فرهنگ گفتاری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فرهنگ گفتاری یکی از فرهنگهایی هست که در
قرآن و
روایات به آن توجه خاصی شده است، در این مقاله به اهمیت این فرهنگ، از منظر وحی، پرداخته میشود.
نیروی
تفکّر و
تکلّم، دو فیض بزرگ
خداوند تبارک و تعالی به آدمی است، چنان که پس از
آفرینشِ انسان از
نعمت بیان سخن گفته است:
«الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْ انَ خَلَقَ الاِْنْسَانَ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ».
این دو ویژگی
انسان را از حد حیوانی تا
جانشینی خدا بالا برده است.
امیر مؤمنان علیه السلام در این زمینه چنین میفرماید: «ما الانسان لو لا اللسان الاّ صورة ممثّلة او بهیمة مهملة»
؛ اگر
زبان نباشد انسان چیزی جز یک نقش مجسّم یا
حیوان رها شده نیست.
در
روایات دیگر از
گفتار به عنوان
میزان، ترازوی انسان، پاره ای از وجود انسان، مؤثرترین چیز برای جلب دلها
، میزان
عقل، ترجمان
دل و بیانگر
شخصیتتعبیر شده است.
«مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ اِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ»
؛ انسان هیچ سخنی را بر
زبان نمیآورد مگر اینکه همان دم
فرشته ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت(و ضبط آن) است.
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «اِن مقعد ملکیکَ علی ثنیتک، لسانُک قلمهما، و ریقک مدادهما و انت تجری فیما لا یعنیک و لا تستحیی من اللّه و لا منهما».
جای نشستن دو فرشته تو در دندانهای پیشین توست و زبان تو قلم آنها و آب دهانت جوهر قلم آنها و تو بی ملاحظه آنچه را به کار تو نیاید میگویی و از خدا و آن فرشتگان
شرم نمیکنی.
و در
سوره مریم چنین میفرماید: «یَومَ تَشْهَدُ عَلَیهِمْ اَلْسِنَتُهُمْ»
؛ در آن روز زبانها و... علیه آنها
گواهی میدهند.
«وَ مَآ اَرْسَلْنَا مِنْ رَّسُولٍ اِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ»
؛ ما هیچ
پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا(
حقایق را) برای آنها آشکار سازد.
موسی از
خداوند درخواست کرد که برادرش
هارون را همراه او بفرستد؛ زیرا هارون در سخن گفتن
فصیحتر بود.
«هُوَ اَفْصَحُ مِنّی لِسَانًا»
؛ برادرم هارون زبانش از من فصیحتر است.
بی تردید یکی از علل
پیشرفت دین مبین
اسلام بیان ساده و روان
آیات با
کلام فصیح نبی اکرم صلی الله علیه وآله است، چنان که میفرماید: «فَاِنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقینَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا»
؛ ما فقط آن (
قرآن) را بر زبان تو آسان ساختیم، تا
پرهیزکاران را به وسیله آن
بشارت دهی و
دشمنان سرسخت را با آن
انذار کنی.
امیر مؤمنان فرمود: «احسن الکلام مازانه حسن النظام و فهمه الخاص و العام»
؛ زیباترین سخن، کلامی است که دارای
نظم و
زیبایی بوده، عموم مردم آن را بفهمند.
«فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ»
؛ گویی میخواهی خود را
هلاک کنی اگر به این گفتار
ایمان نیاورند.
رسول خدا صلی الله علیه وآله با تمام وجود مردم را به اسلام
دعوت میکرد و جدّیترین حالات آن حضرت
سخنرانی ایشان بود.
«یُثَبِّتُ اللّهُ الَّذینَ امَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ»
؛ خداوند کسانی را که ایمان آورده اند به گفتار ثابت، استوار میسازد.
در مورد سخن ثابت گفته شده است: سخنی که به
حجت قاطع محکم و نزد گوینده ثابت شده و در دلش متمکّن گشته باشد.
در
فتنه ها و فراز و نشیبها در
دنیا و
آخرت و رسیدن به
بهشت دچار
سستی و
انحراف نمیشود
و به طور خلاصه، از
ضد و
نقیض و تلوّن و
انحراف در امان است.
«قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا».
واژه «حسنا» به صورت
مطلق آمده است.
و ظاهرا شامل
گفتار،
رفتار، حالت صورت و چشمها و ظاهر و باطن کلام میشود.
امام باقر علیه السلام در این باره فرمود: بگویید به مردم بهترین چیزی را که
دوست دارید به شما گفته شود.
این آیه امر به معروف و
نهی از منکر را نیز دربر میگیرد و شامل سخن گفتن با همه مردم، چه
مؤمن و چه
کافر نیز میشود.
در این زمینه میتوان به
آیات زیر
استناد کرد:
«قُلْ لِعِبَادی یَقُولُوا الَّتی هِیَ اَحْسَنُ...»
؛ به بندگانم بگو سخنی بگویند که بهترین باشد، چرا که
شیطان(به وسیله سخنان ناموزون) میان آنها فتنه و
فساد میکند.
«وَلاَ تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ»
؛ و آنهایی را که جز خدا میخوانند
دشنام مدهید.
«ادْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ»
؛ با
حکمت و
اندرز نیکو، به راه پروردگارت
دعوت نما.
«فَلاَ تَقُلْ لَهُمَآ اُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُلْ لَهُمَا قَوْلاً کَریمًا»
؛ کمترین اهانتی به آنها (
پدر و
مادرت) روا مدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو.
این آیه شریفه شیوه سخن گفتن را با پدر و مادر به ویژه در هنگام سالمندی بیان میدارد.
مفسّران در
تفسیر «قَولاً کَریما» مطالب گوناگونی بیان داشته اند؛ از جمله:
۱) با
لطف و
مهربانی و
نرمی، از روی
ادب و
حرمت و
سنجیده و بزرگوارانه با آنان سخن بگویید.
۲) با آنان
کج خلقی و درشتخویی نکنید.
۳) سخن
لغو و زشت و رکیک به کار نبرید.
۴) پدر و مادر را به نام صدا نکنید، بلکه با
احترام با عبارت یا ابتاه (پدرم)، یا امّاه (مادرم) آنها را مورد خطاب قرار دهید.
۵) از تندی و
پرخاش و حتّی زدن آنها، کریمانه درگذرید و با کلام «غفر اللّه لکما» برای آنان
مغفرت طلب کنید.
۶) با
تواضع و
فروتنی سخن بگویید، همچون برده ای در مقابل مولا.
۷) سخنی که موجب
دلگیری آنها شود بر زبان جاری نکنید.
شایان یادآوری است عبارت «قَولاً کَریما»تنها درباره
والدین بیان شده و در جای دیگر از
قرآن کریم چنین عبارتی نیامده است.
«وَ اِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَآءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَیْسُورًا»
؛ هرگاه از آنان (
مستمندان) روی برتابی و انتظار
رحمت پروردگارت را داشته باشی(تا گشایشی در کارت پدید آید و به آنها
کمک کنی) با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنها سخن بگو!
از آنجا که گاهی مسکینی به انسان رو میآورد و امکاناتی برای پاسخگویی به نیاز او در اختیار نیست،
آیه یاد شده طرز برخورد صحیح با نیازمندان را بیان میکند و میگوید: اگر از
نیازمندان به خاطر نداشتن امکانات و انتظار
رحمت خدا که به
امید آن هستی روی برگردانی، نباید این رویگردانی توأم با
تحقیر و
خشونت و بی احترامی باشد، بلکه باید با گفتاری نرم و سنجیده و توأم با
محبت بوده و حتّی اگر میتوانی
وعده آینده را به آنها بدهی و مأیوسشان نسازی.
میسور از ماده یسر، به معنای راحت و آسان است و در اینجا مفهوم وسیعی دارد که هرگونه سخن نیک و برخورد همراه با احترام و محبّت را شامل میشود.
پس از
نزول این آیه،
رسول خدا صلی الله علیه وآله هنگامی که چیزی برای
بخشش به
سائل نداشت به او میفرمود: «رزقنا اللّه و ایّاکم من فضله»
؛
خداوند ما و شما را از
فضلش روزی فرماید.
و در آیه دیگری آمده است: «قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ یَتْبَعُهَآ اَذیً»
؛ گفتار پسندیده(در برابر نیازمندان) و
عفو(و
گذشت از خشونتهای آنها) از بخششی که آزاری در پی آن باشد بهتر است.
رسول خدا صلی الله علیه وآله در این زمینه میفرماید: «الکلمة الطّیّبة صدقة»
؛ سخن پاکیزه، خود
صدقه است.
و باز میفرماید: «اِن لم تسعوا الناس باموالکم فسعوهم باخلاقکم»؛ «اگر شما به قدری وسعت مالی ندارید که مردم را بهرهمند نمایید، آنان را با
اخلاق خوش و خوش گفتاری بهرهمند و
خوشحال سازید».
«فَاَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فیآ اَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلیغًا»
؛ از(
مجازات) آنها صرف نظر کن! و آنها را با بیانی رسا
اندرز ده و نتایج اعمالشان را به آنها گوشزد نما.
مفسّران این آیه را درباره شیوه سخن گفتن با منافقان دانسته اند و قول بلیغ را سخنی مؤثر و دارای بلاغت
تفسیر کرده و گفته اند این
آیه دلیل بر اهمیّت بلاغت و تشویق
بندگان به رعایت آن است.
علامه طباطبایی در تفسیر آیه مینویسد: «به ایشان سخنی بگو که دلهایشان آن را
درک کند و بفهمد چه میگویی و خلاصه با زبان دل آنان حرف بزن، تا متوجّه شوند که این رفتارشان چه مفاسدی دارد».
و شاید منظور این باشد که شفّاف و صریح با آنها سخن بگو و از به کار بردن الفاظ مشترک که از آن سوء استفاده کنند بپرهیز.
رسول خدا صلی الله علیه وآله همواره با منافقان به خاطر اظهار
اسلام تا آنجا که ممکن بود
مدارا میکرد؛ زیرا مأمور به ظاهر بود و جز در موارد استثنایی آنها را مجازات نمیکرد.
یکی از سختترین ارتباطات گفتاری زمانی است که انسان با
مخالفان فکری و اعتقادی خود رو به رو شده و قصد تأثیرگذاری و اطلاع رسانی داشته باشد.
در چنین ارتباطی انتخاب کلمات، شیوه و قدرت
بیان، برخورد اوّلیه، حرکات و رفتار و
عزم و
اراده گوینده، بسیار مهم و نقشآفرین است.
قرآن کریم فرعون را به عنوان مصداق طغیانگری و
لجاجت و سرسختی در مقابل حق معرفی میکند.
خداوند برای برخورد اوّلیه با او ابتدا
هارون را که فصیحتر از
موسی بود، به همراه موسی میفرستد و سفارش میکند که از ارتباط گفتاری ملایم استفاده کنند: «اذْهَبَآ اِلی فِرْعَوْنَ اِنَّهُ طَغی فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ اَوْ یَخْشی»
؛ به سوی فرعون بروید که
طغیان کرده است، امّا به
نرمی با او سخن بگویید؛ شاید
متذکّر شود یا از خدا بترسد.
مفسّران در مورد «قول لیّن» چنین گفته اند: در موقع
دعوت با او مدارا کرده، از درشتی بپرهیزید.
با
کنیه او را صدا بزنید (
امام کاظم علیه السلام ).
به او وعده های زیاد بدهید.
به او بگویید آیا میخواهی پاکیزه شوی و من تو را به سوی پروردگارت
هدایت میکنم تا از او بترسی و
گناه نکنی؟
از روی
امید و انتظار او را
دعوت کنید، نه از روی
یأس.
در برخی از
تفاسیر آمده است پس از این برخورد نرم،
فرعون تحت تأثیر قرار گرفت، ولی پس از مشورت با
هامان، از
ایمان آوردن منصرف گردید.
یحیی بن معاذ میگوید: «هذا رفقک بمن یدّعی الربوبیة فکیف رفقک بمن یدّعی العبودیه»؛ پروردگارا این چنین است مدارای تو با کسی که ادعای
ربوبیت میکند، پس چگونه است مدارایت با کسی که ادعای
بندگی میکند.
پل ژاگو یکی از نویسندگان غربی در مورد نرمش در سخن مینویسد: «اگر بخواهید در گام نخست دیدگاه خود را تحمیل کنید، به احتمال نود درصد با واکنشهای غیر ارادی
مغز از جمله امتناع، عقبنشینی یا رفتاری ناشی از عزّت
نفس مواجه میشوید. در جایی که نرمی متقاعدکننده و نفوذی پیشرونده، بی تردید کارآیی سودمندی دارد، لحن تند و رُک فقط به تحریک حالت دفاعی و لجبازی شخص میانجامد».
«ادْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ اَحْسَنُ»
؛ با
حکمت و
اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشی که نیکوتر است،
استدلال و
مناظره کن.
امام صادق علیه السلام در
تفسیر آیه فرموده است: «یعنی بالقرآن»؛ به وسیله
قرآن آنها را دعوت کن.
سفارش قرآن در مواجهه با
نامحرمان، رعایت
قول معروف
و ارتباط پسندیده است، چنان که میفرماید: «لاَ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا اِلاَّآ اَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفًا»
؛ پنهانی با آنها قرار
زناشویی نگذارید مگر اینکه به طور پسندیده ای(آشکار و برای
خواستگاری و
ازدواج با آنها به صورت کنایه) صحبت کنید.
و درباره
زنان میگوید: «فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا»
؛ پس به گونه ای
هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما
طمع کنند و سخن شایسته بگویید.
عبارت «قَولاً مَعرُوفا» در
قرآن کریم چهار مرتبه به کار رفته است؛
که نوع صحبت کردن با زنان
،
کودکان،
سفیهان،
یتیمان و
مسکینانو
مردان نامحرمرا بیان کرده است.
سخن گاهی از حمله و یورش کارگرتر، از شمشیر برندهتر، از تیر نافذتر، از همه چیز زیباتر و گاه زشتتر، از هر چیز خوبتر و گاه بدتر، از بهترین اعمال و گاه از بدترین اعمال، کلید هر
خوبی و
بدیو منشأ بیشترین خطاها و
گناهان به شمار میآید و
زبان در بیان
معصومین علیهمالسلام گاه به درنده ای بدخو و گاه به کلب عقور و سگ گیرنده و تیری که به
خطا میرود
تشبیه شده است.
یکی از
نویسندگان غربی در این باره مینویسد: «همچنان که گاهی بعضی
سخنان و
کلمات به نحو معجزهآسایی ما را دگرگون میسازند و به حرکت درمیآورند، همچنان نیز بعضی سخنان، انسان را
منحرف میسازند. همان طور که
بیان صحیح و روشن میتواند افراد را متحوّل کرده در مسیر درست بیندازد، به همان ترتیب، لغزش
کلام و بیان ناقص ممکن است موجب
گمراهی افراد گردد».
جورج ارول نویسنده
کتاب ۱۹۸۴ میگوید: «همانسان که
اندیشه زبان را
فاسد میکند، زبان نیز اندیشه را فاسد میسازد».
برخی از آسیبهای ارتباط گفتاری را که در آیات قرآن به آنها اشاره شده،عبارتند از:
«وَ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ اِنْ یَتَّبِعُونَ اِلاَّ الظَّنَّ وَ اِنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْـءًا»
؛ آنها به این سخن
یقین ندارند، تنها از
ظن و
گمان بی پایه
پیروی مینمایند. با اینکه گمان هرگز انسان را بی
نیاز از
حق نمیگرداند.
«وَ تَقُولُونَ بِاَفْوَاهِکُمْ مَا لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ»
؛ و با زبان خود سخنی میگویید که به آن یقین ندارید.
معصوم علیهمالسلام میفرماید: «لو سکت الجاهل ما اختلف الناس»
؛ اگر
نادان سکوت کند مردم
اختلاف نخواهند کرد.
«فَلاَ تُمَارِ فیهِمْ اِلاَّ مِرَآءً ظَاهِرًا»
؛ پس درباره ایشان جز به صورت ظاهر
جدال مکن.
ارتباط گفتاری به صورت
نجوا یکی از ارتباطات مهم و حساس است؛ از این رو در صورتی که بجا و مناسب باشد بسیار مفید خواهد بود و اگر مناسب نباشد از عمل
شیطان به شمار میآید«اِنَّمَا النَّجْوی مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذینَ امَنُوا».
خداوند در این زمینه میفرماید: «لاَ خَیْرَ فی کَثیرٍ مِنْ نَجْویهُمْ اِلاَّ مَنْ اَمَرَ بِصَدَقَةٍ اَوْ مَعْرُوفٍ اَوْ اِصْلاَحٍ بَیْنَ النَّاسِ»
؛ در بسیاری از سخنان درگوشی(و جلسات محرمانه) آنها
خیر و سودی نیست مگر کسی که(به این وسیله) به کمک به دیگران یا
کار نیک و
اصلاح در میان مردم
امر کند.
«کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللّهِ اَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ»
؛ نزد
خدا بسیار موجب
خشم است که سخنی بگویید که خود
عمل نمیکنید.
شیطان خطاب به خداوند گفت: «اَنَا خَیْرٌ مِنْهُ».
فرعون با مردم خود میگفت: «اَنَا رَبُّکُمُ الاَْعْلی».
از خود
گفتن و
خودستایی، از انواع سخنان شیطانی و فرعونی است که باید گوینده در هر حال از آن بپرهیزد.
«وَ اجْتَنِبُوا قَولَ الزّورَ»
؛ و از سخن
باطل بپرهیزید.
سخنانی از قبیل سخنان
فریبنده و بی اساس
،
لغو،
زشت و
باطل،
تند و
خشن،
استهزا،
عیبجویی،
لقب زشت و ناپسند
،
گمانهزنی،
غیبتو موارد دیگر، از جمله آسیبهای ارتباط گفتاری به شمار میروند.
برخی از عوامل بسیار مهم را که در افزایش میزان اثربخشی سخن در
مخاطبان نقش دارند، عبارتند از:
بی تردید یکی از عوامل مؤثر در نفوذ
کلام در مخاطبان، برخورداری سخن از محتوایی ارزشمند و متقن است.
سخن بنا به فرمایش
قرآن کریم باید
سدید (محکم و استوار)،
ثقیل (گرانبها) و
طیب (پاکیزه) باشد.
«یَآءَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا»
؛ ای کسانی که
ایمان آورده اید
تقوای الهی پیشه کنید و سخن
حق بگویید.
سدید یعنی قابل
اعتماد،
صحیح و
مستقیم.
هنگامی که سخن «سدید» باشد تأثیری فوقالعاده خواهد داشت.
از طرفی سخنان وحیانی به عنوان «
قول ثقیل» مطرح شده است: «اِنَّا سَنُلْقی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقیلاً»
؛ ما به زودی سخنی سنگین و
گرانبها به تو القا خواهیم کرد.
«قول ثقیل» در
تفاسیر به معانی زیر آمده است:
الف ـ سخن وحیانی و الهی و
موضوعات قرآنی.
ب ـ سخن دارای پیامدهای سنگین برای
مخالفان.
جـ دستورات سنگین و مربوط به
جهاد با نفس و
تکامل انسان.
د ـ سخن مبارک و گرانبها، عظیمالشأن و ارزنده، مستدل و بسیار پر بار و جامع.
ه ـ سخن ماندگار در طول روزگار.
و ـ
سخن پاکیزه (و هدوا الی طیب من القول).
مراد سخنی است که در آن
خباثت نباشد و
کلام خبیث به معنای کلامی است که یکی از اقسام
باطل در آن باشد.
گوینده هر قدر محبوبتر و مقبولتر باشد، نفوذ کلامش بیشتر خواهد بود.
هر چه نیاز مردم به یک
موضوع بیشتر باشد
میل آنان به
استماع بیشتر است. در
روایات از این موضوع به
علم نافع تعبیر شده است.
کار بست فنون و
آداب سخن هر قدر بیشتر و دقیقتر باشد سخن جذابتر و مؤثرتر خواهد بود.
افزون بر آنچه یاد شد، عوامل زیر نیز درخور ذکر هستند:
محفوظات بسیار، تسلّط کافی، داشتن
مطالعات متنوع، رعایت
اصول و
قواعد.
-
سخنوری به صورت
ملکه،
تمرکز حواس و برخورداری از ظاهر مناسب، ساده و بی پیرایه.
ـ
مردمشناسی،
روانشناسی، نکته سنجی، ایجاد
نشاط و بهرهگیری از
انتقادات.
ـ پرهیز از سخن گفتن از خود، یا برای جلوهنمایی و قصد
سخنوری، بلکه برای انجام
وظیفه سخن گفتن.
ـ رعایت
وقت، گزیدهگویی، توجّه به همگان، تونایی بر
تهییج و
استدلال شورانگیز.
ـ استفاده از
داستان و
مثال متنوع و دلنشین و ترغیب به موضوعات فطری و دلپسند.
ـ
شهامت و
خونسردی و پرهیز از
عصبانیت.
دانشنامه موضوعی قرآن