ثِقَل (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ثِقَل (به کسر ثاء و فتح قاف) از
واژگان قرآن کریم به معنای سنگینی است.
مشتقات
ثِقَل که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
ثَقیل (به فتح ثاء و کسر قاف) به معنای سنگین؛
ثَقال (به فتح ثاء) و ثُقال (به ضم ثاء) به معنی سنگین و جمع آن ثِقال؛
أَثقال (به فتح همزه و سکون ثاء) جمع ثِقْل به معنی چیزی که حملش سنگین بوده؛
مِثقال (به کسر میم و سکون ثاء) به معنی چیزی است که با آن وزن میکنند.
ثِقَل به معنی سنگینی است.
ثَقیل یعنی سنگین است. اصل آن در اجسام است و در معانی نیز میآید.
مِثقال به معنی چیزی است که با آن
وزن میکنند (
سنگ).
در اوّلی گوید: مثقال نام هر سنگ است. و مثقال الشیء وزن آن است. «مِثْقالَ ذَرَّةٍ» یعنی هم وزن
مورچه.
به مواردی از
ثِقَل که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَاُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) (وزن كردن اعمال، و سنجش ارزش آنها در آن روز، حق است. كسانى كه كفّههاى عملِ آنها سنگين است، تنها آنان رستگارند.)
(وَ یَذَرُونَ وَراءَهُمْ یَوْماً ثَقِیلًا) (در حالى كه روز سختى را پشت سر خودرها مىكنند.)
ثقیل به معنی سنگین است صفت
روز قیامت و نیز صفت
قول آمده است. صفت «
یوم» آمده، محتمل است سنگینی آن بر مردم مراد باشد.
(اِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا) (چرا كه ما به زودى سخنى سنگين به تو القا خواهيم كرد.)
ملاحظه قبل و بعد آیه و
آیات دیگر نشان میدهد که مراد سنگینی تبلیغ آن بر آن حضرت است. درست است که
قرآن برنامه حق و
فطرت است ولی تبلیغ آن بر یک فرد که تمام محیط به مخالفت با او برخاسته بودند طاقت فرسا بود.
ثَقال به فتح اول و ثُقال به ضم اول به معنی ثقیل است و جمع آن
ثِقال (بر وزن رجال است) مثل:
(حَتَّی اِذا اَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالًا) «تا چون باد ابرهای سنگین را برداشت.»
سحاب چنانکه در
اقرب الموارد گفته
اسم جنس جمعی است صفت آن گاهی بنا بر لفظش مفرد میآید.
مثل:
(وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ) و گاهی بنا بر معنایش جمع میآید نظیر
آیه فوق.
در
مجمع ذیل آیه ۱۲
سوره رعد فرموده:
سحاب جمع سحابه است.
ولی قول اقرب الموارد درستتر است زیرا در آن صورت صفت آن همواره جمع میآمد حال آنکه در
«وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ» مفرد آمده است.
(وَ تَحْمِلُ اَثْقالَکُمْ) «بارهای شما را حمل میکنند.»
اَثقال جمع ثِقل (بر وزن علم) است و آن چیزی است که حملش سنگین است بنابراین معنای این است که
چهارپایان بارهای شما را حمل میکنند.
(یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ اَیَّانَ مُرْساها قُلْ اِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها اِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ لا تَاْتِیکُمْ اِلَّا بَغْتَةً..) (از تو درباره زمان
رستاخیز سؤال مىكنند، كى فرا مىرسد؟ بگو: علمش فقط نزد
پروردگار من است؛ و جز او نمىتواند وقت آن را آشكار سازد؛ و آن، حتّى در آسمانها و زمين، سنگين و بسيار پر اهميّت است؛ و جز به طور ناگهانى، به سراغ شما نمىآيد...)
مراد از این
(ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ) چیست و چرا
قیامت در آسمانها و زمین سنگین شده است؟
در
المیزان آمده: مراد آن است که دانستن آن سنگین است و آن به عینه سنگینی وجود قیامت است یا مراد سنگینی وضع آن بر اهل آسمانها و زمین است زیرا در آن شدائد و عقبات و غیره هست! یا اینکه وقوع آن بر مردم سنگین است چون توام با از بین رفتن نظام کنونی است... و بالاخره ثبوت آن و علم بآن و صفات آن، همه سنگین است.
المنار گوید: وقوع آن سنگین و امر آن در آسمانها و زمین بر اهل آن دو بزرگ است. از
قتاده نقل شده که علم آن بر اهل آسمانها و زمین سنگین است.
نا گفته نماند: فاعل
(ثَقُلَتْ) ساعة و قیامت است نباید چیزی مانند علم و غیره بر آن اضافه کنیم بلکه خود قیامت، سنگین و واقعه مهمّی است و چنان سنگین است که آسمانها و زمین از سنگینی آن خورد میشوند و از بین میروند و این
نظام هستی تاب تحمل آن را ندارد. کوبنده خطرناکی است که کوهها را مثل پشم رنگارنگ حلّاجی شده، ریز ریز میکند و زمین و کوهها را یکجا میکوبد.
(وَ حُمِلَتِ الْاَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُکَّتا دَکَّةً واحِدَةً) «
آسمان را میشکافد،
کواکب را پراکنده میکند و...»
علی هذا باید گفت: وقوع آن که خود آن است، واقعه سنگین و و مهمّ است. این سنگینی مثل سنگینی اجسام نیست بلکه سنگینی معنوی است مثل سنگینی مرض و سنگینی آن کس که
غرامت بیشتر پرداخته است نظیر:
(اَمْ تَسْئَلُهُمْ اَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ) (آيا تو از آنها پاداشى مىطلبى كه در زير بارِ گران آن قرار دارند؟!)
(ما لَکُمْ اِذا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ اِلَی الْاَرْضِ) «چه شده بر شما چون گویند در راه خدا کوچ کنید سنگینی میکنید بسوی زمین و میخواهید بمانید و خارج نشوید.»
تثاقل اظهار سنگینی نفس و به عبارت دیگر عدم میل است.
(وَ لَیَحْمِلُنَ اَثْقالَهُمْ وَ اَثْقالًا مَعَ اَثْقالِهِمْ) (آنها بار سنگين گناهان خويش را بر دوش مىكشند، و همچنين بارهاى سنگين ديگرى را اضافه بر بارهاى سنگين خود.)
آیه شریفه درباره پیشوایان باطل است که هم حامل گناهان خویشاند و هم حامل گناهان دیگر که به جهت وا داشتن دیگران بگناه، کسب کردهاند به عبارت دیگر، دو نوع گناه دارند یکی گناهی که خود کردهاند و دیگری گناه کسانی که
تعلیم کردهاند و
بدعت گذاشتهاند. که در
اسلام ثابت است هر که دیگران را به گناه وا دارد و بدعت گذارد مثل گناه تمام مرتکبین آن بدعت، به پای اوست و مرتکبین نیز در مقابل عمل خود گناهکاراند.
(اِذا زُلْزِلَتِ الْاَرْضُ زِلْزالَها وَ اَخْرَجَتِ الْاَرْضُ اَثْقالَها) «آنگاه که
زمین زلزله خود را شروع کند و بارهای خود را بیرون ریزد.»
اثقال چنانکه گفته شد به معنی چیزهای سنگین کننده و به معنای بار است.
نظیر این آیه است:
(وَ اِذَا الْاَرْضُ مُدَّتْ وَ اَلْقَتْ ما فِیها وَ تَخَلَّتْ) (و آنگاه كه زمين گسترده شود.)
انداختن زمین محتویات خود را و خالی ماندنش نظیر اخراج اثقال است. ممکن است مراد از آن تخلیه نیروهای زمین و انفکاک ذرّات آن از یکدیگر باشد.
ولی ملاحظه هر دو آیه نشان میدهد که زمین بعد از اخراج اثقال خود از بین نخواهد رفت بلکه از آن اثقال خالی خواهد ماند، در این صورت باید گفت: مراد ذرّات ابدان
مردگان و اعمال و اسرار آنهاست نظیر بیرون ریختن تخمها در اثر روئیدن.
مثلا تخمهایی که در مزرعهای کاشتهایم بعد از روییدن آنها میتوانیم بگوییم: زمین آنچه در شکم داشت بیرون ریخت، مؤیّد این معنی آیه بعد است که فرموده یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخْبارَها از این به نظر میآید که «اخبار» هم از اثقال زمین است.
(وَ اِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ) (و آن زمان كه قبرها زير و رو گردد، و مردگان خارج شوند.)
که در
گذشت نیز به این مطلب یاری میکند.
آیات قرآن روشن میکند که گناهان ثقل و سنگینی دارند و عرَض نیستند. نظیر
(وَ لَیَحْمِلُنَ اَثْقالَهُمْ وَ اَثْقالًا مَعَ اَثْقالِهِمْ..) <
(آنها بار سنگين
گناهان خويش را بر دوش مىكشند، و همچنين بارهاى سنگين ديگرى را اضافه بر بارهاى سنگين خود.)
(وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ) (و هر كس هموزن ذرّهاى كار بد كرده آن را نيز مىبيند.)
همچنین
حسنات وزن و ثقل دارند.
بهطور خلاصه باید دانست که عمل خوب و بد به شکل نیرو از وجود انسان خارج میشود و نیرو که از
مادّه سر چشمه میگیرد دارای وزن و سنگینی است و روز قیامت که آدمی عمل مجسّم شده خود را خواهد دید این حقیقت به وضوح بر وی مسلّم خواهد گردید. باقی مطلب در «
و
» دیده شود.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ثقل»، ج۱، ص۳۰۷.