توحید ربوبیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
توحید ربوبیت به معنای
یکتایی مدبّر بوده و بیش از
وحدت آفریننده، در
قرآن مطرح شده است.
در قرآن در موارد زیادی با عنایت به بداهت و مقبول بودن وحدت
خالق و مورد انکار نبودن توحید خالقیت از نظر
مشرکان ،
توحید ربوبی مورد توجه و تأکید قرارگرفته، گرچه گاهی نیز وحدت
تدبیر در
عالم نشانه یگانگی خالق معرفی شده است.
در نخستین
آیه قرآن
خطاب به
پیامبر گفته شده که
پروردگار تو همان آفریننده
عالَم است و همین مضمون در چند جای دیگر تکرار شده است.
قرآن بیش از پنجاه بار از «
اللّه » که خالق
عالم است، با وصف یا اِسناد «ربّ العالمین» و تعبیراتی از این دست (ربّکم، ربّنا، ربّ العرش و...) نام برده است (مثلاً: فَلَلّهِ الحمدُ ربِّ السمواتِ و ربِّ الارض ربِّ العالمین)
به علاوه، با تعبیرات گوناگون، اداره
عالَم چون گردش
ماه و
خورشید ، رویش
گیاهان ، روزی رسانی، نزول
باران و میراندن انسان ها را کارِ اللّه دانسته است.
تعبیراتی چون استوای بر
عرش ،
شمول کرسیِ
علم و
قدرت خدا بر آسمان ها و
زمین ،
در دست داشتن
ملکوت هر چیز
و
تدبیر امر
نیز ناظر به همین نکته است.
نفی هرگونه مداخله
آلهه در امور
عالم نیز بر وجهِ سلبیِ توحید ربوبیت تأکید دارد.
در بیان قرآن، «خلق» و «امر» (
تدبیر) هر دو از آنِ خداست،
بدین معنا که
تدبیر هر چیز ادامه آفرینش آن و جدایی ناپذیر از آن است و
مدبّر یک چیز نمیتواند جز آفریننده آن باشد.
در آیه پنجاهم
سوره طه از زبان
موسی خطاب به
فرعون ، در معرفی «ربّ موسی»، آمده است که این
ربّ به همه چیز وجود داده و سپس آن را هدایت کرده است (اَعْطی کلَّ شیئیٍ خَلْقَهُ ثمّ هَدی).
در آیه ۶۲
سوره زمر نیز همین دیدگاه را بازگفته که خدا آفریننده همه چیز و نگاهبان (
وکیل ) آن هاست.
اساساً تعبیر «خالق کل شیئیٍ»،
که نسبت آفرینش همه چیز را به
خدا بیان میکند، متضمن این نکته است که آفریدگان علاوه بر
حدوث ، در
بقا (به تعبیر دقیق تر: استمرار وجود) نیز نیازمند اویند و این به معنای
تدبیر آن هاست؛ هر موجودی، به حسب حقیقت وجودیش، مقتضیات و آثار و لوازم و دگرگونی هایی دارد و بین آن و دیگر موجودات تأثر و تأثیر روی میدهد که حاصل آن پدید آمدن «اشیاء» (رویش گیاهان، بارش باران،
زایش ،
صاعقه ، گرما، سرما،...) است و طبق این تعبیر خدا آفریننده آن هاست و بنابراین او
مدبّر همه
عالم است.
در واقع، بیان یگانگی خالق در این عبارت معطوف به یگانگی
تدبیر است و خلقت، تجلی
تدبیری حکیمانه و دقیق و برخاسته از یک
اراده است.
خطاب قرآن به مشرکان
عرب که چرا به دو
اِله (خالق،
مدبّر) باور دارند و حال آنکه فقط یک اله وجود دارد،
نیز در مقام بیان جدایی ناپذیری خالق و ربّ است؛
تدبیر هر چیز فقط با آفریدگار آن چیز بودن ممکن است، زیرا آفریننده است که مقتضیات آفریده را میداند.
شاید آیه ۵۶
سوره انبیاء ــ که طبق آن،
حضرت ابراهیم ربّ آسمان ها و زمین را خالق آن ها (الَّذی فَطَرهنَّ) معرفی کرده ــ ناظر به همین دقیقه باشد.
قرآن در همین سیاق نکته ای دیگر را نیز بازمی نماید:
مدبّر واقعی
عالم در کُنه
باور مشرکان (و همه انسان ها) همان اللّه است و
شرک در
تدبیر امری عارضی است؛ از این رو، چون به تنگناها و دشواری ها گرفتار میشوند فقط او را می خوانند نه آنان را که
مدبّر یا مؤثر میپندارند.
در آیه ۹۱
سوره مؤمنون ، وابستگی هر آفریده ای به آفریننده اش بیان و بر اساس آن بر نفی شرک، به ویژه شرک در
تدبیر ، احتجاج شده است. موضوع این آیه و چند آیه قبل از آن (۸۴-۹۱ سوره مؤمنون) توحید در
تدبیر عالم است
و در آنها پس از چند تذکار در قالب
پرسش تقریری ، اعتقاد به
فرزند داشتن خدا ( به معنای جدا شدن چیزی از او که بهری از حقیقت الوهی دارد. )
قاطعانه نفی شده و آنگاه نادرستی عقیده
چندخدایی مطرح گردیده است.
بیان قرآن این است: اگر همراه با اللّه
خدایان دیگر بودند، هر خدایی آنچه را آفریده با خود می برد و حتماً بعضی از آنها بر بعضی دیگر
تفوق می یافتند. این بیان به وضوح حاکی از اصل درهم تنیدگی
خلق و
تدبیر و وابستگی مستمر آفریده به آفریننده است.
علاوه بر این، در این
آیه بیان شده است که وجود چند
مدبّر، تنها در صورت تدبیرهای جدا از هم معنا دارد که حاصل آن قطعاً بروز ناپیوستگی در مجموعه
عالم است. پس اگر ناپیوستگی در
عالم نباشد، چند
مدبّر نیز وجود ندارد. این در حالی است که پیوستگی وثیق در اداره جهان (اتصال
تدبیر) برای هر کسی مشهود است.
در آیه مورد بحث،
محذوری دیگر نیز برای فرض چند خدای
مدبّر مطرح شده است:
تدبیر عالَم (و هر مجموعه گسترده و پیچیده ای) در دو سطح طولی و عرضی (تدبیرهای کلی و جزئی) سامان می یابد و بنابراین لازمه وجود چند
مدبّرِ مستقل، آن است که برخی از آنان از برخی دیگر بزرگتر و برتر باشند؛ یعنی، برخی خدایان زیر نظر برخی دیگر قرار گیرند. این خلاف فرض است، چرا که
الوهیت با وصفِ نیاز و وابستگی سازگاری ندارد.
بحث
توحید در آیه ۲۲
سوره انبیاء نیز به صورت برهانی مطرح شده است. مفسران غالباً این آیه را ناظر به اثبات توحید
صانع دانسته اند،
هر چند بیشتر بیان ها بر پایه
تدبیر عالَم ارائه شده است.
متکلمان نیز این آیه، همچنانکه آیه ۹۱
سوره مؤمنون ، را تقریری از
برهانِ تمانع تلقی کرده اند، اما به تعبیر
طباطبائی و برخی دیگر
جهت اصلی آیه،
استدلال بر وحدت
تدبیر است.
در این آیه، به
روش خُلف ، تباه نشدن (یعنی برجای ماندن و به هم پیوستگی
عالَم) نشانه قطعی توحید ربوبی و
نفی چند خدا شناسانده شده است. در عین حال، تعبیر «الاّ اللّه» به جدایی ناپذیری خلق و
تدبیر اشعار دارد، با این بیان: اگر در آسمان ها و زمین (
عالَم تکوین ) خدایانی جز اللّه آلهه الاّ اللّه) بودند، آنها
تباه می شدند. (مراد از وجود خدایانی در آسمان ها و زمین، همان اداره و
تدبیر عالم است.)
مفسران و
عالمان نحو در باره واژه «الاّ» در این آیه بحث کرده و غالباً، بر خلاف فَرّاء،
توضیح دادهاند که این واژه در معنای وصفی (نه به صورت
ادات استثنا ) به کار رفته و مراد از آن این است که اگر خدایانی، با صفت «غیراللّه» در
عالم بودند فرجام کار تباهی بود.
