• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فَصْل (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





فَصْل (به فتح فاء و سکون صاد) از واژگان قرآن کریم به معنای بریدن و جدا کردن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند: فُصول (به ضم فاء) به معناى جدا شدن و خروج؛ فِصال‌ (به کسر فاء) به معنای باز كردن طفل از شير؛ فَصيلة (به فتح فاء) به معنای اقوام و عشیره است كه از شخص منفصل‌اند؛ تَفْصيل (به فتح تاء و سکون فاء) به معنای متمايز كردن؛ و تعبیر يَوْمُ‌ الْفَصْل (به فتح یاء) به معنای روز قیامت؛ فَصْلُ الْخِطاب (به فتح فاء و سکون صاد) به معنای فهم و تشخيص كلام؛ و قَوْل فَصْل (به فتح قاف) به معنای قول حق و ثابت می‌باشد.



فَصْل به معنای بريدن و جدا كردن است. «فَصَلَ‌ الشّى‌ء فَصْلًا: قَطَعَه و اَبانَه».
در مفردات گفته: آن جدا كردن دو چيز از همديگر است به‌طوری‌كه ميان آن دو فاصله باشد.


این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:

۲.۱ - فصول

فُصول: به معنى جدا شدن و خروج آمده؛ «فَصَلَ‌ من البلد فُصُولًا: خَرَجَ عَنه» و نيز جمع فصل آمده است (فصول چهارگانه).
(فَلَمَّا فَصَلَ‌ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ) «چون طالوت با لشكريان از محل و شهر جدا و خارج شد گفت: خدا شما را با رودخانه‌اى امتحان خواهد كرد».
ايضا: (وَ لَمَّا فَصَلَتِ‌ الْعِيرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ‌) «چون كاروان از مصر جدا و خارج گرديد پدرشان گفت: من بوى یوسف را استشمام می‌كنم».
معنى فصل همان است كه گفته شد و چون در قضاوت و غيره استعمال شود به مناسبت معناى اولى است.

۲.۲ - فصال

فِصال‌: باز كردن طفل از شير است. در اقرب الموارد آنرا اسم مصدر گفته است‌.
[۸] شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه «فصل».

(وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ‌ ثَلاثُونَ شَهْراً) «بار داشتن و از شير گرفتنش سى ماه است».
ايضا: (وَ فِصالُهُ‌ فِي عامَيْنِ‌) دوران شیرخوارگی او در دوسال پايان مى‌يابد).

۲.۳ - فصیله

فَصيلة: اقوام و عشیره است كه از شخص منفصل‌اند و فَصيل به معنى مفصول است‌.
(يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ • وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ • وَ فَصِيلَتِهِ‌ الَّتِي تُؤْوِيهِ ...) «گناهكار دوست می‌دارد كه ای‌كاش عوض دهد از عذاب آن روز پسران، زن، برادر و عشيره خويش را چنان عشيره‌ای كه او را به خودش منضمّ كرده و در كنار خود جا می‌دهد».

۲.۴ - تفصيل

تَفْصيل: متمايز كردن است. تفصيل كلام، روشن كردن آنست، مقابل اجمال.
(وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ وَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ فَصَّلْناهُ‌ تَفْصِيلًا) «و تا عدد سال‌ها و حساب را بدانيد و هر چيز را از هم متمايز كرديم و روشن نموديم و مردم می‌توانند آنها را از همديگر بشناسند».
(كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَ‌ فُصِّلَتْ‌ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ) (اين كتابى است كه آياتش استوار گرديده؛ سپس هر مطلبى در جايگاه خود بيان شده و از نزد خداوند حكيم و آگاه نازل گرديده است)؛ درباره اين آيه در «حكم» توضيح مفصّل داده شده به آنجا رجوع شود.

۲.۵ - یوم الفصل

يَوْمُ‌ الْفَصْل: (هذا يَوْمُ‌ الْفَصْلِ‌ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ‌) «اين روز قیامت و روز جدا كردن حق از باطل است كه تكذيب می‌كرديد». تعبير از روز قيامت با (يَوْمُ‌ الْفَصْلِ‌) در بسيارى از آيات آمده است و مراد از آن حکومت و قضاوت حق است كه در نتيجه حق از ناحق، عادل از ظالم جدا شده و هر يك راه خويش روند، چنانكه فرموده‌: (إِنَّ اللَّهَ‌ يَفْصِلُ‌ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ) (خداونددر ميان آنان روز قيامت داوری مى‌كند)؛ (إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَفْصِلُ‌ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ‌) (البته پروردگار تو ميان آنان روز قيامت در آنچه در آن اختلاف داشتند حكم مى‌كند).
در آيه‌ (إِنَّ يَوْمَ‌ الْفَصْلِ‌ كانَ مِيقاتاً) (آرى روز جدايى حق از باطل، ميعاد همگان است) شايد مراد جدا كردن اجزاء عالم از همديگر باشد ولى بعيد است.

۲.۶ - فصل الخطاب

(وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ‌ الْخِطابِ‌) (هم دانش به او داديم و هم داورى عادلانه)؛ راجع به اين آيه رجوع شود به «خطب».

۲.۷ - قول فصل

(إِنَّهُ لَقَوْلٌ‌ فَصْلٌ‌ • وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ‌) فصل به معنى مفصول است، يعنى جدا شده از شوخی و ناحق، معنى آيه: «حقا كه اين سخن قولى است حق و ثابت، و شوخى نيست».


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۸۰.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۳۸.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۴۴۱.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۳۸.    
۵. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۴۴۱.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۲۴۹.    
۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۴.    
۸. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه «فصل».
۹. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۵.    
۱۰. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۴.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱۲.    
۱۲. معارج/سوره۷۰، آیه۱۱-۱۳.    
۱۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۲.    
۱۴. هود/سوره۱۱، آیه۱.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۱.    
۱۶. صافات/سوره۳۷، آیه۲۱.    
۱۷. حج/سوره۲۲، آیه۱۷.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۳۴.    
۱۹. سجده/سوره۳۲، آیه۲۵.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱۷.    
۲۱. نباء/سوره۷۸، آیه۱۷.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۸۲.    
۲۳. ص/سوره۳۸، آیه۲۰.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۵۴.    
۲۵. طارق/سوره۸۶، آیه۱۳-۱۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "فصل"، ج۵، ص۱۸۰-۱۸۱.    






جعبه ابزار