تکاثر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلید واژه:
اخلاق، تکاثر،
تفاخر،
زندگی،
فرهنگ.
زندگی
دنیا و همه امکانات آن از مدت عمرآدمی، مواهب و نعمات خدادادی، نیرو و
فکر و ابزارها و
تعلیمات و تجربه هایی که دراختیار آدمی قرار گرفته است، مزرعه ای است برای
آخرت و
تجارت گاهی است که در صورت
معامله صحیح حداقل سود آن دست یابی
به نعیم جاودانه
بهشت می باشد.
براین اساس
آیات وحیانی
قرآن کریم و تعلیمات قرآنی، مردم را
به معرفت یابی هوشیارانه و عاقبت اندیشانه نسبت
به دنیا و آنچه درآن است دعوت نموده تا با چنین آگاهی و شناختی زندگی خود را وسیله ی فراهم ساختن کمالاتی سازد که از او خواسته شده و
به خیر و سعادتی جاودانه رهنمود کند که برای او فراهم شده است و از آنچه مایه ی بدبختی و بد عاقبتی و سقوط
به اسفل السافلین است دوری گزیده و نجات یابد.
قرآن کریم دو نوع
فرهنگ و زندگی را پیش روی مخاطبان خود ترسیم نموده است. قرآن کریم، این دو زندگی را در برابر بشریت در پرده هائی زنده چنان مصور می سازد که سراسر جان آدمی را تحت تأثیر قرار می دهد و همه ی
قلب را مجذوب
حقایق آن می سازد.
در این مقاله نشانه هائی از زندگی تکاثری همچون
لهو و
لعب،
فخر فروشی به یکدیگر و نازیدن
به فزونی
اموال و سایر چیزهائی که سبب ساز
تفاخر است مطرح گردیده و چند گزاره
اخلاقی از زندگی و فرهنگ تکاثری مورد بررسی قرارگرفته است.
نشانه های زندگی تکاثری:
زندگی تکاثری زندگانی است که آدمی آن را همچون هدفی اصلی در نظر می گیرد یعنی یک زندگی کور و حیوانی که تمام تلاش های آدمی کسب
لذات و تکاثر مالی و مصرف گرائی و
تجمل پرستی و زندگی متصف
به این صفات است.
قرآن کریم چنین زندگی را اینچنین ترسیم نموده است. ( اعلموا أنما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و
تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد)،
بدانید که زندگی این
جهان بازی و
سرگرمی و آرایشی و فخرفروشی
به یکدیگر و نازیدن
به فزونی اموال و
فرزندان است.
انسان در هر مرحله ای از مراحل زندگی
دنیوی دارای روحیه و گرایشی متفاوت با مرحله قبل و مرحله بعد است.
۱.
کودکی:
بازی "انما الحیوه الدنیا لعب".
۲-
نوجوانی:
لهو- اشتغال
به کارهای سرگرم کننده "انما الحیوه الدنیا و لعب و لهو".
۳-
جوانی: طالب
زینت و خود نمائی "انما الحیوه الدنیا و لعب و لهو و زینه".
۴-میان سالی:
تفاخر و
فخر فروشی به دیگران "انما الحیوه الدنیا... و
تفاخر بینکم".
۵-
پیری و کهنسالی: تکاثر در
اموال و
اولاد "انما الحیوه الدنیا و تکاثر فی الاموال و الاولاد".
انسان موجودی فزون طلب، زیاده خواه،
حریص بر اموال و فرزندانش در دوران پیری می باشد و این امر حکایت از تکاثر طلبی انسان دارد.
آیات ۳۲
سوره انعام،
۳۸ و ۶۹
سوره توبه،
۱۰۳ و ۱۰۴
سوره کهف،
گرفتاران زندگی تکاثری را اینچنین معرفی نموده اند.
بازی خوردگانی که سرگرم بازی دنیا شده اند.
دنیا طلبانی که
نعمت زودگذر و ناپایدار
دنیا را بر نعمت های پایدارجهان
آخرت ترجیح می دهند.
ضرر دیدگانی که در عین زیان دیدن
به کارهائی می پردازند که سودی برای آنها ندارد.
رسول گرامی اسلام (ص) فریب خوردگان تکاثر
طلب دنیا را فاقد
عقل و
شعور و
علم دانسته اند.
و
امام علی (ع) تکاثر طلبان
تفاخر پیشه را
به سوارانی خفته تشبیه نموده که کاروانشان در حرکت است و آنگاه بیدار می شوند که تباه شده اند و همه چی خود را از دست داده اند.
تفاخر یکی از نشانه های زندگی تکاثری است.
قرآن کریم یکی از نشانه های بارز زندگی تکاثری را
تفاخر می داند (و زینه و
تفاخر بینکم) زندگی تجملی و
تفاخری که مملو از
کبر،
اسراف،
غرور و
نفاق و
طغیان گری و حیوان گرائی است، زندگی است که از
مسیرحق و
عدالت منحرف و از جاده
انسانیت و
فضیلت به دور و از میانه روی فرا رفته و فناپذیر شده و پژمردگی و تباهی سراسر آن را فرا گرفته است و دلبستگان آن دچار
بی خردی، کوری
دل و سستی
دین و سقوط در
ظلمات شده و می شوند.
تفاخر به معنی مباهات کردن در اموری مانند
مال و مقام
و نیز خود را بزرگ وانمود کردن است.
زمینه های
تفاخر:
با بررسی ترجمه و
تفسیر آیات ۲۰ و ۲۳
سوره حدید،
۱۰
سوره هود،
۳۴ و ۳۵ و ۳۷ و ۳۹ و ۴۲
سوره کهف،
۷۶ و ۷۹
سوره قصص،
۵-۱
سوره تکاثر،
۳۶ و ۳۸
سوره نساء،
۱۸
سوره لقمان،
۱۵
سوره فصلت،
۵۱
سوره زخرف،
و ۳۶ و ۳۸ سوره سبأ،
زمینه های ایجاد
تفاخر مشخص می گردد.
۱-بهرمندی از
نعمت: ( و لئن اذقناه نعماء بعد ضراء مسته... انه لفرح
فخور)
۲-بهره مندی از
ثروت زیاد: ( ان قارون کان من قوم موسی... لا تفرح ان لا یحب الفرحین...)
۳-
جهالت ریشه برتر نمائی: (الهاکم التکاثر حتی زرتم المقابر)
۴-
خود پسندی و
عجب: ( ان الله لا یحب من کان مختالا
فخورا)
۵-
دنیا خواهی: ( اعلموا أنما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و
تفاخر بینکم)
۶-
ریا: ( و الذین نیفقون اموالهم رئاء الناس)
۷-
شرک:(و اعبدوا الله و لا تشرکوا
به شیئا...)
۸-بهره مندی از
قدرت زیاد: ( فأما عاد فاستکبروا فی الارض بغیرالحق)
۹-بهره مندی از کثرت
فرزند: ( و قالوا نحن اکثراموالا و اولادا و ما نحن بمعذبین)
۱۰-همراهی
شیطان با آدمی: (و من یکن الشیطان له قرینا فساء قرینا)
انواع
تفاخر:
قرآن کریم در
آیات متعدد
به ذکر انواع
تفاخر پرداخته است.
با بررسی ترجمه و
تفسیر آیات۱۰ و ۲۷
سوره هود،
۱۰۵ و ۱۱۱
سوره شعراء،
۳۲ و ۳۴
سوره کهف،
۱ و ۲
سوره تکاثر،
۳۵
سوره سبأ،
۳۵
سوره کهف،
۱۵
سوره فصلت،
۷۶ و ۷۹
سوره قصص،
۷۳
سوره مریم،
۱۹
سوره توبه،
۲۳
سوره حدید،
۱۰۱
سوره مؤمنون،
و ۲۰۰
سوره بقره،
انواع
تفاخر مشخص می گردد.
۱-
تفاخر به اشرافیت: (فقال الملا الذین کفروا من قومه...)
۲-
تفاخر به ملک و
باغ: (و اضرب لهم مثلا رجلین جعلنا لاحدهما جنتین من اعناب...)
۳-
تفاخر به ثروت: (و نادی فرعون فی قومه قال یا قوم..)
۴-
تفاخر به جمعیت: (الهاکم التکاثر حتی زرتم المقابر)
۵-
تفاخر به فرزند: ( انا اکثر منک مالا و اعز نفرا)
۶-
تفاخر به قدرت: ( ام انا خیر من هذا الذی هو مهین و لا یکاد یبین)
۷-
تفاخر به گنج ها و فلزات ارزشمند: (و آتیناه من الکنوز ما ان مفاتحه لتنوا بالعصبه)
۸-
تفاخر به مردگان: ( الهاکم التکاثرحتی زرتم المقابر)
۹-
تفاخر به موقعیت
اجتماعی: (قال الذین کفروا للذین آمنوا ای الفریقین خیر مقاما)
۱۰.
تفاخر به نعمت های زودگذر: ( و لا تفرحوا بما آتاکم و الله لا یحب کل مختالا
فخورا)
۱۱-
تفاخر به نیاکان: ( فإدا فضیتم مناسککم فاذکروا الله کذکرکم آباءکم او اشد ذکرا)
۱۲-
به خدمات
اجتماعی: (اجعلتم سقایه الحاج و عماره المسجد الحرام)
آثار
تفاخر:
قرآن کریم آثار شوم و نفرت انگیز
تفاخر را نیز در
آیات متعدد مطرح نموده است.
با بررسی ترجمه و
تفسیر آیات۱ و ۲
سوره تکاثر،
۳۶ و ۳۷
سوره نساء،
۲۳ و ۲۴
سوره حدید،
۷۳
سوره مریم،
۱۸
سوره لقمان،
۳۲ و ۳۷ و ۴۲ و ۴۳
سوره کهف،
۷۶ و ۷۹ و ۸۱
سوره قصص،
۳۴ و ۳۵
سوره سبأ،
آثار تفاخر در صحنه زندگی فردی و
اجتماعی انسان مشخص می گردد.
۱-اعراض از
یاد خدا: ( فإدا فضیتم مناسککم فاذکروا الله کذکرکم آباءکم او اشد ذکرا)
۲-اعراض از یاد
آخرت: (الهاکم التکاثر حتی زرتم المقابر)
۳-تاثیرناپذیری از
قرآن و
تلاوت آن: (و اذا تتلی علیهم آیاتنا بینات قال الذین کفروا...)
۴-
کتمان فضل خدا: (و یکتمون ما آتاهم الله من فضله)
۵-
کفران نعمت: (و یامرون الناس بالبخل و یکتمون ما آثارهم الله)
۶-
محرومیت از
محبت خدا: (ان الله لا یحب من کان مختالا
فخورا)
۷-ممانعت از پذیرش
دعوت انبیاء: (و ما ارسلنا فی قریه من نذیر الاقال مترفوها انا بما ارسلتم
به کافرون)
۸-محرومیت از نصرت
خدا: ( و لم تکن له فئه ینصرونه من الله و ما کان منتصرا)
۹-خروج از
ایمان و دخول در
کفر: ( و هو یحاوره اکفرت بالذی خلقک من تراب)
۱۰-ممانعت از
احسان و
انفاق: ( و بالوالدین احسانا... ان الله لا یحب من کان مختالا
فخورا)
۱۱-نابودی
ثروت و گرفتاری
به فقر و بدبختی: (ان قارون کان... فخسفنا
به و بداره الارض)
۱۲-گرفتاری در
شهوات و
هوس های دنیائی: (اعلموا أنما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و
تفاخر بینکم)
۱۳-گرفتاری
به رذائل اخلاقی:
الف)
بخل ورزی: (الذین یبخلون و یأمرون الناس بالبخل)
ب)
تکبر:(و لا تصعر خدک للناس)
ج)
غرور: ( ولا تمش فی الارض مرحا ان الله لا یحب کل مختالا
فخورا)
یکی از مصادیق زندگی تکاثری
اخلاق رذیله متکاثران است.
زندگی و
فرهنگ متکاثران و
تفاخر کنندگان چنان دستخوش
انحراف، پژمردگی و
سقوط می گردد که با هرکس روبرو گردند
حیله ای در نظر گیرند و با تکبر،
فخر فروشی،
نفاق،
ستمگری و
طغیانگری به غصب،
سرقت و
دزدی و فزون طلبی پرداخته و بر
روح خود چهره ای حیوانی بپوشانند.
امام صادق (ع) خصوصیات
اخلاقی و رفتاری متکاثران مترف را اینچنین ترسیم نموده است: (
دنیا همچون پیکره ای است که سر آن
تکبر است و چشم آن
حرص و گوش آن
طمع و زبان آن
ریا و دست آن
شهوت و پای آن
خود پسندی و دل آن
غفلت بود آن نبود و حاصل آن بی حاصلی است.
پس هر کس آن را
دوست بدارد
کبر را از آن
به ارث می برد و هر کس آن را بپسندد حرص و
آز بهره اش می شود و هر کس آن را بجوید
به طمع افتد، و هر کس ستایشگر آن باشد
به ریا گرفتار گردد، و هر کس خواهان آن شود خود پسندی بر جانش چنگ زند و هر کس دل
به آن خوش و آرام دارد غفلت بر او چیرگی یابد و هر کس دلباخته ی متاعش گردد او را هماره
مفتون سازد و هر کس (
ثروت) آن را گرد آورد و بدان
بخل ورزد او را
به جایگاه خویش یعنی
دوزخ کشاند.
بعضی از خصوصیات اخلاقی متکاثران:
انفاق:
به معنی
دو روئی، پوشاندن
کفر و آشکار کردن
ایمان، کسی را که
به نفاق متصف است
منافق می گویند.
خداوند در
قرآن کریم در
آیات زیادی
به منافقان و نفاق اشاره کرده است.
قرآن کریم در
سوره بقره آیات ۱۴۲، ۱۳۸، ۱۴
۱۴۳
سوره نساء،
۶۷
توبه،
۴
منافقون، نشانه های نفاق و منافقون را مشخص نموده است.
قرآن کریم منافقین را افرادی بی شخصیت، میان تهی و مثل مجسمه های بی روح و وابسته و مترسک های فریبکار که همیشه سرگردان و متغیر و راهنمای
باطل و
فساد هستند معرفی نموده است.
مرض نفاق از جمله امراض
متکاثران مترف است.
در
قرآن آمده است: ( سیقول لک المخلفون من الاعراب،شغلتنا اموالنا و اهلونا فاستغفرلنا یقولون بافواههم مالیس فی قلوبهم)
(
به زودی
اعراب مختلف که در
جهاد با تو شرکت نداشتند
به تو خواهند گفت: محافظت از
اموال و
خانواده ما را مشغول کرد. پس برای ما
آمرزش طلب و آنها
به زبان هایشان چیزی را می گویند که در دل هایشان نیست ( و آن را قبول ندارند)
همچنین در قرآن آمده است: ( یا ایها الذین آمنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی کالذی ینفق ماله ء رئاء الناس و لا یومن بالله و الیوم الاخره فمثله کمثل صفوان علیه تراب فاصابه وابل فترکه صلدا)
( ای کسانی که
ایمان آورده اید
صدقات خود را با
منت نهادن و آزردن
باطل نکنید مانند آن کسانی که مالش
به ریا برای خود نمائی
به مردم
انفاق می کند ولی
به خدا و
روز واپسین ایمان ندارد و (مثل چنین منافقی مثل سنگ سخت و صافی است که خاکی اندک بر آن نشسته باشد پس
باران تند و درشتی
به آن برسد و آن سنگ را بدون
خاک و
گیاه واگذارد)
صدقه و انفاق او نظیر خاکی است که باران آن را می شوید و ریا کاران منافق
به چیزی از آنچه کسب کرده اند دست نمی یابند.
ستمگری و
طغیان گری: متکاثران
ستمگران ظالمی هستند که یا در
حق خود و یا
به دیگران
ظلم می کنند.
قرآن کریم ستمکاری آنها را اینچنین ترسیم نموده است: ( و دخل جنته و هو ظالم لنفسه)
( و آن مرد توانگر
به باغ خود وارد شد و او در حق خود
ستم می کرد)
و (ان الله لا یظلم الناس شیئا و لکن الناس انفسهم یظلمون)
خصوصیت دیگر متکاثران
طغیان گری است (کلا ان الانسان لیطغی ان راه استغنی)
و (فلما من طغی و آثر الحیاه الدنیا فان الجحیم هی الماوی)
خداوند این ستمگران طغیانگر را غرق در
نعمت می کند و آنها را در مرحله
استدراج قرار می دهد و آنها با
غفلت ورزی، قدر ناشناسی،
کفران نعمت و
حق ناگذاری، نعمات خداوندی را تبدیل
به نغمت نموده و اسباب سقوط خود را فراهم می نمایند.
شاد خواری (مترفی): از دیگر خصوصیات
اخلاقی و رفتاری متکاثران شاد خواری مترفی است منظور از شاد خواری مترفی زندگی در ناز و نعمت (مرفهان بی درد) است که اموال
به دست آورده از راه
غصب، اجحاف و
سرقت را با
اسراف و اتراف هزینه نموده و با
جاه طلبی تمام
به تجمل و ترویج آن می پردازند.
از جمله نتایج چنین زندگی مخالفت با
انبیاء و
صالحان و زیر بار حرف حق نرفتن می باشد.
در
قرآن کریم آمده است: (و ما ارسلنا فی قریه من نذیر الا قال مترفوها انا بما ارسلتم
به کافرون و قالوا نحن اکثر امولا و اولاد و ما نحن بمعذبین)
در هیچ شهری بیم دهنده ای (
پیامبری) را
به رسالت نفرستادیم مگر اینکه شاد خوران (
مترفین و
مرفهین بی درد) گفتند ما
به این
دین که برای
ابلاغ آن آمده اید
اعتقاد نداریم و گفتند: ما اموال و فرزندان بیشتری داریم و ما
عذاب نخواهیم شد.
در ارتباط با نحوه جمع آوری مال و منال توسط شاد خوران مترف
احادیث متعددی آمده است که از آن جمله
امام صادق (ع) فرمودند: ( انما وضعت الزکاه اختباراً لاغنیاء و معونه لفقراء)
اگر (توانگران و مرفهان)
زکات اموال خود را بدهند هیچ مسلمانی
فقیر و نیازمند نخواهد ماند.
و
امام حسن عسگری (ع) فرمودند: (اغنیاؤهم یسرقون زاد الفقراء) یعنی
اغنیاء با
احتکار،با اجحاف، با
گران فروشی و با
کم فروشی زاد و توشه
فقرا را سرقت می کنند و
حقوق آنها را ضایع می نمایند.
اصولا تحصیل
اموال حرام نتیجه ای جز گرایش
به اخلاق و کردار
حرام نخواهد داشت.
با تکیه بر
آیات قرآن و
روایات معصومین (ع)
فرهنگ و زندگی تکاثری و عوارض آن ارائه شده تا با
شناخت نشانه های فرهنگ و
اخلاق تکاثری از گرایش و پردازش
به آن اجتناب نموده و نیرو و
فکر و ابزار و تعلیمات و تجربه های خود را برای کسب و
تحصیل فرهنگ و زندگی کوثری بکار گیریم که نتیجه آن
سعادت و خوشبختی
دنیا و
آخرت انسان خواهد بود.
نتایج کاربردی این بحث بدین ترتیب است:
۱-شناخت
اخلاق رذیله ناشی از فرهنگ و زندگی تکاثری،
۲-آسیب شناسی اخلاق رذیله فرهنگ و زندگی تکاثری،
۳-
تهذیب و
تزکیه خود از اخلاق رذیله فرهنگ و زندگی تکاثری،
۴-جایگزینی فرهنگ و زندگی کوثری در
اخلاق فردی و
خانوادگی و
اجتماعی.
دانشنامه موضوعی قرآن