به تعبیر دیگر، همچنانکه
زمخشری و
نظام الاعرج نیشابوری گفته اند، این آیه هم به نفی چند خدای
مدبّر (
آلهه ) و هم به نفی
تدبیر عالَم بر دست خدایی فاقد وصف آفرینندگی (الاّ اللّه) نظر دارد.
در منابع تفسیری، و بیش از همه
مفاتیح الغیب فخررازی، در باره برهان این
آیه و یقینی یا اقناعی بودن آن توضیحات بسیار داده شده و دلایل
محال بودن وجود چند خدا ــ که لازمه آن بروز اراده های جدا از هم، چه در آفرینش و چه در
تدبیر آفریدگان، می باشد ــ بیان گردیده است.
به نوشته
فخررازی ،
دقت در این آیه نشان می دهد که نفس موجودیت
عالم، و حتی موجود بودنِ هریک از
جواهر و
اعراض ، دلیلی رسا بر توحید است.
در عین حال، به نظر میرسد هدف اصلی در این آیه، توجه دادن به یکدستی و یکپارچگی
عالم است که نشانه وحدت
تدبیر در آن به
اراده و
فرمان آفریننده اش (الله) است؛ تنها آفریننده هرچيز است که می تواند
مدبّر آن باشد و
عالَم تکوین كه در آفرینش فقط به اللّه انتساب دارد، در
تدبیر نیز فقط به او نيازمند است. بدیهی است با اثبات نادرستی اعتقاد به چند
مدبّر، نادرستی اعتقاد به چند صانع نیز به طریق اَوْلی اثبات می شود.
آیه ۴۲
سوره اسراء نیز متضمن استدلال بر توحید ربوبی و نفی
شرک است. طبق آیه، لازمه وجود چند خدای
مدبّر غلبه جویی این
خدایان بر اللّه (تعبیر آیه: ذی العرش) است تا
سیطره و
مالکیت او بر آفریدگان را از وی بگیرند و چون چنین نشده و نمیشود، ملزوم (چند خدایی) نیز نفی میگردد.
شماری از مفسران مضمون این آیه را با آیه ۲۲
سوره انبیاء یکی دانسته اند،
حال آنکه آیه جهتی دیگر (غلبه جویی) را در نظر دارد.
گفتنی است در باره این
آیه ، دیدگاه تفسیری دیگری نیز هست که طبق آن، لازمه وجود چند خدا (به معنای
شفیعان و خدایان کوچک) آن است که آنها نیز خود به خدای برتر (ذی العرش) تقرب جویند؛ در واقع، این ها خدا یا شفیع مقرِّب نیستند.
برای توحید ربوبی از منظری دیگر نیز در قرآن
احتجاج شده است:
بنی آدم ، همگان، در پیشگاه خدا (اَشهَدَهم علی انفسهِم) و در پاسخ یک
استفهام تقریری (اَلَسْتُ بربّکم) به
ربوبیت او
گواهی داده اند (قالوا بَلی) و همین گواهی سنگ بنای زندگی آنان تا
ابد و نیز رابطه ای که با خالق
عالَم دارند، شده است.
مفسران در باره مدلول آیه از یک جهت اتفاق نظر دارند و آن اینکه قرآن از یک معرفتِ مستقیمِ همه انسان ها به خدای خالق و
مدبّر سخن میگوید، معرفتی همراه با
اقرار و پذیرش. ( در باره اینکه آیا آیه۱۷۲-۱۷۵ سوره اعراف فقط در مقام بیان معرفت فطری است یا بیانی است رمزی از یک نشئه وجودی که از آن به
عالم ذرّ یا اَلَسْت تعبیر شده یا به وجود جمعیِ بنی آدم در محضر ربوبی اشاره دارد.)
قرآن در موضوع توحید ربوبی بر یک نکته دیگر نیز تأکید کرده، که توحید ربوبیت در
عالم تشریع است. همانگونه که
تدبیر عالم تکوین به هیج موجودی سپرده نشده، در
عالم انسانی نیز هیچکس مقام ربوبی ندارد.
مخاطب قرآن در این بحث، به ویژه
اهل کتاب بودهاند که برای
اَحبار و
رُهبان چنین منزلتی میشناختند و به تعبیر قرآن، آن ها را
ارباب میشمردند که به استقلال، حق
تشریع دارند.
جهت استدلال قرآن در این بحث نیز همان جدایی ناپذیری آفرینش از
تدبیر است. وضع
قانون برای فرد یا اجتماع مستلزم آگاهی از همه ابعاد وجودی انسان ها و مقتضیات
عالم انسانی است که این آگاهی انحصار به آفریننده دارد.
تأکید قرآن بر دو مقوله
توحید خالقیت و ربوبیت و نفی هرگونه تأثیرگذاری استقلالی در
عالَم (اصطلاحاً:
توحید افعالی )، منشأ چند
پرسش اساسی شده است، بدین قرار:
آیا در نظام آفرینش و اداره
عالَم، همه پدیدهها و کارها مستقیماً به خدا منسوب می شود یا فاعل های غیرمستقل (
کارگزار ) و با واسطه نیز وجود دارند؟ (در قرآن از
فرشتگان مدبّر امر، فرشته ای که
وحی می کند، فرشتگانی که جان ها را میستانند، آفریدن توسط
حضرت عیسی به اذن خدا،
شفاعت برخی آفریدگان به اذن خدا و... سخن به میان آمده است)
اگر فاعل همه چیز خداست،
شرور چه وضعی دارد، به غیر خدا منسوب است یا به خدا؟ (هریک از دو طرف قضیه
محذور دارد)؛
انسان ها در کارهایشان چه سهمی از اراده و
اختیار دارند، به استقلال عمل میکنند یا
مسخر اراده و
تدبیر خدای
عالَم اند؟ (در اینجا نیز هر طرف قضیه با محذوری روبروست).
نوع
پاسخ به این پرسش ها، چه بر پایه مجموعه آیات قرآن و چه بر پایه مفروضات و مقبولات عقلی و
نقلی و غیر آن، موجب بروز
آرای مختلف و احیاناً متقابل و پیدایی
فرق و
مکاتب و
مذاهب و گاه
منازعات شدید و ناگوار در
عالم اسلامی شده است.
مجبّره و
قدریه و
معتزله و
اشاعره در همین سیاق شکل گرفتند، هرچند بعداً وجوه فارق دیگر و تقسیمات درونی یافتند و بعضاً در برخی آموزه های خود تجدید نظر کردند.
مباحثی چون
تفویض ،
توسل ،
جبر و اختیار ، شر/ شرور، شفاعت،
عدل ،
غلو ،
کسب نیز، هر یک به فراخور موضوع، ناظر به همان پرسش هایند.
(۱) علاوهبرقرآن.
(۲) عبدالرحمان بن حسن آل شیخ، فتح المجید: شرح کتاب التوحید، چاپ عبدالعزیزبن عبداللّه بن باقر، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳) محمودبن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
(۴) محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفه احوال العرب، چاپ محمد بهجه اثری، بیروت (۱۳۱۴).
(۵) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
(۶) ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، چاپ محمد حمیداللّه، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۷) ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ ش).
(۸) ابن تیمیّه، التسعینیه، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
(۹) ابن تیمیّه، مجموع الفتاوی، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۱۰) ابن جوزی، زادالمسیر فی
علم التفسیر، چاپ محمدبن عبدالرحمان عبداللّه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۱) ابن حبیب، کتاب المحبـّر، چاپ ایلزه لیشتن شتتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
(۱۲) ابن حبیب، کتاب المنمّق فی اخبار قریش، چاپ خورشید احمد فاروق، حیدرآباد دکن ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
(۱۳) ابن سعد، الطبقات الکبری.
(۱۴) ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، بیروت ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
(۱۵) ابن طاووس، کشف المحجه لثمره المهجه، نجف ۱۳۷۰/۱۹۵۰.
(۱۶) ابن عاشور (محمد طاهر بن محمد)، تفسیر التحریر و التنویر، تونس ۱۹۸۴.
(۱۷) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة.
(۱۸) ابن قیّم جوزیّه، اغاثه اللهفان فی مصاید الشیطان، چاپ محمد عفیفی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۱۹) ابن قیّم جوزیّه، توضیح المقاصد و تصحیح القواعد فی شرح قصیده الامام ابن القیم، چاپ زهیر شاویش، بیروت ۱۴۰۶.
(۲۰) ابن کلبی، کتاب الاصنام، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
(۲۱) ابن منظور، لسان العرب.
(۲۲) ابن میثم، شرح نهج البلاغه، قم ۱۳۶۲ ش.
(۲۳) ابن ندیم، کتاب الفهرست.
(۲۴) ابن هشام، مغنی اللبیب عن کتاب الاعاریب، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره (۱۹۶۴)، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
(۲۵) ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف فی الکلام، چاپ رضا استادی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
(۲۶) محمدبن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکه شرفها اللّه تعالی و ماجاء فیها من الآثار، روایه اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکه المشرفه، ج ۱، غتنغه ۱۲۷۵.
(۲۷) علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۲۸) عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
(۲۹) محمدبن طیب باقلاّنی، الانصاف فیما یجب اعتقاده و لایجوز الجهل به، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
(۳۰) علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحارالانوار، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۷۳ ش.
(۳۱) مرتضی بروجردی، مستندالعروه الوثقی، تقریرات درس آیه اللّه خوئی، ج ۴، قم ۱۳۶۸ ش.
(۳۲) عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، المعروف بتفسیر البیضاوی، مصر ۱۳۳۰، چاپ افست بیروت.
(۳۳) احمدبن علی بیهقی، تاج المصادر، چاپ هادی
عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ ۱۳۷۵ ش.
(۳۴) مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
(۳۵) محمد اعلی بن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحات فنون، چاپ محمد وجیه و دیگران، کلکته ۱۸۶۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۷.
(۳۶) علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
(۳۷) نعمت اللّه بن عبداللّه جزایری، نورالبراهین، او، انیس الوحید فی شرح التوحید، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۷.
(۳۸) محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
(۳۹) ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیرالقرآن، قم ۱۴۱۸.
(۴۰) ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، چاپ افست قم.
(۴۱) دائرة المعارف الاسلامیه، قاهره: دارالشعب، (۱۹۶۹ (، ذیل «التوحید،
علم» (از محمدیوسف موسی).
(۴۲) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سید کیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
(۴۳) قاسم بن ابراهیم رسی، «کتاب اصول العدل و التوحید»، در رسائل العدل و التوحید، چاپ محمد عماره، ج ۱، (قاهره) : دارالهلال، ۱۹۷۱.
(۴۴) محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، (تقریرات درس) شیخ محمد عبده، ج ۳، مصر ۱۳۶۷.
(۴۵) محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم = فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، مشهد ۱۳۶۶ـ ۱۳۶۸ ش.
(۴۶) زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل.
(۴۷) جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، به قلم حسن محمد مکی عاملی، ج ۲، قم ۱۴۱۳.
(۴۸) جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج ۲، قم، ۱۳۷۳ ش.
(۴۹) محمدبن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، قاهره، ۱۳۲۴، چاپ افست استانبول، ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۵۰) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸ـ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت.
(۵۱) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، نهایه الاقدام فی
علم الکلام، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
(۵۲) لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، بیروت ۱۹۸۹.
(۵۳) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، شرح اصول الکافی: کتاب التوحید، قسم ۱، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۵۴) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.
(۵۵) محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبایی یزدی، العروه الوثقی، بیروت ۱۴۰۴.
(۵۶) احمدبن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶.
(۵۷) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.
(۵۸) طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن.
(۵۹) محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
(۶۰) محمدبن حسن طوسی، کتاب تمهیدالاصول فی
علم الکلام، چاپ عبدالمحسن مشکوه الدینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۶۱) محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، بیروت: داراحیاءالتراث العربی.
(۶۲) محمد عبده، رساله التوحید، بیروت ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
(۶۳) حسن بن عبداللّه عسکری، الفروق اللغویّه، چاپ حسام الدین قدسی، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۶۴) عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی
علم الکلام، بیروت:
عالم الکتب.
(۶۵) حسن بن یوسف
علامه حلّی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، چاپ محمد نجمی زنجانی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
(۶۶) حسن بن یوسف
علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
(۶۷) علیبن حسین
علم الهدی، شرح جمل
العلم و العمل، چاپ یعقوب جعفری مراغی، (تهران) ۱۴۱۴.
(۶۸) جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
(۶۹) علی بن ابی طالب (علیهالسلام)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۷۰) مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵.
(۷۱) مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰ ش.
(۷۲) محمدبن عمر فخررازی، الاربعین فی اصول الدین، چاپ احمد حجازی سقا، قاهره ۱۹۸۶.
(۷۳) محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۷۴) محمدبن عمر فخررازی، کتاب المحصَّل، چاپ حسین اتای، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۷۵) یحیی بن زیاد فرّاء، معانی القرآن، ج ۲، چاپ محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵، چاپ افست تهران.
(۷۶) علی اصغر فقیهی، وهابیان: بررسی و تحقیق گونه ای در باره عقاید و تاریخ فرقه وهابی، تهران (۱۳۵۷ ش).
(۷۷) محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، کتاب الوافی، چاپ ضیاءالدین
علامه اصفهانی، اصفهان ۱۳۶۵ـ۱۳۷۴ ش.
(۷۸) محمدسعیدبن محمد مفید قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران، ج ۲، ۱۴۱۶، ج ۳، ۱۴۱۹.
(۷۹) قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسه، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
(۸۰) قاضی عبدالجباربن احمد، المختصر فی اصول الدین، در رسائل العدل و التوحید، چاپ محمد عماره، ج ۱، (قاهره) : دارالهلال، ۱۹۷۱.
(۸۱) قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۴، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
(۸۲) محمودبن مسعود قطب الدین شیرازی، دره التاج، بخش ۱، چاپ محمد مشکوه، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۸۳) کلینی، الکافی.
(۸۴) عبدالرزاق بن علی لاهیجی، گوهر مراد، چاپ زین العابدین قربانی لاهیجی، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۸۵) محمدبن محمد ماتریدی، کتاب التوحید، چاپ فتح اللّه خلیف، استانبول ۱۹۷۹.
(۸۶) محمدصالح بن احمد مازندرانی، شرح اصول الکافی، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۸۷) علی بن محمد ماوردی، النکت و العیون:تفسیرالماوردی، چاپ عبد المقصود بن عبدالرحیم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۸۸) عبدالرحمان بن مأمون متولی شافعی، الغنیه فی اصول الدین، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۷.
(۸۹) مجلسی، بحارالانوار.
(۹۰) احمد مصطفی مراغی، تفسیرالمراغی، بیروت ۱۹۸۵.
(۹۱) المعجم الوسیط، تألیف ابراهیم انیس و دیگران، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۷ش.
(۹۲) محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات، چاپ ابراهیم انصاری زنجانی خوئینی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۹۳) محمدباقربن محمد میرداماد، التعلیقه علی کتاب الکافی، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۳.
(۹۴) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۱۰، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
(۹۵) حسن بن محمدنظام الاعرج، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۹۶) سعیدبن محمد نیسابوری، فی التوحید، دیوان الاصول لابی رشید سعیدبن محمد النیسابوری قاهره ۱۳۸۵/ ۱۹۶۵.
(۹۷) آرنت یان ونسینک، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، لیدن ۱۹۳۶ـ۱۹۶۹.
(۹۸) یاقوت حموی، معجم البلدان.
(۹۸) یاقوت حموی، معجم الادباء.
(۹۹) یعقوبی، تاریخ الیعقوبی.
(۱۰۰) دایرةالمعارف جهان اسلام، ذیل "Tawhid"، توسط دی ژیماره.
(۱۰۱) دایرة المعارف دین، ویرایش میرچا الیاده، نیویورک ۱۹۸۷.
(۱۰۲) ادوارد ویلیام لین، واژگان عربی انگلیسی، کمبریج ۱۹۸۴.
(۱۰۳) دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد، ویرایش جان ال اسپوزیتو، نیویورک ۱۹۹۵، ذیل "توحید" (توسط تامارا سوون).
(۱۰۴) فؤاد سزگین، تاریخ نگارش عرب تا حدود ۴۳۰ ه، لیدن ۱۹۶۷.
(۱۰۵) هری اوسترین ولفسون، فلسفه کلام، کمبریج، ماساچوست ۱۹۷۶.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «توحید در قرآن، بخش توحید ربوبیت»، شماره۵۰۵۰.