را با توطئهای به
قتل رساند و برای سرپوش گذاردن بر عمل خویش او را نیز کنار قبر پدر خود به خاک سپرد و بقعهای به روی هر دو قبر ساخت. چند سال بعد دهکدهای در اطراف بقعه پدید آمد و چون
عقیده عموم مردم
شیعه بر آن بود که هشتمین پیشوای آن ها با توطئهای شهید شده بدان مناسبت آن دهکده را مشهد (MASHHAD) که به معنای محل شهادت است نامیدند. بعد ها در طول تاریخ به
دلیل مهاجرتهای پی درپی به این منطقه این شهر روز به روز وسعت یافت و توسعه یافت و آباد گردید.
این قبرها در کنار هم تا حدود سال ۵۰۰ شکل و وضعی عادی داشت تا آن که به آن محل، پس از چندی عنوان «مشهدالرضا» داده شد (یعنی محل شهادت رضا یا شهود رضا) به طوری که نوشته اند اولین بار یک ضریح نقرهای توسط مردی از اهالی
ایران که
زرتشتی بود و هنوز مسلمان نشده بود، برای دور
قبر درست شد زیرا وی در اثر
توسل به آن حضرت از بیماری صعب العلاجی که داشت بهبود یافته بود و به منظور
تجلیل و اظهار علاقه به آن حضرت و نیز جلب توجه مردم به آن امام بزرگوار به چنین اقدامی دست زد و این در زمان حکومت
سلجوقیان بود.
ابن بطوطه در سفرنامه ی خود یادآور شده است که در ۷۳۴ هجری از حریم رضوی دیدن کرده است که «به صورت صندوقی چوبین بود و از صفحاتی از
نقره پوشیده شده بود.» در زمان
صفویه که به جهاتی توجه به این گونه امور زیاد شد، برای اولین بار ضریحی طلاکوب برای آن قبر تهیه و نصب شد.
در قرن دهم میلادی قسمت اصلی بقعه و ساختمانهای اطراف آن ویران شد.
سلطان محمود غزنوی در قرن چهارم هجری ساختمان جدیدی به روی هر دو قبر بنا کرد. پس از درگذشت
تیمور لنگ، فرزند او شاهرخ در آبادانی و زیبایی مرقد امام رضا (علیهالسّلام) سعی فراوانی کرد. مشهد از قرن شانزدهم میلادی که سلسله شیعی مذهب
صفویان بر ایران تسلط یافتند و دارای تعصبات شدید ملی و مذهبی بودند رو به آبادانی و توسعه گذاشت. زیارت قبر امام رضا (علیهالسّلام) از این زمان متداول گشت و در زمان
شاه عباس اول بناهای دیگری به مرقد افزوده شد. در زمان
نادرشاه افشار، مشهد به عنوان
پایتخت وی، به حد اعلایی به رونق و آبادانی رسید.
براساس برخی منابع، فعالیتهای علمی در حرم امام رضا (علیهالسّلام) در قرنهای پیش از دوره صفویه نیز رواج داشته است و برخی عالمان بزرگ مثل
ابن بابویه،
شیخ طوسی،
ابوعلی فضل بن حسن طَبْرِسی،
ابوالبرکات محمدبن اسماعیل مشهدی،
ابن ابی جمهور و
خواجه نصیرالدین طوسی در این شهر سکونت داشته و محافل علمی تشکیل داده بودند. در دوران صفویه مهاجرت علمایی از جبل عامل به خراسان و شهر مشهد مثل؛
حسین بن عبدالصمد حارثی، پدر
شیخ بهائی،
شیخ حر عاملی و
شیخ لطف الله میسی و توجه
دولت صفوی به مسئله
تعلیم، تعلم و تبلیغات دینی و ساخت مدارس دینی در خراسان باعث توسعه و تقویت محافل علمی شد و حوزه علمیه مشهد به حوزه علمی پرمایه و نیرومندی تبدیل شد.
در دوران قاجار نیز به توسعه و تقویت حوزه علمیه مشهد رسیدگی میشد. حوزه علمیه مشهد پس از
انقلاب مشروطه که واقعه گوهرشاد رخ داد، و خاصه پس از مهاجرت دو روحانی دانشمند به مشهد، آقازاده خراسانی،
فرزند آخوند خراسانی، و
حاج آقا حسین قمی (متوفی ۱۳۲۶ش) که هر دو درس خوانده
نجف اشرف بودند، و نیز
شیخ مرتضی آشتیانی، به ویژه از حیث دروس خارج فقه و اصول بیش از پیش رونق گرفت.
این حوزه تحت زعامت علمای بزرگی چون حاج آقا حسین قمی و آقازاده خراسانی در دوره
پهلوی اول در موارد متعدد به علمکردهای گوناگون سیاسی و اجتماعی حکومت که با شئونات دینی جامعه منافات داشت واکنش نشان داد. احیای دوباره حوزه علمیه مشهد پس از سقوط
رضاشاه به طور خاص مرهون کوششهای سه شخصیت علمی برجسته یعنی میرزا احمد کفایی، شیخ مرتضی آشتیانی و میرزا مهدی اصفهانی بود. مهاجرت
آیت الله میلانی تحول و جهش علمی و دینی این حوزه را بیش از پیش استوار و ارتقا بخشید، وی در جهت ساماندهی حوزه کارهای مهمی انجام داد. حوزه علمیه مشهد در جنبشهای اجتماعی مثل؛ ملی کردن صنعت نفت،
قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، مخالفت با
لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و اصلاحات ارضی،
اعتراض به
تبعید امام خمینی (رحمهاللهعلیه) و پیروزی
انقلاب اسلامی نقش داشت.
دوره اول حوزه علمیه مشهد خاص این شهر نیست، بلکه به خراسان بزرگ اختصاص دارد. چرا که این دوره عصر حضور امام رضا (علیهالسّلام) را دربر می گیرد و امام تنها در یک شهر ساکن نبودند بلکه از
مدینه تا خراسان در طی عبور از شهرهای مختلف به نشر معارف علوی اهتمام داشتند و [[|حدیث سلسلة الذهب]] که در نیشابور ایراد شد یکی از آن موارد است.
عصر رضوی برابر با
نهضت ترجمه بود و این مساله باعث رویارویی دو نوع
اندیشه متضاد شد که امام رضا (علیهالسّلام) در مکتب توحیدی خویش با مباحث کلامی به آن پاسخ می فرمود. از جلمه مواردی که به دست ما رسیده است عناوین ذیل است:
۱- مقابله با تشبیه و تجسیم خداوند
۲- توصیف صفات الهی
۳- مقابله با اندیشه رؤیت خداوند
۴- مساله بداء و ... که این همه مناظرات و احتجاجات
امام تدوین و شرح شده و دیدگاه اسلام را در مبحث
الهیات بیان داشته است.
