حکم حداد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حِداد ، از
احکام خاص
زنان به معنای خودداری از کاربرد هرگونه
زینت در مدت
عِدّه وفات همسر میباشد.
حداد در لغت به معنای منع کردن
و در
فقه ، خودداری
زن شوهرمرده از کاربرد
زینت و بوی خوش و مانند اینها در مدت
عدّه وفات است.
واژه
اِحداد نیز به همین معنا بوده
و در منابع فقهی
اهل سنّت کاربرد زیادی دارد.
هر چند در برخی منابع، از معدودی از
تابعین ، یعنی
شَعبی (متوفی ۱۰۳) و
حسن بصری (متوفی ۱۱۰)، واجب نبودن حداد نقل شده است.
فقهای
امامی و اهل سنّت بر وجوب حداد اتفاق نظر دارند.
برای اثبات
وجوب حداد علاوه بر
اجماع فقها ، به احادیثی استناد شده که در آنها زن از کاربرد هرگونه زینت تا پایان مدت عدّه وفات
شوهر نهی شده است.
برخی فقها در تبیین
فلسفه حکم حِداد گفتهاند که رعایت کردن این حکم، از سویی نوعی اظهار تأسف بر
مرگ شوهر و از دست دادنِ پیوند
ازدواج و مصاحبت با همسر بوده و بیانگر وجود وفاداری و رابطه احترامآمیز میان
زوجین است و از سوی دیگر، حافظ
عفت عمومی جامعه و
حریم زن در برابر مردان بیگانه است.
فقها مراد از کاربرد زینت را در حکم حِداد، مواردی مانند پوشیدن لباسهای رنگارنگ و استفاده کردن از
طلا و
جواهر و آرایههای بدن، مانند
خضاب و
سرمه و
عطر ، دانستهاند.
در آرای فقها درباره مصادیق زینتی که در حداد ممنوع شده است، اختلاف نظر وجود دارد،
که به تصریح برخی فقها، این اختلافات ناشی از تفاوت
عرفها در زمانها و مکانهای گوناگون است؛ از اینرو، مصادیق زینت بر حسب
زمان و
مکان و افراد متفاوت است و در هر جامعهای باید
عرف رایج آن را در نظر گرفت، مثلا ممکن است در موقعیتی خاص حتی پوشیدن لباس مشکی زینت به شمار رود.
فقهای امامی و اهل سنّت اموری مانند تمیز کردن
لباس و
بدن ، شانهزدن
مو ،
ناخن گرفتن، آراستن فرزندان و خدمتکاران و تزیین
منزل را از مصادیق زینت ممنوع در حداد ندانستهاند.
انتهای زمان حداد، پایان عدّه وفات است،
که از زمان مرگ شوهر و در صورت غایب بودن او، از هنگام خبردار شدن زن آغاز میشود
و مدت آن به اجماعِ فقهای امامی و اهل سنّت برای زن غیر باردار (
حائل )، چهار
ماه قمری و ده
روز است.
عدّه زن
باردار به نظر فقهای امامی طولانیترین مدت از هنگام
فوت تا
وضع حمل و زمان چهار ماه و ده روز، ولی به نظر فقهای اهل سنّت تا وضع حمل است.
فقهای امامی و اهلسنّت حداد را بر زن
عاقل ،
بالغ ،
مسلمان و
آزاد (غیر
برده) در
نکاح صحیح
واجب میدانند،
اما درباره وجوب آن بر دیگر زنان اختلاف نظر دارند.
نظرِ مشهور فقهای امامی و اهل سنّت، به استنادِ
ادله عام ، این است که حداد بر
صغار و
دیوانگان نیز واجب و رعایت کردن آن وظیفه
ولیّ آنهاست،
ولی برخی
حنفیان و شماری از
فقهای امامی ،
بدین استناد که این دو گروه مخاطب
تکالیف الهی نیستند، حداد را بر آنان واجب ندانستهاند.
همچنین فقهای امامی
و بیشتر
فقهای اهل سنت ،
با توجه به عموم احادیث دالّ بر وجوب حداد، آن را بر زنان
ذمی نیز واجب دانستهاند.
حنفیان
و بعضی
مالکیان ،
بدین استناد که غیر مسلمانان مخاطب
احکام شرع نیستند، آن را بر زنان غیرمسلمان واجب نمیدانند.
برخی فقها
حداد را تنها بر آن دسته از زنان ذمی که همسر مسلمان آنها فوت کرده است، واجب دانستهاند.
ریشه این اختلاف نظر را برخی
این مسئله دانستهاند که آیا اصولاً حداد،
حق خداوند است یا حق
زوج.
برپایه فرض نخست، حداد غیر واجب و بر مبنای فرض دوم، واجب است.
برخی فقهای امامی حکم حداد را شامل
عقد موقت نیز میدانند.
بر پایه
فقه امامی و بیشتر
مذاهب فقهی اهل سنّت ، در طول
عدّه طلاق ، چه
رجعی باشد چه
بائن ، حداد بر
زوجه واجب نیست.
البته برخی فقهای اهل سنّت در این فرض حداد را بر زن
مستحب دانستهاند.
فقهای
حنفی به هنگام عدّه طلاق بائن به وجوب حداد بر زوجه قائل شدهاند، با این استدلال که
تشریع حکم حداد به سبب رعایت حق زوج نیست، بلکه فلسفه آن اظهار تأسف و
حسرت خوردن بر از میان رفتن رابطه
زوجیت است.
همچنین به نظر مشهور
فقهای شیعه و اهل سنّت در صورتی که فوت شوهر در زمان عدّه طلاق بائن صورت گیرد، حداد واجب نیست، ولی اگر هنگام عدّه طلاقِ رجعی باشد، حداد واجب میشود.
در مورد زوجِ
مفقودالاثر ، که همسرش از
حیات یا مرگ او آگاه نیست، پس از درخواست زن و صدور حکم طلاق قضایی از سوی
حاکم شرع ، زوجه باید از تاریخ طلاق، عدّه وفات نگاه دارد.
بیشتر فقهای امامی، بدین استناد که این عدّه در واقع عدّه طلاق است، حداد را در این فرض واجب ندانستهاند،
اما فقهای اهل سنّت، به تبع عدّه وفات، حکم به وجوب آن دادهاند.
گفتنی است حداد،
شرطِ صحتِ عدّه نگهداشتن نیست، بلکه
حکم تکلیفی مستقلی همزمان با
عدّه است؛ از اینرو، چنانچه زن به سبب فراموشی یا ندانستن
حکم یا حتی از
عمد ، در تمام یا بخشی از زمان عدّه،
حداد را ترک کند، هر چند ممکن است
گناه کرده باشد،
جبران کردن حداد یا
تکرار نگاه داشتن عدّه بر او واجب نیست و ازدواج مجدد وی پس از پایان یافتن عدّه
صحیح است.
خودداری از کاربرد زینت و رعایت کردن حکم حداد هنگام مرگ نزدیکان به استناد
احادیث منقول از
پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و
امام صادق علیهالسلام
به مدت سه شبانهروز برای
زن جایز است
و حتی آن را
مستحب شمردهاند.
فقهای
اهل سنّت در این حالت، حدادِ بیش از این مدت را
حرام دانستهاند.
۱- در
وفات شوهر، مادامیکه زن در عدّه است «حداد» بر او واجب است.
در وجوب حداد بین زن
مسلمان و زن
ذمّی فرقی نیست، چنان که ظاهراً بین زن
دائمی و
منقطعه فرقی نمیباشد؛ البته عدم وجوب حداد بر زنی که مدت
تمتع او کوتاه باشد؛ مانند یک روز و دو روز بعید نیست؛ و آیا بر
صغیره و
مجنونه واجب است یا نه دو قول است، که
اشهر آنها وجوب آن است، به معنای اینکه بر
ولیّ آنها واجب است، پس باید آنها را مادامیکه در عدّه هستند از
تزیین دور کند و در آن تامل است اگرچه احوط (وجوبی) است.
۲- منظور از حداد،
ترک زینت در
بدن به مثل کشیدن سرمه و زدن عطر و خضاب و سرخ کردن صورت و کشیدن خط و مانند اینها است، و در
لباس به پوشیدن سرخ و زرد و زیور و مانند اینها میباشد. و خلاصه ترک هر چه که
زینت حساب میشود که با آن خود را برای شوهر تزیین مینماید و بهحسب عادت در وقتهای مناسب زینت مینماید مانند عیدها و عروسیها و مانند اینها. و این بهحسب اشخاص و زمانها و شهرها مختلف میباشد، پس آنچه که در هر شهری برای زینت، معتاد و
متعارف است ملاحظه میشود. البته
تمیز کردن بدن و لباس و
شانه کردن مو و گرفتن ناخنها و
حمام رفتن و فرش عالی فرش کردن و سکونت در مسکنهای
مزیّن و تزیین اولاد و خدمتکارانش، اشکالی ندارد.
برای زنی که عده وفات گرفته، جایز است که از خانهاش در زمان عدّه بیرون رود و در حوائجش رفتوآمد کند خصوصاً اگر
ضروری باشد یا خروجش برای امور راجحی باشد، مانند
حج و زیارت و عیادت مریضها و زیارت ارحامش و مخصوصاً پدر و مادرش؛ البته سزاوار بلکه احوط (استحبابی) آن است که فقط در خانه خودش که در زمان حیات شوهرش در آنجا ساکن بوده یا جهت عده گرفتن به آن منتقل شده،
بیتوته نماید؛ به اینکه بعدازظهر خارج شود و در وقت عشا برگردد، یا بعد از نصف شب بیرون برود و صبح برگردد.
۳- اقوی آن است که حداد در
صحت عده
شرط نمیباشد، بلکه تکلیف مستقلی است در زمان عده، پس اگر از روی
معصیت یا نادانی یا فراموشی در تمام مدت عده یا در قسمتی از آن، حداد را ترک نماید، از نو گرفتن عده و جبران آنچه که بدون حداد عده گرفته است واجب نیست.
۴- ظاهر آن است که عدهای که بعد از طلاق (مفقودالاثر) واقع میشود
عدّه طلاق است اگرچه بهاندازه
عدّه وفات (چهار ماه و ده روز) میباشد. و
طلاق رجعی است پس
نفقه را در ایام عدّه مستحق میباشد. و اگر زن در این عده بمیرد مرد اگر در واقع زنده باشد از او
ارث میبرد. و اگر معلوم شود که مرد در
ایام عدّه مرده است زن از او ارث میبرد. و بعد از طلاق بر زن حداد نیست.»
(۱) ابن ادریس حلّی، کتاب السرائر: الحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱.
(۲) ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۳) ابن حنبل، مسند
الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بیتا).
(۴) ابن سعید، الجامع للشّرائع، قم ۱۴۰۵.
(۵) ابن عابدین، حاشیة ردّ المحتار علی الدّر المختار: شرح تنویر الابصار، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۶) ابن قدامه، المغنی، بیروت: عالم الکتب، (بیتا).
(۷) ابن قیم جوزیه، زادالمعاد فی هَدی خیرالعباد، بیروت: دارالکتاب العربی، (بیتا).
(۸)
احمد دردیر ابوالبرکات، الشرح الکبیر، بیروت: داراحیاء الکتب العربیة، (بیتا).
(۹)
امام خمینی، تحریرالوسیلة، قم ۱۳۶۳ ش.
(۱۰) سلیمان بن خلف باجی، المنتقی: شرح
مُوَطّأ الامام مالک، مصر ۱۳۳۱ـ۱۳۳۲، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۱)
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ
محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۲) منصور بن یونس بهوتی حنبلی، کشّاف القناع عن متن الاقناع، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۱۳)
احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
(۱۴) اسماعیل بن
حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، چاپ
احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
(۱۵) حرّ عاملی، وسائل الشیعة.
(۱۶)
محمد بن
احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، مع تعلیقات جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
(۱۷) ابوالقاسم خوئی، منهاج الصالحین، قم ۱۴۱۰.
(۱۸)
محمد بن
محمد زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۱۹) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۲۰) علی سیستانی، منهاج الصالحین، قم ۱۴۱۶.
(۲۱)
محمد بن ادریس شافعی، الاُّم، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۲)
محمد بن
احمد شمسالائمه سرخسی، کتاب المبسوط، قاهره ۱۳۲۴ ـ ۱۳۳۱، چاپ افست استانبول ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۳)
محمد شوکانی، نیل الاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، بیروت (۱۴۱۲/ ۱۹۹۲).
(۲۴) زینالدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.
(۲۵) محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، چاپ محمدحسین طباطبائی، قم: مکتبة الداوری، (بیتا).
(۲۶)
محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج ۵، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران (بیتا).
(۲۷) حسن بن یوسف علامه حلّی، تحریر الاحکام، چاپ سنگی (بیجا) ۱۳۱۴، چاپ افست مشهد (بیتا).
(۲۸) حسن بن یوسف علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، قم ۱۴۱۴.
(۲۹) علی بن حسین علمالهدی، مسائل الناصریات، تهران ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۳۰)
محمد بن حسن فاضل هندی، کشف اللثام، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۱ـ۱۲۷۴، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
(۳۱)
احمد بن
محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، (بیروت) : دارالفکر، (بیتا).
(۳۲)
محمد بن
احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳۳) ابوبکر بن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۳۴) مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
(۳۵) محمدنجیب مطیعی، التکملة الثانیة، المجموع: شرح المهذّب، در یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذّب، ج ۱۳ـ۲۰، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
(۳۶) الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳۷) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۳۲، چاپ
محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
•
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حکم حداد»، شماره۵۸۵۵. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی