قَصْر (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَصْر (به فتح قاف و سکون صاد) و
قِصَر (به کسر قاف و فتح صاد) از
واژگان قرآن کریم به معنای خانه، عمارت، کوتاهی و ضدّ درازی است.
قَصَرَ (به فتح قاف و صاد) به معنای حبس آمده است.
مشتقات
قَصْر که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
مُقَصِّرِینَ (به ضم میم، به فتح قاف و به کسر صاد) به معنای کوتاه کردن،
تَقْصُرُوا (به ضم تاء، به سکون قاف و به ضم صاد) به معنای کوتاه کنید،
یُقْصِرُونَ (به ضم یاء، به سکون قاف و به کسر صاد) به معنای کوتاهی میکنند و دست بر میدارند،
قاصِراتُ (به کسر صاد) به معنای کتاه کردن،
مَقْصُوراتٌ (به فتح میم و سکون قاف) به معنای محبوسات، منحصرات و مخصوصات،
قَصْرٍ (به فتح قاف و سکون صاد) به معنای خانه و کاخ آمده است.
قَصْر به چند معنا آمده است:
قصر به معنای کوتاهی و ضدّ درازی است.
فعل آن از ضرب یضرب و به وزن (
فلس و
عنب) آمده است.
چنانکه در
اقرب الموارد است.
در
مفردات و
مصباح فقط «وزن عنب» گفته شده است.
از باب تفعیل نیز آید.
قَصَرَ به معنی حبس است. فعل آن از نصر ینصر آید.
«قصر الشّیءَ قَصْراً: حبسهُ» قصر به معنی خانه و عمارت آمده است.
طبرسی فرموده:
قصر خانهای است دارای حصار که در آن
مقصور و محبوس است.
در
قاموس و اقرب گفته:
قصر به معنی منزل و هر اطاقی است که از سنگ بنا شده باشد در اقرب عمارت رفیع نیز گفته است، قول طبرسی اصح و با معنای اصلی منطبق است.
جمع قصر قصور است.
به مواردی از
قَصْر که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
مثل
(مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ) (در حالى كه سرهاى خود را تراشيده يا كوتاه كردهايد.)
در حالیکه سر خویش تراشیده و موی خود را کوتاه کردهاید،
تقصیر آن است که شخص در آخر عمل
حجّ یا
عمره مقداری از موی سر یا صورت خویش را بزند و یا مقداری از ناخنش را، به قول
طبرسی از آیه به دست میآید که شخص میان
حلق و
تقصیر مخیّر است.
(وَ اِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْاَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ اَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ اِنْ خِفْتُمْ اَنْ یَفْتِنَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا...) (هنگامى كه سفر مىكنيد، گناهى بر شما نيست كه
نماز را كوتاه كنيد در صورتى كه از فتنه و خطر كافران بترسيد.)
قصر صلوة عبارت از دو
رکعت خواندن نمازهای چهار رکعتی است. و در آن سه استعمال هست:
قصر صلوة،
تقصیر صلوة،
اقصار صلوة و هر سه به یک معنی است در مصباح گفته: لغت عالی
قصر الصلوة است که در
قرآن آمده است.
ناگفته نماند: ظهور
آیه در
صلاة خوف است به قرینه
(اِنْ خِفْتُمْ...)علی هذا آیه از
قصر صلوة در سفر امن ساکت است.
به نظر میآید: که
قصر صلوة ابتدا در صلاة خوف مشروع گشته، سپس به وسیله
روایات در مطلق نمازهای سفر و لو در حال امن باشد لازم آمده است.
(وَ اِخْوانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی الغَیِّ ثُمَّ لا یُقْصِرُونَ) «یعنی برادرانشان در گمراهی یاریشان میکنند و از یاری کوتاهی نمیکنند و دست بر نمیدارند.»
اقصار به معنی امساک و دست کشیدن از کار است که یک نوع کوتاهی است.
«اَقْصَرَ مِنَ الْاَمْرِ: انْتَهَی وَ امْسَکَ مَعَ الْقُدْرَةِ عَلَیْهِ» (وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِینٌ) (و نزد آنها همسرانى زيبا چشم است كه جز به شوهران خود عشق نمىورزند.)
(قاصِراتُ الطَّرْفِ) به معنی «زنانی است که نگاهشان را از دیگران کوتاه کردهاند و به دیگران نگاه نمیکنند و مهر نمیورزند و نگاه و علاقهشان منحصر به شوهران خویش است.»
در اقرب الموارد گفته:
«امرءة قاصرة الطّرف» یعنی زنی که جز به
شوهر خویش نگاه نمیکند.
رجوع شود به «طرف» بر وزن عقل.
(حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ) «زنان سیمین تن که در خیمه هستند.»
شاید
مقصورات به معنی محبوسات باشد. یعنی زنانیکه مصوناند و در خانههای خویشاند و مبتذل و هر جایی نیستند و شاید به معنی مستورات باشد یعنی از نامحرمان پوشیدهاند که
قصر به معنی ستر نیز آمده است احتمال قوی آن است که به معنی مخصوصات و منحصرات باشد یعنی زنانیکه فقط به شوهر خویش مخصوصاند. مثل:
(لَمْ یَطْمِثْهُنَّ اِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌ) «
جنّ و انسی به آنها دست نزده است.»
(وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِیدٍ) «چه بسا چاه معطّل که آب بر ندارد و چه بسیار خانه مرتفع یا گچکاری شده که اهلش هلاک شدهاند.»
مثل
(تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُیُوتاً) «در هموارهای زمین
قصرها میسازید و از کوهها خانهها میتراشید.»
(اِنَّها تَرْمِی بِشَرَرٍ کَالْقَصْرِ - کَاَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ) (شرارههايى از خود پرتاب مىكند به بزرگى يک كاخ! گويى در سرعت و كثرت همچون شتران زرد رنگى هستند.)
از جمله معانی
قصر که در قاموس و اقرب آمده درخت ضخیم است.
راغب قصر را در آیه به قولی ریشه درختان و مفرد آنرا
قصره میگوید.
طبرسی از
سعید بن جبیر ریشه درختان بزرگ نقل میکند و خود آنرا معنی معروف میداند یعنی
آتش جهنّم شرارههایی به بزرگی
قصر یا مثل درختان بزرگ میاندازد گویی شترهای زرداند.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «قصر»، ج۶، ص۹.