• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خواطر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خواطر (جمع‌ خاطر)، اصطلاحی‌ در تصوفو عرفان ‌، به‌ معنای‌ اندیشه‌ و خطابی‌ که‌ به‌ سرعت‌ بر دلِ سالک ‌ می‌گذرد بدون‌ اینکه‌ خود او اراده ‌ کرده‌ باشد، هرچند قدرتدفع ‌ آن‌ را از دل ‌ دارد.



خاطر در لغت‌ به‌معنای‌ خطاب
[۱] مجدالدین‌ محمدبن‌ یعقوب‌ فیروزآبادی‌، القاموس‌المحیط‌، ج‌ ۲، ص‌ ۷۶، چاپ‌ محمد عبداللّه‌ مرعشلی‌، بیروت‌ ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
و اندیشه‌ای‌ است‌ که‌ به‌ شتاب ‌ بر قلب ‌ وارد می‌شود و در آن‌ درنگ‌ نمی‌کند.
[۲] ابن‌فارس‌ همدانی‌، معجم‌المقاییس‌ فی‌اللغة‌، ج‌ ۲، ص‌ ۱۹۹، چاپ‌ شهاب‌الدین‌ ابوعمرو، بیروت‌ ۱۴۱۸/۱۹۹۸.
[۳] ابوالفضل‌ محمدبن‌ حسین‌ بیهقی دبیر، تاریخ‌ بیهقی‌، ج۱، ص‌ ۷۴۶، چاپ‌ علی‌اکبر فیاض‌، مشهد ۱۳۵۰.
[۴] ابوالفضل‌ محمدبن‌ حسین‌ بیهقی دبیر، تاریخ‌ بیهقی‌، ج۱، ص‌ ۷۵۴، چاپ‌ علی‌اکبر فیاض‌، مشهد ۱۳۵۰.

به‌ نظر ابن‌فارس ‌،
[۵] ابن‌فارس‌ همدانی‌، معجم‌المقاییس‌ فی‌اللغة‌، ج‌ ۲، ص‌ ۱۹۹، چاپ‌ شهاب‌الدین‌ ابوعمرو، بیروت‌ ۱۴۱۸/۱۹۹۸.
خَطَر دارای‌ دو ریشه‌، و ریشۀ‌ دوم‌ آن‌ به‌معنای‌ اضطرابو حرکت ‌ است‌ و خواطر را نیز به‌سبب‌ همین‌ اضطراب‌ و عدم‌ قرار خواطر نامیده‌اند.
[۶] ابوحامد غزالی‌، منهاج‌العابد، ج۱، ص‌ ۴۷، چاپ‌ مصطفی‌ بابی‌ حلبی‌، قاهره‌.

چه‌بسا تداوم ‌ معنای‌ اصطلاحی‌ آن‌ به‌ حدیثی‌ از پیامبر («حَتّی‌ یخْطِرَ الشَّیطانُ بَینَ المَرْءِ وَ قَلْبِهِ، تا اینکه‌ شیطان ‌ میان‌ شخص‌ و قلبش‌ خطور می‌کند»)
[۷] ابن‌اثیر مجدالدین‌ مبارک‌بن‌ محمد جزری‌ النهایة‌ فی‌ غریب‌الحدیث‌ و الاثر، چاپ‌ عبدالحمید هنداوی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۴۶، بیروت‌ ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
و امیرمؤمنان‌ («وَلِلْقُلوبِ خَواطِرُ لِلْهَوَی‌، و دلها خواطری‌ دارند که‌ آنها را به‌ سوی‌ هوای‌ نفس‌ می‌خواند»)
[۸] ابوجعفر محمدبن‌ یعقوب‌ کلینی‌، الروضة‌ من‌الکافی‌، ج‌ ۸، ص‌ ۱۹، چاپ‌ علی‌اکبر غفاری‌، تهران‌.
[۹] ذیل‌ واژه‌، علیرضا برازش‌، ج‌ ۹، ص‌ ۶۲۵۷، المعجم‌المفهرس‌ لالفاظ‌ احادیث‌ بحارالانوار، تهران‌ ۱۳۷۳.
بازگردد که‌ مؤمنان ‌ را از خطورات‌ ( وساوس ‌) شیطانپرهیز داده‌اند.


ظاهراً حکیم‌ ترمذی‌ نخستین‌ کسی‌ است‌ که‌ اشاره‌ای‌ کوتاه‌ به‌ بحث‌ خواطر کرده‌ است‌ و می‌توان‌ تقسیم‌بندی‌ چهارگانۀ‌ انواع‌ خواطر در آثار بعدی‌ را به‌طور ضمنی‌ در سخنان‌ او یافت‌.
به‌نظر وی‌،
[۱۰] حکیم‌ ترمذی‌ ابوعبدالله‌ محمدبن‌ علی‌، ثلاثة‌ مصنفات‌للحکیم‌ الترمذی‌، ج۱، ص‌ ۱۴۳ـ۱۴۴، چاپ‌ برند راتکه‌، بیروت‌ ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۱۱] حکیم‌ ترمذی‌ ابوعبدالله‌ محمدبن‌ علی‌، ثلاثة‌ مصنفات‌للحکیم‌ الترمذی‌، ج۱، ص‌ ۱۴۸، چاپ‌ برند راتکه‌، بیروت‌ ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
قلبخزانۀخداستو شیطان‌ و نفسو حتی‌ فرشتگان ‌ نمی‌توانند از محتوای‌ آن‌ مطّلع‌ شوند، اما سینه ‌ ( صدر ) این‌گونه‌ نیست‌ و خواطری‌ که‌ وارد سینه‌ می‌شود یا از فرشته‌ (مَلَک‌) است‌ یا از نَفْس‌ ( وسواس ‌).
خواطر مَلَکی‌ با حمایت ‌ خدا می‌آید و برحسب‌ میزان ‌ قوّت‌ نور سالک ‌ به‌ سیر الی‌الله تبدیل ‌ می‌گردد.
خواطر نفسانی‌ مانند دود و ابر اطراف‌ قلب‌ را در سینه‌ فرا می‌گیرد و آن‌ را در تاریکی‌ فرو می‌برد و در اینجاست‌ که‌ وسوسه‌های‌ نفس‌ و شیطان‌، یکی‌ پس‌ از دیگری‌، وارد می‌شود.
خواطر نفسانی‌ جز با مجاهده ‌ در ذات ‌ خدا و پرهیز از اشتغالات‌ دنیا درمان ‌ نمی‌پذیرد.
امام‌ خمینی خواطر و القائات را به رحمانی، ملکی، شیطانی و نفسانی تقسیم می‌کند. ایشان بر این باور است اگر وجهه قلب سمت‌وسوی ملکوت پیدا کند و به تعمیر دار آخرت پرداخت و یک نحو تناسبی با ملکوت اعلی پیدا کرد، علوم رحمانی و ملکی و عقاید حقه و القائات و خواطر الهی بر او افاضه می‌گردد و از شک و شرک منزه و پاک می‌گردد و حالت استقامت و طمانینه در قلب ایجاد می‌شود. اما اگر وجهه قلب به دنیا و ملکوت سفلی که منزل ظل ظلمانی عالم طبیعت است، تعلق گرفت القائات و واردات و تصرفات شیطانی غلبه پیدا می‌کند و در این حالت اشتیاق به تخیلات باطله پیدا می‌کند و تمام اعمال قلبی و قالبی او از سنخ اعمال شیطانی نظیر وسوسه، شک و تردید می‌شود. به اعتقاد امام‌ خمینی هر یک از نفوس بشری که ارتباط به ملکوت و عالم ملائکه پیدا کرد، القائاتی که به او افاضه می‌شود القائات و خواطر ملکی و علومی که به او افاضه می‌شود علوم حقیقی است. در مقابل هرقدر به عالم طبیعت و عالم جن و شیطان و نفوس خبیثه ارتباط پیدا کند، القائات و خواطر آن، القای شیطانی و از قبیل جهل مرکب و حجب ظلمانی است و ازاین‌جهت که ارباب معارف و اصحاب علوم حقیقی تصفیه نفس و اخلاص نیات را در تحصیل علوم، به‌ویژه معارف حقه، اول شرط می‌دانند؛ زیرا اگر انسان به‌واسطه توجه به دنیا و انانیت نفس، مشغول به علم و علوم شود، القائات و خواطری که به او شود القای شیطانی است. به باور ایشان مادامی‌که قلب سالک در تصرف و القائات شیطانی و نفسانی است محل عبادت او و جنود الهی مورد غضب و تصرف واقع ‌شده و عبادت حق‌تعالی در آن صورت نمی‌گیرد و در این حالت تمام عبادات و اعمال برای شیطان و نفس خواهد بود البته سالک به هراندازه بتواند از تصرفات و القائات شیطان خارج شود، مورد تصرف جنود رحمانی قرار می‌گیرد و فتحی از ملکوت برای او منکشف می‌شود تا به فتح مطلق برسد.



کلابادی
[۱۶] ابوبکر محمدبن‌ ابراهیم‌ کلابادی‌، التعرف‌ لمذهب‌ اهل‌التصوف‌، ج۱، ص‌ ۸۹ـ۹۰، چاپ‌ عبدالحلیم‌ محمود و طه‌ عبدالباقی‌ سرور، قاهره‌ ۱۳۸۰/۱۹۶۰.
یکی‌ از ارکان‌ ده‌گانۀ‌ تصوف ‌ را کشف ‌ خواطر به‌شمار آورده‌ است‌، یعنی‌ بررسی‌ و کاوش‌ در هر خاطری‌ که‌ بر دل‌ وارد می‌شود تا آنچه‌ را از آنِ حق ‌ است‌ متابعت ‌ کند و غیر آن‌ را فرو گذارد.


بیشتر صوفیان ‌ خواطر را چهار قسم‌ می‌دانند: الاهی‌، مَلَکی‌، نفسانی‌ و شیطانی‌.
[۱۷] ابوبکر محمدبن‌ ابراهیم‌ کلابادی‌، التعرف‌ لمذهب‌ اهل‌التصوف‌، ج۱، ص‌۹۰ـ۹۱، چاپ‌ عبدالحلیم‌ محمود و طه‌ عبدالباقی‌ سرور، قاهره‌ ۱۳۸۰/۱۹۶۰.
[۱۸] ابوالقاسم‌ قشیری‌، الرسالة‌القشیریة‌، ج۱، ص‌۱۶۰، چاپ‌ عبدالحلیم‌ محمود و محمودبن‌ شریف‌، اُفستِ قم‌ ۱۳۷۴.
[۱۹] ابوحامد غزالی‌، منهاج‌العابد، ج۱، ص‌ ۴۷ـ ۴۸، چاپ‌ مصطفی‌ بابی‌ حلبی‌، قاهره‌.
[۲۰] شهاب‌الدین‌ سهروردی عارف‌ عوارف‌المعارف‌، چاپ‌دار الکتاب‌العربی‌، ج۱، ص‌ ۴۶۲، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۲۱] ابن‌ عربی‌، الفتوحات‌المکیة‌، ج‌ ۱، ص‌ ۶۶۶، بیروت‌.
[۲۲] کمال‌الدین‌ عبدالرزاق‌ کاشانی‌، لطائف‌الاعلام‌ من‌ اشارات‌ اهل‌الالهام‌، ج۱، ص‌ ۲۵۷، چاپ‌ مجید هادی‌زاده‌، تهران‌ ۱۳۷۹.

اگر خاطر از مَلَک‌ باشد الهام ‌ است‌ و اگر از نفس ‌ باشد هواجس ‌ است‌ و اگر از شیطان ‌ باشد وسواس ‌ است‌ و اگر از سوی‌ خدا باشد خاطرِ حق‌ و خاطر ربانی‌ و رحمانی‌ است‌.
[۲۳] ابوالقاسم‌ قشیری‌، الرسالة‌القشیریة‌، ج۱، ص‌۱۶۰‌، چاپ‌ عبدالحلیم‌ محمود و محمودبن‌ شریف‌، اُفستِ قم‌ ۱۳۷۴.
[۲۴] کمال‌الدین‌ عبدالرزاق‌ کاشانی‌، لطائف‌الاعلام‌ من‌ اشارات‌ اهل‌الالهام‌، ج۱، ص‌ ۲۵۷، چاپ‌ مجید هادی‌زاده‌، تهران‌ ۱۳۷۹.

خاطر الاهی‌ برای‌ بیدار کردنِ ( تنبیه ‌) سالک ‌ است‌، زیرا باطن ‌ نیز، مانند ظاهر ، خوابو بیداری‌ دارد.
اگر باطن‌ بیدار باشد، در آیات ‌ خدا می‌نگرد و اعتبار می‌گیرد، اما گاه‌ باطن‌ به‌ خواب‌ می‌رود و از حقغافل ‌ می‌شود و خاطر الاهی‌ لازم‌ است‌ تا او را دوباره‌ بیدار کند.
خاطر مَلَکی‌ برای‌ برانگیختن‌ سالک‌ به‌ طاعت ‌ است‌، چون‌ راه‌ ملائکه ‌ راه‌ طاعت ‌ است‌ و خلق ‌ را نیز به‌ همان‌ راه‌ خود می‌خوانند.
چون‌ خلقت ‌ نفس‌ بر شهوت ‌ است‌، خاطر نفسانی‌ نیز سالک‌ را به‌ شهوت‌ دعوت ‌ می‌کند.
خاطر شیطان‌ برای‌ آراستنگناه ‌ است‌، زیرا آراستن‌ گناه‌ کار اوست‌ و نخستین‌ بار خود را برای‌ خود آراست‌ و لذا مردم‌ را به‌ راهی‌ که‌ خود رفته‌ فرا می‌خواند.
[۲۵] ابوابراهیم‌ اسماعیل‌بن‌ محمد مستملی‌ بخاری‌، شرح‌التعرف‌لمذهب‌ اهل‌التصوف‌، ج۱، ص‌ ۱۱۸۷ـ۱۱۸۹، چاپ‌ محمد روشن‌، تهران‌ ۱۳۷۳.



مفصّل‌ترین‌ بحث‌ در بارۀ‌ انواع‌ خواطر از آنِ ابوطالب‌ مکی ‌ است‌.
[۲۶] ابوطالب‌ مکی‌، قوت‌القلوب‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۴۱ـ۲۵۵، چاپ‌ مطبعة‌الانوار المحمدیة‌، قاهره‌.

به‌ نظر وی‌، خواطر شش‌ نوع‌ است‌: خاطر نفس‌ و خاطر عدو (شیطان‌)، که‌ هر دو مذمومو نتیجۀ‌ هوای‌ نفسو جهالت ‌ هستند؛ خاطر روح‌ و خاطر مَلَک‌، که‌ پسندیده ‌ هستند و سالک ‌ را به‌ سوی‌ حقو به‌ سوی‌ علم ‌ راهنمایی‌ می‌کنند؛ خاطر عقل ‌، که‌ حد فاصل‌ چهار خاطر مذکور است‌: گاه‌ با نفس‌ و عدو است‌ و باعث‌ تباهی‌ می‌شود و گاه‌ با روحو مَلَک‌ است‌ و باعث‌ برکات ‌ می‌گردد، زیرا حکمت ‌ خدا بر این‌ قرار گرفته‌ است‌ که‌ بنده ‌ با عقل‌ و شهود خود در خیر و شر وارد شود تا جزا و عقاب ‌ به‌ خودش‌ بازگردد؛ و خاطر یقین ‌ که‌ با قلب‌ سر و کار دارد و روح ‌ ایمان ‌ است‌ و ویژۀ‌ موقنان ‌ است‌.
[۲۷] ابوطالب‌ مکی‌، قوت‌القلوب‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۳۶ـ۱۳۸، چاپ‌ مطبعة‌الانوار المحمدیة‌، قاهره‌.
[۲۸] ابوطالب‌ مکی‌، قوت‌القلوب‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۴۲ـ۲۴۵، چاپ‌ مطبعة‌الانوار المحمدیة‌، قاهره‌.

سه‌ خاطر عقل‌ و نفس‌ و عدو از خزاین‌ زمین ‌ هستند و سه‌ خاطر یقین‌ و روح‌ و ملک‌ از خزاین‌ خدا .
اگر خواطر از جانب‌ مَلَک‌ و روح‌ بیاید، مایۀ‌ پرهیزکاری‌ و هدایتو رشد است‌، اما اگر از سوی‌ عدو و نفس‌ باشد، مایۀ‌ گمراهی‌ و نافرمانی‌ است‌.
بنده‌ باید ابتدا با خاطر نفس‌ و خاطر عدو مبارزه ‌ کند تا به‌ خاطر یقین‌ برسد.
[۲۹] ابوطالب‌ مکی‌، قوت‌القلوب‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۵۴ـ۲۵۵، چاپ‌ مطبعة‌الانوار المحمدیة‌، قاهره‌.


۵.۱ - هدف‌ مکی‌

به‌ نظر می‌رسد که‌ هدف‌ مکی‌ تکثیر عدد بوده‌ است‌ و به‌ همین‌ سبب‌ نه‌ تنها صوفیان ‌ پس‌ از وی‌، جز اندکی‌،
[۳۰] عبدالقادر گیلانی‌، الغنیة‌ لطالبی‌ طریق‌ الحق‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۰۱، چاپ‌ فرج‌ توفیق‌ ولید، بغداد ۱۹۸۸.
از او پیروی‌ نکرده‌ و تقسیم‌ چهارگانه‌ را معتبر دانسته‌اند، بلکه‌ برخی‌
[۳۱] شهاب‌الدین‌ سهروردی عارف‌ عوارف‌المعارف‌، چاپ‌دار الکتاب‌العربی‌، ج۱، ص‌ ۴۶۶، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
تقسیم‌بندی‌ او را نقد کرده‌اند.
به‌ نظر سهروردی ‌، و به‌ تبع‌ او عزالدین‌ کاشانی‌ ،
[۳۲] شهاب‌الدین‌ سهروردی عارف‌ عوارف‌المعارف‌، چاپ‌دار الکتاب‌العربی‌، ج۱، ص‌ ۱۰۶، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
خود عقل‌ خاطری‌ جداگانه‌ ندارد زیرا قوه‌ای‌ برای‌ ادراک‌ است‌ و به‌ حسب‌ مورد، ممکن‌ است‌ جذبِ دعوت‌ هریک‌ از خواطر چهارگانۀ‌ نفسو ملکو الهو شیطان ‌ شود.
همچنین‌ بازگشت‌ خاطر یقین‌ به‌ خاطر الاهی‌ است‌ و نمی‌توان‌ آن‌ را خاطری‌ مستقل ‌ به‌شمار آورد.


از ابوسعید خراز نقل‌ شده‌ است‌ که‌ به‌ هر خاطری‌ که‌ موافقِ حق‌ نباشد باید ظنین‌ بود،
[۳۳] ابوعبدالرحمان‌ سلمی‌، طبقات‌الصوفیة‌، ج۱، ص‌ ۵۱۱ـ۵۱۲، چاپ‌ نورالدین‌ شریبه‌، قاهره‌ ۱۳۸۰/۱۹۶۹.
اما عارفان‌ پس‌ از وی‌ با تفصیل‌ بیشتری‌ به‌ این‌ بحث‌ پرداخته‌اند.
به‌ نظر مستملی‌ بخاری ‌،
[۳۴] ابوابراهیم‌ اسماعیل‌بن‌ محمد مستملی‌ بخاری‌، شرح‌التعرف‌لمذهب‌ اهل‌التصوف‌، ج۱، ص‌ ۱۱۷۵، چاپ‌ محمد روشن‌، تهران‌ ۱۳۷۳.
کشف‌ خواطر به‌ معنای‌ آن‌ است‌ که‌ سالک‌ انواع‌ خواطر را بشناسد تا بتواند از آنچه‌ الهام ‌ حق‌ است‌ پیروی‌ کند و از آنچه‌ وسواسشیطان ‌ یا هواجسنفس ‌ است‌ بپرهیزد.

۶.۱ - راه‌ تشخیص‌ خاطر

راه‌ تشخیص‌، آن‌ است‌ که‌ ببیند خاطر، او را به‌ کدام‌ سو می‌خواند: اگر خاطر او را به‌ سوی‌ کاری‌ نیک ‌ بخواند، باید بداند که‌ این‌، خاطرِ حق‌ است‌ و پیروی‌ از آن‌ ضروری‌ است‌؛ اگر او را به‌ سوی‌ هوای‌ نفس‌ بخواند، باید آن‌ را رها کند.
سالک‌ در موارد دشوار باید خاطر خود را به‌ کتاب‌ خدا عرضه‌ کند و اگر در آن‌ چیزی‌ مناسب‌ مقام‌ نیافت‌، خاطر را بر سنتپیامبر اکرم ‌ عرضه‌ کند و اگر باز هم‌ چیزی‌ نیافت‌، خود اجتهاد کند و به‌ اجتهاد خود عمل‌ کند.

۶.۱.۱ - خاطر صحیح‌ همان‌ خاطر اول‌

ابونصر سرّاج‌ ،
[۳۵] ابونصر سرّاج‌، کتاب‌ اللمع‌ فی‌التصوف‌، ج۱، ص‌ ۳۴۲ـ۳۴۳، چاپ‌ نیکلسون‌، لیدن‌ ۱۹۱۴.
و به‌ تبعِ او هجویری ‌، با نقل‌ حکایتی‌ از خیر نسّاج‌ و جُنید ، بر این‌ نکته‌ تأکید می‌ورزند که‌ خاطرِ صحیح‌ همان‌ خاطر اول‌ است‌ که‌ پیش‌ از همه‌ بر دل‌ خطور می‌کند و دادۀ‌ حق‌ تعالی‌ است‌ و به‌ همین‌ دلیل‌ اهل‌ خواطر از آن‌ تبعیت ‌ می‌کنند.
[۳۶] علی‌بن‌ عثمان‌ هُجویری‌، کشف‌المحجوب‌، ج۱، ص‌ ۵۶۳، چاپ‌ محمود عابدی‌، تهران‌ ۱۳۸۳.
[۳۷] محمدبن‌ حمزه‌ فناری‌، مصباح‌الانس‌، ج۱، ص‌ ۷۱۵، چاپ‌ محمد خواجوی‌، تهران‌ ۱۴۱۶/۱۳۷۴.
[۳۸] داوودبن‌ محمود قیصری‌ رومی‌، شرح‌ فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص‌ ۵۳۷، چاپ‌ سیدجلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌ ۱۳۷۵.

با این‌ حال‌، سهروردی
[۳۹] شهاب‌الدین‌ سهروردی عارف‌ عوارف‌المعارف‌، چاپ‌دار الکتاب‌العربی‌، ج۱، ص‌ ۴۶۴، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
نظر سرّاج‌ و هجویری‌ را بر موردی‌ حمل ‌ کرده‌ که‌ هر دو خاطر حق ‌ باشد.
وی‌ افزوده‌ است‌ که‌ به‌ نظر جنید، باید از خاطر اول‌ تبعیت‌ کرد، اما به‌ نظر ابن‌عطا خاطر دوم‌ قوی‌تر است‌ زیرا خاطر نخستِ او را تقویت‌ کرده‌ است‌، و به‌ نظر ابن‌خفیف‌ هر دو برابرند چرا که‌ هر دو حق‌ هستند و هیچ‌کدام‌ بر دیگری‌ برتری‌ ندارد.

۶.۱.۲ - نظر غزالی

غزالی
[۴۰] ابوحامد غزالی‌، منهاج‌العابد، ج۱، ص‌ ۴۷ـ۴۹، چاپ‌ مصطفی‌ بابی‌ حلبی‌، قاهره‌.
در بارۀ‌ فرق‌ گذاشتن‌ میان‌ خواطر نظر خاصی‌ دارد.
به‌ نظر وی‌، ممکن‌ است‌ گاه‌ خاطر الاهی‌، از باب‌ امتحانو محنت ‌، به‌ شر دعوت ‌ کند و خاطر شیطانی‌، از باب‌ مکر و استدراج ‌، به‌ خیر فرا خواند.
تمیز میان‌ خاطر شرّی‌ که‌ معلوم‌ نیست‌ از سوی‌ خداست‌ یا شیطان ‌ یا نفْس‌، به‌ سه‌ طریق‌ ممکن‌ است‌: ۱) اگر خاطر حالتی‌ واحد و ثابت‌ داشته‌ باشد، از خدا یا از نفْس‌ است‌ و اگر متردد و مضطرب ‌ باشد، از شیطان‌ است‌؛ ۲) اگر خاطر پس‌ از ارتکاب‌ گناهی‌ بیاید، از سوی‌ خداست‌ و عقوبت ‌ آن‌ گناه‌ به‌شمار می‌آید و اگر پس‌ از ارتکاب‌ گناه‌ نباشد، از شیطان‌ است‌. ۳) نهایت‌ آنکه‌ اگر خاطر با ذکر خدا ضعیف‌ و نابود نشود، از نفس ‌ است‌ و اگر ضعیف‌ شود، از شیطان‌ است‌.
[۴۱] ابوحامد غزالی‌، منهاج‌العابد، ج۱، ص‌ ۴۸ـ۵۰، چاپ‌ مصطفی‌ بابی‌ حلبی‌، قاهره‌.



مشایخ‌ صوفیه‌ اتفاق‌ نظر دارند که‌ هرکس‌ مال‌ حرام‌ بخورد، نمی‌تواند میان‌ الهام‌ الاهی‌ و وسواسشیطان ‌ فرق‌ بگذارد و به‌ نظر ابوعلی‌ دقّاق‌ ، کسی‌ که‌ قوتش‌ معلوم‌ (معین‌) باشد نیز چنین‌ است‌.
[۴۲] ابوالقاسم‌ قشیری‌، الرسالة‌القشیریة‌، ج۱، ص‌ ۱۶۱، چاپ‌ عبدالحلیم‌ محمود و محمودبن‌ شریف‌، اُفستِ قم‌ ۱۳۷۴.
[۴۳] شهاب‌الدین‌ سهروردی عارف‌ عوارف‌المعارف‌، چاپ‌دار الکتاب‌العربی‌، ج۱، ص‌ ۴۶۴، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.


۷.۱ - نظر سهروردی

سهروردی
[۴۴] شهاب‌الدین‌ سهروردی عارف‌ عوارف‌المعارف‌، چاپ‌دار الکتاب‌العربی‌، ج۱، ص‌ ۴۶۳ـ۴۶۴، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
اسباب‌ اشتباه‌ خواطر را در چهار امر منحصر می‌داند: ضعف‌ یقین ‌، جهل ‌ به‌ صفات‌ و اخلاق‌ نفْس‌، هواپرستی‌ ، حب‌ دنیا .
هرکس‌ از این‌ امور چهارگانه‌ بپرهیزد، می‌تواند میان‌ خواطر فرق‌ بگذارد و اینکه‌ می‌بینیم‌ کسانی‌ پاره‌ای‌ از خواطر را می‌شناسند و پاره‌ای‌ را نه‌، به‌ سبب‌ وجود برخی‌ از این‌ امور چهارگانه‌ است‌.
هرقدر سالک‌ معرفتش‌ به‌ نفْس‌ بیشتر باشد، در تمیز میان‌ خواطر نیرومندتر است‌.


(۱) قرآن‌ کریم‌.
(۲) ابن‌اثیر مجدالدین‌ مبارک‌بن‌ محمد جزری‌ النهایة‌ فی‌ غریب‌الحدیث‌ و الاثر، چاپ‌ عبدالحمید هنداوی‌، بیروت‌ ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
(۳) ابن‌ عربی‌، الفتوحات‌المکیة‌، بیروت‌.
(۴) ابن‌فارس‌ همدانی‌، معجم‌المقاییس‌ فی‌اللغة‌، چاپ‌ شهاب‌الدین‌ ابوعمرو، بیروت‌ ۱۴۱۸/۱۹۹۸.
(۵) علیرضا برازش‌، المعجم‌المفهرس‌ لالفاظ‌ احادیث‌ بحارالانوار، تهران‌ ۱۳۷۳.
(۶) ابوالفضل‌ محمدبن‌ حسین‌ بیهقی دبیر، تاریخ‌ بیهقی‌، چاپ‌ علی‌اکبر فیاض‌، مشهد ۱۳۵۰.
(۷) حکیم‌ ترمذی‌ ابوعبدالله‌ محمدبن‌ علی‌، ثلاثة‌ مصنفات‌للحکیم‌ الترمذی‌، چاپ‌ برند راتکه‌، بیروت‌ ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۸) میرسید شریف‌ جرجانی‌، التعریفات‌، چاپ‌ عبدالمنعم‌ حفنی‌، قاهره‌ ۱۹۹۱.
(۹) ابونصر سرّاج‌، کتاب‌ اللمع‌ فی‌التصوف‌، چاپ‌ نیکلسون‌، لیدن‌ ۱۹۱۴.
(۱۰) ابوعبدالرحمان‌ سلمی‌، طبقات‌الصوفیة‌، چاپ‌ نورالدین‌ شریبه‌، قاهره‌ ۱۳۸۰/۱۹۶۹.
(۱۱) شهاب‌الدین‌ سهروردی عارف‌ عوارف‌المعارف‌، چاپ‌دار الکتاب‌العربی‌، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۲) ابوحامد غزالی‌، منهاج‌العابد، چاپ‌ مصطفی‌ بابی‌ حلبی‌، قاهره‌.
(۱۳) محمدبن‌ حمزه‌ فناری‌، مصباح‌الانس‌، چاپ‌ محمد خواجوی‌، تهران‌ ۱۴۱۶/۱۳۷۴.
(۱۴) مجدالدین‌ محمدبن‌ یعقوب‌ فیروزآبادی‌، القاموس‌المحیط‌، چاپ‌ محمد عبداللّه‌ مرعشلی‌، بیروت‌ ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
(۱۵) ابوالقاسم‌ قشیری‌، الرسالة‌القشیریة‌، چاپ‌ عبدالحلیم‌ محمود و محمودبن‌ شریف‌، اُفستِ قم‌ ۱۳۷۴.
(۱۶) داوودبن‌ محمود قیصری‌ رومی‌، شرح‌ فصوص‌الحکم‌، چاپ‌ سیدجلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌ ۱۳۷۵.
(۱۷) عزالدین‌ محمود کاشانی‌، مصباح‌الهدایة‌ و مفتاح‌الکفایة‌، چاپ‌ جلال‌الدین‌ همایی‌، تهران‌ ۱۳۷۶.
(۱۸) کمال‌الدین‌ عبدالرزاق‌ کاشانی‌، لطائف‌الاعلام‌ من‌ اشارات‌ اهل‌الالهام‌، چاپ‌ مجید هادی‌زاده‌، تهران‌ ۱۳۷۹.
(۱۹) ابوبکر محمدبن‌ ابراهیم‌ کلابادی‌، التعرف‌ لمذهب‌ اهل‌التصوف‌، چاپ‌ عبدالحلیم‌ محمود و طه‌ عبدالباقی‌ سرور، قاهره‌ ۱۳۸۰/۱۹۶۰.
(۲۰) ابوجعفر محمدبن‌ یعقوب‌ کلینی‌، الروضة‌ من‌الکافی‌، چاپ‌ علی‌اکبر غفاری‌، تهران‌.
(۲۱) عبدالقادر گیلانی‌، الغنیة‌ لطالبی‌ طریق‌ الحق‌، چاپ‌ فرج‌ توفیق‌ ولید، بغداد ۱۹۸۸.
(۲۲) ابوابراهیم‌ اسماعیل‌بن‌ محمد مستملی‌ بخاری‌، شرح‌التعرف‌لمذهب‌ اهل‌التصوف‌، چاپ‌ محمد روشن‌، تهران‌ ۱۳۷۳.
(۲۳) ابوطالب‌ مکی‌، قوت‌القلوب‌، چاپ‌ مطبعة‌الانوار المحمدیة‌، قاهره‌.
(۲۴) علی‌بن‌ عثمان‌ هُجویری‌، کشف‌المحجوب‌، چاپ‌ محمود عابدی‌، تهران‌ ۱۳۸۳.


۱. مجدالدین‌ محمدبن‌ یعقوب‌ فیروزآبادی‌، القاموس‌المحیط‌، ج‌ ۲، ص‌ ۷۶، چاپ‌ محمد عبداللّه‌ مرعشلی‌، بیروت‌ ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
۲. ابن‌فارس‌ همدانی‌، معجم‌المقاییس‌ فی‌اللغة‌، ج‌ ۲، ص‌ ۱۹۹، چاپ‌ شهاب‌الدین‌ ابوعمرو، بیروت‌ ۱۴۱۸/۱۹۹۸.
۳. ابوالفضل‌ محمدبن‌ حسین‌ بیهقی دبیر، تاریخ‌ بیهقی‌، ج۱، ص‌ ۷۴۶، چاپ‌ علی‌اکبر فیاض‌، مشهد ۱۳۵۰.
۴. ابوالفضل‌ محمدبن‌ حسین‌ بیهقی دبیر، تاریخ‌ بیهقی‌، ج۱، ص‌ ۷۵۴، چاپ‌ علی‌اکبر فیاض‌، مشهد ۱۳۵۰.
۵. ابن‌فارس‌ همدانی‌، معجم‌المقاییس‌ فی‌اللغة‌، ج‌ ۲، ص‌ ۱۹۹، چاپ‌ شهاب‌الدین‌ ابوعمرو، بیروت‌ ۱۴۱۸/۱۹۹۸.
۶. ابوحامد غزالی‌، منهاج‌العابد، ج۱، ص‌ ۴۷، چاپ‌ مصطفی‌ بابی‌ حلبی‌، قاهره‌.
۷. ابن‌اثیر مجدالدین‌ مبارک‌بن‌ محمد جزری‌ النهایة‌ فی‌ غریب‌الحدیث‌ و الاثر، چاپ‌ عبدالحمید هنداوی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۴۶، بیروت‌ ۱۴۲۶/۲۰۰۵.
۸. ابوجعفر محمدبن‌ یعقوب‌ کلینی‌، الروضة‌ من‌الکافی‌، ج‌ ۸، ص‌ ۱۹، چاپ‌ علی‌اکبر غفاری‌، تهران‌.
۹. ذیل‌ واژه‌، علیرضا برازش‌، ج‌ ۹، ص‌ ۶۲۵۷، المعجم‌المفهرس‌ لالفاظ‌ احادیث‌ بحارالانوار، تهران‌ ۱۳۷۳.
۱۰. حکیم‌ ترمذی‌ ابوعبدالله‌ محمدبن‌ علی‌، ثلاثة‌ مصنفات‌للحکیم‌ الترمذی‌، ج۱، ص‌ ۱۴۳ـ۱۴۴، چاپ‌ برند راتکه‌، بیروت‌ ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۱۱. حکیم‌ ترمذی‌ ابوعبدالله‌ محمدبن‌ علی‌، ثلاثة‌ مصنفات‌للحکیم‌ الترمذی‌، ج۱، ص‌ ۱۴۸، چاپ‌ برند راتکه‌، بیروت‌ ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۱۲. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۴۰۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۳. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۳۷۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۴. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۳۷۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۵. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۶۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۶. ابوبکر محمدبن‌ ابراهیم‌ کلابادی‌، التعرف‌ لمذهب‌ اهل‌التصوف‌، ج۱، ص‌ ۸۹ـ۹۰، چاپ‌ عبدالحلیم‌ محمود و طه‌ عبدالباقی‌ سرور، قاهره‌ ۱۳۸۰/۱۹۶۰.
۱۷. ابوبکر محمدبن‌ ابراهیم‌ کلابادی‌، التعرف‌ لمذهب‌ اهل‌التصوف‌، ج۱، ص‌۹۰ـ۹۱، چاپ‌ عبدالحلیم‌ محمود و طه‌ عبدالباقی‌ سرور، قاهره‌ ۱۳۸۰/۱۹۶۰.
۱۸. ابوالقاسم‌ قشیری‌، الرسالة‌القشیریة‌، ج۱، ص‌۱۶۰، چاپ‌ عبدالحلیم‌ محمود و محمودبن‌ شریف‌، اُفستِ قم‌ ۱۳۷۴.
۱۹. ابوحامد غزالی‌، منهاج‌العابد، ج۱، ص‌ ۴۷ـ ۴۸، چاپ‌ مصطفی‌ بابی‌ حلبی‌، قاهره‌.
۲۰. شهاب‌الدین‌ سهروردی عارف‌ عوارف‌المعارف‌، چاپ‌دار الکتاب‌العربی‌، ج۱، ص‌ ۴۶۲، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۲۱. ابن‌ عربی‌، الفتوحات‌المکیة‌، ج‌ ۱، ص‌ ۶۶۶، بیروت‌.
۲۲. کمال‌الدین‌ عبدالرزاق‌ کاشانی‌، لطائف‌الاعلام‌ من‌ اشارات‌ اهل‌الالهام‌، ج۱، ص‌ ۲۵۷، چاپ‌ مجید هادی‌زاده‌، تهران‌ ۱۳۷۹.
۲۳. ابوالقاسم‌ قشیری‌، الرسالة‌القشیریة‌، ج۱، ص‌۱۶۰‌، چاپ‌ عبدالحلیم‌ محمود و محمودبن‌ شریف‌، اُفستِ قم‌ ۱۳۷۴.
۲۴. کمال‌الدین‌ عبدالرزاق‌ کاشانی‌، لطائف‌الاعلام‌ من‌ اشارات‌ اهل‌الالهام‌، ج۱، ص‌ ۲۵۷، چاپ‌ مجید هادی‌زاده‌، تهران‌ ۱۳۷۹.
۲۵. ابوابراهیم‌ اسماعیل‌بن‌ محمد مستملی‌ بخاری‌، شرح‌التعرف‌لمذهب‌ اهل‌التصوف‌، ج۱، ص‌ ۱۱۸۷ـ۱۱۸۹، چاپ‌ محمد روشن‌، تهران‌ ۱۳۷۳.
۲۶. ابوطالب‌ مکی‌، قوت‌القلوب‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۴۱ـ۲۵۵، چاپ‌ مطبعة‌الانوار المحمدیة‌، قاهره‌.
۲۷. ابوطالب‌ مکی‌، قوت‌القلوب‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۳۶ـ۱۳۸، چاپ‌ مطبعة‌الانوار المحمدیة‌، قاهره‌.
۲۸. ابوطالب‌ مکی‌، قوت‌القلوب‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۴۲ـ۲۴۵، چاپ‌ مطبعة‌الانوار المحمدیة‌، قاهره‌.
۲۹. ابوطالب‌ مکی‌، قوت‌القلوب‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۵۴ـ۲۵۵، چاپ‌ مطبعة‌الانوار المحمدیة‌، قاهره‌.
۳۰. عبدالقادر گیلانی‌، الغنیة‌ لطالبی‌ طریق‌ الحق‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۰۱، چاپ‌ فرج‌ توفیق‌ ولید، بغداد ۱۹۸۸.
۳۱. شهاب‌الدین‌ سهروردی عارف‌ عوارف‌المعارف‌، چاپ‌دار الکتاب‌العربی‌، ج۱، ص‌ ۴۶۶، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۲. شهاب‌الدین‌ سهروردی عارف‌ عوارف‌المعارف‌، چاپ‌دار الکتاب‌العربی‌، ج۱، ص‌ ۱۰۶، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۳. ابوعبدالرحمان‌ سلمی‌، طبقات‌الصوفیة‌، ج۱، ص‌ ۵۱۱ـ۵۱۲، چاپ‌ نورالدین‌ شریبه‌، قاهره‌ ۱۳۸۰/۱۹۶۹.
۳۴. ابوابراهیم‌ اسماعیل‌بن‌ محمد مستملی‌ بخاری‌، شرح‌التعرف‌لمذهب‌ اهل‌التصوف‌، ج۱، ص‌ ۱۱۷۵، چاپ‌ محمد روشن‌، تهران‌ ۱۳۷۳.
۳۵. ابونصر سرّاج‌، کتاب‌ اللمع‌ فی‌التصوف‌، ج۱، ص‌ ۳۴۲ـ۳۴۳، چاپ‌ نیکلسون‌، لیدن‌ ۱۹۱۴.
۳۶. علی‌بن‌ عثمان‌ هُجویری‌، کشف‌المحجوب‌، ج۱، ص‌ ۵۶۳، چاپ‌ محمود عابدی‌، تهران‌ ۱۳۸۳.
۳۷. محمدبن‌ حمزه‌ فناری‌، مصباح‌الانس‌، ج۱، ص‌ ۷۱۵، چاپ‌ محمد خواجوی‌، تهران‌ ۱۴۱۶/۱۳۷۴.
۳۸. داوودبن‌ محمود قیصری‌ رومی‌، شرح‌ فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص‌ ۵۳۷، چاپ‌ سیدجلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌ ۱۳۷۵.
۳۹. شهاب‌الدین‌ سهروردی عارف‌ عوارف‌المعارف‌، چاپ‌دار الکتاب‌العربی‌، ج۱، ص‌ ۴۶۴، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۴۰. ابوحامد غزالی‌، منهاج‌العابد، ج۱، ص‌ ۴۷ـ۴۹، چاپ‌ مصطفی‌ بابی‌ حلبی‌، قاهره‌.
۴۱. ابوحامد غزالی‌، منهاج‌العابد، ج۱، ص‌ ۴۸ـ۵۰، چاپ‌ مصطفی‌ بابی‌ حلبی‌، قاهره‌.
۴۲. ابوالقاسم‌ قشیری‌، الرسالة‌القشیریة‌، ج۱، ص‌ ۱۶۱، چاپ‌ عبدالحلیم‌ محمود و محمودبن‌ شریف‌، اُفستِ قم‌ ۱۳۷۴.
۴۳. شهاب‌الدین‌ سهروردی عارف‌ عوارف‌المعارف‌، چاپ‌دار الکتاب‌العربی‌، ج۱، ص‌ ۴۶۴، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۴۴. شهاب‌الدین‌ سهروردی عارف‌ عوارف‌المعارف‌، چاپ‌دار الکتاب‌العربی‌، ج۱، ص‌ ۴۶۳ـ۴۶۴، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خواطر»، شماره۵۰۷۱.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار