زمینههای عبرت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زمينههاى
عبرت با توجه به
آیات قرآن عبارتند از:
یکی از زمینههای
عبرت،
آیات خداوند است.
كمك و
امداد الهی در
جنگ بدر با زياد نشان دادن مؤمنان در چشم
کافران، مايه
عبرت براى
صاحبان بصیرت:
«قَدْ كانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ أُخْرى كافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ إِنَّ فِي ذلِكَ
لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ؛
در دو گروهى كه (در ميدان جنگ بدر،) با هم رو به رو شدند، نشانه و
عبرتى براى شما بود: يك گروه، در راه خدا نبرد مىكردند؛ و جمع ديگرى كافر بودند، و در راه شيطان و بت مىجنگيدند، در حالى كه كافران، مؤمنان را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، مىديدند. (و اين خود عاملى براى
وحشت و شكست آنها شد. و خداوند، هر كس را بخواهد و شايسته باشد)، با يارى خود، تاييد مىكند. در اين،
عبرتى است براى صاحبان بصيرت.»
اين آيه مربوط به جنگ بدر است.
انابه و توجّه خاص به خداوند، از زمينههاى
عبرتپذيرى:
«هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ؛
او كسى است كه آيات خود را به شما نشان مىدهد و از آسمان براى شما روزى با ارزشى مىفرستد؛ تنها كسانى متذكّر اين حقايق مىشوند كه به سوى خدا بازمىگردند (و پيوسته به ياد او هستند).»
اززمینههای
عبرت،
انذار است.
انذار
انبیا، زمينه
عبرت و پندگيرى مردم:
۱. «وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ
قُرْآناً عَرَبِيًّا وَ صَرَّفْنا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً؛
و اينگونه آن را
قرآنى عربى و فصيح و گويا نازل كرديم، و انواع وعيدها و انذارها را در آن بازگو نموديم، شايد آنان تقوا پيشه كنند؛ يا برايشان سبب يادآورى شود.»
۲. «وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَها مُنْذِرُونَ • ذِكْرى وَ ما كُنَّا ظالِمِينَ؛
ما اهل هيچ شهر و ديارى را هلاك نكرديم مگر اينكه بيم دهندگانى از پيامبران الهى داشتند. تا متذكّر شوند؛ زيرا ما هرگز ستمكار نبوديم! كه بدون
اتمام حجت مجازات كنيم»
۳. «وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ إِذْ نادَيْنا وَ لكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ؛
تو در كنار كوه طور نبودى زمانى كه ما به
موسی ندا داديم؛ ولى اين رحمتى از سوى پروردگارت بود كه اين اخبار را در اختيار تو نهاد تا بوسيله آن قومى را بيم دهى كه پيش از تو هيچ بيمدهندهاى براى آنان نيامده بود؛ شايد متذكّر شوند.»
عبرت گرفتن، حكمت انذارهاى
قرآن:
۱. «هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ؛
اين
قرآن، ابلاغى براى عموم مردم است؛ تا بوسيله آن انذار شوند، و بدانند او خداى يكتاست؛ و تا خردمندان پند گيرند.»
۲. «وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ
قُرْآناً عَرَبِيًّا وَ صَرَّفْنا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً؛
و اينگونه آن را
قرآنى عربى و فصيح و گويا نازل كرديم، و انواع وعيدها و انذارها را در آن بازگو نموديم، شايد آنان تقوا پيشه كنند؛ يا برايشان سبب يادآورى شود.»
۳. «وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ إِذْ نادَيْنا وَ لكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ؛
تو در كنار
کوه طور نبودى زمانى كه ما به موسى ندا داديم؛ ولى اين رحمتى از سوى پروردگارت بود كه اين اخبار را در اختيار تو نهاد تا بوسيله آن قومى را بيم دهى كه پيش از تو هيچ بيمدهندهاى براى آنان نيامده بود؛ شايد متذكّر شوند.»
ایمان، از شرايط پندپذيرى و
عبرتآموزى:
۱. «كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ؛
اين كتابى است كه بر تو نازل شده- پس نبايد از ناحيه ابلاغ آن، ناراحتى در سينه داشته باشى.- تا به وسيله آن، مردم را از عواقب اعمال بد بيم دهى؛ و تذكّرى است براى مؤمنان.»
۲. «أَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّراتٍ فِي جَوِّ السَّماءِ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛
آيا آنها به پرندگانى كه بر فراز آسمان نگه داشته شدهاند، نظر نيفكندند؟ هيچ كس جز خدا آنها را نگاه نمىدارد؛ در اين امر، نشانههايى از عظمت و قدرت خدا است براى كسانى كه ايمان مىآورند.»
۳. «أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛
آيا نديدند كه ما
شب را براى
آرامش آنها قرار داديم و
روز را روشنى بخش؟! دراين امور نشانههاى روشنى است براى كسانى كه ايمان مىآورند (و آماده قبول حقند).»
۴. «فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛
امّا جواب قوم او (
ابراهیم) جز اين نبود كه گفتند: او را بكشيد يا بسوزانيد! ولى خداوند او را از آتش رهايى بخشيد؛ به يقين در اين ماجرا نشانههايى است براى كسانى كه ايمان مىآورند.»
۵. «أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛
آيا نديدند كه خداوند روزى را براى هر كس بخواهد وسعت مىبخشد يا تنگ مىگيرد؟! در اين نشانههايى است براى گروهى كه ايمان مىآورند.»
ایمان و اعتقاد به
حیات آخرتی، برانگيزاننده آدمى به
عبرت گرفتن از سرگذشت هلاكتبار اقوام پيشين
سنگباران شده:
«وَ لَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَ فَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَها بَلْ كانُوا لا يَرْجُونَ نُشُوراً؛
مشركان
مکّه از كنار شهرى كه باران شرّ بر آن باريده بود (ديار
قوم لوط كه خداوند آن را سنگباران كرده بود) گذشتند؛ آيا آن را نمىديدند؟! آرى، مىديدند ولى به
رستاخیز ايمان نداشتند.»
برترى مؤمنان صالح بر
کافران، باعث
عبرت:
۱. «الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ • إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ • مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمى وَ الْأَصَمِّ وَ الْبَصِيرِ وَ السَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلًا أَ فَلا تَذَكَّرُونَ؛
همانها كه مردم را از راه خدا باز مىدارند؛ و با القاى شبهات آن را كج و معوج نشان مىدهند؛ و به سراى آخرت كافرند. كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند و در برابر پروردگارشان خاضع و
تسلیم بودند، آنها اهل بهشتند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند. حال اين دو گروه (مؤمنان و منكران)، حال نابينا و ناشنوا و بينا و شنوا است؛ آيا اين دو، همانند يكديگرند؟! آيا متذكّر نمىشويد؟!»
۲. «وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لَا الْمُسِيءُ قَلِيلًا ما تَتَذَكَّرُونَ؛
هرگز نابينا و بينا يكسان نيستند؛ و همچنين كسانى كه ايمان آورده، و اعمال صالح انجام دادهاند با بدكاران؛ هرچند شما كمتر متذكّر مىشويد.»
بصیرت و بينش صحيح، مايه
عبرتآموزى:
۱. «قَدْ كانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ أُخْرى كافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ إِنَّ فِي ذلِكَ
لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ؛
در دو گروهى كه (در ميدان جنگ بدر،) با هم رو به رو شدند، نشانه و
عبرتى براى شما بود: يك گروه، در راه خدا نبرد مىكردند؛ و جمع ديگرى كافر بودند، و در راه شيطان و بت مىجنگيدند، در حالى كه كافران، مؤمنان را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، مىديدند. (و اين خود عاملى براى وحشت و شكست آنها شد. و خداوند، هر كس را بخواهد و شايسته باشد)، با يارى خود، تاييد مىكند. در اين،
عبرتى است براى صاحبان بصيرت.»
۲. «مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمى وَ الْأَصَمِّ وَ الْبَصِيرِ وَ السَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلًا أَ فَلا تَذَكَّرُونَ؛
حال اين دو گروه (مؤمنان و منكران)، حال نابينا و ناشنوا و بينا و شنوا است؛ آيا اين دو، همانند يكديگرند؟! آيا متذكّر نمىشويد؟!»
۳. «يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ
لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ؛
خداوند شب و روز را دگرگون و جابه جا مىكند؛ به يقين در اين
عبرتى است براى صاحبان بصيرت.»
۴. «وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لَا الْمُسِيءُ قَلِيلًا ما تَتَذَكَّرُونَ؛
هرگز نابينا و بينا يكسان نيستند؛ و همچنين كسانى كه ايمان آورده، و اعمال صالح انجام دادهاند با بدكاران؛ هرچند شما كمتر متذكّر مىشويد.»
۵. «هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ دِيارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ما ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ؛
او كسى است كه كافران اهل كتاب را در نخستين برخورد با مسلمانان از خانههايشان بيرون راند. گمان نمىكرديد آنان بيرون روند، و خودشان نيز گمان مىكردند كه دژهاى محكمشان آنها را از عذاب الهى مانع مىشود؛ امّا خداوند از آن جا كه گمان نمىكردند به سراغشان آمد و در دلهايشان ترس و وحشت افكند، به گونهاى كه خانههاى خود را با دست خويش و با دست مؤمنان ويران مىكردند؛ پس
عبرت بگيريد اى صاحبان بصيرت!»
یکی از زمینههای
عبرت،
تاریخ است.
تفکر از زمینههای
عبرت از دیدگاه
قرآن است.
تفکّر در تسخير
کشتیها براى
انسان،
عبرتآموز براى وى:
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ... وَ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ ...؛
آيا نديدى كه خداوند ... و كشتيهايى راكه به فرمان او بر صفحه اقيانوسها حركت مىكنند، مسخر شما كرد....»
تفكّر در چگونگى
نزول باران، مايه
عبرت براى انسانها:
۱. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً ...؛
آيا نديدى خداوند از آسمان، آبى فرستاد....»
۲. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ ... إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ؛
آيا نديدى كه خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد و آن را بصورت چشمههايى در زمين وارد نمود، ... در اين مثال تذكّرى است براى خردمندان (از ناپايدارى دنيا).»
۳. «هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ؛
او كسى است كه آيات خود را به شما نشان مىدهد و از آسمان براى شما روزى با ارزشى مىفرستد؛ تنها كسانى متذكّر اين حقايق مىشوند كه به سوى خدا بازمىگردند و (پيوسته به ياد او هستند).»
۴. «أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ • وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ؛
آيا آنان به آسمان بالاى سرشان نگاه نكردند كه چگونه ما آن را بنا كردهايم، و چگونه آن را بوسيله ستارگان زينت بخشيدهايم و هيچ شكاف و شكستى در آن نيست؟! و از آسمان، آبى پربركت نازل كرديم، و بوسيله آن باغها و دانههايى را كه درو مىكنند رويانديم.»
تفكّر در وجود منافع گوناگون در انعام و
چهارپایان، عامل
عبرتگيرى:
«أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ؛
آيا نديدند كه از آنچه با قدرت خود به عمل آوردهايم چهارپايانى براى آنان آفريديم كه آنان مالك آن هستند؟!»
تفكّر در
سجده و
انقیاد موجودات در برابر خداوند،
عبرتآموز و در خور انديشه:
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَ كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذابُ وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ؛
آيا نمىدانى تمام كسانى كه در آسمانها و كسانى كه در زمينند براى خدا سجده مىكنند؟! و همچنين خورشيد و ماه و ستارگان و كوهها ودرختان و جنبندگان، و بسيارى از مردم! امّا بسيارى ابا دارند، و فرمان عذاب درباره آنان حتمى است؛ و هركس را خدا خوار كند، كسى او را گرامى نخواهد داشت. خداوند هر چه را اراده كند و صلاح بداند انجام مىدهد.»
تفكّر و مطالعه در
آتش و حكمت آن، زمينه
عبرتآموزى:
«أَ فَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ • أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ • نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِينَ؛
آيا درباره آتشى كه مىافروزيد فكر كردهايد؟! آيا شما
درخت آن را آفريدهايد يا ما آفريدهايم؟! ما آن را وسيله يادآورى براى همگان و وسيله زندگى براى مسافران قرار دادهايم.»
تفكّر
آفرینش شگفت
آسمان، از زمينههاى
عبرتآموزى:
۱. «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ؛
به يقين در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، نشانههاى روشنى براى خردمندان است.»
۲. «أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ ...؛
آيا در ملكوت آسمانها و زمين (و حاكميت مطلق خداوند بر آنها)، و آنچه خدا آفريده است، از روى دقّت و
عبرت نظر نيفكندند؟!....» مقصود از نظر در
ملکوت آسمانها، تفكّر و نظر در عجايب آفرينش آسمان، براى
عبرت گرفتن است.
۳. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ؛
آيا نديدى خداوند، آسمانها و زمين را بحق آفريده است؟! اگر بخواهد، شما را مىبرد و خلق تازهاى مىآورد.»
۴. «أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى بَلى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛
آيا آنها نمىدانند خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريده و از آفرينش آنها ناتوان نشده است، مىتواند مردگان را زنده كند؟! آرى مىتواند زيرا او بر هر چيز تواناست.»
۵. «أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ • وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ • تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ؛
آيا آنان به آسمان بالاى سرشان نگاه نكردند كه چگونه ما آن را بنا كردهايم، و چگونه آن را بوسيله ستارگان زينت بخشيدهايم و هيچ شكاف و شكستى در آن نيست؟! و زمين را گسترش داديم و در آن كوههايى عظيم و استوار افكنديم و از هر نوع گياه بهجتانگيز در آن رويانديم، تا سبب بينايى و يادآورى براى هر بنده توبهكارى باشد!»
تفكّر و انديشه در پديدههاى آسمان، راهى براى
عبرتآموزى:
«قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِي السَّماواتِ ...؛
بگو: نگاه كنيد چه چيز از آيات عظمت خدا در آسمانها است؟....»
آراسته شدن آسمان به زينت
ستارگان، زمينه
عبرتآموزى:
«أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ؛
آيا آنان به آسمان بالاى سرشان نگاه نكردند كه چگونه ما آن را بنا كردهايم، و چگونه آن را بوسيله ستارگان زينت بخشيدهايم و هيچ شكاف و شكستى در آن نيست؟!»
تفكّر در چگونگى رتق و فتق آسمانها، مايه
عبرتآموزى كفرپيشگان:
«أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما ...؛
آيا كافران نديدند كه آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند، و ما آنها را از يكديگر جدا ساختيم....»
تفكّر در امساک و حفظ آسمانها در جلوگيرى از ريزش آن بر زمين از سوى خداوند، زمينه
عبرتآموزى:
۱. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ وَ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ؛
آيا نديدى كه خداوند آنچه را در زمين است و نيز كشتيهايى راكه به فرمان او بر صفحه اقيانوسها حركت مىكنند، مسخر شما كرد؛ وآسمان (كرات و سنگهاى آسمانى) را نگه مىدارد، تا جز به اجازه او، بر زمين فرو نيفتند؟! خداوند نسبت به مردم رئوف و مهربان است.»
۲. «أَ فَلَمْ يَرَوْا إِلى ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ؛
آيا به آنچه پيش رو و پشت سر آنان از آسمان و زمين قرار دارد نگاه نكردند (تا به قدرت خدا بر همه چيز واقف شوند)؟! اگر ما بخواهيمآنها را با يك
زمین لرزه در زمين فرو مىبريم، يا قطعههايى از سنگهاى آسمانى را بر آنها فرو مىريزيم؛ در اين نشانهاى است بر قدرت خداوند براى هر بنده بازگشت كننده به سوى خدا).»
تفكّر در چگونگى برافراشتگى آسمانها، مايه
عبرت:
۱. «أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ؛
آيا آنان به آسمان بالاى سرشان نگاه نكردند كه چگونه ما آن را بنا كردهايم، و چگونه آن را بوسيله ستارگان زينت بخشيدهايم و هيچ شكاف و شكستى در آن نيست؟!»
۲. «أَ فَلا يَنْظُرُونَ ... • وَ إِلَى السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ؛
آيا آنان نمىنگرند ... و به آسمان كه چگونه برافراشته شده؟!»
تفكّر ابرهاى حامل
باران، از آيههاى
عبرتآموز الهى:
۱. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ؛
آيا نديدى كه خداوند ابرهايى را به آرامى مىراند، سپس ميان آنها پيوند مىدهد، و بعد آن را متراكم مىسازد؟! در اين حال، مىبينى كه دانههاى باران از لابه لاى آن خارج مىشود؛ و از آسمان- از كوههايى در آن (ابرهايى به شكل كوه)- دانههاى تگرگ نازل مىكند، و هر كس را بخواهد بوسيله آن زيان مىرساند، و از هر كس بخواهد اين زيان را برطرف مىكند؛ نزديك است درخشندگى برق آن ابرها، بينايى چشمها را ببرد!»
۲. «أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ • أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ؛
آيا به آبى كه مىنوشيد انديشيدهايد؟! آيا شما آن را از ابر نازل كردهايد يا ما نازل مىكنيم؟!»
تفكّر و توجّه به چگونگى
احیای مردگان به فرمان خداوند، زمينه
عبرتآموزى:
۱. «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْياهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ؛
آيا نديدى گروهى از
بنی اسرائیل را كه از ترس
مرگ، از خانههاى خود فرار كردند و آنان هزاران نفر بودند (و به بهانه
فرار از
طاعون، از شركت در ميدان
جهاد خوددارى نمودند). و خداوند فرمان مرگ آنها را صادر كرد و به همان بيمارى مردند. سپس آنها را زنده كرد؛ زيرا خداوند نسبت به مردم، داراى
احسان و بخشش است؛ ولى بيشتر مردم، شكر او را به جا نمىآورند.»
۲. «وَ هُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذا أَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالًا سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنا بِهِ الْماءَ فَأَخْرَجْنا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ كَذلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ؛
او همان كسى است كه بادها را به عنوان
بشارت، در پيشاپيش باران رحمتش مىفرستد؛ تا ابرهاى سنگين بار را بر دوش كشند؛ سپس ما آنها را به سوى زمينهاى مرده مىفرستيم؛ و بوسيله آنها، آب حياتبخش را نازل مىكنيم؛ و با آن، ميوههاى گوناگون از خاك تيره بيرون مىآوريم؛ اينگونه كه زمينهاى مرده را زنده كرديم، مردگان را نيز در قيامت زنده مىكنيم، شايد با توجه به اين مثال متذكّر شويد.»
تفكّر در
امتحان الهی، زمينه
عبرتآموزى:
«أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ؛
آيا آنها نمىبينند كه در هر سال، يك يا دو بار آزمايش مهمى مىشوند؟! باز نه
توبه مىكنند، و نه متذكّر مىشوند.»
تفكّر در توانايى
پرندگان به
پرواز در
فضا، نشانه
قدرت خدا و مايه
عبرت براى ديگران:
۱. «أَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّراتٍ فِي جَوِّ السَّماءِ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛
آيا آنها به پرندگانى كه بر فراز آسمان نگه داشته شدهاند، نظر نيفكندند؟ هيچ كس جز خدا آنها را نگاه نمىدارد؛ در اين امر، نشانههايى از عظمت و قدرت خدا است براى كسانى كه ايمان مىآورند.»
۲. «أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ وَ يَقْبِضْنَ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ؛
آيا به پرندگانى كه بالاى سرشان است، و بالهاى خود را گسترده و جمع مىكنند، نگاه نكردند؟! جز خداوند رحمان كسى آنها را برفراز آسمان نگه نمىدارد، چرا كه او به هر چيز بيناست.»
تفكّر درباره چگونگى سركوب كردن
اصحاب فیل، نشانه قدرتمندى خدا و
عبرتآموز:
«أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ • وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ • تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ • فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ؛
آيا نديدى پروردگارت با فيل سواران (لشكر
ابرهه كه براى نابودى
کعبه آمده بودند) چه كرد؟! و بر سر آنها پرندگانى را گروه گروه فرستاد، كه با سنگهايى از گل متحجّر آنان را هدف قرار مىدادند؛ سرانجام آنها را همچون كاه خورده شده و متلاشى قرار داد.»
تفكّر و توجّه به دوران پيرى و برگشتن به
ضعف و
سستی، زمينهاى براى
اندیشه و
عبرت انسان:
۱. «وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ؛
آنها در دوزخ فرياد مىزنند: پروردگارا! ما را بيرون آور تا عمل صالحى انجام دهيم غير از آنچه انجام مىداديم. به آنان گفته مىشود: آيا شما را به اندازهاى كههركس اهل تذكّر است در آن متذكّر مىشود عمر نداديم، و انذاركننده الهى به سراغ شما نيامد؟! اكنون بچشيد كه براى
ستمکاران هيچ ياورى نيست!»
۲. «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ؛
هر كس را
عمر طولانى دهيم، در آفرينش واژگونهاش مىكنيم (و به ناتوانى كودكى باز مىگردانيم)؛ آيا نمىانديشند؟!»
تفكّر در
تسبیحگویی موجودات براى خداوند،
عبرتآموز براى انسان:
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ؛
آيا نديدى تمام آنان كه در آسمانها و زمينند براى خدا تسبيح مىگويند، و همچنين پرندگان به هنگامى كه بر فراز آسمان بال گستردهاند؟! هر يك از آنها
نماز و تسبيح خود را مىداند؛ و خداوند به آنچه انجام مىدهند داناست.»
تفكّر در تشبيهات و
تمثیلات الهی، مايه
عبرت براى انسانها:
«أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ • تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ؛
آيا نديدى چگونه خداوند «كلمه طيّبه» و گفتار پاكيزه را به درخت پاكيزهاى تشبيه كرده كه ريشه آن در زمين ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟! هر زمان ميوه خود را به اذن پروردگارش مىدهد. و خداوند براى مردم مثلها مىزند، شايد متذكّر شوند (و پند گيرند).»
تفكّر به حركت
سایههای اجسام از
راست و
چپ، آيههاى
عبرتآموز خدا:
«أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ ...؛
آيا آنها مخلوقات خدا را نديدند كه سايههايشان از راست و چپ حركت دارند....»
تفكّر در امتداد و گستراندن سايهها، از آيات
عبرتآموز الهى:
«أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا؛
آيا نديدى چگونه پروردگارت سايه را گسترده ساخت؟! و اگر مىخواست آن را ساكن قرار مىداد؛ سپس خورشيد را دليلى بر آن قرار داديم.»
تفكّر در كيفيّت آفرينش
شتر، زمينهاى براى
مطالعه و
عبرت:
«أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ؛
آيا آنان به شتر نمىنگرند كه چگونه آفريده شده است؟!»
تفكّر در بىاثر بودن استحكام
شهر ارم، در برابر
عذاب الهی، مايه
عبرت:
«أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ • إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ • فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ؛
آيا نديدى پروردگارت با
قوم عاد چه كرد؟! و با آن شهر با عظمت ارَم، به همين سبب پرورگارت تازيانه عذاب را بر آنان نواخت!»
تفكّر و توجّه و مطالعه فرجام
انذارشدگان، زمينهاى براى
عبرتآموزى:
۱. «فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ؛
سرانجام آنها او را تكذيب كردند. و ما، او و كسانى را كه با او در كشتى بودند، نجات داديم؛ و آنان را جانشين و وارث كافران قرارداديم؛ و كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند، غرق نموديم. پس ببين عاقبتِ كار كسانى كه انذار شدند (و نپذيرفتند)، چگونه بود!»
۲. «فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ؛
ولى بنگر عاقبت انذارشوندگان چگونه بود!»
تفكّر و توجّه در احوال و فرجام
اهل کتاب، راهى براى
عبرتآموزى:
«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا؛
آيا نديدى كسانى را كه بهرهاى از كتاب آسمانى به آنان داده شده، با اين حال، به جبت و طاغوت (
بت و
بتپرستان) ايمان مىآورند، و درباره كافران مىگويند: آنها، از كسانى كه ايمان آوردهاند، به راه هدايت نزديكترند؟!»
تفكّر در تناقض آشكار، ميان ادّعاهاى اهل كتاب (
عالمان یهود) و ايمان شركآلود آنان، راهى براى
عبرتآموزى:
«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا؛
آيا نديدى كسانى را كه بهرهاى از كتاب آسمانى به آنان داده شده، با اين حال، به جبت و طاغوت (بت و بتپرستان) ايمان مىآورند، و درباره كافران مىگويند: آنها، از كسانى كه ايمان آوردهاند، به راه هدايت نزديكترند؟!»»
تفكّر و توجّه به
مرگ و مير آدميان و انقراض جوامع و تمدّنها، مايه
عبرت انسانها:
۱. «أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ هُوَ سَرِيعُ الْحِسابِ؛
آيا نديدند كه ما پيوسته از اطراف و جوانب زمين مىكاهيم؟! و جامعهها، به تدريج از ميان مىروند. و خداوند حكم مىكند؛ و هيچ كس را ياراى جلوگيرى از حكم او نيست؛ و او
سریع الحساب است.» مراد از «ارض»
اهل زمین اند و نقصان آن هم بدان جهت است كه پيوسته اقوام، تمدّنها و حكومتها در حال زوال و نابودىاند.
۲. «... أَ فَلا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها أَ فَهُمُ الْغالِبُونَ؛
... آيا نمىبينند كه ما پيوسته از زمين و اهلش مىكاهيم؟! آيا آنها غالبند (يا ما)؟!»
مشاهده
جهنّم در
قیامت، مايه پند و
عبرتى بىحاصل براى انسان:
«وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى؛
و در آن روز جهنم را حاضر مىكنند؛ آن روز است كه انسان متذكّر مىشود؛ امّا اين تذكّر چه سودى براى او دارد؟!»
توجّه به
حاکمیّت خداوند بر
عرش و
تدبیر امور از سوى او، زمينه پند و
عبرت:
۱. «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ؛
پروردگار شما، خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد؛ سپس بر تخت قدرت قرار گرفت، و به تدبير كار جهان پرداخت؛ هيچ شفاعت كنندهاى، بى اذن او نيست؛ اين است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش كنيد. آيا متذكّر نمىشويد؟!»
۲. «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفِيعٍ أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ؛
خداوند كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو است در شش روز (شش دوران) آفريد، سپس بر عرش قدرت و تدبير جهان هستى قرار گرفت؛ هيچ سرپرست و شفاعت كنندهاى براى شما جز او نيست؛ آيا متذكّر نمىشويد؟!»
یکی دیگر از زمینههای
عبرت، حد است.
بريدن دست
دزد، عقوبتى بازدارنده و
عبرتآموز براى ديگران:
«وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالًا مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ؛
دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام دادهاند، بعنوان يك مجازات الهى، به مقدار چهار انگشت قطع كنيد. و خداوند توانا و
حکیم است.»
«نكال» به عقوبتى گفته مىشود كه براى باز داشتنمجرم از تكرار
گناه و
عبرت ديگران انجام گيرد.
تشريع كيفر
زنا و اجراى
حد آن در ملأ عام، مايه
عبرت ديگران، و راهى براى پيشگيرى از ارتكاب
فحشا:
«الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ ... وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛
هر يك از زن و مرد زناكار راصد تازيانه بزنيد؛ ... و بايد گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده كنند.»
اينكه دستور داده شده جمعى شاهد اجراى حد باشند براى اين است كه خبر آن به ديگران برسد و مايه
عبرت باشد.
توجّه به
خالقیّت خداوند، مايه پند و
عبرت:
۱. «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ؛
پروردگار شما، خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد؛ سپس بر تخت قدرت قرار گرفت، و به تدبير كار جهان پرداخت؛ هيچ شفاعت كنندهاى، بى اذن او نيست؛ اين است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش كنيد. آيا متذكّر نمىشويد؟!»
۲. «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفِيعٍ أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ؛
خداوند كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو است در شش روز (شش دوران) آفريد، سپس بر عرش قدرت و تدبير جهان هستى قرار گرفت؛ هيچ سرپرست و شفاعت كنندهاى براى شما جز او نيست؛ آيا متذكّر نمىشويد؟!»
۳. «أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى بَلى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛
آيا آنها نمىدانند خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريده و از آفرينش آنها ناتوان نشده است، مىتواند مردگان را زنده كند؟! آرى مىتواند زيرا او بر هر چيز تواناست.»
توجّه به برترى
خالق بر غير خالق، مايه پند و
عبرت:
«أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ؛
آيا كسى كه مىآفريند، همچون كسى است كه نمىآفريند؟! آيا متذكّر نمىشويد؟!»
خردمندی، زمينه
عبرتآموزى:
۱. «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ؛
دانش و حكمت را به هر كس بخواهد و شايسته باشد مىدهد؛ و به هر كس دانش داده شود، خير فراوانى داده شده است. و جز خردمندان، اين حقايق را درك نمىكنند، و متذكّر نمىگردند.»
۲. «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ؛
او كسى است كه اين
کتاب آسمانی را بر تو نازل كرد؛ كه بخشى از آن،
آیات محکم (صريح و روشن) است؛ كه اساس اين كتاب مىباشد؛ و پيچيدگى آيات ديگر، را بر طرف مىكند. و بخشى ديگر، «متشابه» و پيچيده است. امّا آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال آيات متشابهاند، تا فتنهانگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسير نادرستى براى آن مىطلبند؛ در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمىدانند. آنها كه به دنبال درك اسرار آيات قرآنند مىگويند: ما به آن ايمان آورديم؛ تمامى آن از جانب پروردگار ماست. و جز خردمندان، متذكّر نمىشوند (و اين حقيقت را درك نمىكنند).»
۳. «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ؛
به يقين در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، نشانههاى روشنى براى خردمندان است.»
۴. «لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ
عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛
به راستى در سرگذشت آنها
عبرتى براى صاحبان انديشه بود. اينها داستان دروغين نبود؛ بلكه وحى آسمانى است، و با كتب آسمانى پيشين هماهنگ است؛ و در آن است شرح هر چيزى (كه مايه سعادت انسان است)؛ وهدايت و رحمتى است براى گروهى كه ايمان مىآورند.»
۵. «أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمى إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ؛
آيا كسى كه مىداند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند كسى است كه نابيناست؟! تنها خردمندان متذكّر مىشوند.»
۶. «هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ؛
اين
قرآن، ابلاغى براى عموم مردم است؛ تا بوسيله آن انذار شوند، و بدانند او خداى يكتاست؛ و تا
خردمندان پند گيرند.»
۷. «أَ فَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَساكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى؛
آيا براى هدايت آنان كافى نيست كه بسيارى از اقوام پيشين را كه
طغیان و
فساد كردند هلاك نموديم، در حالى كه اينها در مسكنهاى ويران شده آنان راه مىروند؟! به يقين در اين امر، نشانههاى روشنى براى خردمندان است.»
۸. «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ؛
اين كتابى است پر بركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند.»
۹. «وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ؛
و خانوادهاش را به او بخشيديم، و همانند آنها را بر آنان افزوديم، تا رحمتى از سوى ما باشد و تذكّرى براى خردمندان.»
۱۰. «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ؛
آيا چنين كسى با ارزش است يا كسى كه در ساعات شب در حال سجده و قيام به
عبادت مشغول است و از عذاب آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش اميدوار است؟! بگو: آيا كسانى كه مىدانند باكسانى كه نمىدانند يكسانند؟! تنها خردمندان متذكر مىشوند.»
۱۱. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ؛
آيا نديدى كه خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد و آن را بصورت چشمههايى در زمين وارد نمود، سپس با آن زراعتى را مىروياند كه رنگهاى مختلف دارد؛ بعد آن گياه خشك مىشود به گونهاى كه آن را زرد و بىروح مىبينى؛ سپس آن را درهم مىشكند و خرد مىكند؟! در اين مثال تذكّرى است براى خردمندان (از ناپايدارى دنيا).»
۱۲. «هُدىً وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ؛
كتابى كه مايه هدايت و تذكّر براى خردمندان بود.»
خشکسالی و كم محصولى، زمينهاى براى
عبرتآموزى
آل فرعون:
«وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ؛
و ما فرعونيان را به خشكسالى و كمبود
میوهها گرفتار كرديم، شايد متذكّر گردند.»
نقش مؤثّر
خشیّت و خوف از خداوند، در
عبرتپذيرى:
۱. «ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ
الْقُرْآنَ • لِتَشْقى إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى؛
ما
قرآن را بر تو نازل نكرديم كه خود را سخت به زحمت بيفكنى!. آن را فقط براى يادآورى كسانى كه از خدا مىترسند نازل ساختيم.»
۲. «إِنَّ فِي ذلِكَ
لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشى؛
به يقين در اين
عبرتى است براى كسى كه از نافرمانى خدا بترسد.»
۳. «سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى؛
بزودى آنكه از خدا مىترسد متذكّر مىشود.»
دنیا، از زمینههای
عبرت است.
توجّه به سرعت زوال زندگى
دنیا، مايه پند و
عبرت:
۱. «إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلًا أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛
مَثَل زندگىِ دنيا، همانند آبى است كه از آسمان نازل كردهايم؛ كه در پى آن، گياهانِ گوناگونِ زمين- كه مردم و چهارپايان از آن مىخورند- مىرويد و در هم فرو مىرود؛ تا زمانى كه زمين، زيبايى خود را يافته و آراسته گرديد، و اهلِ آن مطمئن شدند كه مىتوانند بى هيچ مانعى از آن بهرهمند گردند، ناگهان فرمان ما، شب هنگام يا در روز، فرا مىرسد؛ و
سرما يا
صاعقهای را بر آن مسلّط مىسازيم؛ و آنچنان آن را درو مىكنيم كه گويى ديروز هرگز چنين كشتزارى نبوده است! اين گونه، آيات خود را براى گروهى كه مىانديشند، شرح مىدهيم.» از معانى «مَثَل»
عبرت است.
۲. «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ ...؛
اى پيامبر! زندگى دنيا را براى آنان به آبى تشبيه كن كه از آسمان فرو مىفرستيم؛ و بوسيله آن، گياهان زمين سرسبز مىشود و درهم فرو مىرود. امّا بعد از مدتى مىخشكد؛ به گونهاى كه بادها آن را به هر سو پراكنده مىكند....»
مشاهده حيات دنيايى و نشئه نخستين، زمينه
عبرت و راهيابى به
جهان آخرت:
«نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ • عَلى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَكُمْ وَ نُنْشِئَكُمْ فِي ما لا تَعْلَمُونَ • وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولى فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ؛
ما در ميان شما مرگ را مقدّر ساختيم؛ و هرگز كسى بر ما پيشى نمىگيرد. تا شما را به صورت ديگرى تبديل كرده و در جهانى كه نمىدانيد آفرينشى تازه بخشيم! شما عالَم نخستين را دانستيد؛ پس چرا متذكّر نمىشويد (كه جهانى بعد از آن است)؟!»
جمله «فلولا تذكّرون» بيانگر اين است كه چرا از جهان فعلى
عبرت نمىگيريد، براى پى بردن به قدرتمندى خداوند براى جهان آخرت؟
يادآورى
ایّام اللّه، مايه
عبرتآموزى براى
صبرکنندگان سپاسگزار:
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ؛
ما موسى را با آيات و معجزات خود فرستاديم؛ و دستور داديم: قومت را از تاريكىها به سوى
نور خارج ساز؛ و ايّام اللّه (روزهاى خاص الهى) را به آنان يادآورى كن. در اين، نشانههايى است براى هر شكيباى شكرگزار.»
رزق، زمینه
عبرتآموزی است.
توجّه به اعطاى خداوند در روزىرسانى به انسانها از آسمان و زمين، از زمينههاى
عبرت:
۱. «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ • يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛
او كسى است كه از آسمان، آبى فرستاد، كه هم از آن مىنوشيد و هم گياهانى كه حيوانات خود را در آن به چرا مىبريد، از آن حاصل مىشود. خداوند (با آن آب)، براى شما
زراعت و
زیتون و
نخل و
انگور، و از همه ميوهها مىروياند؛ به يقين در اين، نشانهاى روشن از عظمت خدا براى انديشمندان است.»
۲. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِيبُ سُودٌ؛
آيا نديدى خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد كه بوسيله آن ميوههايى به رنگهاى گوناگون از زمين خارج ساختيم و از كوهها نيز به لطف پروردگار راههايى آفريده شده سفيد و سرخ و به رنگهاى مختلف و گاه به رنگ كاملًا سياه.»
۳. «هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ؛
او كسى است كه آيات خود را به شما نشان مىدهد و از آسمان براى شما روزى با ارزشى مىفرستد؛ تنها كسانى متذكّر اين حقايق مىشوند كه به سوى خدا بازمىگردند (و پيوسته به ياد او هستند).»
تفاوت روزى انسانها در توسعه و تضييق روزى، مايه
عبرت:
«أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛
آيا نديدند كه خداوند روزى را براى هر كس بخواهد وسعت مىبخشد يا تنگ مىگيرد؟! در اين نشانههايى است براى گروهى كه ايمان مىآورند.»
زمین، از زمینههای
عبرت است.
توجّه به خلقت
زمین، باعث كسب
عبرت:
۱. «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ؛
به يقين در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، نشانههاى روشنى براى خردمندان است.»
۲. «أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْ عَسى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ؛
آيا در ملكوت آسمانها و زمين (و حاكميت مطلق خداوند بر آنها)، و آنچه خدا آفريده است، از روى دقّت و
عبرت نظر نيفكندند؟! و آيا در اين نيز انديشه نكردند كه شايد پايان زندگى آنها نزديك شده باشد؟! (اگر بهاين كتاب آسمانى روشن ايمان نياورند،) بعد از آن به كدام سخن ايمان خواهند آورد؟!»
۳. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ؛
آيا نديدى خداوند، آسمانها و زمين را بحق آفريده است؟! اگر بخواهد، شما را مىبرد و خلق تازهاى مىآورد.»
۴. «أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى بَلى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛
آيا آنها نمىدانند خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريده و از آفرينش آنها ناتوان نشده است، مىتواند مردگان را زنده كند؟! آرى مىتواند زيرا او بر هر چيز تواناست.»
۵. «أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ • وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ • تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ؛
آيا آنان به آسمان بالاى سرشان نگاه نكردند كه چگونه ما آن را بنا كردهايم، و چگونه آن را بوسيله ستارگان زينت بخشيدهايم و هيچ شكاف و شكستى در آن نيست؟! و زمين را گسترش داديم و در آن كوههايى عظيم و استوار افكنديم و از هر نوع گياه بهجتانگيز در آن رويانديم، تا سبب بينايى و يادآورى براى هر بنده توبهكارى باشد!»
زنده و سرسبز شدن زمين به وسيله باران و رويش
گیاهان، باعث
عبرتآموزى:
۱. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ؛
آيا نديدى خداوند از آسمان، آبى فرستاد، كه زمين بر اثر آن سرسبز و خرّم مىگردد؟! و به يقين خداوند داراى لطف و آگاهى است.»
۲. «أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ • إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ؛
آيا آنان به زمين نگاه نكردند كه چه قدر از انواع گياهان پرارزش در آن رويانديم؟! در اين، نشانه روشنى است (بر وجود خدا)؛ ولى بيشترشان هرگز مؤمن نبودهاند.»
۳. «فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِكَ لَمُحْيِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛
به آثار رحمت الهى بنگر كه چگونه زمين را بعد از مردنش زنده مىكند؛ چنين كسى كه زمين مرده را زنده مىكند زندهكننده مردگان در قيامت است؛ و او بر هر چيزى تواناست.»
۴. «أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلا يُبْصِرُونَ؛
آيا نديدند كه ما آب را به سوى زمينهاى خشك و بى گياه مىرانيم و بوسيله آن زراعتهايى مىرويانيم كه هم چهار پايانشان از آن مىخورند و هم خودشان؛ آيا نمىبينند؟!»
۵. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ؛
آيا نديدى كه خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد و آن را بصورت چشمههايى در زمين وارد نمود، سپس با آن زراعتى را مىروياند كه رنگهاى مختلف دارد؛ بعد آن گياه خشك مىشود به گونهاى كه آن را زرد و بىروح مىبينى؛ سپس آن را درهم مىشكند و خرد مىكند؟! در اين مثال تذكّرى است براى خردمندان (از ناپايدارى دنيا).»
سفارشهاى خدا (تجاوز نكردن به مال
یتیم، رعايت
عدالت در مبادلات اقتصادى، عدالت در گفتار، پايبندى به
عهد الهی) زمينهاى براى
عبرت انسانها:
«وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ؛
و به مال يتيم، جز به بهترين صورت (و براى اصلاح)، نزديك نشويد، تا به حدّ رشد خود برسد؛ و حقّ پيمانه ووزن را بعدالت ادا كنيد؛- هيچ كس را، جز به مقدار تواناييش، تكليف نمىكنيم- و هنگامى كه سخنى مىگوييد، و داورى مىكنيد، عدالت را رعايت نماييد، حتّى اگر در مورد نزديكان شما بوده باشد؛ و به پيمان خدا وفا كنيد. اين چيزى است كه خداوند شما را به آن سفارش مىكند، تا متذكّر شويد.»
اوامر (عدالت،
احسان، اعطاى حقوق
خویشاوندان) و نواهى (
فحشا و
منکر و
بغی) خداوند، باعث
عبرت آدميان:
«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ؛
خداوند به عدل و احسان فرمان مىدهد و همچنين به بخشش به نزديكان؛ و از فحشا و منكر و ستم، نهى مىكند؛ خداوند به شما اندرز مىدهد، شايد متذكّر شويد.»
جهانگردی توأم با
مطالعه سرنوشت انسانهاى پيشين، بستر
عبرتگیری
:
۱. «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ؛
يش از شما، سنّتها و مجازاتهاى الهى بر طبق اعمال امتها وجود داشت پس در روى زمين، گردش كنيد و ببينيد سرانجام تكذيب
كنندگان آيات خدا چگونه بوده است؟! اين، بيان و هشدارى است براى عموم مردم؛ و هدايت و اندرزى است براى
پرهیزگاران.»
۲. «وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ • قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛
با اينحال، نگران نباش. جمعى از پيامبران پيش از تو را نيز
استهزا كردند؛ امّا سرانجام، آنچه را مسخره مىكردند، دامانشان را گرفت؛ (و عذاب الهى بر آنها فرود آمد). بگو: روى زمين سير كنيد؛ سپس بنگريد سرانجام تكذيب
كنندگان آيات الهى چگونه بود؟!»
۳. «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ؛
و ما نفرستاديم پيش از تو، جز مردانى از اهل آباديها كه به آنها وحى مىكرديم. آيا مخالفان دعوت تو، در زمين سير نكردند تا ببينند سرانجام كسانى كه پيش از آنها بودند چگونه شد؟! و سراى آخرت براى پرهيزگاران بهتر است! آيا فكر نمىكنيد؟!»
۴. «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛
ما در هر امّتى رسولى برانگيختيم كه: خداى يكتا را بپرستيد؛ و از پرستش
طاغوت اجتناب كنيد. خداوند گروهى از آنان را هدايت كرد؛ و گروهى از آنان
ضلالت و گمراهى دامانشان را گرفت؛ پس در روى زمين بگرديد وببينيد عاقبت
تکذیبکنندگان چگونه بود!»
۵. «فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِيَ ظالِمَةٌ فَهِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ • أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ؛
چه بسيار اهل شهرها و آباديهايى كه آنها را نابود و هلاك كرديم در حالى كه ستمكار بودند، و ديوارهاى آن بر روى سقفهايش فرو ريخت! و چه بسيار
چاه پرآب و قصرهاى محكم و مرتفع كه بىصاحب ماند! آيا آنان در زمين سير نكردند، تا دلهايى داشته باشند كه حقيقت را با آن درك كنند؛ يا گوشهايى كه با آن نداى حق را بشنوند؟! زيرا بسيار مىشود كه چشمهاى ظاهر
نابینا نمىشود، بلكه دلهايى كه در سينههاست كور مىشود.»
۶. «لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ • قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ؛
اين وعدهاى است كه به ما و پدرانمان از پيش داده شده؛ اينها همان افسانههاى پيشينيان است. بگو: در روى زمين سير كنيد و ببينيد سرانجام مجرمان چگونه بود!»
۷. «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛
بگو: در زمين بگرديد و بنگريد خداوند چگونه آفرينش را آغاز كرده است؟ سپس خداوند به همين گونه جهان آخرت را ايجاد مىكند؛ به يقين خدا بر هر چيزى تواناست.»
۸. «أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛
آيا در زمين گردش نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه قبل از آنان بودند چگونه بود؟! آنها نيرومندتر از اينان بودند، و زمين را براى زراعت و آبادى دگرگون ساختند و بيش از اينان، آن را آباد كردند، و پيامبرانشان با دلايل روشن به سراغشان آمدند امّا آنها انكار كردند (و كيفر خود را ديدند)؛ خداوند هرگز به آنان ستم نكرد، ولى خودشان به خويشتن ستم مىكردند.»
۹. «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ كانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ؛
روى خود را به سوى آيين مستقيم و پايدار بدار، پيش از آنكه روزى فرارسد كه هيچ كس نمىتواند آن را از خدا باز گرداند (و برنامه الهى را تعطيل كند)؛ در آن روز مردم به گروههايى تقسيم مىشوند.»
۱۰. «اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا • أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ عَلِيماً قَدِيراً؛
اينها همه بخاطر
استکبار در زمين و نيرنگهاى بدشان بود؛ و نيرنگ بد تنها دامان صاحبانش را مىگيرد؛ آيا آنها چيزى جز سنّت پيشينيان و عذابهاى دردناك الهى را انتظار دارند؟! هرگز براى سنّت خدا تبديلى نخواهى يافت، و هرگز براى سنّت الهى دگرگونى نمىيابى. آيا آنان در زمين نگشتند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنها بودند چگونه بود؟! همانها كه از اينان نيرومندتر بودند؛ نه چيزى در آسمانها و نه چيزى در زمين از حوزه قدرت او بيرون نخواهد رفت؛ به يقين او دانا و تواناست.»
۱۱. «أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ كانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ؛
آيا آنها روى زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنان بودند چگونه بود؟! آنها در قدرت و ايجاد آثار مهمّ در زمين از اينها برتر بودند؛ ولى خداوند آنان را به گناهانشان گرفت، و دربرابر عذاب او مدافعى نداشتند.»
۱۲. «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ؛
آيا روى زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنها بودند چگونه بود؟! همان كسانى كه نفراتشان از اينها بيشتر، و نيرو و آثارشان در زمين فزونتر و پايدارتر بود؛ امّا هرگز آنچه را به دست مىآوردند نتوانست آنها را بىنياز سازد (و از عذاب الهى رهايى بخشد).»
۱۳. «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لِلْكافِرِينَ أَمْثالُها؛
آيا در زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه قبل از آنان بودند و با حق ستيز كردند چگونه بود؟! خداوند آنها را هلاك كرد؛ و براى كافران امثال آن خواهد بود.»
شکست مسلمانان در
غزوه احُد مايه
عبرت و پندگيرى:
«إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلى أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْراكُمْ فَأَثابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلا تَحْزَنُوا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا ما أَصابَكُمْ وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ؛
به خاطر بياوريد هنگامى را كه از كوه بالا مىرفتيد؛ و يا در بيابان پراكنده مىشديد؛ و از وحشت، به هيچ كس از عقبماندگان نگاه نمىكرديد؛ در حالى كه پيامبر از پشت سر، شما را صدا مىزد. سپس اندوهها را يكى پس از ديگرى به شما جزا داد؛ اين بخاطر آن بود كه ديگر نه براى از دست رفتن چيزى مانند غنايم جنگى غمگين شويد، و نه بخاطر مصيبتهايى كه بر شما وارد مىگردد. و خداوند از آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.»
امدادهاى الهى در
غزوه بدر و
پیروزی مسلمانان در آن،
عبرتى بزرگ براى صاحبان بصيرت:
«قَدْ كانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ أُخْرى كافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ إِنَّ فِي ذلِكَ
لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ؛
در دو گروهى كه (در ميدان جنگ بدر،) با هم رو به رو شدند، نشانه و
عبرتى براى شما بود: يك گروه، در راه خدا نبرد مىكردند؛ و جمع ديگرى كافر بودند، و در راه شيطان و بت مىجنگيدند، در حالى كه كافران، مؤمنان را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، مىديدند. (و اين خود عاملى براى وحشت و شكست آنها شد. و خداوند، هر كس را بخواهد و شايسته باشد)، با يارى خود، تاييد مىكند. در اين،
عبرتى است براى صاحبان بصيرت.»
آيه درباره جنگ بدر است.
شناخت
جهنّم و مسائل آن، مايه پند و
عبرت:
«وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ • لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ • عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ • وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلَّا مَلائِكَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيماناً وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْرى لِلْبَشَرِ؛
و توچه مىدانى سَقَر چيست!
پوست را دگرگون مىكند. نوزده
نگهبان بر آن گمارده شدهاند! نگهبانان دوزخ را فقط فرشتگان عذاب قرار داديم، و تعداد آنها را جز براى آزمايش كافران معين نكرديم تا اهل كتاب (
یهود و
نصاری) يقين پيدا كنند و بر ايمان مؤمنان بيفزايد، و اهل كتاب و مؤمنان در حقّانيت اين كتاب آسمانى ترديد به خود راه ندهند، و
بیماردلان و كافران بگويند: خدا از اين سخن چه منظورى دارد؟! آرى اين گونه خداوند هركس را بخواهد گمراه مىسازد و هركس را بخواهد هدايت مىكند. و لشكريان پروردگارت را جز او كسى نمىداند، و اين جز هشدار و تذكرى براى انسانها نيست!»
ممكن است، مرجع ضمير «هى» «سقر» باشد.
عفّت و پاكدامنى
مریم علیهاالسلام، نمونه مثال زدنى و مايه
عبرت ديگران:
۱. «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ؛
و به ياد آوريد هنگامى را كه
فرشتگان گفتند: اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برترى بخشيده است.»
۲. «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا ... • وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها ...؛
و خداوند براى مؤمنان، مثل زده است ... و همچنين به مريم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگه داشت، ....»
برجاى ماندن
کشتی نوح بر زمين، براى
عبرتآموزى انسانها:
۱. «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ • فَأَنْجَيْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفِينَةِ وَ جَعَلْناها آيَةً لِلْعالَمِينَ؛
و ما
نوح را به سوى قومش فرستاديم؛ و او در ميان آنان نهصد و پنجاه سال، درنگ كرد؛ ولى تبليغ او جز در گروه اندكى مؤثر واقع نشد و سرانجام
طوفان عظيم آنان را فرا گرفت در حالى كه ستمكار بودند. ما او و همراهانش را كه بر كشتى سوار بودند رهايى بخشيديم، و آن را آيتى براى جهانيان قرار داديم.»
۲. «وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ • وَ دُسُرٍ تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ • وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ؛
و او را بر كشتى ساخته شده از الواح و ميخها سوار كرديم؛ آن كشتى تحت مراقبت ما حركت مىكرد. اين پاداشى بود براى كسانى كه از سوى دشمنان مورد انكار قرار گرفته بودند. ما اين ماجرا را بعنوان نشانهاى در ميان امتها باقى گذارديم؛ آيا كسى هست كه پند گيرد؟!» ضمير «تركناها» ممكن است به ذات الواح باز گردد.
توجّه به چگونگى آفرينش
کوهها، مايه پند و
عبرت:
۱. «وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ • أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ؛
و در زمين، كوههاى استوارى قرار داد تا شما را نلرزاند؛ و نهرها و راههايى ايجاد كرد، تا به مقصدتان راه يابيد. آيا كسى كه مىآفريند، همچون كسى است كه نمىآفريند؟! آيا متذكّر نمىشويد؟!»
۲. «أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما ... • وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ ...؛
آيا كافران نديدند كه آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند، و ما آنها را از يكديگر جدا ساختيم ... و در زمين، كوههاى استوارى قرار داديم، مبادا آنان را بلرزاند! ودر آن، درهها و راههايى قرار داديم تا راه يابند.»
۳. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ ... وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِيبُ سُودٌ؛
آيا نديدى خداوند ... و از كوهها نيز به لطف پروردگار راههايى آفريده شده
سفید و
سرخ و به رنگهاى مختلف و گاه به رنگ كاملًا
سیاه.»
۴. «أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا ... • وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ • تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ؛
آيا آنان نگاه نكردند كه ... و زمين را گسترش داديم و در آن كوههايى عظيم و استوار افكنديم و از هر نوع گياه بهجتانگيز در آن رويانديم، تا سبب بينايى و يادآورى براى هر بنده توبهكارى باشد!»»
توجّه به مالكيّت انحصارى خداوند بر زمين و اهل آن، مايه پند و
عبرت:
«قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيها إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ • سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ؛
بگو: زمين و كسانى كه در آن هستند از آن كيست، اگر شما مىدانيد؟! بزودى مىگويند: (همه )از آنِ خداست. بگو: آيا متذكّر نمىشويد؟!»
نرمگویی، زمينه
عبرتآموزى ديگران:
«اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوكَ بِآياتِي وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي • اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى • فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى؛
اكنون تو و برادرت با نشانههاى من برويد، و در ياد من كوتاهى نكنيد. به سوى فرعون برويد؛ كه او طغيان كرده است. و به نرمى با او سخن بگوييد؛ شايد متذكّر شود، يا از مجازات الهى بترسد.»
امر خداوند بر اقامه
نمازهای یومیّه، مايه پند و
عبرت براى
عبرتپذيران:
«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرِينَ؛
در دو طرف روز، و اوايل شب، نماز را برپا دار؛ چرا كه
حسنات،
سیّئات و آثار آنها را از بين مىبرند؛ اين تذكّرى است براى كسانى كه اهل تذكّرند.»
مشاراليه «ذلك» دستورات آيات قبلى و از جمله «اقم الصّلاة» است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲۰، ص۵۹، برگرفته از مقاله «زمینههای عبرت».