فوزیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فوزیه
دختر ملک
فؤاد ـ پادشاه
مصر ـ و
ملکه نازلی بود. وی اولین دختر و دومین
فرزند خانواده سلطنتی پس از ملک فاروق بود. فوزیه در
سن ۱۷سالگی به همسری محمدرضا پهلوی
ولیعهد ایران درآمد و پس از استعفای
رضاشاه و شاهنشاهی
محمدرضا پهلوی ملکه
ایران گردید. حاصل این
ازدواج دختری به نام
شهناز بود.
فوزیه
دختر ملک
فؤاد ـ پادشاه
مصر ـ و
ملکه نازلی، در ۵
ربیعالاول ۱۳۴۰ق/ ۱۵ آبان ۱۳۰۰ش. در مصر به
دنیا آمد. وی اولین دختر و دومین
فرزند خانواده سلطنتی پس از ملک فاروق بود. فائقه، فائزه و فتحیه دیگر خواهران تنی و فوقیه خواهر ناتنی او از
همسر اول
فؤاد بودند.
فوزیه در
سن ۱۷سالگی به همسری محمدرضا پهلوی
ولیعهد ایران درآمد
و پس از استعفای رضاشاه و شاهنشاهی
محمدرضا پهلوی ملکه
ایران گردید. حاصل این
ازدواج دختری به نام
شهناز بود.
با گذشت حدود ۱۶
سال از
سلطنت پهلوی و بازگشت ولیعهد ایران از سوئیس در اردیبهشت ۱۳۱۵ش،
رضاشاه در صدد
انتخاب همسری مناسب برای وی برآمد که پس از بررسی گزینههای فراوان در داخل و خارج از کشور، فوزیه، شاهزاده مصری توجه زمامداران ایران را به خود جلب کرد. بر همین اساس رضاشاه تلاش خود را برای جلب
رضایت مصریان و نیز تحقیقات از فوزیه آغاز نمود.
سرانجام پس از مدتها
تلاش و رایزنیهای فراوان، دربار مصر با ازدواج موافقت کرده، نامزدی آن دو در دهم خرداد ۱۳۱۷ش در ایران اعلام گردید.
در پی آن هیاتی ایرانی در ۱۴خرداد به مصر رفته، پس از انجام مذاکرات نهایی به ایران بازگشت.
همچنین برای حل یک مشکل قانونی در پیش روی که ولیعهد باید از مادری ایرانیالاصل باشد، مجلس ایران در ۸ آذر ۱۳۱۷ همین سال طی یک
حکم قانونی فوزیه را به تبعیت از همسر،
صفت ایرانی داده، او را ایرانیالاصل دانست.
سرانجام به منظور انجام مراسم عقد، محمدرضا به همراهی تنی چند از رجال دولتی با
بدرقه خانواده سلطنتی پهلوی،
تهران را در ۵ اسفند ۱۳۱۷ش ترک کرده، پس از طی
عراق،
سوریه و
لبنان به صورت زمینی و دریایی، در بندر اسکندریه مصر مورد
استقبال مصریان قرار گرفتند.
پس از انجام مراسم
عقد در ۲۴ اسفند و برگزاری جشنهای مفصل، ولیعهد به همراه همسرش فوزیه، ملکه نازلی، خواهران فوزیه و تعدادی از رجال و روزنامهنگاران، مصر را پس از یک
ماه به مقصد ایران ترک کردند.
پس از طی مسافتی در
دریا، مسیر
خشکی را از
اهواز، با قطار سلطنتی طی کرده، راهی تهران شدند و در ۲۶ فروردین ۱۳۱۸ش با استقبال رسمی رضاشاه و خانواده سلطنتی
جشن عروسی به مدت بیست
روز با حضور نمایندگانی از سایر کشورها در تهران برگزار گردید.
البته وجود برخی ناهماهنگیها در پذیرایی از همراهان خانواده سلطنتی مصر در قطار
و نیز
اعتراض به برخی رفتارهای ناشایست ملکه نازلی در تهران کدورتهایی در بین دو خانواده را به همراه داشت که سرانجام با پناه بردن فوزیه به
سفارت مصر برای حل مساله،
ملکه نازلی به حالت
قهر در ۱۵ اردیبهشت تهران را ترک کرد.
ازدواج بین دو خاندان سلطنتی، برای ایران، مصر و برخی دول ذینفع، از ابعاد مختلفی حائز
اهمیت بود.از نظر رضاشاه ازدواج با خانواده سلطنتی خدیوهای مصر – که البته قدمتی بیش از ۱۵۰ سال نداشت- سلسله ۱۶ ساله
خاندان پهلوی را دارای
اعتبار میساخت.
از سوی دیگر فوزیه هرچند در مصر به دنیا آمده بود، اما دارای نژادی نیمه اروپایی بود و در حالی که اروپاییان به دلایل مختلف از جمله تفاوت
دین بعید به شمار میرفت دختران خود را به ازدواج ولیعهد ایران دربیاورند، موافقت دربار سنی
مذهب مصر با دربار منتسب به
شیعه ایران امتیازی بزرگ برای رضاشاه به حساب میآمد.
جد مادری فوزیه افسری فرانسوی بود که با یک دختر
عرب ازدواج کرد و محمدعلی پاشا جد پدری او -مؤسس سلسله خدیوهای مصر- مردی آلبانیایی بود که سربازی خود را در خدمت ارتش عثمانی گذرانده، به دلیل لیاقتهایی که از خود نشان داد به فرماندهی سپاهیان در مصر دست یافت، سپس از سوی عثمانیها به عنوان والی مصر و
سودان انتخاب گشته، عنوان
خدیو مصر را بر خود نهاد.
امتیازاتی که دربار مصر از پاسخ مثبت بدان دست مییافت، جدای از منافع اقتصادی، به لحاظ سیاسی نیز برای ملک فاروق بسیار اهمیت داشت، چرا که میتوانست به وسیله ازدواج سیاسی خواهرانش با سایر دول اسلامی نظر آنان را به سوی خود جلب نموده، دستگاه خلافت را که با فروپاشی عثمانی از هم گسیخته و ملک
فؤاد در صدد بازسازی آن بود، زنده ساخته، خلافت جهان اسلام را برعهده گیرد.
انگلیس که در این برهه زمانی مدت ۶۰ سال از تسلطشان بر مصر و دربار آن میگذرد و ملک
فؤاد نیز با حمایت آنها بود که توانست رسما این کشور را به پادشاهی تبدیل نماید، یکی از موافقان طرح ایجاد
خلافت اسلامی مصر و در نتیجه تحت
سیطره خود درآوردن
جهان اسلام تحت پوشش خلافت اسلامی بود. از همین رو نقش مهمی که انگلیس برای نزدیک کردن دو رژیم ایران و مصر ایفا کرد را باید همواره در نظر داشت.
نهایتا اینکه طرح بیسابقه ازدواج آن دو، انتخاب فوزیه توسط رضاشاه و
اطلاع ناگهانی محمدرضا از این امر در بدو نامزدی در ۱۳۱۷
احتمال دیکته شدن آن از سوی انگلیسیها را قوی میسازد.
فوزیه دختری غربگرا و علاقمند به
اروپا بود که تا ۱۳۱۷ش چهار بار به اروپا
سفر کرد
و در دومین سفرش در
بهار ۱۳۱۵ش به صورت اتفاقی ولیعهد ایران را در میدان اسبدوانی سوئیس دیده بود.
آشناییهای بعدی پس از رایزنیهای دولت ایران و مصر و
ارسال عکس ادامه یافت و نهایتا پس از حضور ولیعهد در مصر جهت انجام مراسم عروسی دیدار حضوری آن دو صورت پذیرفت.
فوزیه از چهارسالگی تحت نظر مربی کاخ سلطنتی به آموختن شفاهی انگلیسی پرداخت و از شش سالگی تحصیلات رسمی خود را با آموختن حساب، زبان و ادبیات عرب، طبیعیات، انگلیسی و فرانسه، قرآن و شرعیات، موسیقی پیانو، ورزش و هنرهای دستی آغاز کرد.برنامه روزانه وی از ساعت ۷ صبح با برخاستن از خواب و صرف صبحانه و سپس انجام تکالیف درسی ادامه مییافت.
از حوادث مهم
زمان حضور فوزیه در دربار ایران آغاز جنگ جهانی دوم در شهریور ۱۳۱۸ش و استعفای رضاشاه و شاهنشاهی محمدرضاپهلوی،
در شهریور ۱۳۲۰
بود. فوزیه در دربار ایران در حالی که مهمترین همصحبتان وی
ندیمه مصری و همسر سفیر مصر بودند،
در برخی امور عامالمنفعه اجتماعی نیز شرکت میجست.
از دیگر سرگرمیهای او حضور در مسابقات ورزشی، مراسم پیشاهنگی، مطالعه آخرین مجلات فرانسوی، آلمانی، انگلیسی و ایتالیایی و شرکت در مهمانیهای شبانه دربار بود.
زبان مشترک فوزیه و شاه فرانسه بود،
هرچند آموختن
زبان فارسی را پس از موافقت در
امر ازدواج در مصر آغاز کرد و در ایران ادامه داد.
از خانواده سلطنتی ایران، رضاشاه
علاقه زیادی به فوزیه داشت، به گونهای که اغلب اوقات فراغت، فوزیه در کنار او بود و از دیدنیهای اروپا، زندگی خانوادگیاش در
قاهره و لطیفههایی که در مجلات فرانسوی میخواند سخن میگفت. حتی رضاشاه در زمان حضور وزرا از فوزیه میخواست در
اتاق او حضور داشته، در جریان مسائل جاری کشور قرار گیرد و نیز گفته میشد بدون حضور فوزیه بر سر میز
غذا نمینشست.
برخلاف رضاشاه سایر اعضای خانواده سلطنتی با وی رابطه خوبی نداشتند. شمس و
اشرف، خواهران شاه، هرچند بر حسب
آداب و تشریفات درباری هر روز به
دیدن او میآمدند، اما از هر فرصتی برای
تمسخر و
تحقیر وی استفاده میکردند.
خروج فوزیه از ایران به مقصد مصر در خرداد ۱۳۲۴ش،
عدم بازگشت وی و تلاش دربار مصر برای جدایی، نشان از وقوع حوادثی مهم داشت. بر اساس شواهد و اسناد، بررسی گمانههای مختلف در این زمینه حائز اهمیت است. رفتار نامناسب خانواده سلطنتی ایران با فوزیه - که سخن محمدرضا مبنی بر
اخراج مادرش و اشرف از ایران در نامهاش به فوزیه برای بازگردان وی - بیانگر دخالتهای آنان بود،
انتشار برخی اخبار در دربار مصر، در وخیم جلوه دادن بدرفتاری دربار ایران با فوزیه،
شایعه کشته شدن فوزیه در صورت بازگشت،
ناتوانی فوزیه در به دنیا آوردن فرزند
پسر به عنوان ولیعهد،
و نیز نقش اساسی فاروق در جدایی فوزیه از شاه جهت کمرنگ جلوه دادن
طلاق خود از فریده
رخدادهایی است که در ظاهر، منجر به جدایی آن دو گردید، اما دقت در
عمق قضایا خبر از وقوع حوادثی در پشت پرده نیز میدهد. شکست طرح به رسمیت شناختن فاروق به عنوان
خلیفه مسلمین توسط رضاشاه و سپس محمدرضا، به عنوان نزدیکترین کشور به مصر به لحاظ خانوادگی
و در نتیجه عوض شدن سیاست انگلیسیها و تصمیم به برکناری فاروق و در نهایت جداسازی مسائل دو کشور و اینکه خطری سلطنت محمدرضا را تهدید نکند، سرآغاز تلاش جهت جدایی محمدرضا و فوزیه گردید. این طرح که ارنست پرون،
جاسوس انگلیس، نقش اساسی در آن داشت، با برهم زدن روابط شاه و فوزیه با طرح مسائلی همچون
فساد اخلاقی شاه برای فوزیه، وارد ساختن تقی امامی به دربار، زدن
اتهام روابط نامشروع فوزیه و امامی که حتی در صورت صحت میتوان آن را جنبه انتقامجویانه رفتار فوزیه نسبت به شاه دانست، تحقیر فوزیه و خانواده وی توسط اشرف و سایر درباریان و ایجاد ناراحتیهای شدید روحی و سرانجام سفر فوزیه به مصر بود، که بار اول با بازگشت فوزیه به ایران نقشه با شکست روبرو شد، لیکن سفر دوم که دیگر بازگشتی به همراه نداشت
بیانگر موفقیت طرح جدایی بود. پس از رایزنیهای دولتمردان ایرانی که نتیجه نداد
و در نهایت با تهدید شدن فوزیه
و امضای اجباری فوزیه در درخواست طلاق از شاه،
اقدامات جهت جدایی ادامه یافت و در حالی که دربار ایران در تمام سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۷ش، به مدت سه سال متارکه موقت آن دو را از انظار عمومی پنهان داشت
با اعلام رسمی طلاق در ۲۴ مهر ۱۳۲۷ش در تهران، این
ازدواج سیاسی را رسما خاتمه داد.
فوزیه پس از طلاق، در
جنگ اعراب و
اسرائیل در ۱۹۴۸م به عنوان یکی از فرماندهان زن فدایی
عرب برای اداره امور پرستاری ارتش مدتی را در
جبهه گذراند.
پنج ماه و نیم بعد از طلاق در اوایل فروردین ۱۳۲۸ش با سروان اسماعیل شیرین
از خدمتگزاران انگلیس
و رابط مصر و اسرائیل
که در آخرین روزهای سلطنت ملک فاروق وزیر جنگ گردید، ازدواج کرد.
اما سرانجام فساد موجود در دربار،
تغییر سیاست انگلیس در مصر و شکست مصر در جنگ، زمینه براندازی نظام پادشاهی، توسط جمال عبدالناصر، مغز متفکر
کودتا و نقشآفرینی ژنرال نجیب را فراهم ساخت. سرانجام سلطنت پادشاهی مصر با استعفای فاروق در ژوئیه۱۹۵۲م/ مرداد ۱۳۳۱ش پایان یافت
(کودتای مصر چند روز بعد از واقعه ۳۰ تیر ۱۳۳۱ در ایران که حکومت ملی دکتر مصدق دوباره بر سر کار میآید رخ داد.)
و اکثر اعضای خانواده سلطنتی از مصر خارج شدند.
فاروق پس از ۱۴
سال سرگردانی در کشورهای اروپایی در
سن ۴۵ سالگی بر اثر
سکته قلبی در یکی از رستورانهای
اروپا درگذشت. ملکه نازلی ـ که مدتی پس از فاروق
وفات کرد ـ و دیگر خواهران فوزیه در آمریکا در وضعیتی اسفبار، به لحاظ اخلاقی و مالی زندگی خود را گذراندند.
اما فوزیه که اکنون تنها بازمانده
خانواده سلطنتی است، تنها کسی بود که پس از اعلام جمهوری، به همراه
همسر و
فرزند خود در مصر ماند و پس از مصادره شدن اموال خاندان سلطنتی و از جمله فوزیه که بالغ بر میلیونها
لیره میگردید ـ البته پس از آن مقرری معینی برای وی وضع گردید ـ زندگی خویش را به دور از جنجالهای تبلیغاتی و مصاحبهها به صورت یک فرد عادی ادامه داد.
حاصل ازدواج دوم فوزیه یک
دختر و یک
پسر است.
اعلام خبر وفات فوزیه در سن ۸۶ سالگی از آخرین خبرهایی بود که درباره وی پخش شد، که البته پس از مدتی
تکذیب شده، مشخص گردید وی هنوز در قید
حیات میباشد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فوزیه»، تاریخ بازیابی ۹۵/۵/۱۳.