اولین بار یونانیان این منطقه را مسوپوتامیا (بین النهرین) نامیدند، تنها در نزدیکی بغداد است که دجله و فرات به دو رود توأمان، یعنی « رافدان » عربها، تبدیل میشود که طی هزارههای گذشته مدام مسیرشان در حال تغییر بوده است.
بین النهرین، در جنوبرَمادی (حدود ۱۱۰ کیلومتریغرب بغداد) واقع بر کرانه فرات و پیچ دجله در پایین سامرا (حدود ۱۱۰ کیلومتری شمال ـ شمال غربی بغداد)، سرزمینی هموار و آبرفتی است.
در بین النهرین، فرآوردههای زراعی، دامداری، ماهیگیری، نخلداری و صنایع وابسته به نیزارهابوفور در دسترس بود، ولی چوب و سنگ و فلز بندرت یافت میشد یا اصلاً وجود نداشت؛ در نتیجه بین النهرین جنوبی از آغاز سرزمین داد و ستد بود.
استفاده ازخاک رُس در آثار ساختمانی، هنری و نیز کتابت بر روی خشت و گلاز نشانههای خاص این سرزمین است، بین النهرین دارای زبانها و فرهنگهای متنوعی بوده و دورانهای تاریخی متعددی را سپری کرده است، وحدتجغرافیایی واقعی نداشته و از همه مهمتر فاقد پایتخت دایمی بوده است.
از ده هزارسالپیشازمیلاد تا پیدایش زیستگاههای دایمی بزرگ، مراحل تکوینی زیر را میتوان در بین النهرین باز شناخت که برخی از آنها به موازات هم ادامه داشته اند:
تغییر اززندگی کوچ نشینی، یا گذار از تغییر دایمی یا فصلی محل سکونت، که از وجوه ممیّز شکارچیان و نخستین گروه دامداران بوده، به زیستن در محلی واحد به مدت چندین سال و یا حتی به صورت دایم؛ گذار از کشت تجربی گیاهان به کشت عاملانه و حساب شده غلات ؛ بنایخانهها و به تبع آن، «استقرار» خدایان در معابد ؛ دفنمردگان در گورستان ؛ ابداع ظروف سفالی، که نخست با دست و بعداً با چرخ ساخته و تزیین میشد؛ تکوین حرفههای تخصصی و توزیع کار ؛ و تولید فلزات.
زیستگاههای زاوی چِمی و شَنیدَر که در مجاورت یکدیگر و در شمال غربی رواندوز واقعاند، به دوره انتقال ازهزاره دهم به هزاره نهم پیشازمیلادتعلق دارند.
در سرحدات تپه ماهوری بین النهرین، در قلعه جَرمو، واقع در شرقکرکوک، دوره تقریباً سه هزارسالهای را میتوان دنبال کرد، احتمالاً این زیستگاه از حدود سال ۶۷۵۰ پیش ازمیلاد به وجود آمد.
حَسّونَه (در نزدیکی موصل ) و تَلّ صَوّان (در نزدیکی سامرا )، کهنترین روستاهایی که تاکنون در دشت بین النهرین کشف شده، به حدود هزار سال بعد تعلق دارند.
تَلّ صوّان در جنوب سرحد زراعتدیم قرار داشته و به این ترتیب حتماً به نوعی آبیاری ـ حتی کشیدن آبازدجله ـ متکی بوده و بنابراین تاریخی را به دست میدهد که پس از آن اسکان یافتن در بخشهاییاز بین النهرین جنوبی امکان داشته است.
مناسبترین محل برای پیگیری پیشرفت در وسایل و ابزارها، حمل ونقلاز طریق آب، و بویژه سرعت فزاینده در پیشرفتهای معماری در این منطقه، شهراِریدو است که در ادوار تاریخی، مرکز پیروانآیین اِنْکی، خدایسومری، بود.
معبد اریدو را معمولاً نمونه نخستین بناهای دینی در دوره متأخر بابل، یعنی زیگوراتها، به شمار میآورند، شکوفایی معماری با بنای معابد بزرگ ارک ( اوروک / اِرِخ، شهر قدیم سومری)،در حدود اواخر هزاره چهارم و اوایل هزارهسومپیشازمیلاد به اوج خود رسید.
همانگونه که هویت قومی مردم بین النهرین معلوم نیست، ازسازمان اجتماعی زیستگاههای پیشازتاریخ نیز اطلاعی در دست نیست، در بررسی یک روستا به هیچ وجه نمیتوان درباره « حکومت » یا هرگونه پیوند فرامنطقهای، که ممکن است تحت سلطه مرکز واحد بوده باشد، چیزی استنباط کرد.
از میان اهالی بین النهرین، گذشته ازسومریها، کهنترین قومهایی که تعیین هویت آنها براساس آثار مکتوب به جا مانده و نوشتههای موجود در بناها ممکن است، عبارتاند از: اقوام سامی ( اکدیها یا پیشینیان آنها) و سوباریها (پیشینیان یا اقربای نزدیک هوریاییان، که در حدود اواخر هزارهسومپیشازمیلاد در شمال بین النهرین ظاهر شدند) که درباره گذشته یا مسیرهای احتمالیمهاجرتشان چیزی نمیدانیم.
در پایان هزاره چهارم و آغاز هزارهسومپیش ازمیلاد، دوره پیشازتاریخ خاتمه مییابد و به آستانه دوران تاریخی، منعکس در آثار مکتوب، می رسیم.
نخستین نظامکتابت را به سومریها نسبت میدهند، مورخان معمولاً آغاز تاریخ را با پدیدار شدن نخستین آثار مکتوب قابل استفاده مقارن میدانند که بنابراین فقط به بخشی از بین النهرین قابل اطلاق است، یعنی جنوب، منطقه دیاله، سوزیان و بخشفرات وسطی .
پیدایش شهر مهمترین پیشرفتی است که در طول هزاره چهارم پیشازمیلاد حاصل شده است، منظور ازشهر، زیستگاهی است که برای چندین محل کوچکتر حکم مرکز را دارد، یک یا چند معبدمتعلق به یک یا چند خدای عمده در آن یافت میشود، انبارهایغله گسترده دارد و بالاخره صنایع دستی آن کاملاً تخصصی شده است.
دیرینه ترین شهرهای شناخته شده جنوب بین النهرین عبارتاند از: اِریدو، ارک، بد ـ تیبیرا، نیپور و کیش .
بررسیها، چگونگی تغییر تدریجی در تعداد و اندازه نسبی زیستگاهها را مشخص کرده است؛ مجموعاً تعداد زیستگاههای کوچک یا بسیار کوچک کاهش یافته و به تعداد زیستگاههای بزرگتر افزوده شده است.
واضحترین نشان شهری شدن را در اوروک و افزایش باورنکردنی در اندازه بناهای آن میتوان مشاهده کرد، لایه ششم تا چهارم اوروک بناهایی مستطیلی با ابعادی تا ۸۳•۵۲ متر داشته است و در آن ظرفهای بیشماری با اندازه یکسان یافت شده که بعید نیست تولید انبوه آنها به منظور توزیع جیره روزانه بوده باشد.
این شیوه کهنترین نمونه از نظامی است که قرنها در شهرهای جنوب بین النهرین معمول بود: تغذیه بخشی ازجمعیتاز طریق تخصیصغذااز جانب حکومت .
از میان دولت ـ شهرهای متعدد بین النهرین، کیش علی القاعده از آغاز نقش عمده داشته است.
پس از ۲۵۰۰ پیشازمیلاد حکمرانان بین النهرین جنوبی هرگاه مدعیسلطنت بر شمالبابل نیز بودند، خود را پادشاهکیش میخواندند، ۲۳۵۰ پیشازمیلاد به چند دلیل نقطه عطفی در تاریخ بین النهرین است.
برای نخستین بار در بین النهرین یک امپراتوری به وجود آمد که قوهمحرک آن امپراتوری اکدیها، منسوب به شهر اکد بود؛ شهری که سارگُن آن را به پایتختی خویش برگزید و « سرزمین سومر و اکد » نامی برای بین النهرین جنوبی شد.
در پایان هزارهسوم، بین النهرین، همانند دوره های متقدم، از لحاظ قومی تنوع داشت، عنصر اکدی غالب بود، و متکلمان به زبان اکدی نسبت به متکلمان زبان سومری همچنان بیشتر بودند.
برخی ازپژوهشگران اشاره به سومریها و اکدیها را در این زمان بهطور کلّی نادرست میدانند، زیرا سومریها دست کم هزارسال، بدون تماس با اقوامی که قرابتی احتمالی با آنها داشتند، در جنوب بین النهرین زیسته بودند، حال آنکه جمعیتسامی مدام از طریق چادرنشینانی که یکجانشین میشدند حیاتی نو مییافت.
اَموریانسومین گروهاند که در زمان سلسلهسوماور برخی از افراد آن به مقامات عالی دیوانی رسیدند، ولی توده آنها که به صورت قبایل مختلف سازمان یافته بودند، زندگیچادرنشینی داشتند.
هوریاییان چهارمین گروه قومی عمده را تشکیل میدادند و در شمال بین النهرین و حوالی کرکوک امروزی اهمیتی ویژه داشتند، در تاریخ بین النهرین، افول سلسله سوم اور، رویدادی است که از هر مرحله دیگری جزئیات و تفصیلات بیشتری درباره آن وجود دارد: قحطی و تهاجمعیلامیها و متحدان دیگرشان از میان قبایلایران که اور را تصرف و ویران کردند.
در دوران بابلی قدیم در زمان سقوط سلسله سوم اور، ایشبی ارّا در ایسین مستقر شد و در آنجا سلسلهای بنیان نهاد که از ۲۰۱۷تا۱۷۹۴ پیشازمیلاد دوام آورد؛ حکمرانان محلی شهرهای دیگر ـ نظیر دیر، اِشنونّا، سیپار، کیش، و لارسا ـ نیز از او سرمشق گرفتند، میل به تقلیدازالگوی اور در بسیاری از این شهرها وجود داشت.
در میان شمار کثیر دولت ـ شهرهایی که به آهستگی پدید میآمدند، ایسین تقریباً به مدت یک قرنقدرت برتر بود، برخلاف جنوب بین النهرین یا منطقه فرات وسطی ( ماری )، منابع مکتوب در آشور تا پیشاز سلسله سوم اور آغاز نمیشود.
منطقه آشور، در اراضی مشرف به رود دجله در شمال مسیر این رود در میان کوههایجَبَل حَمرین ( بارِمّا ) تا منطقهای واقع در شمال نینوا، و نیز ناحیه میان رودهای زاب کوچک و بزرگ و اراضی شمالی این ناحیه، واقع بود.
شهرهای عمده آن آشور، نینوا، اوربیلوم ( اربلای بعدی و اَربیل امروزی) بودند، آشوریان همانند معاصران خویش در جنوب بین النهرین به تجارت میپرداختند، آشور مدت زمانی با بابل حمورابی (ح ۱۷۹۲ـ۱۷۵۰ پیشازمیلاد) هم مرز بود.
سپس ماری از کشور آشور جدا شد و به استقلال رسید، سرانجام حمورابیماری را فتح و ویران کرد.
کاسیها پس از آنکه حتّیها آخرین پادشاه بابل را ازسلطنت خلع کردند، در ۱۵۹۵ پیشازمیلاد زمام امور بابل را در دست گرفتند، در اواخر هزارهسومپیشازمیلاد هوریاییان به مدار تمدنخاور نزدیک در میآیند؛ آنان ازشمال یا شرق به بین النهرین وارد شدند.
دوره هوریاییان تا حدود اواسط هزاره دوم به اوج شکوفایی خود نرسید.
در قرن پانزدهم پیشازمیلاد هوریاییان در امپراتوری میتانی برجستهترین و شاید هم پر جمعیتترینگروه را تشکیل میدادند، سرزمین میتانی اندکی پس از ۱۵۰۰ پیشازمیلاد در نزدیکی سرچشمههای رود خابور پدید آمد، معدودی از زیستگاههای آنان در بین النهرین کشف شده است.
اسکندر مقدونی در ۳۳۱ پیشازمیلاد پس ازفتحایران تصمیم گرفت که بابل را ازپایتختهای خود قرار دهد و در آنجا به عمران و آبادی پرداخت، اما بزودی شهر سلوکیه را برکناره دجله ساخت و آن را پایتخت جدید خود قرار داد.
در قرن اول پیشازمیلادارمنیها به بین النهرین راه یافتند، اما پارتیان آنها را بیرون راندند.