پس از شهادت هشتمین پیشوای شیعیان در ایران، ایشان در قریهای از قراء توس به نام «سناباد» مدفون گردید و شیعه از آن پس این نقطه را مرکز علمی فرهنگی خویش قرار داد و با ایجاد حلقات درس در کنار
تربت آن امام بر رونق منطقه افزوده گشت. این دوره از قرن سوم تا نهم هجری را شامل میگردد که در آن بزرگانی بسان شیخ طوسی و شیخ طبرسی (متوفی ۵۸۴ ق.) میزیستهاند.
لیکن اوضاع آشفته این دوره با روی کار بودن دولتهای سنی مذهب و رجال سختگیر آنها مانند
خواجه نظام الملک و وجود جنگها و حملات وحشیانه
تیموریان و
مغولان، باعث رکود علمی در این حوزه گردیده است. با وجود این همه حملات نظامی و فرهنگی کتاب وزین «
مجمع البیان فی تفسیر القرآن» اثر شیخ طبرسی در این دوره از حوزه علمیه مشهد نگارش یافته است.
مدارسی که در این دوره در مشهدالرضا (علیهالسّلام) وجود داشت عبارت بودند از:
۱- مدرسه مشهد امام رضا (علیهالسّلام)
۲- مدرسه بالاسر
۳- مدرسه پریزاد
۴- مدرسه دو در
۵- مدرسه امیر سیدی.
این دوره از قرن دهم تا سیزدهم را شامل می گردد. «گویا در قرن دهم با وجود توجه فراوانی که به مشهد از جنبه مذهبی می شد، حوزه علمیه این شهر چندان رونق نداشته و علمای معروف در آن حوزه به تدریس اشتغال نداشتهاند و شاید به همین جهت بوده که مدارس علمی آن از دو یا سه مدرسه قدیمی تجاوز نمیکرد و مدرسه جدیدی در آن بنیاد نشده است. علمای معروف مشهد در این قرن، یکی «
ملاعبدالله شوشتری» (متوفی ۹۹۷ق.) است که به دست ازبکان در هرات به
قتل رسیده و دیگری «مولانا محمد رستمداری » (متوفی اوایل قرن یازدهم) که نامهاش به علمای ازبک به تفصیل در مجالس المؤمنین و مطلع الشمس نقل شده و گواه
دانش و
قدرت علمی اوست.
در قرن یازدهم وضع حوزه تفاوت زیادی یافته و علما و مدرسان معروف در آن به تدریس مشغول شده اند. مدارس متعددی بنا شده و طلاب و محصلین برای استفاده از هر سو گرد آمده اند. در
حقیقت قرن یازدهم را می توان مبدا اهمیت و عظمت حوزه علمی مشهد دانست. مخصوصا در نیمه دوم این قرن، حوزه مشهد از لحاظ کثرت علما و مدرسین در ردیف حوزه های مهم
شیعه قرار گرفت و طلاب از شهرهای دیگر به آن رو آوردند و حتی مدرس بزرگ و معروفی همچون «مولانا محمد باقر» معروف به «
محقق سبزواری» مؤلف دو کتاب، ذخیره و کفایه در
فقه که در اصفهان دارای مقام ریاست علمی و ملقب به شیخ الاسلام بود، در اواخر این قرن به مشهد
هجرت کرد و مدرسه قدیمی «سمیعیه » را - که از آن پس به نام او «باقریه» نامیده شد و تاکنون به این نام باقی است تجدید بنا نمود و خود در آن به
تدریس و تربیت شاگردان مشغول شد.
از دیگر رجال علم و دانشمند شیعه که در این دوره حوزه علمیه مشهد را رونق بخشیدند، شیخ محمد حر عاملی (متوفی ۱۱۰۴ ق.) است که با تالیفات خویش بسان «
وسائل الشیعة» و «
اثبات الهداة» در تدوین احادیث فقهی شیعه
امامیه و اثبات حقانیت امامان معصوم (علیهالسّلام) تلاش بلیغ نموده و کتاب حدیثی او تا زمان ما مورد رجوع فقهای امامیه است و
محدث نوری با تدوین کتاب مستدرک به تکمیل آن همت گمارده است.
این دوره دو قرن چهاردهم و پانزدهم قمری را شامل می گردد. در این دوره حوزه علمیه مشهد در
علوم عقلی و ادبی پیشرو تمامی حوزه های علمیه شیعه بوده است. هرچند فقه و
اصول در
حوزه نجف از رونق بیشتری برخوردار بوده و طلاب برای آموزش سطوح عالی و اخذ
اجتهاد راهی حوزه نجف اشرف می شده اند. از دیگر مسائلی که در این دوره پیش آمد، تاسیس
حوزه علمیه قم در سال ۱۳۴۰ ق. است که باعث تحت الشعاع قرار گرفتن حوزه علمیه مشهد گردید.
این دوره مقارن با
نهضت اسلامی
تنباکو،
انقلاب مشروطیت،
قیام گوهرشاد و انقلاب اسلامی است. در حقیقت نام گوهرشاد از حوزه علمیه مشهد برخاسته است. رهبری این قیام اسلامی را
مراجع تقلید مشهد بر عهده داشتند. حاج آقا حسین قمی که در سال ۱۳۳۱ ق از نجف به خراسان آمد و به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشت در مقابل افکار غربگرایانه رضاخان ایستاد تا آنکه به سال (۱۳۵۴ ق - ۱۳۱۴ ش) از ایران به عراق تبعید شد. و حاج میرزا محمد کفایی خراسانی، معروف به «آقازاده » (فرزند آخوند ملا محمد کاظم خراسانی) نیز در این نهضت نقش فعال داشت. از این رو وی نیز به یزد تبعید گردید.
تبعید فقهایی چون حاج آقا حسین قمی و حاج میرزا محمد کفایی خراسانی حوزه علمیه مشهد را از دانشمندان درجه اول خالی و دوران فترت و رکود علمی به این حوزه دیگر بار روی آورد. این رکود علمی از ناحیه دیگری نیز تشدید شد و آن مخالفت «
میرزا مهدی اصفهانی» با
فلسفه و
عرفان اسلامی بود. چرا که حوزه علمیه مشهد پیش از آنکه حوزهای فقهی و اصولی شناخته شود، حوزه ای فلسفی بود که با بنیانگذاری مکتب
ضد فلسفه، حوزه مشهد از این فضیلت نیز بی بهره شد. این رکود تا ورود
آیت الله العظمی
سید محمد هادی میلانی ادامه داشت. تا اینکه ایشان به سال ۱۳۷۳ ق. به منظور
زیارت به مشهد الرضا (علیهالسّلام) آمدند و خواهش علمای حوزه مشهد را پذیرفته با
تدریس خویش به حوزه مشهد رونق بخشیدند. آیت الله میلانی از شاگردان
میرزای نائینی، حاج آقا حسین قمی و
شیخ محمد حسین اصفهانی (کمپانی) بود وی توانست با حضور خویش حوزه مشهد را به عصر شکوفایی و آن را در ردیف حوزه های رایج شیعه قرار دهد.
شهر مقدس مشهد دارای مدارس متعددی است که هم از لحاظ دینی و هم از لحاظ تاریخی و فرهنگی، دارای اهمیت میباشند.
این مدرسه که به پریزاد خانم،
ندیمه گوهرشاد منسوب است به سال ۸۲۳ هجری قمری در نزدیکی مسجد گوهرشاد ساخته شده است. پریزاد مدرسهای کوچک و ۴ ایوانی مشتمل بر غرفهها و حجرههایی می باشد و تزئینات آن عبارت است از: آجرکاری سردر
ایوان ها و کاشیکاری با نقوش اسلیمی بر سردر غرفه های همکف مدرسه.
این بنا در جوار
حرم مطهر و مقابل مدرسه پریزاد واقع است و بر اساس کتیبه سردر آن به سال ۸۴۳ هجری قمری در دوران حکومت شاهرخ تیموری به همت غیاث الدین خواجه بهار ساخته شده است. این مدرسه ۴ ایوانی بوده و مشتمل بر غرفهها و حجره هایی در دو طبقه، دو گنبد فیروزهای رنگ و تزئینات کاشی های معرق و یکرنگ است. این بنا در عصر صفوی ۱۰۸۸ مرمت گردیده است.
این بنا به همت ابوصالح رضوی در دوره سلطنت شاه سلیمان صفوی به سال ۱۰۸۶ قمری بنا شده است. مدرسه نواب در خیابان شیرازی مشهد واقع گردیده که پس از تغییرات معماری، تجدید بنا شده است. بنای فوق شامل دو طبقه با ۷۵ حجره می باشد که با کاشی های الوان مزین گردیده است.
این مدرسه در ضلع شمالی صحن انقلاب واقع گردیده و از بناهای با ارزش دوره صفویه به شمار میآید که به سال ۱۰۵۹ قمری به همت شخصی به نام میرزا جعفر سروقدی ساخته شده و سال ۱۲۸۵ قمری با کاشی های معرق و سبک معماری بسیار ممتازی تزئین گشته است.
شهر مقدس مشهد، اماکن مذهبی و زیارتی فراوانی دارد که مهمترین آنها آستان منور و ملکوتی حضرت علی بن موسیالرضا (علیهالسّلام) میباشد؛ از دیگر اماکن زیارتی شهر میتوان به آرامگاه خواجه ربیع، آرامگاه خواجه اباصلت، آرامگاه خواجه مراد، مقبره پیر پالان دوز، گنبد خشتی و ...اشاره نمود.
آستان قدس رضوی عظیمترین و باشکوهترین اماکن مذهبی ایران است که در این شهر واقع شده است. هر سال میلیونها
مسلمان از سراسر این
کشور و سایر کشورهای اسلامی برای زیارت
تربت پاک و مطهر آن بزرگوار به این شهر مشرف میشوند و اما در ذکر تاریخ ساختمان حرم مطهر آمده است که حمید بن قحطبه طایی فرمانده جنگهای بنی
عباس علیه بنیامیه از طرف منصور و مهدی دو تن از خلفای
عباسی به حکومت خراسان منصوب شد.
در این زمان میان نوغان و روستای سناباد باغی بزرگ برای خویش ساخت و در آن کاخی مجلل بنا کرد که تا آغاز قرن چهارم هجری پا بر جا بوده. هارون که برای سرکوبی شورشهای خراسان به توس آمده بود، بیمار شد و برای
استراحت و گذران دوران بیماری خود همین باغ را برگزید ولی از این بیماری برنخاست و در سال ۱۹۳ هجری درگذشت و او را در درون همین باغ دفن نمودند. پس ازآن پسرش بر بالای آرامگاه او بقعههایی ساخت و در سال ۲۰۳ هجری که حضرت امام رضا (علیهالسلام) به وسیلهی مأمون به شهادت رسیدند.
به دستور او آن حضرت را در کنار قبر پدرش هارون به خاک سپردند و از آن زمان به بعد مرقد مطهر امام رضا (علیهالسلام) زیارتگاه شیفتگان
جهان تشیع شد و به تدریج بر آبادانی اطراف آن افزوده گشت تا جای که بر اثر گستردگی، آبادانیهای سناباد و نوغان را در خود ضمیمه کرد و به صورت شهری آباد و بزرگ درآمد که آن را مشهدالرضا (علیهالسلام) خواندند (یعنی مکان شهادت امام رضا علیهالسلام) و به مرور این نام در کلمهی مشهد خلاصه شد. هماکنون مشهد اولین و بزرگترین کلان شهر مذهبی ایران و دومین کلان شهر مذهبی جهان بعد از
مکه معظمه و دومین کلان شهر ایران بعد از تهران است.
یکی از اماکن متبرکه مشهوره مشهد مقبره خواجه ربیع بن خثیم است که از
زهاد ثمانیه بوده و از مشاهیر
تابعین می باشد.
ربیع بن خثیم از
اصحاب پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) بوده که در آغاز
خلافت حضرت علی (علیهالسّلام) والی
قزوین بوده است. سال درگذشت او را ۶۱ تا ۶۳ قمری نوشته اند. ابو یزید، رَبیع بن خُثَیم (یا خیثم) ثَوْرى، از یاران
عبد الله بن مسعود و به
زهد، شُهره بود.
او را یکى از هشت زاهد مشهور اوائل اسلام به شمار آوردهاند.
زهاد ثمانیه عبارتنداز:
۱. ربیع بن خثیم؛
۲.
هرم بن حیان؛
۳.
اویس قرنی؛
۴.
عامر بن عبدقیس؛
۵.
ابومسلم خولانی؛
۶.
مسروق بن اجدع؛
۷.
اسود بن یزید نخعی؛
۸.
حسن بصری.
کشّی از «علی بن محمد بن قُتَیبه» روایت میکند که: وقتی از
فضل بن شاذان از «زهاد هشتگانه» پرسیده شد؛ او ربیع بن خثیم را از جمله مقرّبان اصحاب امام علی (علیهالسّلام) و زهاد و پرهیزکاران زمان خویش به شمار برد.
او هنگام
جنگ صِفّین، با گروهى از قاریان به محضر امام على (علیهالسّلام) آمد و گفت: ما با وجود شناخت
فضل و برترى تو، با این حال؛ در جنگ با
معاویه تردید داریم و از طرفی تو و مسلمانان، از جنگ با مشرکان، بى نیاز نیستید. پس ما را به یکى از این مرزها بگمار تا در آنجا بجنگیم. امام على (علیهالسّلام) هم او را به فرماندهى گروهى از قاریان گماشت و آنها را به اطراف قزوین و
ری، فرستاد.
در این ماجرا ربیع بن خثیم گرچه از امام علی (علیهالسّلام) که محور حق بود کاملاً جدا نشد، و در جای دیگری به انجام وظیفه پرداخت، اما همین مقدار تردید در برابر امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نیز سزاوار نبود. اما به هر حال برخى از رجالیان او را ستودهاند. روایتی نقل می کند که حضرت امام رضا علیه السلام فرموده اند: «لم یجرنی الی هذه الناحیه الا شوق زیارته».
تاریخ احداث آرامگاه اولیه خواجه ربیع مشخص نیست، اما نوشتههای تاریخ نویسان بیشتر معرف بنیان بنای فعلی در عصر صفوی است که در سال ۱۰۳۱ق به امر شاه
عباس صفوی و به دست الغالرضوی خادم ساخته شده است. بر روی قبر ضریحی مجلل قرار گرفته و دیوارهای بقعه با کاشیکاریهای معرق و ممتاز و گچبریهای زیبا
تزیین گردیده است. همچنین کتیبههای خوش نقش با زمینه لاجوردی که با خط سفید و به قلم زیبای علیرضا
عباسی خطاط معروف عصر صفوی مرقم گردیده به آن
زینت بخشیده است. در بالای یکی از این کتیبهها نوشته شده: قال الرضا (علیهالسّلام): «ما حصل لی من القدوم بخراسان الزیاره ربیع بن خثیم». این بنا در انتهای خیابان خواجه ربیع مشهد، در میان باغی بزرگ و با صفا واقع شده و متعلق به دوره
صفویه است. بنای این بقعه به درخواست
شیخ بهایی عارف و
شاعر نامدار ایرانی و به دستور شاه
عباس صفوی ساخته شده است.
اباصلت هروی یکی از اصحاب خاص علی بن موسی الرضا(علیهالسّلام) و خادم و محرم اسرار آن حضرت بود. او در
مدینه منوره متولد گردید و در آنجا
رشد نمود. وی برای به دست آوردن
احادیث و سخنان گهربار
اهل بیت پیامبر(صلیاللهعلیهوالهوسلّم) مسافرتهای زیادی نمود. گاهی در
بغداد و
حجاز، و
کوفه و
یمن و مدتی در نیشابور و دیگر شهرهای خراسان بسر برد. او در
علم حدیث مقامی بلند و ارجمند پیدا کرد.
اباصلت هروی در نزد تمام رجال شناسان
شیعه، و اکثر علمای
اهل سنت مورد
وثوق می باشد و
روایات وی را با اطمینان خاطرمی پذیرند.
نجاشی میگوید: عبدالسلام بن صالح، ابوالصلت هروی راوی احادیثی از امام رضا (علیهالسّلام) است. وی از ثقات به شمار می رود و کتابی درباره
رحلت امام رضا (علیهالسّلام)تالیف نموده است.
کشی میگوید: ابوصلت دارای احادیثی منقح و
صحیح میباشد و ما دیدیم که او
حدیث میشنود و به
تشیع بسیار علاقمند است. هیچگاه
دروغ از او مشاهده نشد.
علامه حلی، وی را از راویان امام رضا(علیهالسّلام) و مورد اطمینان میداند و احادیث وی را صحیح میشمارد .
اباصلت هروی به
علت این که با اهل سنت نیز معاشرت داشت و از آنها روایت نقل می کرد، برای بعضی این اشتباه پیش آمد که او را
عامی و از اهل سنت معرفی کردند.
مرحوم
شیخ طوسی، می گوید: «ابوالصلت خراسانی هروی، عامی است و از اصحاب امام رضا (علیهالسّلام) می باشد و بکربن صالح از وی روایت نقل کرده است.»
مرحوم شیخ حر عاملی می گوید:
شهید ثانی چنین نقل کرده است که برای مرحوم شیخ طوسی اشتباهی رخ داده و اباصلت را به علت اختلاط با اهل سنت، عامی معرفی کرده است. مرحوم
شیخ صدوق در
عیون اخبارالرضا روایاتی از وی نقل کرده است که دلیل بر صحت
اعتقاد و تشیع وی می باشد.
اباصلت هروی، با عمری پربرکت در نشر احادیث اهل بیت پیغمبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)و بحث و
مناظره با منکرین
دین و مخالفین و خدمتگذاری سالهایی از عمرش به حضرت امام رضا (علیهالسّلام) درسال ۲۳۲ یا۲۳۶ ه .ق دار فانی را وداع گفت. آنچه مسلم است، اندکی قبل از وفات در نیشابور بوده است. امادر کجا
وفات یافته و در کجا
مدفون گردیده در کتب تاریخ و حدیث از آن ذکری نیست.
در حومه شهر مقدس مشهد در کنار جاده سنگ بست مزاری است که می گویند قبر اباصلت می باشد و مردم او را در آنجا
زیارت می کنند. ولی در آن مزار هیچ گونه اثر و نشانهای که ثابت کند این مزار متعلق به ابوصلت است وجود ندارد.
سنگ و لوحی هم دراثبات این مطلب در آنجا نمیباشد . البته خود این
شهرت تاریخی می تواند قرینه ای بر این موضوع باشد. این بنا در جنوب شرقی و در ۱۴ کیلومتری این شهر واقع است. بنای اصلی بقعه چهار ضلعی است و از هر سو به وسیله چهار در به بیرون مرتبط می شود. تزئینات کاشی هفت رنگ، دو رواق مستطیلی شکل و آینه کاریهای این بنا زیبا و دیدنی است.
بنای آرامگاه منسوب به
ابوحبیب هرثمه بن اعین مشهور به «خواجه مراد» از اصحاب خاص حضرت علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام) در ۱۲ کیلومتری شرق مشهد از سمت راست جاده فریمان در دامنه
کوه واقع گردیده است. با استناد به کتب معتبر
شیعه نظیر
معاجن الائمه (باب هشتم)،
تحفه المجالس،
تحفه الاحباب،
سفینه البحار،
نور الابصار و... چنین
استنباط میگردد، هرثمه بن اعین از
محبت کامل و
اخلاص شایستهای نسبت به امام هشتم (علیهالسّلام) برخوردار بوده است، همچنین
علامه مامقانی مولف
تنقیح المقال فی علم الرجال مینویسد: به رغم این که وی راوی چگونگی شهادت حضرت رضا (علیهالسّلام) بود، در زمره شیعیان پاکباخته آن امام بزرگوار به شمار میآمد که با همین
اعتقاد و تفکر شیعی جان خود را از دست داد و در سال ۲۱۰ ه.ق به شهادت رسید. برخی منابع وی را از سرداران مأمون معرفی مینمایند که از مدینه تا توس حضرت رضا (علیهالسّلام) را همراهی کرد و پس از شهادت آن امام اقدام به افشاگری علیه مأمون نمود. گویا تا سال ۱۳۰۰ه.ق، بنای قابل توجهی بر فراز مدفن هرثمه بن اعین وجود نداشته زیرا مولف
مرات السفر در عصر
قاجار تنها به ابنیه مجاور آن مانند
ایوان طرق و مزار خواجه اباصلت هروی در همان حدود اشاره کرده است. بنای آرامگاه شامل گنبد خانهای به طول و عرض۳۰×۴×۴ متر با گلدستههای کم ارتفاع مزین به کاشیکاری و
ایوان بوده است که در تغییر و تحولات امروزی بنایی جدیدالاحداث جای آن را گرفته و تسهیلاتی از جمله اتاقهای اقامت و زائرسرا، رستوران، فضای اداری، پارکینگ و بازارچه برای زائرین و مجاوران ایجاد نمودهاند. این بنا در ۱۲ کیلومتری جنوب شرقی مشهد، در دامنه کوه و در کنار
چشمه آبی قرار دارد. بنا شامل تعدادی اتاق، گنبد و دو
مناره است. در داخل اتاق اصلی آینه کاری های زیبایی دیده می شود.
این
مقبره متعلق به
محمد عارف عباسی، از عرفای بزرگ قرن دهم هجری است و در شمال شرقی مجموعه حرم مقدس حضرت رضا (علیهالسّلام) قرار دارد. بنای مزبور چهار ضلعی بوده و دارای گنبد پیازی شکل و
ایوان آجری زیبا است. در داخل بقعه بر سقف ها بقایای نقاشی هایی از دوران صفویه وجود دارد. بنا با کاشیهای ساده فیروزهای رنگ تزئین شده است. تاریخ ساخت بنا مربوط به سال ۹۸۵ قمری میباشد.
نماى خارجى بنا به ایجاد طاقنماهاى تیزهدار آجرى و پشتبغلهاى کاشى و قابهاى مستطیل تزئینى بر فراز آنها، در عین سادگى، منظرهاى زیبا دارد. سطح گنبد پیازى شکل فراز بنا که بر روى گردنى استوانهاى شکل استوار شده، داراى پوشش سادهاى از کاشى فیروزهاى است. شکل کلى بنا و بازماندههاى نقاشىهاى درون آن، بنا را اثرى از دوران صفوى معرفى مىکند.
شخصیت به خاک سپرده شده در این بقعه، با توجه به نوشته سنگ مزارش، «محمد عارف
عباسی»، از عرفاى
سلسله ذهبیه است. لقب «پالاندوز» از این رو به او داده شده که براى گذران زندگى خود، با وجود مقام والایى که نزد مردم داشته، به کار پالاندوزى اشتغال داشته است. از این شخصیت،
قرآن هفتسورهاى در دست است که به خط خوش
ثلث نوشته شده است و حکایت از توانایى او در کار خطاطى دارد.
بنای تاریخی-مذهبی موسوم به گنبد خشتی در یکی از گذرگاهای قدیمی مشهد منشعب از میدان طبرسی به نام چهار سوق نوغان قرار دارد. این بنا مدفن امیرسلطان غیاث الدین محمد بن امر طاهرالموسی از
سادات مشهور
موسوی شهر مشهد است که نسب شریفش با هفده واسطه با
امام موسی بن جعفر (علیهالسّلام) میرسد. بر روی سنگ مزارش این چنین کتیبه شده : مرتضی،اعظم سلطان النقباء،غیاث الدنیا و الدین،امیر سلطان محمد بن سلطان النقباء بدر المله والدین طاهر... و در ادامه تاریخ وفاتش
ماه رمضان المبارک سال ۸۳۲ه.ق آمده است. جایگاه اجداد وی بسیار متعالی و اشخاص ذی نفوذی بودهاند به نحوی که در سده پنجم تا نهم هجری اداره اصلی حرم حضرت رضا را به عهده داشتند به همین علت نام آنها بر روی اغلب اشیای تاریخی آستان قدس رضوی مانند کاشی های سنجری، سنگاب خوارزمشاهی، در مسجد بالا سر کتیبه شده است. ایشان در قرون هفتم تا نهم هجری نقیب سادات شهر مشهد و در سده نهم تا یازدهم هجری از جمله بزرگان این شهر بوده اند. گویا بنایی که بر مزار وی ساخته ساخته شده همزمان با وفاتش در زمان
سلطنت شاهرخ تیموری بوده است. بنابراین قدیمیترین بنای مشهد پس از حرم مطهر برجای مانده از سادات موسوی است. وجه تسمیه بنا به گنبد خشتی نیز به دلیل آجری یا خشتی بودن آن بوده است. این بقعه از نظر معماری مشتمل بر دو بخش مهم پیوسته است که شامل فضای زیر گنبد به صورت چهارشاه نشین و هشتی ورودی می باشد. بنا بر شواهد بنیان اولیه این بنا در
دوره تیموری صورت گرفته و در عصر صفوی و قاجار نیز تکمیل و تزئین شده است. فضای ورودی بنا از ضلع جنوبی آن وارد رواقی چهار ضلعی می شود و سپس به محوطه اصلی، با چهار شاه نشین منتهی میگردد. در زمان احداث بنا
سوره ملک با خط خوش ثلث در زیر پوشش داخلی،کتیبه شده،لبههای چهار
ایوان نیز با
سوره واقعه به قلم شیوای ریحان آراسته گردیده است. بنابر شواهد، گنبد خشتی در زمان
قاجار مرمت و فضای داخلی آن با نقاشی و کتیبه مزین شده است.
از مقابر معروف مشهد آرامگاه
شیخ طبرسی است. ابوعلی فضل ابن الحسن بن الفضل الطبرسی مشهدی صاحب کتاب نفیس تفسیر مجمع البیان است که در نیمه
ذی القعده سال ۵۳۴ از تألیف آن فراغت یافت. ابوعلی طبرسی صاحب کتاب
مکارم الاخلاق است و فرزندش ابوالفضل علی بن الحسن طبرسی صاحب کتاب
مشکلات الانوار است. صاحب روضات از صاحب ریاض نقل می کند که
شیخ طبرسی را سکتهای عارض شد، مردم گمان کردند فوت کرده او را
غسل دادند و
کفن نموده،
دفن کردند. در میان قبر به حال آمده اما دید راه فرار ندارد
نذر کرد که اگر از محبس قبر نجات یابد کتابی در
تفسیر قرآن مجید بنویسد، اتفاقا نباشی به قصد
سرقت کفن قبر را گشود همین که روی قبر را باز کرد. شیخ
دست آن
مرد را گرفت نباش مضطرب و متحیر شد. شیخ گفت: نترس من
زنده هستم،
سکته کرده بودم به
خیال آن که از
دنیا رفته ام مرا دفن کردند و اکنون از غایت ضعف و نقاهت قادر به بیرون آمدن نیستم. مرا به خانه ببر نباش او را به خانه برد شیخ
انعام و اکران فراوان به او نمود و پس از این واقعه سالها زنده بود تا کتاب مجمع البیان را نوشت و پس از اتمام آن درگذشت. وفاتش
عید اضحی سال ۴۴۸ رخ داد و
جنازه او را از سبزهوار به مشهد انتقال دادند و در قبرستان قتلگاه دفن کردند.
آرامگاه
شیخ حر عاملی در کنار مدرسه میرزا جعفر است. شیخ محدث فقیه محمد بن حسن بن علی بن محمد بن حسین الحر العاملی صاحب کتاب نفیس وسایل الشیعه و جواهر السنیه از احفاد
حر بن یزید ریاحی (رضواناللهعلیه) می باشد. تولدش
شب جمعه ۷ ماه
رجب سال ۱۰۳۳ در سر قریه مشغر جبل عاملی و وفاتش ۲۱
رمضان سال ۱۱۰۴ در مشهد رضوی مدفنش مقابل حرم مقدس حضرت
امام رضا (علیهالسلام) است. شیخ حر عاملی به
اصفهان آمد و مانند
شیخ بهائی و علماء مورد علاقه شاه
عباس و سایر سلاطین صفوی قرار گرفت و پس از مدتی از اصفهان به مشهد مشرف شده و ۲۶ سال در آن آستان ملک پاسبان به سمت شیخ الاسلامی مدرس رسمی و
مفتی علی الاطلاق بوده و به نقل فاضل بسطامی در فردوس التواریخ منزل شیخ حر عاملی در محله سر حوضان بوده است. قبر شیخ حر عاملی و قبر فرزندش شیخ محمدرضا بن شیخ محمد حر عاملی متوفی شب شنبه دهم
شعبان سال ۱۱۱۰ در یک غرفه بوده است که هم اکنون در
ایوان جنب مدرسه میرزا جعفر قرار گرفته است.
شیخ بهائی متولد ۴شنبه، ۱۷
ذی الحجه سال ۹۵۳ در شهر
بعلبک از مفاخر
اسلام و عالم تشیع است از
فلاسفه و قهرمانان دانشگاه اسلام است؛ وی در بیشتر علوم زمانه دستی داشته است. وی پس از هجرت به ایران به همراه پدر در اصفهان سکنی گزید و پس از عمری تلاش و مجاهده علمی در ۱۲
شوال سال ۱۰۳۱ در همانجا درگذشت. جنازه مقدسش را به مشهد مقدس رضوی انتقال دادند و در سرای شخصی وی دفن کردند مدت عمر آن جناب هفتاد و هفت سال و نه ماه و چهارده روز بوده است.
روستای گلستان واقع در ۴ کیلومتری شهر طرقبه علاوه بر جاذبههای طبیعی و ییلاقی دارای جایگاه مذهبی بوده و آستان متبرکه امامزادگان سید ناصر و سید یاسر (علیهما السلام) در ابتدای ورودی به این روستای زیبا قرار دارد. بنا بر متون کهن از جمله
کنز الانساب به قلم سید مرتضی، این امام زادگان از برادران بلاواسطه امام رضا (علیهالسّلام) میباشند. یادگارهایی از
سلاله پاک رسولالله (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) که پس از عزیمت آن امام همام به خراسان به همراه
انصار و برادران خود به این سرزمین به ویژه توس
هجرت نمودند. این مکان مقدس جایگاهی است که نسیم
ولایت و
امامت روح عاشقان را نوازش میدهد و زبانها به بیان
عشق و ارادت امامزادگان به نجوا در میآ ید و در زمره مکانهایی است که به سبب خاکسپاری اولیاء خدا، به آن بزرگواران انتساب یافته و همواره از مزیتهای معنوی و ارزشهای خاص برخوردار میباشد.
به درستی روشن نیست اولین بنای بقعه بر مزار امامزادگان سید یاسر و سید ناصر (علیهما السلام) در چه زمانی و در کدام دوران اسلامی بنیان شده است. گویا تا سال ۱۳۴۲ش محل مزار منحصر به بقعهای گلین بوده که به همت خیرین به تدریج متحول گردید و اکنون این آستان متبرکه مشتمل بر بنایی جدید الاحداث با نمای امروزی آراسته به کاشیهای معرق است که در میان فضای داخلی دو ضریح فلزی بسیار زیبا بر روی مضجع شریف امامزادگان نصب گردیده است. اخیراً این مکان با افزایش فضاهای گوناگون توسعه و گسترش بسیاری یافته است. این مکان در حال حاضر علاوه بر زائرین ایرانی، پذیرای مسافران از کشورهای عربی حاشیه
خلیج فارس بوده و یکی از اماکن زیارتی – مذهبی مهم شهر مشهد به شمار میآید.
بقعه امام زاده سید عبدالعزیز در فاصله ۳۴ کیلومتری جنوب غربی مشهد و در بخش احمدآباد، روستای دهسرخ قرار گرفته و بنا بر روایات مدفن امام زاده عبدالعزیز برادرزاده امام رضا (علیهالسّلام) می باشد و احتمالا بقعه کنونی در عصر قاجار بنیان نهاده شده است.
با عبور از سنگفرشهای معابر و گذرهای روستای دهسرخ، در ضلع شمالی بنایی جلبنظر مینماید که در میان اهالی و مناطق مجاور به بقعه سید عبدالعزیز بن موسی بن جعفر (علیهالسّلام)
برادرزاده حضرت رضا (علیهالسّلام) مشهور است. از بنای اولیه این مکان شواهدی مکتوب در دست نیست، اما بقعه فعلی در دوره قاجار بنیان گرفته است. این بنا با نمای شش وجهی و گنبدی بر فراز آن فضای معنوی خاصی را برای این روستا ایجاد نموده و در سالهای اخیر با احداث حسینیهای متصل به آرامگاه بر وسعت آن افزوده شده است. در میان گنبدخانه نیز مضجع شریف آن بزرگوار و محصور در ضریحی فلزی است.
روستای دهسرخ علاوه بر بقعه سید عبدالعزیز (علیهالسّلام) دارای دو نشانه متبرک از
هجرت تاریخی - سیاسی حضرت علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام) از مدینه به مرو و کرامات آن موسوم به تخت امام و چشمه امام میباشد.
در باور اهالی دهسرخ، تخت امام همان مکانی است که حضرت رضا (علیهالسّلام) با یاران خود در آن جا
نماز به پای داشتند و از
کرامات آن امام قطعه زمینی که بر روی آن ایستاده بودند
حرکت کرده و به صورت پشتهای برجسته از زمینهای اطراف متمایز گردیده است. تخت امام زمینی است به مساحت تقریبی ۶۰۰ مترمربع که در فاصله چند قدمی از چشمه امام قرار دارد. در ورودی این مکان اشعاری به چشم میخورد که مضمون آن اشاره به چگونگی ورورد حضرت به روستای دهسرخ دارد. از طرفی در فصل بهار و تابستان این مکان جایگاهی متبرک برای اجرای مراسم مذهبی یا تعزیهخوانی و توزیع غذای نذری است.
مولف
منتهی الامال و بعضی منابع معتبر شیعه درباره کیفیت ظهور چشمه امام در دهسرخ از عبدالسلام بن هروی
روایت نمودهاند، حضرت رضا (علیهالسّلام) در راه توس به قریهالحمراء (دهسرخ) رسید. یاران همراه امام عرض کردند یابن رسولالله
آفتاب وقت
ظهر را نشان میدهد آیا نماز به جای نمیآورید، حضرت زمانی که خواستند
وضو بگیرند با دستان مبارک
زمین را حفر نمودند و در این حال
آب زلالی از زمین جوشیدن گرفت و تا به امروز اثرش باقیمانده است. مردم معتقدند آب این چشمه شفابخش است.
این بقعه متبرکه در جاده مشهد - سرخس به فاصله ۵۵ کیلومتری از شهر مشهد و یک کیلومتری از روستای میامی قرار گرفته است. وی از فرزندان و نوادگان
امام زین العابدین (علیهالسّلام) است که در سال ۱۲۵ قمری به شهادت رسیده است. این آستان متبرکه همه روزه پذیرای گردشگران مذهبی است. این آستانه متبرکه و مکان زیارتی در فاصله حدود ۵۰ کیلومتری شمال شرقی شهر مشهد و در یک کیلومتری روستای میامی در بخش در بخش رضویه قرار دارد. مدفون در این مکان امام زاده یحییبن حسین بن زید یکی از فرزندان
زید بن علی بن حسین میباشد. وی که حسین نام داشته دارای چندین فرزند بوده که یکی از انها به نام یحیی با کنیه ابوالحسن شناخته می شد. بنای مزبور مشتمل بر رواقی چهار ضلعی، گنبد فیروزه ای رنگ دو پوسته، مناره های طرفین ورودی و کتیبه ای سنگی بر سر در آن به تاریخ ۹۳۷ق است. بنای مزبور مقارن با سال های اولیه حکمرانی
شاه طهماسب صفوی بنیان گرفته است به استناد مضمون
کتیبه هویت صاحب
مزار در زمان ساخت مقبره برادر زاده یحیی بن زید تصور شده اما ارادتمندان این آستانه میامی را آرامگاه یحیی بن زید می پندارند. بنابر تواریخ موجود یحیی بن زید هم ظاهرا در سال ۲۰۷یا ۲۰۹ق در
بغداد دارفانی را وداع گفته است.
از دیگر مکانهای مذهبی و زیارتی مشهد میتوان مزار سید عبادالله الصالحین، آرامگاه امامزاده سید محمد علوی، آرامگاه امامزاده سید نورالله، بقعه خواجه شیخ محمد زمان، بنای امامزادگان هاشم و محتشم و بیبیصنوبر و میرسبحان را نام برد.
به
دلیل وسعت استان و تنوع جلوههای زیبای طبیعی و تاریخی شهرستان مشهد، ذکر تمامی اماکن تاریخی در اینجا مقدور نمیباشد؛ به همین مناسبت تنها به ذکر مهمترین آثار تاریخی شهر اکتفا میشود.
این
موزه در
سال ۱۳۲۴ هجری قمری افتتاح شده و از غنیترین موزه های
ایران محسوب میشود. موزه مرکزی در ضلع شمال شرقی صحن
امام خمینی (رحمهاللهعلیه) قرار دارد و مجموعهای از سکههای بی نظیر از دورههای مختلف تاریخی، اشیای عتیقه
مسی، سنگی،
طلایی، مفرغی و... در آن نگهداری میشود. همچنین چندین
کتیبه تاریخی و نسخ ارزشمند تاریخی دیگر در معرض دید بازدید کنندگان قرار دارد. امروزه اشیاء نفیس و گرانبهای این مکان منحصرا در یازده مورد جداگانه به نمایش در آمده است.
منصور بن حسن ملقب به
ابوالقاسم فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری در پاژ به
دنیا آمد. گویند وی از نجیبزادگان
توس و از طبقه دهقانان بود. فردوسی چهل ساله بود که کار هزار بیت سروده دقیقی توسی را دنبال نمود. وی نظم داستانهای ملی را آغاز و آن را با شصت هزار بیت به اتمام رساند. در ۶۵ سالگی زمینه ارتباطش با
سلطان محمود فراهم آمد اما این رابطه حسنه چند سال بیشتر دوام نیافت. سرانجام فردوسی سال های پایانی عمر خود را در بینوایی بسر برد تا اینکه به سال ۴۱۱ و بنا به قولی ۴۱۶ قمری در توس درگذشت. بنای فعلی آرامگاه وی پس از یک سلسله تحولات معماری با زیر بنای ۹۴۵ متر مربع در سال ۱۳۴۵ ساخته شده است.
آرامگاه فردوسی بنایی است که در سال ۱۳۱۳ همزمان با جشن هزاره فردوسی در توس نزدیک مشهد به یاد ابوالقاسم فردوسی افتتاح شد. مجموعه فرهنگی باغ آرامگاه فردوسی در فاصله بیست کیلومتری شهر مشهد به طرف قوچان راه دو طرفه میشود و یکی از این راهها در جهت شمال به وسیله بلواری به نام پردیس به طول ۷ کیلومتر به
باغ آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی میرسد در مسیر و پیش از رسیدن به آرامگاه
حکیم فردوسی از کنار شهر تاریخی «تابران» زادگاه
محمد غزالی عبور میکنید و پس از آن از کنار بقعه تاریخی هارونیه گذر خواهید کرد. میتوانید با گذر از ضلع شرقی باغ و آرامگاه حکیم و طی ۲۸ کیلومتر مسافت در جاده آسفالتهای که نهایتا به جاده فعلی مشهد - کلات نادری ختم میشود به روستای «پاژ» زادگاه حکیم فرزانه توس برسید این روستا در حال حاضر بسیار
محقر و مخروبه است و از سوی تازیان «فاز» نامیده میشود. بنا بر شواهد باستان شناسی این منطقه توس تاریخی است که در دوره اساطیری به دست توس پهلوان ایرانی بنا گذاشته شد. سراینده حماسههای بزرگ ایران نیز در همین نقطه به
خاک سپرده شد. در سال ۱۳۰۳ همزمان با برپایی جشن هزاره فردوسی قرار شد تا آرامگاه فردوسی به همت انجمن آثار ملی ساخته شود. همچنین امروز
مهدی اخوان ثالث (م.امید) شاعر و مبارز
میهن دوست خراسانی از سال ۱۳۶۹ به دست مردم و فرهیختگان خراسانی پس از
طواف به دور آرامگاه
دانشمند فرزانه پردیسی توسی در کنار ایشان آرمیده است.
آرامگاه نادرشاه بنایی است در مجموعه باغ موزه نادری در شهر مشهد که به یادبود
نادرشاه افشار در سال ۱۳۴۲ خورشیدی توسط هوشنگ سیحون طراحی و ساخته شدهاست. نادر شاه افشار اولین پادشاه از سلسله
افشاریان است که در زمان خود با رشادت و پایمردی،
ایران را از انحطاط صفویان و تسلط افغانها نجات بخشید. اما به خاطر تندخوئیهایی که در آخر عمر دچار شده بود، در سال ۱۱۶۰ قمری به دست سرداران خود کشته شد. او که در زمان حیات برای خود آرامگاهی شبیه به
تاج محل هندوستان تدارک دیده بود، اما نتوانست آن را به پایان برساند. این آرامگاه کوچک در سال ۱۱۴۵ هجری قمری در مجاور چهارباغ شاهی و روبروی حرم امام ضا (علیهالسّلام) از
خشت و
گل ساخته شد.
قوام السلطنه در اواخر عهد
قاجار (۱۲۹۶ خورشیدی) در محل یکی از مقابر ویران شده نادری، آرامگاه جدیدی برای وی ساخت و استخوانهای او را از تهران به مقبره مزبور حمل کردند. بنای جدید که در محل فعلی آرامگاه وی قرار داشت مدتی بر پا بود تا این که انجمن آثار ملی ایران در سال ۱۳۳۵ خورشیدی درصدد بر آمد آرامگاهی مناسبِ شأن نادرشاه برای وی در همان محل
مقبره ساخته قوام السلطنه ساخته شود. این کار از سال ۱۳۳۶ شروع و در سال ۱۳۴۲ به پایان رسید. ساختمان جدید آرامگاه نادر شاه افشار در
تاریخ ۱۲
فرودین ماه سال ۱۳۴۲ به همت انجمن آثار ملی ایران در باغ نادری بازگشایی شد. بنای کنونی آرامگاه نادر در سال ۱۳۴۰ شمسی به اتمام رسید. این بنا مشتمل بر اتاق آرامگاه، تالار موزه، راهرو ها، تالار پذیرایی،
باغ و جویهای سنگی و آب نماهای زیبا است. مجسمه مفرغی نادر سوار بر
اسب، با طراحی ابوالحسن صدیقی، هنرمند معاصر ایرانی ساخته شده که ریختهگری آن در
ایتالیا انجام و هم اکنون متصل به آرامگاه است.
تنها اثر بر جای مانده از توس قدیم بنای آجری است معروف به گنبد هارونیه که در دهههای اخیر به همت انجمن آثار ملی و میراث فرهنگی خراسان مرمت و باز سازی شده است مردم این بنا را
زندان هارونیه مینامند و در متون و سفرنامهها از آن مسجد توس آرامگاه و
خانقاه غزالی نام برده شده است تحقیقات اخیر نشان داده که هارونیه صرفا آرامگاه یا خانقاهی است گه در سده های هفتم یا هشتم هجری هم پهلو با یک بنای مذهبی دیگر و بر روی خرابههای ابنیه کهن ساخته شده است این بنا مشتمل بر یک فضای وسیع مربع گنبددار به ارتفاع حدود ۲۵ متر و وسعت ۱۲•۱۲ متر است در انتهای بنا سه
حجره با اتاقک با تزئیناتی شامل گچبری قرار دارند تزدینات خارجی آن منحصر به قابهای عمودی وستون نماهای طرفین ورودی می باشد.
این مکان تاریخی در حدود ۶۰۰ متری از آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی قرار گرفته و منحصرا
خانقاه و یا مقبرهای است که در سده هشتم هجری بر روی بنا های کهن شهر تابران بنیاد گردیده است. در کنار این بنا
سنگ سیاهی به عنوان یادبود محمد غزالی از عرفای سده پنجم و ششم هجری دیده میشود.
این بنا در میان میدانی به همین نام در خیابان
آخوند خراسانی واقع گردیده است و در وسط میدانی به همین نام واقع شده است. وجه تسمیه بنا گنبد مزین به کاشی کاری فیروزه ای متمایل به سبز آن می باشد. پلان گنبد سبز ۸ ضلعی و دارای ۴
ایوان است. علاوه بر
ایوان و طاق نماها، کاشی کاری زیبای آن به بقعه جلوه خاص بخشیده است. گنبد سبز، مدفن شیخ محمد مومن عارف می باشد که احتمالا در سال ۱۰۳۶ قمری بنیان و در سال های ۱۰۵۵ و ۱۰۵۸ تکمیل و تزئین شده است.
بقعه مزبور پیش از این با نمای ساده در بدنه و گنبد، در میان قبرستانی از دوره صفویه به نام میر هوا قرار گرفته بود. بعدها به وسیله دیوارکشی محصور گردیده و پیرامون آن محوطه سازی شده است. با توسعه شهر مشهد و خیابان کشیها ،الحاقات از اطراف بنا برچیده شده و میان میدانی قرار گرفته است. نمای این بنا در سال ۱۳۵۳ ش کاشیکاری شده و مرمتهایی در درون آن نیز انجام گردیده است. فضای داخلی بقعه دارای کتیبهای است با مضمون
صلوات کبیره و حدیثی از
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) که در پایان آن ، نام راقم این سطور با عبارت (نمقفه حسین بن محمد المشهدی) و تاریخ ۱۰۵۸ ق دیده میشود.
روستای پاژ در پانزده کیلومتری شمال شهر مشهد در تقاطع جاده کارده به کلات نادری واقع شده است به استناد متون تاریخی و ادبی بر جای مانده این روستا زادگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی است بطوریکه نگاشتهاند حکیم حماسه سرای ایران در سال ۳۲۹ یا ۳۳۰ هجری قمری در همین روستا
چشم به
جهان گشود و در سن ۳۰ سالگی
نظم شاهنامه را آغاز و پس از مصرف ۳۵ سال اشعار حماسی خود را بنام شاهنامه به پایان رسانید و به روایت مشهور سال ۴۱۶ ه. ق به دیار باقی شتافت روستای فعلی پاژ دااری ۸۰۰ هکتار مساحت است که از مجموع آن حدوداً ۴ هکتار به بخش مسکونی اختصاص یافته است، بخشی از فضای مسکونی روستا در میان آن و بقیه بر وری تپهای موسوم به قلعه بلند مکانیکه بنظر میرسد در گذشته محل اصلی و هسته مرکزی دهکده پاژ بوده قار دارد زیرا پیرامون آن تا چندی قبل خندقی وجود داشت که جهت ممانعت از پیشروی مهاجمین آن را پر از آب میتمودهاند بجز تپه موجود در فاصله تقریبی پانصد متر از پشته اولیه بلنددیگری نمایان است که در نزد اهالی به قلعه کهنه پاژ معروف است سفالهای رنگارنگ و لعابدار پارکنده بر روی این بلندی نشانه ای از تداوم مدنیت پاژ در سدهای اولیه بعد از
اسلام تا
قرن نهم و دهم هجری است.
مقبره امیر غیاث الدین ملکشاه معروف به
مسجد ۷۲ تن در بازار بزرگ واقع شده، از بنا های قرن نهم هجری قمری و مشتمل بر فضای چهار طاقی گنبد دو پوش، دو
مناره و یک
ایوان است. بنای کنونی ابتدا مقبرهای بوده که امیر غیاث الدین بین سال های ۸۰۷ تا ۸۱۷ برای خود بنا کرده و در دوره های بعد به
مسجد تبدیل شده است. در حال حاضر این اثر تاریخی به
مسجد ۷۲ تن معروف است. از دیگر اماکن تاریخی مشهد میتوان به باغ خونی، حمام مهدی قلی بیک (حمام شاه)، خانه ملک و ... اشاره نمود.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «شهرستان مشهد»، بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه.