نجم (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَجْم (به فتح نون و سکون جیم) از
واژگان قرآن کریم به معنای طلوع و بروز است.
مشتقات
نَجْم که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
نَجْم (به فتح نون و سکون جیم) به معنای ستاره، نبات بیساقه؛
النُّجُوم (به ضم نون و جیم) به معنای ستارگان است.
نَجْم اصل نجم به معنی طلوع و بروز است.
گویند:
«نَجَمَ القرن و النّبات» یعنی شاخ و علف روئید و ظاهر شد،
ستاره را از آن جهت نجم گویند که طلوع میکند.
راغب اصل آن را کوکب طالع گفته و
«نَجَمَ نجوما و نجما» را طلوع و بروز گوید.
به مواردی از
نَجْم که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ) «و با علاماتی و هم با ستارگان هدایت میشوند و راه مییابند.»
نَجْم هم
مصدر آمده و هم اسم، ولی در قرآن مصدر به کار رفته است ایضا نُجُوم هم مصدر آمده و هم جمع نجم ولی در قرآن مجید فقط جمع به کار رفته است.
(وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ) (و گياهان و درختان براى خدا سجده مىكنند)
مراد از نجم در آیه نبات و علف است مقابل شجر، علت این تسمیه بروز و طلوع آن از
زمین است پس نجم
نبات بیساقه و شجر نبات با ساقه میباشد که با آمدن
زمستان از بین نمیرود یعنی علفها و درختان
خدا را
سجده میکنند و از اوامرش پیروی مینمایند و بعضی آنرا در آیه ستاره دانستهاند ولی بعید است.
(وَ النَّجْمِ اِذا هَوی- ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی) یعنی: «قسم به ستاره آنگاه که فرود میاید، رفیق شما گمراه نشده و به خطا نرفته است.»
هُوِیّ به معنی سقوط است
«هَوَی الشّیء هُوِیّا: سقط من عُلُوّ الی اسفل» مراد از هُویّ نجم ظاهرا سقوط آن از سمت راس به طرف غروب است و شاید «هَوَی: به معنی صعود باشد رجوع شود به «هوی».
چون اوائل
سوره درباره نزول
وحی و
معراج آن حضرت است به نظر میاید قسم به فرود آمدن یا بالا رفتن ستاره با آن مطلب تناسبی دارد. گفتهاند مراد از «
(النجْم)» در آیه قرآن است که نجوما و تدریجا نازل شده به قولی مراد از آن ثریّا و به قولی شعری و به قولی شهابها است ولی ظهور آیه با هیچ یک سازگار نیست.
(وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِاَمْرِهِ) «آفتاب و ماه و ستارگان همه به امر خدا رام و مسخّرند»
(فَاِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ) (در آن هنگام كه ستارگان محو و تاريک شوند)
(وَ اِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ) (در آن هنگام كه
خورشید درهم پيچيده شود)
لفظ نجوم ۹ بار در قرآن مجید به کار رفته و آیات فوق که در «طمس» و «کدر» گذشت
از تحوّل و تغییر آنها در
قیامت حکایت دارند.
ظاهرا مراد از نجم و نجوم در قرآن مجید فقط ثوابت است و کواکب (سیّارات) و
مصابیح غیر از آنهاست. رجوع کنید به «
رجم-
مصباح- شهاب».
به موردی که در نهج البلاغه به کار رفته است، اشاره می شود:
امام علی (صلواتاللهعلیه) درباره
خوارج فرموده: «
«کُلَّمَا نَجَمَمِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ»»
«هرگاه رئیسی از آنها ظاهر و طالع گردید کشته میشود.»
لفظ نجوم ۹ بار در قرآن مجید به کار رفته است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «نجم»، ج۷، ص۲۵-۲۶.