• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

استعانت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





استعانت در دو معنای یاری خواستن و کمک جستن آمده است. در فقه از آن در باب‌های طهارت، صلات، جهاد، لقطه و قضاء به مناسبت سخن رفته است.

فهرست مندرجات

۱ - معنای استعانت
۲ - واژگان استعانت
۳ - انواع استعانت
       ۳.۱ - استعانت حلال
       ۳.۲ - استعانت حرام
۴ - انحصار استعانت از خدا
       ۴.۱ - علت انحصار استعانت از خدا
              ۴.۱.۱ - خدا تنها مؤثر حقیقی
              ۴.۱.۲ - خدا تنها صاحب تمام کمالات
              ۴.۱.۳ - عدم استقلال قدرت انسان
              ۴.۱.۴ - کافی نبودن قدرت انسان
              ۴.۱.۵ - علم نداشتن انسان به تمام اسباب
۵ - استعانت از وسایل
       ۵.۱ - مصادیق استعانت انبیاء از وسایل
       ۵.۲ - لزوم استعانت از وسایل
       ۵.۳ - نظر فقهاء در مورد استعانت از وسایل
       ۵.۴ - ملاک استعانت از وسائل
              ۵.۴.۱ - استعانت از وسایل همان استعانت از خدا
              ۵.۴.۲ - امر خداوند به استعانت از وسایل
۶ - استعانت از اولیاء الله
۷ - مراتب استعانت
       ۷.۱ - همسان بودن مراتب عبادت با درجات استعانت
۸ - عمومیت استعانت
۹ - استعانت از نماز و روزه
۱۰ - استعانت در فقه
       ۱۰.۱ - استعانت در وضو
       ۱۰.۲ - استعانت در مقدمات دور وضو
       ۱۰.۳ - جریان این حکم در غسل و تیمم
       ۱۰.۴ - استعانت از عصا و غیره در نماز
       ۱۰.۵ - استعانت از کفار در جنگ
       ۱۰.۶ - استعانت از قاضی ستمگر
       ۱۰.۷ - استعانت یابنده کودک برای نفقه
۱۱ - پانویس
۱۲ - منبع


واژه استعانت، مصدر باب استفعال از ریشه «ع‌ـ‌و‌ـ‌ن» در لغت به معنای کمک و پشتیبانی خواستن است.
حقیقتِ استعانت، کمک خواستن شخص از خدا برای دریافت قدرت وتوان بر انجام دادن کار، یا برای سهولت انجام دادن آن است، به‌گونه‌ای که از همنوعان وی نیز کمکی ساخته نیست.
[۲] تفسیر المنار، ج‌۱، ص‌۵۸.
[۳] تفسیر مراغی، ج‌۱، ص‌۳۴.
[۴] التحریر‌و‌التنویر، ج‌۱، ص‌۱۸۴.

کارها (در مقایسه با یکدیگر) برخی مهم و برخی غیر مهمّ به نظر می‌آیند و استعانت، همه امور مهم و غیر مهم را دربرمی‌گیرد.
برخی مصداق کامل و روشن استعانت را امور مهم و حوادث بزرگ دانسته‌اند.
استعانت راستین در صورتی تحقق می‌یابد که شخص، در هر رخدادی متوجه خدا باشد و فقط از او استعانت بجوید و به استعانت زبانی بسنده‌نکند
[۶] شرح‌منظومه، ص۳۵۰.
[۷] تسنیم، ج۱، ص۴۴۷‌ـ‌۴۴۶.
، چنان که یکی از اسمای الهی «مستعان»و به معنای کسی است که از او می‌توان کمک گرفت.


مفهوم استعانت در قرآن کریم در قالب «نستعین»، «استعینوا»، «المستعان»«تعاونوا»و «فأعینونی»آمده‌است.
واژه نصرتنیز با‌اندک اختلافی مفهوم عون را می‌رساند.
از‌مضمون برخی آیات نیز که در آن وسیله جوییو درخواست موسی(علیه السلام)برای همکاری هارون از خداوندو کمک‌خواستن لوط(علیه السلام) از قوم خویشمطرح شده، مفهوم استعانت نیز استفاده‌می‌شود.


استعانت بر دو قسم است:

۳.۱ - استعانت حلال

یاری خواستن از خداوند در همۀ امور مادی و معنوی، دنیوی و اخروی، امری مطلوب و مورد ترغیب و تحریص شریعت مقدس است.
کمک جستن از انسان در امر حلال و نیز از غیر انسان مانند حیوان و گیاهان دارویی برای درمان، جایز، بلکه در مواردی مانند توقّف حفظ جان بر آن، واجب است.

۳.۲ - استعانت حرام

کمک جستن بر امر حرام مانند استعانت بر ساختن شراب، و نیز از راه حرام، مانند استعانت به سحر، کهانت و شعبده حرام است.


انحصار استعانت از خدا:
اکثر قریب به اتفاق‌مفسران، انحصار استعانت از خدای متعالی را از آیه ۵ سوره حمد استفاده کرده‌اند: «إِیّاکَ نستعین»، زیرا تقدیم ضمیر مفعولی «إیّاکَ» بر فعل، بیان‌کننده انحصار استعانت از خدای سبحان است.
[۲۳] تفسیر المنار، ج‌۱، ص‌۶۲.
[۲۴] من وحی‌القرآن، ج‌۱، ص‌۵۴.

عده‌ای تقدیم ضمیر را برای اهتمام و احترام به یاد و نام خداوند دانسته‌اند.
[۲۶] تفسیر قرطبی، ج‌۱، ص‌۱۰۲.
[۲۷] البحرالمحیط، ج‌۱، ص‌۴۲.
[۲۸] تفسیر‌صدرالمتألهین، ج‌۱، ص‌۹۱‌ـ‌۹۲.

برخی معتقدند از آیه «واللّهُ المُستَعانُ عَلی ما تَصِفون»نیز انحصار یاری جویی از خداوند استفاده می‌شود.
[۳۰] التفسیر الکبیر، ج‌۱۸، ص‌۱۰۵.
[۳۱] تسنیم، ج‌۱، ص‌۴۴۴.

البته بعضی مفسران نیز اصل انحصار استعانت را پذیرفته‌اند؛ امّا آن را «ادّعایی» می‌دانند؛ نه‌«حقیقی»؛ بدین معنا که انسان فقط در امور مهم از خدا کمک می‌جوید و مددجویی وی در امور عادی زندگی نادیده گرفته می‌شود و از روی ادعّا و مبالغه، استعانت را به خدا منحصر می‌داند.
[۳۳] تفسیر المنار، ج‌۱، ص‌۵۹.
[۳۴] تفسیر مراغی، ج‌۱، ص‌۳۴.
[۳۵] التحریر والتنویر، ج‌۱، ص‌۱۸۶‌ـ‌۱۸۵.

امام خمینی در بیان انحصار استعانت از خداوند در تفسیر آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» تقدم ضمیر ایاک نعبد را در این می‌داند که این ضمیر راجع به ذات است که همه کثرات در آن مضمحل است. پس سالک در این مقام به توحید ذاتی می‌رسد و از همه کثرت اسمائی و صفاتی منصرف می‌شود و این همان کمال توحید است. بنابر نظر ایشان استعانت تنها در عبادت نیست بلکه استعانت در مطلق امور است. امام خمینی در بیان دو حصر عبادت و استعانت قائل است که حصر عبادت، حق‌خواهی، حق‌طلبی و ترک طلب غیر است و حصر استعانت، حق‌بینی و ترک رؤیت غیر است که در مقامات عارفان و منازل سالکان پس از ترک طلب غیر است، بلکه حصر استعانت از مقامات موحدان و سالک نیست، زیرا رؤیت عبادت عابد و معبود و مستعان، منافی با توحید است چرا که در توحید حقیقی این کثرات مستهلک و رؤیت این امور فانی است.
در آیه «ایاک نستعین» انحصار استعانت از حق تعالی فهمیده می‌شود زیرا تقدم ضمیر مفعولی «ایاک» بر فعل، بیان کننده انحصار استعانت است، از این‌رو به اعتقاد ایشان سالک در طریق معرفت تمام محامد و مدایح را مختص به ذات مقدس حق می‌داند و معتقد است قبض و بسط وجود به دست مالکیت او است از این جهت عبادت و استعانت را منحصر به حق تعالی را می‌داند. امام خمینی در تحلیل کلام اهل ظاهر در جواز استعانت از غیر با استناد به آیات الهی بر این باور است که اعانت دیگر موجودات، صورت و جلوه اعانت حق تعالی است و بر اساس توحید افعالی، نظام هستی صورت فاعلیت حق تعالی است و خداوند تنها مؤثر در هستی است و حصر استعانت همچون حصر عبادت در خداوند متعال، حقیقی است.
[۴۰] خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۶۲۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.


۴.۱ - علت انحصار استعانت از خدا

راز انحصار حقیقی استعانت از خدا، به صورتهای گوناگونی قابل ذکر است:

۴.۱.۱ - خدا تنها مؤثر حقیقی

۱. کسی که از توحید افعالی آگاه است و نظام وجود را صورت فاعلیت خدا می‌بیند و انحصار تأثیرگذاری حقیقی را در خدا، با برهان یا به‌صورت مشاهده می‌یابد، حصر استعانت را نیز حصر حقیقی و‌کمک دیگر موجودات را مظهر یاری‌رساندن خدا‌می‌داند.
[۴۱] تفسیر سوره حمد، ص‌۶۵ـ‌۵۹.


۴.۱.۲ - خدا تنها صاحب تمام کمالات

۲. اسمای حسنای الهی یعنی «اللّه» «رَبّ العالمین» «الرّحمن» «الرّحیم» و «مالِکِ یَوم الدّین» که قبل از آیه «إِیّاکَ نَعبُدُ و إِیّاکَ نَستَعِین» آمده، هر یک حد وسط برهان حصر استعانت از او نیز خواهد بود؛ مثلا با استفاده از اسم «اللّه» این گونه استدلال می‌شود که ذات اقدس خداوند، در بردارنده انحصاری همه کمالات وجودی و یگانه مستعان سراسر عالم هستی است، بنابراین، فقط از وی باید مدد جست.
[۴۲] تسنیم، ج‌۱، ص‌۴۱۷‌ـ‌۴۱۸.


۴.۱.۳ - عدم استقلال قدرت انسان

۳. حدوث و استمرار قدرت انسان بر هر کاری، از جانب خداست، ازاین‌رو هر کاری که از انسان صادر می‌شود به خدا نسبت دارد، در عین اینکه به‌انسان منسوب است و معنای حصر حقیقی استعانت از خدا، همین است.
[۴۳] من وحی القرآن، ج‌۱، ص‌۶۹.


۴.۱.۴ - کافی نبودن قدرت انسان

۴. بر اساس دلایل عقلی و نقلی، اطاعت و ترک گناه، فقط با خواست و قدرت الهی امکان‌پذیر است، و اراده و کوشش بندگان، به تنهایی آن‌را فراهم نمی‌سازد، پس تنها باید از خدا یاری طلبید.
[۴۴] التفسیر الکبیر، ج‌۱، ص‌۲۵۳.


۴.۱.۵ - علم نداشتن انسان به تمام اسباب

۵. به ثمر رسیدن کار انسان در گرو فراهم‌شدن اسباب و رفع موانع مناسب با آن است که خداوند ما را به آن توان بخشیده؛ ولی از آنجا که بعضی از این اسباب و موانع در محدوده آگاهی‌بشر نیست، بلکه فقط در اختیار خداست و فقط او از آن آگاه است، فرموده که فقط از او کمک‌بجوییم.
[۴۵] تفسیر المنار، ج‌۱، ص‌۵۹‌ـ‌۵۸.
[۴۶] تفسیر مراغی، ج‌۱، ص‌۳۳‌ـ‌۳۴.


استعانت از وسایل:
ظاهر، بلکه صریح آیات قرآن، بر روا بودن یاری جستن از غیر خدا دلالت دارد، بلکه در بعضی آیات، به کمک گرفتن از غیر خدا امر شده: «وابتَغوا إِلیهِ الوَسیلَة...».
و به مؤمنان می‌فرماید: از شکیبایی و نماز یاری جویید: «یأَیّهَا الَّذینَ ءَامَنوا استَعینوا بِالصَّبرِ والصَّلوةِ».

۵.۱ - مصادیق استعانت انبیاء از وسایل

و در برخی دیگر، این کار به پیامبران و غیر ایشان نسبت داده شده است، چنان‌که موسی همکاری برادر خویش هارون را از خداوند درخواست می‌کند:«واجعَل لِی وَزیرًا مِن أَهلِی هرونَ أخِی».
و خداوند نیز به‌اجابت آن، وعده می‌دهد:«سَنشُدُّ عَضُدکَ بِأخیکَ».
هنگامی‌که عیسی(علیه السلام)کفر بنی اسرائیل را دریافت (و فهمید که قصد کشتن او را دارند)گفت: یاران من در راه خدا چه کسانی‌اند: «فَلمّا أَحسَّ عیسی مِنهم الکُفرَ قالَ مَن أَنصاری إِلی اللّه».
حضرت لوط نیز از قوم خود کمک خواست: «أَلیسَ مِنکُم رَجلٌ رَشیدٌ».
ذوالقرنین نیز گفت: مرا با نیرویی یاری کنید تا میان شما و آنها سدّی استوار قرار دهم: «فَأَعینونِی بِقُوّة أَجعَل بَینکُم و بَینهُم رَدماً».
و در آیه‌ای نیز خداوند می‌فرماید: ( اگر مسلمانانی که موفق به هجرت نشده‌اند) از شما در راه دین یاری خواستند، آنان را یاری کنید: «و إِن استَنصَروکُم فِی‌الدّینِ فَعلیکُم‌النَّصرُ».
برخی در جواز استعانت از غیر خدا، به آیه «تَعاوَنوا عَلی‌البِرّ والتَّقوی»نیز استناد کرده‌اند.
[۵۶] التحریر و التنویر، ج‌۱، ص‌۱۸۶.


۵.۲ - لزوم استعانت از وسایل

پس یاری خواستن از وسایل نه تنها جایز بلکه طبق آیه ۱۵۳ سوره بقرهلازم است، افزون بر این، ضرورت اقتضا دارد که انسانها در امور زندگی از یکدیگر یاری بجویند و شیوه همیشگی مسلمانان و غیرمسلمانان نیز همین بوده است.
[۵۸] تفسیر سید مصطفی خمینی، ج‌۱، ص‌۴۱۴.


۵.۳ - نظر فقهاء در مورد استعانت از وسایل

برخی مفسران، در ذیل آیات ۳۰-۲۸ سوره آل عمرانآورده‌اند که بیشتر مذاهب چهارگانه اهل سنت،یاری طلبیدن از کفار را برای مبارزه با گروه دیگری از کافران، جایز دانسته‌اند.
دلیل آنها، روایاتی است که صحیح مسلم در زمینه یاری گرفتن پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) از صفوان بن امیّه در جنگ حُنین و کمک قبیله خُزاعه به حضرت در فتح مکه و استعانت آن بزرگوار از یهود «بنی قَیْنُقاع» و همکاری مشرکی به نام «قُزمان» در جنگ اُحد، نقل کرده است.
[۶۰] المنیر، ج‌۳، ص‌۲۰۳.
[۶۱] الکاشف، ج‌۲، ص۴۰.

علاّمه حلی نیز در جواز کمک‌گرفتن از اهل ذمّه در جنگ با کافران حربی، به بعضی از موارد پیشین استشهاد کرده است
[۶۴] الکاشف، ج۲، ص۴۰.

چنان‌که صاحب جواهر نیز در استعانت از اهل ذمّه در برابر شورشیان داخلیِ حکومت اسلامی، چنین‌نظری دارد.

۵.۴ - ملاک استعانت از وسائل

مفسران برای جمع میان آیاتی که استعانت را به یاری جستن از خدا منحصر می‌داند و آیاتی که به استعانت از غیر خدا فرمان داده یا آن را تجویز کرده است، راههایی را ذکر کرده‌اند:

۵.۴.۱ - استعانت از وسایل همان استعانت از خدا

۱. چون نظام هستی، صورت فاعلیت حق‌تعالی است
[۶۶] تفسیر سوره حمد، ص‌۶۰.
و همه جهان را رب العالمین اداره می‌کند، هیچ چیزی در جهان، مؤثّر و مستقل وبی‌نیاز از خدا نیست و همه فاعلها، از شئون و درجات فاعلیت خدای سبحان هستند و کارهایشان همه از اوصاف فعلی خداست که از «مقامِ فعل» او انتزاع می‌شود، به همین جهت، کمک دهی سایر موجودات، جلوه و صورت یاری‌بخشیدن پروردگار است و هیچ یاری‌کننده‌ای در یاری دادن خود استقلال ندارد و استعانت از هر چیزی، استعانت از وجه خدا و فیض اوست؛ نه غیر آن، بنابراین، یاری خواستن از غیر حق با حصر حقیقی استعانت در وی منافاتی ندارد.
[۶۷] تسنیم، ج‌۱، ص‌۴۴۵‌ـ‌۴۴۴.


۵.۴.۲ - امر خداوند به استعانت از وسایل

۲. چون امر به استعانت از غیر خدا، از جانب خدا صادر شده، هیچ منافاتی با حصر استعانت از خدا ندارد.
[۶۸] تفسیر نور، ج‌۱، ص‌۱۲۱.

با توجه به اینکه اشتغال به مناجات با خدا از راه نماز و پیشه کردن صبر که خدا بدانها امر کرده، از مصادیق استعانت از خدای‌سبحان است؛ نه یاری خواستن از غیر‌خدا
[۶۹] تفسیر سید مصطفی خمینی، ج‌۱، ص‌۴۱۳.
، افزون بر این، قدرت مستعان بر انجام‌دادن و ادامه هر کاری، از قدرت خدا ناشی می‌شود، پس ریشه کمک‌خواستن از غیر خدا و یاری بخشیدن او به خدا باز‌می‌گردد.
[۷۰] من وحی القرآن، ج‌۱، ص‌۲۱‌ـ‌۷۱.



استعانت از خدا و توسل به اولیا(علیهم السلام):
توسل به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت حضرت در اظهار نیاز به آنان نیز هیچ منافاتی با حصر استعانت از خدا نداشته، شائبه‌ای از شرک در آن نیست.
زیرا حقیقت توسل، تمسّک به گوهرهای گرانسنگ معنوی، یعنی شخصیتهایی است که نزد خدا وجاهت دارند و خدا به آنان قدرت برآوردن حاجات انسانها را عنایت کرده است، تا ‌به‌اذن خدا حاجت انسان را برآورده سازند، پس شخص متوسل، آنان را واسطه بین خود و خدا قرار می‌دهد؛ نه اینکه از آنها به‌صورت مستقل حاجت بطلبد.
افزون بر اینها، خدا در قرآن نیز به‌این‌گونه استعانت و واسطه قرار دادن فرمان‌داده و آن را تأیید کرده است:«و‌ابتَغوا إِلیهِ الوَسیلَة‌...».
در آیات ۹۹-۹۸ سوره یوسفنیز درخواست فرزندان یعقوب(علیه السلام)را ازپدر جهت آمرزش‌طلبی از خدا ذکر و تأیید کرده‌است.
به گفته شافعی اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه وآله)وسیله تقرب به خدا هستند.
[۷۳] الصواعق‌المحرقه، ص‌۸۸.

بنابراین، توسل و نیز طلب شفاعت از اولیای خدا با عبادت بتها از ناحیه مشرکان، متفاوت است، زیرا آنان حاجاتشان را مستقلا از بتها می‌خواستند.
[۷۵] کشف الارتیاب، ص‌۲۸۲‌ـ‌۲۸۳.



مراتب استعانت:
همان‌گونه که عبادت درجات گوناگونی دارد و به عبادت بردگان، تاجران و عاشقان تقسیم می‌شود، استعانت نیز درجات و مراتبی دارد؛ نازل‌ترین مرتبه آن این است که انسان ابتدا خود را دیده، می‌گوید: من از خدا یاری می‌طلبم.
اگر کاری را خود انسان انجام دهد، و کمبودش را دیگری جبران و ترمیم کند، دیگری ناصر، معاون و شفیع اوست و کار با نصرت و معاونت و شفاعت انجام گرفته است؛ نه با ولایت؛ ولی اگر انسان، خود را صاحب هیچ سهمی نداند و همه شئون خود را به خدا بسپارد، تحت ولایت خداست:«اللّه وَلیُّ الَّذین ءامَنوا».

۷.۱ - همسان بودن مراتب عبادت با درجات استعانت

درجات استعانت با مراتب عبادت به هم پیوسته است و به هر میزان که عابد در عبادت، موحّد و در توحید، صادق باشد، استعانتش نیز ظریف‌تر خواهد بود؛ اگر عبادت به مرحله عالی راه یافت، استعانت نیز به مرحله ولایت می‌رسد و در استعانت مولّی علیه از ولیّ، عون کامل از آنِ ولیّ است که بر همه شئون مولّی علیه اشراف دارد.
[۷۷] تسنیم، ج‌۱، ص‌۴۴۹‌ـ‌۴۴۸.



عمومیت استعانت:
برخلاف پندار برخی مفسران
[۷۸] الکشاف، ج‌۱، ص‌۱۵.
، استعانت از خدای سبحان، به عبادتش منحصر نیست.
گرچه مددخواهی از او بلافاصله بعد از حصر عبادت آمده است: «اِیّاکَ نَعبدُ و إِیّاکَ نَستعین»؛ لیکن دلالتی بر خصوص یاری جستن از خدا در عبادت او ندارد، بلکه منظور، انحصارکمک گرفتن از خدا در مطلق امور است.
و این عمومیت را، افزون بر آیه ۵ سوره حمداز آیات ۴۵ و ۱۵۳ سوره بقرهنیز می‌توان استفاده کرد، زیرا در هیچ یک از این دو آیه، متعلق استعانت بیان نشده‌است.
[۸۲] تفسیر المنار، ج‌۲، ص‌۳۳.
[۸۳] تفسیر سوره حمد، ص‌۶۵‌ـ‌۶۴.



استعانت از نماز و روزه:
به گفته بیشتر مفسران در ذیل آیه «واستَعینُوا بِالصَّبرِ والصَّلـوة».
مقصود از «صلوة» نماز
[۸۵] جامع البیان، مج۱، ج‌۱، ص‌۱۵۳.
[۸۶] جامع البیان، مج۱، ج‌۱، ص‌۳۷۰.
[۸۷] مجمع البیان، ج‌۱، ص‌۲۱۷.
، و به گفته برخی، دعا یا صلوات است.
و «صبر» مفهوم «پایداری» دارد و گویا تفسیر آن در برخی روایات به «روزه»، از باب بیان مصداق باشد.
[۹۱] جامع البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۳۷۰.
[۹۲] مجمع البیان، ج‌۱، ص‌۲۱۷.

ویژگیهای بی‌همتای صبر و نماز در زمینه‌های فردی و اجتماعی و مادّی و معنوی، باعث شده تا بر استعانت از این دو تأکید شود، زیرا پناه بردن به درگاه عبودیت الهی در نماز، روح ایمان را در بنده بیدار و او را متوجه این حقیقت می‌سازد که به رشته‌ای ناگسستنی چنگ زده است.
نیز صبر بر گرفتاری، و صبر بر طاعت در برابر معصیت، هر مصیبت بزرگ را کوچک می‌کند و زمینه‌ساز تسلیم بنده، در برابرخدا می‌شود.
بر پایه روایاتی، هرگاه کار بر رسول‌خدا(صلی الله علیه وآله) سخت و از چیزی اندوهناک می‌شد، به نماز پناه می‌برد.
[۹۳] جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۳۷۱.
[۹۴] مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۱۷.


در روایات، تأکید شده که هنگام شداید و سختیها روزه گرفته، نماز بخوانید.
[۹۶] جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۳۷۱.
[۹۷] مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۱۷.

فقیهان نیز با استناد به همین روایات، بر استحباب نمازهای مخصوص، هنگام بروز حوادث دشوار فتوا داده‌اند.


در برخی ابواب فقهی از استعانت به نحو خاص، سخن رفته است:

۱۰.۱ - استعانت در وضو

به قول مشهور، استعانت در وضو یعنی در ریختن آب در دست وضو گیرنده، کراهت دارد.

۱۰.۲ - استعانت در مقدمات دور وضو

کراهت آن در مقدمات دور مانند فراهم کردن آب و گرم کردن آن، مورد اختلاف است.

۱۰.۳ - جریان این حکم در غسل و تیمم

این حکم در غسل و تیمّم نیز جاری است.

۱۰.۴ - استعانت از عصا و غیره در نماز

به قول مشهور، کمک گرفتن از عصا، دیوار و مانند آن در نماز، هنگام قیام، جایز نیست، و در حال ضرورت، جایز، بلکه واجب است.

۱۰.۵ - استعانت از کفار در جنگ

یاری جستن از کفّار ذمّی در جنگ با کفّار حربی یا باغیان و نیز از گروهی از کافران حربی یا باغیان‌ در نبرد با گروهی دیگر از ایشان با وجود مصلحت و نداشتن مفسده، جایز است.

۱۰.۶ - استعانت از قاضی ستمگر

کمک گرفتن غیر ضروری از قاضی ستمگر با مراجعه به او برای احقاق حق، حرام است، امّا در صورت توقّف گرفتن حق بر آن، جایز است.

۱۰.۷ - استعانت یابنده کودک برای نفقه

بر یابندۀ کودک گمشده، در صورتی که برای کودک مالی نباشد و نیز فردی که به رایگان نفقۀ او را بپردازد، وجود نداشته باشد، واجب است برای پرداخت نفقۀ او در صورت امکان از حاکم اسلامی و در صورت عدم امکان از مسلمانان- که خود نیز یکی از آنان است- کمک بگیرد.


۱. مفردات، ص‌۳۵۴، «عون».    
۲. تفسیر المنار، ج‌۱، ص‌۵۸.
۳. تفسیر مراغی، ج‌۱، ص‌۳۴.
۴. التحریر‌و‌التنویر، ج‌۱، ص‌۱۸۴.
۵. المیزان، ج‌۱، ص‌۱۵۲.    
۶. شرح‌منظومه، ص۳۵۰.
۷. تسنیم، ج۱، ص۴۴۷‌ـ‌۴۴۶.
۸. المیزان، ج‌۸، ص‌۳۵۸.    
۹. حمد/سوره۱، آیه۵.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۴۵.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۱۵۳.    
۱۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۸.    
۱۳. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۱۴. کهف/سوره۱۸، آیه۹۵.    
۱۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۵۲.    
۱۶. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    
۱۷. طه/سوره۲۰، آیه۲۹.    
۱۸. هود/سوره۱۱، آیه۷۸.    
۱۹. فاتحه/سوره۱، آیه۵.    
۲۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۸.    
۲۱. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۲۲. حمد/سوره۱، آیه۵.    
۲۳. تفسیر المنار، ج‌۱، ص‌۶۲.
۲۴. من وحی‌القرآن، ج‌۱، ص‌۵۴.
۲۵. المیزان، ج‌۱، ص‌۲۵.    
۲۶. تفسیر قرطبی، ج‌۱، ص‌۱۰۲.
۲۷. البحرالمحیط، ج‌۱، ص‌۴۲.
۲۸. تفسیر‌صدرالمتألهین، ج‌۱، ص‌۹۱‌ـ‌۹۲.
۲۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۸.    
۳۰. التفسیر الکبیر، ج‌۱۸، ص‌۱۰۵.
۳۱. تسنیم، ج‌۱، ص‌۴۴۴.
۳۲. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۱۰۶.    
۳۳. تفسیر المنار، ج‌۱، ص‌۵۹.
۳۴. تفسیر مراغی، ج‌۱، ص‌۳۴.
۳۵. التحریر والتنویر، ج‌۱، ص‌۱۸۶‌ـ‌۱۸۵.
۳۶. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۲۷۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۷. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۲۸۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۸. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۲۷۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۹. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۲۷۷-۲۷۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸    
۴۰. خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۶۲۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۴۱. تفسیر سوره حمد، ص‌۶۵ـ‌۵۹.
۴۲. تسنیم، ج‌۱، ص‌۴۱۷‌ـ‌۴۱۸.
۴۳. من وحی القرآن، ج‌۱، ص‌۶۹.
۴۴. التفسیر الکبیر، ج‌۱، ص‌۲۵۳.
۴۵. تفسیر المنار، ج‌۱، ص‌۵۹‌ـ‌۵۸.
۴۶. تفسیر مراغی، ج‌۱، ص‌۳۳‌ـ‌۳۴.
۴۷. مائده/سوره۵، آیه۳۵.    
۴۸. بقره/سوره۲، آیه۱۵۳.    
۴۹. طه/سوره۲۰، آیه۲۹.    
۵۰. قصص/سوره۲۸، آیه۳۵.    
۵۱. آل‌عمران/سوره۳، آیه۵۲.    
۵۲. هود/سوره۱۱، آیه۷۸.    
۵۳. کهف/سوره۱۸، آیه۹۵.    
۵۴. انفال/سوره۸، آیه۷۲.    
۵۵. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۵۶. التحریر و التنویر، ج‌۱، ص‌۱۸۶.
۵۷. بقره/سوره۲، آیه۱۵۳.    
۵۸. تفسیر سید مصطفی خمینی، ج‌۱، ص‌۴۱۴.
۵۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳۰-۲۸.    
۶۰. المنیر، ج‌۳، ص‌۲۰۳.
۶۱. الکاشف، ج‌۲، ص۴۰.
۶۲. منتهی المطلب، ج۲، ص‌۹۰۶.    
۶۳. منتهی المطلب، ج۲، ص‌۹۸۶.    
۶۴. الکاشف، ج۲، ص۴۰.
۶۵. جواهرالکلام، ج‌۲۱، ص‌۳۴۶.    
۶۶. تفسیر سوره حمد، ص‌۶۰.
۶۷. تسنیم، ج‌۱، ص‌۴۴۵‌ـ‌۴۴۴.
۶۸. تفسیر نور، ج‌۱، ص‌۱۲۱.
۶۹. تفسیر سید مصطفی خمینی، ج‌۱، ص‌۴۱۳.
۷۰. من وحی القرآن، ج‌۱، ص‌۲۱‌ـ‌۷۱.
۷۱. مائده/سوره۵، آیه۳۵.    
۷۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۹-۹۸.    
۷۳. الصواعق‌المحرقه، ص‌۸۸.
۷۴. ینابیع الموده، ج‌۲، ص‌۴۶۸.    
۷۵. کشف الارتیاب، ص‌۲۸۲‌ـ‌۲۸۳.
۷۶. بقره/سوره۲، آیه۲۵۷.    
۷۷. تسنیم، ج‌۱، ص‌۴۴۹‌ـ‌۴۴۸.
۷۸. الکشاف، ج‌۱، ص‌۱۵.
۷۹. حمد/سوره۱، آیه۵.    
۸۰. بقره/سوره۲، آیه۴۵.    
۸۱. بقره/سوره۲، آیه۱۵۳.    
۸۲. تفسیر المنار، ج‌۲، ص‌۳۳.
۸۳. تفسیر سوره حمد، ص‌۶۵‌ـ‌۶۴.
۸۴. بقره/سوره۲، آیه۴۵.    
۸۵. جامع البیان، مج۱، ج‌۱، ص‌۱۵۳.
۸۶. جامع البیان، مج۱، ج‌۱، ص‌۳۷۰.
۸۷. مجمع البیان، ج‌۱، ص‌۲۱۷.
۸۸. التبیان، ج‌۱، ص‌۲۰۲.    
۸۹. تفسیر منسوب به امام عسکری(علیه السلام)، ص‌۲۳۸.    
۹۰. الصافی، ج‌۱، ص‌۱۲۶.    
۹۱. جامع البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۳۷۰.
۹۲. مجمع البیان، ج‌۱، ص‌۲۱۷.
۹۳. جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۳۷۱.
۹۴. مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۱۷.
۹۵. التبیان، ج‌۱، ص‌۲۰۲.    
۹۶. جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۳۷۱.
۹۷. مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۱۷.
۹۸. التبیان، ج‌۱، ص‌۲۰۲.    
۹۹. وسائل الشیعه، ج‌۸، ص۱۸۰-۱.    
۱۰۰. جواهرالکلام، ج‌۱۲، ص۱۸۹.    
۱۰۱. الحدائق الناضرة ج۲، ص۳۶۴.    
۱۰۲. جواهر الکلام ج۲، ص۳۴۳.    
۱۰۳. الحدائق الناضرة ج۲، ص۳۶۲.    
۱۰۴. جواهر الکلام ج۹، ص۲۴۸-۲۵۰.    
۱۰۵. جواهر الکلام ج۲۱، ص۱۹۳.    
۱۰۶. جواهر الکلام ج۲۱، ص۳۴۶.    
۱۰۷. جواهر الکلام ج۴۰، ص۳۵.    
۱۰۸. جواهر الکلام ج۳۸، ص۱۶۵.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۴۶۲-۴۶۳.    
دانشنامه موضوعی قرآن    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار