• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

وظایف مالی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از وظایف و تکالیف هر فردی، حفظ و نگهداری وسائل و اموال در اختیار و پرهیز از هرگونه قصور و تقصیر در آن است.




وسائل، جنگ ‌افزار، تجهیزات، مهمات و هرگونه اموال دولتی در اختیار افراد جزو بیت المال مسلمین و از اموال و ثروتهای عمومی است و در منابع دینی ما بر حفظ و نگهداری دلسوزانه و دقیق آنها -که شاخص‏ترین جلوه آن استفاده مجاز و به جا از آنها و پرهیز از استفاده غیر مجاز و نابه‌جا است- تأکید فراوان شده است؛



۱- امام علی(علیه السلام) در یکی از نامه‏های خویش به کارگزارانش، با یادآوری آنچه کارگزاران دولت برای حفظ بیت المال شایسته است رعایت کنند، می‏فرماید:
نوک قلمهایتان را باریک کنید و سطرهایتان را نزدیک به هم بنویسید و از نوشتن مطالب اضافی برای من خودداری ورزید و جان کلام و لبّ مطلب را بنویسید و از زیاده گویی بپرهیزید؛ زیرا اموال مسلمانان ضرر و زیان را بر نمی‏تابد.
[۱] ميزان الحكمة ج۱۲، حديث۱۹۴۴۱.

۲- اموال و تجهیزات در اختیار اعضای نیروهای مسلح، امانت مسلمانان در دست ایشان است. امین باید در نگهداری امانت دقت ورزد. در غیر این صورت، گرفتار خیانت می‏شود؛ چنان که در روایتی از امام علی (علیه السلام) می‏خوانیم:
مَنِ استهان بالامانة وقع فی الخیانة.
[۲] ميزان الحكمة ج۴، حديث۵۲۹۱.

کسی که به امانت اهمیت ندهد، گرفتار خیانت شود.
خیانتی که بزرگ‏ترین خیانتها است؛ چنان که از آن حضرت نقل است:
انّ اعظم الخیانة خیانة الامّة.
[۳] ميزان الحكمة ج۴، حديث۵۳۰۹.

بزرگ‏ترین خیانت، خیانت به امّت است.
۳- نامه‏های نهج البلاغه سرشار از توصیه‏های امام علی (علیه السلام) به کارگزارانش برای رعایت بیت‏المال مسلمین و پرهیز از هرگونه کوتاهی و خیانتی در آن است که به مواردی اشاره می‏گردد:
خطاب به اشعث بن قیس عامل آذربایجان:
قلمرو فرمانرواییت طعمه تو نیست؛ بلکه امانتی است بر گردن تو... در دستان تو مالی است از اموال خداوند بزرگ و تو خزانه‌داری تا آن را به من تسلیم کنی.
[۴] نهج البلاغة، نامه۵.

- خطاب به زیاد بن ابیه عامل بصره:
به خدا سوگند می‏خورم سوگندی صادقانه، که اگر به من خبر رسد که در غنایم مسلمانان چه اندک چه بسیار خیانت کرده‏ای، چنان بر تو سخت گیرم که تهیدست مانی و بار هزینه‏ها بر دوشت سنگینی کند و ذلیل و خوار شوی.
[۵] نهج البلاغة، نامه۲۰.

- خطاب به یکی از کارگزاران جمع‌آوری زکات:
بدا به حال کسی که شاکیان او در پیشگاه عدل الهی، فقیران و مستمندان و سائلان و رانده‏شدگان و ورشکستگان و در راه ماندگان باشند. هر که امانت را بی ارج شمارد، و در مزرع خیانت بچرد، خود و دین خود را از لوث آن پاکیزه نسازد، خود را در دنیا گرفتار خواری و رسوایی ساخته و در آخرت خوارتر و رسواتر است و بی گمان بزرگ‏ترین خیانت، خیانت به مسلمانان و بزرگ‏ترین دغلکاری، دغلکاری با پیشوایان است.
[۶] نهج البلاغة، نامه۲۶.

- خطاب به یکی از عمالش که در بیت المال خیانت کرده بود:
ای کسی که نزد ما از خردمندان بودی، چگونه آشامیدن و خوردن این مال بر تو گواراست؛ در حالی که می‏دانی آنچه می‏خوری و می‏آشامی از حرام است؟! کنیزان می‏خری و با زنان ازدواج می‏کنی آن هم از مال یتیمان و مسکینان و مؤمنان و مجاهدانی که خدا این اموال را برای آنها قرار داده و بلاد اسلامی را به آنان محافظت نموده است. از خدا بترس و اموال این قوم به آنان بازگردان که اگر چنین نکنی... با این شمشیر گردنت را بزنم؛ شمشیری که هر کس را ضربتی زده‏ام به دوزخش فرستاده‏ام.
[۷] نهج البلاغة، نامه۴۱.




۱- معروف است که شب هنگامی، عمروعاص در بیت المال به ملاقات حضرت امیر(علیه السلام) آمد. حضرت بیدرنگ شمع بیت المال را خاموش کرد و در زیر نور ماه به مذاکره با او پرداخت و روا ندید که در غیر امور بیت المال، اموال آن را مصرف نماید.
۲- حضرت امیر(علیه السلام) در حفاظت از بیت المال حساس بود و آن را از کارگزارانش مطالبه می‏کرد و آنها را که در این امر کوتاهی و یا خیانت می‏کردند، بیدرنگ توبیخ و برکنار می‏نمود.
[۹] سيماى كارگزاران على بن ابيطالب(علیه السلام) على اكبر ذاكرى، مجلدات ۱ و ۲.

۳- علی بن ابی رافع نقل می‏کند که من متصدی اموال بیت المال و کاتب او بودم و در بیت المال یک گردنبند مروارید بود که در جنگ بصره آن را به دست آورده بود. دختر علی(علیه السلام) پیش من آمد و آن را به عنوان عاریه مضمونه مردوده گرفت و قبول کرد که پس از سه روز باز پس دهد.
روزی علی(علیه السلام) گردنبند را بر گردن دخترش دید. گفت: «این گردنبند را از کجا به دست آورده‏ای؟» گفت: «از علی بن ابی رافع خزینه دار بیت المال به صورت عاریه گرفتم تا در روز عید با آن زینت نمایم و سپس برگردانم.»
پس از آن، علی(علیه السلام) کسی را سراغ من فرستاد و به من فرمود: «ای ابن ابی رافع! آیا به مسلمین خیانت می‏کنی؟!» گفتم: «پناه می‏برم به خدا از این که به مسلمین خیانت کنم.» فرمود: «چگونه به دختر امیرالمؤمنین گردنبندی را که در بیت المال مسلمین بوده است، بدون اذن من و رضایت مسلمین عاریه داده‏ای؟ آن را همین امروز برگردان و از اینکه دوباره چنین کنی، پرهیز کن و الّا دچار مجازات من می‏شود.»
۴- در تاریخ اسلام آمده که پس از پایان جنگ خیبر، مأموری از طرف پیامبر(صلی الله علیه و آله) اعلام کرد که «حتی نخ و سوزنی را که از غنائم پیش شما مانده بازگردانید؛ دستبرد زدن به غنائم مایه ننگ و آتش دوزخ است. فروة بن عمرو بیاضی که مسئول نگهداری و فروش غنائم بود، روز اولی را که مشغول فروش در گرمای آفتاب بود، برای پیشگیری از آفتاب، پارچه‏ای از غنائم برداشته، به سر خویش می‏بندد. وقتی به خیمه خویش می‏رود به یاد می‏آورد که هنوز آن پارچه بر سر او است و پیامبر(صلی الله علیه و آله) چه اعلام فرموده است.
بیدرنگ به انبار غنائم بازگشته پارچه را سر جای خویش می‏گذارد. خبر به پیامبر(صلی الله علیه و آله) می‏رسد. به او می‏فرماید: «پارچه‏ای از آتش بر سر خویش پیچیده بودی».
[۱۱] پيامبرى و حكومت، ص۱۵۸-۱۵۹.




۱- حضرت آیت اللَّه خامنه‌ای(مدّظلّه) در پاسخ به استفتائی درباره استفاده شخصی از بیت المال با تأکید بر ضامن بودن افرادی که خارج از حدود متعارف از آن استفاده می‏کنند، می‏فرماید:
اگر از اموال بیت المال استفاده غیرمتعارف کرده باشید و یا بدون اذن کسی که حق اذن دارد، بیشتر از مقدار متعارف استفاده نمائید، ضامن آن هستید. و باید عین آن را اگر موجود باشد به بیت المال برگردانید و اگر تلف شده باشد، باید عوض آن را بدهید و همچنین باید اجرت المثل استفاده از آن را هم در صورتی که اجرت داشته باشد به بیت المال بپردازید.
[۱۲] رساله اجوبة الاستفتائات ج۲، ص۳۴۴، س۸۷۰.

۲- معظم له در پاسخ به استفتائی دیگر درباره رعایت حقوق دولت در املاک عمومی می‏فرماید:
در وجوب مراعات احترام مال دیگری و حرمت تصرف در آن بدون اذن او، فرقی بین املاک اشخاص و اموال دولت نیست.
[۱۳] رساله اجوبة الاستفتائات ج۲، ص۳۴۶، س۸۷۶.

۳- همچنین در پاسخ به استفتائی دیگر می‏فرماید:
مصرف نمودن اموال دولتی در غیر مواردی که اجازه داده شده، در حکم غصب است و موجب ضمان می‏باشد.
[۱۴] رساله اجوبة الاستفتائات ج۲، ص۳۴۷، س۸۸۰.

۴- حضرت امام خمینی در پاسخ به استفتائی درباره استفاده شخصی از اموال دولتی می‏فرماید:
استفاده‏های شخصی از اموال و وسائل ادارات دولتی بدون مراعات مقررات جائز نیست.
[۱۵] استفتائات ج۳، ص۵۲۴، س۱۲۳

۵- حضرت آیت اللَّه فاضل لنکرانی در پاسخ به استفتائی درباره از بین رفتن سهوی اموال بیمارستانی در هنگام کار یا آموزش می‏فرماید:
به طور کلی اگر تضییع اموال بیمارستان عرفاً مستند به کسی باشد، باید آن را جبران کند مگر این که مقررات خاص در بین باشد.
[۱۶] جامع المسائل ج۲، ص۳۵۲، س۱۰۶۸.

حضرت آیتاللَّه میرزاجواد تبریزی در پاسخ به استفتائی درباره استفاده شخصی از اموال دولتی می‏فرماید:
استفاده از اموال مذکور جایز نیست، مگر با کسب اجازه از مسؤول مربوط که احتمال بدهد اجازه وی بر طبق مقررات است.
[۱۷] استفتائات جديد، ص۲۸۹، س۱۳۰۰.




از بایدهای دینی،صرفه جویی و پرهیز از اسراف و تبذیر در مصرف اقلام و وسائل و تجهیزات دولتی است.

۵.۱ - واژه شناسی صرفه جویی


«صرفه جویی» در لغت به معنای «در خرج اندازه نگهداشتن» و «بی جا خرج نکردن» است.
[۱۸] لغت نامه دهخدا، ج۳۱، ذيل واژه« صرفه جويى».

نقطه مقابل آن در جهت افراط، اسراف و تبذیر است. «اسراف» عبارت از خرج کردن چیزی است در محل خود زیاده از حد لازم؛ ولی تبذیر، خرج کردن چیزی است در غیر محل خود و در جای غیر لازم.
[۱۹] لغت نامه دهخدا، ج۶، ذيل واژه«اسراف».


۵.۲ - ضرورت صرفه جویی


لزوم پرهیز از اسراف و تبذیر و رعایت صرفه جویی در مصرف از مواردی است که در منابع دینی بر آن تأکید شده است.

۵.۳ - آیاتی دال بر صرفه جویی


در فرهنگ قرآن، اسراف معنای گسترده‏ای دارد. گاه در مسائل ساده‏ای مانند خوردن و آشامیدن است، آنجا که می‏فرماید:
ای فرزندان آدم... بخورید و بیاشامید؛ ولی اسراف مکنید که خدا اسراف کاران را دوست‏ نمی‏دارد.
گاه در انتقام و قصاص بیش از حد است، آنجا که می‏فرماید:
هر کس که به ستم کشته شود، به طلب کننده خون او قدرتی داده‏ایم. ولی در انتقام از حد نگذرد و اسراف نکند.
گاه در انفاق و بذل و بخشش بیش از اندازه است، آنجا که می‏فرماید:
(عباد الرحمن) کسانی اند که چون انفاق می‏کنند، اسراف نمی‏کنند و خست نمی‏ورزند؛ بلکه میان این دو، راه میانه را می‏گیرند.
گاه در داوری کردن و قضاوت است که منجر به کذب و دروغ می‏شود؛ چنان که مسرف و کذاب را در ردیف هم قرار داده است.
گاه در اعتقاداتی است که منتهی به شک و تردید می‏شود؛ چنان که «مسرف» و «مرتاب» را در ردیف هم قرار داده است.
گاه به معنای برتری جویی و استکبار و استثمار است؛ چنان که درباره فرعون می‏فرماید:
«او برتری جوی و مسرف بود.»
گاهی نیز به معنای هر گونه گناه است؛ چنان که می‏فرماید:
بگو ای بندگان من که بر خود اسراف کردید، از رحمت خدا مأیوس نشوید.
خداوند با معرفی اسراف کاران و تبذیرکنندگان به عنوان برادران شیاطین، درباره سرنوشت ایشان می‏فرماید: «همانا اسراف کاران اهل دوزخند.»

۵.۴ - احادیث دال بر صرفه جویی


۱- پیامبر(صلی الله علیه و آله): الاقتصاد... جزء من بضع و عشرین جزءاً من النبوّة.
[۳۰] ميزان الحكمة ج۱۰، حديث۱۶۷۳۳.

صرفه جویی و میانه روی جزئی از بیست و اندی جزء نبوت است.
۲- نشانه اسرافکار چهار چیز است: به کارهای باطل می‏نازد، آنچه را فراخور حالش نیست می‏خورد، در کارهای خیر بی‌رغبت است و هر کس را که بدو سودی نرساند، انکار می‏کند.
[۳۱] ميزان الحكمة ج۵، حديث۸۴۸۹.

۳- امام علی(علیه السلام): الاقتصاد ینمی القلیل، الاسراف یغنی الجزیل.
میانه روی، مال اندک را افزون می‏کند و اسراف، مال فراوان را به فنا می‏برد.
۴- من صحب الاقتصاد ودامت صحبته الغنی له، وجبر الاقتصاد فقره و خلله.
هر که با میانه روی همنشین شد، همنشینی توانگری با او دوام یافت و میانه روی، فقر و کاستی او را جبران کرد.
۵- ویح المسرف، ما ابعده عن صلاح نفسه واستدراک امره.
بیچاره اسرافکار! چه دور است از اصلاح نفس و جبران کردن کار خود.
۶- من اقتصد فی الغنی والفقر فقد استعدّ لنوائب الدهر.
هر که هنگام توانگری و تهیدستی میانه روی کند، خود را در برابر حوادث سخت روزگار آماده کرده است.
۷- امام صادق (علیه السلام): انّ القصد امر یحبّه‏اللَّه عزوجل وان السرف (امر) یبغضه (اللَّه‏عزوجل).
میانه روی چیزی است که خدای عزوجل آن را دوست دارد و اسراف امری است که خدای عزوجل، از آن نفرت دارد.

۵.۵ - نظر فقها در اسراف


۱- هیچ شک و شبهه‏ای در حرمت اسراف بین فقها وجود ندارد؛ به طوری که ابن ادریس وجود اختلاف بین فقها را در این باره نفی می‏کند.
محقق نراقی علاوه بر اجماع قطعی، حرمت آن را از ضروریات دین برمی‌شمرد.
صاحب جواهر نیز به نقل از برخی فقها، اسراف را در ردیف گناهان کبیره می‏آورد.
۲- یکی از اسباب حجر -یعنی منع مالک از تصرف در اموالش- تبذیر است.
۳- اسراف حتی در مصرف آب برای وضو، مکروه و در جایی که آب قیمت داشته باشد، حرام است.
[۴۲] سؤال و جواب( فارسى)، آيت اللَّه محمد كاظم يزدى، ص۲۲.




 
۱. ميزان الحكمة ج۱۲، حديث۱۹۴۴۱.
۲. ميزان الحكمة ج۴، حديث۵۲۹۱.
۳. ميزان الحكمة ج۴، حديث۵۳۰۹.
۴. نهج البلاغة، نامه۵.
۵. نهج البلاغة، نامه۲۰.
۶. نهج البلاغة، نامه۲۶.
۷. نهج البلاغة، نامه۴۱.
۸. بحارالانوار ج۴۱، ص۱۱۶.    
۹. سيماى كارگزاران على بن ابيطالب(علیه السلام) على اكبر ذاكرى، مجلدات ۱ و ۲.
۱۰. وسائل الشیعه ج۱۸، ص۵۲۱.    
۱۱. پيامبرى و حكومت، ص۱۵۸-۱۵۹.
۱۲. رساله اجوبة الاستفتائات ج۲، ص۳۴۴، س۸۷۰.
۱۳. رساله اجوبة الاستفتائات ج۲، ص۳۴۶، س۸۷۶.
۱۴. رساله اجوبة الاستفتائات ج۲، ص۳۴۷، س۸۸۰.
۱۵. استفتائات ج۳، ص۵۲۴، س۱۲۳
۱۶. جامع المسائل ج۲، ص۳۵۲، س۱۰۶۸.
۱۷. استفتائات جديد، ص۲۸۹، س۱۳۰۰.
۱۸. لغت نامه دهخدا، ج۳۱، ذيل واژه« صرفه جويى».
۱۹. لغت نامه دهخدا، ج۶، ذيل واژه«اسراف».
۲۰. اعراف/سوره۷، آیه۳۱.    
۲۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۳.    
۲۲. فرقان/سوره ۲۵، آیه۶۷.    
۲۳. غافر/سوره۴۰، آیه۲۸.    
۲۴. غافر/سوره۴۰، آیه۳۴.    
۲۵. دخان/سوره۴۴، آیه۳۱.    
۲۶. یونس/سوره۱۰، آیه۸۳.    
۲۷. زمر/سوره۳۹، آیه۵۳.    
۲۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۷.    
۲۹. غافر/سوره۴۰، آیه۴۳.    
۳۰. ميزان الحكمة ج۱۰، حديث۱۶۷۳۳.
۳۱. ميزان الحكمة ج۵، حديث۸۴۸۹.
۳۲. میزان الحکمة ج۳، ص۲۵۵۷.    
۳۳. میزان الحکمة ج۳، ص۲۵۵۷.    
۳۴. میزان الحکمة ج۲، ص۱۲۹۴.    
۳۵. میزان الحکمة ج۳، ص۲۵۵۷.    
۳۶. میزان الحکمة ج۲، ص۱۲۹۶.    
۳۷. السرائر ج۱، ص۴۴۰.    
۳۸. عوائد الایام، ص۲۱۷.    
۳۹. جواهر الکلام ج۱۳، ص۳۱۰.    
۴۰. جواهر الکلام ج۱۳، ص۳۱۳.    
۴۱. شرائع الاسلام ج۳، ص۶۱۸.    
۴۲. سؤال و جواب( فارسى)، آيت اللَّه محمد كاظم يزدى، ص۲۲.




فقه انضباطی ص۱۵۷-۱۶۶.




جعبه ابزار