نصرالله شبستری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مفسر بزرگ، آیتالله
شیخ نصرالله زرگر شبستری در روز
چهارشنبه نهم
ربیع الآخر سال ۱۳۳۳ هـ. ق (چهارم اسفند ۱۲۹۲ش) در کوی لیل آباد
تبریز چشم به عرصه هستی گشود.
پدرش،
میرزا عبدالله شبستری صنعتگری بسیار متدین و پاک فطرت بود و از خوبان روزگار به شمار میرفت. (نویسنده گنجینه دانشمندان پدر وی را با عنوان «العالم العلام
الشیخ عبدالله» یاد کرده که اشتباه است)
از او چهار
پسر و هفت دختر به یادگار ماند که برخی در قید
حیات هستند.
نصرالله در کودکی با پدر به شبستر رفت و با تشویق آیتالله حاج میرزا کاظم شبستری (آیت الله حاج میرزا کاظم مجتهد شبستری در
سال ۱۳۰۷هـ. ق در شبستر به
دنیا آمد. علوم مقدماتی را از آقا میرزا محمد آقا شبستری استفاده کرد و سپس برای تکمیل دروس دینی به تبریز و سپس به
عراق عزیمت نمود و در حوزههای علمیه
نجف اشرف، کربلاء و سامراء به تحصیل پرداخت. اسامی استادان وی در آن دیار چنین است : آیات
سید محمد کاظم یزدی طباطبایی ،
ملا فتح الله شیخ الشریعه اصفهانی ،
سید محمد فیروز آبادی ،
شیخ محمد حسین غروی اصفهانی ،
میرزا محمد حسین نائینی ،
شیخ زین العابدین مرندی تبریزی و
میرزا محمد تقی شیرازی . آیتالله مجتهد شبستری پس از ۱۸ سال سکونت در نجف اشرف و دریافت اجازات
اجتهاد و نقل
حدیث از استادانش، به زادگاه خویش برگشت و به امور شرعی و تدریس سطوح مختلف حوزوی پرداخت. از کارهای وی در شبستر تاسیس
حوزه علمیه در آن شهر و مدرسه اسلامی برای تربیت بچهها در
تبریز است. سرانجام ایشان پس از سالها تدریس، تالیف و تربیت طلاب علوم اسلامی در
سال ۱۳۶۶هـ. ق وفات نمود و در قبرستان نو شهر مقدس
قم به
خاک سپرده شد. (فرهیختگان آذربایجان، خطی، محمد الوانساز خویی))
وارد حوزه علمیه گردید. وی در بیست سالگی برای ادامه تحصیل راهی مدرسه علمیه طالبیه تبریز شد. علوم مقدماتی و قسمتی از سطح را در پیش بزرگان تبریز آموخت و با طلاب با استعدادی همچون
شیخ ابراهیم وحدت تبریزی به مباحثه نشست
و آنگاه به
مشهد مقدس رفت و پس از مدتی به قم آمد و در جلسات درسی
آیتالله سید محمدحجت کوه کمری حاضرشد. او شش ماه بعد در
سال ۱۳۶۰ هـ. ق به
عراق رفت و در نجف اشرف از محفل فقهی و اصولی، آیات:
سید ابوالحسن اصفهانی ،
شیخ محمد حسین کمپانی اصفهانی ،
آقا ضیاء الدین عراقی ،
سید محسن حکیم ،
سید ابوالقاسم خویی و
میرزا باقر زنجانی کسب فیض نمود. دوره
فلسفه و
حکمت اسلامی را نیز از
آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای آموخت وبعد از هشت سال که در این رشتهها صاحب نظر گردید، به تبریز برگشت.
ایشان از جمعی از بزرگان
علم و
حدیث اجازه نقل حدیث و
اجتهاد گرفت. اسامی
مشایخ وی به ترتیب
صدور اجازه چنین است :
۱.
حاج ملا علی واعظ خیابانی تبریزی .
۲.
سید ابوالحسن اصفهانی .
۳.
شیخ آقا بزرگ تهرانی .
۴.
سید محسن حکیم .
۵.
حاج میرزا علی شیخ الاسلامی . (اجازه وی در خصوص قرائت دعای سیفی است)
۶.
شیخ محمد صالح مازندرانی سمنانی .
۷.
حاج میرزا محمد تهرانی .
۸.
شیخ محمد باقر ساعدی خراسانی .
۹.
سید محمد رضا گلپایگانی .
۱۰.
سید شهاب الدین مرعشی نجفی .
۱۱.
سید مصطفی خوانساری .
خود نیز به افرادی همچون، آیتالله سید ابوالحسن مولانا (سال ۱۴۱۱هـ. ق) و آیتالله سید عبداللطیف قرشی خویی اجازه روایی داد.
آیت الله شبستری پس از بازگشت از نجف تدریس رسمی علوم دینی را آغاز کرد و تا چند سال پیش از وفات ادامه داد. از شاگردان وی میتوان به
شیخ احمد کریمی اصل هشترودی، سید شمس الدین مرعشی نجفی و
سید مهدی مرعشی نجفی اشاره کرد.
کتابخانه شخصی آیتالله شبستری حاصل سالها صرف عمر گرانمایه وی برای تهیه کتب در
فقه ،
اصول ،
حدیث ،
تفسیر ،
اخلاق ،
تاریخ و
حکمت بود. آقا بزرگ دو نسخه منحصر فرد به نامهای
زبدة الانوار لتحفة الاخیار تالیف ملا علی بن حسین شبستری و الزیارة الرجبیة فی المشاهد
تالیف میرزا محمد بن محمد رضا مشهدی را در کتابخانه آیتالله شبستری دیده و معرفی کرده است. کتابخانه وی در
زمان حایتش به کتابخانه مدرسه طالبیه تبریز اهدا گردید.
آیت الله شبستری بعد از بازگشت به تبریز ابتدا در
مسجد سید علی حکیم (این مسجد در سال ۱۳۶۸ ش در
اثر توسعه خیابان شهید مطهری تخریب گردید) واقع در محله راسته کوچه، و سپس با کسب اجازه از آیتالله حاج سید محمد علی انگجی در مسجد آیتالله انگجی به اقامه
نماز پرداخت. وی با تشکیل جلسات
تفسیر قرآن کریم جان تازه
ای به فعالیتهای تفسیری شهر بخشید و نیروهای فاضل و مستعدی را تربیت کرد که عده
ای از آنان در طول هشت سال دفاع مقدس به
شهادت رسیدند. روش تفسیر وی بیشتر کلامی، تاریخی، ادبی و روایی بود و بنا به اظهار خود از ۲۸ تفسیر
شیعه و سنی سود میجست و بیشتر از همه به تفسیر
علی بن ابراهیم قمی نظر داشت.
حاصل آن مجالس، نزدیک به دو دوره تفسیر کامل
قرآن در ۱۰۶۷ نوار کاست ـ هر کدام به مدت ۵/۱ ساعت ـ شد. فهرست این نوارها با ذکر تاریخ، شماره نوار،
سوره و
آیات مربوطه در فهرست جداگانه
ای گردآوری شده است. نوارهای مربوطه بعد از
نماز مغرب و عشاء یا قبل از
نماز ظهر در روزهای
جمعه و مناسبتهای مذهبی به صورت پی در پی ضبط میشد و برخی از آنها فارسی و مخصوص دانشجویان و فارسی زبانان میباشد. امید است نوارهای تفسیری معظم له به صورت کتاب در دسترس مشتاقان قرار گیرد. محافل تفسیری ایشان در سال ۱۳۶۵ ش تعطیل و معظم له به تهران منتقل گردید.
آیت الله شبستری
آثار علمی، اجتماعی و تفسیری متنوعی داشت که تعداد انگشت شماری از آنها به چاپ رسیده است. خود مینویسد :
«... بنده شاید بالنسبة به اکثر همکاران زیاد کار کرده و نوشته ام، اما آنچه که خیلی برای آن ارزش قائل باشم زیاد نیست.
لاف اثر سخن چو در توان زد• • • آن خشت بود که پر توان زد
و لذا در پشت پاره
ای از تعلیقات و نوشتهها این عبارت را از یادداشتهای آقای قزوینی به عاریت گرفته و تذکر دادهام که «این نوشته مرتب و منظم نیست و غرض من از تسوید این اوراق اصلا و ابدا و بوجه من الوجوه تالیف و تصنیف و استفاده دیگران نبوده است، بلکه غرض یگانه و مقصد بالانحصار من، فقط یادداشت و رفع احتیاج شخصی خودم است و بس». ..» .
آنچه از ایشان به چاپ رسیده، عبارت است از :
۱ ـ وفادار باشید:
در سال ۱۳۵۰ و ۱۳۶۲ ش در
تهران منتشر شد.
۲ ـ اللولؤ النضید فی شرح زیارة مولانا ابی عبدالله الشهید علیهالسّلام:
از مهمترین و جامعترین شروح زیارت عاشورای معروف به
زبان عربی است. مؤلف در ۸
شعبان ۱۳۵۹ هـ. ق از شرح آن فارغ شده و دو بار ـ ۱۳۵۹ و ۱۴۰۵ هـ. ق ـ در ۲۵۸ صفحه در تهران به چاپ رسیده است و آقا بزرگ بارها از این کتاب تجلیل کرده است.
۳ ـ در یتیم یا زندگانی لقمان حکیم:
کتابی جامع در حالات
حضرت لقمان حکیم است. چاپ پنجم آن در سال ۱۳۶۲ هـ. ش توسط دارالکتب الاسلامیه در ۲۵۸ صفحه در تهران انجام شد.
۴ ـ هدیة الاقران الی اخبار لقمان الحکیم: (
شیخ آقا بزرگ تهرانی این کتاب را با اسم «المواعظ القمانیة» و «الکلمة الطیبة» ضبط نموده است)
به زبان عربی در خصوص مواعظ و حالات حضرت لقمان حکیم است. چاپ اول آن در سال ۱۳۲۳ ق و چاپ دوم آن در ۱۴۰۳ ق در ۱۴۵ صفحه و در تهران صورت پذیرفت.
۵ ـ مقدمه و تعلیقه بر آداب الصلاة (علامه مجلسی):
این کتاب با تعلیق و تحشیه آیتالله شبستری در ۱۰۵ صفحه به چاپ رسید.
۶ ـ چه کنیم تا وفادار باشیم :
رساله
ای مختصر به قطع جیبی و ۴۵ صفحه که در سال ۱۳۵۳ ش در
تبریز چاپ شد.
۷ ـ صد پند لقمان حکیم:
رساله کوچکی است که به ضمیمه آداب الصلاة چاپ شد.
۸. طرق الاجازات.
در خصوص فعالیتهای سیاسی آن مرحوم میتوان به همکاری در ارسال اعلامیه
ای برای ساحت آیتالله
سید محمد رضا گلپایگانی در
تاریخ ۷/۱/۱۳۵۲ ش اشاره کرد که درباره بازداشت جمعی از جوانان
مسلمان دانشگاهی بود.
در مورد فضائل اخلاقی آن مرحوم نیز مطالب زیادی نقل شده است. وی ثلث آخر شبها را به راز و نیاز اختصاص داده بود و جز عده معدودی از نزدیکانش کسی از تضرع شبانگاهی و صبگاهی وی اطلاع نداشت.
وقتی سلامت جسمانی داشت، هر روز پس از اقامه
نماز صبح پیاده روی میکرد و پس از صرف
صبحانه به مطالعه
تفسیر میپرداخت یا جلسات هفتگی با علمای تبریز برگزار مینمود.
علاقه فراوانی به
ائمه اطهار علیهمالسّلام داشت و این
صفت را از بزرگان
مذهب به
ارث برده بود. زمانی که از
قرآن مجید و
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صحبت میکرد، گویی خود را در مقابل کلام الهی و آن حضرت مشاهده میکرد و آنان را شاهد افعال و گفتار خود میدید.
بر قرآن کریم،
احادیث و ادعیه ماثوره احاطه کامل داشت و هر وقت سؤالی از کلام الهی میشد،
آیات قبل و بعد را مرور میکرد و جواب نهایی را به تناسب حال اشخاص بیان مینمود.
سخنی را که قبول نداشت به دیگران نمیگفت و کاری را که نمیکرد به دیگران سفارش نمینمود. جوانان را دوست داشت و آنها را به انجام
واجبات ،
ترک محرمات و شادابی و معاشرت با مردم و خانواده شان دعوت میکرد.
از صفات بارز وی، کم خوری، صرف غذای ساده و پرهیز از
اسراف و زیاده روی بود، بخصوص شبهابه اندکی
نان و لبنیات و سبزی
قناعت میکرد. به هر مهمانی نمیرفت و پیوسته خود را در کنار مردم و جوانان میدید. روی پاکت
وصیت نامه اش نوشته بود :
من همانم که در ایام حیات• • • بی شما صرف نکردم اوقات
وی به
شعر و ادب علاقه داشت و اشعار زیر نشان استعداد و
ذوق شعری اوست :
خوش آن بینا کزو کوری بیاسود• • • سلیمانی کزو موری بیاسود
پزشکی را چه خوشبختی آن به• • • که از داروش رنجوری بیاسود
ازین خوشتر چه بهر کارفرما• • • که مزدی داد و مزدوری بیاسود
برو در سایه نزدیک مردی• • • کز او همسایه دوری بیاسود
ببالای جوانی جامه زیباست• • • که اندر دامنش عوری بیاسود
مرا زنده پندار چون خویشتن• • • من آیم بجان گر تو آیی به تن
مدان خالی از همنشینی مرا• • • که بینم ترا گر نبینی مرا
در یکی از روزهای
سال ۱۴۲۳ ق در محضر پرفیض آیتالله سید ابوالحسن مولانا حضور داشتم، وی فرمود : چند روز پیش در خدمت آیتالله حاج میرزا نصرالله شبستری بودم. وی گفت : وقتی در تهران در منزل بستری بودم مقام معظم رهبری به
عیادت بنده تشریف آوردند. ایشان به من خیلی توجه کردند و فرمودند : بوی پدرم را از شما استشمام میکنم. (آیت الله شبستری با آیتالله
سید جواد خامنهای (پدر مقام معظم رهبری) رفاقت زیاد و رفت و آمد خانوادگی داشت)
سالهایی که در تهران سکونت داشت، در هر سال چند ماه به تبریز میرفت. وقتی از او پرسیده بودند: شما که در تهران آسایش دارید، چرا در این سنن با
رنج و زحمت به تبریز میروید، گفته بود :
«تبریز وطن من است،
وطن حکم مادر را دارد،
مادر مادر است دیگر نمیتوان او را به خاطر زشت رویی ترک و به خاطر خوشرویی و زیبایی جذب کرد. دوستی و علاقه صرفا جهت ابراز ارادت به مادر است.»
آیت الله حاج
میرزا علی احمدی میانجی در خاطرات خود میگفت:
«آیت الله حاج میرزا عبدالله مجتهدی تبریزی در تبریز در خانه خود جلسه هفتگی داشت. در یکی از جلسات، ایشان معنای عبارتی را از آیتالله آقای حاج میرزا نصرالله شبستری پرسید و ایشان معنا کرد. آیتالله حاج میرزا عبدالله
اقرار کرد که بلد نبودم و از آقا استفاده کردم.»
در جزوه زندگی نامه ایشان آمده است :
«بارها با پای پیاده از نجف اشرف به زیارت حضرت
امام حسین علیهالسّلام مشرف شده بود. در یکی از این مسافرتها شخصی میخواست با ادای وجهی در
ثواب زیارت ایشان شریک شود و ایشان امتناع مینماید. همان
شب خواب میبیند که اگر به اندازه دانههای شن و قطرات
باران برایت
پول بدهند، نمیتواند اجر معنوی
زیارت تو باشد.»
در
تابستان ۱۳۷۶ ش که به اتفاق عده
ای از دوستان به محضرش شرفیاب شدیم، در جواب یکی از افراد حاضر گفت: از حرفهای بیهوده و گزاف پرهیز کنید و سخنی را بر زبان جاری سازید که یا به نفع
دنیا یا آخرتتان باشد.
آقا بزرگ تهرانی در اول
اجازه روایی ده صفحه
ای اش به آیتالله شبستری داده است، مینویسد:
«... الاخ الشفیق الذی هو بکل مکرمة حقیق. ذواللسان المنطیق، و النظر الدقیق، و صاحب القلم و البیان و التحقیق، مولانا الفاضل الکامل و العالم العامل الورع التقی الاواه المدعو
بالشیخ نصرالله بن عبدالله التبریزی الشبستری مؤلف اللؤلؤ النضید....»
آیت الله
شهید مرتضی مطهری از ایشان به عنوان «
دوست عالیقدر و
دانشمند محترم» یاد کرده است.
علامه جعفری ـ ضمن بازگویی خاطرات
سفر به نجف اشرف و کمک آیتالله شبستری به وی در آن
زمان ـ از ایشان با عنوان «روحانی بسیار
خوب و وارسته» یاد کرده است.
محمد شریف رازی از ایشان با عنوان علمای اعلام در
تبریز یاد میکند
و استاد
عمران علیزاده که از نزدیک ایشان را میشناخت، مینویسد :
«عالم متتبع، فقیه محقق، حاج
شیخ نصرالله بن عبدالله شبستری از علماء فاضل و فقهاء متبحر، شخص زاهد متقی، دارای تحقیقات عالیه و تالیفات نفیسه، محضرش منبع فیض و استفاده میباشد.»
معظم له پس از عمری خدمت در
روز چهارشنبه اول بهمن ۱۳۸۲ش (۲۸
ذی قعده ۱۴۲۴ هـ. ق) مقارن با
اذان صبح در زادگاهش به لقاء
حق پیوست و پیکر پاکش با حضور اقشار مختلف مردم و علمای تبریز تشییع شد و بعد از اقامه
نماز میت به
امامت آیتالله حاج
شیخ رضا توحیدی در قبرستان وادی رحمت ـ بلوک ۵ ـ دفن گردید. رونوشت
تربت شریف وی چنین است :
مرقد الفقیر الی الله الغنی نصرالله ابن عبدالله الشبستری المولود بتبریز عام ۱۳۳۳ ق، المتوفی یوم ۲۸ ذیقعدة الحرام ۱۴۲۴ هـ. ق مطابق اول بهمن ۱۳۸۲ هـ. ش.
از آن فقیه فرزانه یک
پسر و دو
دختر به یادگار ماند. اسامی پسر و دامادهایش چنین است :
۱. حسن شبستری، مقیم تهران.
۲. حاج حسین قلیپور، مقیم تبریز.
۳. حاج حسین صدیق باور، مقیم تهران. (به نقل از آقای صمد زمانی)
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «نصرالله شبستری».