• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تاریخ پول (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



درهم پول رایج در مبادلات اقتصادی در عصر حضرت یعقوب علیه‌السلام و اصحاب کهف بود.



درهم، پول رایج در مبادلات اقتصادی عصر اصحاب کهف بود:
وکذلک بعثنـهم لیتسآءلوا بینهم قال قآئل منهم کم لبثتم قالوا لبثنا یوما او بعض یوم قالوا ربکم اعلم بما لبثتم فابعثوا احدکم بورقکم هـذه الی المدینة فلینظر ایهآ ازکی طعاما فلیاتکم برزق منه...
این گونه آنها را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سؤال کنند یکی از آنها گفت: «چه مدت خوابیدید؟! » گفتند: «یک روز، یا بخشی از یک روز! » (و چون نتوانستند مدت خوابشان را دقیقا بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است! اکنون یک نفر از خودتان را با این سکه‌ای که دارید به شهر بفرستید، تا بنگرد کدام یک از آنها غذای پاکیزه‌تری دارند، و مقداری از آن برای روزی شما بیاورد... .

به خواست خدا در آیات آینده می‌خوانیم که خواب اصحاب کهف آن قدر طولانی شد که به ۳۰۹ سال بالغ گردید، و به این ترتیب خوابی بود شبیه به مرگ، و بیداریش همانند رستاخیز، لذا در آیات مورد بحث قرآن می‌گوید: و اینگونه آنها را برانگیختیم (و کذلک بعثناهم). یعنی همانگونه که قادر بودیم آنها را در چنین خواب طولانی فرو بریم قادر بودیم آنها را به بیداری بازگردانیم. ما آنها را از خواب برانگیختیم: تا از یکدیگر سؤال کنند، یکی از آنها پرسید فکر می‌کنید چه مدت خوابیده‌اید؟ (لیتسائلوا بینهم قال قائل منهم کم لبثتم). آنها گفتند: یک روز یا بخشی از یک روز (قالوا لبثنا یوما او بعض یوم). این تردید شاید به خاطر آن بوده است که طبق گفته جمعی از مفسران آنها در آغاز روز وارد غار شدند و به خواب فرو رفتند، و در پایان روز بیدار شدند، همین سبب شد که اول چنین فکر کنند که یک روز خوابیده‌اند همین که منظره آفتاب را دیدند بخشی از یک روز را مطرح کردند. ولی سرانجام چون نتوانستند دقیقا بدانند مدت خوابشان چقدر بوده: گفتند پروردگار شما از مدت خوابتان آگاهتر است (قالوا ربکم اعلم بما لبثتم). ولی به هر حال سخت احساس گرسنگی و نیاز به غذا می‌کردند چون ذخیره‌های بدن آنها تمام شده بود، لذا نخستین پیشنهادشان این بود: سکه نقره‌ای را که با خود دارید به دست یکی از نفرات خود بدهید و او را به شهر بفرستید، تا برود و ببیند کدامین فروشنده غذای پاکتری دارد، به مقدار روزی و نیاز از آن برای شما بیاورد (فابعثوا احدکم بورقکم هذه الی المدینة فلینظر ایها ازکی طعاما فلیاتکم برزق منه).


درهم، پول رایج در عصر حضرت یعقوب علیه‌السّلام بود.
وجآءت سیارة فارسلوا واردهم فادلی دلوه قال یـبشری هـذا غلـم... • وشروه بثمن بخس درهم معدودة...
و (در همین حال) کاروانی فرا رسید و مامور آب را (به سراغ آب) فرستادند او دلو خود را در چاه افکند (ناگهان) صدا زد: «مژده باد! این کودکی است (زیبا و دوست داشتنی!)» ... و (سرانجام،) او را به بهای کمی (چند درهم) فروختند و نسبت به (فروختن) او، بی رغبت بودند (چرا که می‌ترسیدند رازشان فاش شود).

بخس در اصل به معنی این است که چیزی را با ستمگری کم کنند و لذا قرآن می‌گوید: و لا تبخسوا الناس اشیاءهم: اشیاء مردم را با ظلم کم نکنید. در اینکه یوسف را به چند درهم فروختند و چگونه میان خود تقسیم کردند، باز در میان مفسران گفتگو است، بعضی ۲۰ درهم و بعضی ۲۲ درهم و بعضی ۴۰ درهم و بعضی ۱۸ درهم نوشته‌اند، و با توجه به اینکه عدد فروشندگان را ده نفر دانسته‌اند، سهم هر کدام از این مبلغ ناچیز روشن است.


درهم و دینار، پول رایج در عصر نزول قرآن بود:
و من اهل الکتـب... من ان تامنه بدینار.... .
و در میان اهل کتاب، ... اگر یک دینار هم به آنان بسپاری... .

آیات فوق چهره دیگری از اهل کتاب را مشخص می‌کند، زیرا جمعی از یهود عقیده داشتند که مسئول حفظ امانت‌های دیگران نیستند حتی حق دارند امانات آنها را تملک کنند منطق آنها این بود که می‌گفتند ما اهل کتابیم، و پیامبر الهی و کتاب آسمانی او در میان ما بوده است، بنابراین اموال دیگران برای ما احترامی ندارد، ولی همه اهل کتاب با این طرز تفکر غیر انسانی موافق نبودند، بلکه گروهی از آنان خود را موظف به پرداخت حقوق دیگران می‌دانستند.
در نخستین آیه مورد بحث، قرآن به هر دو گروه اشاره کرده، حق هر کدام را ادا می‌کند، می‌فرماید: در میان اهل کتاب کسانی هستند که اگر ثروت زیادی به رسم امانت به آنها بسپاری به تو باز می‌گردانند (و به عکس) کسانی هستند که اگر یک دینار به عنوان امانت به آنها بسپاری به تو باز نمی‌گردانند مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشی (و من اهل الکتاب من ان تامنه بقنطار یؤده الیک و منهم من ان تامنه بدینار لا یؤده الیک الا ما دمت علیه قائما). و این جمله نشان می‌دهد که دینار پول رایج آن زمان بوده است.


.. والذین یکنزون الذهب والفضة ولاینفقونها فی سبیل الله...
... و کسانی که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) می‌سازند، و در راه خدا انفاق نمی‌کنند ... .

قرآن به تناسب بحث دنیا پرستی پیشوایان یهود و نصاری به ذکر یک قانون کلی در مورد ثروت اندوزان پرداخته، می‌گوید: کسانی که طلا و نقره را جمع آوری و پنهان می‌کنند و در راه خدا انفاق نمی‌نمایند آنها را به عذاب دردناکی بشارت ده (و الذین یکنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم). یکنزون از ماده کنز بر وزن و به معنی گنج است که در اصل به معنی جمع و جور کردن اجزاء چیزی گفته می‌شود لذا شتر پر گوشت را کناز اللحم می‌نامند سپس به جمع آوری و نگهداری و پنهان نمودن اموال و یا اشیاء گران قیمت اطلاق گردیده است. بنابراین در مفهوم آن جمع آوری و نگاهداری و گاهی پنهان کردن نیز افتاده است. ذهب به معنی طلا و فضه به معنی نقره است. بعضی از دانشمندان لغت درباره این دو لغت تعبیر جالبی کرده‌اند و گفته‌اند: اینکه به طلا، ذهب گفته می‌شود برای آن است که به زودی از دست می‌رود و بقایی ندارد (ماده ذهاب در لغت به معنی رفتن است) و اینکه به نقره، فضه گفته می‌شود به خاطر آن است که به زودی پراکنده و متفرق می‌گردد (انفضاض در لغت به معنی پراکندگی است) و برای پی بردن به چگونگی حال اینگونه ثروت‌ها همین نامگذاری آنها کافی است!.
از آن روز که جامعه‌های انسانی شکل گرفت مسئله مبادله فرآورده‌های مختلف در میان انسانها رواج داشت، هر کس ما زاد احتیاجات خود را از فراورده‌های کشاورزی و دامی و غیر آن در معرض فروش قرار می‌داد، ولی در آغاز مبادله‌ها همواره به صورت مبادله جنس به جنس بود، زیرا پول اختراع نشده بود، و از آنجا که مبادله جنس به جنس مشکلات فراوانی ایجاد می‌کرد، زیرا چه بسا افراد ما زاد نیاز خود را می‌خواستند بفروشند ولی چیز دیگری در آن حال مورد نیازشان نبود که با آن بخرند اما مایل بودند آن را به چیزی تبدیل کنند که هر گاه بخواهند بتوانند با آن اجناس مورد نظر خویش را فراهم سازند، از اینجا مسئله اختراع پول مطرح شد.


۱. کهف/سوره۱۸، آیه۱۹.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۳۷۳.    
۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۹.    
۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۰.    
۵. هود/سوره۱۱، آیه۸۵.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۹، ص۳۵۵-۳۵۶.    
۷. آل عمران/سوره۳، آیه۷۵.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۶۲۰.    
۹. توبه/سوره۹، آیه۳۴.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۳۹۲.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۲۴۵، برگرفته از مقاله «تاریخ پول».    


رده‌های این صفحه : پول | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار