• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم عمل (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عمل به معنای مطلق کار اعم از خیر و شر است و اخص از فعل می‌باشد.



عمل به معنای كار است، اعمّ از آنكه خوب باشد یا بد. خوب و بد بودن آن‌ بوسیله قرینه معلوم می‌شود مثل‌ (قالَ هذا مِنْ‌ عَمَلِ‌ الشَّیطانِ‌) و مثل‌ (إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ وَ الْعَمَلُ‌ الصَّالِحُ یرْفَعُهُ‌) راغب گوید: عمل هر فعلى است كه از حیوان روى قصد واقع شود، آن از فعل اخصّ است زیرا فعل گاهى به فعل حیوانات كه لا عن قصد سر زند اطلاق می‌شود و بعضا به فعل جمادات نیز گفته می‌شود ولى عمل خیلى كم بلا قصد و فعل جماد گفته می‌شود. در اقرب الموارد گفته: عمل در كارى گفته می‌شود كه از روى عقل و فکر باشد لذا با علم مقرون می‌شود ولى فعل اعمّ است. پس فرق بین عمل و فعل اعمّ و اخصّ است.این فرق را از قرآن مجید نیز می‌شود استفاده كرد كه عمل به اعمال و كارهاى ارادى اطلاق شده ولى فعل گاهى در افعال جماد نیز بكار رفته است مثل‌ (بَلْ فَعَلَهُ كَبِیرُهُمْ هذا)




۲.۱ - وجوب انجام کارهای خیر

وجوب اجرای کارهای خیر بر انبیا:
• «وجعلنـهم ائمة یهدون بامرنا واوحینا الیهم فعل الخیرت...؛ و آنها را پیشوایانى قرار دادیم كه (جامعه را) به دستور ما هدایت مى‌كردند و به آنها انجام كارهاى خیر و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی كردیم و آنان فقط پرستش‌ كنندگان ما بودند.»

۲.۲ - استحباب سرعت در عمل خیر

استحباب سرعت در انجام کارهای خیر و برای دعاکننده به درگاه خداوند:
• «یؤمنون بالله والیوم الاخر ویامرون بالمعروف وینهون عن المنکر ویسـرعون فی الخیرت واولـئک من الصــلحین؛ به خدا و روز واپسین ایمان مى‌آورند، و به كار پسندیده فرمان مى‌دهند و از كار ناپسند بازمى‌دارند، و در كارهاى خیر مى‌شتابند، و آنها از شایستگانند.»
• «وسارعوا الی مغفرة من ربکم...؛ و به سوى آمرزشى از جانب پروردگارتان و بهشتى كه پهناى آن (به اندازه) آسمان‌ها و زمین است (و) براى پرهیزكاران آماده شده بشتابید؛» مقصود سرعت در موجبات مغفرت، یعنی عبادات است. و دلالت بر رجحان سرعت گرفتن در انجام دادن طاعات دارد.
• «وزکریا اذ نادی ربه رب...؛ و (به یاد آر) زکریا (علیه‌السّلام) را هنگامى كه پروردگار خود را ندا كرد: پروردگارا، مرا تنها (و بدون فرزند و وارث) مگذار و (اگر وارثى هم ندهى باكى نیست، زیرا) تو بهترین وارث‌ها هستى.»
• « ... انهم کانوا یسـرعون فی الخیرت...؛ پس ما خواسته‌اش را برآوردیم و یحیى را به او بخشیدیم و همسرش را هم (كه سالخورده و ذاتا نازا بود به وسیله ردّ جوانى و بذل نیروى توالد) براى او شایسته (باردارى) كردیم چرا كه آنها (خاندان زكریا یا همه انبیاء گذشته) همواره در كارهاى خیر شتاب مى‌ورزیدند، و پیوسته از ما در حال امید و بیم دعا و درخواست داشتند، و همواره در برابر ما خاضع و بیمناك بودند.» آیه مزبور دلالت دارد که مستحب است دعاکننده با سرعت به انجام دادن کارهای خیر اقدام کند.

۲.۳ - تخییر در اخفا و اظهار

مخیر بودن انسان در اظهار و مخفی کردن اجرای کارهای خیر:
• «ان تبدوا خیرا او تخفوه او تعفوا عن سوء فان الله کان عفوا قدیرا؛اگر كار خیرى را آشكار سازید یا آن را پنهان دارید یا از بدى (دیگران) درگذرید (در همه متخلّق به اخلاق خدا شده‌اید و) همانا خداوند همواره با گذشت و تواناست.»

۲.۴ - دعوت به انجام عمل خیر

دعوت به انجام دادن عمل خیر، از وظایف امت اسلامی:
• «ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر...؛ و باید از شما گروهى باشند كه (مردم را) به سوى كار خیر دعوت نمایند و به كار نیك امر كنند و از كار زشت بازدارند، و آنهایند كه رستگارند.»

۲.۵ - سبقت در کار خیر

مطلوبیت سبقت جستن از دیگران، در اجرای کارهای خیر:
• «ولکل وجهة هو مولیها فاستبقوا الخیرت...؛ و براى هر گروهى قبله‌اى است كه (روى خود) بدان سوى مى‌گردانند (یهود به بیت المقدس، نصاری به مشرق، مسلمین به کعبه) پس (در آن نزاع نكنید و) به سوى كارهاى خیر سبقت جویید؛ هر جا كه باشید خداوند همه شما را (به صحنه محشر) خواهد آورد (تا جزاى عمل دهد)، همانا خداوند بر همه چیز تواناست.»
• «... فاستبقوا الخیرت...؛ و ما این كتاب را به سوى تو به حق و درستى فرو فرستادیم كه تصدیق ‌كننده است آنچه را از كتاب‌هاى آسمانى كه پیش از او بوده و مسلط و مراقب و حافظ و گواه بر آنهاست. پس میان آنان بر طبق آنچه خدا (بر تو) نازل كرده داورى كن و هرگز از هواهاى (نفسانى) آنان با انحراف از حقّى كه بر تو آمده پیروى مكن. براى هر یك از شما (امت‌ها) آیین و برنامه روشنى قرار دادیم. و اگر خداوند (به اراده حتمى خود) مى‌خواست همه شما (امت‌ها) را بى‌تردید یك امت مى‌كرد (همه بشر را در طول تاریخ با یك نوع استعداد فكرى راكد، نیازمند یك شریعت مى‌كرد) و لكن خواست در آنچه به شما داده شما را آزمایش كند (از این رو استعدادهاى گوناگون قابل تکامل داد و بر حسب تكامل آن شرایع نازل كرد) پس به سوى كارهاى خیر پیشى گیرید. برگشت همه شما به سوى خداست، پس شما را به آنچه درباره آن اختلاف مى‌كردید آگاه خواهد كرد.»
• «والذین هم بـایـت ربهم یؤمنون؛ و آنان كه به آیات و نشانه‌هاى پروردگارشان ایمان مى‌آورند،»
• «اولـئک یسـرعون فی الخیرت وهم لها سـبقون؛ آنهایند كه در همه عمل‌هاى خیر شتاب مى‌ورزند و آنها هستند كه به آن خیرات (از دیگران) سبقت‌ گیرنده‌اند.»
• «والسـبقون السـبقون؛ و پیشگامان (در ایمان) سبقت‌ گیران (در تقوى).»
• «اولـئک المقربون؛آنها مقربان (درگاه) اند.»

۲.۶ - مطلوبیت کارهای خیر

اعمال و کارهای خیر، دارای مرغوبیت:
• «... وما تقدموا لانفسکم من خیر تجدوه عند الله ان الله بما تعملون بصیر؛ و نماز را برپا دارید و زكات بدهید، و هر چه براى خودتان از كار نیك پیش فرستید آن را در نزد خداوند خواهید یافت، حقّا كه خدا به آنچه مى‌كنید بیناست.»
• «ولکل وجهة هو مولیها فاستبقوا الخیرت...؛ و براى هر گروهى قبله‌اى است كه (روى خود) بدان سوى مى‌گردانند (یهود به بیت المقدس، نصارى به مشرق، مسلمین به كعبه) پس (در آن نزاع نكنید و) به سوى كارهاى خیر سبقت جویید؛ هر جا كه باشید خداوند همه شما را (به صحنه محشر) خواهد آورد (تا جزاى عمل دهد)، همانا خداوند بر همه چیز تواناست.»
• «... وما تفعلوا من خیر یعلمه الله وتزودوا فان خیر الزاد التقوی...؛ (زمان) حج ماه‌هاى معینى است (شوال، ذی قعده و ذی حجه)، پس كسى كه در این ماه‌ها حج را (به واسطه بستن احرام، بر خود) واجب ساخت (بداند كه) در (حال احرام) حج، بدزبانی و آمیزش با زنان و گناه و مجادله در سخن (روا) نیست، و هر كار خیرى انجام دهید خداوند مى‌داند، و براى خود توشه برگیرید كه بهترین توشه تقواست، و از من پروا كنید اى صاحبان خرد.»
• «یسـلونک ماذا ینفقون قل ما انفقتم من خیر فللولدین...وما تفعلوا من خیر فان الله به علیم؛ از تو مى‌پرسند كه (در راه خدا) چه انفاق كنند، بگو: (جنس مال مهم نیست، بلكه) هر مالى را انفاق كنید براى پدر و مادر و نزدیكان و یتیمان و فقیران و در راه مانده باشد. و هر كار خیرى انجام دهید بى‌تردید خداوند به آن داناست.»
• «یؤمنون بالله والیوم الاخر ویامرون بالمعروف وینهون عن المنکر ویسـرعون فی الخیرت واولـئک من الصــلحین؛ به خدا و روز واپسین ایمان مى‌آورند، و به كار پسندیده فرمان مى‌دهند و از كار ناپسند بازمى‌دارند، و در كارهاى خیر مى‌شتابند، و آنها از شایستگانند.»
• «وما یفعلوا من خیر فلن یکفروه والله علیم بالمتقین؛ و هر چه از كار خیر به جا آورند هرگز درباره آن بدون پاداش نمى‌مانند، و خداوند به (حال) پرهیزكاران داناست.»
• «... فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صــلحـا...؛ بگو: جز این نیست كه من هم مانند شما بشرم (لكن) به من وحی مى‌شود كه بى‌تردید معبود شما معبودى یگانه است. پس هر كه امید دیدار پروردگار خود دارد باید عملى شایسته انجام دهد و احدى را در پرستش پروردگار خود شریک نسازد.»
• «یـایها الذین ءامنوا...؛ وافعلوا الخیر لعلکم تفلحون؛ اى كسانى كه (به پیامبر ما حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ایمان آورده‌اید، رکوع كنید و سجده به جا آورید و پروردگارتان را بپرستید و كار خیر كنید، باشد كه رستگار شوید. (این آیه اجمال همه شرایع و خیرات اجتماعى است).»
• «والذین هم بـایـت ربهم یؤمنون؛ و آنان كه به آیات و نشانه‌هاى پروردگارشان ایمان مى‌آورند،»
• «اولـئک یسـرعون فی الخیرت وهم لها سـبقون؛ آنهایند كه در همه عمل‌هاى خیر شتاب مى‌ورزند و آنها هستند كه به آن خیرات (از دیگران) سبقت‌ گیرنده‌اند.»
• «ثم اورثنا الکتـب الذین اصطفینا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه ومنهم مقتصد ومنهم سابق بالخیرت باذن الله ذلک هو الفضل الکبیر؛ سپس ما این كتاب را به كسانى از بندگانمان كه آنها را (به عنوان امت خاتم و اهل اسلام) برگزیدیم به میراث دادیم، پس برخى از آنها ستمكار خویشند (مانند گنهكاران امت) و برخى از آنها میانه‌رو هستند (نظیر عادلان و صالحان آنها) و برخى از آنان به اذن (تكوینى) خدا سبقت‌ گیرنده به همه خیرات‌اند (مانند معصومان امت كه وارث كتابند. آرى) این (كتاب و وجود معصومان و صالحان براى امت) همان فضل بزرگ است.»
• «جنـت عدن یدخلونها یحلون فیها من اساور من ذهب ولؤلؤا ولباسهم فیها حریر؛ (پاداش آنهاست) بهشت‌هاى جاودانه‌اى كه در آن داخل مى‌شوند، در آنجا با دستبندهایى از طلا و با لؤلؤ آراسته مى‌شوند و لباس‌شان در آنجا حریر است.»

۲.۷ - مطلوبیت اعمال صالح

مطلوبیت انجام دادن اعمال صالح و شایسته:
• «وبشر الذین ءامنوا وعملوا الصــلحـت ان لهم جنـت تجری من تحتها الانهـر کلما رزقوا منها من ثمرة رزقـا قالوا هـذا الذی رزقنا من قبل واتوا به متشـبهـا ولهم فیها ازوج مطهرة وهم فیها خــلدون. و كسانى را كه ایمان آورده و عمل‌هاى شایسته كرده‌اند بشارت ده كه براى آنها بهشت‌ها یا باغ‌هایى است كه از زیر (ساختمان و درختان) آنها نهرها روان است، هر گاه از آن باغ‌ها از میوه‌اى به آنها روزی داده شود گویند: این همان است كه از پیش (در دنیا) روزى ما شده است، و همه میوه‌ها به نزد آنان (در زیبایى و لطافت) شبیه هم آورده مى‌شوند و براى آنها در آنجا همسرانى است پاكیزه (از عادت زنانه و مرض و بد خویى) و آنها در آن جاودانه‌اند.» آیات زیر نیز در مطلوبیت انجام دادن اعمال صالح و شایسته است.


در قرآن مجید آیاتى هست كه ظهور آنها قبول عمل از مسلمان و غیر مسلمان هر دو است. و عمل صالح بهر دو گروه مفید خواهد بود.
• «ان الذین آمنوا و الذین هادوا و النصاری و الصابئین من آمن بالله و الیوم الآخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛ به یقین كسانى كه (به اسلام) ایمان آورده‌اند و كسانى كه یهودى شده‌اند و نصاری و صابئین (پیروان نوح یا یحیى)، هر یك (از این گروه‌ها كه در عصر پیامبر خود) به خدا و روز واپسین ایمان آورده و عمل شایسته انجام داده باشند، آنها را اجرى درخور حالشان در نزد پروردگارشان ثابت است، و نه بیمى بر آنها (در روز قیامت) مى‌رود و نه اندوهگین مى‌شوند» مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ‌ خبر انَّ است و چون باید از خبر به مبتدا ضمیر بر گردد لذا تقدیر چنین می‌شود «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ مِنْهُمْ» و ضمیر جمع راجع است بهمه چهار گروه و اگر مَنْ آمَنَ‌ مبتدا و فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ ... خبر آن باشد باز جمله خبر انَّ است و از تقدیر ضمیر ناگزیر هستیم. ظهور آیه در آنست كه آن چهار گروه با حفظ اسم مؤمن و یهودى و نصرانى و صابى اگر ایمان بخدا و قیامت داشته و اعمال خوب‌انجام بدهند پیش خدا مأجور و اهل بهشت‌اند و نیز می‌فهماند كه ادیان و پیامبران همه طریق‌اند و آنچه موضوعیت دارد فقط ایمان و عمل است. و اهل ایمان و نیكوكاران اهل همه ادیان در بهشت‌اند.
• «و الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک اصحاب الجنة هم فیها خالدون؛ و كسانى هم كه ایمان آوردند و عمل‌هاى شایسته كردند آنها اهل بهشتند و در آن جاودان خواهند ماند.» در این آیات پس از ردّ قول یهود كه بیهوده به خود مزیت قائل شده می‌گفتند عذاب جز اندكى بما نخواهد رسید، بطور مطلق می‌فرماید هر كه گناهكار و غرق در گناه باشد اهل عذاب و هر كه اهل ایمان و عمل باشد اهل بهشت است و «سیئة» ظاهرا براى نوعیت است و كلمه‌ أَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ‌ آنرا تفسیر می‌كند یعنى سَیئِه‌ایكه او را احاطه كند و او در آن غرق شود و دیگر محلى براى ورود ایمان نماند. پس ملاك بهشت ایمان و عمل و ملاك دوزخ سیئه است.
• «و قالوا لن یدخل الجنة الا من کان هودا او نصاری تلک امانیهم قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین؛ و گفتند: هرگز به بهشت درنمى‌آید جز كسى كه یهودى یا نصرانى باشد. این خیال‌هاى خام آنهاست، بگو: اگر راستگویید دلیل و برهانتان را بیاورید.»
• «بلی من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛ چرا؛ كسى كه تمام وجود خود را تسلیم خدا كند در حالى كه (در عمل) نكوكار است، او را پاداشى است درخور مقامش در نزد پروردگار خود، و نه بر آنها بیمى مى‌رود (در آخرت) و نه غمگین مى‌شوند.»
این دو آیه نیز مانند آیات قبل است ابتدا ادعاى یهود و نصارى را كه هر یك مدّعى اهل بهشت بودن است ردّ می‌كند و می‌گوید: این صرف آرزوى بى‌جاست و اگر دلیلى دارید بیاورید آنوقت بطور عموم می‌فرماید: بلى هر كه توجّه خویش را بخدا تسلیم كند و رو بخدا آورد و نیكوكار باشد پاداش او پیش خداست و چنین مردم نه ترسى بر آنها هست و نه محزون می‌شوند عمومیت آیه و شمول آن محتاج به بیان نیست.


حرمت ابطال اعمال و عبادات:
• «یـایها الذین ءامنوا...؛ ولا تبطـلوا اعمــلکم؛ اى كسانى كه ایمان آورده‌اید، خدا را (در احکام شریعت) اطاعت نمایید و از فرستاده او نیز (در اوامر مولویش) اطاعت كنید و عمل‌هاى (خیر) خود را (به واسطه ارتداد، منّت نهادن بر خدا و مردم، و با گناهان حبط كننده) باطل مسازید.»
• «یـایها الذین ءامنوا لا ترفعوا اصوتکم فوق صوت النبی ولا تجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض ان تحبط اعمــلکم وانتم لاتشعرون؛ اى كسانى كه ایمان آورده‌اید، (براى رعایت ادب و مقام پیامبر) صداى خود را (هنگام صحبت) بلندتر از صداى پیامبر نكنید، و با او بلند سخن نگویید همانند آنكه با یكدیگر بلند سخن مى‌گویید، مبادا عمل‌هایتان حبط و تباه گردد و خود ندانید (ثواب همان تكلم كه اگر جهرى نبود ثواب داشت، یا ثواب سایر عمل‌هایتان نیز باطل شود، زیرا ایذاء پیامبر از مبطلات پاداش اعمال است).»


لزوم اخلاص، در اعمال فردی و اجتماعی:
• «قل انما اعظکم بوحدة ان تقوموا لله مثنی وفردی...؛ بگو: جز این نیست كه شما را به یك نكته پند مى‌دهم (و سفارش مى‌كنم) كه (درباره شناخت و پذیرش این پیامبر) براى خدا قیام و اقدام كنید (آن هم) دو تا دو تا و تك تك (نه با اجتماع جنجالى) سپس (در سوابق حالات و ادلّه و معجزات او) فكر كنید (خواهید دانست كه) این یار (مهربان) شما را جنونى نیست، او جز بیم ‌دهنده شما در پیشاپیش عذابى سخت (عذاب آخرت) نیست.»


وجوب اخذ و عمل به تورات، از سوی موسی (علیه‌السلام) :
• «قال یـموسی انی اصطفیتک علی الناس برســلـتی وبکلـمی‌فخذ ما ءاتیتک وکن من الشـکرین؛ (خداى) فرمود: اى موسى، من تو را به (اداء) رسالت‌ها و پیام‌هایم و به سخن گفتنم (با تو) بر سایر مردم برگزیدم، پس آنچه به تو دادم برگیر و از سپاسگزاران باش.»
• «وکتبنا له فی الالواح من کل شیء موعظة وتفصیلا لکل شیء فخذها بقوة وامر قومک یاخذوا باحسنها ساوریکم دار الفـسقین؛ و براى او در الواح (تورات) از هر موضوعى پندى، و براى هر چیزى (از امور اعتقادى و عملى مردم) تفصیلى نوشتیم، (و گفتیم) پس آن را با همه نیرو فراگیر و قوم خود را فرمان ده تا نیكوترین آنها را فراگیرند (واجبات را بگیرند و محرمات را رها كنند)، به زودى سراى فاسقان را به شما نشان مى‌دهم (ویرانه‌هاى مساكن عاد و ثمود و فرعونیان را در دنیا و جایگاه‌هاى ابدى جهنم‌شان را در آخرت).»


موظف بودن بنی اسرائیل، جهت عمل به تورات واقعی:
• «واذ اخذنا میثـق بنی اسرءیل...؛ و (به یاد آرید) هنگامى كه از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم كه هرگز جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مسکینان نیكى كنید و با مردم به زبان خوش سخن گویید و نماز را برپا دارید و زکات بپردازید؛ سپس همه شما جز اندكى روى گردانیدید و شما (ذاتا) رویگردانید.»
• «ثم انتم هــؤلاء تقتلون انفسکم وتخرجون فریقـا منکم من دیـرهم تظـهرون علیهم بالاثم والعدون وان یاتوکم اسـری تفـدوهم وهو محرم علیکم اخراجهم افتؤمنون ببعض الکتـب وتکفرون ببعض فما جزاء من یفعل ذلک منکم الا خزی فی الحیوة الدنیا ویوم القیـمة یردون الی اشد العذاب وما الله بغـفل عما تعملون؛ باز همین شمایید كه یكدیگر را مى‌كشید و گروهى از خودتان را از خانه‌هایشان بیرون مى‌رانید، در حالى كه از روى گناه و تجاوز، بر ضد آنان (اخراج‌شده‌ها) یكدیگر را یارى مى‌دهید، و (با این حال) اگر آنان در اسارت پیش شما آیند به دادن فدیه آزادشان مى‌كنید حال آنكه بیرون كردن آنها (به جنگ، از اول) بر شما حرام بود. پس آیا به برخى از (احكام) كتاب (تورات) مى‌گروید و به برخى دیگر کفر مى‌ورزید؟! (حرمت جنگیدن و بیرون راندن را رد مى‌كنید و لزوم آزاد كردن هم كیش را مى‌پذیرید؟!) پس کیفر كسانى از شما كه چنین مى‌كنند جز خوارى و ذلّت در دنیا نیست، و روز قیامت به سوى شدیدترین عذاب بازگردانیده مى‌شوند؛ و خدا از آنچه مى‌كنید غافل نیست.»
• «ولقد جاءکم موسی بالبینـت...؛ و به یقین موسى براى شما معجزات و دلایلى روشن آورد سپس شما پس از وى (پس از رفتنش به کوه طور) گوساله را به پرستش گرفتید در حالى كه (به خود و آیات خدا) ستمكار بودید.»
• «واذ اخذنا میثـقکم ورفعنا فوقکم الطور خذوا ما ءاتینـکم بقوة واسمعوا...؛ و (به یاد آرید) هنگامى كه از شما پیمان گرفتیم و كوه طور را بر بالاى سرتان بلند كردیم (و گفتیم) آنچه را به شما دادیم (از آیات تورات) به اراده جدّى فرا گیرید، و بشنوید و بپذیرید. آنها (به زبان) گفتند شنیدیم و (به دل گفتند) نافرمانى كردیم، و محبت گوساله در دل‌هاى آنان به خاطر كفرشان رسوخ یافت. بگو: اگر شما مؤمنید (و ایمانتان شما را به پرستش گوساله و كشتن و تکذیب پیامبران فرمان مى‌دهد) پس بد چیزى است آنچه ایمانتان بدان دستورتان مى‌دهد!»
• «کل الطعام کان حلا لبنی اسرءیل الا ما حرم اسرءیل علی نفسه من قبل ان تنزل التورة قل فاتوا بالتورة فاتلوها ان کنتم صـدقین؛ همه خوراكى‌ها بر بنى اسرائیل حلال بود جز آنچه اسرائیل ( یعقوب (علیه‌السّلام) ، به خاطر مرض یا نذرى) بر خود حرام كرده بود (از گوشت شتر و شیر آن) پیش از آنكه تورات نازل گردد (پس آنچه از طیبات در تورات حرام شده به خاطر گناهان بنى اسرائیل است نه آنكه از شریعت سابق مانده باشد)، بگو: (اگر جز این است) پس تورات را بیاورید و آن را بخوانید (تا ثابت شود محرمات خوراكى تورات احكام جزائى و كیفرى است) اگر راستگویید.»
• «قال یـموسی انی اصطفیتک علی الناس برســلـتی وبکلـمی‌فخذ ما ءاتیتک وکن من الشـکرین؛ (خداى) فرمود: اى موسى، من تو را به (اداء) رسالت‌ها و پیام‌هایم و به سخن گفتنم (با تو) بر سایر مردم برگزیدم، پس آنچه به تو دادم برگیر و از سپاسگزاران باش.»
• «وکتبنا له فی الالواح من کل شیء موعظة وتفصیلا لکل شیء فخذها بقوة وامر قومک یاخذوا باحسنها ساوریکم دار الفـسقین؛ و براى او در الواح (تورات) از هر موضوعى پندى، و براى هر چیزى (از امور اعتقادى و عملى مردم) تفصیلى نوشتیم، (و گفتیم) پس آن را با همه نیرو فراگیر و قوم خود را فرمان ده تا نیكوترین آنها را فراگیرند (واجبات را بگیرند و محرمات را رها كنند)، به زودى سراى فاسقان را به شما نشان مى‌دهم (ویرانه‌هاى مساكن عاد و ثمود و فرعونیان را در دنیا و جایگاه‌هاى ابدى جهنم‌شان را در آخرت).»
• «.. خذوا ما ءاتینـکم بقوة واذکروا ما فیه لعلکم تتقون؛ و (به یاد آر) هنگامى كه ما كوه را (از جاى بركنده و) به سان سایبانى بر بالاى سر آنها نگه داشتیم و چنین پنداشتند كه حتما بر سر آنها فرو خواهد افتاد؛ (و گفتیم) آنچه به شما داده‌ایم (از كتاب و دین) به نیروى روحى و جسمى بگیرید و آنچه را كه در آن است به یاد داشته باشید، باشد كه تقوا ورزید.»


موظف بودن یحیی (علیه‌السّلام) به عمل کردن بر اساس تعالیم تورات:
• «یـیحیی خذ الکتـب بقوة وءاتینـه الحکم صبیـا؛ (پس یحیى را به وى عطا كردیم و به او گفتیم) اى یحیى، كتاب (تورات یا همه کتاب‌های آسمانی گذشته) را به قوت (و نیروى فهم معانى آن) بگیر؛ و ما او را در حال كودكى حکمت (و درک معارف الهى و نبوت) عطا كردیم.» مقصود از «الکتاب»، تورات است.


۱. قصص/سوره۲۸، آیه۱۵.    
۲. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۰.    
۳. راغب أصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۵۸۷.    
۴. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۲۲۴.    
۵. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۳.    
۶. قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۴۵.    
۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۳.    
۸. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۴.    
۹. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۳.    
۱۰. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة البیان، ص۳۲۴.    
۱۱. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة البیان، ص۳۲۴.    
۱۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۹.    
۱۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۰.    
۱۴. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة البیان، ص۱۶۶.    
۱۵. نساء/سوره۴، آیه۱۴۹.    
۱۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۴.    
۱۷. بقره/سوره۲، آیه۱۴۸.    
۱۸. مائده/سوره۵، آیه۴۸.    
۱۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۸.    
۲۰. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۱.    
۲۱. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۰.    
۲۲. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۱.    
۲۳. بقره/سوره۲، آیه۱۱۰.    
۲۴. بقره/سوره۲، آیه۱۴۸.    
۲۵. بقره/سوره۲، آیه۱۹۷.    
۲۶. بقره/سوره۲، آیه۲۱۵.    
۲۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۴.    
۲۸. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۵.    
۲۹. کهف/سوره۱۸، آیه۱۱۰.    
۳۰. حج/سوره۲۲، آیه۷۷.    
۳۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۸.    
۳۲. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۱.    
۳۳. فاطر/سوره۳۵، آیه۳۲.    
۳۴. فاطر/سوره۳۵، آیه۳۳.    
۳۵. بقره/سوره۲، آیه۲۵.    
۳۶. بقره/سوره۲، آیه۸۲.    
۳۷. بقره/سوره۲، آیه۲۷۷.    
۳۸. آل عمران/سوره۳، آیه۵۷.    
۳۹. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۵.    
۴۰. نساء/سوره۴، آیه۵۷.    
۴۱. نساء/سوره۴، آیه۱۲۲.    
۴۲. نساء/سوره۴، آیه۱۲۴.    
۴۳. نساء/سوره۴، آیه۱۷۳.    
۴۴. مائده/سوره۵، آیه۶۹.    
۴۵. مائده/سوره۵، آیه۹۳.    
۴۶. انعام/سوره۶، آیه۵۴.    
۴۷. انعام/سوره۶، آیه۱۳۲.    
۴۸. اعراف/سوره۷، آیه۴۲.    
۴۹. توبه/سوره۹، آیه۱۰۲.    
۵۰. یونس/سوره۱۰، آیه۴.    
۵۱. یونس/سوره۱۰، آیه۹.    
۵۲. هود/سوره۱۱، آیه۷.    
۵۳. هود/سوره۱۱، آیه۱۱.    
۵۴. هود/سوره۱۱، آیه۲۳.    
۵۵. رعد/سوره۱۳، آیه۲۹.    
۵۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۳.    
۵۷. نحل/سوره۱۶، آیه۹۶.    
۵۸. نحل/سوره۱۶، آیه۹۷.    
۵۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۹.    
۶۰. کهف/سوره۱۸، آیه۲.    
۶۱. کهف/سوره۱۸، آیه۷.    
۶۲. کهف/سوره۱۸، آیه۳۰.    
۶۳. کهف/سوره۱۸، آیه۸۸.    
۶۴. کهف/سوره۱۸، آیه۱۱۰.    
۶۵. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۷.    
۶۶. مریم/سوره۱۹، آیه۶۰.    
۶۷. مریم/سوره۱۹، آیه۹۶.    
۶۸. طه/سوره۲۰، آیه۸۲.    
۶۹. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۲.    
۷۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۴.    
۷۱. حج/سوره۲۲، آیه۱۴.    
۷۲. حج/سوره۲۲، آیه۲۳.    
۷۳. حج/سوره۲۲، آیه۵۰.    
۷۴. حج/سوره۲۲، آیه۵۶.    
۷۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۱.    
۷۶. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۰.    
۷۷. نور/سوره۲۴، آیه۳۸.    
۷۸. نور/سوره۲۴، آیه۵۵.    
۷۹. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۰.    
۸۰. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۱.    
۸۱. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۲۷.    
۸۲. نمل/سوره۲۷، آیه۱۹.    
۸۳. قصص/سوره۲۸، آیه۶۷.    
۸۴. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۷.    
۸۵. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۹.    
۸۶. روم/سوره۳۰، آیه۴۴.    
۸۷. روم/سوره۳۰، آیه۴۵.    
۸۸. لقمان/سوره۳۱، آیه۸.    
۸۹. سجده/سوره۳۲، آیه۱۲.    
۹۰. سجده/سوره۳۲، آیه۱۹.    
۹۱. سبا/سوره۳۴، آیه۱۱.    
۹۲. سبا/سوره۳۴، آیه۳۷.    
۹۳. فاطر/سوره۳۵، آیه۷.    
۹۴. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۰.    
۹۵. فاطر/سوره۳۵، آیه۳۷.    
۹۶. ص/سوره۳۸، آیه۲۴.    
۹۷. ص/سوره۳۸، آیه۲۸.    
۹۸. زمر/سوره۳۹، آیه۳۵.    
۹۹. غافر/سوره۴۰، آیه۵۸.    
۱۰۰. فصلت/سوره۴۱، آیه۸.    
۱۰۱. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۶.    
۱۰۲. شوری/سوره۴۲، آیه۲۲.    
۱۰۳. شوری/سوره۴۲، آیه۲۳.    
۱۰۴. شوری/سوره۴۲، آیه۲۶.    
۱۰۵. جاثیه/سوره۴۵، آیه۱۵.    
۱۰۶. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۱.    
۱۰۷. جاثیه/سوره۴۵، آیه۳۰.    
۱۰۸. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۵.    
۱۰۹. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۶.    
۱۱۰. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۹.    
۱۱۱. محمد/سوره۴۷، آیه۲.    
۱۱۲. محمد/سوره۴۷، آیه۱۲.    
۱۱۳. فتح/سوره۴۸، آیه۲۹.    
۱۱۴. تغابن/سوره۶۴، آیه۹.    
۱۱۵. طلاق/سوره۶۵، آیه۱۱.    
۱۱۶. ملک/سوره۶۷، آیه۲.    
۱۱۷. انشقاق/سوره۸۴، آیه۲۵.    
۱۱۸. بروج/سوره۸۵، آیه۱۱.    
۱۱۹. تین/سوره۹۵، آیه۶.    
۱۲۰. بینه/سوره۹۸، آیه۷.    
۱۲۱. عصر/سوره۱۰۳، آیه۲.    
۱۲۲. عصر/سوره۱۰۳، آیه۳.    
۱۲۳. بقره/سوره۲، آیه۶۲.    
۱۲۴. بقره/سوره۲، آیه۸۲.    
۱۲۵. بقره/سوره۲، آیه۱۱۱.    
۱۲۶. بقره/سوره۲، آیه۱۱۲.    
۱۲۷. قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۴۵.    
۱۲۸. محمد/سوره۴۷، آیه۳۳.    
۱۲۹. حجرات/سوره۴۹، آیه۲.    
۱۳۰. سبا/سوره۳۴، آیه۴۶.    
۱۳۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۴.    
۱۳۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۵.    
۱۳۳. بقره/سوره۲، آیه۸۳.    
۱۳۴. بقره/سوره۲، آیه۸۵.    
۱۳۵. بقره/سوره۲، آیه۹۲.    
۱۳۶. بقره/سوره۲، آیه۹۳.    
۱۳۷. آل عمران/سوره۳، آیه۹۳.    
۱۳۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۴.    
۱۳۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۵.    
۱۴۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۱.    
۱۴۱. مریم/سوره۱۹، آیه۱۲.    
۱۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۰۷.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم عمل».    



رده‌های این صفحه : عمل صالح | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار