حوزه علمیه مشهد قدیم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حوزه علمیه مشهد یکی از مهمترین و معتبرترین
حوزههای علمیه شیعه میباشد.
حوزه علمیه مشهد، از
دوره صفویه و به ویژه با
مهاجرت گسترده
علمای جبل عامل به شهرهای
ایران و از جمله
مشهد، و برپایی
مدارس متعدد در این شهر، صورت کامل و مستقلی پیدا کرد.
با این حال، بر اساس اطلاعات جسته و گریخته در منابع، برخی از فعالیتهای علمی از قبیل نقل حدیث و
تدریس برخی کتابها و مباحث علمی در این ناحیه، خاصه در حرم امام رضا علیه
السلام در سدههای پیش از این دوره نیز رواج داشته است و حتی برخی عالمان بزرگ در این شهر ساکن بودهاند.
مثلا میدانیم که پنج مجلس از مجموع مجالس
املای حدیث ابن بابویه (متوفی ۳۸۱)،
فقیه و
محدّث معروف امامی
قرن چهارم، آنچنان که در کتاب
امالی وی،
انعکاس یافته در مشهد و در
حرم حضرت
امام رضا علیه
السلام برگزار شده است.
محمد بن حسن طوسی معروف به
شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰) هم که دوران جوانی خود را در
طوس و مشهد گذرانده بود، به احتمال قوی در همین ناحیه و در محافل شیعی،
فقه و
حدیث شیعه را به اندازهای تحصیل کرده بود که پس از مهاجرت به
بغداد در سال ۴۰۸، تألیف کتاب مفصّل فقهی ـ حدیثی
تهذیب الاحکام را در شرح
مقنعه شیخ مفید آغاز کرد.
فقیه و
متکلم شیعی قرنهای پنجم و ششم،
محمد بن جریر بن رستم (متوفی ۵۲۵) نیز مدتها در مشهد اقامت داشته است.
فقیه شیعی نامدار، ابوجعفر
محمد بن حسین شوهانی هم که در این عصر در مشهد ساکن بوده از شاگردان
ابوعلی طوسی محسوب میشده است.
از جمله شاگردان
ابوجعفر شوهانی، نصیرالدین ابوطالب
عبداللّه بن
حمزة بن
عبداللّه طوسی شارحی مشهدی است.
وی تألیفاتی در موضوعات فقهی و کلامی و فلسفی داشته است
شاگرد دیگر او فقیه مشهور
ابن حمزه طوسی مشهدی است که به گفته خودش
در منزل شوهانی در مشهد از او
سماع حدیث کرده است.
ابوعلی
فضل بن حسن طَبْرِسی، فقیه،
مفسر و مؤلف
مجمع البیان نیز مدتی در مشهد ساکن بوده و مدفنش نیز همانجاست.
ابوالبرکات
محمد بن اسماعیل مشهدی (متوفی ۵۷۱) هم در
قرن ششم در مشهد سکونت داشته است،
ابن عساکر (متوفی ۵۷۱) در سفر علمی بلند مدت خود به مناطق شرقی
جهان اسلام، خاصه خراسان، در
حرم امام رضا علیه
السلام از
ابوالبرکات سماع حدیث کرده است.
سمعانی دوست و همراه ابن عساکر در برخی از این سفرها، نیز از همین شخص در حرم امام رضا احادیثی، از جمله صحیفه
علی بن موسی الرضا را شنیده و او را مقدّم
سادات علوی و از معمرین وصف کرده است.
این ابوالبرکات مشهدی که
مناظرهای هم با
ابوبکر بن اسحاق کرّامی در باب امامت
ابوبکر داشته است،
در قزوین نزد
حسین بن مظفر حمدانی تحصیل علم کرده بود
و حسین بن مظفر حمدانی خود از شاگردان مبرِّز شیخ طوسی بود که به مدت سی سال در
نجف همه تصنیفات طوسی را بر او قرائت کرده بود.
بنابراین به نظر میرسد که در قرن ششم، میراث علمی شیخ طوسی در زمینههای
فقهی ـ
اصولی ،
کلامی و
حدیثی از طریق شاگردان وی و شاگردان آنان به دیگر شهرها، از جمله مشهد، منتقل شده بود.
هرچند درباره فعالیتهای علمی در مشهد قرن هفتم که مقارن با یورش مغولان به مناطق شرقی جهان
اسلام، خاصه خراسان بزرگ، و در پی آن مهاجرت پارهای از اهل علم و فرهنگ به دیگر نقاط جهان
اسلام بود، اطلاعات چندانی در دست نیست؛ با این همه بالیدن خواجه
نصیرالدین طوسی در مشهد و در خانوادهای اهل علم و نزد استادانی که گرایش شیعی امامی داشتهاند،
شاهد و
قرینه مهمی است بر اینکه حیات حوزه فقهی و کلامی شیعیِ پا گرفته در مشهد در قرن ششم، دست کم تا حمله مغول و حتی پس از آن، در این شهر بیش و کم استمرار داشته است.
کهنترین اطلاع درباره وجود نهاد
مدرسه در مشهد مربوط به اوایل قرن هشتم است، زمانی که
ابن بطوطه در دیدار خویش از مشهد در ۷۳۴، ضمن توصیف ساختمان
بقعه امام رضا، از وجود
مدرسهای در مجاورت آن خبر داده است.
گزارش ابن بطوطه متعلق به دوره حاکمیت ایلخانان و پیش از ظهور
سربداران در خراسان است و به نظر میرسد فعالیتهای سیاسی و تبلیغی برخی از امیران سربداری هم که گرایش امامی داشتند و در اواخر دوران
ایلخانان مغول در مقطعی مشهد را مرکز فعالیتهای خود قرار داده بودند، در آماده کردن زمینه برای ایجاد نوعی
حوزه علمی شیعی در دورههای بعدی تأثیر مثبت داشته است.
در قرن نهم و اوایل قرن دهم، در دوره جانشینان تیمور، آرامش و امنیت نسبی به خراسان بازگشت و مشهد مرکزیت یافت و
مدارسی به همت برخی از سلاطین و امیران و دیگر بزرگان تیموری در این شهر بنا شد و فعالیتهای علمی بار دیگر رونق گرفت.
در این دوره ضمن گسترش و بازسازی شهر و توسعه بناهای متعلق به حرم،
مدارسی چون پریزاد و دودر و شاهرخیه (بالاسر) در مشهد ساخته شد.
بر اساس منابعِ در دسترس، اطلاعی در زمینه حضور عالمان شیعی در این
مدارس در این مقطع زمانی نداریم.
با این حال بر اساس برخی گزارشها، در این دوره پارهای از محافل علمی و جلسات
درسی شیعه در منازل عالمان تشکیل میشده است.
از جمله در اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم خاندانی از
سادات رضوی در مشهد ساکن بوده که
نقابت سادات این شهر را هم بر عهده داشته است.
از این
خاندان دست کم دو تن را میشناسیم که خود عالم بودهاند و منزل آنان محل نزول و
تدریس دانشمندانی بوده است که به مشهد وارد میشدند؛ یکی از آنان
سید محمد بن پادشاه رضوی مشهدی است که
متکلم،
عارف و فقیه مشهور این عصر،
ابن ابی جمهورِ احسائی که وارث فقه
علمای نجف و مکتب حِکْمی ـ عرفانی
سید حیدر آملی بوده
او را به
علم و
تقوا ستوده است
و دیگری، فرزند وی
سید محسن بن محمد رضوی مشهدی است که
ابن ابی جمهور مراتب علم و فقه و
حکمت او را به انحای مختلف
ستایش کرده و در ایام اقامتش در مشهد کتاب غوالی اللالی خود را با شرح و توضیح مشکلات آن بر او خوانده و در نیمه
ذیقعده ۸۹۷ اجازه علمی مفصّلی برای وی صادر کرده است.
ابن ابی جمهور که مکرر به مشهد
سفر میکرده، مدتها در این شهر اقامت و افاده علمی داشته است؛ از جمله در یکی از اقامتهایش در این شهر مباحث کتاب کشف البراهین خود را، که کتابی کلامی و شرحی است بر رساله زاد المسافرین خود او، به صورت
درس در منزل همین سید محسن بن محمد رضوی
القا و
املا کرده و در ۸۷۸ از املای آن فارغ شده است.
هم در این سال است که ابن ابی جمهور با عالمی
سنّی مذهب که از او با وصف «فاضل هروی» یاد کرده طی سه مجلس در باب حقانیت
مذهب تشیع در منزل این سید محسن بن محمد و نیز در «
مدرسه» ای که نامی از آن نیاورده مناظره کرده است.
ابن ابی جمهور در آغاز این مناظره اظهار میدارد که سید محسن بن محمد رضوی و کثیری از مردم مشهد در جلسات
درسی فقه و کلام وی حضور مییافتهاند.
به نظر میرسد ابن ابی جمهور تا پایان عمر در مشهد مانده و به فعالیت علمی خود ادامه داده و هم در این شهر وفات یافته باشد.
حضور طولانی مدت دانشمندی چون ابن ابی جمهور در مشهد و تألیف چند کتاب در این شهر و برگزاری جلسات
درس و مناظره، وجود محیط علمی فعال در این شهر را محتملتر میسازد.
از دیگر شواهد موجود در زمینه فعالیت علمی در مشهد در این دوره منشوری است که از سوی سلطان حسین بایقرا (متوفی ۹۱۱) صادر شده درباره یک تن از سادات دانشمند به نام افضلالدین
سید محمد موسوی که در آن از او به عنوان «افضل اکابر المحدثین» و «مستجمع جمیع کمالات صوری و معنوی» یاد شده است، و ظاهرآ وی باید از
عالمان شیعه این ناحیه باشد که به عنوان متصدی
تعلیم و
تدریس علم حدیث و صدور
احکام شرعی در حرم
حضرت رضا علیه
السلام منسوب شده و نافذ بودن احکام صادره از سوی دیگر
علما و
قضات این ناحیه نیز به تأیید و امضای وی موکول شده است.
در دوران
صفویه تشیع امامی که قرنها پیش از ظهور این دولت به تدریج در مناطق مختلف ایران بالیده بود به مرحله تثبیت نهایی رسید.
مشهد هم در دوره صفویه، علاوه بر اهمیت سیاسی، از جهت علمی نیز اهمیت خاص یافت.
رسمیت یافتن
مذهب شیعه در ایران از یک سو و تلاش برای مقابله علمی با دو دشمن سرسخت صفویه، یعنی
ازبکان در شرق و
عثمانیان در غرب از سوی دیگر، موجب توجه جدّی دولت صفوی به مسئله تعلیم و
تعلم و
تبلیغات دینی در
خراسان و به طور اخص در مشهد شد.
آنچه در این میان به ترویج تشیع و توسعه و تقویت محافل علمیِ بازمانده از قبل کمک کرد و این محافل را رفته رفته به یک حوزه علمی پرمایه و نیرومند مبدل ساخت، همانا مهاجرت شمار درخور توجهی از عالمان شیعه
جبل عامل لبنان به مشهد بود.
یکی از مهمترین این شخصیتها
حسین بن عبدالصمد حارثی، پدر
شیخ بهائی، است که مدتی هم
سمت شیخ الاسلامی مشهد را عهدهدار بود و پارهای از کتابهای خود را در مشهد نوشت،
و از او مهمتر و تأثیرگذارتر
شیخ حرّ عاملی بود که در دوران پختگی علمی خود به مشهد
مهاجرت کرد و سالیان دراز به
تدریس فقه و حدیث و تألیف عمده آثار خود در این شهر پرداخت.
برادر او نیز پس از مرگ وی
شیخ الاسلام مشهد شد و سالها در این شهر به تألیف و
تدریس مشغول بود.
حرّ عاملی شرح حال شماری از دیگر عالمان مهاجر از جبل عامل لبنان به مشهد را در
املالآمل خود آورده است (برای نمونه به این منبع رجوع کنید
).
از جمله عالمان مشهور که در
حوزه علمیه مشهد در دوره صفویه تحصیل یا
تدریس کردهاند
میرداماد است که پیش از سفر به قزوین، نخستین دوره تحصیلات خود را در
علوم عقلی و
نقلی و
ریاضی در مشهد گذراند و در همین شهر به مرحله استادی در این فنون رسید.
قاضی
نوراللّه شوشتری هم در آغاز دوران تحصیلات خود از ۹۷۹ تا ۹۹۲ در مشهد اقامت داشت و
درس خواند.
استاد اصلی او در بیشتر علوم نیز دانشمند پرمایهای به نام
میر عبدالواحد بن علی شوشتری بود.
نوراللّه شوشتری، ضمن
تمجید از استاد خود، از مباحث کلامی مطرح در آن عهد میان استادش با برخی از طلاب و علما سخن به میان آورده است.
یکی دیگر از شاگردان مولی عبدالواحد شخصی به نام
سید محسن بن شریف حسینی است که در علوم عقلی و نقلی تألیفاتی داشته و در فتنه ازبکان در مشهد به
قتل رسیده است.
شیخ لطفاللّهِ میسی نیز در جوانی از جبل عامل لبنان به مشهد
کوچ کرد و در این شهر نزد استادانی چون مولی
عبداللّه بن محمود تستری (مقتول در ۹۹۷ در حمله ازبکان به مشهد)
تحصیل کرد و پس از شهادت استادش به
اصفهان رفت.
حسین اردکانی یزدی متکلم بزرگ عصر شاه طهماسب و از مهمترین شاگردان شیخ بهائی نیز در مشهد
تدریس داشته و بر کتابهایی چون خلاصة الحساب شیخ بهائی و
تجرید طوسی شرح نوشته است.
یکی از مشاهیر اواخر عصر صفوی
آقا ابراهیم مشهدی (متوفی ۱۱۴۸) است که در حکمت و کلام و فقه شهرت داشته و کتابهای زیادی در این زمینهها نوشته است.
شرح حال عمده علمای مشهد در این عصر در کتابهایی چون امل الآمل و
ریاض العلماء آمده است.
صفویان برای تقویت مذهب شیعه و تربیت عالمان و مبلّغان شیعی، علاوه بر تعمیر
مدارس پیشین به ساخت
مدارس جدید در مشهد همت گماردند.
روند تأسیس این
مدارس به صورت جدّی و پیوسته از نیمه دوم قرن یازدهم، یعنی از زمان سلطنت شاه عباس دوم، آغاز شد و تا پایان حکومت صفویه کمابیش استمرار یافت.
از جمله در دوران سلطنت او در ۱۰۵۷
مدرسه خیر اتخان
و در ۱۰۵۹
مدرسه میرزا جعفر
و سپس
مدرسه فاضل
خان یا فاضلیه در ۱۰۷۵ ساخته شد.
مدرسه عباسقلی
خان هم
درست در سال مرگ وی یعنی ۱۰۷۷ تأسیس شد.
در زمان سلطنت جانشین وی یعنی شاه
سلیمان هم در ۱۰۸۳
مدرسه ملا محمدباقر مشهور به سمیعیه به همت مولی محمد سمیع و تجویز و تشویق
ملا محمدباقر خراسانی سبزواری، نویسنده کفایة الاحکام، احداث شد،
در ۱۰۸۶
مدرسه نواب یا صالحیه بنا شد.
در مجموع در دوره صفویه تا ۱۱۰۰، در مشهد ده
مدرسه مهم احداث گردید.
بدین ترتیب، روند احداث
مدارس در این عهد و اختصاص موقوفات ارزشمند فراوان به آنها از سوی دولتمردان صفوی، مشهد را در آن عهد یکی از فرهنگیترین شهرهای
ایران کرده بود.
از کمّ و کیف کتابهای
درسی و نحوه
تدریس و احیانآ امتحان محصلان در این عهد اطلاعات تفصیلی در دست نیست، اما از مطالعه برخی اجازات صادره از سوی برخی از علما معلومات ارزشمندی در این زمینه به دست میآید.
مثلا در
اجازه علمی حرّ عاملی (متوفی ۱۱۰۴) برای سید علاءالملک پسر میرزا ابوطالب علوی موسوی ساکن مشهد که در نیمه
ربیع الآخر ۱۰۸۶ صادر شده از پارهای از مهمترین
کتب حدیث شیعه از جمله
کتب اربعه نام برده شده که نشان میدهد چنین کتابهایی در آن عهد مدار بحثها و پژوهشهای حدیثی بوده است.
در این اجازه همچنین حرّ عاملی اجازه نقل پارهای از کتابهای خود از جمله تفصیل
وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة و رسالة الرجعة (نام آن: الایقاظ من الهجعة) را داده است که نشان میدهد برخی از تصنیفات او از همان زمان تألیف مورد توجه و مدار مباحثات علمی بوده است.
در اجازه علمی دیگری که حرّ عاملی برای مولی محمدصادق مشهدی در ۱۹
شعبان ۱۰۹۲ صادر کرده
وی اجازه خود را پس از
مباحثه با شخص مُجاز و در واقع امتحان میزان استعداد وی در درک و فهم دقایق و ظرایف احادیث صادر کرده است و این میرساند که در این عصر دست کم در مراحل عالی تحصیلی و در برخی رشتهها چیزی شبیه امتحان امروزی، البته در مقیاسی خردتر و شخصیتر، وجود داشته است.
درباره مقدار
شهریه طلاب و حقوق
مدرّسان حوزه علمیه مشهد در عصر صفوی، به جز پارهای اسناد مالی بازمانده، اطلاعات درخور توجهی در دست نیست.
مثلا بر اساس یک سند به تاریخ
ربیع الاول ۱۰۲۴، میرزا جعفر رضوی که در ۱۰۰۷ و بعد از تصرف مشهد به دست شاه عباس به صورت رسمی به عنوان
مدرّس آستان قدس رضوی تعیین شد،
از بابت یک سال
تدریس ده تومان تبریزی رایج در خراسان دریافت کرد.
از متن سند چنین برمیآید که مقدار وجه پرداختی به
مدرّسان در این زمان احتمالا بستگی به تعداد طلاب و سطح علمی
مدرّس داشته است.
در فرمانی از شاه
سلیمان در ۱۰۷۸، مقرر شده است که به میرزا محمد ابراهیم
مدرّس آستان قدس سالانه نود تومان تبریزی
حق التدریس داده شود.
نمونه دیگر در این باب سندی است مورخ
جمادی الاولی ۱۰۸۴ که بر اساس آن یکی دیگر از
مدرّسان آستان قدس رضوی حقوق سالیانه خود را به صورت جنسی، ۲۸ خروار و ۲۵ من غلّه به صورت مناصفه و به وزن تبریز، دریافت کرده است.
از جمله شواهدی که رونق و نشاط علمی حوزه مشهد را در این مقطع نشان میدهد فراوانی تألیف و تصنیف و نیز کثرت کتابت کتابهای
درسی و غیردرسی در رشتههای مختلف است.
نگاهی گذرا فقط به
الذریعه آقابزرگ طهرانی گواه این مدعاست (برای نمونهای از کتابهایی که در این عصر در مشهد تألیف شده به این منبع
و برای نمونهای از نسخههای کتابت شده در مشهد به این منبع
رجوع کنید).
همچنین پارهای از عالمان ساکن مشهد کتابهایی را به نام و برای برخی از سلاطین صفوی تألیف یا ترجمه کردهاند (برای نمونه به این منبع رجوع کنید
).
یکی از مهمترین مسائلی که دولت و جامعه و
حوزههای علمیه عصر صفوی با آن درگیر بودند مسئله چگونگی تعامل فکری و عملی با جهان
اهل سنّت بود.
طبعآ این مسئله در خراسان و خصوصآ در مشهد، که از دو سو با مناطق وسیع سنّینشین هممرز بود و بارها از سوی آنان مورد
تعرض و
نهب و
غارت قرار گرفته بود حادتر مینمود.
کتاب
الفوائد الطوسیه حرّ عاملی را میتوان تا اندازهای منعکس کننده جریانها و مسائل فکری مطرح در
حوزه علمیه مشهد و رواج بحثهای کلامی و اعتقادی میان
شیعه و
سنّی در این عصر قلمداد کرد.
حرّ عاملی این کتاب را که مشتمل بر ۱۰۲ فائده است، چنانکه در مقدمه کتاب
یادآور شده در طوس و در جواب برخی از اهل علم نوشته و در آن با اتکا به تخصص خود که علم
حدیث و
فقه است به حل و توضیح پارهای از شبهات، معضِلات و مسائل فقهی، اصولی و کلامی که در احادیث انعکاس یافته و به احتمال قوی در محیط علمی و احیاناً اجتماعی مشهد محل بحث بوده پرداخته است.
حوزه علمیه مشهد در این دوره استمرار یافت و صورت متکامل حوزه در دوره صفویه بود.
در دوره افشاریه (۱۱۴۸ـ۱۲۱۰) با وجود بیثباتی سیاسی، حوزه علمیه مشهد به حیات خود ادامه داد و علمای بارزی در مشهد ظهور کردند.
مدارس پیشین به حیات خود ادامه دادند و
مدرسه جدیدی هم به نام
مدرسه خواجه رضوان تأسیس گردید.
مولا محمدرفیع گیلانی، مشهور به
رفیعا (متوفی ح۱۱۵۵)، و
مولا شفیع گیلانی (متوفی ۱۱۴۴)، از دانشمندان مهم و مشهور این دوره به شمار میروند.
مولا محمدرفیع گیلانی در فقه و
اصول و
تفسیر و
کلام و
حکمت ید طولائی داشته و
مرجع علمی و
دینی مشهد محسوب میشد.
وی کتابهایی چون شرح مقاصد و شرح تهذیب تفتازانی و
تفسیر بیضاوی و
الهیات شفا را
تدریس میکرد و تألیفاتی داشت، از جمله رسالهای در باب
وجوب تعیینی نماز جمعه.
وی مشرب اصولی داشت و با
اخباریان مخالف بود.
پسر وی آقا محمدشریف مشهدی نیز عالمی معتبر و رئیس
علمای مشهد بود.
میر محمدتقی بن معزالدین محمد رضوی مشهور به شاهی (متوفی ۱۱۵۰) هم در این عهد از بزرگترین
عارفان و
متألهان محسوب میشد.
یکی دیگر از علمای مهم این عصر در مشهد
میر محمدتقی مشهدی مشهور به
پاچناری بوده که در مسئله وجوب تعیینی یا
تخییری نماز جمعه میان او و مولا محمدرفیع گیلانی رسائلی رد و بدل شده است.
همچنین
سید محمد سبزواری (متوفی ۱۱۹۸) در عصر افشاری
مرجعیت داشت و به حکم میرزا نصراللّه پسر نادرشاه به
امامت جمعه مشهد منصوب شده بود.
در این دوره و دورههای زندیه و قاجاریه باید از چند
خاندان علمی بزرگ نام برد که در مشهد پدید آمدند و طی چند نسل ریاست علمی و
مرجعیت شرعی را بر عهده داشتند و غالبآ از
سادات رضوی بودند.
از جمله خاندان معروف
شهیدی که به مناسبت شهادت سرسلسله این خاندان، میرزا
محمدمهدی خراسانی (متوفی ۱۳۱۸) به این نام موسوم شدهاند.
از وصف بلیغ
محمدحسن زنوزی، شاگرد دانشمند وی در ریاض الجنة
درباره مقام علمی و اخلاقی میرزا محمدمهدی، تسلط وی بر عمده علوم عصر خاصه
علوم عقلی و
ریاضیات آشکار میشود.
وی از شاگردان
وحید بهبهانی بوده است.
زنوزی در مشهد نزد وی کتب بسیاری از جمله
اشارات ابن سینا و عیون الحساب
محمدباقر یزدی (متوفی قبل از ۱۰۵۶) را به
درس خوانده است.
وی در فقه شرحی بر کفایة المقتصد
ملا محمدباقر سبزواری نوشته است.
وی سه پسر داشت که هر سه عالم بودند.
پسر بزرگش میرزا هدایتاللّه (متوفی ۱۲۴۸) نزد پدر
درس خوانده بود
و مثل او از بسیاری از علوم آن عصر آگاهی داشت
و در واقع ریاست علمی خراسان آن عصر را در دست داشت.
پسر کوچکش میرزا داوود (متوفی ۱۲۴۰) نیز عالم بزرگی بود و خاصه در ریاضیات تبحر ویژه داشت.
وی سرآمد علمای عصر بود، چنانکه طالبان این علم از دیگر شهرها برای استفاده از وی به مشهد میآمدند.
همچنین وی در سفری که شیخ
محمدتقی اصفهانی، مؤلف هدایة المسترشدین، به مشهد کرد، به مدت چهارده ماه در نزد او فقه خواند.
دو پسر میرزا هدایتاللّه، یکی میرزا هاشم (متوفی ۱۲۶۹) بود که نزد پدر خود
درس خواند و به
تدریس و ترویج
احکام در مشهد مشغول شد و دیگری میرزا عسکر (متوفی ۱۲۸۰) که بعد از پدر
امام جمعه مشهد شد.
خاندان معروف علمی دیگر در مشهد
خاندان قصیر است.
سرسلسله این خاندان
سید محمد بن میرزا معصوم رضوی معروف به
سیّد قصیرِ رضوی (متوفی ۱۲۵۵) است که از شاگردان
سید بحرالعلوم و وحید بهبهانی بود و سالها ضمن
تدریس و تألیف در مشهد، تولیت
افتا و
احکام قضایی در کل خراسان را بر عهده داشت.
از جمله تألیفات وی در فقه کتاب مصابیح، شامل یک دوره کامل فقه، است.
برادر وی سید حاج میرزا حسن (متوفی ۱۲۸۷) نزد او در مشهد و نزد شیخ محمدتقی اصفهانی در اصفهان
درس خواند و پس از مرگ پدر در مشهد مرجعیت و ریاست عام یافت.
فرزند سید محمد قصیر، میرزا مهدی رضوی (متوفی ۱۲۶۷)، هم شاگرد پدر خود و هم شاگرد
صاحب جواهر در
نجف بود و از او
اجازه اجتهاد گرفت و در مشهد به
تدریس مشغول شد
(برای برخی عالمان دیگر از این خاندان به این منبع رجوع کنید
).
خاندان رضوی یکی دیگر از خاندانهای معروف علمی در این دوره است.
محمدباقر رضوی (متوفی ۱۳۴۲) نویسنده کتاب شجره طیّبه در انساب سادات رضوی خود عالم و
مدرّس معتبری در
حوزه علمیه مشهد در اواخر عصر قاجار بوده و
شرح لمعه و
قوانین و
فصول را
درس میداده و تألیفاتی هم در این زمینه داشته است.
وی در کتاب خود عالمان این خاندان را معرفی کرده است.
از آن جمله میرزا حبیباللّه رضوی (زنده تا ۱۱۹۶) که از علمای عصر خود و ملجأ همگان بوده است.
دیگری عالم بزرگ میرزا محمد رضوی (متوفی ۱۲۶۶) است که در نجف نزد صاحب ریاض
تلمذ کرد و از او اجازه اجتهاد گرفت
و در مشهد نیز از سید محمدقصیر مُجاز شد
و در این عصر ریاست عام و مرجعیت تام یافت.
میرزا محمدعلی رضوی (متوفی ۱۳۱۱) نیز شاگرد
شیخ انصاری بود و از او اجازه اجتهاد گرفت و سالها در مشهد به
تدریس پرداخت و کتابهای فقهی زیادی تألیف کرد.
به جز خاندانهای یاد شده عالمان بسیار دیگری در مشهد خاصه در عهد قاجار وجود داشتند که شرح حال آنان در کتابهایی چون تاریخ علماء خراسان از
عبدالرحمان مدرس و فردوس التواریخ
نوروزعلی بسطامی، که خود از عالمان مبرِّز اواخر قاجار در مشهد بودند، آمده است.
حوزه علمیه مشهد در این دوره به تبع رشد و غلبه علمای اصولی در محافل علمی
عراق و
اصفهان و تحصیل پارهای از طلاب و علمای مشهد در این محافل و انتقال میراث آنها به مشهد، گرایش اصولی بارزی پیدا کرد.
به علاوه، این حوزه در همه جا به علوم ریاضی شهرت داشت.
در عصر قاجار در کنار
مدارس موجود، دو
مدرسه جدید در مشهد بنا شد: یکی
مدرسه سلیمان خان و دیگری
مدرسه نو (حاج صالح) بخارایی که هنگام تخریب اطراف حرم در سالهای قبل از پیروزی
انقلاب اسلامی خراب شد.
در زمان فتحعلی شاه از مجموع شانزده
مدرسه مشهد،
مدرسههای نواب، ملا محمدباقر (باقریه)، فاضل
خان، میرزا جعفر، سعدالدین (پایینپا) و بالاسر فعال و منظم بوده است.
ظاهراً در این دوره به طلاب و
مدرّسان شهریه ثابتی داده نمیشد.
درباره شیوه اداره
مدارس حوزه علمیه مشهد در دورههای مختلف، اطلاعات زیادی در دست نیست.
در این میان اطلاعات موجود درباره
مدرسه فاضل
خان یا فاضلیه، به ویژه در سالهای پایانی حکومت ناصرالدین شاه (متوفی ۱۳۱۳)، بیشتر است.
از مجموع گزارشها و اسناد راجع به این
مدرسه روشن میشود که دست کم در اوایل قرن چهاردهم، این
مدرسه را یک
مدیر، سه
مدرّس، یک
کتابدار، یک ناظم یا همان غایبنویس و یک مسئول امور مالی اداره میکردند، خادمی هم به امور نظافت
مدرسه رسیدگی میکرده است.
در این
مدرسه هر روز گزارش حاضران و غایبان و اتفاقات روزانه به دقت نوشته و به رئیس
مدرسه ارائه میگردید.
بر اساس اسناد،
مدرسه در
اعیاد دینی و
ملی،
وفیات معصومین علیهم
السلام، روزهای پنجشنبه و
جمعه، ایام
عرفه و
عید قربان (هشتم، نهم و دهم
ذیحجه) و دهه اول
محرّم تعطیل بود.
شمار طلاب این
مدرسه پیش از خراب شدن آن، به سال ۱۳۰۸ ش، ۲۶۰ تن بود.
در این
مدرسه طلاب شهریهای به صورت نقدی دریافت نمیکردند بلکه از انبار
مدرسه به صورت جنسی و مثالثه یعنی دو قسمت
گندم و یک قسمت
جو در چند نوبت به آنان پرداخت میشد.
حقوق
مدرّسان این
مدرسه نیز به دو صورت نقدی و جنسی پرداخت میشد که میزان آن به نسبت رتبه افراد، متفاوت بود.
دراین دوره اغلب طلاب
مدارس مشهد از شهرها و روستاهای مختلف خراسان بودند.
اهداف و انگیزههای آنان نیز تابع نیازهای منطقهای بود که از آن میآمدند، مثل
روضهخوانی و
پیشنمازی و
وعظ و امورحقوقی.
طلاب با استعدادتر برای ادامه تحصیل به
نجف رهسپار میشدند و معدودی هم به آموختن
فلسفه و
حکمت یا
ادبیات عالی عرب میپرداختند.
در نیمه دوم عصر قاجار و پیش از حضور
حاج ملا هادی سبزواری، در حوزه مشهد از علوم عقلی استقبال نمیشد و طلاب وقت خود را بیشتر صرف
علوم دینی و
علوم ادبی میکردند و از زمان حضور وی در مشهد بار دیگر بازار علوم عقلی گرم شد.
(۱) محمدعلی بن صادق آزاد کشمیری، نجوم السماء فی تراجم العلماء: شرح حال علمای شیعه قرنهای یازدهم و دوازدهم و سیزدهم هجری قمری، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۸۲ ش.
(۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: احیاء الداثر من القرن العاشر، چاپ علینقی منزوی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۴) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، قسم ۱ـ۴، ۱۴۰۴.
(۵) ابن ابی جمهور، کشف البراهین فی شرح رسالة زاد المسافرین، چاپ وجیه بن محمد مسبِّح، بیروت ۱۴۲۲.
(۶) ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران (۱۳۲۰ ش).
(۷) ابن بابویه، امالی الصدوق، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۸) ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۹) ابن حمزه، الثاقب فی المناقب، چاپ نبیل رضا علوان، قم ۱۴۱۲.
(۱۰) ابن شهر آشوب، معالم العلماء، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱.
(۱۱) ابن عساکر، معجم الشیوخ، چاپ وفاء تقی الدین، دمشق ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۱۲) عبدالجواد ادیب نیشابوری، زندگی و اشعار ادیب نیشابوری، چاپ یداللّه جلالی پندری، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۱۳) اسکندر منشی.
(۱۴) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، مطلع الشمس، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۱ـ۱۳۰۳، چاپ تیمور برهان لیمودهی، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۳ ش.
(۱۵) عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
(۱۶) عبدالرضا امیرشیبانی، «سیمای وقف خراسان در گفتگو با عبدالرضا امیر شیبانی: مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان خراسان»، وقف: میراث جاویدان، سال ۹، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۸۰).
(۱۷) مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۱۸) حسین بدلا، «مصاحبه با حجة
الاسلام و المسلمین سید حسین بدلا»، حوزه، سال ۸، ش ۱ و ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
(۱۹) علی بن زید بیهقی، تاریخ بیهق، چاپ احمد بهمنیار، (تهران ۱۳۶۱ ش).
(۲۰) محمد بن حسین بیهقی نیشابوری کیدری، حدائق الحقائق فی شرح نهج البلاغة، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۲۱) محمد پروین گنابادی، «
مدارس قدیم مشهد و شیوه
تدریس آنها»، سخن، دوره ۲۴، ش ۲ (بهمن ۱۳۵۳).
(۲۲) محمود پسندیده، حوزه علمیه خراسان، ج ۱، مشهد ۱۳۸۵ ش.
(۲۳) تبصرة العوام فی معرفة مقالات الأنام، منسوب به سید مرتضی بن داعی حسنی رازی، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران: اساطیر، ۱۳۶۴ ش.
(۲۴) عبدالسلام تربتی، اندیشه شهاب: گزیدهای از آثار منظوم و منثور عالم وارسته حاج شیخ عبدالسلام (شهابالدین) تربتی قدس سرّه، چاپ علیاکبر شهابی، (تهران ۱۳۵۷ ش).
(۲۵) عبداللّه بن نورالدین جزایری، الاجازة الکبیرة، چاپ محمد سمامی حائری، قم ۱۴۰۹.
(۲۶) رسول جعفریان، برگهایی از تاریخ حوزه علمیه قم، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۲۷) غلامرضا جلالی، تقویم تاریخ خراسان از مشروطه تا انقلاب
اسلامی، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۲۸) غلامرضا جلالی، مشهد در بامداد نهضت امام خمینی (ره)، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۲۹) غلامرضا جلالی، «نهضت مشروطه و سرنوشت سه رویکرد سیاسی علمای مشهد»، در روحانیت و مشروطه، تهیه و تدوین مجله حوزه، قم: بوستان کتاب، ۱۳۸۵ ش.
(۳۰) فاطمه جهانپور، تاریخچه مکتبخانهها و
مدارس قدیم آستان قدس رضوی با تکیه بر اسناد (صفویه تا قاجاریه)، مشهد ۱۳۸۷ ش.
(۳۱) محمد بن حسن حرّ عاملی، املالآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ ش.
(۳۲) محمد بن حسن حرّ عاملی، الرجال، چاپ علی فاضلی، قم ۱۳۸۵ ش.
(۳۳) محمد بن حسن حرّ عاملی، الفوائد الطوسیة، چاپ مهدی لاجوردی حسینی و محمد درودی، قم ۱۴۰۳.
(۳۴) ابوالفضل حسنآبادی، سادات رضوی در مشهد از آغاز تا پایان قاجاریه، مشهد ۱۳۸۷ ش.
(۳۵) محمدعلی حسینی میلانی، علم و جهاد: حیاة آیةاللّه العظمی السید محمدهادی الحسینی المیلانی قدس سرّه، ج ۱، قم ۱۴۲۷.
(۳۶) محمدرضا حکیمی، مکتب تفکیک، قم ۱۳۸۳ ش.
(۳۷) علی خامنهای، گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه عملیه مشهد، مشهد ۱۳۶۵ ش.
(۳۸) خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء.
(۳۹) علی دوانی، مفاخر
اسلام، ج ۱۱، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۴۰) محمدباقر بن اسماعیل رضوی، شجره طیّبه در انساب سلسله سادات علویه رضویه، چاپ محمدتقی
مدرس رضوی، مشهد ۱۳۸۴ ش.
(۴۱) غلامرضا ریاضی، دانشوران خراسان، مشهد ۱۳۳۶ ش.
(۴۲) غلامرضا ریاضی، راهنمای مشهد، مشهد ۱۳۳۴ ش.
(۴۳) محمدحسن بن عبدالرسول زنوزی، ریاض الجنة، روضه ۴، قسم ۴، چاپ علی رفیعی، قم ۱۳۸۶ ش.
(۴۴) عبدالکریم بن محمد سمعانی، التحبیر فی المعجم الکبیر، چاپ منیره ناجی
سالم، بغداد ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۴۵) مهدی سیدی، تاریخ شهر مشهد: از آغاز تا مشروطه، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۴۶) رمضانعلی شاکری، انقلاب
اسلامی مردم مشهد از آغاز تا استقرار جمهوری
اسلامی، مشهد ۱۳۵۹ ش.
(۴۷) محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، تهران ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ ش.
(۴۸) حسین شمس، «گفتوگو با آیةاللّه سید حسین شمس»، پژوهش و حوزه، سال ۲، ش ۸ (زمستان ۱۳۸۰).
(۴۹) علاءالملک بن نوراللّه شوشتری، فردوس در تاریخ شوشتر و برخی از مشاهیر آن، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۵۰) محمدعلی شوشتری، خاطرات سیاسی سید محمدعلی شوشتری: خفیهنویس رضاشاه پهلوی، چاپ غلامحسین میرزا صالح، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۵۱) حسن صالحی، «نیم قرن تکاپو: خاطرات آیتاللّه سید میرزا حسن صالحی»، به کوشش غلامرضا جلالی، در
مدرّس صالح: نکوداشت نیم قرن تکاپوی علمی آیتاللّه سید میرزا حسن صالحی، مشهد: بنیاد پژوهشهای
اسلامی، ۱۳۸۵ ش.
(۵۲) محمد بن حسن طوسی، الرسائل العشر، قم (۱۴۰۳).
(۵۳) رضا ظریف، «
مدارس قدیمه مشهد»، پایاننامه لیسانس، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه مشهد، ۱۳۴۳ ش.
(۵۴) عزیزاللّه عطاردی قوچانی، فرهنگ خراسان: بخش طوس، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۵۵) محمدعلی فاضل خراسانی، شرح دعاء عرفة، چاپ جلالالدین آشتیانی، مشهد ۱۳۸۱ ش.
(۵۶) عبدالنبی بن محمدتقی قزوینی، تتمیم املالآمل، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۷.
(۵۷) عبدالرضا کفایی، «مصاحبه با حجة
الاسلام و المسلمین عبدالرضا کفایی (نوه مرحوم آخوند خراسانی)»، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی: مجموعه گفتار، به کوشش محسن دریابیگی، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ ش.
(۵۸) گزارشی از شورای برنامهریزی مدیریت حوزه علمیه خراسان، اندیشه حوزه، سال ۱، ش ۲ (پاییز ۱۳۷۴).
(۵۹) گزیده اسناد، فرمانها و رقمهای آستان قدس رضوی از دوره صفویه تا قاجاریه، به کوشش ربابه معتقدی، مشهد: سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، ۱۳۸۷ ش.
(۶۰) علی اکبر گلشن آزادی، صد سال شعر خراسان، به کوشش احمد کمالپور، مشهد ۱۳۷۳ ش.
(۶۱) مجتهدی، «گفتگو با آقای مجتهدی (داماد مرحوم آیتاللّه آقازاده)»، در سینا واحد، قیام گوهرشاد، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۶۲) مجلسی، بحارالانوار.
(۶۳) عبدالرحمان بن نصراللّه
مدرس، تاریخ علماء خراسان، چاپ محمدباقر ساعدی خراسانی، مشهد ۱۳۴۱ ش.
(۶۴) مرتضی
مدرس گیلانی، منتخب معجم الحکماء، چاپ منوچهر صدوقی سها، تهران ۱۳۸۴ ش.
(۶۵) کاظم مدیرشانهچی، پژوهشی درباره حدیث و فقه: مصاحبه و مجموعه مقالات، مشهد ۱۳۸۰ ش.
(۶۶) مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست: اسناد و گزارشهایی از آیات عظام نائینی، اصفهانی، قمی، حائری و بروجردی، ۱۲۹۲ تا ۱۳۳۹ شمسی، به کوشش محمدحسین منظورالاجداد، تهران: شیرازه، ۱۳۷۹ ش.
(۶۷) مرحوم آیةاللّه العظمی حاجآقا حسین قمی، نورعلم، دوره ۲، ش ۱ (دی ۱۳۶۴).
(۶۸) مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان، کارنمای عملکرد سال ۱۳۸۶ مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان، مشهد ۱۳۸۷ ش.
(۶۹) حسنعلی مروارید، «گفتگو با آیتاللّه مروارید»، در سینا واحد، مشهد ۱۳۸۷ ش.
(۷۰) مشاهیر مدفون در حرم رضوی، (تدوین) ابراهیم زنگنه و دیگران، مشهد: بن یاد پژوهشهای
اسلامی، ۱۳۸۲ ش.
(۷۱) علی بن عبیداللّه منتجبالدین رازی، فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۷۲) جلالالدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ سیفاللّه وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۷۳) عبدالحمید مولوی، «
مدرسه قدیمه دینیه نواب»، نامه آستان قدس، سال ۶، ش ۲ و ۳ (بهمن ۱۳۴۴).
(۷۴) محمدهادی میلانی، دیدگاههای علمی آیةاللّه العظمی سید محمدهادی میلانی قدسسرّه: پاسخ به پرسشهای فقهی، کلامی، فلسفی، عرفانی، تفسیری و تاریخی، به کوشش غلامرضا جلالی، مشهد ۱۳۸۴ ش.
(۷۵) عبدالواسع بن جمالالدین نظامی باخرزی، منشأ الانشاء، (تدوین) ابوالقاسم شهابالدین احمد خوافی، چاپ رکنالدین همایونفرخ، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۷۶) محمد واعظزاده خراسانی، «مصاحبه با حجة
الاسلام و المسلمین محمد واعظزاده خراسانی»، حوزه، سال ۸، ش ۱ و ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
(۷۷) حسین وحدتی، «کانون نشر حقایق
اسلامی از آغاز تا انجام»، در مجموعه آثار همایش استاد محمدتقی شریعتی: مجموعه مقالات، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۵ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حوزه علمیه مشهد»، شماره۶۶۴۳.