• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سید برهان‌محقق‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بُرْهان‌ِمُحَقَّق‌، سید برهان ‌الدین ‌محقق ‌حسینی ‌ترمذی ‌د ح‌ق‌/ ۲۴۴م‌، از صوفیان ‌مشهور و از جملة پیران ‌مولانا جلال ‌الدین ‌محمد بلخی‌ است.



او در میان ‌مردم ‌خراسان ‌به‌ « سید سِرّدان‌ » شهرت ‌داشته ‌است‌. این‌ شهرت ‌به ‌اعتبار فراست ‌و اشراف ‌برهان‌محقق‌ بر ضمایر و خواطر مردم‌ بوده‌ است.
[۱] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۲] فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۶۵، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۳] عبدالرحمان جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۸، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
بنابراین‌، گفتة آنان ‌که‌ سبب‌ این ‌شهرت ‌را پیشگویی‌ برهان‌محقق ‌از آشنایی ‌ شمس‌تبریزی ‌با مولانا دانسته‌اند، درست‌ نمی‌نماید. مولانا و سلطان‌ ولد از او به ‌صورتهای‌ سید برهان‌الدین‌محقق‌، برهان‌محقق‌، و گاه‌ به‌ مناسبت ‌ضرورتهای ‌ شاعرانه ‌، برهان ‌و برهان‌ِ دین‌ هم ‌یاد کرده‌اند.
[۴] مولوي، مكتوبات‌، ص۸، به‌ كوشش‌ توفيق‌ هاشم‌پور سبحانى‌، تهران‌، ۳۷۱ش.‌
[۵] مولوي‌، فيه‌ ما فيه‌، ص۶، به‌ كوشش‌ بديع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
[۶] مولوي‌، فيه‌ ما فيه‌، ص۱۱، به‌ كوشش‌ بديع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
[۷] مولوي، مثنوي‌ معنوي‌، دفتر، بیت‌۳۲۰، به‌ كوشش‌ نيكلسن‌، ليدن‌، ۹۳۳م‌.
[۸] بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۳۹، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
[۹] بهاءالدين ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوي‌ ولدي‌، ص۷۹، به‌ كوشش‌ جلال‌ همايى‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
[۱۰] بهاءالدين ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوي‌ ولدي‌، ص۹۴، به‌ كوشش‌ جلال‌ همايى‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.



برهان‌محقق ‌از ساداتحسینی ‌ترمذ بوده‌ است ‌و از او با القاب‌ « فخر آل‌یاسین‌ » و « سید اقطاب‌ » نام‌ برده‌اند.
[۱۱] عبدالرحمان جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۸، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
[۱۲] حافظ حسین‌ بن‌ کربلایی‌، روضات‌ الجنان‌، به‌ کوشش‌ جعفر سلطان‌ القرائی‌، تهران‌، ۳۴۹ش‌.
[۱۳] حسین خوارزمی‌، جواهرالاسرار، ج۱، ص۲۶، به‌ کوشش‌ جواد شریعت‌، اصفهان‌، ۳۶۰ش‌.
[۱۴] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.



سال‌ ولادت ‌ برهان‌محقق‌ در سنگ‌ مزار او در قیصریه ‌ - که‌ متأخر و نو ساخت‌ است‌ - با حروفواژة « ثانی ‌» برابر ۶۱ ق‌ ثبت‌ شده‌ است‌.
[۱۵] عبدالباقى ‌گولپينارلى‌، مولانا جلال‌الدين‌، ص۳، ترجمة توفيق‌ هاشم‌پورسبحانى‌، تهران‌،۳۶۳ش‌.



وی‌ در عنفوان‌ جوانی ‌ به‌ بلخ‌ آمد و بر اثر آشنایی‌ با بهاءالدین‌ ولد، پدر مولانا، شاگرد و مرید وی‌ شد.
[۱۶] بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۸۷، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
قابلیت‌ و استعداد برهان‌محقق‌ در عرصة سلوک‌ به‌ حدی‌ بود که‌ در پی‌ ملازمت‌ و مصاحبت‌ با بهاءالدین‌ ولد بسیاری‌ از دقایق‌ معارفصوفیانه ‌ را دریافت‌.
[۱۷] فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۷۲، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۱۸] احمد افلاکی‌، ج۱، ص۱، مناقب‌ العارفین‌، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۱۹] احمد افلاکی‌، ج۱، ص۰۱۳، مناقب‌ العارفین‌، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م.‌
برخی‌ از نویسندگان‌ مانند محمود مثنوی‌ خوان‌ در ترجمة ترکی‌ ثواقب‌ المناقب‌ این‌ مدت‌ را ۲ سال‌ دانسته‌اند،
[۲۰] بدیع‌الزمان فروزانفر،‌ زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ج۱، ص۵، حاشیه‌، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
[۲۱] عبدالباقی ‌گولپینارلی‌، مولویه‌ بعد از مولانا، ج۱، ص۴، ترجمة توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
که‌ البته‌ این‌ روزگار طولانی‌ ناظر بر ریاضتهایی‌ است‌ که‌ برهان‌ محقق‌ ظاهراً در ایام‌ خدمت‌ و ارادت ‌ نزد بهاء ولد، یا پس‌ از جدا شدن‌ از او داشته‌ است‌؛ چنانکه‌ به‌ گفتة افلاکی‌ نزدیک‌ به‌ ۲ سال‌ در بیشه‌ها و کوهستانهای ‌ اطراف‌ بخارا با سر و پای‌ برهنه ‌ و با تحمل‌ گرسنگی ‌ به‌ سر برده‌ است‌.
[۲۲] احمد افلاكى‌، مناقب‌ العارفين‌، ص۱، به‌ كوشش‌ تحسين‌ يازيجى‌، آنكارا، ۹۷۶م‌.


۴.۱ - دریافت وظیفه لالایی‌ و اتابکی‌

به‌ هر حال‌، قابلیت‌ برهان‌محقق‌ و کشش‌ و تعلق‌ شدید او به‌ شیخش‌ بهاء ولد،
[۲۳] برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
[۲۴] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۹، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
موجب‌ آن‌ شد که‌ شیخ‌ او را برکشید و مورد «عطای‌ بی‌حد» قرار داد و وظیفة لالایی‌ و اتابکی‌، یعنی‌ تربیت‌ و سرپرستی‌ فرزندشجلال‌الدین‌ محمد را به‌ عهدة او گذاشت. ‌
[۲۵] بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۸۹، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
[۲۶] فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۶۸، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۲۷] حسین خوارزمی‌، جواهرالاسرار، ج۱، ص۲۱، به‌ کوشش‌ جواد شریعت‌، اصفهان‌، ۳۶۰ش‌.
مولانا خود نیز بعدها ضمن‌ اشارت ‌ به‌ این‌ معنی‌ از برهان‌محقق‌ ستایش‌ کرده‌ است‌.
از آن‌جا که‌ جلال‌الدین‌ محمد در ۰۴ق‌/۲۰۷م‌ زاده‌ شد
[۲۸] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
و نیز وظیفة اتابکی‌ مقتضی‌ آن‌ بود که‌ جلال‌الدین‌ به‌ یا سالگی‌ رسیده‌ باشد، چنین‌ به‌ نظر می‌رسد که‌ برهان‌محقق‌ در حوالی‌ سالهای‌ ۰۸ -۰۹ق‌ در بلخ‌، و در ملازمت‌ بهاءالدین‌ ولد بوده‌ است‌.


