ابوخالد کابلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوخالد کابلی، وردان ملقب به کنکر، از رجال
شیعی سده اول هجری قمری و از اصحاب
امام سجاد (علیهالسلام) می باشد.
کنکر عنوانی بود که
مادرش وی را بدین نام میخواند و در روزگار خود میان عامه مردم بدان شهرت نداشت،
اما به واسطه خطابی که از سوی امام سجاد (علیهالسلام) به او با عنوان کنکر در
روایات بر جای مانده
، به این لقب شهرت یافته بود.
ابن طاووس به او کنیه «ابو یحیی» داده
که مآخذ دیگر آن را تایید نمیکند.
از مجموع روایات چنین برمی آید که موطن نخستین ابو خالد،
کابل بوده است. با اینکه تصریحی به سال ورود او به
حجاز نشده است، ظاهر روایات، حکایت از آن دارد که وی در طول حضور خود در حجاز، آنگاه که در صحبت
امام سجاد (علیهالسلام) (امامت: ۶۱-۹۵ق) بوده، دست کم یک بار با مساعدت امام، به کابل سفر کرده است.
در آغاز اقامت در
مدینه ، وی
محمد بن حنیفه را
امام میدانست
و زمانی دراز او را مانند امامی واجب الطاعة خدمت میکرد.
آوردهاند که ابو خالد در مدت ملازمت با محمد بن حنیفه از اشارات وی درباره مقام والای امام سجاد (علیهالسلام) و احترام فوق العاده ای که محمد برای آن امام قائل بود
و نیز با راهنمایی و اصرار
یحیی بن ام طویل ، به دیدار امام نائل شد و چون امام او را با نام دوران کودکیش «کنکر» خطاب کرد، بر امامت آن حضرت یقین آورد.
پس از آن که به ملازمت ایشان درآمد چنان پایگاهی یافت که وی را «باب»
و یکی از
ثقات و
حواریون امام دانسته اند
.
برقی ،
مفید و
طوسی او را در زمره اصحاب آن حضرت آورده اند.
فضل بن شاذان نیز، ابو خالد را یکی از پنج تنی میشمارد که در اوایل
امامت حضرت سجاد (علیهالسلام) از
شیعیان ایشان به شمار میآمدند.
از جمله روایات معتبر به تغییر عقیده ابو خالد درباره امامت، حکایت مربوط به
شهادت و
حکمیت حجر الاسود است که در روایت های گوناگون به نحوی با ابو خالد ارتباط یافته و سرانجام منجر به تغییر رای وی در باب
امام بر حق میگردد.
سید حمیری (د ۱۷۳ ق) که گفته شده با شنیدن همین روایات از
آیین کسانیه دست شسته، این واقعه را به نظم آورده است.
درباره تلاش وی در جست و جوی امام بر حق،
روایت دیگری دلالت بر آن دارد که او زمانی نیز به نزد
حسن مثنی رفته و از وی
میراث امامت را سراغ گرفته است و چون از او نا امید شده، به آستان
امام سجاد (علیهالسلام) شتافته است.
با بالا گرفتن سخت گیری حکام اموی بر
شیعیان که در طی آن کسانی چون
یحیی بن ام طویل کشته شدند، ابو خالد به
مکه گریخت و مدتی در آنجا پنهان گشت.
اگر چه تاریخ در گذشت او مشخص نیست، اما میدانیم که وی دوره
امام باقر (علیهالسلام) (امامت: ۹۵-۱۱۴ ق) را نیز دریافته و به جرگه اصحاب آن حضرت درآمده است.
افزون بر امام سجاد و امام باقر (علیهما السلام)، ابو خالد از کسانی چون
اصبغ بن نباته و یحیی بن ام طویل روایت کرده است.
از جمله کسانی که از وی روایت نموده اند،
جمیل بن صالح ،
هشام بن سالم ،
سدیر صیرفی ،
ضریس بن عبدالملک و
مثنی حناط را میتوان نام برد.
با همه آنچه درباره ابو خالد گفته شد،
ناشی اکبر (د ۲۹۳ ق) به جماعتی از «
فاطمیه » به عنوان «اصحاب ابو خالد کابلی» اشاره دارد که
امام سجاد (علیهالسلام) را در زمان شهادت پدرشان در سن بلوغ نمیدانستند.
در منابع به سبب اشتراک کنیه بین «ابوخالد کابلی» و «
ابوخالد قماط » مسمی به «یزید»، از اصحاب
امام صادق (علیهالسلام)، گاه میان این دو خلط شده است، چنانکه
شیخ طوسی یک بار در میان اصحاب حضرت سجاد (علیهالسلام) از ابوخالد به صورت «کنکر ابوخالد کابلی» نام برده و افزوده که نام او «وردان» بوده است،
همو بار دیگر در میان اصحاب
امام باقر (علیهالسلام) از شخصی با نام «وردان ابوخالد کابلی اصغر» یاد کرده و گفته است که وی از امام صادق (علیهالسلام) نیز روایت نموده و یادآور شده که «کنکر» نام «ابوخالی کابلی کبیر» بوده است.
همو در شمار اصحاب امام صادق (علیهالسلام) از کنکر نامی به صورت «ابوخلد قماط کوفی»
و بار دیگر در میان اصحاب همان امام از «وردان ابوخالد کنکر» نام برده و گفته هموست که از امام صادق (علیهالسلام) روایت می کند
احتمالا بر همین اساس است که شیخ طوسی در میان این «ابوخالد قماط» و «ابوخالد کابلی» خلط کرده، یکی را اصغر و دیگری را کبیر خوانده است.
شایان ذکر است که
ابن شهرآشوب نیز از «ابوخالد قماط کابلی» یاد میکند و هنگامی که از
غالیان یاد میکند او را از غالیان میشمارد.
(۱) ابن حجر عسقلانی احمدبن علی، لسان المیزان، حیدر آباددکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ ق.
(۲) ابن حمزه طو سی عبدالله، الثاقب فی المناقب، به کوشش نبیل رضا علوان، قم، ۱۴۱۱ ق.
(۳) ابن شهرآشوب محمد بن علی، معالم العلماء، به کوشش محمد صادق آل بحر العلوم، نجف، ۱۳۸۰ ق/۱۹۶۱ م.
(۴) ابن شهرآشوب محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، قم، چاپخانه علمیه.
(۵) برقی احمد بن محمد، «الرجال» همراه الرجال ابن داوود حلی، به کوشش محمد رضا حسینی، قم، ۱۴۱۰ ق.
(۶) حسین بن عبد الوهاب، عیون المعجزات، نجف، ۱۳۶۹ ق/۱۹۵۰ م.
(۷) خویی ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت، ۱۴۰۳ ق/۱۹۸۳ م.
(۸) رازی محمد بن حسین، نزهة الکرام، به کوشش ابن رستم طبری، نجف، ۱۳۸۳ ق/۱۹۶۳ م.
(۹) قطب راوندی، سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، قم، ۱۴۰۹ ق.
(۱۰) سید حمیری اسماعیل بن محمد، دیوان، به کوشش هادی شکر، بیروت، دار مکتبة الحیاة.
(۱۱) حسن بن زین الدین صاحب معالم، التحریر الطاووسی (تحریری از حل اشکال احمد بن طاووس)، به کوشش محمد حسن ترحینی، قم، ۱۴۰۸ ق/۱۹۸۸ م.
(۱۲) طبرسی فضل بن حسن، اعلام الوری، به کوشش علی اکبرغفاری، بیروت، ۱۳۹۹ ق/۱۹۷۹ م.
(۱۳) طوسی، رجال، به کوشش علی اکبرر غفاری، بیروت، ۱۴۰۱.
(۱۴) مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ ق/۱۹۸۳ م.
(۱۵) مفید محمد بن محمد، الاختصاص، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، ۱۳۵۷ ش.
(۱۶) مفید محمد بن محمد، الامالی، به کوشش حسین استاد ولی و علی اکبر غفیری، قم، ۱۴۰۳ ق.
(۱۷) ناشی اکبر عبدالله بن محمد، مسائل الامامة، به کوشش یوزف فان اس بیروت، ۱۹۷۱ م.
(۱۸) طبری محمد بن جریر (شیعی)، دلائل الامامة.
(۱۹) کشی محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال المعروف برجال کشی.
(۲۰) کلینی محمدبن یعقوب، الکافی.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوخالد کابلی»، ج۵، ص۲۱۳۷.