• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فتح قسطنطنیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



فتح قسطنطنیه پایتخت امپراتوری روم شرقی، به وسیله سلطان محمد دوم عثمانی، یکی از وقایع مهم تاریخ مسلمانان و بلکه یکی از حوادث بسیار برجسته در تاریخ جهان است.

فهرست مندرجات

۱ - اهمیت بیان فتح قسطنطنیه
۲ - مناطق مورد نظر رهبران مسلمان
۳ - تاریخچه قسطنطنیه
       ۳.۱ - اولین حملات مسلمانان
       ۳.۲ - در دوران سلیمان بن عبدالملک
       ۳.۳ - نبود قصد جدی برای تسخیر
       ۳.۴ - از آرزوهای مسلمانان
       ۳.۵ - موقعیت مکانی
۴ - اقدامات سلطان محمد دوم
       ۴.۱ - سرکوب مخالفان
       ۴.۲ - ساخت قلعه
       ۴.۳ - آمادگی برای جنگ
       ۴.۴ - ساختن توپ
       ۴.۵ - آغاز محاصره
       ۴.۶ - وضعیت دفاعی شهر
       ۴.۷ - اختلاف بین مردم شهر
       ۴.۸ - حمله اولیه عثمانی‌ها
       ۴.۹ - درگیری ژوستینیانی با عثمانی‌ها
       ۴.۱۰ - ادامه محاصره
       ۴.۱۱ - پیشنهاد سلطان محمد به امپراتور
       ۴.۱۲ - اعلان جنگ توسط سلطان محمد
       ۴.۱۳ - اقدامات امپراتور
       ۴.۱۴ - فرا رسیدن زمان موعود
       ۴.۱۵ - وضعیت پس از شکست رومی‌ها
       ۴.۱۶ - اقدامات سلطان فاتح
۵ - اهمیت فتح قسطنطنیه
۶ - فهرست منابع
۷ - ماخذ
۸ - پانویس
۹ - منبع


یکی از وقایع مهم تاریخ مسلمانان و بلکه یکی از حوادث بسیار برجسته در تاریخ جهان، فتح قسطنطنیه پایتخت امپراتوری روم شرقی به وسیله سلطان محمد دوم عثمانی است. این واقعه مهم تاریخی نه فقط به تنهایی در برگیرنده‌ی موضوعات متعدد و قابل تاملی است، بلکه آثار و پی‌آمدهای فراوان آن نیز در عرصه‌های اقتصاد و سیاست جهان نیز عبرت‌آموز است. آنچه در این مقاله بنظر شما می‌رسد، پژوهشی است درباره نحوه حمله ترکان عثمانی به این شهر و همچنین اوضاع داخل شهر و مراحل سقوط آن با ذکر بعضی از مهم‌ترین آثار این واقعه می‌باشد. با توجه به ضرورت اختصار مطالب در این تحقیق، سعی شده که مهم‌ترین و جالب‌ترین نکات و حوادث این رویداد مهم بیان گردد و از ذکر جزئیات خودداری شود.


اولین مناطقی که در آغاز فتوحات اسلامی مورد نظر فرماندهان نظام اسلام و رهبران مسلمان بود، عبارتند از: ایران، شام و مصر و شمال آفریقا. توجه آنان به سرزمین‌های زیر سلطه دولت روم، احتمالا به دلیل اقداماتی نظامی بود که پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در زمان حیات خود برای تسخیر مناطق شمالی عربستان انجام داده بودند. مسلمانان اولیه، پس از رحلت نبی گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در طی چند سال، مهم‌ترین بخش‌های ایران و شام و مصر را فتح کردند، و سپس به طرف آسیای صغیر رفته و شهرهای جنوبی روم شرقی را نیز تصرف نمودند، و هنوز ربع قرنی بیش نگذشته بود که به تنگه بسفر و پشت دروازه‌های کنستانتینوپول رسیدند.
[۱] دورانت، ویل، تاریخ تمدن، عصر ایمان، ص۳۶۹، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).



شهر کنستانتینوپول که عرب‌ها آنرا قسطنطنیه می‌نامیدند و بعدها نام استانبول (اسلامبول) بر آن نهاده شد، در قرن هفتم پیش از میلاد ـ یعنی ۶۶۰ ق. م ـ‌به وسیله یونانی‌ها ساخته شد، در ابتدا بیزانسیوم (بیزانتیوم) نام داشت.
[۲] دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، ج۲، تحت عنوان استانبول، (تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲).
این شهر ساحلی که شکلی مثلثی دارد، در کنار تنگه بسفر و دریای مرمره واقع و فقط ضلع غربی آن به خشکی متصل است.
[۳] دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، ج۲، تحت عنوان استانبول، (تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲).
در زمان هخامنشیان برای مدتی در تصرف ایرانیان بود و بین یونان و اسپارت نیز دست بدست می‌شد تا آنکه بالاخره رومی‌ها آن را در ۱۹۶ م. در اختیار گرفتند. در سال ۳۳۰ م. هنگامی که کنستانتین کبیر پایتخت حکومتی خود را از شهر رم به بیزانتیوم منتقل نمود، نام این شهر نیز به «کنستانتینوپول» یعنی شهر کنستانتین تغییر یافت.
[۴] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۲۵۴-۲۵۵، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
این شهر از ابتدای ساخت آن تا قرن پانزدهم میلادی، بارها تعمیر و بر زیبایی و ثروت آن افزوده شد و استحکامات آن نیز تقویت شد.
[۵] دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، ج۲، تحت عنوان استانبول، (تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲).

اما تسخیر کنستانتینوپول یا قسطنطنیه، از نخستین سال‌های فتوحات مسلمین جزو برنامه‌های نظامی و آرزوهای خلفا و سلاطین مسلمان به شمار می‌آمده است.
[۶] ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۳۱۰، ترجمه محمد پروین گنابادی، (تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲).
زیرا این شهر و دولت روم شرقی یا بیزانس در زمان ظهور اسلام، پایگاه و پشتوانه اصلی مسیحیان در شرق اروپا بود. روشن است که با فتح این شهر، دنیای مسیحیت، شکست سختی متحمل می‌شد و تصرف دیگر سرزمین‌های مسیحی نشین، با سهولت بیشتری انجام می‌شد و مسلمانان در موقعیت بهتری قرار می‌گرفتند.
[۷] لوکاس، هنری، تاریخ تمدن، ج۱، ص۳۲۳، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، (تهران، انتشارات کیهان، ۱۳۷۶.)
[۸] لوکاس، هنری، تاریخ تمدن، ج۱، ص۶۳۶-۶۳۷، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، (تهران، انتشارات کیهان، ۱۳۷۶).


۳.۱ - اولین حملات مسلمانان

اولین حملات جدی مسلمانان به این شهر، از سال ۳۳ ه. ق./ ۶۵۳ م. آغاز شد. در این سال گروهی از نیروهای مسلمان پس از پیمودن آسیای صغیر به کرانه «بسفر» (Bospous) رسیدند، ولی پس از جنگی که میان ناوگان دریایی مسلمین با ناوگان رومی روی داد، اگر چه موقعیت‌هایی نصیب نیروهای مسلمان شد، اما به خاطر صدماتی که در طول آن مدت متحمل شده بودند، از آن نواحی عقب‌نشینی کردند.
[۹] ابن ابی یعقوب، احمد، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، (تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲).

بار دیگر در سال ۴۴ ه. ق/ ۶۶۴ م. قوای مسلمین حمله خود را به منظور قسطنطنیه تجدید نمودند، ولی زمانی که به دریای مرمره رسیدند با زمستان و شرایط سخت آن مواجه گردیدند.، در نتیجه از تهاجم پیشروی و محاصره شهر بازماندند. چندی بعد، یعنی در سال ۴۸ ه. ق. نیز مجدداً گروهی از نیروهای مسلمان، مرکب از ناوگانی که از سواحل مصر و شام و به فرماندهی «فضالة بن عبدالله انصاری» بسیج شده بودند، آناتولی را پیموده و قلعه‌های ساحلی را فتح کردند.
[۱۰] التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۲۱، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
در سال ۴۹ ه. ق. نیز سپاه عظیمی که گروهی از بزرگان صحابی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، مانند «عبدالله بن عباس» و «ابوایوب انصاری» در میان آنها بودند؛ به فرماندهی «سفیان بن عوف»، از راه خشکی به طرف قسطنطنیه رفتند. ناوگان مسلمانان از راه دریا نیز تنگه «داردانل» را بدون مقاومت رومی‌ها پشت‌سر گذاشت، و وارد آب‌های مرمره و نزدیک پایتخت روم شرقی گردید.
[۱۱] دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، ج۲، تحت عنوان استانبول، (تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲.)
مسلمانان از طریق دریا و خشکی، قسطنطنیه پایتخت دولت بیزانس را محاصره نمودند، ولی با وجود هجوم و محاصره طولانی شهر، نتوانستند به دیوارهای بلند و محکم و برج و باروی آن نزدیک شوند. نیروهای مسلمان با شروع فصل زمستان، محاصره را رها کرده و به «جزیره گیزگوس» در ۸۰ مایلی قسطنطنیه می‌رفتند و مجدداً در زمان گرم شدن هوا، پایتخت بیزانس را محاصره کردند. این وضعیت بدون کسب هیچ نتیجه‌ای ۷ سال تداوم یافت. سرانجام با تحلیل رفتن نیرو و امکانات تدارکاتی آنان، در آخر سال ۵۸ هجری عقب‌نشینی نمودند. براساس نقل مورخین، آنان حدود سی‌هزار از نفرات خود را از دست داده بودند، از جمله کشته‌شدگان در این وقایع صحابی معروف «ابوایوب انصاری» بود که در حمله اول یا دوم در سال ۵۱ یا ۵۲ هجری به شهادت رسید و در زیر دیوار قسطنطنیه مدفون شد.
[۱۲] عنان، محمد عبدالله، صحنه‌های تکان دهنده در تاریخ، ص۴۰-۴۱، ترجمه علی دوانی، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۱).


۳.۲ - در دوران سلیمان بن عبدالملک

در دوران «سلیمان بن عبدالملک»، در حالیکه قدرت نظامی مسلمانان بسیار زیاد بود، دولت بیزانس رو به ضعف می‌رفت و اختلافات داخلی و فشارهای خارجی، آن‌را در معرض انحطاط قرار داده بود. «سلیمان بن عبدالملک» از این فرصت استفاده کرده و ارتشی مرکب از نیروهای زمینی و دریایی با ساز و برگ کافی، برای جنگ مهیا کرد و برادرش «مسلمة بن عبدالملک» را به فرماندهی آن سپاه گذاشت و دستور داد تا به سوی قسطنطنیه رهسپار شده و به هر قیمتی آنرا فتح نمایند. «مسلمه» در اوایل سال ۹۸ ه. ق./ ۷۱۶ م. پس از تصرف آناتولی، در ماه‌های بهار با سپاهی عظیم به آبهای مرمره رسید و سپس پایتخت روم شرقی را ۹۹ ه. ق/ ۷۱۷ م. محاصره نمود.
[۱۴] ارسلان، شکیب، تاریخ فتوحات مسلمانان در اروپا، ص۲۶، ترجمه علی دوانی، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰).
مورخین بیزانسی مانند «تئوفانس»، تعداد افراد سپاه او را که از راه دریا و خشکی در آن ناحیه حضور داشتند، ۱۸۰ هزار نفر تخمین زده‌اند. ولی مسلمانان به سرعت متوجه شدند که با وجود جنگاوران فراوان، منجنیق‌های سنگین و آلات نظامی دیگر و همچنین ۱۸۰۰ کشتی جنگی که در اختیار داشتند، تسخیر شهری با استحکامات دیوار و برج‌های آن و نیز آلات دفاعی گوناگون از جمله سلاح آتش یونانی و سنگ‌هایی که از بالای دیوار شهر بر سر آنها فرو می‌ریخت، به سهولت امکان‌پذیر نمی‌شود. آتش یونانی (Greekfire) در واقع نوعی بمب آتش‌زا بود که به وسیله مردی بنام «کالینکوس» در زمان کنستانتین چهارم ساخته شده بود. این ماده آتش‌زا که معمولاً به سوی استحکامات و کشتی‌های دشمن پرتاب می‌شد و آنها را به آتش می‌کشید، از موادی مانند گوگرد، قیر، نفت، جیوه و برخی مواد شناخته نشده دیگر ساخته شده بود و هیچ چیزی جز خاک آنرا خاموش نمی‌کرد. این اسلحه آتشین را برای اولین بار بیزانسی‌ها در جنگ‌ با مسلمانان در سال ۴۸ ه. ق/ ۶۶۸ م. بکار بردند.
[۱۵] عنان، محمد عبدالله، صحنه‌های تکان دهنده در تاریخ، ص۴۰، ترجمه علی دوانی، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۱).
به هرحال به دلیل آنچه گفته شد، «مسلمه» تصمیم گرفت که به جای حمله به شهر، آنرا به طور کامل در محاصره قرار دهد. ولی آتش یونانی و سرمای زمستان موجب می‌شد که نیروهای مسلمان به تدریج صدمات فراوان دیده و در اثر سرما و گرسنگی تلف شوند. در همین زمان نیز، چند بار کشتی‌های رومی با سلاح‌های مختلف به کشتی‌های مسلمانان حمله کرده و آنها را به آتش کشیدند. تا اینکه با مرگ «سلیمان» و روی کار آمدن «عمر بن عبدالعزیز»، حاکم جدید اسلامی به نیروهای «مسلمه» فرمان بازگشت به پایتخت داد. در نتیجه باز هم حمله مسلمین برای فتح قسطنطنیه نه تنها، هیچگونه سودی در بر نداشت بلکه با ضایعات زیاد نیز خاتمه یافت.
[۱۶] التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۲۴، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).


۳.۳ - نبود قصد جدی برای تسخیر

اگر چه مسلمانان بعدها نیز چندین‌بار تا نزدیک این شهر رفتند ولی بعد از این عملیات، دیگر برای دست یافتن به قسطنطنیه و تسخیر اروپا از طریق آن، به طور جدی تلاشی نکردند و بیشتر درگیری‌ها با نیروهای رومی در آسیای صغیر واقع می‌شد. در سال ۱۶۵ هجری و در دوران مهدی عباسی، پسرش «هارون الرشید» به دستور پدر، شهر قسطنطنیه را محاصره نمود. ولی از آنجا که قصد جدی برای تسخیر آن و یا ادامه فتوحات به سوی شمال وجود نداشت. با وجود آنکه یک زن، یعنی «دینی» مادر کنستانتین ششم خردسال، بر شهر حکومت می‌راند ـ قرارداد صلحی با او بسته شد و مسلمانان نیز باز گشتند.
[۱۸] التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۲۴، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).


۳.۴ - از آرزوهای مسلمانان

همان‌گونه که پیشتر هم گفته شد،‌ اندیشه‌ی تسخیر قسطنطنیه از آرزوهای مسلمانان بوده است. برخی از شخصیت‌های اسلامی، این کار را به قدری با اهمیت تلقی می‌کردند که به شکل یک آرزو بدان می‌نگریستند و تحقق آنرا فقط به وسیله حضرت مهدی (علیه‌السّلام) ممکن می‌دانستند. کندی فیلسوف مشهور اسلامی این احساس را در پیشگویی خود چنین بیان کرده بود که: «با ظهور حضرت مهدی (علیه‌السّلام) اسلام احیاء و عدالت پیروز خواهد شد. او شبه‌جزیره اسپانیا را فتح خواهد کرد و پس از رسیدن به رم، آنجا را نیز تسخیر خواهد نمود. وی به شرق خواهد رفت و آنجا را در ید قدرت خواهد گرفت. هم او قسطنطنیه را نیز فتح خواهد کرد و سراسر گیتی از آن او خواهد بود». ابن خلدون نیز با نقل حدیثی از پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چنین آورده است که، آن که قیصر را می‌کشد و گنج‌های وی را در راه خدا خرج می‌کند. همین مهدی (علیه‌السّلام) منتظر است هنگامیکه قسطنطنیه را فتح کند. پس چه امیر نیک و چه سپاه نیکی خواهد بود»
[۱۹] ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۶۳۶-۶۳۷، ترجمه محمد پروین گنابادی، (تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲).

تردیدی نیست که اگر در طی قرون اولیه اسلامی و مثلاً در زمانی که اسپانیا در جنوب غربی اروپا به دست «طارق بن زیاد» و «موسی بن نصیر» فتح می‌شد (۹۲ ه. ق/ ۷۱۱ م) قسطنطنیه در جنوب شرقی اروپا نیز تسخیر می‌گردید، چهره اروپا و بلکه وضعیت جهان با آن‌چه در قرن پانزده میلادی یا بعد از آن به وسیله عثمانی‌ها بوجود آمد و یا در حال حاظر شاهدیم، کاملاً متفاوت می‌بود و از آن‌جایی که قسطنطنیه همانند دروازه ورود به اروپا به شمار می‌رفت ـ به احتمال فراوان در چنان شرایطی ـ تمام اروپا به دست مسلمین تصرف شده و مردم این بخش از جهان نیز مسلمان می‌شدند به هر تقدیر، سقوط پایگاه مسیحیت در روم شرقی در آن زمان و یا پس از آن، دقیقا به مفهوم سقوط و اضمحلال مسیحیت و مسیحیان بود، آن‌چنانکه تسخیر ایران زردشتی به دست مسلمین موجب اقتدار بیشتر اسلام و گوشه‌گیری تدریجی مذهب زردشت و زردشتیان گردید. هر چند این حقیقت را نیز نمی‌توان نادیده انگاشت ـ آنگونه که تاریخ و اوضاع کنونی مسلمین نشان می‌دهد ـ تسخیر نظامی سرزمین‌های گوناگون و یدک کشیدن نام اسلام و مسلمانی، به تنهایی نه کارساز است و نه مستمر و پایدار، و هدف اسلام عزیز و رهبران الهی آن نیز این نبوده است. آنچه همیشه مؤثر و مستدام خواهد بود، فتح قلوب مردم و نفوذ ایمان و فرهنگ اسلامی در دل‌های آنان است.

