• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پیشینه روحانیت در عصر امامت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عصر امامت که ۲۵۰ سال طول کشید، تحولات فرهنگی ـ اجتماعی متفاوتی به خود دید. فقه شیعه و معارف ناب بر اثر تلاش‌های آموزش دیدگان حوزه نبوی با محوریت حضرت امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) و دیگر معصومان (علیهم‌السّلام)، مسیر خود را در شرایط متفاوت ادامه داد. برنامه‌های فرهنگی و تربیتی‌ای که پیامبر پایه ریزی کرده بود، تنها توسط ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) حفظ می‌شد. اوج شکوفایی فعالیت‌های آموزشی، در چند سال حاکمیت ظاهری حضرت علی (علیه‌السّلام) و دوران امامت امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) به چشم می‌خورد؛ عصری که در آن، زمینه به نسبت مساعدی برای تبلیغ پیش آمد.

فهرست مندرجات

۱ - مراحل عصر امامت
       ۱.۱ - مرحله اول
              ۱.۱.۱ - امام علی
                     ۱.۱.۱.۱ - شاگردان
              ۱.۱.۲ - امام حسن، امام حسین و امام سجاد
                     ۱.۱.۲.۱ - شاگردان
       ۱.۲ - مرحله دوم
              ۱.۲.۱ - امام باقر
              ۱.۲.۲ - امام صادق
                     ۱.۲.۲.۱ - حوزه علمیه کوفه
              ۱.۲.۳ - شاگردان امام باقر و امام صادق
              ۱.۲.۴ - امام کاظم
                     ۱.۲.۴.۱ - شاگردان
              ۱.۲.۵ - امام رضا
              ۱.۲.۶ - امام جواد، امام‌ هادی و امام عسکری
                     ۱.۲.۶.۱ - شاگردان
       ۱.۳ - مرحله سوم
              ۱.۳.۱ - فقیهان و عالمان دینی
۲ - پانویس
۳ - منبع


عصر امامت را می‌توان به سه دوره یا مرحله تقسیم کرد:
مرحله اول: از زمان رحلت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آغاز شد و تا پایان امامت امام سجاد (علیه‌السّلام) ادامه یافت؛
مرحله دوم: با امامت امام باقر (علیه‌السّلام) آغاز شد و تا شروع غیبت صغری تداوم یافت؛
مرحله سوم: به زمان غیبت صغری اختصاص دارد.

۱.۱ - مرحله اول

در این دوره، که هم زمان با رحلت پیامبر آغاز می‌شود، حرکت‌های علمی و تلاش‌های آموزشی زمان پیامبر، با توجه به سیاستی که خلفا مبنی بر ممنوعیت نقل حدیث در پیش گرفته بودند، به سردی گرایید.
[۱] موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۱۰۳-۱۰۵.
[۲] بیرجندی، سیدحسن، پیامدهای سقیفه (پایان‌نامه)، سال ۱۳۷۹، ص۱۰۴.


۱.۱.۱ - امام علی

شرایط سیاسی و فضای آشفته آن زمان، باعث شد که حضرت امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) از صحنه سیاست به دور بماند و در امور رایج و رسمی جامعه تازه تاسیس اسلامی حضور جدی نداشته باشد، مگر در بعضی موارد خاص قضایی و سیاسی که مورد مشورت قرار می‌گرفت. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که آن حضرت (علیه‌السّلام) اوضاع سیاسی حاکم بر جامعه را مناسب نمی‌دید تا برای حق از دست رفته‌اش، با دستگاه حاکم به مخالفت جدی برخیزد؛ و گرنه در برابر تضییع حقش ساکت نبود.
امام علی (علیه‌السّلام) هر چند در بعضی موارد از عملکرد خلفا انتقاد می‌نمود ـ چنان که در نامه بیست و هشت نهج‌البلاغه خطاب به معاویه، از برخورد انتقادی اش با عثمان سخن گفته است ـ ولی مخالفت جدی را با دستگاه حاکم به مصلحت اسلام نمی‌دید و بر اساس ضرورت و برای حفظ وحدت مسلمانان بیعت کرد و به ظاهر حکومت وقت را پذیرفت.
[۳] جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۶۰.
آن حضرت در این باره در ابتدای خطبه سوم بیان می‌دارد که «چون نیک سنجیدم، شکیبایی و صبر را خردمندانه تر دیدم».
[۴] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، خطبه ۳.

چنین فراغتی، زمینه‌ای پدید آورد تا ایشان به آموزش و تربیت علاقه‌مندان به معارف الهی و اسلامی مبادرت ورزد. در این دوره، نتایج فعالیت‌های پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در راه تربیت و آشنایی گروهی مورد اعتماد با بنای اصلی شریعت و نبوت ظاهر می‌شود. این همان عده‌ای هستند که بر خلاف شرایط نابسامان فرهنگی و سیاسی، به سفارش‌های پیامبر وفادار مانده و با امامت و سرپرستی حضرت امیر (علیه‌السّلام) در همان راهی که پیامبر توصیه کرده بود گام بر می‌داشتند و همواره از ایشان دفاع می‌کردند.
این گروه‌اندک و وفادار، با انگیزه‌های علمی و گرایش به مسائل تعلیماتی، در «مسجد النبی» می‌نشستند و به آموزش معارف اسلامی می‌پرداخت.
[۶] غنیمه، عبدالرحیم، تا‌ریخ‌ المجا‌معا‌ت‌ الاسلامیه‌ الکبری، ص۵۴.
حضرت امیر (علیه‌السّلام) که نقش رهبری این افراد و آموزش یافتگان حوزه نبوی را داشت، ضمن آموزش، در ثبت و ضبط سنت پیامبر کوشش می‌کرد. عمده فعالیت‌های علمی حضرت امیر (علیه‌السّلام) و بازسازی این گروه زمانی آغاز شد که آن حضرت را به پذیرش خلافت مجبور کردند.
[۷] غنیمه، عبدالرحیم، تا‌ریخ‌ المجا‌معا‌ت‌ الاسلامیه‌ الکبری، ص۶۳.

حضرت امیر (علیه‌السّلام) کوفه را به عنوان مرکز خلافت انتخاب نمود و از آن پس، مرکزیت علمی و آموزشی نیز به آن جا انتقال یافت. علما و فقهای برجسته از اطراف در آن جمع شدند و مسجد جامع کوفه، علاوه بر آن که محوریت سیاسی یافت، به عنوان پایگاه مهم علمی و مرکز فعال و جایگاه بحث و تدریس هزاران طالب علم نیز گردید و در گوشه و کنار آن، حلقه‌های درس برپا شد و افراد زیادی در محضر آن حضرت به فراگیری علم مشغول گشتند.
حضرت (علیه‌السّلام) افزون بر رسیدگی به امر اجتماعی و سیاسی و پرداختن به مسائل آموزشی و مانند آن، با پدیده قصه گویی و ترویج اسرائیلیات، که از قبل رواج داشت و بر فضای فرهنگی و علمی جامعه تاثیر گذاشته بود، به مبارزه برخاست و آن را از مسجد زدود.
[۸] غنیمه، عبدالرحیم، تا‌ریخ‌ المجا‌معا‌ت‌ الاسلامیه‌ الکبری، ص۷۹.
[۹] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲، ص۵۱۵.
[۱۰] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۳۱۲.

خطبه‌ها، نامه‌ها و پندهای حکمت آمیز آن حضرت، نشان تجمع بسیاری از عالمان، فقیهان و راویان در اطراف ایشان است. اگر شنوندگان لایق، مستعد و تلاشگر نبودند، آن سخنان گفته نمی‌شد. این پند‌های حکمت آمیز و کلمات آن حضرت هم که به ما رسیده، تنها حدود چهار و نیم درصد از مجموع نامه‌ها و کلمات و پند‌های ایشان است و بقیه در پشت پرده تاریک تاریخ پنهان گردیده و به دلیل شرایط خفقان آور آن روز، قدرت ضبط آن نبوده است. اگر آن حضرت (علیه‌السّلام) یک مجمع بزرگ علمی به وجود نیاورده بود که گیرنده و نگه دارنده این علوم باشد، آیا ممکن بود که همین مطالب دقیق و عمیق هم به دست ما برسد؟
[۱۱] موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۱۱۵.
[۱۲] موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۱۱۶.


۱.۱.۱.۱ - شاگردان

در مرکز آموزشی امامت، افرادی لایق پرورش یافتند که هر کدامشان دارای مرتبه علمی و شخصیتی والا بودند. شیخ طوسی در کتاب رجال تعداد ۴۴۵ تن از شاگردان و راویان آن حضرت را نام برده است.
[۱۳] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۴.
[۱۴] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۶۶.
در این جا برای نمونه، تنها به چند نفر از تربیت یافتگان علمی مکتب امام ـ علی (علیه‌السّلام) اشاره می‌کنیم:
ابورافع: وی از یاران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و از ملازمان حضرت علی (علیه‌السّلام) و نخستین کسی بود که به جمع آوری احادیث پرداخته و آن‌ها را تفکیک کرد. او جزء نخستین مصنفان و دارای کتاب السنن و الاحکام و القضایا شامل ابواب مستقلی در مورد روزه، نماز، حج، زکات و قضایا است.
[۱۵] صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۶۶.

علی بن ابی رافع: وی کاتب امام و نخستین کسی بود که در علم فقه به نگارش پرداخت و آثاری درباره وضو، نماز و دیگر ابواب فقه از خود به یادگار گذاشت.
[۱۶] صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۱۲۳.

عبیدالله بن ابی رافع: او کاتب امام و نخستین سیره نویس تاریخ اسلام بود. وی کتاب قضایا امیرالمؤمنین را نوشته است.
[۱۷] صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۱۲۳.

اصبغ بن نباته: وی از خواص یاران امام، دانشمند، فاضل، شاعر و مورد اطمینان و اعتماد کامل آن حضرت بود و عهدنامه مالک اشتر و نامه امام به محمد حنیفه را روایت نموده است. او کتابی به نام مقتل الحسین نیز تصنیف کرده است.
[۱۸] صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۶۸.
[۱۹] دامغانی، محمدعلی، شاگردان مکتب ائمه، ج۱، ص۲۰۹.

حارث بن عبدالله همدانی: او از ذخیره‌های علمی و از بزرگان علمای تابعان و قاریان مشهور زمان خود، و نیز استاد فقه عالمان آن عصر بود.
[۲۰] دامغانی، محمدعلی، شاگردان مکتب ائمه، ج۱، ص۳۳۲.

عبدالله بن عباس: وی در فقه، تفسیر، تاویل، انساب و شعر مقام و مرتبت بلندی دارد. از او نقل شده است: اگر می‌شنیدم کسی یا شخصی حدیثی می‌داند که من آن را نشنیده‌ام، به در خانه اش می‌رفتم و منتظر می‌ماندم تا بیرون بیاید و حدیث را از او بشنوم.
[۲۱] موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۱۱۹.
وی در حیاط کعبه می‌نشست و به آموزش معارف اسلامی می‌پرداخت.
[۲۲] غنیمه، عبدالرحیم، تا‌ریخ‌ المجا‌معا‌ت‌ الاسلامیه‌ الکبری، ص۵۴.

ابوالاسود دوئلی: وی مؤسس علم نحو در زبان عربی است و در این زمینه کتاب نوشته است. او علم نحو را از امام علی (علیه‌السّلام) آموخت و علت این که امام او را به تدوین اصول علم نحو فرا خواند و آن‌ها را به او آموخت، اختلاف مردم در قرائت آیات قرآن ذکر شده است.
[۲۳] صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۱۵۳.
[۲۴] صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۱۵۸.


۱.۱.۲ - امام حسن، امام حسین و امام سجاد

پس از شهادت امام علی (علیه‌السّلام) (عصر امام حسن، امام حسین و امام سجاد (علیهم‌السّلام) ) اوضاع و شرایط اجتماعی ـ سیاسی تغییر کرد. بر اساس سیاست‌های ظالمانه مخالفان امامت و جو تبلیغاتی‌ای که بر ضد اهل‌بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود، مکتب تشیع روز به روز متحمل فشار‌های سخت و ضربات سنگینی از ناحیه دستگاه ظالمانه حاکم می‌شد. عبارت «رعایت امنیت و آزادی شیعیان علی (علیه‌السّلام)» در صلح نامه‌ای که امام حسن (علیه‌السّلام) با معاویه نوشت، گواه شرایط سختی است که پیروان اهل‌بیت (علیه‌السّلام) در آن به سر می‌بردند و چه بسا این وضعیت، در بعد فرهنگی و تعلیماتی بدتر و آشفته تر بوده است.
در عین حال، امامان شیعه با استفاده از روش‌های مخفی، به پرورش افراد مورد اطمینان و انتقال فرهنگ و معارف اسلامی به آنان همت گماشته، با استفاده از فرصت‌های مناسب، کانون آموزش را گرم نگه می‌داشتند. آنان می‌کوشیدند اولویت و حقانیت خاندان پیامبر را در تفسیر متون قرآنی و سنت نبوی به همگان نشان داده، نقش اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) را به عنوان تنها مرجع معتبر تفسیر میراث نبوی تحکیم بخشند. آن‌ها از هر فرصتی استفاده می‌کردند تا افکار عمومی را متوجه این امر سازند. از این رو رسالت اصلی آن‌ها، نشر و ترویج اسلام و معارف دینی مطابق تفسیر اهل‌بیت (علیه‌السّلام) بود.
اشتغال امام حسین (علیه‌السّلام) به آموزش در «مسجدالنبی»،
[۲۵] موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۱۱۰.
[۲۶] موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۱۲۹.
خطبه‌ها، موعظه‌ها و کلمات قصار و مناظره‌های علمی آن حضرت و نیز دعاهای عالمانه و انسان‌ساز و خطبه‌های غرای امام حسن (علیه‌السّلام)، همه بیانگر تلاش و کوشش علمی آن پیشوایان معصوم در این زمینه است.

۱.۱.۱.۱ - شاگردان

شیخ طوسی نام ۴۱ راوی از امام حسن (علیه‌السّلام) و ۹۹ نفر از شاگردان و راویان امام حسین (علیه‌السّلام) را ذکر کرده است؛ از جمله جابر بن عبدالله انصاری، حبیب بن مظاهر و سلیم بن قیس هلالی، که هر کدام از چهره‌های بزرگ عالم تشیع به شمار می‌آیند.
[۲۷] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۶۶.
[۲۸] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۷۱.
[۲۹] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۸۱.

پس از حادثه کربلا، امام سجاد (علیه‌السّلام) با استفاده از فرصت‌ها، در دوران اسارت برای افشاگری جنایت‌های زمامداران وقت، در سوگ پدر و حادثه غم بار کربلا نشست و با پناه بردن به انزوا، رسالت اجتماعی‌اش را دنبال کرد. به نقل از متون تاریخی، امام سجاد (علیه‌السّلام) چنین انزوایی را به عنوان راهی برای خود در خدمت به شریعت مقدس اسلام در پیش گرفت تا از این راه، همواره مظلومیت امام حسین (علیه‌السّلام) به مردم یادآوری شود.
[۳۰] مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، ص۸۶ (با استفاده از ترجمه حجتی کرمانی.

از این رو به تدریج، زمینه برای رشد مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) آماده می‌گشت و فعالیت‌های علمی، فرهنگی و آموزشی به سوی بستری مناسب پیش می‌رفت و کسانی هم چون جابر بن عبدالله انصاری، ابوحمزه ثمالی(ابوحمزه ثمالی و ثابت بن دینار، مشهورترین چهره‌های آل ابی‌صفیه در کوفه بودند. ابوحمزه ثمالی بنیان‌گذار این خاندان و کسی است که دوران چهار امام شیعی (امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام کاظم (علیهم‌السّلام) را درک نموده است. وی از راویان موثق و مورد اعتماد آن امامان به شمار می‌آمد. امام صادق (علیه‌السّلام) وی را «سلمان فارسی» و امام رضا (علیه‌السّلام) «لقمان» زمان خود خواندند. دعای «سحر» که به دعای «ابوحمزه ثمالی» معروف است، از مشهور‌ترین منقولات وی از امام سجاد (علیه‌السّلام) می‌باشد)،
[۳۱] مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۵۵۱.
ابوخالد کابلی (ابوخالد کابلی، وردان ملقب به «کنگر» از اصحاب امام سجاد (علیه‌السّلام) است که در کابل به دنیا آمد. وی از ثقات و افراد خاص امام سجاد (علیه‌السّلام) بود و برای پیدا کردن امام بر حق تلاش‌ها نمود، تا این که خود را به آستان امام سجاد رساند)
[۳۲] مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۴۲۴.
و سعید بن مسیب (سعید بن مسیب از اصحاب امام سجاد (علیه‌السّلام) و کسی بود که روایات متعددی در مدح او آمده است. او را نسبت به گذشتگان از همه داناتر و نسبت به زمان خود از همه آگاه تر دانسته‌اند) از آن حضرت بهره‌ها بردند. در کتب رجالی، ۱۱۷ تن از راویان و اصحاب آن حضرت نام برده شده‌اند.
[۳۴] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۷۱.
مهم‌ترین برنامه‌های امام سجاد (علیه‌السّلام) احیای خاطره عاشورا، رساندن پیام نهضت امام حسین (علیه‌السّلام)، نشر مبانی اعتقادی شیعه در قالب‌های گوناگون، توجه به جریان‌های داخلی جامعه اسلامی و آماده سازی پایگاه فعال برای دفاع از حریم اهل بیت (علیهم‌السّلام) بود.
امام سجاد در راستای تلاش‌های هدایتگرانه خود به منظور نشر صحیح احکام و معارف بلند دینی، ... اقدام به کار بزرگ دیگری کرد که از آن می‌توان به «نیروسازی» نام برد. بدین منظور، حضرت به تربیت انسان‌های شایسته همت گماشت و نیروهای جذب شده را آموزش، بصیرت و آگاهی داد و موانع و راه مبارزه را به آنان آموخت.
[۳۵] نک: حسینی جلالی، سیدمحمدرضا، جهاد الامام السجاد (علیه‌السّلام)، ص۱۲۱ تا ۱۲۸.

همین منبع در جای دیگر می‌افزاید: امام سجاد (علیه‌السّلام) بردگان زیادی می‌خرید و احکام و معارف دینی به آنان می‌آموخت و از این راه، طرفداران زیادی برای حمایت از مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) فراهم می‌کرد. به تعبیر این نویسنده، خانه امام به مدرسه‌ای برای پذیرش شاگردانی از بردگان و پرورش و تربیت آنان تبدیل شده بود.
[۳۶] رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه بعد از واقعه کربلا، (پایان نامه) مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمةالله‌علیه) ۱۳۷۸، ص۹۸.
[۳۷] رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه بعد از واقعه کربلا، (پایان نامه) مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمةالله‌علیه) ۱۳۷۸، ص۱۰۸.


۱.۲ - مرحله دوم

همان گونه که اشاره شد، پس از شهادت حضرت امیر (علیه‌السّلام)، حرکت‌های علمی و فرهنگی کم رنگ گشته و به تدریج از پویایی آن‌ها کاسته شد. اواخر دوران امامت امام سجاد (علیه‌السّلام)، بار دیگر زمینه برای تلاش‌های علمی و آموزشی فراهم شد تا این که در زمان امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام)، کشمکش قدرت بین امویان و عباسیان بالا گرفت و زمینه مناسبی پیش آمد تا در این زمینه گام‌های بلندی برداشته شود.

۱.۲.۱ - امام باقر

شیخ مفید درباره فعالیت‌های آموزشی و علمی امام باقر (علیه‌السّلام) می‌نویسد: «هیچ یک از فرزندان حسن و حسین، به‌اندازه اباجعفر (علیه‌السّلام) در علم دین، آثار، روایات و علوم قرآن و فنون گوناگون آن تلاش نکردند و اثر بر جای نگذاشتند» او در ادامه، همه فقیهان و راویان مسلمان را مدیون تلاش‌های آن حضرت می‌داند.
[۳۸] نک: مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ص۲۶۱.
عصر امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) که هم زمان با انتقال حکومت اموی به عباسی بود، دستگاه حاکم را به زد و بندهای سیاسی و کشمکش بر سر مسائل کلیدی حکومتی مشغول نموده بود و آن دو امام فارغ از مزاحمت‌های حاکمان اموی و عباسی، به شکل دهی، تقویت و ترویج و تفسیر خاص خود از اسلام و شریعت و سنت پیامبر پرداختند. بدین روی، مذهب شیعه، به مذهب «جعفری» شهرت یافت.
[۳۹] غنیمه، عبدالرحیم، تا‌ریخ‌ المجا‌معا‌ت‌ الاسلامیه‌ الکبری، ص۸.

این دوران، عصر حرکت فرهنگی و نهضت علمی قابل توجه در دوران امامت بود. عالمان و فقیهان بسیاری در محضر امام باقر (علیه‌السّلام) گرد آمدند. بدین ترتیب، حوزه عظیمی به وجود آمد و شاگردان آن حضرت، به جمع آوری احادیث و تدوین مباحث گوناگون فقهی، کلامی، تفسیری، تاریخی و مانند آن همت گماردند، به گونه‌ای که تنها در مورد جابر بن یزید جعفی (م ۱۱۸) نقل شده که هفتاد هزار حدیث از امام باقر (علیه‌السّلام) شنیده است.
[۴۰] موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۱۵۱.

علامه مجلسی از محمد بن مسلم نقل کرده است که من سی هزار حدیث از حضرت باقر (علیه‌السّلام) سؤال نمودم و جواب دریافت کردم.
[۴۱] به نقل از: جمعی از نویسندگان، حوزه کاستی‌ها و بایسته‌ها، ص۲۷۵.
[۴۲] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۱، ص۴۴۶.

حوزه مدینه محل گرد آمدن هزاران دانش پژوه و دوستدار علم و دانش بود که همگی برای آگاهی از معارف اسلامی در محضر امام آمده بودند تا از گنجینه دانش آن حضرت و فرزندش استفاده نموده، نسل‌های بعدی را مدیون فعالیت‌های علمی‌شان سازند. تاریخ نگاران، عصر صادقین (علیهما‌السّلام) را از پربار‌ترین دوره‌های تلاش‌های علمی و آموزشی در جهان اسلام می‌دانند.
[۴۳] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۲، ص۵۵۳.
حوزه مدینه، از وجود فقیهان و عالمان بزرگ شیعی موج می‌زد که درزمینه‌های گوناگون و عرصه‌های معرفتی و مورد نیاز از قبیل فقه، تفسیر، اخلاق، تربیت، بررسی تاریخ و تحلیل آن، احکام و عقاید تلاش می‌کردند.
[۴۴] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ص۱۵۳.

عده‌ای از شاگردان برجسته امام صادق (علیه‌السّلام) از کسانی بودند که بنیه علمی و شخصیت آنان در زمان امام باقر (علیه‌السّلام) و با استفاده از محضر آن بزرگوار شکل گرفته بود. شمار شاگردان و راویان آن حضرت، تا چهار هزار نفر نقل شده که در بین آن‌ها، صاحبان تالیف و تصنیف نیز حضور داشتند. این که انسان‌های گوناگون از راه‌های دور و نزدیک با‌ اندیشه‌های متفاوت در حوزه علمی آن حضرت جمع می‌شدند و از گروه‌ها و قبایل گوناگون برای کسب علم، خود را به محضر امام می‌رساندند، نشان دهنده عظمت و بزرگی حوزه درسی آن حضرت است.
[۴۵] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ص۱۶۸.


۱.۲.۲ - امام صادق

امام صادق (علیه‌السّلام) طلاب را به حفظ شنیده‌ها و نوشتن آن‌ها تشویق می‌کرد و می‌فرمود: «احتفظوا بِکُتبکم فاِنّکم سوف تَحتاجونَ اِلیها؛ آن چه را فرا می‌گیرید با نوشتن برای خود نگهدارید که در آینده نزدیک به آن‌ها نیاز پیدا خواهید کرد.»
عاصم می‌گوید از ابوبصیر شنیدم که می‌گفت: امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «احادیث را یاد داشت کنید و بنویسیدکه تنها از راه نوشتن می‌توانید آن‌ها را حفظ و نگهداری کنید»
[۴۷] غنیمه، عبدالرحیم، تا‌ریخ‌ المجا‌معا‌ت‌ الاسلامیه‌ الکبری، ص۸.


۱.۲.۲.۱ - حوزه علمیه کوفه

خلفای عباسی که تحمل دیدن نهضت و حرکت فرهنگی و علمی امام صادق (علیه‌السّلام) را نداشتند، فکر کردند با انتقال امام به عراق ـ که در اواخر زندگانی آن حضرت اتفاق افتاد
[۴۸] غنیمه، عبدالرحیم، تا‌ریخ‌ المجا‌معا‌ت‌ الاسلامیه‌ الکبری.
ـ از بالندگی حوزه جعفری کاسته می‌شود؛ اما نه تنها چنین نشد، بلکه خاطره و غرور عصر امام علی (علیه‌السّلام) زنده گشته و مجلس درس و بحث و حوزه درسی امام صادق (علیه‌السّلام) در کوفه گسترش یافت. شیعیان دسته دسته از نقاط گوناگون برای دانش‌اندوزی نزد امام می‌آمدند. کثرت دانش‌پژوهان و مراجعان مکتب جعفری به حدی بود که محمد بن معروف هلالی می‌گوید: برای دیدار امام صادق (علیه‌السّلام) رفتم، اما تا روز چهارم موفق به دیدار آن حضرت نشدم.
در عظمت و بزرگی حوزه امام صادق (علیه‌السّلام) همین بس که حسن وشاء، از شاگردان امام رضا (علیه‌السّلام) نقل کرده است: در مسجد کوفه، نهصد نفر را دیدم که از حضرت امام صادق (علیه‌السّلام) حدیث نقل می‌کردند.
[۴۹] نجاشی، احمد، رجال النجاشی، ص۴۰.

این تعداد، بیانگر جوشش علمی و وسعت فعالیت آموزشی و علمی حوزه جعفری و نشان دهنده برنامه ریزی و سازماندهی دقیق آن مرکز بزرگ علمی است. مگر نهاد آموزشی‌ای که هزاران شاگرد تربیت کند و تحویل جامعه بدهد، می‌تواند بدون داشتن یک مدیریت صحیح در قسمت‌های متفاوت و برنامه ریزی دقیق خود را حفظ نماید؟
درباره حوزه علمیه امام صادق (علیه‌السّلام)، نوشته‌اند: دانشگاه امام صادق (علیه‌السّلام)، شخصیت‌ها و‌ اندیشمندان برجسته علمی و زبده‌ترین عالمان را تحویل جامعه داد. حوزه درسی امام صادق (علیه‌السّلام) از ویژگی‌های خاصی برخوردار بود: استقلال معنوی، عدم سازش با دستگاه حاکم، جلوگیری از دخالت فرمانروایان در امور آن و به طور کلی، کوتاه کردن دست زمامداران از رهبری و برنامه ریزی داخلی این دانشگاه.
[۵۰] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ص۶۷، (با استفاده از ترجمه حسن یوسفی اشکوری.
[۵۱] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ص۹۶، (با استفاده از ترجمه حسن یوسفی اشکوری.

تعداد شاگردان امام صادق (علیه‌السّلام) را که عقاید و مذاهب متفاوتی داشتند، چهار هزار نفر و برخی تنها راویان موثق آن حضرت را همین تعداد ذکر کرده‌اند.
[۵۲] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ص۲۷۱.
[۵۳] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج، ص۶۷.
[۵۴] صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۷۱.


۱.۲.۳ - شاگردان امام باقر و امام صادق

در این جا به برخی از شاگردان امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) اشاره می‌کنیم؛ البته با ذکر این نکته که تعداد زیادی از شاگردان برجسته امامان این عصر، گاه از محضر چند امام استفاده‌های علمی و فکری برده‌اند:
ابان بن تغلب (م۱۴۱): وی از امام سجاد، امام باقر و امام صادق (علیهم‌السّلام) روایت کرده است. او نخستین کسی است که علم قرائت را تدوین کرد و معانی پراکنده‌ای از قرآن را تصنیف نمود. وی از امام صادق (علیه‌السّلام) سی هزار حدیث (نقل کرده و یا) حفظ داشته است
[۵۵] صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۷۰.
[۵۶] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ص۴۴۶.
به ابان فرمود: «اجلس فی مسجد المدینه و افت الناس فاِنّی اُحبُّ اَن یُری فی شیعتی مثلُک؛ ‌ ای ابان! در مسجد مدینه بنشین و فتوا بده، من دوست دارم در میان شیعیان افرادی مانند تو دیده شوند.» وی دارای دانش زیاد و مهارت در علوم گوناگون
[۵۹] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۱، ص۷۳.
و صاحب تالیفات بسیاری بود؛ مانند: غریب القرآن، کتاب الفضائل، کتاب معانی القرآن، کتاب القراءات، کتاب الاصول فی الروایه علی مذهب الشیعه.
[۶۰] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۲، ص۶۰.

زراره بن اعین (م ۱۵۰): وی از اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) بود. زراره در فقه، کلام و حدیث از مشاهیر رجال شیعه به شمار آمده و امام صادق (علیه‌السّلام) او را از کسانی نام برده که احادیث پدرش را زنده نگه داشته است. زراره در راه دفاع از اهل‌بیت و نشر احادیث آن‌ها، مشکلات زیادی را متحمل شد. از او تالیفاتی از جمله کتب الاستطاعه
[۶۱] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱، ص۶۰.
نقل شده است. نیز در تاریخ آمده که امام صادق (علیه‌السّلام) در مسائل فقهی به او دستور مناظره داد.
[۶۲] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۲، ص۵۰.

برید بن معاویه عجلی: وی از اصحاب خاص امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام)، دارای منزلت و مقام بالا، موثق و مورد تصدیق و اعتماد همه اصحاب بود. برید یکی از شش نفری است که به عنوان «افقه الناس» معروف‌اند. او از نویسندگان عصر امام صادق (علیه‌السّلام) بوده و کتابی دارد که علی بن عقبه از آن روایت کرده است.
[۶۳] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۱، ص۴۴۶.
[۶۴] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۲، ص۶۲.

محمد بن مسلم (م۱۵۰): وی از امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) نقل حدیث نموده است. محمد از امام باقر (علیه‌السّلام) سی هزار و از امام صادق (علیه‌السّلام) شانزده هزار حدیث حفظ داشت و کتاب الاربع مائه مساله فی ابواب الحلال و الحرام را نوشت.
[۶۵] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۱، ۴۴۸.
او در احکام و مسائل قضایی، مرجع قضات زمان بود؛ آن‌ها در چیزی که نمی‌دانستند به او مراجعه می‌کردند.
[۶۶] جعفر سبحانی، موسوعه طبقات الفقها، ج۱، (مقدمه) ص۱۹۷.

بکیر بن اعین: او برادر زاده زراره بود و از امام باقر و و امام صادق (علیهما‌السّلام) روایت کرده و در زمان امام صادق (علیه‌السّلام) وفات یافته است. امام پس از شنیدن خبر مرگ او فرمود: «اما والله لقد انزلهُ بینَ رسوله و امیر المؤمنین؛ به خد سوگند! خداوند او را بین پیامبر و علی قرار داد».
ابوالجارود (زیاد بن منذر): وی از اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) و دارای اصل و تفسیر بوده، از امام باقر (علیه‌السّلام) روایت نقل کرده است.
[۶۸] صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۷، ص۸۴.

اسماعیل بن جابر جعفی: او امام باقر، امام صادق و امام کاظم (علیهم‌السّلام) را درک و بیش از یکصد روایت از صادقین (علیهما‌السّلام) نقل کرده ونیز دارای تالیف بوده است.
ابان بن عثمان (م۱۴۰): وی از امام صادق و امام کاظم (علیهما‌السّلام) روایت کرده است. ابان حافظه‌ای قوی داشت و از شمار ثقات نام برده شده است.
[۷۰] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۱م ص۷۴.
او نوشته‌هایی دارد مانند المبتدا، المبعث، المغازی، الوفاه و السقیفه. ابان بن عثمان نخستین تاریخ‌نویس اسلامی است.
[۷۱] صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۱۰۰.

مؤمن الطاق: او از اصحاب امام صادق (علیه‌السّلام) و دارای دانش زیاد و عالم در فقه و کلام و حدیث است. در مناظره چیره‌دست بود و در فضل و دانش، شهرت خاصی داشت. برای او تالیفاتی ذکر شده است؛ از جمله: کتاب الامامه، کتاب المعرفه، کتاب اثبات الوصیه، کتاب الرد علی المعتزله فی امامه المفضول، کتاب فی امر طلحه و زبیر و عائشه، کتاب المناظره مع ابی حنیفه.
صد‌ها تن از راویان و شاگردان دیگر نیز از محضر امام صادق (علیه‌السّلام) بهره برده‌اند که شیخ طوسی به ۳۲۲۰ نفر از آنها اشاره می‌کند. وی هم چنین ۴۵۰ نفر از راویان و شاگردان امام باقر (علیه‌السّلام) را نیز ذکر کرده است.
[۷۲] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، بخش مربوط به صادقین.

با درخشش مرکز آموزشی امام صادق (علیه‌السّلام)، تجمع عالمان و فقیهان بزرگ شیعی و نیز مخالفت حکومت، عرصه بر امام صادق (علیه‌السّلام) تنگ گردید. دستگاه حاکم، با احساس خطر از طرف امام و پرورش یافتگان حوزه بزرگ جعفری، وجود آن حضرت را مانع جدی خود می‌دید. از این رو، مبارزه با این نهاد در حال رشد را به شکل مرموزی آغاز کرد و چهره‌های محوری و با نفوذ این تشکیلات روحانی را تحت نظر قرار داد. عرصه به‌اندازه‌ای تنگ گشت که از «تقیه» به عنوان روشی لازم و ضروری استفاده می‌شد. حتی روزی زراره از سوی امام مورد توهین قرار گرفت؛ البته چندی بعد امام، زراره را از برخورد تقیه‌ای خود آگاه ساخت و آن کار را برای حفظ جان او از شر حکومت دانست.
[۷۳] موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۱۸۳.

هم چنین خانه امام صادق (علیه‌السّلام) توسط عباسیان به آتش کشیده شده و شعله آتش تا دهلیز خانه آن حضرت رسیدکه خود امام آن را خاموش نمود.
دستگاه حاکم در برابر امام صادق (علیه‌السّلام) از هر وسیله‌ای استفاده می‌کرد؛ زیرا متوجه شده بود حرکت امام صادق (علیه‌السّلام) نه تنها حرکت و نهضتی علمی و هدف او نه تنها پرورش علمی فقها، که حرکتی همه جانبه است و امام به عنوان رهبری مذهبی، علمی و سیاسی، در پی اهدافی گسترده تر است. آخرین سال‌های زندگی پربار امام صادق (علیه‌السّلام) با دومین خلیفه عباسی، منصور دوانیقی هم زمان بود که از سال ۱۳۶ تا ۱۵۸ خلافت کرد.
پس از رسیدن منصور به حکومت، مهم‌ترین مساله رنج آور برای او، وجود علویان و به ویژه امام صادق (علیه‌السّلام) بود. او برای برداشتن این موانع، از هیچ کاری دریغ نمی‌ورزید. نقل شده است منصور هفت بار امام را نزد خود طلبید که هر بار تصمیم داشت تا آن حضرت را به قتل برساند، اما در نهایت منصرف می‌شد. سرانجام تحمل وجود امام برای او غیر ممکن شد و در سال ۱۴۸ به وسیله انگور زهر‌آلود، آن حضرت را در ۶۵ سالگی به شهادت رساند. بدین سان، نور پرتو افکن جهان با شهادت امام صادق خاموش شد و شرایط خفقان آوری پیش آمد که برای عالمان و فقیهان تربیت یافته حوزه امام، امکان تجمع رسمی وجود نداشت.

۱.۲.۴ - امام کاظم

در عصر امام کاظم (علیه‌السّلام) فضای تاریک گذشته ادامه یافت و ارتباط شیعیان با امام مشکل گردید. با وجود شرایط سختی که امام داشت، عده فراوانی از دانشمندان و صاحبان تالیف و تصنیف را می‌یابیم که از محضر آن حضرت کسب علم نموده‌اند. این مساله بیانگر تلاش‌های پیگیر هفتمین پیشوای آسمان امامت و ولایت برای هدایت و راهنمایی شیعیان و دوستداران دانش و حکمت است.
عده‌ای از تربیت‌یافتگان دانشگاه صادقین (علیهما‌السّلام) در محضر امام کاظم (علیه‌السّلام) به ادامه تحصیل و فراگیری معارف اسلامی پرداختند. تعداد کسانی که از برکات علمی آن حضرت به صورت مستقیم بهره مند شده‌اند، صد‌ها نفر نقل شده است.
[۷۶] موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۲۲۲.


۱.۱.۱.۱ - شاگردان

امام کاظم (علیه‌السّلام) به رغم شرایط نامساعد زمان، مانند پدران و اجداد خود، از تلاش در راه نشر معارف اسلامی و انتقال آن به دانش آموزان باز نایستاد. شمار تحصیل کردگان حوزه آن حضرت، بیانگر فعالیت‌های علمی ایشان است. شیخ طوسی ۲۷۱ نفر از راویان آن حضرت را نام برده است.
[۷۷] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۳۶-۳۴۲.
نزد امام کاظم شاگردان صاحب نامی پرورش یافتند؛ از جمله:
هشام بن حکم کندی بغدادی (م۱۹۷): وی از متکلمان شیعی و از بزرگان اصحاب امام صادق (علیه‌السّلام) می‌باشد که محضر امام کاظم (علیه‌السّلام) را نیز درک کرده است. امام صادق (علیه‌السّلام) درباره او فرمود: «هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و یده؛ او با قلب و زبان و دستش یاور ماست» و نیز فرمود: «هشام از پیشتازان احقاق حق ما و پیشگام در نشر گفته‌های ما و تایید کننده راستی‌های ما و در هم شکننده دشمنان ماست». او دارای اخبار فراوان و مباحث و گفت و گوهای بسیاری با دشمنان آل محمد است. (هشام بن حکم رائد حقنا وسائقُ قولِنا المؤید لصدُ قناو الدامغُ الباطلُ اعدائنا)
هشام از شخصیت‌های بزرگ شیعه در علم کلام است و بیش از پانزده مناظره از او در مورد اثبات و احقاق حق نقل شده است. او هفده اثر دارد که تعدادی از آنها عبارت است از: کتاب الامامه، کتاب الدلالات علی حدوث الاشیاء، کتاب التدبیر، کتاب فی الجبر و القدر.
[۷۹] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۱، ص۷۵.

جمیل بن دراج: از اصحاب امام صادق و امام کاظم (علیهما‌السّلام) و یکی از شش نفری بود که گفته شده احادیث آنها همه صحیح بوده و مورد تایید است.
[۸۰] اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۱، ص۷۵.

از دیگر کسانی که از آن حضرت روایت نموده‌اند، می‌توان به علی بن یقطین، محمد بن ابی عمیر، یونس بن یعقوب بجلی، حفص بن بختری و عبدالله بن سنان اشاره کرد.
همان گونه که گفته شد، در دوران امامت ائمه اطهار (علیهم‌السّلام)، تنها در زمان صادقین (علیهما‌السّلام) زمینه مساعدی برای حرکت علمی و آموزشی عظیم پیش آمد و آن دو امام توانستند به صورت فعال به نشر معارف ومبانی دینی بپردازند، اما در دیگر زمان‌ها چنین فرصتی پیش نیامد. حتی امام صادق (علیه‌السّلام) در اواخر عمر، از سوی حکومت وقت در تنگنا قرار گرفت و پس از آن نیز برای امام کاظم (علیه‌السّلام) عرصه فعالیت‌های آموزشی تنگ‌تر شد. دیگر امامان هم فرصت نیافتند تا به صورت گسترده به بازسازی دانشگاه جعفری بپردازند. البته آن‌ها رهبری و هدایت جامعه اسلامی را به نحوی عهده دار بودند و با استفاده از شیوه‌های مناسب، به نشر علوم و معارف اسلامی می‌پرداختند.

۱.۲.۵ - امام رضا

امام رضا (علیه‌السّلام) که با سه خلیفه عباسی (هارون الرشید، امین و مامون) هم عصر بود، نیز از فعالیت دینی در فرصت‌های مناسب دست بر نداشت. آن حضرت (علیه‌السّلام) ابتدا در تقیه به سر می‌برد و با شیوه‌های گوناگون، مسائل دینی را به مردم منتقل می‌نمود؛ حتی نقل شده است که پانزده هزار مساله از امام سؤال شد و ایشان جواب دادند.
[۸۱] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۹، ص۹۷.
در زمانی هم که مامون آن حضرت را به خراسان احضار کرد، با استفاده از بعضی فرصت‌ها و در قالب مناظره و مجادلات علمی و کلامی، حقایق و معارف دینی را به مردم می‌فهماند.
به هر حال، امام رضا (علیه‌السّلام) نیز همانند اجدادش در دوران امامت خود، رهبر شیعیان و مرجع عالمان شیعی بود و با حضور در دو حوزه شیعی مدینه و خراسان، به فعالیت‌های علمی پرداخت
[۸۲] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۹، ص۸۲.
و حدود نهصد شاگرد تربیت نمود. شیخ طوسی اسامی ۳۱۷ نفر از آنان را در کتابش ذکر نموده که برخی از آنها صاحبان تالیف و تصنیف بوده‌اند.
[۸۳] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۳۶-۳۳۹.


۱.۲.۶ - امام جواد، امام‌ هادی و امام عسکری

در عصر امام جواد، امام‌ هادی و امام عسکری (علیهم‌السّلام) نیز ابرهای تیره کدورت و خصومت دستگاه حاکم، فضای زندگی آنان را پوشانیده و ارتباط آن‌ها را با شیعیان دچار مشکل کرده بود.
مامون (حکومت: ۱۹۸ تا ۲۱۸) همان گونه که به ظاهر در مورد امام رضا (علیه‌السّلام) (م۲۰۳) سیاست مسالمت آمیزی داشت، پس از وی در برابر امام جواد (علیه‌السّلام) نیز از رفتار خصومت‌آمیز دوری می‌کرد. به نقل از تاریخ الشیعه، خردسالی امام جواد (علیه‌السّلام) مانع بهره‌مندی مردم از عمق معلومات و اطلاعات آن حضرت نبود. مامون برای نشان دادن مقام علمی و فضل آن امام خردسال، عالمان و فقیهان را برای مناظره دعوت می‌کرد که آن حضرت درچنین عرصه‌هایی همیشه چیره‌دست بود.
[۸۴] مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، ص۵۵.

امام جواد (علیه‌السّلام) (م۲۲۰) که توسط مامون از مدینه به بغداد آورده شده بود، دوباره از بغداد به مدینه بازگردانده شد، ولی با روی کار آمدن معتصم (حکومت: ۲۱۸ تا ۲۲۷)، بار دیگر به بغداد فراخوانده شد. معتصم هم با ترتیب دادن جلسات مناظره و مجادله علمی امام با دانشمندان بزرگ آن زمان، در پی تحقق اهداف خویش بود، ولی در نهایت، همیشه دانش و کمال امام بر همگان آشکار می‌گردید.
آری، هر چند امام جواد (علیه‌السّلام) در شرایطی نبود که به صورت گسترده جلسات تعلیمی و آموزشی را برپا سازد، ولی معارف اسلامی را با شیوه‌های گوناگون مناظره، مباحث علمی و کلامی و پاسخ به مسائل گوناگون به دیگران منتقل می‌کرد. برای مثال نقل شده که در یکی ازسال‌ها در مراسم حج، مردمان زیادی که عازم حج بودند، در مدینه خدمت امام رسیده، پرسش‌های خود را مطرح کردند و پاسخ شنیدند. راویانی که از امام روایت کرده‌اند ۱۱۳ نفر ذکر شده‌اند.
[۸۶] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۹۸-۴۰۸.

امام‌ هادی (علیه‌السّلام) (م۲۵۴) نیز پس از پدرش همواره مرجع حل مشکلات فقهی و دینی مردم بود. ایشان در مدینه به پرسش‌های مردم پاسخ می‌گفت، تا این که با دستور متوکل عباسی (حکومت: ۲۳۲-۲۴۷) به سامرا فرا خوانده شد و همراه با فرزندش راهی آن جا گردید. از سوی حکومت، کم‌ترین مدارا با امام‌ هادی و امام حسن عسگری (علیهما‌السّلام) انجام نمی‌گرفت و امام‌ هادی (علیه‌السّلام) همواره مورد اسائه ادب و اذیت قرار داشت.
[۸۷] مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، ص۶۰.
[۸۸] مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، ص۶۲.


۱.۱.۱.۱ - شاگردان

به هر حال، به رغم فقدان مجال برای فعالیت علمی و شرایط نامطلوب اجتماعی، آن دو امام نیز همانند پدران بزرگوارشان در نشر دانش و معارف دینی به شیوه‌های مناسب، فعالیت‌های چشم گیری داشتند. تعداد راویانی که برخی از آن‌ها دارای تالیفاتی هستند، نشان دهنده تلاش‌های علمی آنان است، به گونه‌ای که برای امام جواد (علیه‌السّلام) ۳۵۰ نفر، برای امام‌ هادی (علیه‌السّلام) ۳۳۰ نفر راوی و از اصحاب امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) حدود ۲۰۰ نفر نام برده‌اند، که در ذیل به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
ابراهیم بن محمد همدانی: او از اصحاب امام رضا (علیه‌السّلام)، امام جواد و امام‌ هادی (علیهما‌السّلام) است. ابراهیم، فردی موثق به شمار می‌رفته و از طرف امام جواد (علیه‌السّلام) برای رسیدگی به مسائل و مشکلات مردم وکالت نیز داشته است.
احمد بن اسحاق بن سعد اشعری قمی: او از اصحاب امام جواد و امام‌ هادی (علهیماالسلام) و از خواص امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) است. وی قدر و منزلت بالایی داشت و به عنوان نماینده مردم قم با ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) در ارتباط بود. احمد، مسائل و مشکلات مردم را با امام در میان می‌گذاشت و پاسخ آن‌ها را برای مردم می‌آورد. او دارای تالیفات بوده و از شمار وکیلان و سفیران خوانده شده است.
احمد ادریس اشعری قمی (م ۳۰۶): او فردی ثقه و از فقهای شیعی، دارای کتاب معروف نوادر و از اصحاب امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) است.
[۸۹] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۴۲۸.

شیخ طوسی در کتاب رجال خود، به اصحاب و راویان آن سه امام پرداخته و از آن میان، به ترتیب تعداد شاگردان آن امامان را نام برده است: ۳۱۱، ۱۸۵و قریب ۱۰۰ نفر.
[۹۰] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۹۷-۴۰۸.
[۹۱] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۴۰۹-۴۲۶.
[۹۲] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۴۲۷-۴۳۷.

یکی از نقاطی که به عنوان مرکز مهم علمی شیعه در آن عصر یاد شده، سرزمین «قم» است که در آن، راویان و مؤلفان حدیث و دیگر علوم اسلامی فراوان بودند.
[۹۳] مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، ص۶۲.
رابطه این مرکز علمی، با دو امام ساکن سامرا برقرار بود و آن‌ها با فرستادن اشخاصی به محضر امام، مشکلات علمی و فقهی خود را برطرف می‌نمودند و بدین سان، دانش و معارف اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) را منتشر می‌ساختند.
[۹۴] موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۲۵۴.


۱.۳ - مرحله سوم

امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) در سال ۲۶۰ به شهادت رسید. در آن زمان، امام دوازدهم پنج سال بیش تر نداشت. شرایط اجتماعی موجود در اواخر عمر امام حسن (علیه‌السّلام)، اجازه نمی‌داد که آن حضرت در منظر عموم ظاهر شود. از این رو، امام تحت مراقبت و مواظبت بود و به هر کسی اجازه ملاقات داده نمی‌شد و معدود افرادی موفق به دیدار آن حضرت شدند.
[۹۵] مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، ص۶۳.

هر چند سامرا در عصر امام‌هادی و امام حسن عسکری (علیهما‌السّلام) و دوران غیبت صغری، مرکز تجمع رجال علمی و فقهی بود، به دلیل شرایط حاکم، فعالیت‌های تعلیماتی و آموزشی به صورت فراگیر انجام نمی‌گرفت. در دوران غیبت صغری، بغداد و قم به عنوان مراکز مهم علمی و آموزشی فعالیت‌های آموزشی و انتقال معارف شیعی به مردم مطرح بودند و طلاب، عالمان، فقیهان بزرگ و صاحبان تالیف در این دو مرکز وجود داشتند.
[۹۶] مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، ص۶۶.

در عصر غیبت صغری، فعالیت‌های آموزشی و انتقال حقایق دینی به مردم و رسیدگی به مشکلات و پرسش‌های فقهی و دینی آن‌ها، به واسطه نهاد و سازمان وکالت انجام می‌شد که تاریخ پیدایش آن به عصر پیش از غیبت صغری می‌گردد. این سازمان برای رفع مشکلات دینی مردم و تداوم حرکت علمی دانشگاه جعفری در ایام غیبت صغری و نیز به منظور سازمان‌دهی انتقال معارف دینی به مردم تحت رهبری «نواب خاص» در مناطق شیعه‌نشین، وظایف رهبری را در ابعاد گوناگون و مهم تر از همه، در حوزه دینی و فقهی عهده دار بود.
[۹۷] پورسیدآقایی و دیگران، تاریخ عصر غیبت صغری، ص۱۷۷.
[۹۸] پورسیدآقایی و دیگران، تاریخ عصر غیبت صغری، ص۳۰۹.

مردم به صورت مستقیم از درک امام معصوم محروم بودند. از این رو، فعالیت‌های علمی و آموزشی امام به وسیله نمایندگان و نواب خاص وی انجام می‌گرفت. این نواب به ترتیب عبارت بودند از: ابوعمرو عثمان بن سعید عمری، ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی و ابوالحسن علی بن محمد سمری، که اولی از سوی امام‌ هادی و امام حسن (علیهما‌السّلام) نیز وکالت داشت و پس از او، فرزندش این مقام را عهده دار شد.
[۹۹] پورسیدآقایی و دیگران، تاریخ عصر غیبت صغری، ص۲۹۱، سبحانی، جعفر، موسوعه طبقات الفقها، ص۱۴۹.
[۱۰۰] طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبه، ص۲۲۳.
[۱۰۱] طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبه، ص۲۴۱.
این افراد با امام ارتباط داشتند؛ البته وکیلان متعددی نیز در مناطق گوناگون بودند که مردم مشکلات خود را با مراجعه به نمایندگان یا وکیلان آن‌ها حل می‌کردند و در صورت نیاز، مسائل و مشکلات علمی شان را به صورت نامه خدمت شخص امام می‌فرستادند و امام از راه مکاتبه بدان‌ها پاسخ می‌داد. از جمله کسانی که نامه‌های زیادی برای حضرت می‌فرستاد و با طرح پرسش‌ها و مشکلات دینی و اجتماعی، از امام پاسخ می‌گرفت، اسحاق بن یعقوب از استادان کلینی است. این شخصیت بزرگ علمی، حامل اخبار و احادیث فراوانی از معصومان بوده است.
[۱۰۲] دامغانی، محمدعلی، شاگردان مکتب ائمه، ص۱۷۴.


۱.۳.۱ - فقیهان و عالمان دینی

در ذیل، اسامی تعدادی از فقیهان و عالمان دینی که در این عصر در دو مرکز علمی بغداد و قم بودند، ذکر می‌گردد:
ـ ابوالقاسم فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی، نویسنده کتاب تفسیر فرات کوفی؛
ـ محمد مسعود بن عیاشی، م حدود ۳۲۸، از علمای اواخر قرن سوم، نویسنده کتاب تفسیر عیاشی؛
ـ محمد بن یعقوب کلینی، م ۳۲۹، نویسنده اصول کافی و روضه کافی؛
ـ ابوعلی محمد ابی‌بکر همام، م ۳۳۶، نویسنده الانوار فی تاریخ الائمه؛
ـ احمد بن واضح یعقوبی، م۲۸۴، نویسنده تاریخ یعقوبی؛
ـ محمد بن حسن فروخ صفار، م ۲۹۰، نویسنده بصائر الدرجات؛
ـ احمد بن محمد بن خالد برقی، م۲۷۴/ ۲۸۰، نویسنده المحاسن؛
ـ علی بن موسی بن بابویه قمی (پدر شیخ صدوق)، م۳۲۸ که دارای دویست اثر است؛
ـ سعد بن عبدالله بن ابیخلف اشعری قمی، م ۳۰۰، نویسنده کتاب الرحمه و مناقب الشیعه؛
ـ ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری قمی، م بعد ۲۹۷، دارای کتب زیادی از جمله قرب الاسناد؛
ـ ابوزینب محمد بن جعفر نعمائی م حدود ۳۶۰، از شاگردان کلینی و نویسنده کتاب الغیبه.
[۱۰۳] پورسیدآقایی و دیگران، تاریخ عصر غیبت، ص۳۴۲.
[۱۰۴] سبحانی، جعفر، موسوعه طبقات الفقها، ج۲، (مقدمه) ص۴۹.



۱. موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۱۰۳-۱۰۵.
۲. بیرجندی، سیدحسن، پیامدهای سقیفه (پایان‌نامه)، سال ۱۳۷۹، ص۱۰۴.
۳. جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۶۰.
۴. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، خطبه ۳.
۵. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، محقق دکتر صبحی صالح، ص ۴۸.    
۶. غنیمه، عبدالرحیم، تا‌ریخ‌ المجا‌معا‌ت‌ الاسلامیه‌ الکبری، ص۵۴.
۷. غنیمه، عبدالرحیم، تا‌ریخ‌ المجا‌معا‌ت‌ الاسلامیه‌ الکبری، ص۶۳.
۸. غنیمه، عبدالرحیم، تا‌ریخ‌ المجا‌معا‌ت‌ الاسلامیه‌ الکبری، ص۷۹.
۹. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲، ص۵۱۵.
۱۰. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۳۱۲.
۱۱. موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۱۱۵.
۱۲. موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۱۱۶.
۱۳. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۴.
۱۴. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۶۶.
۱۵. صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۶۶.
۱۶. صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۱۲۳.
۱۷. صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۱۲۳.
۱۸. صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۶۸.
۱۹. دامغانی، محمدعلی، شاگردان مکتب ائمه، ج۱، ص۲۰۹.
۲۰. دامغانی، محمدعلی، شاگردان مکتب ائمه، ج۱، ص۳۳۲.
۲۱. موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۱۱۹.
۲۲. غنیمه، عبدالرحیم، تا‌ریخ‌ المجا‌معا‌ت‌ الاسلامیه‌ الکبری، ص۵۴.
۲۳. صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۱۵۳.
۲۴. صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۱۵۸.
۲۵. موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۱۱۰.
۲۶. موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۱۲۹.
۲۷. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۶۶.
۲۸. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۷۱.
۲۹. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۸۱.
۳۰. مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، ص۸۶ (با استفاده از ترجمه حجتی کرمانی.
۳۱. مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۵۵۱.
۳۲. مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۴۲۴.
۳۳. خوئی، سید ابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۹، ص۱۳۸.    
۳۴. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۷۱.
۳۵. نک: حسینی جلالی، سیدمحمدرضا، جهاد الامام السجاد (علیه‌السّلام)، ص۱۲۱ تا ۱۲۸.
۳۶. رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه بعد از واقعه کربلا، (پایان نامه) مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمةالله‌علیه) ۱۳۷۸، ص۹۸.
۳۷. رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه بعد از واقعه کربلا، (پایان نامه) مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمةالله‌علیه) ۱۳۷۸، ص۱۰۸.
۳۸. نک: مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ص۲۶۱.
۳۹. غنیمه، عبدالرحیم، تا‌ریخ‌ المجا‌معا‌ت‌ الاسلامیه‌ الکبری، ص۸.
۴۰. موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۱۵۱.
۴۱. به نقل از: جمعی از نویسندگان، حوزه کاستی‌ها و بایسته‌ها، ص۲۷۵.
۴۲. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۱، ص۴۴۶.
۴۳. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۲، ص۵۵۳.
۴۴. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ص۱۵۳.
۴۵. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ص۱۶۸.
۴۶. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۶.    
۴۷. غنیمه، عبدالرحیم، تا‌ریخ‌ المجا‌معا‌ت‌ الاسلامیه‌ الکبری، ص۸.
۴۸. غنیمه، عبدالرحیم، تا‌ریخ‌ المجا‌معا‌ت‌ الاسلامیه‌ الکبری.
۴۹. نجاشی، احمد، رجال النجاشی، ص۴۰.
۵۰. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ص۶۷، (با استفاده از ترجمه حسن یوسفی اشکوری.
۵۱. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ص۹۶، (با استفاده از ترجمه حسن یوسفی اشکوری.
۵۲. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ص۲۷۱.
۵۳. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج، ص۶۷.
۵۴. صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۷۱.
۵۵. صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۷۰.
۵۶. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ص۴۴۶.
۵۷. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۱۷.    
۵۸. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص ۱۰.    
۵۹. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۱، ص۷۳.
۶۰. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۲، ص۶۰.
۶۱. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱، ص۶۰.
۶۲. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۲، ص۵۰.
۶۳. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۱، ص۴۴۶.
۶۴. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۲، ص۶۲.
۶۵. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۱، ۴۴۸.
۶۶. جعفر سبحانی، موسوعه طبقات الفقها، ج۱، (مقدمه) ص۱۹۷.
۶۷. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۴۱.    
۶۸. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۷، ص۸۴.
۶۹. خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۳۱.    
۷۰. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۱م ص۷۴.
۷۱. صدر، سیدحسن، الشیعه و فنون الاسلام، ص۱۰۰.
۷۲. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، بخش مربوط به صادقین.
۷۳. موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۱۸۳.
۷۴. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۷۳، ح۲.    
۷۵. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۷۵، روایت ۷.    
۷۶. موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۲۲۲.
۷۷. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۳۶-۳۴۲.
۷۸. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۱، ص۷۵.    
۷۹. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۱، ص۷۵.
۸۰. اسد، حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج۱، ص۷۵.
۸۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۹، ص۹۷.
۸۲. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۹، ص۸۲.
۸۳. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۳۶-۳۳۹.
۸۴. مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، ص۵۵.
۸۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۰، ص۱۰۰.    
۸۶. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۹۸-۴۰۸.
۸۷. مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، ص۶۰.
۸۸. مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، ص۶۲.
۸۹. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۴۲۸.
۹۰. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۹۷-۴۰۸.
۹۱. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۴۰۹-۴۲۶.
۹۲. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۴۲۷-۴۳۷.
۹۳. مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، ص۶۲.
۹۴. موحد ابطحی، سیدحجت، آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه و گستره جهان، ص۲۵۴.
۹۵. مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، ص۶۳.
۹۶. مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، ص۶۶.
۹۷. پورسیدآقایی و دیگران، تاریخ عصر غیبت صغری، ص۱۷۷.
۹۸. پورسیدآقایی و دیگران، تاریخ عصر غیبت صغری، ص۳۰۹.
۹۹. پورسیدآقایی و دیگران، تاریخ عصر غیبت صغری، ص۲۹۱، سبحانی، جعفر، موسوعه طبقات الفقها، ص۱۴۹.
۱۰۰. طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبه، ص۲۲۳.
۱۰۱. طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبه، ص۲۴۱.
۱۰۲. دامغانی، محمدعلی، شاگردان مکتب ائمه، ص۱۷۴.
۱۰۳. پورسیدآقایی و دیگران، تاریخ عصر غیبت، ص۳۴۲.
۱۰۴. سبحانی، جعفر، موسوعه طبقات الفقها، ج۲، (مقدمه) ص۴۹.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «پیشینه تاریخی روحانیت در عصر امامت»، تاریخ بازیابی۹۷/۳/۱۴.    


رده‌های این صفحه : مقالات‌ اندیشه قم




جعبه ابزار