انشاء
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِنشاء به معنای ایجاد همراه با
تربیت و بالا بردن می باشد.
واژه «
انشاء» مصدر
باب افعال از ماده «ن - ش - أ» در لغت به معنای
آفریدن و ایجاد کردن
و ایجاد همراه با تربیت کردن شیئ
است.
برخی معنای
رفعت و بلندی را نیز از مادّه آن استفاده کرده اند؛ مانند: نَشَأَ السحاب؛ یعنی
ابر بالا رفت.
با توجه به معنای لغوی
انشاء فرق آن با الفاظ دیگری که موهم
ترادف با آن است، مانند:
ابداع ، ایجاد،
تکوین ،
خلق و
اختراع روشن می شود، زیرا در هیچ یک از واژه های یاد شده ویژگی تربیت یا بالا بردن اخذ نشده است.
انشاء در
علم معانی در برابر خبر است؛ کلام چنانچه از نسبتی که در خارج بین دو چیز واقع است حاکی باشد خبر و اگر نسبت به وسیله خود کلام ایجاد شود
انشاء نامیده می شود.
کلام در صورت اول قابل
صدق و
کذب است، بر خلاف صورت دوم، از این رو برخی
انشاء را به کلامی که قابل صدق و کذب نباشد، تفسیر کرده اند.
برای
انشاء در علم مزبور انواعی ذکر شده است؛ مانند:
امر ،
نهی ،
استفهام ،
تمنّی ،
ندا و
قسم . برخی دانشی را که از سخن منثور از جهت شیوایی و رسا بودن بحث می کند علم
انشاء نامیده
و برخی دیگر
انشاء را در برابر «
انشاد » بر خواندن و آوردن
شعر از خویش اطلاق کرده اند.
در
علم فقه نیز
انشاء برای ایجاد اعتباری از اعتبارات مانند
زوجیت ،
ملکیت ،
عتق و... به کار می رود، ازاین رو گفته می شود: عاقد باید
عقد را به
قصد انشاء جاری کند وگرنه باطل است.
در برابر اصطلاحات مذکور که همه آن ها در محدوده الفاظ و معانی و اعتبارات است، اصطلاحات دیگری وجود دارد که گستره
انشاء را از عالم لفظ و اعتبار خارج ساخته و آن را به امور عینی و موجودات خارجی محدود می سازد و معنای اسم «منشئ» را که از
اسمای الهی است
تبیین می کند، بر این اساس برخی آن را به ایجاد چیزی که مسبوق به
ماده و مدت باشد
و برخی دیگر آن را به ایجاد دفعی
و طایفه ای آن را به ایجاد نفوس جزئیه و موجودات مثالی چه در مثال اکبر (مطلق) و چه در مثال اصغر (مقید) تفسیر کرده اند.
گفتنی است که
موجودات مثالی گرچه از ماده و مدت مجردند؛ ولی دارای مقدارند.
در همه اصطلاحات یاد شده معنای لغوی
انشاء به نوعی مشاهده می شود، گرچه در برخی از آن ها معنای مزبور روشن تر است.
واژه
انشاء و مشتقات آن بیش از ۲۰ بار در
قرآن کریم به کار رفته و در آن ها در سه محورِ متعلقات
انشاء،
فاعل و اهمیت آن سخن به میان آمده است. با توجه به مواردی که
انشاء در آن ها به کار رفته می توان ادعا کرد که از نظر قرآن
انشاء، مطلق
ایجاد نیست، بلکه همان گونه که در بیان معنای لغوی و اصطلاحی گذشت ایجادی است، همراه با پرورش دادن و
رشد و نمو بخشیدن.
انشاء در مواردی مربوط به امور دنیوی است؛ مانند:
ایجاد
بستان ها و
درخت های دار بستی و آزاد: «و هُوَ الَّذی
اَنشَاَ جَنَّت مَعروشت و غَیرَ مَعروشت...»،
ایجاد جوامع گوناگون: «... و اَنشَأنا مِن بَعدِهِم قَرنًا ءاخَرین»،
ایجاد
انسان ها : «و هُوَ الَّذی اَنشَاَکُم مِن نَفس واحِدَة...»،
ایجاد
چشم ،
گوش و
قلب برای وی: «وهُوَ الَّذی
اَنشَاَ لَکُمُ السَّمعَ والاَبصرَ والاَفِدَةَ...»،
ایجاد درختی که از آن
آتش می گیرند: «ءَاَنتُم اَنشَأتُم شَجَرَتَها اَم نَحنُ المُنشِون»،
ایجاد باغ های
انگور و
خرما : «فَاَنشَأنا لَکُم بِهِ جَنّت مِن نَخیل واَعنب...»،
ایجاد و بالا بردن
ابرها : «... و یُنشِئُ السَّحابَ الثِّقال»
و ایجاد کشتی های بزرگ: «ولَهُ الجَوارِ المُنشَاتُ فِی البَحرِ کالاَعلم»
بدیهی است که
انشاء در امور دنیوی افزون بر این که با رشد و پرورش دادن همراه است، تدریجی و مسبوق به
ماده و مدت است.
انشاء درمواردی نیز مربوط به عالم
آخرت و نیز شروع مرحله تجرّد انسان است؛ مانند:
ایجاد
همسران بهشتی : «اِنّا اَنشَأنهُنَّ
اِنشاء»
،
ایجاد افراد انسان در
نشئه دیگر: «... و نُنشِئَکُم فی مالاتَعلَمون»
،
ایجاد
نشئه آخرت : «... ثُمَّ اللّهُ یُنشِئُ النَّشاَةَ الأخِرَةَ...»
و ایجاد تحولی ملکوتی در
جنین انسان: «... ثُمَّ اَنشَأنهُ خَلقًا ءاخَر...»
البته در عالم آخرت و موجودات اخروی تدریج، حرکت،
رشد و
تکامل به گونه ای که در دنیاست، تصور نمی شود، زیرا آن عالم با دنیا متفاوت است، چنان که این تفاوت از الفاظی مانند «تبدیل»، «امثال»، «
انشاء» و «مالا تَعلَمونَ» در آیاتی که از ایجاد انسان ها در آخرت سخن به میان آورده، قابل استفاده است
؛ مانند: «نَحنُ قَدَّرنا بَینَکُمُ المَوتَ و ما نَحنُ بِمَسبوقین • عَلی اَن نُبَدِّلَ اَمثلَکُم و نُنشِئَکُم فی ما لا تَعلَمون».
بنابراین، اموری مانند پرورش دادن، تدریج و مسبوق بودن به
ماده و مدت در
آخرت بدین معناست که امور یاد شده به اقتضای
آیه «جَزاءً وِفاقا»
و
حدیث : «الدنیا مزرعة الآخرة» برخاسته از
دنیا و حرکات دنیوی و با توجه به تدریجی بودن سوابق و مقدمات دنیوی است و همچنین نسبت به موردی که
انشاء به نفس ناطقه انسان در دنیا تعلق گرفته است
باید گفت چون نفس ناطقه در آغاز پیدایش، جسمانی است و به
بدن تعلق دارد
محکوم به حکم موجودات مادی و دنیوی است.
شایان ذکر است که در برخی از آیات
انشاء به صورت «
مفرد » با تعبیرات گوناگون مستقیماً به خود
خداوند نسبت داده شده است؛ مانند: «هُوَ الَّذی اَنشَاَکُم...»،
«هُوَ الَّذی
اَنشَاَ لَکُم...»،
«هُوَ اَنشَاَکُم...»،
«... کَما اَنشَاَکُم...»
و «... اِذ اَنشَاَکُم...»
و در برخی دیگر با در نظر گرفتن وساطت علل و عوامل
رشد و تکامل به صورت «متکلم مع الغیر» آمده است؛ مانند آیات ۱۴ مؤمنون
و ۳۵ مؤمنون،
۶۱ سوره واقعه
و ۷۲ واقعه.
بحارالانوار؛ بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ التعریفات؛ تعلیقة علی شرح المنظومة السبزواری؛ الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه؛ دررالفوائد؛ شرح منظومه، سبزواری؛ العروة الوثقی؛ عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیه؛ فرهنگ فارسی؛ کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون؛ لسان العرب؛ لغت نامه؛ مختصرالمعانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ میزان الحکمه؛ المیزان فی تفسیرالقرآن.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «انشاء» .