اینکه‌ برهان‌ محقق‌ در چه‌ زمانی‌ از بهاءالدین‌ ولد جدا شده‌، و از بلخ‌ به‌ کجا رفته‌ است‌، معلوم‌ نیست‌، اما می‌توان‌ گفت‌ که‌ جدایی‌ سید از پیر و مرادش ‌ می‌بایست‌ به‌ سبب‌ تصمیم‌ بهاء ولد به‌ مهاجرت ‌ از بلخ‌، یعنی‌ در حدود سال‌ ۱۷ق‌/۲۲۰م‌، بوده‌ باشد،
[۲۹] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
زیرا وابستگی‌ و علاقة سید به‌ بهاءالدین‌ ولد و فرزندش‌ جلال‌الدین‌ محمد به‌ حدی‌ شگرف‌ و عمیق‌ می‌نماید که‌ جدا شدن‌ از آنان‌ در وضع‌ عادی‌ برای‌ وی‌ چندان‌ آسان‌ نبوده‌ است‌. به‌ هر حال‌، برهان‌ محقق‌ پس‌ از جدایی‌ از بهاء ولد ظاهراً به‌ زادگاهش ‌ - ترمذ - بازگشته‌ است. ‌
[۳۰] حمدالله‌ مستوفی‌، تاریخ‌ گزیده‌، ج۱، ص۹۱، به‌ کوشش‌ ادوارد براون‌، لیدن‌، ۹۱۰م‌.
[۳۱] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۳۲] بدیع‌الزمان فروزانفر، ‌زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ج۱، ص۵، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
[۳۳] عبدالحسین زرین‌کوب‌، سرّنی‌، ج۱، ص۹-۰، تهران‌، ۳۶۶ش‌.



گویا وی‌ پس‌ از آن‌، در ترمذ مجالس‌ وعظ و تذکیر داشت‌ و در میان‌ اهالی‌ شهر شخصیتی‌ شناخته‌ شده‌ بود،
[۳۴] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۶ -۷، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
اما پس از آنکه‌ وحشت‌ از هجوم‌ و حیرت‌ از ویرانی‌ مغولان‌ در ماوراءالنهر و خراسان‌ فرو نشست‌، برهان‌ محقق‌ بار دیگر هوای‌ پیوستن‌ به‌ بهاءالدین‌ ولد کرد. مناقب‌نویسان‌ گفته‌اند که‌ سید در ۲۸ق‌/۲۳۱م‌ در «واقعه‌» ای‌ دید که‌ پیرش‌ فوت‌ شده‌ است‌؛ از این‌رو، در ترمذ عزاداری‌ کرد.


باز در واقعه‌ای‌ دیگر دریافت‌ که‌ پیرش‌ از او می‌خواهد که‌ به‌ نزد فرزندش‌ جلال‌الدین‌ محمد رود و وی‌ را تنها نگذارد؛ پس‌، سید نیز با وجود اصرار بزرگان‌ ترمذ بر ماندن‌، روی‌ به ‌سوی‌ روم ‌ نهاد.
[۳۵] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۶ – ۷، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۳۶] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۳۷] فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۲۰، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۳۸] عبدالرحمان جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
[۳۹] غیاث‌الدین خواندمیر، ‌حبیب‌السیر، ج۱، ص۱۵، به‌ کوشش‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌، ۳۶۲ش‌.
اما نظر استوار و درست‌ در این‌ زمینه‌، اشارة سلطان‌ ولد است‌ که‌ می‌گوید: برهان‌الدین‌ ترمذی‌ پس‌ از مدتی‌ ظاهراً پس‌ از فرونشستن‌ فتنة مغول‌ جویای‌ پیرش‌ شد، تا آنکه‌ یکی‌ از بزرگان‌ به‌ او اطلاع‌ داد که‌ بهاءالدین‌ ولد در روم‌ است‌ (ولدنامه‌، ص۹۴). پس‌ رخت‌ سفر بر بست‌ و به‌ سوی‌ روم‌ حرکت‌ کرد و در ۲۹ق‌، یعنی‌ یک ‌سال‌ پس‌ از درگذشت‌ بهاءولد به‌ قونیه‌ رسید.
[۴۰] بهاءالدين ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوي‌ ولدي‌، ص۹۴، به‌ كوشش‌ جلال‌ همايى‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
[۴۱] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۷، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۴۲] امین‌ احمد رازی‌، هفت‌ اقلیم‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ جواد فاضل‌، تهران‌، ۳۴۰ش‌.



مقارن‌ ورود برهان‌ محقق‌ به‌ قونیه ‌، مولانا به‌ شهر لارنده‌ رفته‌ بود. سید در مسجد سنجاریمعتکف‌ شد و پس‌ از چند ماه‌ مکتوبی‌ به‌ مولانا نوشت‌ و او را به‌ قونیه‌ فراخواند. با آمدن‌ جلال ‌الدین‌ محمد به‌ قونیه‌ آن‌ دو به‌ هم‌ پیوستند.
[۴۳] بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۹۵، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
[۴۴] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۷ – ۸، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.

با آمدن‌ برهان‌ محقق‌ به‌ قونیه‌ بسیاری‌ از خاطرات‌ مربوط به‌ زندگی ‌ سلطان‌ العلماء بهاء ولد در بلخ‌ در جمع‌ خاندان‌ او در قونیه‌ زنده‌ شد.
[۴۵] برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۷ -۹، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
[۴۶] فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۱-۲، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۴۷] بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۸۷، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
همچنان‌ که‌ مولانا برهان‌ محقق‌ را چون‌ شیخ‌ خود می‌دانست‌ و سخنان‌ او را به‌ گوشجان‌ می‌شنید،
[۴۸] بهاءالدين ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ص۳۹، به‌ كوشش‌ على‌ سلطانى‌ گرد فرامرزي‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
[۴۹] بهاءالدين ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوي‌ ولدي‌، ص۹۵-۹۶، به‌ كوشش‌ جلال‌ همايى‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
[۵۰] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۴، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
او نیز آرزو می‌کرد که‌ مولانا به‌ درجة پدرش‌ بهاء ولد برسد.
[۵۱] برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۴، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
برهان‌ معارف‌ بهاءولد را مکرر بر مولانا فرو می‌خواند و او را به‌ فراگیری‌ علم‌ حال‌ سفارش‌ می‌کرد.
[۵۲] بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۹۳، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
[۵۳] بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۹۵، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
[۵۴] فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۵۵] فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۱۹، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.

بیشتر اسناد بر این‌ نکته‌ تأکید دارند که‌ برهان‌ محقق‌ در مقام‌ پیر مولانا، و در مدرسة او بوده‌ است‌،
[۵۶] بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۹۵-۹۶، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
[۵۷] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۸، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۵۸] عبدالرحمان جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
[۵۹] غیاث‌الدین خواندمیر، ‌حبیب‌السیر، ج۱، ص۱۵، به‌ کوشش‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌، ۳۶۲ش‌.
[۶۰] امین‌ احمد رازی‌، هفت‌ اقلیم‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ جواد فاضل‌، تهران‌، ۳۴۰ش‌.
[۶۱] محمدمعصوم معصوم‌ علیشاه‌، ‌طرائق‌ الحقائق‌، ج۱، ص۳۷، به‌ کوشش‌ محمدجعفر محجوب‌، تهران‌، ۳۱۸ش‌.
اما این‌ تأکید به‌ معنی‌ صحبت ‌ مستمر و مداوم‌ آن‌ دو در طول‌ این‌ مدت‌ نیست‌، زیرا از اشارات‌
[۶۲] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
چنین‌ استنباط می‌شود که‌ مولانا در ۳۰ق‌/۲۳۳م‌ برای‌ تکمیل‌ تحصیلات ‌ خود در علوم‌ ظاهر به‌ سوی‌ شامسفر کرد و در این‌ سفر برهان‌محقق‌ نیز او را تا قیصریه‌ همراهی‌ نمود.


پس‌ از آن‌، برهان‌ محقق‌ از ۳۰ ق‌ در قیصریه‌ اقامت‌ داشت‌ و در آن‌جا صومعه‌ای ‌ کوچک‌ و ساده‌ برای‌ خود فراهم‌ نمود،
[۶۳] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۲، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
و گاهی‌ نیز به‌ کوهی‌ در حوالی‌ قیصریه‌ به‌ نام‌ کوه‌ علی‌ می‌رفت‌ و به‌ مناجات ‌ می‌پرداخت‌. زندگی‌ ساده‌ و عارفانة برهان‌محقق‌ در قیصریه‌ توجه‌ مردم‌ این‌ شهر را به‌ او معطوف‌ کرد و آنان‌ او را به‌ امامت‌ مسجدی‌ از مساجد شهر برگزیدند؛
[۶۴] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.



زندگی‌ برهان‌ تنها در قیصریه‌ نمی‌گذشت‌. وی‌ در مدت‌ سفر مولانا به‌ شام‌، غالباً میان‌ قونیه‌ و قیصریه‌ در تردد بود و علاوه‌ بر نظارت‌ و تربیتمریدان‌ قونیه‌، در قیصریه‌ نیز مریدانی‌ یافت‌.

۱۰.۱ - مشهورترین مرید

مشهورترین‌ مرید او در قیصریه‌ شمس‌الدین‌ اصفهانی‌ مق ۴۶ق‌/۲۴۸م‌، وزیر عزالدین‌ کیکاووس‌ بود که‌ مدتی‌ برهان‌محقق‌ را خدمت‌، و از او حمایت‌ کرد، تا آنکه‌ سرانجام‌ مورد توجه‌ او قرار گرفت‌ و مریدش‌ شد.
[۶۵] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۲، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۶۶] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۶۷] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۸، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۶۸] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۶۹] فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۲۰، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۷۰] برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۸، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.



مدت‌ اقامت‌ برهان‌ محقق‌ در قیصریه‌ به‌ یقین‌ معلوم‌ نیست‌، اما روشن‌ است‌ که‌ هنگام‌ بازگشت‌ مولانا از سفر شام‌، مولانا را در قیصریه‌ چلّه‌ به‌ خلوت‌ نشاند و سپس‌ همراه‌ او به‌ قونیه‌ بازگشت‌.
[۷۱] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۱ -۳، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.



مولانا و مریدان‌ دیگر وجود برهان‌ محقق‌ را در قونیه‌ مغتنم‌ می‌شمردند، زیرا که‌ وی‌ در معارف‌ صوفیانه‌ و تعلیم‌ و نشر آن‌ صاحب‌ اطلاع‌ و تجربه‌ بود.
[۷۲] مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۱۹-۲۰، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.



از مریدان‌ مشهور او علاوه‌ بر مولانا، از صلاح‌الدین‌ زرکوب‌ قونوی‌ می‌توان‌ نام‌ برد. برهان‌ محقق‌ به‌ صلاح‌الدین‌ توجه‌ و دلبستگی‌ خاص‌ داشت‌ و مولانا از او با عنوان‌ «فرزند جان‌ و دل‌ِ» برهان‌ محقق‌ و « خلیفه به‌ استقلال‌ » وی‌ یاد کرده‌ است‌.
[۷۳] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۷، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۷۴] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۰۵، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۷۵] مولوی، مکتوبات‌، ج۱، ص۸، به‌ کوشش‌ توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۷۱ش‌.
[۷۶] محمدمعصوم معصوم‌ علیشاه‌، ‌طرائق‌ الحقائق‌، ج۱، ص۳۷، به‌ کوشش‌ محمدجعفر محجوب‌، تهران‌، ۳۱۸ش‌.



ظاهراً برهان‌ محقق‌ در قونیه‌ در مدرسة مولانا می‌زیست‌
[۷۷] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
و با خانواده او ارتباط نزدیک‌ داشت‌، چنانکه‌ اشارات‌ فرزند مولانا، سلطان‌ ولد حکایت‌ از آن‌ دارد که‌ او در خردسالی ‌ مورد توجه‌ برهان‌ محقق‌ بوده‌، و از او در مقدمات‌ سلوک‌ و معرفت ‌ صوفیانه‌ تعلیم‌ می‌گرفته‌ است. ‌
[۷۸] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۸۶، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۷۹] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۰۱۴، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۸۰] بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۷۹-۸۰، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.



در حدود سالهای‌ ۳۷- ۳۸ق‌/۲۳۹-۲۴۰م‌، برهان‌ محقق‌ مردی ‌ سالخورده‌، اما خوش‌منظر بود،
[۸۱] برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۹، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
و قوایبدنی ‌ وی‌ چندان‌ کاهش‌ یافته‌ بود که‌ گاه‌ نمی‌توانست‌ فریضه‌هایدینی‌ را ادا کند
[۸۲] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۵، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
از همین‌روی‌، فضای‌ پرنشاط قونیه‌ را نمی‌پسندید و به‌ زندگی‌ در خلوت‌ قیصریه‌ میل‌ داشت‌، اما مولانا به‌ دورشدن‌ او از قونیه‌ راضی‌ نبود.
[۸۳] فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۲۲، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
با وجود این‌، یک‌بار که‌ اصحاب ‌ برهان‌ محقق‌ را به‌ قصد تفرج‌ به‌ باغهای ‌ قونیه‌ برده‌ بودند، او بر آن‌ شد که‌ بی‌خبر قونیه‌ را به‌ قصد قیصریه‌ ترک‌ کند، ولی‌ در همین‌ احوال‌ از استر فرو افتاد و پایش‌ آسیب‌ دید. از آن‌ پس‌، چون‌ مولانا علاقة او را به‌ قیصریه‌ دریافت‌، خود اسباب‌ عزیمت ‌ او را به‌ آنجا فراهم‌ آورد.
سپهسالار همان‌جا علت‌ رفتن‌ برهان‌ محقق‌ را به‌ قیصریه‌ با خبر آمدن‌ شمس‌ تبریزی‌ به‌ قونیه‌ مربوط دانسته‌، و تصریح‌ کرده‌ است‌ که‌ اندکی‌ پس‌ از رفتن‌ او به‌ قیصریه‌ شمس‌ به‌ قونیه‌ رسید. این‌ اشارة سپهسالار با توجه‌ به‌ تاریخ‌ درگذشت‌ برهان‌ محقق‌ سزاوار تأمل‌ است‌، زیرا گرچه‌ در هیچ‌ یک‌ از منابع‌ موجود تاریخ ‌ فوت‌ او ضبط نشده‌ است‌، اما سلطان‌ ولد درگذشت‌ او را پس‌ از سال‌ مریدی‌ مولانا نزد او دانسته‌ است‌.
[۸۴] بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۹۶، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.



این‌ گفتة سلطان‌ ولد را همة محققان ‌ معاصر پذیرفته‌اند، و چون‌ ورود برهان‌ محقق‌ به‌ قونیه‌ در ۲۹ق‌ بوده‌ است‌، پس‌ فوت‌ او را در ۳۸ق‌ گفته‌اند
[۸۵] بدیع‌الزمان فروزانفر، ‌زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ج۱، ص۴، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
[۸۶] عبدالباقى ‌گولپينارلى‌، مولانا جلال‌الدين‌، ص۳، ترجمة توفيق‌ هاشم‌پورسبحانى‌، تهران‌،۳۶۳ش‌.
بر سنگ‌ قبر او نیز - که‌ ظاهراً مربوط به‌ سالها پس‌ از درگذشت‌ اوست‌ - سال‌ درگذشتش‌ را با حروف‌ «قدّس‌الله‌ سرّه‌ السامی‌» ۳۷ق‌ نوشته‌اند.
[۸۷] عبدالباقى ‌گولپينارلى‌، مولانا جلال‌الدين‌، ص۳، ترجمة توفيق‌ هاشم‌پورسبحانى‌، تهران‌،۳۶۳ش‌.
اما روایتها و اشاره‌هایی‌ دربارة احوال‌ برهان‌ محقق‌ وجود دارد که‌ می‌توان‌ با استناد به‌ آنها نسبت‌ به‌ درگذشت‌ او در ۳۸ق‌ تردید کرد. نخست‌ آنکه‌ افلاکی‌ در روایتی‌ اشاره‌ دارد که‌ وقتی‌ مغولان‌ در ۴۰ق‌ بر قیصریه‌ مسلط شدند، برهان‌ محقق‌ را احترام‌ کردند و حتی‌ مبلغینقدینه در پای‌ او ریختند
[۸۸] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۶ -۷، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۸۹] میکائیل‌بایرام‌، «سید برهان‌الدین‌ محقق‌ ترمذی‌ در تلاطم‌ حوادث‌ سیاسی‌»، ج۱، ص۵۵، مولانا از دیدگاه‌ ترکان‌ و ایرانیان‌، تهران‌، ۳۶۹ش‌.
دیگر آنکه‌، چنانکه‌ پیش‌تر اشاره‌ شد،
[۹۰] فريدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدين‌ مولوي‌، ص۲۲، به‌ كوشش‌ سعيد نفيسى‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
ورود شمس‌ به‌ قونیه‌ را اندک‌ زمانی‌ پس‌ از رفتن‌ برهان‌ محقق‌ به‌ قیصریه‌ دانسته‌ است‌ و محقق‌ است‌ که‌ شمس‌ در ۴۲ق‌ به‌ قونیه‌ آمد.
[۹۱] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۱۸، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
پس‌ برهان‌ محقق‌ می‌باید در حوالی‌ همان‌ سال‌ قونیه‌ را ترک‌ گفته‌ باشد. سه‌ دیگر آنکه‌ در وقف‌نامه‌ای ‌ که‌ در ۴۴ق‌ تنظیم‌ شده‌ است‌ و در مجموعة اوقافاستان ‌ قونیه‌ موجود است‌، نام‌ مولانا و نیز برهان‌ محقق‌ به‌ عنوان‌ دو تن‌ از گواهان‌ آمده‌ است.
[۹۲] ‌توفيق هاشم‌پور سبحانى‌، تعليقات‌ بر مولانا جلال‌الدين، ص۹-۳.
پیداست‌ که‌ برهان‌الدین‌ تنها در صورت‌ زنده‌ بودن‌ در آن‌ تاریخ‌ می‌توانست‌ یکی‌ از گواهان‌ وقف‌نامه‌ باشد. این‌ اشارات‌ دربارة برهان‌ محقق‌ نشان‌ می‌دهد که‌ ۳۸ق‌ به‌ عنوان‌ سال‌ فوت‌ او، اگر مردود نباشد، درخور تردید است‌. این‌ نکته‌ که‌ بعضی‌ از مولویان ‌، مانند ولد چلبی‌ در مقالات‌ خود متذکر شده‌اند که‌ مولانا در ۴۴ق‌ برای‌ برگذاری‌ مجلس‌ عزای ‌ برهان‌ محقق‌ به‌ قیصریه‌ رفت‌،
[۹۳] بدیع‌الزمان فروزانفر، ‌زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ج۱، ص۵، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
دست‌ کم‌ اختلاف‌ اصحاب‌ طریقت ‌ مولویه‌ را درباره سال‌ وفات‌ برهان‌ محقق‌ تأیید می‌ کند.


به‌ هر حال‌، پس‌ از درگذشت‌ برهان‌ محقق‌، شمس‌الدین‌ اصفهانی‌ و بزرگان‌ قیصریه‌ به‌ عزاداری‌ پرداختند و او را در حظیره‌اش ‌ به‌ خاک‌ سپردند.
[۹۴] فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۷۰، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۹۵] عبدالرحمان جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
پس‌ از چهلم‌ برهان‌ محقق‌، شمس‌الدین‌ اصفهانی‌ با نامه‌ای‌ خبر درگذشت‌ او را به‌ مولانا رساند. مولانا با اطلاع‌ از درگذشت‌ وی‌ با جمعی‌ از اصحاب‌ به‌ قیصریه‌ آمد و عُرس‌ و عزاداری‌ برگذار شد؛ سپس‌ آنچه‌ از کتابها و وسایل‌ شخصی‌ وی‌ برجای‌ مانده‌ بود، با خود برداشت‌ و بخشی‌ از آن‌ را هم‌ به‌ یادگار به‌ مریدش‌ شمس‌الدین‌ اصفهانی‌ داد.
[۹۶] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۸ -۹، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.



با درگذشت‌ برهان‌ محقق‌، جایگاه‌ او نزد مولانا و مریدان‌ قونیه‌ محفوظ ماند. مولانا پیوسته‌ در بزرگداشت‌ او سخن‌ می‌گفت‌ و از وی‌ درمورد برخی‌ سخنانی‌ که‌ دربارة او گفته‌ می‌شد، نزد مریدان‌ قونیه‌ دفاع‌ می‌کرد.
[۹۷] مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۱۱، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
[۹۸] مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۰۷، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
مولانا در مثنوی‌ دفتر، بیتهای‌ ۳۱۹، ۳۲۰ برهان‌ محقق‌ را «پُخته‌» ای‌ به‌ دور از «تغیّر» و همچون‌ «نور» معرفی‌ کرده‌ که‌ از خود رسته‌ و به‌ «نیستی‌» رسیده‌، و موقف‌ حق‌ را یافته‌ است‌. در غزلیات‌ هم‌ وی‌ را « قیصر » خویش‌ معرفی‌ کرده‌ که‌ در «قیصریه‌» افتاده‌ است‌.
[۹۹] مولوي، كليات‌ شمس‌، ص۷۹، به‌ كوشش‌ بديع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۵۵ش‌.



البته‌ اینهمه‌، از تأثّر مولوی‌ از برهان‌ محقق‌ ناشی‌ شده‌ است‌ و از پیوند عمیق‌ عاطفی‌ او با لالای‌ ایام‌ کودکی ‌ و پیر دوران‌ جوانی‌ وی‌ حکایت‌ دارد که‌ عموماً نزد متأخران‌ و معاصران‌ کم‌ رنگ‌ شده‌، و تحت‌الشعاع‌ تحول‌ مولانا بر اثر پیوندش‌ با شمس‌ تبریزی‌ قرار گرفته‌ است‌، در حالی‌ که‌ تأثیر برهان‌ محقق‌ بر مولانا را می‌توان‌ به‌ پلی‌ تشبیه‌ کرد که‌ مولوی‌ دانشمند را به‌ مولانای‌ مقبول‌ شمس‌ رسانید. مولانا همواره‌ در مجالس‌ وعظ و تذکیر معارف‌ و معانی‌ برهان‌ محقق‌ را نقل‌ می‌کرد.
[۱۰۰] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۰۶، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
[۱۰۱] مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۱۹-۲۰، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
در مثنوی‌ نیز تعبیرات‌ و مفاهیمی‌ که‌ نخستین‌بار برهان‌ محقق‌ در مجالس‌ خود آن‌ها را طرح‌ کرده‌ است‌، کم‌ نیست‌.
[۱۰۲] برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
[۱۰۳] برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
[۱۰۴] برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۵، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
[۱۰۵] مولوی، مثنوی‌ معنوی‌، دفتر، بیت‌ ۱۰، به‌ کوشش‌ نیکلسن‌، لیدن‌، ۹۳۳م‌.
[۱۰۶] مولوی، مثنوی‌ معنوی‌، دفتر، بیت‌ ۷۲۳، به‌ کوشش‌ نیکلسن‌، لیدن‌، ۹۳۳م‌.
[۱۰۷] مولوی، مثنوی‌ معنوی‌، دفتر، بیت‌۰۳۵، به‌ کوشش‌ نیکلسن‌، لیدن‌، ۹۳۳م‌.



علاوه‌ بر مولانا، شمس‌ تبریزی‌ نیز که‌ ظاهراً قبل‌ از مولانا و در شام‌ با او ملاقات‌ داشته‌، به‌ احوال‌ بلند و آراء و اقوال‌ او اشاراتی‌ کرده‌ است‌.
[۱۰۸] شمس‌ تبریزی‌، مقالات‌، ج۱، ص۰۲، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ موحد، تهران‌، ۳۶۹ش‌.
[۱۰۹] شمس‌ تبریزی‌، مقالات‌، ج۱، ص۳۰-۳۱، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ موحد، تهران‌، ۳۶۹ش‌.
سلطان‌ ولد هم‌ او را یکی‌ از « اولیاء » و « سلطان‌ الواصلین‌ » بر شمرده‌،
[۱۱۰] بهاءالدين ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوي‌ ولدي‌، ص۷۹، به‌ كوشش‌ جلال‌ همايى‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
[۱۱۱] فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۱۱۲] فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
و پاره‌ای‌ از معارف‌ او را به‌ صورت‌ منظوم‌ در آثار خود روایت‌ کرده‌ است. ‌
[۱۱۳] فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۷۹، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۱۱۴] فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۳۷، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۱۱۵] بهاءالدين ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ص۳۹، به‌ كوشش‌ على‌ سلطانى‌ گرد فرامرزي‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
پیروان‌ طریقه مولویه ‌ نیز از وی‌ با القابی‌ چون‌ « فخر الاولیاء و الکاملین‌ » و « فخر المجذوبین‌ » یاد کرده‌، و او را یکی‌ از « اقطاب‌ تسعه‌ » در طریقت‌ مولویه‌ دانسته‌اند.
[۱۱۶] فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۱۱۷] فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۱۹، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۱۱۸] بدیع‌الزمان فروزانفر، ‌زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ص۷۴، تهران‌، ۳۵۴ش‌.



آثار : برهان‌ محقق‌ عارفی ‌ بود آشنا به‌ علوم‌ ظاهر و باطن‌ که‌ به‌ قول‌ سلطان‌ ولد
[۱۱۹] بهاءالدين ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوي‌ ولدي‌، ص۷۹-۸۰، به‌ كوشش‌ جلال‌ همايى‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
در روم‌ نظیری‌ نداشت‌. او آثار و نگارشهای‌ صوفیانه ‌ را به‌ جدّ و از روی‌ تأمل‌ مطالعه‌ می‌کرد و به‌ قولی‌ از «علوم‌ طبی ‌ و حکمت‌ الهی‌» نیز آگاهی‌ داشت. ‌
[۱۲۰] مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۱۱، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
[۱۲۱] احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
با وجود این‌، جز مجموعه‌ای‌ از گفته‌هایش‌ که‌ به‌ عنوان‌ معارف‌ گردآوری‌ شده‌، اثر مکتوب‌ دیگری‌ از وی‌ باقی‌ نمانده‌ است‌. اینکه‌ بعضی‌ از معاصران‌ تفسیر سوره فتح‌ را هم‌ از آثار مسلم‌ او می‌دانند،
[۱۲۲] ذبیح‌الله صفا، تاریخ‌ ادبیات‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۷۲، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
مبتنی‌ بر حدسی‌است‌ که‌ فروزانفر دربارة تفسیر مزبور مطرح‌ کرده‌ است‌، و البته‌ تعلق‌ آن‌ به‌ برهان‌الدین‌ محقق‌ ترمذی‌ به‌ هیچ‌ روی‌ مسلم‌ نیست‌، زیرا بر پایة موازین‌ کتاب‌شناسی‌ِ تاریخی‌ این‌ انتساب‌ را نمی‌توان‌ تأیید کرد و براساس‌ قواعد ساختاری‌ زبان ‌ و تفکر عرفانی‌ خاص‌ برهان‌ محقق‌ نیز این‌ نظر قابل‌ قبول‌ و اثبات‌ نیست‌. اما معارف‌ برهان‌ محقق‌ مجموعه‌ای‌ است‌ پراکنده‌ از سخنان‌ و مواعظ او که‌ در مجالس‌ صوفیانة قونیه‌ و قیصریه‌ مطرح‌ کرده‌، و مانند معارف‌ بهاءالدین‌ ولد بیش‌تر جنبة خطابی ‌ دارد و متضمن‌ اخلاقعرفانی ‌ است‌. پاره‌ای‌ از مطالب‌ خطابی‌ معارف‌ حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ برهان‌محقق‌ این‌ سخنان‌ را در مقام‌ تربیت‌ و نصیحت‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد بلخی‌ طرح‌ کرده‌ است‌، خاصه‌ که‌ در مواردی‌ لحن ‌ خطاب‌ به‌ مولانا در آن‌ها آشکار است‌.
[۱۲۳] برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص‌ ۴- ۵، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.

معارف‌ نه‌ تنها از جهت‌ شناخت‌ بهتر مولوی‌ و مثنوی‌ او حائز اهمیت‌ است‌، بلکه‌ از لحاظ شناخت‌ِ پسندها، تأملات‌ و تجربه‌های‌ عرفانی‌ برهان‌ محقق‌ نیز سزاوار توجه‌ و تأمل‌ است‌، خاصه‌ که‌ او بر این‌ باور بوده‌ است‌ که‌ آدمی‌ می‌باید بر اثر تفکر خویش‌ و با تکیه‌ بر تجربه‌های‌ خود سخن‌ گوید، وگرنه‌ ناقل‌ اقوال‌ دیگران‌ خواهد بود، چنانکه‌ نقل‌ شعر دیگران‌ آدمی‌ را « راوی‌ » می‌سازد، نه‌ « شاعر ».
[۱۲۴] برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۹، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.



با اینهمه‌، خود او شعر حکیم‌ سنایی‌ غزنوی‌ را همواره‌ می‌خواند و نقل‌ می‌کرد، تا جایی‌ که‌ در استناد و استشهاد به‌ شعر سنایی ‌، گاه‌ افراط می‌نمود و مورد نقد و تعریضمریدان‌ قونیه‌ قرار می‌گرفت‌ که‌ «شعر سنایی‌ در سخن‌ بسیار می‌آرد».
[۱۲۵] مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ص۰۷، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
اما باید دانست‌ که‌ نقل‌ و روایت‌ شعر سنایی‌ ناشی‌ از ارادت‌ و پیوند قلبی ‌ برهان‌ محقق‌ با مواجید و احوال‌ شعر سنایی‌ بود، تا جایی‌ که‌ او سخن‌ حکیم‌ غزنه‌ را به‌ «نور» ی‌ تشبیه‌ کرد که‌ «چیز» ها را در پرتو آن‌ می‌توان‌ دید
[۱۲۶] مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ص۰۷، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
و به‌ همین‌ سبب‌ است‌ که‌ شمس‌ تبریزی‌
[۱۲۷] شمس‌ تبریزی‌، مقالات‌، ج۱، ص۷، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ موحد، تهران‌، ۳۶۹ش‌.
برهان‌محقق‌ را «مرید خاص‌» سنایی‌ می‌دانست‌. تعلق‌ خاطر برهان‌ محقق‌ به‌ شعر سنایی‌ چنان‌ بود که‌ حتی‌ تعبیرات‌ سنایی‌وار را در زبان‌ روزمرّة او جاری‌ کرده‌ بود.
[۱۲۸] برهان‌محقق‌، معارف‌، ص۹، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
[۱۲۹] سنایی‌، دیوان‌، ج۱، ص۶۱، به‌ کوشش‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۳۶۲ش‌.
[۱۳۰] سنایی‌، دیوان‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۳۶۲ش‌.
[۱۳۱] سنایی‌، دیوان‌، ج۱، ص۲، به‌ کوشش‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۳۶۲ش‌.
این‌ علاقة برهان‌ محقق‌ به‌ سنایی‌، مولانا و دیگر اصحاب‌ او را متوجه‌ حکیم‌ غزنه‌ ساخته‌ بود، تا آن‌جا که‌ شاید بتوان‌ گفت‌ که‌ توجه‌ مولانا به‌ برخی‌ ابیات‌ سنایی‌ و تفسیر آن‌ها در مثنوی‌ از جمله‌،
[۱۳۲] مولوي، مثنوي‌ معنوي‌، ص۰۸، به‌ كوشش‌ نيكلسن‌، ليدن‌، ۹۳۳م‌.
هم‌ بر اثر توجه‌ برهان‌ محقق‌ و توجه‌ دادن‌ او به‌ شعر سنایی‌ بوده‌ است‌.


با همة اهمیتی‌ که‌ معارف‌ برهان‌ محقق‌ دارد، نسخه‌های‌ موجود آن‌ کاستی‌ و فزونی‌ فراوان‌ دارند و با یکدیگر همگون‌ و همسان‌ نیستند. نسخة مقابله‌ شده‌ای‌ که‌ به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر عرضه‌ شده‌ است‌ تهران‌، ۳۳۹ش‌، علاوه‌ بر آنکه‌ در بسیاری‌ از مواضع‌ مخدوش‌، گنگ‌ و نامفهوم‌ و گسیخته‌ می‌نماید، در مقایسه‌ با نسخه خطی‌ احمد رمزی‌ از روایت‌ مفصل‌تر آن‌ - که‌ در ۳۲۱ق‌ کتابت ‌ شده‌ است‌
[۱۳۳] عبدالباقى ‌گولپينارلى‌، مولانا جلال‌الدين‌، ص۷ -۹، ترجمة توفيق‌ هاشم‌پورسبحانى‌، تهران‌،۳۶۳ش‌.
[۱۳۴] توفيق هاشم‌پور سبحانى‌، تعليقات‌ بر مولانا جلال‌الدين، ص۷.
افتادگیها و کاستیهای‌ فراوان‌ دارد، هر چند که‌ در نسخة مذکور نیز که‌ عبدالباقی‌ گولپینارلی‌ آن‌ را به‌ نام‌ معارف‌ ترمذی‌ معرفی‌ کرده‌ است‌، همچنان‌ که‌ خود او متذکر شده‌، مطالبی‌ وارد شده‌ است‌ که‌ از گفتارهای‌ برهان‌محقق‌ نیست.
[۱۳۵] ‌عبدالباقى ‌گولپينارلى‌، مولانا جلال‌الدين‌، ص۷ -۹، ترجمة توفيق‌ هاشم‌پورسبحانى‌، تهران‌،۳۶۳ش‌.




(۱) حافظ حسین‌ بن‌ کربلایی‌، روضات‌ الجنان‌، به‌ کوشش‌ جعفر سلطان‌ القرائی‌، تهران‌، ۳۴۹ش‌.
(۲) احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
(۳) میکائیل‌بایرام‌، «سید برهان‌الدین‌ محقق‌ ترمذی‌ در تلاطم‌ حوادث‌ سیاسی‌»، مولانا از دیدگاه‌ ترکان‌ و ایرانیان‌، تهران‌، ۳۶۹ش‌.
(۴) برهان‌محقق‌، معارف‌، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
(۵) عبدالرحمان جامی‌، نفحات‌ الانس‌، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
(۶) حمدالله‌ مستوفی‌، تاریخ‌ گزیده‌، به‌ کوشش‌ ادوارد براون‌، لیدن‌، ۹۱۰م‌.
(۷) حسین خوارزمی‌، جواهرالاسرار، به‌ کوشش‌ جواد شریعت‌، اصفهان‌، ۳۶۰ش‌.
(۸) غیاث‌الدین خواندمیر، ‌حبیب‌السیر، به‌ کوشش‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌، ۳۶۲ش‌.
(۹) امین‌ احمد رازی‌، هفت‌ اقلیم‌، به‌ کوشش‌ جواد فاضل‌، تهران‌، ۳۴۰ش‌.
(۱۰) عبدالحسین زرین‌کوب‌، سرّنی‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
(۱۱) فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
(۱۲) بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
(۱۳) بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
(۱۴) سنایی‌، دیوان‌، به‌ کوشش‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۳۶۲ش‌.
(۱۵) شمس‌ تبریزی‌، مقالات‌، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ موحد، تهران‌، ۳۶۹ش‌.
(۱۶) ذبیح‌الله صفا، تاریخ‌ ادبیات‌ در ایران‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
(۱۷) بدیع‌الزمان فروزانفر، ‌زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
(۱۸) بدیع‌الزمان فروزانفر، مقدمه‌ بر معارف.
(۱۹) عبدالباقی ‌گولپینارلی‌، مولانا جلال‌الدین‌، ترجمة توفیق‌ هاشم‌پورسبحانی‌، تهران‌، ۳۶۳ش‌.
(۲۰) عبدالباقی ‌گولپینارلی‌، مولویه‌ بعد از مولانا، ترجمة توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
(۲۱) محمدمعصوم معصوم‌ علیشاه‌، ‌طرائق‌ الحقائق‌، به‌ کوشش‌ محمدجعفر محجوب‌، تهران‌، ۳۱۸ش‌.
(۲۲) مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
(۲۳) مولوی، کلیات‌ شمس‌، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۵۵ش‌.
(۲۴) مولوی، مثنوی‌ معنوی‌، به‌ کوشش‌ نیکلسن‌، لیدن‌، ۹۳۳م‌.
(۲۵) مولوی، مکتوبات‌، به‌ کوشش‌ توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۷۱ش‌.
(۲۶) توفیق هاشم‌پور سبحانی‌، تعلیقات‌ بر مولانا جلال‌الدین.


۱. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۲. فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۶۵، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۳. عبدالرحمان جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۸، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
۴. مولوي، مكتوبات‌، ص۸، به‌ كوشش‌ توفيق‌ هاشم‌پور سبحانى‌، تهران‌، ۳۷۱ش.‌
۵. مولوي‌، فيه‌ ما فيه‌، ص۶، به‌ كوشش‌ بديع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
۶. مولوي‌، فيه‌ ما فيه‌، ص۱۱، به‌ كوشش‌ بديع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
۷. مولوي، مثنوي‌ معنوي‌، دفتر، بیت‌۳۲۰، به‌ كوشش‌ نيكلسن‌، ليدن‌، ۹۳۳م‌.
۸. بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۳۹، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
۹. بهاءالدين ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوي‌ ولدي‌، ص۷۹، به‌ كوشش‌ جلال‌ همايى‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۱۰. بهاءالدين ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوي‌ ولدي‌، ص۹۴، به‌ كوشش‌ جلال‌ همايى‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۱۱. عبدالرحمان جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۸، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
۱۲. حافظ حسین‌ بن‌ کربلایی‌، روضات‌ الجنان‌، به‌ کوشش‌ جعفر سلطان‌ القرائی‌، تهران‌، ۳۴۹ش‌.
۱۳. حسین خوارزمی‌، جواهرالاسرار، ج۱، ص۲۶، به‌ کوشش‌ جواد شریعت‌، اصفهان‌، ۳۶۰ش‌.
۱۴. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۱۵. عبدالباقى ‌گولپينارلى‌، مولانا جلال‌الدين‌، ص۳، ترجمة توفيق‌ هاشم‌پورسبحانى‌، تهران‌،۳۶۳ش‌.
۱۶. بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۸۷، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
۱۷. فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۷۲، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۱۸. احمد افلاکی‌، ج۱، ص۱، مناقب‌ العارفین‌، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۱۹. احمد افلاکی‌، ج۱، ص۰۱۳، مناقب‌ العارفین‌، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م.‌
۲۰. بدیع‌الزمان فروزانفر،‌ زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ج۱، ص۵، حاشیه‌، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
۲۱. عبدالباقی ‌گولپینارلی‌، مولویه‌ بعد از مولانا، ج۱، ص۴، ترجمة توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
۲۲. احمد افلاكى‌، مناقب‌ العارفين‌، ص۱، به‌ كوشش‌ تحسين‌ يازيجى‌، آنكارا، ۹۷۶م‌.
۲۳. برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۲۴. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۹، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۲۵. بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۸۹، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
۲۶. فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۶۸، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۲۷. حسین خوارزمی‌، جواهرالاسرار، ج۱، ص۲۱، به‌ کوشش‌ جواد شریعت‌، اصفهان‌، ۳۶۰ش‌.
۲۸. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۲۹. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۳۰. حمدالله‌ مستوفی‌، تاریخ‌ گزیده‌، ج۱، ص۹۱، به‌ کوشش‌ ادوارد براون‌، لیدن‌، ۹۱۰م‌.
۳۱. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۳۲. بدیع‌الزمان فروزانفر، ‌زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ج۱، ص۵، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
۳۳. عبدالحسین زرین‌کوب‌، سرّنی‌، ج۱، ص۹-۰، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
۳۴. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۶ -۷، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۳۵. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۶ – ۷، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۳۶. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۳۷. فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۲۰، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۳۸. عبدالرحمان جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
۳۹. غیاث‌الدین خواندمیر، ‌حبیب‌السیر، ج۱، ص۱۵، به‌ کوشش‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌، ۳۶۲ش‌.
۴۰. بهاءالدين ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوي‌ ولدي‌، ص۹۴، به‌ كوشش‌ جلال‌ همايى‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۴۱. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۷، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۴۲. امین‌ احمد رازی‌، هفت‌ اقلیم‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ جواد فاضل‌، تهران‌، ۳۴۰ش‌.
۴۳. بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۹۵، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
۴۴. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۷ – ۸، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۴۵. برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۷ -۹، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۴۶. فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۱-۲، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۴۷. بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۸۷، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
۴۸. بهاءالدين ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ص۳۹، به‌ كوشش‌ على‌ سلطانى‌ گرد فرامرزي‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
۴۹. بهاءالدين ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوي‌ ولدي‌، ص۹۵-۹۶، به‌ كوشش‌ جلال‌ همايى‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۵۰. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۴، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۵۱. برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۴، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۵۲. بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۹۳، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
۵۳. بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۹۵، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
۵۴. فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۵۵. فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۱۹، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۵۶. بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۹۵-۹۶، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
۵۷. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۸، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۵۸. عبدالرحمان جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
۵۹. غیاث‌الدین خواندمیر، ‌حبیب‌السیر، ج۱، ص۱۵، به‌ کوشش‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌، ۳۶۲ش‌.
۶۰. امین‌ احمد رازی‌، هفت‌ اقلیم‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ جواد فاضل‌، تهران‌، ۳۴۰ش‌.
۶۱. محمدمعصوم معصوم‌ علیشاه‌، ‌طرائق‌ الحقائق‌، ج۱، ص۳۷، به‌ کوشش‌ محمدجعفر محجوب‌، تهران‌، ۳۱۸ش‌.
۶۲. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۶۳. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۲، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۶۴. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۶۵. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۲، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۶۶. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۶۷. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۸، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۶۸. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۶۹. فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۲۰، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۷۰. برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۸، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۷۱. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۱ -۳، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۷۲. مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۱۹-۲۰، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
۷۳. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۷، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۷۴. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۰۵، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۷۵. مولوی، مکتوبات‌، ج۱، ص۸، به‌ کوشش‌ توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۷۱ش‌.
۷۶. محمدمعصوم معصوم‌ علیشاه‌، ‌طرائق‌ الحقائق‌، ج۱، ص۳۷، به‌ کوشش‌ محمدجعفر محجوب‌، تهران‌، ۳۱۸ش‌.
۷۷. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۷۸. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۸۶، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۷۹. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۰۱۴، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۸۰. بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۷۹-۸۰، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۸۱. برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۹، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۸۲. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۵، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۸۳. فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۲۲، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۸۴. بهاءالدین ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۹۶، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۸۵. بدیع‌الزمان فروزانفر، ‌زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ج۱، ص۴، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
۸۶. عبدالباقى ‌گولپينارلى‌، مولانا جلال‌الدين‌، ص۳، ترجمة توفيق‌ هاشم‌پورسبحانى‌، تهران‌،۳۶۳ش‌.
۸۷. عبدالباقى ‌گولپينارلى‌، مولانا جلال‌الدين‌، ص۳، ترجمة توفيق‌ هاشم‌پورسبحانى‌، تهران‌،۳۶۳ش‌.
۸۸. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۶ -۷، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۸۹. میکائیل‌بایرام‌، «سید برهان‌الدین‌ محقق‌ ترمذی‌ در تلاطم‌ حوادث‌ سیاسی‌»، ج۱، ص۵۵، مولانا از دیدگاه‌ ترکان‌ و ایرانیان‌، تهران‌، ۳۶۹ش‌.
۹۰. فريدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدين‌ مولوي‌، ص۲۲، به‌ كوشش‌ سعيد نفيسى‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۹۱. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۱۸، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۹۲. ‌توفيق هاشم‌پور سبحانى‌، تعليقات‌ بر مولانا جلال‌الدين، ص۹-۳.
۹۳. بدیع‌الزمان فروزانفر، ‌زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ج۱، ص۵، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
۹۴. فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۷۰، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۹۵. عبدالرحمان جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
۹۶. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۸ -۹، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۹۷. مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۱۱، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
۹۸. مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۰۷، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
۹۹. مولوي، كليات‌ شمس‌، ص۷۹، به‌ كوشش‌ بديع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۵۵ش‌.
۱۰۰. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۰۶، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۱۰۱. مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۱۹-۲۰، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
۱۰۲. برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۱۰۳. برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۱۰۴. برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۵، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۱۰۵. مولوی، مثنوی‌ معنوی‌، دفتر، بیت‌ ۱۰، به‌ کوشش‌ نیکلسن‌، لیدن‌، ۹۳۳م‌.
۱۰۶. مولوی، مثنوی‌ معنوی‌، دفتر، بیت‌ ۷۲۳، به‌ کوشش‌ نیکلسن‌، لیدن‌، ۹۳۳م‌.
۱۰۷. مولوی، مثنوی‌ معنوی‌، دفتر، بیت‌۰۳۵، به‌ کوشش‌ نیکلسن‌، لیدن‌، ۹۳۳م‌.
۱۰۸. شمس‌ تبریزی‌، مقالات‌، ج۱، ص۰۲، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ موحد، تهران‌، ۳۶۹ش‌.
۱۰۹. شمس‌ تبریزی‌، مقالات‌، ج۱، ص۳۰-۳۱، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ موحد، تهران‌، ۳۶۹ش‌.
۱۱۰. بهاءالدين ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوي‌ ولدي‌، ص۷۹، به‌ كوشش‌ جلال‌ همايى‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۱۱۱. فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۱۱۲. فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۱۱۳. فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۷۹، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۱۱۴. فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۳۷، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۱۱۵. بهاءالدين ‌سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ص۳۹، به‌ كوشش‌ على‌ سلطانى‌ گرد فرامرزي‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
۱۱۶. فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۱۱۷. فریدون ‌سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۱۹، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۱۱۸. بدیع‌الزمان فروزانفر، ‌زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ص۷۴، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
۱۱۹. بهاءالدين ‌سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوي‌ ولدي‌، ص۷۹-۸۰، به‌ كوشش‌ جلال‌ همايى‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۱۲۰. مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۱۱، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
۱۲۱. احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
۱۲۲. ذبیح‌الله صفا، تاریخ‌ ادبیات‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۷۲، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
۱۲۳. برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص‌ ۴- ۵، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۱۲۴. برهان‌محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۹، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۱۲۵. مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ص۰۷، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
۱۲۶. مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ص۰۷، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
۱۲۷. شمس‌ تبریزی‌، مقالات‌، ج۱، ص۷، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ موحد، تهران‌، ۳۶۹ش‌.
۱۲۸. برهان‌محقق‌، معارف‌، ص۹، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۱۲۹. سنایی‌، دیوان‌، ج۱، ص۶۱، به‌ کوشش‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۳۶۲ش‌.
۱۳۰. سنایی‌، دیوان‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۳۶۲ش‌.
۱۳۱. سنایی‌، دیوان‌، ج۱، ص۲، به‌ کوشش‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۳۶۲ش‌.
۱۳۲. مولوي، مثنوي‌ معنوي‌، ص۰۸، به‌ كوشش‌ نيكلسن‌، ليدن‌، ۹۳۳م‌.
۱۳۳. عبدالباقى ‌گولپينارلى‌، مولانا جلال‌الدين‌، ص۷ -۹، ترجمة توفيق‌ هاشم‌پورسبحانى‌، تهران‌،۳۶۳ش‌.
۱۳۴. توفيق هاشم‌پور سبحانى‌، تعليقات‌ بر مولانا جلال‌الدين، ص۷.
۱۳۵. ‌عبدالباقى ‌گولپينارلى‌، مولانا جلال‌الدين‌، ص۷ -۹، ترجمة توفيق‌ هاشم‌پورسبحانى‌، تهران‌،۳۶۳ش‌.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «برهان‌محقق»، ج۱۲، ص۴۸۲۰.    




جعبه ابزار