چشمه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
چشمه محلّ جوشش
آب از
زمین به طور طبیعی است و آب چشمهای که
جریان دارد،
آب جاری به شمار میرود و
احکام خاص آن را دارد از احکام چشمه در بابهای
طهارت،
صلات و
احیاء موات سخن گفتهاند.
آب یا مطلق است یا مضاف.
آب مضاف: مانند فشرده اجسام مثل آب هندوانه و انار و مانند آبی که با چیز دیگری
ممزوج شود، به طوریکه به آن آب گفته نشود مثل آب شکر (شربت) و آب نمک.
و بنابراین
آب مطلق آبی است که فشرده اجسام مثل آب هندوانه و انار نبوده و یا ممزوج با چیز دیگر به طوری نشده باشد که به آن آب (بدون قید) صدق نکند.
امام خمینی (قدّسسرّه) در
تحریرالوسیله در بیان اقسام آب مطلق مینویسند: «المطلق اقسام: «الجاری، و النابع بغیر جریان، و البئر، و المطر، و الواقف، و یقال له: الراکد.»
یعنی آب مطلق بر چند قسم است: آب جاری و آبی (چشمه) که (از
زمین) میجوشد ولی جریان ندارد و
آب چاه و
آب باران و آب ایستاده، که به آن «
راکد» میگویند.
در الحاق
آب چشمهای که به جهت کم بودن آن جریان ندارد به
آب جاری و عدم الحاق،
اختلاف است.
مشهور قول دوم است.
در تحریرالوسیله در الحاق آب چشمه به آب جاری و عدم
تنجس آن به صرف ملاقات با
نجس آمده است: «آب جاری که از
زمین میجوشد و روان است، کم باشد یا زیاد، و نیز آبی که از
زمین میجوشد ولی راکد است مانند بعضی از
چشمهها، با ملاقات
نجاست نجس نمیشود.... پس این آبها فقط در صورتیکه تغییر کنند نجس میشوند.»
استشفا به چشمههای
آب گرم مکروه است. برخی،
وضو یا
غسل با آن، و برخی دیگر هر نوع استفاده از چنین آبهایی را
مکروه دانستهاند.
در مقابل، بسیاری
کراهت را به استفاده از آن به قصد
درمان اختصاص دادهاند.
از موارد
مشروعیت نماز استسقا (نماز باران)، هنگام خشک یا کم شدن آب چشمهها است.
چشمهای که
ملک کسی نیست از مشترکات است و همگان در استفاده از آن یکسانند و اگر کسی به قصد
تملّک،
آب آن را
حیازت کند (مثلا با ظرفی از آن آب بردارد) مالک آب میشود؛
لیکن چشمهای که با احداث کسی در
زمین موات جاری شده، ملک احداث کننده آن است و کسی بدون اجازه او حقّ تصرّف در آن ندارد.
امام خمینی در تحریرالوسیله با بیان اینکه آبها از
مشترکات است درباره چشمهها میفرمایند: «و همچنین (از مشترکات) است چشمههای شکافته شده از کوهها یا در
زمینهای
موات و آبهایی که از باریدن بارانها در
زمینهای پست جمع شده. بنابراین مردم در همه اینها مثل هم مساوی میباشند و کسیکه چیزی از آنها را به وسیله
ظرف یا
آبگیر یا
حوض و مانند اینها
حیازت کند مالک میشود و احکام ملک بر آن جاری میباشد و فرقی بین
مسلمان و
کافر نیست. و اما آبهای چشمهها و چاهها و قناتهایی که کسی آنها را در ملک خودش یا در
زمین موات به قصد تملک آب آنها حفر نموده، ملک حفر کننده آنها میباشد مانند بقیّه املاک و برای کسی جایز نیست که آنها را بگیرد و در آنها تصرف نماید مگر آنکه به اذن مالک باشد. البته به غیر از بعضی از تصرفاتی که بیان آنها در کتاب طهارت گذشت.»
آبهای چشمهها و چاهها و قناتهایی که کسی آنها را در ملک خودش یا در
زمین موات به قصد تملک آب آنها حفر نموده و ملک حفر کننده است «به
نوافل شرعی - قهری باشند مانند
ارث یا اختیاری باشند مانند
بیع و
صلح و
هبه و غیر اینها - به غیر مالک منتقل میشوند.»
چشمه احداث شده در
زمین موات دارای
حریم است. چشمه دو حریم دارد:
محدودهای از اطراف چشمه که در بهره وری از آن و نیز اصلاح و تمیز کردن (ریختن گل و خاک چشمه) به طور عادت مورد نیاز است. در این محدوده کسی بدون اجازه حق تصرف ندارد.
محدودهای که در آن، احداث چشمه برای دیگری ممنوع است؛ هر چند دیگر تصرفات
جایز است.
حدّ آن از چهار طرف بنابر
مشهور، هزار
ذراع در
زمینهای
سست و پانصد ذراع در
زمینهای سخت و محکم است.
در مقابل، برخی گفتهاند:
حد حریم تا جایی است که چشمه جدید زیانی برای آب چشمه موجود نداشته باشد. بنابراین، چنانچه احداث چشمه در فاصلهای بیش از هزار ذراع برای آب چشمه موجود زیانآور باشد، جایز نیست؛ چنان که احداث چشمه در فاصلهای کمتر از آن در صورت زیان نرساندن، جایز خواهد بود.
«حریم چشمه مقداری است که جهت استفاده یا اصلاح و حفظ آن همانند چیزهای دیگر به آن نیاز میباشد.»
و «برای هر کدام از
چاه و چشمه و
قنات؛ یعنی چاه آخری قنات که آب از آن میجوشد و به آن چشمه چاه و مادر چاهها گفته میشود و همچنین غیر آن در صورتیکه منشا آب باشد، برای هر کدام از اینها حریم دیگری است به معنای دیگر و آن مقداری است که کسی بدون اذن صاحب آنها حق ندارد در کمتر از آن مقدار، چاه یا قنات دیگری احداث نماید.»
و «مقدار حریم در چشمه و قنات در
زمین سخت پانصد
ذراع و در
زمین سست هزار ذراع میباشد؛ پس اگر انسانی چشمه یا قناتی را در
زمین موات سخت احداث نماید و دیگری بخواهد یکی دیگر احداث نماید باید پانصد ذراع از او دور باشد و اگر در
زمین سست باشد باید هزار ذراع از آن دور شود. و اگر فرض شود که دومی به اولی
ضرر میرساند و آب آن کم میشود با اینکه به مقدار حریم دور است،
احتیاط واجب - اگر اقوی نباشد - آن است که دوری را به قدری زیاد کنند که ضرر برطرف شود یا صاحب اولی
رضایت بدهد.»
«اگر املاکی بر آب مباح از چشمه یا
رودخانه یا
نهر و مانند آن، اجتماع کنند به اینکه اشخاصی آن املاک را بر آن احیا کنند تا آنها را به وسیله جویها یا دلوها یا چرخهای آبکشی یا موتورهایی که در این
زمان متداول است از آن آب بدهند، همه آنها حق آب گرفتن از آن را دارند، پس هیچ کسی حق ندارد که بالاتر از آن املاک، نهری باز کند و همه آب را بگیرد یا آن را از مقدار احتیاج آن املاک کم نماید. و در این صورت، پس اگر بدون آنکه مزاحمتی در بین باشد، آب برای آبیاری همه
وافی بود که وافی است. و اگر وافی نباشد و بین صاحبان آن در تقدّم و تاخّر، مشاجره و سختگیری پیدا شود، الاسبق فالاسبق در
احیا، مقدم میشود در صورتیکه سابقی معلوم باشد وگرنه الاعلی فالاعلی و الاقرب فالاقرب تا دهانه و اصل آب، مقدم میشود. پس بالاتری، نیازش را برطرف میکند سپس آب را به سوی آنکه بعد از او است رها میکند و به همین صورت. لیکن در آبیاری
نخل، بنابر
احتیاط (مستحب) زیادتر از برآمدگی روی پا نباشد اگرچه جواز آب دادن تا به اول ساق، خالی از قوت نیست و در آبیاری
درخت زیادتر از قدم و در آبیاری
زراعت بالاتر از بند کفش نباشد.
و «چشمه اگر در محدوده حریم آبادی قرار دارد و مورد استفاده اهالی آبادی، ولو برای آب دادن گوسفندان است، در صورتیکه زاید بر حاجت اهالی آبادی نباشد، دیگران بدون اجازه اهالی آبادی حق استفاده ندارند.»
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۳، ص۱۸۰-۱۸۱. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.