۳.۵ - موقعیت مکانی

همان‌گونه که پیشتر نیز بیان شد، قسطنطنیه مثل سه ضلعی است، که از جهت شرق به آب‌های خلیج زرین شاخ و ضلع جنوبی آن به دریای مرمره و سمت غربی آن به خشکی اروپا می‌پیوندد.
[۲۰] لوکاس، هنری، تاریخ تمدن، ج۱، ص۳۳۵، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، (تهران، انتشارات کیهان، ۱۳۷۶).
در هر سه طرف این شهر، ‌دیوارها و برج‌های بلند قرار داشته است. طول باروهای آن بیش از ۲۲ کیلومتر بوده و در هر زاویه شهر نیز، قلعه نیرومندی وجود داشته است. باروی غربی شهر حدود ۶۰۰۰ متر طول داشته و از کاخ بلاشری تا دریای مرمره امتداد داشته است. شهر دارای ۱۴ دروازه بوده که ۷ دروازه آن در طرف خشکی بوده و بقیه در دو دیوار جنوبی و شرقی قرار داشت.
[۲۱] دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، ج۲، تحت عنوان استانبول، (تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲).
مدخل خلیج زرین شاخ در شرق شهر، به وسیله زنجیری آهنین مسدود می‌شد، که به گلوله‌های چوبی بزرگ و محکمی متصل بود. دیوار غربی که دروازه‌های آن به سمت اروپا قرار داشت. مهم‌ترین دیوار شهر به شمار می‌آمد. این دیوار که هم اکنون نیز باقی است، از سنگ‌های سختی ساخته شده بود و بین ۵/۳ تا ۵/۱۰ متر ضخامت داشت. در حقیقت باروی شهر دارای دو دیوار بود و در هر یک از این دیوارها برج‌هایی قرار داشت.
[۲۲] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۵، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
دیوار بیرونی حداقل ۱۲ متر و دیوار داخلی حداکثر ۲۱ متر بود و بین آنها فاصله‌ای وجود داشت و به این ترتیب دیوار داخلی شهر بر دیوار بیرونی اشراف داشت. در میان دو دیوار، سکویی به ارتفاع ۱۵ متر بود که مدافعان شهر در صورت رخنه دشمن از دیوار بیرونی به داخل، در آنجا تجمع کرده و به دفاع می‌پرداختند. اما دیواری که در جنوب و در سمت دریای مرمره قرار داشت کوتاه‌تر از دیوار غربی شهر بود و در واقع، دریا و امواج آن و صخره‌های بلند ساحل، خود نوعی استحکامات طبیعی برای شهر محسوب می‌شدند. در طرف خلیج زرین شاخ، دیوارها از دیوار جنوبی هم کوتاه‌تر بود، زیرا زنجیرهایی که در مدخل خلیج و بین زاویه شرقی شهر با منطقه غلاطه (گالاتا) در آن طرف خلیج قرار داشت، مهم‌ترین مانع بر سر راه مهاجمین و کشتی‌های دشمن بودند.
[۲۳] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۴، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
علاوه بر دلایل فوق، از آنجایی که مهم‌ترین و حساس‌ترین دروازه‌های ورود به شهر، ‌دروازه‌های غربی بودند؛ با فاصله‌ای از دیوار شهر، خندقی تعبیه شده بود که ۱۸ تا ۲۱ متر عرض و حداقل ۹ متر عمق داشت.
[۲۴] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۵، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
این خندق را از سنگ‌های صاف و لغزنده ساخته بودند و در صورت لزوم می‌توانستند به وسیله لوله‌های مخفی که در آن وجود داشت، آن‌را از آب پر یا تخلیه نمایند. بر روی این خندق پلی قرار داشت که در هنگام احساس خطر برداشته می‌شد.
نگهبانان و مدافعان شهر در هنگام محاصره و حمله دشمن، از بالای برج‌ها و دیوارهای بلند شهر، با پرتاب تیر، سنگ، آتش، سرب و قیر مذاب و همچنین آتش یونانی از شهرشان دفاع می‌کردند.
[۲۵] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۵، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).



«سلطان مراد دوم» پادشاه عثمانی در ۸۵۵ ه. ق/ ۱۴۵۱م. بر اثر سکته قلبی درگذشت،
[۲۶] بوسورث، کلیفورد ادموند، سلسله‌های اسلامی، ص۲۰۹، ترجمه فریدون بدره‌ای، (تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۹)
اما پیش از مرگ و برای جلوگیری از اختلافات داخلی، وصیت‌نامه‌ای برجای گذاشته و در آن، فرزند ۲۱ ساله‌اش محمد مشهور به «سلطان محمد دوم» را به جانشینی برگزیده بود. سلطان محمد دوم از مادری مسیحی زاده شده و فردی باهوش و تحصیل کرده بود و گفته می‌شد که زبان‌های یونانی، لاتینی و عربی را می‌داند.
[۲۷] ووسینچ، وین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ص۱۲، ترجمه سهیل آذری، (تهران، کتابفروشی تهران، ۱۳۴۶).
و به فنون جنگی نیز آشنایی کامل دارد.
[۲۸] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۱، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
او از همان ابتدای سلطنت، مقاصد و برنامه‌های بزرگی نیز برای حکومت خود داشت. بزودی شاهان و امرای همسایه با فرستادن نمایندگانی، این سلطنت را به سلطان جدید عثمانی تبریک گفتند. او نیز تقریباً به همه آنها و حتی به نماینده پادشاه بیزانس اطمینان داد که خواهان صلح و دوستی متقابل است.
[۲۹] دورانت، ویل، تاریخ تمدن اصلاح دینی، ص۲۲۲، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش وانقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).

به طور کلی وضع امپراتوری عثمانی در این زمان، بسیار بهتر از شرایطی بود که پدرش در آن بسر می‌برد. محمد، بدون آنکه مجبور باشد فشارهای سیاسی و نظامی داخلی یا خارجی را خنثی کند، می‌توانست دست به اقدامات جدید بزند.
[۳۰] شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۰۷، ترجمه محمودرمضان‌زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).
ولی او و مشاورانش، و از جمله «شهاب‌الدین پاشا» و «زاگانوس پاشا» دریافتند که برای تحکیم بیشتر موقعیت سیاسی‌شان در برابر اشراف ترک، به پیروزی بزرگی نیازمندند. و این در حالی بود که اشراف ترک برای حفظ موقعیت‌های خود در آن زمان، هنوز هم به برقراری صلح و آرامش تاکید می‌کردند.
[۳۱] شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۰۷، ترجمه محمودرمضان‌زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).
به این جهت چنین به نظر می‌رسید که برای قدرت‌نمایی سلطان محمد دوم در آن برهه هیچ چیز بهتر و مؤثر‌تر از فتح قسطنطنیه نبود.
[۳۲] ووسینچ، وین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ص۱۲، ترجمه سهیل آذری، (تهران، کتابفروشی تهران، ۱۳۴۶).

سلطان محمد با چنین رؤیاهایی، از نخستین لحظه جلوس بر تخت سلطنت، در صدد تدارک طرح‌هایی برای فتح قسطنطنیه بود. همچنانکه پیش از او نیز، بایزید اول و موسی و مراد دوم، بارها قصد تصرف این شهر را کردند ولی به عللی در این کار موفق نشدند. به‌هرحال، سلطان محمد پیش از رسیدن به این منظور، می‌بایست برخی از مشکلاتی را که بر سر راهش قرار داشتند از بین می‌برد.
[۳۳] شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۰۸، ترجمه محمودرمضان‌زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).


۴.۱ - سرکوب مخالفان

او به سرعت، برخی حرکت‌های کوچک مخالف را سرکوب و آرام کرد و برای جلوگیری از مخالفت‌های احتمالی آینده، برادر چند ماهه خود را نیز از بین برد. همچنین محمد می‌دانست که اشراف ترک تحت رهبری «خلیل چندرلی» با طرح‌های وی در تسخیر قسطنطنیه مخالفت خواهند کرد، اما در آن زمان هنوز شرایط را برای برخورد با آنها مساعد نمی‌دید در عین حال با تاکید بر سنت غازیگری و مساله تهدیدات بیزانس در به مخاطره‌ انداختن کشور عثمانی، توانست موقتاً آنان را ساکت کند. البته او به این حد اکتفا نکرد و برای تضعیف قدرت مخالفین، در مدت کوتاهی برخی از مقامات را همچون وابستگان «خلیل پاشا چندرلی»، از پست‌های نظامی عزل کرد و افراد مطمئن دو شیرمه را بجای آنها نصب نمود و به این ترتیب نفوذ «خلیل پاشا» در میان ینی چری از میان رفت. علاوه بر اینها، «اسحاق پاشا» را در مقام بیگلربیگی در آناتولی باقی گذاشت تا در زمانی که سرگرم مساله قسطنطنیه است، هرگونه شورشی را در نطفه خفه و سرکوب کند.

