• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اخلاق محیطی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



با نگرش به خلقت انسان و زندگی او، ناگزیر و ناچار بودن او از ارتباط با طبیعت ، بلکه عجین بودن زندگی طبیعی با هستی او به گونه‌ای که بدون آن، امکان خلقت و ادامه حیات برای او نیست، روشن می‌شود.

فهرست مندرجات

۱ - بعد مادی انسان
۲ - ارتباط اخلاقی انسان با طبیعت
۳ - نوع رابطه انسان با طبیعت
۴ - تعریف طبیعت
۵ - انواع بهره‌گیری انسان از طبیعت
۶ - بهره‌گیری مادّی انسان از طبیعت
       ۶.۱ - اشارات قرآن
       ۶.۲ - شرط بهره‌گیری‌های مادی
       ۶.۳ - مرجع در تشخیص احکام
۷ - نکات مهم در بهره‌گیری‌ مادی از طبیعت
       ۷.۱ - لزوم شکرگزاری
              ۷.۱.۱ - معنای شکرگزاری
              ۷.۱.۲ - زبان حال طبیعت
              ۷.۱.۳ - کم بودن شاکران
       ۷.۲ - استفاده صحیح
              ۷.۲.۱ - شرط استفاده صحیح
              ۷.۲.۲ - اشتباه غرب و شرق
              ۷.۲.۳ - توجه به حیات انسانی
              ۷.۲.۴ - توجه به نیاز آیندگان
       ۷.۳ - تأثیر متقابل روح و بدن
              ۷.۳.۱ - روایات در این باره
              ۷.۳.۲ - تأثیر غذا بر معنویت
       ۷.۴ - غنیمت‌شمردن فرصت‌ها
              ۷.۴.۱ - از بین رفتن فرصت
              ۷.۴.۲ - توجه دادن قرآن
              ۷.۴.۳ - استفاده مثبت از فرصت
              ۷.۴.۴ - دعای سجاد (ع)
۸ - بهره‌گیری معنوی انسان از طبیعت
       ۸.۱ - تفکر در آیات آفاقی
       ۸.۲ - اهداف رابطه فکری با طبیعت
       ۸.۳ - هدف قرآن از توصیه به تفکر
       ۸.۴ - ثمرات تفکر آفاقی
              ۸.۴.۱ - نوع تفکر آفاقی
              ۸.۴.۲ - بیداری فطرت
              ۸.۴.۳ - شکر نعمت
              ۸.۴.۴ - آشنائی با مبدأ هستی
              ۸.۴.۵ - شناخت معاد
۹ - فهرست منابع
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع



وابستگی انسان به این جهان مادی یک واقعیت غیر قابل انکار بوده و بدیهی است که هیچ نقشی در اصل این وابستگی ندارد.
ساختمان وجودی و ادامه حیات و رشد او چنین اقتضایی دارد.
بر این اساس، یک بُعد وجودی انسان عبارت از بُعد مادّی و طبیعی است.



در این مقاله به لحاظ جبری بودن پیوند و ارتباط انسان با طبیعت، از آن سخن نمی‌گوییم، زیرا بحث از آن در محدوده علوم طبیعی و تجربی است.
آن‌چه مورد نظر ماست، جنبه اخلاقی مسأله می‌باشد، و توجّهمان به رابطه‌ای است که در حوزه آگاهانه و اختیار انسان باشد.
هر چند اصلِ این رابطه ضروری بوده و ما قادر به تغییر آن نیستیم، ولی نحوه و چگونگی رابطه در حیطه اختیار ماست.
غذا ، آب و لباس و... را باید از طبیعت بگیریم و اراده ما دخالتی در این «باید» ندارد؛ لکن روش بهره‌برداری در حیطه اختیار ما قرار دارد.
آن‌چه در این بحث مورد نظر می‌باشد، ارتباط اخلاقی انسان با طبیعت، به عنوان رابطه یک طرفه است.



اگر چه طبیعت رابطه جبری و ناآگاهانه با انسان دارد (رابطه غیر اخلاقی) ولی انسان با داشتن وابستگی جبری با طبیعت، به لحاظ روش بهره‌برداری و نحوه ارتباطش مختار بوده و رابطه‌ای آگاهانه با آن دارد.



«طبیعت» بر جهان مادّه اطلاق می‌شود؛ چنان که عالم مجرّد « ماوراء الطبیعه » (جهان مافوق طبیعت) است.
طبیعت مجموعه‌ای از پدیده‌های مادّی است که با پیوند و ارتباط با یکدیگر، جهان طبیعت را بوجود آورده‌اند.
طبیعت، آیه‌ای از آیات حق و زبان گویای علم ، قدرت ، تدبیر و صحنه مشیّت و قضا و قدر الهی است.
«إنّ فی خَلْقِ السَّمواتِ وَ الْأرضِ وَ اخْتِلافِ الْلَّیْلِ وَ النَّهارِ و لَآیات لِاُولِی الأَلْبابِ به حق، در آفرینش آسمان‌ها و زمین و رفت و آمد شب و روز آیات و نشانه‌هایی (بر وجود ، وحدت ، علم، قدرت و حکمت خالق و صانع متعال) برای صاحبان عقل است.



انسان در رابطه با «طبیعت» دو نوع بهره‌گیری می‌تواند داشته باشد
۱- بهره‌گیری مادّی
۲- بهره‌گیری معنوی
شرط صحیح بهره‌گیری‌ها در پرتو اخلاق حسنه امکان‌پذیر است، که به توضیح آن‌ها می‌پردازیم.



انسان نیاز‌هایی دارد که جز به وسیله طبیعت برطرف نمی‌گردد؛ برخی از نیاز های انسان به پدیده‌های مادّی به گونه‌ای است که با چشم‌پوشی از آن‌ها قادر به ادامه حیات نیست؛ مانند: هوا ، آب، غذا، و احیانا‌ً لباس و مسکن.

۶.۱ - اشارات قرآن


قرآن راجع به این رابطه مادّی سخن گفته و در برخی از آیات به صورت کلّی و در بعضی دیگر به منافع جزیی ـ که انسان از زمین و آسمان می‌برد ـ اشاره فرموده است، مثلاً:
«هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فی الأَرْضِ جَمِیعاً...؛ او خدایی است که آن‌چه در زمین است (از موجودات) همه را برای شما آفرید‌ (تا آن‌ها را به خدمت بگیرید و نیازهایتان را برطرف سازید).» «وَالْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فیها دِفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسْرَحُونَ... ( خداوند ) چهارپایان را برایتان بیافرید. در آن‌ها برایتان چیزهایی است ( پشم ، کرک ، پوست ) که شما را گرم و از سرما حفظ می‌کند.
(و نیز) منافع دیگری در آن‌هاست (از گوشت ، شیر و... می خورید).
و در آن‌ها زینت و منظره نیکویی است؛ به هنگام برگشتن از چراگاه (در شب) و هنگام خروج آن‌ها به چراگاه (در صبح).»

۶.۲ - شرط بهره‌گیری‌های مادی


انسان همان گونه که در چگونه اندیشیدن و داشتن اندیشه‌ای سالم باید تابع خدای متعالی باشد، در رفتار باید مطیع باشد.
به همین جهت، این اصل اخلاقی در رابطه با پدیده‌های طبیعت، باید مورد توجّه هر فردی باشد که تنها بهره مادّی در مواردی خواهد بود که شارع مقدّس ، آن‌ها را تحت عنوان « حلال » قرار داده است.
«وَ کُلُوا مِمّا رَزَقکُمُ الله حًلالاً طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِهِ مُؤمِنُونً از آن‌چه خدای متعال روزی شما کرده و حلال و طیّب است. بخورید و از خدایی که به او گرویده‌اید، بترسید.»

۶.۳ - مرجع در تشخیص احکام


فقیه دین ـ که بیان‌گر رفتار مکلّفین است ـ تمام موارد حلال و حرام را بیان فرموده و این، وظیفه هر مسلمانی است که با آموختن آن‌ها از حرام اجتناب کند و از حلال خدا در جهت رضای خدا استفاده نماید.



انسان در هر زمان و در حدّ توانایی‌اش از نعمت‌های زمین و آسمانِ بهره‌مند می‌گردد.
چه آن روزی که ابزار دستی‌اش سنگ نوک تیز بود و چه امروز که وسایل عظیم صنعتی به دست او ساخته می‌شود.
انسان در بهره‌گیری از موجودات در طبیعت ـ در هر حدّی که باشد ـ لازم است نکاتی را در رابطه با آن‌ها رعایت کند:

۷.۱ - لزوم شکرگزاری


استفاده و بهره‌برداری از نعمت‌های زمینی باید همراه با شکرگزاری صاحب نعمت (خداوند متعال) باشد.

۷.۱.۱ - معنای شکرگزاری


و شکرگزاری به این است که از او غافل نباشیم و از اطاعتش خارج نشویم؛ همه نعمت‌ها را از او بدانیم و آن‌ها را در رضای او صرف کنیم.
«یاأَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا کُلُوا مِنْ طَیّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وً اشْکُرُو ِاللهِ إنْ کُنْتُمْ إیّاهُ تَعْبُدُونَ ای کسانی که گرویدید! از طیّبات آن‌چه به شما روزی دادیم بهره گیرید و شکرگزار خدا باشید، اگر فقط او را می‌پرستید.»
آیه فوق بیان‌گر آن است که بهره‌برداری مادّی صرف از طبیعت، امری مذموم است.

۷.۱.۲ - زبان حال طبیعت


هر ذرّه‌ای از ذرّات این جهان در حال تسبیح خدای متعال است.
و گویا چنین است که طبیعت با زبان حال می‌گوید: «مرا وسیله جهت سپاس حق قرار داده و آن چنان‌که من غافل از خالق و ربّ خود نیستیم، تو نیز غافل مباش، تا همگام من باشی؛ رابطه تو با من باید چنین باشد.
و إلاّ رابطه‌ای منفی و انحرافی خواهی داشت و آن‌چه در ابن رابطه نصیب تو شود، احیاناً همان لذّات زودگذر و عمری هدر رفته و حیاتی بی‌هوده و پوچ خواهد بود و من چنین حیات و حرکتی را نمی‌پذیرم.
و اگر خواسته خدای بزرگ نبود که به تو مهلت داده است تا ادامه حیات دهی شاید روزی بر سر عقل آیی و توبه کنی...، یک لحظه تو را تحمّل نمی‌کردم و به حیات شهوی تو پایان می‌دادم.»

۷.۱.۳ - کم بودن شاکران


آیا دقّت کرده‌ایم چند نفر از مردم جهان شکرگزار این همه نعمت خدادی هستند و از آنانی که شکرگزارند چند نفر مخلصند.
راستی چه کم هستند آنان که سر بر آستان قدس او بسایند و سپاس او را بجای آورند.
«وَ لَقَدْ مَکَّنّا کُمْ فی الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَکُمْ فیها مَعایِشَ قَلیلاً ما تَشْکُرُنَ شما را در زمین محکم و استوار گردانیدیم (و به شما اقتدار دادیم) و در آن برای شما وسایل گذران زندگی قرار دادیم و چقدر کم شکرگزاری می‌کنید.»

۷.۲ - استفاده صحیح


خداوند متعال معیشت ما را در زمین قرار داده که در واقع، زمین، جای‌گاهی جهت پرورش ما بوده و وظیفه اخلاقی انسانی ماست که از آن به خوبی استفاده می‌کنیم.

۷.۲.۱ - شرط استفاده صحیح


استفاده صحیح و درست، بستگی به اطلاعات و آگاهی لازم از پدیده‌ها و نیز به نحوه توجیه زندگی دارد.
بر اساس بینش توحیدی برای ما مسلّم است که باید زندگی عبادی در روی زمین داشته باشیم؛ به عبارت دیگر، زندگی می‌کنیم تا انسانیت را در خود، شکوفا سازیم؛ مانند گلی که در طبیعت می‌شکفد و فضای اطراف خود را عطر آگین کرده و سبب خرّمی و شادی دیگران می‌شود و با شکفتن خود، آیه علم، حکمت و قدرت خدا ـ در حدّ ظرفیّتش ـ می‌گردد.
چنین برداشتی از زندگی، ما را بر آن خواهد داشت که تا از طبیعت به مقدار لازم جهت شکوفا شدن استفاده کنیم و بهره ببریم و با تمام وجود آیه قدرت، حکمت، تدبیر و علم او باشیم.
بنا بر این، هر چه اطلاعات ما از طبیعت بیش‌تر و آگهی ما به حیات انسانی و رابطه این حیات با طبیعت عالی‌تر باشد، نحوه بهره‌برداری ما از نعمت‌های مادّی سالم‌تر و بهتر خواهد بود.

۷.۲.۲ - اشتباه غرب و شرق


فرهنگ احساس‌گرایی غرب و شرق ، اطلاعات جالب و در سطح عالی از پدیده‌های طبیعت دارد و لذا غربی‌ها در به استخدام گرفتن آن‌ها جهت احتیاجات مادّی و نیازهای غریزی بسیار موفّق بوده‌اند؛ امّا عدم آگهی آن‌ها از رابطه حیات انسانی با طبیعت و محصور ساختن زندگی در جهات مادّی موجب شده که استفاده درست و صحیح ـ که عقل و دین بیان‌گر آن است ـ نکنند.
نمونه بارز بهره‌برداری غلط، بهره‌گیری‌هایی است که محرّک شهوات و به افراط کشاندن خواسته‌های حیوانی و نیز ساختن طعام‌ها و مشروباتی که تخدیر کننده افکار و فعالیّت‌های علمی و حقیقت‌یابی بشر است، می‌باشد.
علاوه بر این، نحوه استفاده آن‌ها از طبیعت به گونه‌ای است که اگر ادامه یابد زمانی نخواهد گذشت که بشر، شاهد نابودی جنگل‌ها ، زمین‌های زراعی، آلوده شدن بیش از حدّ محیط‌های زیست، بیماری‌های ناشی از هوای آلوده و مشروبات شیمایی و... خواهد بود.
و اینک زمان چندانی از ظهور صنعت جدید نگذشته است که انسان، نگران آینده این کره خاکی است.

۷.۲.۳ - توجه به حیات انسانی


اخلاق انسانی حکم می‌کند که انسان در استفاده از طبیعت، توجّه به حیات انسانی داشته باشد.
حیاتی که مادّی محض نیست و آرمان‌های او محصور در مادّیت نمی‌شود و راحتی و لذّت و رفاه در استفاده بی رویّه از پدیده‌های طبیعت و ایجاد تغییر در آن‌ها جهت بهره‌برداری نیست.
با توجّه به داشتن حیات پاکیزه و معقول، باید به صنعت و بکارگیری آن در فراورده‌های مادّی روی آورد وگرنه تنها حیات پاک انسانی را از انسان خواهد گرفت که زندگی مادّی را نا امن خواهد ساخت.

۷.۲.۴ - توجه به نیاز آیندگان


چنان‌که تجربه نشان می‌دهد و در حال حاضر شاهد آن هستیم، وجود صفا و سلامت و امنیّت و رشد کمال معنوی تا حدودی بستگی به نحوه رابطه با طبیعت دارد.
زیرا امکانات طبیعی و مادّی شرط لازم و زمینه ساز وصول به مقام انسانی است.
این وابستگی ایجاب می‌کند که بهره‌گیری از طبیعت به وسیله دین و عقل، کنترل شود.
این تنها ما نیستیم که باید از مادیّت جهت رشد معنویت استفاده کنیم و نیازهای مادّی را مرتفع سازیم بلکه نسل‌های آینده نیز باید بهره لازم را از نعمت‌های الهی در روی زمین ببرند.
و شکی نیست که افراط در بهره‌برداری از منابع و معادن و جنگل‌ها وضع را بر نسل آینده بسیار سخت خواهد کرد و طبیعتی آلوده از موادّ زاید اتمی و شیمیایی به آن‌ها تحویل خواهد داد.

۷.۳ - تأثیر متقابل روح و بدن


شکیّ نیست که روح و بدن تأثیر متقابل در یکدیگر دارند؛ همان گونه که معنویّت روح یا شقاوت آن بر اعمال و نحوه استفاده از طعام‌ها و آشامدنی‌ها اثر مثبت یا منفی می‌گذارند؛ برخی از غذاها در شکل و زیبایی، و برخی در ذکاوت و خوش‌خویی و بعضی در جهات دیگر اثرات مثبت دارند.

۷.۳.۱ - روایات در این باره


امام علی ـ علیه‌السّلام ـ فرمود: «عَلَیْکُمْ بِالْهَرِیْسَهِ فَانَّها تُنَشِّطُ للعبادهِ...
[۷] محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۳، ح ۳.
[۸] محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۳، ح ۱.
[۹]  محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۳، ح ۲.
[۱۰] محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۳، ح ۴.
بر شما باد به غذایی که از گوشت و حبوبات ترتیب داده می‌شود. زیرا موجب نشاط در عبادت است.»
رسول خدا ـ صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ فرمود: «أُسْقُوا نِساءَ کُمْ الْحَوامِلَ الْأَلْبانَ فإنَّها تَزِیدُ فی عَقْلِ الصَّبیّ به زنان حامله خودتان شیر بخورانید، زیرا باعث زیادی عقل در کودک می‌شود.»
علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «أَطْعِمُوا الْمَرأهَ فی شَهْرِهَا الَّذی تَلِدُ فیهِ التَّمَر فَإنَّ وَلَدَها یًکُونُ حَلِیماً نقیّاً در ماهی که زن در آن وضع حمل می‌کند، به او خرما بخورانید زیرا فرزند او بردبار و پرهیزکار خواهد شد.»
این سه مورد، نمونه‌هایی از روایاتی است که در مورد اثرات مثبت برخی خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها وارد شده است.
و احیاناً علم پزشکی جدید نیز به اندکی از آن آثار پی برده است.

۷.۳.۲ - تأثیر غذا بر معنویت


بعضی دیگر از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها هستند که احیاناً بر اخلاق و معنویت انسان اثر منفی می‌گذارند.
از امام باقر ـ علیه‌السّلام ـ: خون بدان جهت حرام شده که سبب قساوت قلب ، کمی مهربانی ، رحمت و بخشش می‌شود.
[۱۳] محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۵، ص۱۶۶-۱۶۴.

از امام رضا ـ علیه السّلام ـ: خون مانند میته « مردار » حرام شده زیرا سبب... بداخلاقی ، قساوت قلب و کمی در مهربانی و بخشش می‌شود.
[۱۴] محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۵، ص۱۶۶-۱۶۴.

و نیز فرمودند: خمر قساوت قلب را بجای می‌گذارد... و سبب دوری از خدا می‌شود.
[۱۵] محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۵، ص۱۶۶-۱۶۴.

و نیز: هر چیزی را که در آن ضرر ، تلف ، فساد وجود داشته، خداوند متعال حرام کرده است.
[۱۶] محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۵، ص۱۶۶-۱۶۴.

از آن‌جا که اصل در رابطه با طبیعت، حاکمیت معنویت و رشد آن است، لازم است از طعام‌ها و آشامیدنی‌هایی استفاده کنیم که تأثیر مثبت بر روی اخلاق و صفات انسانی دارد.

۷.۴ - غنیمت‌شمردن فرصت‌ها


روزها و شب‌ها از جمله پدیده‌های جهان مادّه هستند که انسان بیشترین بهره را از آن‌ها می‌برد.

۷.۴.۱ - از بین رفتن فرصت


گذشتِ روزها و شب‌ها موجب افزایش سن انسان شده و آدمی را به مرگ نزدیک‌تر می‌کند.
اوقاتی هستند که باید بیشترین بهره را از آن‌ها گرفت، زیرا هر لحظه‌ای که روز یا شب می‌گذرد قابل برگشت نبوده و سرمایه‌ای است که در حقیقت آب می‌شود و از دستمان می‌رود.
لذا داشتن رابطه سالم و عقلانی با روزها و شب‌ها و گذراندن ساعات آن‌ها با معنویّت، از جمله اخلاق انسانی است.

۷.۴.۲ - توجه دادن قرآن


خداوند شب را ساعات آرامش و روز را جهت تحصیل معاش قرار داده است، «وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً» لحظات شب جهت خلوت با خدای متعال بهترین اوقات هستند.
لذا به نبی گرامی اسلام ـ صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ خطاب شد: «یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلْ، قُمِ اللَّیْلَ إلاّ قَلیلاً؛ نِصْفَهُ أّوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً؛ أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْانَ تَرْتیلاً... ای رسولی که در جامه خفته‌ای! شب را به نماز قیام کن مگر اندکی، که نصف باشد یا چیزی کمتر از نصف بیفزا و با توجّه کامل مشغول تلاوت قرآن باش...».

۷.۴.۳ - استفاده مثبت از فرصت


رابطه ما با روزها و شب‌ها هنگامی مثبت و دارای ارزش معنوی و الهی بوده و فضیلت شمرده خواهد شد که در آن‌ها به اطاعت از خدای بزرگ بپردازیم و از مرتکب شدن امور حرام و گناهان دوری بجوییم.

۷.۴.۴ - دعای سجاد (ع)


امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ در دعای روز پنجشنبه می‌فرمایند: «وَ صَلِّ الْنَبیّ مُحَمّدٍ وَالهِ وَ لا تَفْجَعْنی فِیه وَ فی غَیْرِهِ مِنَ اللَّیالی وَ الْأیّامِ بِإرْتِکابِ الْمَحارِم وَ اکْتِسابِ الْماثِمِ وَ ارْزُقنی خَیْرَهُ وَ خَیْرَ ما فیه وَ خَیْرَ ما بَعْدَهُ وَاصْرِفْ عَنّی شَرَّهُ ما فیهِ وَ شَرَّ ما بَعْدَهُ...
[۲۰] مفاتیح الجنان.
بر پیامبر ـ صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ و آلش درود فرست و مرا در این روز (پنجشنبه) و غیر از آن شب‌ها و روزها به ارتکاب حرام‌ها و کسب گناهان دردمند مکن.
و خیر آن را و خیر آن‌چه در آن است و خیر ما بعدش را به من روزی فرما و از بدی‌اش و بدی آن‌چه در آن است و بدی ما بعدش را دور گردان».
به هر حال، بر ماست که اوقات روز و شب را مغتنم شمرده و از آن‌ها به درستی استفاده کنیم؛ استفاده‌ای که بر علم و دانش ما و بر حسن خلق و معنویّت ما بیافزاید.




۸.۱ - تفکر در آیات آفاقی


یکی از مسائلی که اسلام به آن توصیه فراوان می‌کند، تعقّل و تفکّر در آیات آفاقی است و از جمله وظایف اخلاقی عقلانی انسان اینست که یک چنین رابطه فکری با جهان طبیعت داشته باشد.

۸.۲ - اهداف رابطه فکری با طبیعت


رابطه فکری با طبیعت به دو منظور می‌تواند انجام شود:
۱. با کشف قوانین و رابطه بین پدیده‌ها بتوانیم آن‌ها را در رفع نیازهای مادّی به استخدام بگیریم.
۲. با تفکّر در موجودات ، با مبداء و معاد و ظرایف آفرینش آشنا شویم.

۸.۳ - هدف قرآن از توصیه به تفکر


آیات قرآن عمدتاً ظهور در منظور دوم دارد.
قرآن کتاب طبیعت نیست، کتاب ارشاد و هدایت است؛ هدایت انسان به جانب مبدأ و معاد.
لذا توجّه دادن به موجودات طبیعی و دعوت به تفکّر و تعقّل واسطه در اثبات مبدأ و معاد می‌باشد؛ حصول علم به این‌که علّت آفرینش خدای متعال است.
با اندیشیدن در موجودات مادّی، به وابستگی وجودی آن‌ها آشنا می‌شوید و سپس به قضاوت نشسته از روی علم و واقع‌گرایی می‌گویید: «هر موجود وابسته، نیازمند است و هر نیازمندی محتاج به وجود خالق و ربّ است؛ پس عالم طبیعت ، که وجودی نیازمند است، محتاج به خالق یکتاست که دارای وجود مستقلّ مطلق می‌باشد.»
بنا بر این، پی بردن به نیازمندی جهان، ما را به وجود مستقلّ مطلق (خدای متعال) آشنا می‌کند.
«وَ هُوَ الَّذی مَدَّ الْأَرضَ وَ جَعَلَ فیها رَواسیَ وَ أنْهاراً وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِیها زَوْجَیْنِ اثْنَینِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ إنَّ فی ذلِکَ لَایاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرُونَ اوست که زمین را بگسترد و در آن کوه‌ها و نهرها قرار داد و از میوه جفت جفت پدید آورد. شب را در روز می‌پوشاند.
در این پدیده‌ها نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند.
در آیه ۴ از سوره رعد پس از بیان مواردی در بهره‌گیری از زمین می‌فرماید: «إنَّ فی ذلِکَ لَایاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ؛ در آن (موارد) نشانه‌هایی است برای گروهی که تعقّل می‌کنند.»
از آیات فوق به خوبی استفاده می‌شود که رابطه انسان با طبیعت باید رابطه‌ای فکری و عقلی باشد؛ با تفکّر در برخی از پدیده‌های طبیعت به وحدانیّت الهی پی ببرد و آن‌جا که مطلق تفکرّ قادر نیست ما را به مقصود برساند ـ و لازم است از مقدّمات علمی و پیچیده استفاده شود ـ از نیروی عقل بهره گرفته و تعقّل نماید.
[۲۲] طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۲۲۸.


