هنر و معماری اسلامی حلب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هنر و
معماری اسلامی حلب جایگاه ویژهای در میان شهرهای اسلامی داشته و گوناگونی و غنای
میراث فرهنگی و پیشینه طولانی شهری و نیز روحیه
تسامح و فضای فرهنگی حلب موجب گردید که در ۱۳۸۳ش/ ۲۰۰۴
سازمان کنفرانس اسلامی در چهارمین نشست خود در
الجزایر،
شهر حلب را، به همراه،
پایتخت فرهنگی جهان اسلام اعلام کند.
حلب از دوره زنگیان (۵۲۱ـ۶۴۸) به بعد نقشی بنیادی به عنوان مرکز فتح قلمروهای مسیحی شرقی، داشته و به سبب قرار گرفتن در محل تلاقی مشرق و مغرب
جهان اسلام و اهمیت تجاری روزافزون، پس از
قاهره، تا مدتها دومین شهر جهان
اسلام محسوب میشده است.
بازسازی شهر و ایجاد بناهای تازه، در دوره
زنگیان،
ممالیک و سپس
عثمانی همواره رونق داشته و نوعی ترکیب عناصر مصری و بینالنهرینی و سپس افزودن مایههای هنر عثمانی در معماری، چهرهای خاص به این شهر بخشیده است.
نخستین
مسجد حلب، الشعیبیه، که غضایری و اَترْاس و توته نیز نامیده میشد، در سال ۱۷ ساخته و در سدههای هشتم و نهم بازسازی شد.
منبر چوبی قدیمی این مسجد حائز اهمیت است.
در
دوره ایوبی (اواخر قرن ششم و نیمه اول
قرن هفتم) مساجد بسیاری ساخته شد که مهمترین آنها، مسجد طَنْبُغا (بنا شده در ۶۲۳)، نخستین مسجد پس از
امویان محسوب میشد.
در
دوره ممالیک (ح ۶۴۸ـ۹۲۲) نیز ساخت مساجد همچنان استمرار یافت، از جمله مِهْمندار
و توبه که شیخ محمد معصرانی (متوفی ۸۵۲) آن را در محله بدنام حلب بنا کرد
و ستونهای قطور نسبتآ کوتاه با سرستونهای دارای تزیینات مقرنس، از ویژگیهای آن است.
مسجد اطروش نیز از
مساجد این دوره است. مناره آن تنها
مناره حلب است که دو
گلدسته دارد
محراب و منبر مرمرین آن از جمله زیباییهای این مسجد به شمار میرود.
ویژگی کلی مساجد دوره مملوکی در حلب، تنوع در اَشکال منارههاست.
از دیگر خصوصیات معماری این دوره افزایش نقوش و تزیینات
مقرنس، بهکارگیری سنگهای سفید و سیاه در نماها و به ویژه ترسیم رَنْک (دایرههایی به قطر تقریبی پنجاه سانتیمتر که درون آن
نام و
لقب سلطان یا
نماد شغل دیوانیان قرار میگرفت) است که نمونه آن در مسجد اطروش دیده میشود.
این مساجد در محلات مسکونی شهر پراکندهاند و نخستین تفاوت سنّت بنای مسجد در دوره ممالیک نسبت به دوره عثمانی، همین ویژگی است.
مساجد
دوره عثمانی عمدتاً در بخش تجاری حلب ــ که شاخصترین محدوده شهر به شمار میآمد و «مدینه» خوانده میشد ــ احداث گردیده است.
مهمترین این مساجد در مرکز مجموعههایی قرار گرفته که مرکّب است از مسجد،
کاروانسرا،
مدرسه و
مطبخ که غالبآ از طریق یک
قیصریه به
بازار و مرکز تجاری راه داشت.
چنانکه سه مسجد مهم عثمانی در سه مجموعه از چهار مجموعهای که در این دوره بنا شده است، قرار دارد مسجد خسرو پاشا، در مرکز مجموعه خسرو پاشا (خسرویه)، که در ۹۵۳ بنا شده است.
این مسجد دارای منارهای زیبا و صحن کاشیکاری است و ظاهرآ معمار سنان، از طریق دفتر جماعات معمارانِ خاصه در استانبول، بر ساخت آن نظارت داشته است.
۲) مسجد عادلیه، در مرکز مجموعهای که در دوره دوقه کینزاده محمد پاشا (حک: ۹۵۸ـ۹۶۱) ساخته شده و مشتمل است بر مسجد، سه
خان، چهار سوق و ۱۵۸ دکان. مسجد این مجموعه، که عادلیه نام دارد، در ۹۶۳ تکمیل شد. نقشه آن شبیه مسجد خسرو پاشاست.
عادلیه طاقگانی وسیع در جلوی
شبستان،
گنبدی بزرگ و محرابی زیبا مزین به کاشیهای لعابدارِ ساختِ حلب دارد.
۳) مسجد بهرمیه/ بهرامیه، تکمیل شده در ۹۹۱، در مجموعهای که به دستور بهرام پاشا، حاکم حلب، ساخته شده است.
این مسجد به سبب محراب زیبایش با تزیینات اسلیمی، که در زیبایی رقیب محراب مدرسه فردوس است، شهرت دارد.
از نوآوریهای
مساجد حلب در دوره عثمانی، بهکارگیری شیشههای رنگین برای پنجرهها، منارههای شانزده ضلعی، استمرار استفاده از نقش دوایر رَنک به عنوان عنصر تزیینی و پیدایی تأثیرات اروپایی در اشکال تزیینی است.
در فاصله سالهای ۱۲۹۷ش (۱۳۳۶ق) تا ۱۳۶۹ش/۱۹۱۸ تا ۱۹۹۰ حدود ۲۵۰ مسجد در حلب ساخته شد،
که در میان آنها، این مساجد درخور توجهاند: مسجد الرحمن با گنبد رنگین بزرگ و شش مناره؛ جامع الصحابی؛ و جامع الصدیق، که با وجود نوبنیان بودن، سنن معماری مساجد قدیمی حلب در آن رعایت شده است.
بخشی از بناهای تاریخی و اغلب دینی حلب، که به لحاظ
معماری و
زیارت اهمیت دارند،
آرامگاهها و
بقعهها هستند که برخی از آنها به ویژه مورد توجه
شیعیان و اهل
تصوفاند.
دو
زیارتگاه مهم حلب،
مشهد حسین و
مشهد محسن، متعلق به
سده ششماند.
ساخت مشهد حسین در ۵۸۵ به پایان رسید. در حمله
مغول و نیز در
جنگ جهانی اول، به علت استفاده از آن به عنوان انبار مهمات، آسیب کلی دید، اما در سالهای ۱۳۵۷ش و ۱۳۶۲ش/ ۱۹۷۸ و ۱۹۸۳
مرمت شد.
این
بنا دارای گنبد، ستونهای کوچک، محرابی باشکوه،
حیاط،
ایوانی مرتفع و
مصلایی با گنبدهای زیباست.
مشهد حسین از زیباترین بناهای دوره ایوبی است.
جامعه شیعی حلب این بنا را با استفاده از نقشههای باستانشناس آلمانی، هرتسفلد، مرمت کرد.
سنگی که گفته میشود نشانه
خون امام حسین علیهالسلام بر آن است، در محفظهای مشبک در جانب چپ ایوان قرار دارد.
مشهد محسن یا
دِکَّه در ۵۸۲ به دستور قسیمالدوله آق سنقر ساخته شد. این بنا در حمله مغول ویران و بعدها، به دستور ملک الظاهر بَیبَرس اول (۶۵۸ـ۶۷۶)، بازسازی شد. در این بنا کتیبههایی با نام
امامان شیعی قرار گرفته است.
درِ بزرگ، سنگفرش زیبای ورودی و صندوق کندهکاری شده قدیمی آن از خصوصیات بناست.
دو آرامگاه دیگر نیز وجود دارد که هر دو مورد استقبال زائران است: یکی
مشهد انصاری منسوب به
عبداللّه انصاری متعلق به اواخر سده نهم، و دیگری
مشهد قرنبیا (مقر الانبیا) از دوره قسیمالدوله در سده ششم.
بناهای آرامگاهی در
حلب، علاوه بر
مشهد، به
تربت و
مقام نیز معروفاند و از آن جملهاند: مقام الصالحین، بنا شده در ۴۹۹؛
آرامگاه حکیم برجسته،
شیخ شهابالدین سهروردی و
عمادالدین نسیمیِ صوفی نیز در حلب است.
بسیاری از امیران حلب در مدارس این شهر مدفوناند و مدرسههایی دارای
مزار از ویژگیهای معماری حلب است (برای نمونه به این منبع رجوع کنید
).
تأسیس
مدارس علوم دینی در حلبِ دوره ایوبی اهمیت خاصی داشت و طرح این مدارس حتی به آسیای صغیر زیر سلطه
سلاجقه راه یافت. این طرح به شکل دو ایوان محوری و حجرههایی بود که به یک رواق ورودی گشوده میشد. تنوع در پوشش طاقها،
مقبرهای در گوشه و حوض آبی در وسط حیاط و وجود تسهیلاتی نظیر
چاه و بادگیر، از ویژگیهای این بناهاست.
در این مدارس، اسکان
طلاب اولویت چندانی نداشته است و سلاطین ایوبی بیشتر به بنای مدارس کوچک تمایل داشتهاند. این مدارس عمدتاً آرامگاه مؤسسان آنهاست.
قدیمترین
مدارس حلب، در سده هفتم ساخته شدهاند و مظهر معماری ایوبیاند.
از جمله آنها مدرسه ظاهریه برانیه، بنایی سنگی در جنوب حلب است، که ساخت آن در ۶۱۶، بعد از وفات ملک ظاهر غازی، به پایان رسید. این بنا به جز طاق ضربی مقرنسکاری شده ورودی و شش
گنبد، هیچ تزیینی در نمای بیرونی ندارد. بنا شامل یک
مسجد، آرامگاه، تالار مطالعه و شانزده
حجره، در اطراف حیاطی مستطیل شکل است.
از دیگر مدارس ایوبی، مدرسه سلطانیه است که در ۶۱۳ بنا شده است و آرامگاه ملک ظاهر غازی در آن قرار دارد.
محراب آن، که از سنگ زرد و منقوش است، اهمیت دارد.
با اینهمه، برجستهترین اثر معماری
دوره ایوبی، مدرسه فردوس است.
مدرسهسازی در حلب دوره ممالیک نیز ادامه یافت. از جمله، ساخت مدرسه صلاحیه (۷۳۷)، صاحبیه (۷۵۰)، قرناصی (۷۷۰)،
تَرُنتئیه (۷۹۴)، و سفّاحیه (۸۶۸).
مملوکان با افزودن مناره به این مدارس، معماری آنها را بیشتر به مساجد نزدیک کردند.
در
دوره عثمانی نیز مدارسی ساخته شد؛ از جمله مهمترین این مدارس، مدرسه عثمانیه بود که به فرمان عثمان پاشا الدورکی در ۱۱۴۱ بنا گردید. این مدرسه به سبب مناره بسیار بلندش شاخص است.
موقعیت ممتاز
تجارت کالا و توقف کاروانهای
حجاج در حلب موجب رونق ساخت فضاهای تجاری وسیع، فعال و متمایزی در این شهر شده، چنانکه از قدیم در میان
مسلمانان، حلب برای خان (
کاروانسرا) هایش شهرت داشته است.
بازار مسقف حلب، نخست با سقف چوبی گنبدی و سپس با تیر آهن و ورقههای
آهن سفید، در کنار بازار
اصفهان، از زیباترین بازارهای شهرهای اسلامی است.
مهمترین بناها در منطقه تجاری حلب، که مدینه خوانده میشود،
خانها هستند: بناهایی دو طبقه که طبقه همکف مشتمل بر حجرهها و دکانهایی برای معاملات تجاری است و طبقه دوم، با ایوانهایی روبه حیاط مرکزی، مخصوص سکونت
تجار.
در وسط خان فضایی وسیع برای توزیع کالاها و بستن
اسبها، و در جانب میدان تالاری برای پذیرایی از مسافران قرار داشت.
خان معمولاً دو در ورودی داشت: یکی بزرگ برای عبور
شترها با بارشان و یکی کوچک در جوار آن برای عبور مسافران.
این خانها در حلب همچنان از مراکز زندگی اقتصادی و اجتماعی است.
قدیمترین خانهای حلب از
دوره ممالیک و از اوایل سده نهم بهجا مانده است
و معروفترین آنها، خان الصابون، از نمونههای نفیس معماری مملوکی است.
با وجود این،
دوره عثمانی روزگار اوج شکوفایی معماری خانها به شمار میرود.
از جمله مهمترین خانهای دوره عثمانی، خان جُمرَک (گمرک) است که به دستور ابراهیم خانزاده محمد پاشا در ۹۸۲ ساخته شده است. این بنا، که ۴۰۰، ۶ مترمربع وسعت دارد، با یک ورودی باشکوه، یک
مسجد، ۵۲ انبار کالا، ۷۷ حجره و ۳۴۴ مغازه و دو
سبیل، از مراکز مهم تجاری و بعدها محل سکونت
کنسول فرانسه و بازرگانان انگلیسی و آلمانی بوده است.
از دیگر خانهای قدیمی حلب، خان الوزیر بنا شده در ۱۰۹۳ است. ورودی این بنا در قابی از سنگهای سیاه و سفید قرار گرفته و در بالای آن دو پنجره با قاببندیهایی از سنگهای سبز، تزیینِ پُرکاری شده است.
برخی دیگر از خانهای حلب عبارتاند از: خان حبال، که در اجاره فرانسویان بوده است؛ خان حریر، محل باراندازی تجار پارچههای هندی؛ خان شوربجی، محل استقرار نیروهای فرانسوی و صحنه درگیری آنان با شبه نظامیان استقلال طلب؛ خان العسل، محل بدرقه و پیشواز
حجاج.
از دیگر تأسیسات تجاری حلب و متصل به خانها، قیصریههاست که در دوره عثمانی رونق داشته و دارای حیاط وسیع و اتاقهای متعدد، به عنوان محل کارگاههای صنعتی به ویژه پارچهبافی، بوده است.
خانهها و کاخهای برجا مانده در بافت قدیمی حلب نیز درخور توجه است.
کاربرد گسترده سنگ، به ویژه مرمر سفید، زرد و سیاه، به معماری حلب تمایز بخشیده است. حجاری نقوش گیاهی و کتیبههای
آیات قرآن، از جمله تزیینات خانههای حلب است.
امتداد افقی، حیاط با درختان
لیمو یا
نارنج و بوتههای
گل و
حوض و
فواره و ابن ما در وسط و سکوهای سنگی در اطراف حیاط،
سرداب برای پناه بردن از گرمای تابستان و محوطههای پیشآمدهای از بنای اصلی که اطراف آن را با چوب مشبک میپوشاندند و آن را به زیبایی مفروش میکردند، از ویژگیهای خانههای قدیمی حلب است.
در بافت قدیم شهری، خانههای ثروتمندان در مرکز و خانههای اقشار کمدرآمدتر در حواشی و حومه شهر بوده است.
محله فرافره و اطراف
قلعه حلب و
مدینه، و در دورههای جدیدتر اطراف
کلیساهای قدیمی، دربرگیرنده خانههای وسیع و زیبای ثروتمندان بود که گاه چهارصد تا نهصد مترمربع وسعت و اتاقهای متعدد داشت.
فضای کلی این خانههای اعیانی دو قسمت میشد: حَرَمْلِک، برای بانوان؛ و سَلامْلِک، برای مردان و مهمانان.
تالارها یا اتاقهای بزرگ، با تزیینات چوبی و حجاریهای زیبا، از دیگر خصوصیات این خانهها بود.
بیشتر این خانههای وسیع و قدیمی اکنون مدرسه، پرورشگاه، یا موزه شدهاند.
معروفترین این خانهها عبارتاند از: غزاله که امروزه
مدرسه ارمنیان است
صادر، کبّه، باصیل همه متعلق به سدههای یازدهم و دوازدهم
سرای ابراهیم پاشا در محله فرافره
و بیت اجقباش که خانواده
مسیحی ثروتمندی آن را در ۱۱۷۰/۱۷۵۷ بنا کردند.
حجاریهای ظریف و پرکارِ بالای درها و پنجرههای این بنا جالب توجه است و آرایههای بنا آمیزهای از سنن محلی و عناصر روکوکوی اروپایی است.
مهمترین و قدیمترین کاخ برجا مانده حلب، مطبخ العجمی از سده ششم است.
این کاخ که در نوع خود یگانه است، از املاک یکی از امیران نورالدین زنگی بوده و گنبد آن بزرگترین گنبد باقیمانده از
دوره ایوبیان است.
مهاجرت ارمنیان
ترکیه پس از ۱۳۳۳/۱۹۱۵ به حلب و استقرار آنان در منطقه «میدان» و خانهسازی به شیوهای که تا حدی از معماری اروپایی متأثر بود، جنبه تازهای به
حلب بخشید.
از بناهای عمومی حلب،
بیمارستان نیمهویران نوری (اواسط سده ششم) با درهای چوبی منقوش، و بیمارستان ارغونی (بنا شده در ۷۵۵) از دوره مملوکان، درخور توجه است.
ورودی مقرنسکاری شده بیمارستان ارغونی از طریق یک راهرو به حیاط مرکزی میرسد و گذرگاه مسقفی عمود بر آن به فضایی با حوضی کوچک و دوازده حجره در اطراف منتهی میشود که محل نگهداری دیوانگان خطرناک بوده است.
بیمارستان رمضانیه نیز از دوره عثمانی است.
سنّت بیمارستانسازی در حلب در سدههای سیزدهم و چهاردهم ادامه یافت.
بیمارستان سن لوئی، که در ۱۳۰۷ش/۱۹۲۸ ساخته شد، از جمله این بناهاست.
حمامهای حلب نیز، با فضاهای سه گانه بَرّانی، وُسطانی و جوّانی، با سنگهای رنگارنگ تزیین شدهاند و سکوهای عریض و پستوهای کوچک گنبددار (خلوات) از ویژگیهای این بناهاست.
از حمامهای مشهور حلب،
حمام غاسین (بنا شده در سده هشتم) است که بازسازی شده و فعال است.
معروفترین حمام این شهر، که بزرگترین حمام
سوریه نیز به شمار میرود، حمام ناصری است که به دستور یلْبُغا الناصری (متوفی ۷۹۳) ساخته شده و به حمام یلبغا و لباییدیه نیز شهرت دارد.
نمای آن با سنگهای زرد و مشکی تزیین شده و سربینه آن وسیع و مرکّب از چهار ایوان است.
این حمام در حمله تیمور ویران شد،
اما بعدها بازسازی گردید و از ۱۳۶۴ش/ ۱۹۸۵ فعال است و برای جهانگردان استفاده میشود.
از جمله تأسیسات شهری و سازههای چشمگیر حلب، بناهای ذخیرهسازی
آب برای عموم بوده است.
این بناها به صورت
قنات،
آب انبار (
صِهْریج) و انواع آبخوری (
قَسْطَل و
سَبیل) ساخته میشد که مشهورترین آنها ناصری، رجب پاشا، رقبان، المشط، و الحوار هستند.
در محل یکی از قدیمترین قسطلهای حلب، در دوره حکومت رائف پاشا در ۱۳۱۷ برج ساعتی ساخته شد که هماکنون از نقاط دیدنی شهر محسوب میشود.
وجود آرامگاههای سهروردی و فضولی و نیز رواج
موسیقی صوفیانه و نیز فعالیت یا ماندگاری نهادهای صوفیانه (همچون
تکیه،
خانقاه،
زاویه و
رباط) در حلب، از شکوفایی
فرهنگ صوفیانه در این شهر حکایت دارد، ضمن آنکه معماری برخی از این بناها نیز درخور توجهاند.
بسیاری از خانقاههای حلب در منزل مؤسس خانقاه و در زمان زندگی او برپا گردیده است. برخی نیز طرحی مشابه مدارس دارند.
نخستین خانقاه حلب، البلاط، در ۵۰۹ تأسیس شد و
گنبد سنگی بلند و محراب مرمر سفید آن معروف است.
اما مهمترین خانقاه برجا مانده حلب، فرافره است که به دستور سلطان ناصر یوسف ثانی، حاکم ایوبی، در ۶۳۵ ساخته شد و به سبب ورودی مقرنسکاری شده، ایوان وسیع و
محراب مرمرین مورد توجه است.
از
سده نهم تکیه بابا بیرام به شیوه معماری عثمانی بنا شده است. شمعدان مسی منقوشی در این تکیه قرار دارد که نوشتههایی به
فارسی بر آن حک گردیده است.
تکیه مولویه، بهجا مانده از سده دهم، نیز با
صحن وسیعِ دارای سماعخانه بزرگ برای اجرای مراسم
درویشان و کتابخانه و اتاقهای درویشان،
مطبخ،
مصلا،
مدفن و
باغ، از بناهای مهم حلب است.
حلب و
دمشق از مراکز
صنایع دستی سوریهاند.
از جمله صنایع دستی حلب، شیشهگری است، به ویژه تولید شیشه مینایی و ظروف و چلچراغهای میناکاری رنگین.
شیشهگران بیشتر از
موصل مهاجرت کردند و به خدمت ایوبیان درآمدند.
توسعه کارگاههای شیشهگری حلب پیش از حمله مغول چشمگیر بود و شهرت و مرغوبیت شیشههای این شهر تا آنجا بود که محصولات شیشهای
فلسطینِ دوره
صلیبیان و میناکاری و شیشههای طلایی در ونیز سده نهم/ پانزدهم به شدت تحت تأثیر کار هنرمندان حلب بود.
تیمور در حمله به حلب، بسیاری از این هنرمندان را به
سمرقند کوچاند.
از دیگر صنایع دستی حلب منبتکاری است.
شماری از استادان این فن و فرزندان آنان که
حرفه پدر را دنبال کردند، همانند کاشیکاران ایرانی، امضای خود را بر محصول کارشان مینهادند.
نفیسترین و باشکوهترین نمونه منبتکاری حلب منبری است که نورالدین زنگی برای نصب در
مسجدالاقصی در
بیتالمقدّس به هنرمندان حلب سفارش داد. این
منبر از چوب سرو و صنوبر، و تزیینات عاج و ابن وس، و نقوش تزیینی آن ترکیبی از هنر سوری، مصری و شمال
بینالنهرین بود.
این منبر در آتشسوزی مسجدالاقصی در ۱۳۴۸ش/ ۱۹۶۹ سوخت، قطعات نیمسوخته آن در
موزه اسلامی قدس نگهداری میشود.
از دیگر نمونههای درخشان منبتکاری حلب درهای قلعه حلب، و در و محراب نورالدین در
مسجد ابراهیم است.
پارچهبافی، به ویژه حریربافی نیز از هنرهای کهن در حلب است که از دوره
حمدانیان رایج بوده است، چنان که کارخانههای حریربافی لیون فرانسه، محصول خود را تقلیدی از حریر حلب دانستهاند.
در دوره ممالیک و به ویژه در دوره عثمانی، حلب مرکز مهم بافت پارچههای
پنبهای ارزان و
ابریشمی گرانبهای زربفت و
نقرهبافت شد که علاوه بر تأمین نیاز بازارهای داخلی به بازارهای عثمانی و اروپا هم کالا صادر میکرد، اما ابتدا با فروپاشی دولت عثمانی، حلب تا حدودی موقعیت خود را به عنوان مرکز بافندگی از دست داد و سپس وقوع دو جنگ جهانی این رکود را تشدید کرد.
هماکنون شمار اندکی بافنده سنّتی به بافت انواع پارچههای ایکات، به ویژه
بقچه و زیرانداز، مشغولاند و در بافت برخی منسوجات، مانند مِئزَر یا فوطه عجمی، کاملاً تحت تأثیر هنرمندان ایرانی، به ویژه هنرمندان
یزد و
کاشان، قرار دارند.
شمشیرسازی، نیز در حلب از رونق بسیار برخوردار بود.
دیگر نمونه درخشان فلزکاری حلب، درهای فولادی
قلعه حلب است.
این شهر از مراکز ساخت زیورآلات در
خاورمیانه نیز محسوب میشود و بازار زرگران آن از قدیم مشهور بوده است.
وفور
سنگ در اطراف حلب و بهکارگیری آن در معماری این شهر، موجب رونق حجاری و تبدیل حلب به یکی از مراکز سنگتراشی گردیده که نمونه درخشان آن حجاری اطراف محراب مدرسه فردوس است.
حلب از مراکز
موسیقی اصیل عربی است.
دو مرجع مهم موسیقی در
جهان اسلام، الاغانی و الموسیقی الکبیر، در این شهر تألیف شدند.
لویی ماسینیون نیز از اهمیت موسیقی در حلب سخن گفته است.
در سده سیزدهم/ نوزدهم در حلب شبهای موسیقی برگزار میشده و همواره این شهر از مراکز مهم آموزش موسیقی بوده است.
بسیاری از خوانندگان و موسیقیدانان
عرب در حلب تعلیم دیدهاند، از جمله بدیعه مصائبی (متوفی ۱۳۵۰ش/ ۱۹۷۱) و صالح عبدالحی (متوفی ۱۳۴۱ش/ ۱۹۶۲).
همچنین این شهر مرکز اشاعه بسیاری از نغمههای موسیقی عربی به
مصر و
عراق و
تونس و
خوزستان بوده است.
نوعی
شعر و موسیقی که در
اندلس به
موشَّح حلبی معروف است، از حلب به این سرزمین راه یافته است.
شاخهای از موسیقی مذهبی و عرفانی عربی، با عنوان
موشح دینی (
توشیح)، که عمدتآ در زوایای
صوفیان رواج دارد، در حلب به شکوفایی رسید و چهرههای سرشناسی اغلب از شیوخ طریقتها، در این عرصه به فعالیت پرداختند، مانند حاج عمر البطش (متوفی ۱۳۲۹ش/۱۹۵۰) و احمد عقیل (متوفی ۱۳۲۱/ ۱۹۰۳).
از جمله افراد بنام موسیقی که از این شهر برخاستند، آنطوان الشّوا و پسرش سامی الشّوا (متوفی ۱۳۵۴ش/ ۱۹۷۵) و نوری الملّاح بودند.
حلب به لحاظ هنرهای نمایشی نیز شهری فعال محسوب میشود.
در قهوهخانههای قدیمی این شهر نمایشهای سنّتی، از قبیل قرهگز، گاه با مضامین انتقادی سیاسی و اجتماعی و شوخیهای جنسی و نیز نوعی نقالی به نام حکواتی اجرا میشده است.
دستاندرکاران این نمایشها تا دهههای اخیر نیز فعال بودهاند و در موزه مردمشناسی (التقالید الشعبیة) وسایل صحنه این نوع نمایش نگاهداری میشود.
نخستین سالنهای نمایش به شیوه اروپایی از نخستین دهههای
قرن چهاردهم/ بیستم در حلب گشایش یافت،
ضمن آنکه اجرای نمایشهای موسیقایی احتمالاً سابقه داشته است، چنانکه موسیقیدان اهل حلب، کمیل شمبیر (متوفی ۱۳۱۳ش/ ۱۹۳۴)، برای نمایشنامههای سید درویش قطعات موسیقی مینوشت.
حلب، پس از
تهران و استانبول، از نخستین شهرهای اسلامی است که در آن فیلمهای سینمایی برای عموم به روی پرده رفت.
در ۱۳۲۹ش/۱۹۵۰ نیز شرکت تولید فیلمهای سینمایی، به نام شرکت عرفان و جالق، در حلب بنیان نهاده شد که
فیلم عابر سبیل، از تولیدات آن، نه تنها در حلب بلکه در سراسر سوریه و سپس اردن و عراق به نمایش درآمد و گرچه اندکی بعد این شرکت تعطیل گردید،
خود نمایانگر توجه مردم حلب به هنرهای جدید است.
حلب صاحب ایستگاه مستقل صدا و سیماست.
ایستگاه رادیویی آن در ۱۳۲۸ش/ ۱۹۴۹ تأسیس شد و فؤاد رجایی آغة القلعه، موسیقیدان و بانی نخستین فرهنگستان موسیقی، مدیر آن بود.
این ایستگاه، علاوه بر
زبان عربی، به انگلیسی، فرانسوی، ترکی و
عبری نیز برنامه پخش میکند.
در دهه ۱۳۳۹ش/ ۱۹۶۰ این شهر صاحب ایستگاه تلویزیونی گردید.
حلب از دیرباز به سبب وفور کتابخانهها و مجموعههای نفیس کتابهای خطی شهرت داشته است،
گرچه بیشتر کتابخانهها در حمله تیمور از میان رفت و در سدههای اخیر نیز بسیاری از نسخههای خطی کمنظیر به بهایی ناچیز در بازارهای حلب به فروش رسید و به لندن، پاریس، برلین و لیدن منتقل شد.
از جمله کتابخانهها و مراکز نگاهداری نسخههای خطی موجود حلب، خزانه جامع اموی، مجموعههای خانوادههای علمی نظیر بنی العدیم، بنی الشحنه، بنی
الخشاب، آل طلس، و مجموعههای مدارسی چون سلطانیه، عصرونیه، خسرویه، احمدیه و کتابخانههای خانقاههایی چون الوفائیه، مولویه و هلالیه هستند که بیشتر آنها هماکنون زیر نظر اوقاف سوریه قرار دارند.
حلب همچنین از قدیمترین مراکز چاپ کتاب به زبان عربی است.
از مهمترین مراکز فرهنگی حلب،
موزه حلب است که در ۱۳۱۰ش/ ۱۹۳۱ تأسیس شده است.
این موزه دربرگیرنده مجموعهای از اشیای دورههای گوناگون، به ویژه
عصر آهن، است. بنای موزه در دو طبقه برگرد یک حیاط مرکزی قرار دارد. درِ ورودی اصلی موزه از قطعاتی از دروازه معبدی باستانی است که از حفریات هیئتی آلمانی در تل حَلَف در
دهه ۱۲۹۹ش/ ۱۹۲۰، به دست آمده است.
در تالارهای موزه آثاری از کاوشهای تل بِرَک، ماری، ارسلان تاش، تل احمر، حمه، اگاریت، تل حاجب، اِبْلَه، عین دره و تل حلف، مهمترین محوطههای باستانشناسی اطراف حلب و سوریه، نگاهداری میشود.
اشیایی نیز از
دوره اسلامی در این موزه قرار دارد، از جمله نشانها (رنکها) ی دوره ممالیک،
سنگ قبرهای نفیس و
سکههای دورههای مختلف اسلامی.
بخشی نیز به نگاهداری آثار هنری جدید اختصاص یافته که در ۱۳۵۳ش/ ۱۹۷۴ تأسیس شده است.
دو موزه دیگر نیز در حلب وجود دارد: موزه مردمشناسی (التقالید الشعبیة)، که در خانه اجقباش برپا شده و حاوی محصولات صنایع دستی است؛ و موزه قلعه حلب، مشتمل بر آثاری از دوره حتیها تا عصر اسلامی.
بافت قدیمی حلب از جمله میراث ارزشمند معماری و شهرسازی جهان به شمار میرود که حدود ۳۷۰ هکتار وسعت دارد.
گسترش شهر به ویژه در دهه ۱۳۳۹ش/ ۱۹۶۰ این محلات را در معرض نابودی قرار داد و بقایای سخت آسیب دیده با بناهای جدید نازل درآمیخت.
همایش میراث جهانی یونسکو در نشست ۶ و ۸ آذر ۱۳۶۵/ ۲۶ و ۲۸ نوامبر ۱۹۸۶ بافت کهن
شهر حلب را جزء میراث جهانی اعلام کرد.
در ۱۳۷۳ش/ ۱۹۹۴ سوریها و آلمانیها، در طرحی مشترک (با عنوان طرح احیای حلب قدیم از نظر میراث فرهنگی و عمرانی و جمعیتی) و با تأسیس صندوق مالی برای حمایت از این طرح، به بازسازی محلات قدیمی
حلب پرداختند و اهالی را تشویق کردند خانههای خود را به همان شکل قدیم بازسازی کنند.
گوناگونی و غنای
میراث فرهنگی و پیشینه طولانی شهری و نیز روحیه
تسامح و فضای فرهنگی حلب موجب گردید که در ۱۳۸۳ش/ ۲۰۰۴
سازمان کنفرانس اسلامی در چهارمین نشست خود در
الجزایر، شهر حلب را، به همراه
اصفهان،
پایتخت فرهنگی جهان اسلام اعلام کند.
به همین مناسبت در این سال در حلب صدها برنامه فرهنگی و هنری برگزار گردید، از جمله همایشهای ادبی و تاریخی، شبهای شعر، اجراهای موسیقی، نمایش فیلمهای مستند، و چاپ تمبرهای یادبود.
(۱) ابن شحنه، تاریخ حلب، چاپ کیکو أوتا، توکیو ۱۹۹۰.
(۲) محمد خیرالدین اسدی، احیاء حلب و اسواقها، چاپ عبدالفتاح روّاس قلعهجی، دمشق ۱۹۹۰.
(۳) جان الکسان، السینما فی الوطن العربی، کویت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۴) عفیف بهنسی، سوریة التاریخ و الحضارة: المنطقة الشمالیة محافظتا حلب و إدلب، (دمشق) ۲۰۰۱.
(۵) محمدقدری دلال، القدود الدینیة: بحث تاریخی و موسیقی فیالقدود الحلبیة، دمشق ۲۰۰۶.
(۶) محمود فیصل رفاعی، حلب بین التاریخ و الهندسة، حلب ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۷) احمد بن ابراهیم سبط بن عجمی، کنوز الذّهب فی تاریخ حلب، چاپ شوقیشعث و فالح بکّور، حلب ۱۴۱۷ـ۱۴۱۸/۱۹۹۶ـ۱۹۹۷.
(۸) محمداسعد طلس، الآثار الاسلامیة و التاریخیة فی حلب، دمشق ۱۳۷۵/۱۹۵۶.
(۹) فاطمه محمد محجوب، الموسوعة الذهبیة للعلوم الاسلامیة، ج ۱۴، قاهره: دارالغد العربی.
(۱۰) جمعه احمد قاجه، موسوعة فن العمارة الاسلامیة، بیروت ۲۰۰۱.
(۱۱) ارنست کونل، هنر اسلامی، ترجمه یعقوب آژند، تهران ۱۳۷۶ش.
(۱۲) عامر رشید مبیض، مئة اوائل من حلب: اعلام، معالم اثریة، صور وثائقیة و توثیقیة ۱۹۰۱ـ۲۰۰۱م، حلب ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
(۱۳) عبداللّه ناصریطاهری، بعلبک و حلب، تهران ۱۳۶۶ش.
(۱۴) نجوی عثمان، الهندسة الانشائیة فی مساجد حلب، حلب (۱۴۱۳/۱۹۹۲).
(۱۵) فروهر نورماه و حسین یاری، نگرشی بر تحولات صنایعدستی در جهان، تهران ۱۳۸۰ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «حلب»، ج۱، ص۶۴۱۵.