فَصْل (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فَصْل (به فتح فاء و سکون صاد) از
واژگان قرآن کریم به معنای
بریدن و
جدا کردن است.
مشتقات
فَصْل که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
فَصَلَتِ (به فتح فاء و صاد) به معنای جدا و خارج گرديد؛
فِصالُهُ (به کسر فاء و ضم لام) به معنای از شير گرفتنش؛
فَصِيلَتِهِ (به فتح فاء و کسر صاد) به معنای اقوام و
عشیره است كه از شخص منفصلاند؛
فَصَّلْناهُ (به فتح فاء و صاد) به معنای متمايز كرديم؛
تَفْصِيلًا (به فتح فاء و سکون فاء) به معنای متمايز كردن؛
الْفَصْلِ (به فتح فاء و سکون صاد) به معنای جدا كردن؛
يَفْصِلُ (به فتح یاء و سکون فاء) به معنای داورى مىكند است.
فَصْل به معنای بريدن و جدا كردن است.
«فَصَلَ الشّىء فَصْلًا: قَطَعَه و اَبانَه.» در
مفردات گفته: آن جدا كردن دو چيز از همديگر است بهطوریكه ميان آن دو فاصله باشد.
فُصول به معناى جدا شدن و خروج آمده؛
«فَصَلَ من البلد فُصُولًا: خَرَجَ عَنه» و نيز جمع فصل آمده است (فصول چهارگانه.)
فِصال به معنای باز كردن طفل از شير است. در
اقرب الموارد آن را
اسم مصدر گفته است.
فَصيلة به معنای اقوام و عشيره است كه از شخص منفصلاند و فَصيل به معنى مفصول است.
تَفْصيل به معنای متمايز كردن است. تفصيل كلام، روشن كردن آن است، مقابل
اجمال.
به مواردی از
فَصْل که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ) «چون
طالوت با لشكريان از محل و شهر جدا و خارج شد گفت: خدا شما را با رودخانهاى
امتحان خواهد كرد.»
(وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ) «چون كاروان از
مصر جدا و خارج گرديد پدرشان گفت: من بوى
یوسف را استشمام میكنم.»
معنى فصل همان است كه گفته شد و چون در
قضاوت و غيره استعمال شود به مناسبت معناى اولى است.
(وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً) «بار داشتن و از شير گرفتنش سى ماه است.»
(وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ) (و
دوران شیرخوارگی او در دوسال پايان مىيابد.)
(يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ • وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ • وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ) «گناهكار دوست میدارد كه ایكاش
عوض دهد از
عذاب آن روز پسران، زن، برادر و عشيره خويش را چنان عشيرهای كه او را به خودش منضمّ كرده و در كنار خود جا میدهد.»
(وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ وَ كُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْناهُ تَفْصِيلًا) «و تا عدد سالها و حساب را بدانيد و هر چيز را از هم متمايز كرديم و روشن نموديم و مردم میتوانند آنها را از همديگر بشناسند.»
(كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ) (اين كتابى است كه آياتش استوار گرديده؛ سپس هر مطلبى در جايگاه خود بيان شده و از نزد
خداوند حكيم و آگاه نازل گرديده است.)
درباره اين آيه در «حكم» توضيح مفصّل داده شده به آنجا رجوع شود.
(هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ) «اين روز
قیامت و روز جدا كردن حق از باطل است كه تكذيب میكرديد.»
تعبير از روز قيامت با
(يَوْمُ الْفَصْلِ) در بسيارى از آيات آمده است و مراد از آن
حکومت و
قضاوت حق است كه در نتيجه حق از ناحق، عادل از ظالم جدا شده و هر يک راه خويش روند.
(إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ) (خداوند در ميان آنان روز قيامت
داوری مىكند.)
(إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ) (البته
پروردگار تو ميان آنان روز قيامت در آنچه در آن اختلاف داشتند حكم مىكند.)
(إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً) (آرى روز جدايى حق از باطل، ميعاد همگان است.)
در این آيه شايد مراد جدا كردن اجزاء
عالم از همديگر باشد ولى بعيد است.
(وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ) (هم
دانش به او داديم و هم داورى عادلانه.)
راجع به اين آيه رجوع شود به «خطب».
(إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ • وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ) «
حقا كه اين سخن قولى است حق و ثابت، و شوخى نيست.»
فصل به معنى مفصول است، يعنى جدا شده از
شوخی و ناحق، معنى آيه: «
حقا كه اين سخن قولى است حق و ثابت، و شوخى نيست.»
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «فصل»، ج۵، ص۱۸۰-۱۸۱.