۸.۴ - ثمرات تفکر آفاقی


تفکر در آیات آفاقی (خواه تفکرّ حسّی ، خیالی ـ البته به کمک عقل ـ و خواه تفکّر عقلانی ) ما را با مبدأ هستی، وحدانیّت ، تدبیر و حکمت خداوند آشنا می‌کند.

۸.۴.۱ - نوع تفکر آفاقی


رابطه ادراکی با طبیعت، برای درک خلق متعال، لازم نیست تفکّر عقلانی محض باشد؛ بلکه از طریق تجربه و تحلیل مسائل مادّی در ذهن (یا یاری جستن از عقل) نیز می‌توان با آفریننده هستی آشنا گردید.
و شاید نظر قرآن در آن‌جا که افراد را به تعقّل در پدیده‌های عالم مادّی فرا می‌خواند، تفکّر عقلی محض بدون بهره‌گیری از تجربه باشد.
«وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إنَّ فی ذلِکَ لَایاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ».
بر اساس این آیه نیز کسانی قادرند از طریق «سخّر لکم» به وجود و یکتایی خداوند متعال آگاه شوند که به تفکّر عقلانی بپردازد.

۸.۴.۲ - بیداری فطرت


نعمت‌های مختلف و گوناگونی انسان را احاطه کرده و اگر فطرت او بیدار باشد متوجّه می‌گردد که این نعمت‌ها از خالق رزاق یکتاست؛ ولی به لحاظ عوامل مادّی و شهوی حالت فراموشی به او دست می‌دهد و توانایی درک هستی مطلق را از او می‌گیرد.
این جا لازم است که فطرت بیدار شود و انسان نیز متذکّر گردد و آن‌چه را به فراموشی سپرده و از آن غافل گشته، به یاد آورد.
این یادآوری از تفکّر در آفاق خالی نیست؛ لازم است بیندیشد و متذکّر آیات الهی شود.
به عبارت دیگر تفکّری متذکّرانه داشته باشد؛ «... إنَّ فی ذلِکَ لَایَهً لِقَومٍ یَذَّکَّرُونَ» رابطه اندیشه‌ای با طبیعت، به تفکّر، تعقّل و تذکّر ختم نمی‌شود؛ انسان با کشف قوانین طبیعت آن را تسخیر کرده؛ به استخدام خویش در می‌آورد و از نعمت‌های بی‌شمار آن‌که فضل خداست ـ استفاده کرده و بهره‌مند می‌شود.

۸.۴.۳ - شکر نعمت


انسان متفکر، لازم است سر تعظیم در برابر حق فرود آورده و خدای متعال را شکرگزار باشد و سپاس الهی را بجا آورد؛ «... وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ از فضل خدا روزی طلب کنید؛ شاید که شکر حق را بجا آورید.»
برخی از مفسرین در معنای «لعلّکم تشکرون» بیان داشته‌اند: «أی تعرفون نعمه الله فتَقُومونَ بحقّها
[۲۶] تفسیر صافی، ج۱، ص۹۱۸.
نعمت خدا را بشناسید و به حقّ آن و آن‌چه سزاوار آن است قیام کنید و بپاخیزید.»
شکر و سپاس الهی همراه با درک و فهم و تفکّر است؛ با تفکّر و کسب معرفت می‌توان سپاس فضل و روزی خدا را بجا آورد.

۸.۴.۴ - آشنائی با مبدأ هستی


آشنایی با مبدأ هستی از طریق رابطه ادراکی با طبیعت از جمله فواید و بهره‌های عالی معنوی است که انسان با مطلق تفکّر در برخی و تعقّل و در بعضی دیگر به آن نایل می‌گردد.
تفکّر در هر پدیده و نعمتی موجب تعقّل و رابطه عقلانی با آن می‌شود.
رابطه عقلانی با جهان مادّه ، فطرت توحیدی ما را بیدار می‌کند و انسان را از حالت فراموشی حق به تذکّر منتقل می‌سازد و متذکّر شدن معرفتی همراه با عقد قلب، در ما بوجود می‌آورد که به سپاس و شکر الهی منتهی می‌شود.
پس رابطه ادراکی ما با طبیعت، باید به ستایش و خضوع و فرمان‌بری از خداوند متعال کشیده شود.

۸.۴.۵ - شناخت معاد


یکی دیگر از بهره‌گیری‌های معنوی انسان در رابطه ادراکی با پدیده‌های طبیعت، شناخت معاد است.
از تحوّلات موجود در طبیعت و از عامل مرگ و حیات در پدیده‌ها می‌توان به وجود قیامت آگاه شد.
برخی از آیات قرآن به این مطلب اشاره کرده و انسان را دعوت به تعقّل در آن فرموده است:
«وَ هُوَ الَّذی ذَرَأکُمْ فی الْأَرْضِ وَاِلَیْه تُحْشَرُونَ؛ وَ هُوَ الَّذی یُحْیی وَیُمیتُ وَلَهُ اخْتِلافُ اللَّیلِ وَالْنَّهارِ أَفَلاتَعْقِلُون و اوست خدایی که شما را در زمین بیافرید (از خاک خلق کرد) و به سوی او گرد آورده می‌شوید.
و اوست خدایی که زنده می‌کند و می‌میراند و آمد و شد شب و روز به ( اراده ) اوست؛ چرا تعقّل نمی‌کنید؟»
آفرینش انسان از مادّه جامد بی روح به نام خاک، نشانه و آیه‌ای است که حکایت از خالق مدبّر دارد.
خوب و یا دقّت در اجزای طبیعت و مادّه و عناصر آن نظر کنید.
آیا چه کسی مادّه بی جان خاک را متحوّل ساخت؟ این حرکت را چه کسی پدید آورد؟ قطعاً با تعقّل در این امور به وجود خدا آشنا خواهید شد.
امّا این تحول و حرکت نمی‌تواند پایانی نداشته باشد.
اگر او مبدأ و فاعل این تحول و حرکت است غایت و نهایت آن هم اوست.
پس، «إلیه تحشرون»، حشر شما به جانب اوست.
مرگ و زندگی در دست اوست و رفت و آمد شب و روز، آیه و نشانه مرگ و حیاتند.
کیست که با اختلاف شب و روز فصول را پدید می‌آورد و در هنگام بهار به تن بی جان طبیعت حیات می‌دهد؟ تعقّل کنید؛ آن کس که به مادّه خاکی حیات بخشید و انسان را در آن بیافرید؛ همان کس، پس از مرگ در عالم دیگر او را محشور خواهد ساخت، زیرا حیات و مرگ در ید قدرت اوست.
پس در تحوّلات طبیعی تعقّل کنید تا به این حقیقت که معادی در پیش دارید، واقف شوید.
«و َهُوَ الَّذی أَحیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ إنَّ الْإنْسان لَکَفُورٌ و او خدایی است که شما را زندگی بخشید و سپس شما را می‌میراند و باز زنده می‌کند. براستی انسان ناسپاس است.»
«وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فَیُحْیی بِهِ الْارْضَ بَعْدَ مَوْتِها إنَّ فی ذلِک لَایاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ؛



• محمدباقر مجلسی، بحار الانوار.
• مفاتیح الجنان.
• تفسیر صافی.
• طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.


 
۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۰.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۲۹.    
۳. نحل/سوره۱۶، آیه۸-۵.    
۴. مائده/سوره۵، آیه۸۸.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۱۷۲.    
۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۰.    
۷. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۳، ح ۳.
۸. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۳، ح ۱.
۹.  محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۳، ح ۲.
۱۰. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۳، ح ۴.
۱۱. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۵۹، ص۲۹۴.    
۱۲. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۳، ص۱۴۱.    
۱۳. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۵، ص۱۶۶-۱۶۴.
۱۴. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۵، ص۱۶۶-۱۶۴.
۱۵. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۵، ص۱۶۶-۱۶۴.
۱۶. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۵، ص۱۶۶-۱۶۴.
۱۷. نبأ/سوره۷۸، آیه۱۱.    
۱۸. نبأ/سوره۷۸، آیه۱۰.    
۱۹. مزمل/سوره۷۳، آیه۴-۱.    
۲۰. مفاتیح الجنان.
۲۱. رعد/سوره۱۳، آیه۳.    
۲۲. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۲۲۸.
۲۳. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲.    
۲۴. نحل/سوره۱۶، آیه۱۳.    
۲۵. نحل/سوره۱۶، آیه۱۴.    
۲۶. تفسیر صافی، ج۱، ص۹۱۸.
۲۷. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۰-۷۹.    
۲۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۲-۱۲.    
۲۹. حج/سوره۲۲، آیه۶۶.    
۳۰. روم/سوره۳۰، آیه۲۴.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «نقش طبیعت در اخلاق».    


رده‌های این صفحه : اخلاق | اخلاق اسلامی | اخلاق کاربردی




جعبه ابزار