نسبت بجلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَجَلی ، نسبت شمار بسیاری از محدّثان
شیعه از راه
نَسب یا به
ولا به
قبیله بجیله است.
اغلب افراد این قبیله در زمان
خلافت حضرت علی علیهالسلام جانب ایشان را گرفتند و در
جنگ صفّین نیز، جز اندکی، در
سپاه آن حضرت بودند.
بعدها نیز همین گرایش در آنان ادامه یافت و با اشاعه
تشیّع و افزایش
شیعیان در زمان
امام پنجم و
ششم ، بسیاری از آنان در شمار شاگردان و
یاران آن دو
امام وامامهای بعدی درآمدند، به طوری که برخی از آنها از نامبردارترین محدّثان شیعه اند.
نجاشی که کتاب رجال خود را فقط به انگیزه معرفی
رجال شیعه صاحب تألیف تا زمان خودش (نیمه اول قرن چهارم) نگاشته است، بیش از پنجاه نفر را نام میبرد، که نسبت بجلی دارند؛ از جمله
معاویه بن عمّار ،
مؤمن الطّاق ،
ابان بن عثمان ،
صفوان بن یحیی ،
محمّدبن قیس بجلی و
حسن بن محبوب زرّاد .
در این مقاله چند تن از محدّثان این
قبیله که
شیعه یا مشهور به تشیّع بوده اند، معرفی میشوند:
صحابی مشهور (متوفی ۵۱ یا ۵۴).
وی در
رمضان سال دهم به حضور
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم رسید و
اسلام اختیار کرد.
سپس به فرمان پیامبر، «ذوالخَلَصه»، بتکده معروف برخی از
قبایل عرب ، را در تباله ویران ساخت.
در دوران
خلافت ابوبکر مأمور شد تا به کمک
مسلمانان قبیله خود، به
جنگ برخی از مرتدان
عرب برود و با موفقیت این عمل را به انجام رساند.
در دوران
خلافت عمر به سرپرستی
قبیله بجیله برگزیده شد و در
جنگ قادسیّه از فرماندهان
سپاه بود.
در زمان
خلافت عثمان ، والی
همدان شد،
اما پس از
جنگ جمل در پی دریافتِ نامه ای از
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
خلافت ایشان را پذیرفت و راهی
کوفه شد.
سپس به عنوان
سفیر آن حضرت نزد
معاویه رفت تا او را به
بیعت با
علی علیهالسلام وادارد
اما این مأموریت بی نتیجه ماند
و به مشاجره لفظی
مالک اشتر با وی انجامید، ازینرو جریر از امیرالمؤمنین علیهالسلام کناره گرفت و از کوفه خارج شد و به شهر قَرقیسیا، از شهرهای مرزی
شام بر ساحل
فرات ، پناه برد.
هر چند جریر در
جنگ صفّین از هیچیک از طرفین حمایت نکرد، احتمالاً گرایش او به حضرت علی علیهالسلام در روی آوردن بجلیان به تشیّع بی تأثیر نبوده است.
در سند جریر تقریباً صد
حدیث نقل شده است، و
مسلم و
بخاری در
صحیح خود چند حدیث از او
روایت کرده اند.
ابویعقوب اسحاق بن جریربن یزیدبن جریر، که نجاشی او را
توثیق کرده است
و خالدبن جریربن یزیدبن جریر
دو تن از نوادگان او هستند که از
محدثان شیعی و از
اصحاب امام صادق علیهالسلام به شمار آمده اند.
از
یاران وفادار و برجسته
حضرت علی علیهالسلام.
از معدود افرادی بود که همراه
مالک اشتر درمراسم تجهیز
ابوذر و
دفن او در
رَبَذِه شرکت داشت.
رفاعه در جنگ صفین به فرمان علی علیهالسلام پرچمدار قبیله بجیله شد
و در زمان
معاویه همراه عمروبن حمق به
موصل گریخت و با شهامت کم نظیری خود را از دست مأموران
حکومت رهانید.
پس از مرگ معاویه، وی از اولین کسانی بود که برای
امام حسین علیهالسلام
نامه نوشتند و آن حضرت را به کوفه دعوت کردند.
همچنین یکی از سران پنجگانه
توابین بود که به
خونخواهی امام حسین علیهالسلام خروج کردند و در
عین الورده به جنگ با لشکر
شام پرداختند.
رفاعه در
قیام مختار در ۶۶
شهید شد.
از بزرگان
تابعین و از
اصحاب حضرت علی علیهالسلام.
ابن عقده او را از
صحابه و راویان
حدیث غدیر شمرده است،
لیکن
ابن اثیر و بیشتر
تراجم نویسان از جمله:
ابن حجر عسقلانی او را از تاب [[]] عین و
اصحاب امیرالمؤمنین دانسته اند.
به گفته
خطیب بغدادی حبّه در پی راهنمایی حُذیفه بن یمان در زمره یاران حضرت علی درآمد و در
جنگ نهروان حضور داشت.
براساس برخی روایات، وی از یاران صمیمی و اصحاب سرّ آن حضرت بوده است.
برخی رجال شناسان
اهل سنّت او را به دلیل
شیعه بودن، که از آن به
غلوّ در
تشیّع تعبیر میکنند،
توثیق نکرده اند.
محدث نامی (متوفی ۱۳۳).
دلیل قطعی بر تشیّع او در دست نیست، لیکن بهطور قطع از دوستداران
اهل بیت علیهمالسلام بوده است.
احمدبن حنبل و برخی از رجال نویسان
و نیز
نجاشی او را توثیق کرده اند.
عمّار دهنی از
امام محمدباقر علیهالسلام و
ابوالطفیل (آخرین
صحابی پیامبر )، و سعیدبن جُبَیر (تابعی معروف)، روایت کرده است.
فرزند او معاویه بن عمار و برخی از محدثان و فقیهان از او روایت میکنند.
دختر او مُنیّه نیز از
اصحاب امام صادق علیهالسلام بوده است.
محدث امامی و از اصحاب امام صادق و
امام کاظم علیهماالسلام که تألیفاتی نیز داشته است.
نجاشی او را توثیق کرده
و
شیخ مفید نیز او را از فقیهان سرشناس میداند.
معاویه بن وهب از راویانی بزرگ
روایت کرده و محدثانی جلیل القدر نیز از او روایت کرده اند.
محدث کثیرالتألیف و از
اصحاب امام رضا و
امام جواد علیهماالسلام.
نجاشی او را کاملاً توثیق کرده و به جلالت قدر و روشنی
حدیث ستوده است.
وی از راویان بسیاری حدیث شنیده و بیش از نهصد حدیث از او در دست است.
ملقب به «سمکه»،
ادیب و
مورخ شیعی.
در
قم میزیسته و گفتهاند که
ابن عمید ، وزیر ادیب و امامی رکن الدّوله دیلمی، شاگرد او بوده است.
او خود از شاگردان ابوجعفر احمدبن ابی عبدالله برقی بوده و تألیفاتی ارزشمند داشته است.
از جمله تألیفات او کتاب العبّاسی در تاریخ
خلفای بنی عباس در حدود ده هزار ورق است.
نجاشی تنها بخشی از آن
کتاب را که درباره امین بوده مشاهده کرده و آن را ستوده است
اما در
وثاقت او میان رجال شناسان
اختلاف نظر وجود دارد.
از محدّثان و
فقیهان شیعه و از یاران
امام رضا علیهالسلام.
ظاهراً در کوفه زندگی میکرد و نجاشی
مسجد او را در
کوفه دیده بود.
از القاب او «فَقحه العلم» (شکوفه دانش) است.
بعلاوه،
نجاشی او را «وَشّاء»
لقب داده که به نظر برخی محقّقان
اشتباه است.
رجال نویسان جعفربن بشیر را به وثاقت،
زهد و
عبادت ستودهاند و از چند اثر او از جمله، المشیخه، الصّلوه، المکاسب، النوادر یاد کرده اند.
وی
احادیث خود را، که بیش از دویست مورد آنها در
منابع شیعی آمده،
از محدثانی چون
ابان بن عثمان ،
عبداللّه بن بکیر ،
معاویه بن عمّار ،
منصوربن حازم و جز اینها نقل کرده و کسانی چون ابوعبداللّه برقی، ابراهیم بن هاشم، محمّدبن اسماعیل بن بزیع و
محمّدبن خالد برقی از او روایت کرده اند.
بنابر نقل
کشّی جعفربن بشیر در زمان
مأمون دستگیر و مضروب شد ولی نجات یافت.
او در ۲۰۸ در
ابواء ، در راه
مدینه به
مکه ، درگذشت.
از محدثّان و فقیهان بزرگ
شیعه .
برخی از رجال شناسان
گاه وی را از یاران امام کاظم و گاه از یاران امام رضا علیهماالسلام شمرده اند.
نجاشی
تنها به روایت او از
امام کاظم علیهالسلام اشاره کرده، اما عبدالله بن مغیره دست کم شانزده حدیث از امام رضا علیهالسلام نقل کرده است.
ازینرو باید او را از یاران هر دو امام دانست.
نجاشی،
که مانند دیگر رجال شناسان
وثاقت و
ورع او را تأکید کرده، با نام بردن شماری از کتابهای او مانند: الوضوء، الصّلوه، الزکاه، الفرائض، تعداد آنها را سی عدد ذکر کرده و به برخی از طریق روایت آنها نیز اشاره کرده است.
کشّی
او را از
اصحاب اجماع شمرده است.
طبق برخی احادیث وی پس از وفات امام کاظم علیهالسلام به
واقفیه گرایش یافت و سپس
توبه کرد.
خوئی با بیان دلایلی به
ردّ تضعیف آن احادیث پرداخته است.
به
عقیده محقّقان متأخّر
هر چند در سند برخی احادیث نام «
عبدالله بن مغیره » همراه با نسبت «بجلی کوفی» نیامده، به دلایلی در این موارد هم مراد همان عبدالله بن مغیره بجلی است نه فردی دیگر.
همچنین آنان، به تبعِ
شیخ طوسی و
برقی و برخلاف نقل نجاشی،
وی را از موالیِ بنونوفل دانسته اند.
تعداد روایات او در
کتب اربعه ، که از امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام و یاران آنها نقل کرده، به بیش از ۵۲۰ مورد میرسد و محدّثانی مانند ابن ابی عمیر، ابن فضّال، ابراهیم بن هاشم و حسین بن سعید از او نقل حدیث کرده اند.
از فقیهان و محدّثان امامی و از یاران امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهمالسلام.
ظاهراً تنها کشّی
کنیه او را ابوعلی آورده است.
وی در
منابع رجالی توثیق و تمجید شده و
شیخ مفید او را از
خواص و بزرگان اصحاب امام صادق علیهالسلام دانسته است.
عبدالرحمان در
بغداد زندگی میکرد
و شیخ طوسی در
الغیبه از نمایندگان آن حضرت بود.
بنابر احادیث متعدّد
وی بارها مورد مدح خاصّ
امام صادق و
امام کاظم علیهماالسّلام قرار گرفت.
در منابع اصلی حدیثی شیعه بیش از پانصد
حدیث از طریق او از سه
امام مذکور و یارانشان آمده و کسانی چون
صفوان ،
زراره ،
زید شمّام ،
ابان بن تغلب و
منصور بن حازم از او نقل کرده اند.
درباره
کیسانی و
واقفی بودن و سپس
اعتماد او به امام رضا علیه السّلام نیز در کتابهای رجال
بحث و مناقشه شده است.
از محدّثان موثّق امامی و از یاران امام صادق و امام کاظم، علیهماالسّلام.
بیشتر رجال نویسان
او را در شمار یارانِ امام صادق علیه السّلام آوردهاند و تنها نجاشی
روایت او از امام کاظم علیهالسلام را یادآور شده است.
همچنین از ۱۵۰ مورد احادیث وی که در کتب اربعه آمده،
جزیک مورد همگی از امام صادق علیه السّلام نقل شده است.
صفوان بن یحیی ، حسین بن هاشم، علی بن رباط، عبداللّه بن مغیره و محمدبن ابی حمزه بزرگترین شاگردان و راویان احادیثِ او به شمار میآیند.
منسوبان به
قبیله بجیله در میان محدّثان
اهل سنّت نیز بسیارند و در منابعی چون
تاریخ بغداد و
سیراعلام النبلاء معرفی شده اند.
همچنین باید این نکته را در نظر داشت که برخی از افرادی که «
بجلی » نام دارند، منسوب به بَجْله، شاخه ای از قبیله سُلیم بن منصورند که غیر از بجیله است؛ از جمله: عَمروبن عَبْسه صحابی پیامبر و از مسلمانان دوران
مکّه و عیسی بن عبدالرحمان سُلَمی از محدّثان تابعین.
(۱) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷.
(۲) ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/۱۹۵۲ـ۱۹۵۳.
(۳) ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.
(۴) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ ۱۹۸۲.
(۵) ابن حجر عسقلانی، تقریب التهذیب، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۰).
(۶) ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، بیروت.
(۷) محمدتقی تستری، قاموس الرجال، تهران ۱۳۷۹ـ۱۳۹۱.
(۸) احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، مدینه.
(۹) ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۰) محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، چاپ عمر عبدالسّلام تدمری، ج۳، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۱۱) محمدبن احمد ذهبی،
سیراعلام النبلاء، بیروت ۱۴۰۲ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۲ـ ۱۹۸۸.
(۱۲) محمدبن احمد ذهبی، میزان الاعتدال فی نقدالرجال، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۲/۱۹۶۳).
(۱۳) عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، چاپ عبداللّه عمر بارودی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۴) محمدبن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، بیروت ۱۴۰۷.
(۱۵) محمدبن حسن طوسی، رجال الطوسی، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱.
(۱۶) محمدبن حسن طوسی، الفهرست، قم.
(۱۷) علی بن ابی طالب علیه السّلام، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، قم.
(۱۸) محمدبن عمر کشّی، اختیار معرفه الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش.
(۱۹) عبداللّه مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.
(۲۰) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۱) محمدبن محمد مفید، الارشاد فی معرفه حجج اللّه علی العباد، قم ۱۴۱۳.
(۲۲) احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعه المشتهر برجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
(۲۳) نصربن مزاحم، وقعه صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «نسبت بجلی»، شماره۵۰۷.