۴.۲ - ساخت قلعه

همانگونه که بایزید عثمانی؛ مدت‌ها قبل، در ساحل آسیایی بسفر و در مقابل دیوارهای قسطنطنیه قلعه‌ای ساخته بود، سلطان محمد نیز تصمیم گرفت در تنگ‌ترین نقطه ساحل اروپایی بسفر و در فاصله هشت کیلومتری قسطنطنیه، قلعه‌ای بنانهد. نام این قلعه، «اسوماتون» بود، اما امروزه آن را «آنادولو حصار» می‌نامند. این عمل اگر چه با اعتراض امپراتور ۴۵ ساله بیزانس یعنی کنستانتین یازدهم «پالئولوگوس» (دراگازس) روبرو شد، ولی محمد توجهی به او نکرد و در عرض ۶ ماه، قلعه بسیار بزرگ و مستحکمی با برج‌های عظیم و مشرف بر تنگه بسفر ساخت و نگهبانان و نیروهای مخصوصی از ینیچری بر آن گماشت تا این آبراه را دقیقا کنترل نمایند. دلایل ساخت این قلعه که در ۸۵۶ ه. ق/ اوت ۱۴۵۲ م. بنا نهاده شد، بدین شرح است: عبور آسوده و بدون خطر سربازان عثمانی از آناتولی به اروپا؛ قطع ارتباط بیزانس با دریای سیاه و جلوگیری از کمک‌های اروپا به آن؛ و کسب عایدات گمرکی از کشتی‌هایی که بین دریای سیاه و مدیترانه در حرکت بودند.
[۳۴] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۲، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).


۴.۳ - آمادگی برای جنگ

در تابستان (۸۵۶ ه. ق/ ۱۴۵۲ م) میان یونانی‌های ساکن اطراف قلعه‌ای که سلطان محمد ساخته بود؛ با کارگران و سربازان ترک درگیری‌های شدیدی رخ داد در همین زمان، سلطان عثمانی با وجود آنکه پیش‌تر به امپراتور بیزانس وعده تحکیم روابط و صلح فی مابین داده بود ـ با تهدید به اینکه قسطنطنیه را به محاصره کامل خود در خواهد آورد ـ موجب وحشت دولت بیزانس شد.
[۳۵] شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۰۹، ترجمه محمودرمضان¬زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).
امپراتور هیاتی پیش سلطان محمد فرستاد. او در نامه خود چنین نوشته بود: «اگر خطری شهر را تهدید کند، به خداوند قوی قادر پناه خواهد برد و تسلیم مشیت او خواهد شد. او درهای قسطنطنیه را بسته است زیرا که صلح بین آنها نقض شده و تا آخرین قطره خون از شهر دفاع خواهند نمود». سلطان عثمانی در جواب امپراتور اعلان جنگ داد و طرفین خود را آماده درگیری کردند.
[۳۶] دورانت، ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی، ص۲۲۲، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش وانقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).


۴.۴ - ساختن توپ

در این زمان، سلطان محمد دوم در پایتخت خود ادرنه (Aderne) مشغول آماده‌سازی هر چه بیشتر لشکر و تدارکات آن برای تصرف قسطنطنیه بود. در این ارتباط یکی از مهندسین مجارستانی ساکن قسطنطنیه از آن شهر گریخته و پیش سلطان عثمانی رفت و پیشنهاد ساختن توپی بزرگ و قوی را داد که گلوله‌های آن قادر باشد، دیوار قطور و با عظمت مرکز دولت بیزانس را در هم بشکند.
[۳۷] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۶، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
محمد دوم با استقبال فراوان از او، دستور داد کارخانه‌ای در ادرنه برای این کار تاسیس شود.
[۳۸] دورانت، ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی، ص۲۲۲، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش وانقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).
این عمل با سرعت انجام گرفت و پس از گذشت سه ماه، توپی ساخته شد که لوله آن حدود یک متر طول داشت و وزن هر گلوله آن به حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ کیلوگرم می‌رسید و حدود یک کیلومتر و نیم نیز برد و اثر داشت.
[۳۹] هونکه، زیگرید، فرهنگ اسلام در اروپا، ص۸۴، ترجمه مرتضی رهبانی، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶).

تعداد زیادی از کارگران در طول ۲ ماه توانستند، این توپ را از ادرنه به محلی در نزدیکی دیوار شهر قسطنطنیه آورده و نصب کنند. سلطان در مدت کوتاهی خود را به قسطنطنیه رسانید. نیروهای زمینی عثمانی تمامی مناطقی را تصاحب کردند که بین ادرنه تا مرکز بیزانس بود. و نیروهای دریایی نیز جزایر دریای مرمره را تا شهر قسطنطنیه اشغال نمودند و در تنگه بسفر و در جنوب شهر مستقر شدند.
[۴۰] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۱، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).


۴.۵ - آغاز محاصره

در نیمه فروردین ۸۵۷ ه. ق/ ششم آوریل ۱۴۵۳ م، سپاه سلطان محمد در مقابل دیوار غربی شهر، بین «دروازه ادرنه» تا «دروازه رومانوس مقدس» یا «دروازه توپ کاپ» خیمه زد و از این مکان و از همان زمان، محاصره تاریخی پایتخت روم شرقی آغاز شد. دراین زمان نیروهایی که از ادرنه آمده بودند، بنادر دریایی بیزانس را نیز در امتداد مرمره تسخیر کردند. در واقع قوای عثمانی سرتاسر ۵/۲ کیلومتر از مهم‌ترین دیوار غربی شهر را در برابر خود داشتند و توپ‌های بزرگ و کوچک خود را روبروی مهم‌ترین دروازه شهر یعنی دروازه رومانوس مقدس مستقر کردند. همچنین چهار برج چوبی بر روی پایه‌های متحرک نیز آماده برای عملیات بود.
[۴۱] التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۵۳، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).

مورخین مسلمان و غیر مسلمان درباره تعداد افراد نیروهای عثمانی، از ۸۰ هزار تا ۴۰۰ هزار نفر را نقل کرده‌اند،
[۴۲] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۵، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
ولی شاید صحیح‌ترین رقم، تعداد ۲۵۸ هزار نفر باشد.
[۴۳] دورانت، ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی، ص۲۲۲، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش وانقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).
از این عده، صد هزار نفر در قسمت عقب سپاه، صد هزار پیاده در جناح راست و پهلوی دروازه طلایی، و حدود پنجاه هزار از سربازان تعلیم یافته ینی چری نیز در جناح چپ تا کاخ بلانشری (بلاشیمار) قرار داشتند. خود سلطان محمد در قلب سپاه بود و ۱۵ هزار نفر از زبده‌ترین سربازان ینی چری وی را همراهی می‌کردند. «زغانوس پاشا» با گروهی از نیروها در ارتفاعات ناحیه غلاطه مستقر بودند، تا تحرکات قوای ایتالیایی‌های جنوا را تحت مراقبت قرار دهند. ناوگان دریایی عثمانی با حدود ۴۰۰ کشتی جنگی و بارکش که ۲۰ کشتی بزرگ جنگی در میان آنها بودند، همانگونه که گفته شد از راه داردانل به دریای مرمره آمده بود و در «خلیج اوغلی» استقرار یافت؛ در روبروی محلی که اکنون «قصر طولمه باغچه» در آن قرار دارد و راه رفت و آمد دریایی را مسدود نمود (۱۸ آوریل ۱۴۵۲).
[۴۴] التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۸۱، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
به این ترتیب، شهر قسطنطنیه از خشکی و دریا کاملا محاصره شده بود.
[۴۵] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۲، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).


۴.۶ - وضعیت دفاعی شهر

اما وضعیت دفاعی شهر از نظر استحکامات، بسیار خوب بود. دیوارهای مستحکم و بلند آن و به‌ویژه در قسمت غربی، ـ که قرار بود، حمله عثمانی‌ها از آنجا صورت گیرد ـ همینطور استحکامات طبیعی جنوب شهر و وجود زنجیرهای آهنی در ابتدای زرین شاخ (شاخابه بسفر وضعیت خوبی داشت) مانع ورود کشتی‌های بیگانه به خلیج می‌شد؛ همچنین می‌توانست هر ارتشی را تا مدت‌ها در پشت باروهای شهر متوقف کند.
[۴۶] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۴، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
اما براساس مدارک باقی مانده از فرانزا وزیر امپراتور؛ معلوم می‌شود که تعداد مدافعان شهر در ابتدا از ۵ هزار نفر تجاوز نمی‌کرده است که تعداد زیادی از آنها نیز روحانی مسیحی بوده‌اند.
[۴۷] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۲، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
اگر چه امپراتور و وزیر او سعی می‌کردند که این واقعیت نگران‌کننده را پنهان نگهدارند، اما قبل از تنگ شدن محاصره، گروهی از نیروهای خارجی که بیشترشان از مزدوران جنوا و ونیز بودند به فرماندهی شخصی به نام «یوحنا ژوشتینیانی جنوائی» به کمک محاصره شدگان آمدند. و شاید این تنها نیروی کمکی بود که از خارج برای مقاومت بیشتر به سوی شهر گسیل شد.
[۴۸] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۳، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶۹).
۱۴کشتی جنگی نیز که بیشتر آنها از ونیز و جنوا آمده بودند، در آبهای سیاه در انتهای تنگه بسفر جبهه گرفته بودند ولی تدارکات ناچیزی با خود داشتند. به این ترتیب روشن است که، قدرت مقاومت دولت بیزانس و مردم شهر در برابر نیروها و امکانات فراوان و گسترده عثمانی‌ها، بسیار ناچیز بود.
[۴۹] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۵، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶۹).
[۵۰] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۲، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).

دولت بیزانس در این زمان، بخش عمده‌ای از سرزمین خود را از دست داده بود و جز شهر قسطنطنیه چیزی نداشت و از این‌رو فقط به مردم و شهر خود اتکا کرده و از آنها دفاع می‌نمود. جمعیت ساکن در قسطنطنیه در این زمان به حدود یکصد و پنجاه هزار نفر رسیده بود،
[۵۱] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۲، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
که بیشتر آن‌ها بازرگان، روحانیان و زنان بودند. بازرگانان و افراد مرفه و بسیاری از مردم عادی، با شروع درگیری‌ها و مخاصمات، تدریجاً شهر را ترک نمودند، به طوری که براساس برخی گزارش‌ها، بخش‌هایی از شهر در روزهای آخر سقوط تخلیه شده بود و تنها جمعیتی حدود ده هزار نفر در شهر باقی مانده بودند.
[۵۲] شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۱۰، ترجمه محمودرمضان¬زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).


۴.۷ - اختلاف بین مردم شهر

روح معنویت و ایمان از مدت‌ها قبل، از شهر و مردم آن رفته بود و حالت تسلیم و رکود در برابر حوادث در همه دیده می‌شد. اخبار نگران‌کننده و از جمله مسئله حمله مسلمانان و امکان محاصره و تسخیر شهر به وسیله آنها، باعث یاس و وحشت مردم می‌شد. اما در کنار نومیدی و نگرانی، فسادهای گوناگونی نیز در شهر به چشم می‌خورد. بسیاری از مردم قسطنطنیه در همین روزهای بحرانی و ناامنی، در مشروب‌خواری افراط می‌کردند.
[۵۳] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۳ ـ‌۵۸۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
اختلافات مذهبی شدیدی نیز در شهر وجود داشت.
[۵۴] شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۱۰، ترجمه محمودرمضان‌زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).
امپراتور در فکر جلب توجه پاپ و کاتولیک‌ها بود و در دنبال این فکر، در سال ۱۴۵۲ از پاپ نیکولای پنجم» درخواست کرد تا نماینده‌ای از جانب خود اعزام کند. پاپ نیز با فرستادن «کاردینال ایزیدور یونانی» با هیئتی ۲۰۰ نفره موافقت کرد. در ۱۲ سپتامبر ۱۴۵۲ در «کلیسای ایاصوفیا» یا حکمت¬ربانی (Soyess edivine) جلسه مشترکی از مسیحیان ارتدوکس و کاتولیک ـ که از سال ۱۰۵۵ میلادی از یکدیگر جدا شده بودند ـ تشکیل شد و وحدت دو مذهب، اعلام شد. اما این اتحاد فقط در حد گفتگو و اعلامیه باقی می‌ماند؛
[۵۵] محمد عاشور، فاید حماد، جهاد مسلمانان در جنگ‌های صلیبی، ص۱۰۳-۱۲۱، ترجمه عباس عرب، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۳).
زیرا بیشتر مردم قسطنطنیه نمی‌خواستند با کاتولیک‌ها متحد شوند و زیر چتر رهبری پاپ و روم قرار گیرند.
[۵۶] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۳-۵۸۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
از این‌رو، پس از این جلسه که مردم آنرا با عصبانیت و خشم ترک کردند، کلیساهای شهر خلوت شده و کسی برای نماز و دعا، در آنها حاضر نمی‌شد.
[۵۷] دورانت، ویل، تاریخ تمدن، رنسانس، ص۳۹۹، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).
اختلاف‌نظر بین دو طرز تفکر مختلف مسیحی و بحث‌های مذهبی حول آنها، درست در زمانی که قسطنطنیه به وسیله عثمانی‌ها محاصره شده بود، در میان مردم شهر و حتی در بین رهبران سیاسی و مذهبی نیز، وجود داشت. افرادی نظیر «دوک بزرگ نو تاروس» که دومین نفر پس از امپراتور و از جمله طرفداران سرسخت کلیسای شرقی بود، آنان معتقد بودند: «ترک‌ها (یعنی مسلمانان) بهتر از لاتینی‌ها (یعنی رومی‌های کاتولیک) هستند». و اینکه ترجیح می‌دهند در ایاصوفیا دستار ترکی محمد را ببینند تا اینکه چشمشان به کلاه قرمز یک کاردینال بیفتد.
[۵۸] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
اما گروه مخالف و در راس آنها امپراتور، اتحاد دو مذهب مسیحی را لازم می‌دانستند. بدیهی است که مهم‌ترین دلیل امپراتور در اصرار به وحدت، احساس خطری بود که از ناحیه عثمانی‌ها می‌کرد، ولی به هر حال اکثریت مردم شهر در این مورد با امپراتور اختلاف نظر داشتند.
[۵۹] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).

روشن است که حضور ایتالیایی‌ها، جنوایی‌ها، ونیزی‌ها، کاتولونی‌ها، و یونانی‌ها در شهر قسطنطنیه نیز، که هر کدام زبان و فرهنگ و اغراض سیاسی و اقتصادی مخصوص به خود داشتند، به ویژه در زمان محاصره شهر، مشکلات گوناگونی را به وجود آورده بود که به سقوط هر چه سریعتر بیزانس کمک می‌کرد. در چنین شرایط حساسی، هرگونه اختلاف فکری و عقیدتی و یا درگیری‌های میان مردم شهر، مستقیماً در روحیه سربازان و نیروهای مدافع شهر تاثیر منفی می‌گذاشت و البته کار را برای ترکان مسلمان آسان‌تر می‌کرد. در همین موقعیت حساس بود که کنستانتین یازدهم امپراتور بیزانس از کشورهای مسیحی اروپا برای مقابله با عثمانی‌ها استمداد کرد. البته توجه چندانی به این استمداد نشد؛ زیرا برخی از آنها با دولت عثمانی‌ پیمان صلح و بی‌طرفی بسته بودند و بقیه نیز عقیده داشتند که قسطنطنیه به هر حال در شرف سقوط است و راهی برای حفظ و نگهداری آن وجود ندارد. اما تنها پس از سقوط شهر بود که برخی از آنها از این اتفاق ابراز تاسف و تاثر نمودند. در چنین شرایطی، مدافعان شهر با کمک چند توپ جنگی و آتش یونانی، گاه و بیگاه سربازان ترک را غافلگیر می‌کردند. ولی به هیچ‌وجه توپ‌های آنان قدرت برابری با توپ‌های کوبنده و سنگین‌ ترکان را نداشت.
[۶۰] التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۱۰۲، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).


۴.۸ - حمله اولیه عثمانی‌ها

روزهای نخستین محاصره، با برخوردها و درگیری‌های جزئی که طی آن گاهی توپ‌های ترکان به شدت شلیک می‌کردند، سپری می‌شد.
[۶۱] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
ولی در غروب روز ۱۹ آوریل، عثمانی‌ها به شدت به دیوارهای شهر حمله بردند. در این حمله اگر چه شکافی در قلعه سنت رومانوس به وجود آمد ولی یونانی‌ها تا قبل از صبح، دوباره شکاف دیوار را ترمیم کردند. روز بعد، ۵ کشتی جنوائی دارای تدارکات جنگی و با مهارت تمام و با کمک توپ‌های قوی و گلوله‌های آتشین خود، از خط محاصره کشتی‌های عثمانی گذشته و به تنگه وارد شدند و سپس با سرعت از زنجیر دهانه خلیج عبور نمودند.
[۶۲] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۷، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
این اتفاق موجب شادی یونانی‌ها در شهر و خشم و ناراحتی ترکان و سلطان محمد شد و در پس همین شکست کوچک که در اثر آن مقداری تدارکات جنگی و تعدادی نیرو به شهر رسید، سلطان، فرمانده نیروی دریایی خود «اوغلی» را توبیخ کرد.
[۶۳] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۷-۵۸۸، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).

سلطان محمد قصد داشت، که به هر طریق، زنجیر آهنی که بندر زرین شاخ را به روی کشتی‌های او می‌بست از بین ببرد، و یا از هر راهی که ممکن باشد کشتی‌های خود را به آن بندر برساند. و بالاخره با اقدامی جسورانه، قسمتی از ناوگان خود را از راه خشکی، یعنی از انتهای غلاطه یا تپه بک اوغلی، وارد آب‌های خلیج نماید و از آنجا به قسمت فوقانی بندر منتقل سازد.
[۶۴] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۴۸۳، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
به این ترتیب ترک‌ها در ۲۱ آوریل و در تاریکی شب، حدود ۸۰ کشتی کوچک را که حدود ۲۰ متر طول داشتند، از تپه غلاطه بالا کشیدند و پس از گذشتن از حدود ۵ کیلومتر تپه سنگلاخی، آنها را به طرف دیگر خلیج رساندند.
[۶۵] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۹، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
آنان کشتی‌ها را در شاخ زرین به گونه‌ای سازمان دادند، که بتوانند حصارهای دریایی را از طرف دیگر زیر آتش بگیرند و نیروهای بیزانس را پراکنده کنند.
[۶۶] گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۸۴، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).

لازم به یادآوری است که غلاطه منطقه‌ای بود که تعداد زیادی از جنوایی‌ها و ونیزی‌ها در آنجا می‌زیستند. موقعیت این افراد که اکثر تاجر و دریانورد بودند، به خاطر محاصره شهر قسطنطنیه سخت و بد شده بود. آنان در محاصره شهر نقشی دوگانه بازی می‌کردند، یعنی هم با ترک‌ها و هم با بیزانسی‌ها رابطه داشتند. به این ترتیب که در شب‌ها با مدافعان شهر همکاری می‌کردند و روزها به ترک‌ها روغن می‌فروختند تا توپ‌های خود را روغن‌کاری کنند و ضمناً بعضی اخبار و اطلاعات با ارزش را هم به آنها می‌دادند. سلطان محمد نیز به هر کسی که با او همکاری می‌کرد، جایزه خوبی می‌داد و در این طرح عملیاتی نیز، چشم به کمک بعضی از جنوایی‌ها داشت. البته این احتمال نیز وجود دارد که آنها این طرح نظامی را به او داده باشند.
[۶۷] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۶۰ ـ‌۶۱، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).

در هر حال، گروه زیادی از کارگران، راه را برای ناوچه‌های عثمانی باز می‌کردند و راه با کمک چوب‌هایی که با روغن و پیه آغشته شده بود هموار و قابل عبور می‌شد. به این ترتیب در طول فقط یک شب، ناوچه‌های عثمانی از روی غلطک‌ها و به وسیله قرقره و نیروی قاطرها و کارگران، از خشکی عبور داده شدند و در پشت زنجیر آهنی قرار گرفتند. این امر، اقدامی بسیار برجسته و مؤثر و تعیین کننده در محاصره و سقوط شهر قسطنطنیه بود.
[۶۸] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۰، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).

در ابتدای صبح، ناوچه‌های عثمانی بادبان‌های خود را افراشتند و طبل جنگی را به صدا در آوردند. این اقدام غافلگیرکننده برای مردم شهر بسیار دردناک بود، زیرا اینک کشتی‌های ترکان را می‌دیدند که فقط در ظرف شبی آب‌های بندر را شکافته و در مقابل دیوارهای داخلی قسطنطنیه قرار گرفته‌اند. اما همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد، دیوارهای بخش شرقی شهر شرایط خوبی نداشتند و وضعیت به شکلی بود که کشتی‌های بیزانسی نیز قادر نبودند به ناوچه‌های ترک‌ها نزدیک شوند. به این ترتیب مدافعان شهر مجبور بودند در آن شرایط بحرانی، خطوط دفاعی خود را تغییر داده و نیروهای‌ اندک خود را جابجا نمایند.
[۶۹] التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۱۲۳، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).


۴.۹ - درگیری ژوستینیانی با عثمانی‌ها

یوحنا ژوستینیانی یکبار تصمیم گرفت که کشتی‌ها و ناوچه‌ها و استحکامات جدید عثمانی‌ها را به آتش بکشد، ولی بعضی از جنوائی‌های غلاطه، نقشه او را به ترکان اطلاع دادند. در نتیجه، در ۲۸ آوریل؛ یعنی یک هفته پس از عملیات عثمانی‌ها، سه کشتی ونیزی ـ برای انجام عملیات جلو آمده بودند ـ با آتش سنگین ترکان روبرو گشته و بر اثر آن، کشتی‌ها و حدود ۱۰۰ نفر از دریانوردان و افسران آنها غرق شدند.
[۷۰] التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۱۲۸، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
مدتی بعد گروه دیگری از ونیزی‌ها نیز برای آتش‌زدن شبانه کشتی‌های عثمانی به آنها نزدیک شدند و بعضی از ناوچه‌ها را به آتش کشیدند، ولی ترک‌ها ۴۰ نفر از آنان را دستگیر و در نتیجه نقشه‌ آنها را خنثی کردند. پس از آن، افراد دستگیر شده را در روز روشن در کنار دیوار و در برابر چشم‌های مدافعان شهر به چهار میخ کشیدند. بیزانسی‌ها نیز متقابلا ۲۰۰ یا ۲۶۰ زندانی مسلمان را از کنگره دیوار شهر دار زده و سرهای آنها را به زیر دیوار‌ انداختند.
[۷۱] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۶۲، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
در پانزدهم اردیبهشت یا چهارم ماه می، ژوستینیانی دوباره شبانه با تعداد زیادی ناوچه، برای آتش زدن ناوچه‌های ترک‌ها به طرف آنها رفت، ولی عثمانی‌ها که به وسیله بعضی نیروهای بیزانسی یا جنوائی از این نقشه خبر داشتند، به او حمله کرده و کشتی ژوستینیانی و حدود ۱۵۰ نفر از دریانوردان ایتالیایی را غرق نمودند، ولی ژوستینیانی توانست با سختی فراوان خود را نجات دهد.
[۷۲] التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۱۲۹، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).


۴.۱۰ - ادامه محاصره

محاصره قسطنطنیه همچنان ادامه داشت و ترک‌ها دائما دیوارهای بلند و قطور شهر را با توپ‌های خود می‌کوبیدند. خواربار شهر و مخصوصاً نان و شراب رو به اتمام بود،
[۷۳] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۲، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
و این واقعیت نشان می‌داد که مردم عادی و رزمندگان شهر، حتی در آن شرایط سخت و بحرانی نیز دست از شرابخواری بر نمی‌دارند. از طرفی در داخل شهر به تدریج اختلافاتی بین رومی‌ها و جنوائی‌ها و ونیزی‌ها ظاهر شد و هر یک از آنها دیگری را مسبب آن شرایط می‌دانست. تدریجا اعتراضاتی در میان سربازان مدافع شهر ظاهر شد و البته دولت نیز در پرداخت حقوق و تهیه امکانات برای آنان، با مشکلات فراوانی روبرو گشت. کار به آنجا رسید که امپراتور، ظروف طلا و نقره کلیسا را مصادره و ذوب نموده و از آنها سکه‌های جدید ضرب کرد تا بتواند حقوق نظامیان و مدافعان شهر را بپردازد و آنها را راضی نگهدارد.
[۷۴] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۰، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).

از روز هفتم می؛ به بعد، رزمندگان تُرک چندین باز شبانه به طرف دروازه‌های غربی شهر حمله کردند و اگر چه هر بار با تلفات زیاد بر می‌گشتند، اما بارها حفره‌ها و نقب‌هایی در زیر دیوار شهر به وجود آوردند.
[۷۵] کیلتی، برناردین، سقوط قسطنطنیه، ص۱۴۷، ترجمه مصطفی مقربی، (تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۳۹).
در بخش‌هایی از دیوارهای شهر شکاف‌هایی به وجود آمده بود، چهار برج مستحکم شهر فرو ریخت، و بخش بزرگی از دیوار نزدیک دروازه رومانوس مقدس نیز خراب شد. در این شرایط تقریبا هیچکس تردید نداشت که به زودی پایتخت روم شرقی سقوط خواهد کرد.
[۷۶] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۰، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).


۴.۱۱ - پیشنهاد سلطان محمد به امپراتور

سلطان محمد دوم در این زمان مصلحت را در آن دید که امپراتور را وادار به تسلیم نماید و از این‌رو داماد خود اسماعیل بیگ را در ۱۴ می، نزد وی فرستاد. امپراتور و اطرافیان او نیز فرستاده محمد را پذیرفتند. اسماعیل بیگ به امپراتور گفت که، از آنجا که دفاع آنها بیهوده است، برای جلوگیری از خون‌ریزی بیشتر و نابودی شهر، بهتر است همگی تسلیم شوند و شهر را ترک نمایند.
[۷۷] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۰، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
سلطان محمد پیشنهاد کرده بود که اگر تسلیم شوند، امپراتور را پادشاه مورآ (Morea) کرده و اهالی شهر را آزاد خواهند گذاشت.
[۷۸] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۶۳، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
امپراتور تشکیل جلسه داد، ولی ظاهراً همه اعضاء جلسه اصرار در ادامه دفاع از شهر داشته‌اند. این مطلب را امپراتور به اسماعیل بیگ اطلاع داد و گفت که همه مردم و از جمله خود او تا آخرین قطره خون خواهند جنگید.
[۷۹] گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۸۶، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).


۴.۱۲ - اعلان جنگ توسط سلطان محمد

به دنبال این مسئله، سلطان محمد روسای لشگر را جمع کرده و اعلان نمود که در روز نهم خرداد یا ۲۰ جمادی‌الاولی ۸۵۷ ه. ق./ ۲۹ می‌/ ۱۴۵۳ م. از دریا و خشکی به شهر حمله خواهد نمود.
[۸۰] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۱، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
او سپس به نیروهای خود وعده داد که همه غنائم جنگی و اسیران را به آنها خواهد بخشید و فقط شهر و اراضی و ساختمان‌ها را برای خود نگاه خواهد داشت. افراد لشگری از این خبر به هیجان آمدند و فرماندهان ینیچری قول دادند که به زودی پیروزی را کسب کنند. سلطان محمد برای افراد شجاعی که به بالای دیوارها برسند جوائز بزرگی در نظر گرفت و افراد ترسو را از مجازات سخت ترسانید. آنگاه ریش‌سفیدان و روحانیون سپاه؛ سربازان را به جهاد در راه خدا و بر افراشتن پرچم اسلام بر دیوارهای آن شهر مسیحی ترغیب کردند.
[۸۱] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۱، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
شب پیش از حمله نیز خیمه‌های جنگی و کشتی‌های ترکان روشن شدند و سلطان محمد از سپاه خود سان دید و آنها را به مبارزه و مقاومت تشویق کرد. سپاهیان با صدای بلند به تهلیل و تکبیر پرداختند و به این وسیله نوید پیروزی فردا را به یکدیگر می‌دادند.
[۸۲] گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۸۷، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
اما اهالی شهر، از پشت دیوارهای شهر این فریادهای شادی را می‌شنیدند می‌دانستند که این صداها در واقع اعلان پایان قطعی کار است. اگر چه خلیل پاشا آن‌چنانکه فرانزا وزیر امپراتور نوشته است، اخبار ارتش عثمانی را به یونانی‌ها می‌رساند و آنها را به پایداری تشویق می‌کرد، اما یاس و وحشت همه مردم و نیروهای مدافع را گرفته بود.

۴.۱۳ - اقدامات امپراتور

در عین حال، شخص امپراتور فردی شجاع و فداکار بود. او زنان خانواده خود را بر یک کشتی ونیزی سوار کرد تا به دست دشمن نیفتند. او نه تنها توصیه مشاوران مبنی بر ترک شهر را نپذیرفت، بلکه خود را به دیوار شهر رسانید و ضمن روحیه‌دادن به سربازانش دفاع از شهر را شخصاً به عهده گرفت. براساس آنچه مورخان مسیحی نوشته‌اند، امپراتور کنستانتین یازدهم در شامگاه ۲۸ می، تمامی شخصیت‌های برجسته و سیاسی و نظامی را در کاخ خود جمع کرد و ضمن امیددادن؛ از آنان خواست، تا در برابر دشمن مقاومت نمایند. حاضران در انتهای جلسه یکدیگر را در آغوش گرفتند و گریستند. آخرین مراسم عشای ربانی نیز در همان شب در کلیسای ایاصوفیا برگزار شد و ظاهرا امپراتور و برخی از نزدیکانش هم در آن شرکت کردند.
[۸۳] گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۹۲، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
[۸۴] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۲، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).

گروهی از نیروهای بیزانس خندقی عمیق در داخل شهر ساختند و دیوار بزرگی در پشت دروازه رومانوس مقدس ـ که توپ‌ها آنرا ویران کرده بود ـ بند نهادند. امپراتور و ژوستینیانی و بقیه نیروهای ویژه در پشت همان دیوار برای محافظت از دروازه قرار گرفتند. افسران جنوائی در پشت دروازه‌های ادرنه قرار داشتند و «کاردینال ایزیدور» نماینده اعزامی پاپ نیز قرار بود از دیوارهایی که از پشت کاخ امپراتور تا آب‌های بسفر کشیده شده بود محافظت نماید. دفاع از بندر را دریا سالار «نوتاراس» به عهده گرفت و بقیه افراد نیز در کاخ و دیگر نقاط حساس قرار داشتند. در آن شرایط، تعداد نفرات نیز همانگونه که پیشتر گفته شد، از ۹ هزار نفر تجاوز نمی‌کرد که حداکثر ۶ هزار آنها یونانی و بقیه بیگانه بودند. در واقع از میان دوازده مرکز دفاعی، ۱۰ نقطه در دست افسران بیگانه جنوائی، ونیزی، آلمانی، روسی، اسپانیایی و دیگران بود و فقط دو نقطه در دست یونانی‌های بیزانسی بود.
[۸۵] حقی، اسماعیل، تاریخ عثمانی، اوزون چارشی لی، ج۲، ص۸-۱۰، ترجمه ایرج نوبخت، (تهران، مؤسسه کیهان، ۱۳۶۹).


۴.۱۴ - فرا رسیدن زمان موعود

در روز ۱۹ جمادی‌الاولی ه. ق. ۲۸ می، عثمانی‌ها آخرین اقدامات خود را برای تهیه تجهیزات جنگی انجام دادند. هزار نردبان برای یورش از روی دیوارها تهیه شد، کشتی‌ها این نردبان‌ها را تا نزدیک دیواره جنوبی و شرقی حمل کردند. و بقیه ناوچه‌ها هم، در یک دایره بزرگ در سواحل خارجی شهر صف کشیدند. نیروها در مراکز حساس قرار گرفتند و توپ‌ها را تا لبه خندق بزرگ در پشت دیوارها جلو آوردند.
[۸۶] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۲، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).

بالاخره زمان موعود فرا رسید. ساعتی پس از نیمه شب شنبه ۲۰ جمادی‌الاولی سال ۸۵۷/ ه. ق/ ۲۹ می‌۱۴۵۳ م، ترکان عثمانی از خشکی و دریا به شهر قسطنطنیه حمله کردند. توپ‌ها با شدت تمام از خشکی و از داخل کشتی‌ها به شهر شلیک شد. حمله اساسی متوجه باریکه دروازه رومانوس مقدس بود که در پشت آن امپراتور و همراهانش بیشترین دفاع و مقاومت را انجام می‌دادند. صدای توپ‌ها، کوبیدن طبل‌ها، فریاد سپاهیان و ناله مجروحین با هم مخلوط شده بود. توپ‌ها و تیرهای بیزانسی‌ها نیز از بالای دیوارهای شهر به سوی ترک‌ها شلیک می‌شد. آتش یونانی هم به طرف کشتی‌ها پرتاب می‌گردید. خندق بزرگ، از اجساد مهاجمان پر شده بود ونردبان‌های نیروبر درهم شکسته بود و بسیاری از کشتی‌ها در آتش می‌سوختند، ولی ترکان همچنان می‌جنگیدند. با یک فرمان، نیروهای جدیدی وارد عمل شدند و از روی اجساد کشته‌های خندق گذشتند. ده هزار نفر از ینیچری در حالیکه سلطان محمد در پشت سر آن‌ها بود، به دروازه یورش بردند.
[۸۷] التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۱۳۹، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
ژوستینیانی که یکی از وزنه‌های اصلی دفاع شهر بود، از طرف بازو و پا زخم شدیدی برداشت او با اجازه امپراتور برای درمان زخم‌ها و یا حفظ جان خود میدان را ترک کرد. بسیاری از افسران و سربازان لاتینی به تبعیت از او دست از جنگ کشیدند. مقاومت مدافعان شهر پس از این اتفاق، به سرعت تقلیل یافت.
[۸۸] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۳، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
ترکان که متوجه این پیشامد شدند، فشار خود را بر دیوارها و دروازه ادرنه و رومانوس زیاد کردند. در این هنگام گروهی از ینیچری‌ها که حدود ۳۰ نفر بودند و اولین نفر آنها حسن نام داشت،
[۸۹] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
به بالای دیوار رسیدند، و اگر چه بیش از نیمی از ینیچری‌ها در آنجا کشته شدند، ولی افراد باقیمانده، راه را برای آمدن دیگر نیروها باز کردند.
[۹۰] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
[۹۱] کیلتی، برناردین، سقوط قسطنطنیه، ص۱۰۳-۱۰۴، ترجمه مصطفی مقربی، (تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۳۹).

در اثر گلوله‌باران ۲ ساعته توپخانه عثمانی، در چند نقطه دیوار شهر و از جمله حد فاصل «توپ کاپی» یا «یالی قاپی» نیز شکاف‌هایی به وجود آمد و ترکان از دروازه کوچک مخفی «سیرکوپرتا» (اکسیلوپرتا) (Kerkoporta) به داخل رخنه کردند، و از گذرگاه باریکی در مقابل دروازه رومانوس مقدس وارد شهر شدند.
[۹۲] گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۸۵، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
امپراتور و همراهانش به مقاومت پرداختند ولی امپراتور در گیر و دار نبرد، به وسیله یک سرباز ترک از پای در آمد. برخی گفته‌اند که او قبل از کشته شدن، فریاد می‌زده است. که «آیا یک نفر مسیحی پیدا نمی‌شود که مرا گردن بزند؟»
[۹۳] گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۹۴، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
[۹۴] دورانت، ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی، ص۲۲۳، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش وانقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).
و به این ترتیب آخرین امپراتور بیزانس کشته شد.
[۹۵] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).

پس از این جریان، همه چیز در قسطنطنیه درهم ریخت و ترکان توانستند از دروازه «کالجاریا» نزدیک کاخ بلاشرنی امپراتوری و از ناحیه بندر به داخل شهر سرازیر شوند. در این هنگام مدافعان شهر پا به فرار گذاشتند ولی در مسیر و مدخل دروازه‌ها حدود ۲ هزار نفر از آنها کشته شدند.
[۹۶] گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۹۵، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
وقتی جنگجویان ترک از کمی تعداد مدافعان اطلاع یافتند، دست از درگیری برداشته و به تعقیب و اسارت افراد پرداختند. بسیاری از مردم شهر به طرف بندر گریختند.
[۹۷] گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
و بقیه به کلیسای ایاصوفیا پناه بردند، به طوری که در عرض یک ساعت، تمامی محیط داخل کلیسا پر از کشیشان و مردان و زنان گردید.
[۹۸] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۶۶، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).


۴.۱۵ - وضعیت پس از شکست رومی‌ها

ساکنین مسیحی شهر، براساس یک افسانه قدیمی معتقد بودند، وقتی ترکان وارد قسطنطنیه شوند و رومیان را تا ستون کنستانتین که در میدان کلیسای ایاصوفیا بود تعقیب کنند، فرشته‌ای شمشیر به دست از آسمان نازل می‌شود، امپراتور را از چنگ مهاجمان نجات می‌دهد و زمام امور را به پیرمردی که در پای آن ستون نشسته است تفویض می‌کند و می‌گوید: «این شمشیر را بگیر و انتقام مردم را از دشمن بستان» و به مجرد شنیدن این کلمات، ترکان فورا پا به فرار می‌گذارند. و برخی قصه‌های دیگر اما نه تنها چنین حوادثی رخ نداد، بلکه امپراتور کشته شد و ترکان مسلمان شهر را اشغال کرده و به پشت درهای کلیسا رسیدند.
[۹۹] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۶۵، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
در این موقع، درهای کلیسا به وسیله ضربات ترکان شکسته شد.
[۱۰۰] گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۹۶، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
و در مدت کوتاهی تمامی افراد آنجا اسیر شده و به اردوگاه عثمانی‌ها منتقل گردیدند.
[۱۰۱] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۶، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
مورخین تعداد این اسرا را که دریا سالار «نوتاراس» و بسیاری از افسران و اشراف نیز جزو آنان بودند، از ۱۰ هزار تا ۵۰ هزار نفر نوشته‌اند. ولی «کاردینال ایزیدور» با لباس معمولی موفق به فرار شد و «یوحنا ژوستینیانی» نیز از راه دریا گریخت، اما مدتی بعد در اثر شدت جراحات درگذشت. بقیه کلیساهای شهر هم که مملو از اشیاء نفیس و قیمتی بود، غارت شدند.
[۱۰۲] التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۱۴۲، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).

سلطان عثمانی که از این زمان به بعد او را «سلطان محمد فاتح» نامیدند، وقتی متوجه شد که سپاهیان او همه نقاط حساس شهر را متصرف شده‌اند، از اسب خود پیاده شد و به عنوان شکرگزاری، مشتی از خاک قسطنطنیه را برداشته و بر سر ریخت. سلطان محمد فاتح پس از اطمینان از پیروزی خود، در داخل شهر به گردش پرداخت و به کلیسای ایاصوفیا _ که بنای آن در قرن چهارم میلادی و در عهد کنستانتین بزرگ ساخته شده بود ـ وارد شد و به تماشا پرداخت. سپس دستور دارد که بر بالای منبر کلیسا، قرآن تلاوت کنند و کلیسا را به صورت مسجد در آورند.
[۱۰۳] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۶۷، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
به این ترتیب، در مدت کوتاهی صلیب‌ها و تصاویر و مجسمه‌ها را برداشته و دیوارها را تطهیر کردند و پرچم عثمانی نیز در بلندترین نقاط شهر به اهتزاز درآمد. روز جمعه همان هفته، مؤذن بر فراز گنبد ایاصوفیا اذان ظهر گفت و سلطان در آن محل نماز خواند.
[۱۰۴] دورانت، ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی، ص۲۲۳، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش وانقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).
[۱۰۵] ووسینچ، وین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ص۱۳، ترجمه سهیل آذری، (تهران، کتابفروشی تهران، ۱۳۴۶).


۴.۱۶ - اقدامات سلطان فاتح

سلطان محمد فاتح، بیست روز در شهر به سر برد و به نظم امور پرداخت. او در این زمان فرمانی دال بر اعلان امنیت برای سکنه شهر صادر نمود تا مردمی که از شهر گریخته بودند، دوباره به آن برگردند و به کار و فعالیت عادی بپردازند.
[۱۰۶] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۶۸، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
همچنین سلطان عثمانی فرمان داد، تا دیوارهای شهر قسطنطنیه را که پس از «بورسا» و «ادرنه» به زودی پایتخت او شد، به سرعت ترمیم نمایند و مسجدی بر روی ویرانه‌های «کلیسای رسولان» و قبور قیصرهای بیزانس بسازند. اگر چه پیش از این نیز به دستور امپراتور بیزانس، مسجدی در قسطنیطنیه ساخته شده بود، ولی این مسجد سلطانی، اولین مسجدی بود که خود عثمانی‌ها در آن شهر به وجود آوردند. البته بسیاری از کلیساها نیز تبدیل به مسجد شد.
[۱۰۷] التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۱۴۲، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).

پیش از آنکه سلطان محمد با کاروان اسیران به سوی ادرنه حرکت نماید و پس از ۸۰۰ سال، مسلمانان مدفن ابوایوب انصاری را در زیر دیوارهای شهر یافتند ـ هر چند بنابر بعضی اقوال، مدفن او پیش از این زمان نیز در نظر مسیحیان شهر کاملا معلوم و محترم بوده و آنها قرن‌های متمادی آنرا زیارت می‌کرده و برای کسب حوائج خود به او متوسل می‌شده‌اند ـ که این خود مسئله‌ای بسیار جالب و پر معنا است.
[۱۰۸] التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۱۵۳، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).

به طور کلی، قسطنطنیه این شهر مهم تاریخی، در جریان حمله سلطان محمد عثمانی، چهل و پنح روز
[۱۰۹] شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۱۰، ترجمه محمودرمضان‌زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).
و یا به عبارتی ۵۳ روز در محاصره بود، تا اینکه تهاجم اصلی آغاز شد و شهر در ۲۰ جمادی‌الاولی ۸۵۷ ه. ق. با ۲۹ می‌۱۴۵۳. فتح گردید.
[۱۱۰] گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۹۷، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
محاصره قسطنطنیه به وسیله سلطان محمد فاتح در حقیقت پنجمین محاصره دولت روم شرقی از سوی عثمانی‌ها بود و قبلا بایزید اول در ۱۳۹۶ م. دوبار آن‌را محاصره کرده بود و سپس پسرش موسی، و در سال ۱۴۲۲ م. مراد دوم به این کار اقدام کرده بود. این شهر از آغاز بنای جدیدش به وسیله کنستانتین بزرگ، جمعا ۲۹ بار محاصره شده بود، که ۷ مرتبه به دست مهاجمان سقوط کرده بود و هر بار نیز مجدداً به تملک امپراتور مسیحی در آمده بود. تا اینکه برای هشتمین بار به دست محمد دوم عثمانی سقوط کرد و برای همیشه در دست عثمانی‌ها باقی ماند. در واقع این نخستین باری بود که این شهر پس از ۱۱۲۵ سال، از قلمرو مسیحیت خارج و به قلمرو اسلامی در می‌آمد.
[۱۱۱] التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۲۰۲، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).



باید در نظر داشت که فتح قسطنطنیه برای محمد دوم، اهمیت استراتژیکی زیادی نداشت، زیرا عثمانی‌ها پیش از این زمان توانسته بودند بدون تصرف قسطنطنیه به داخل اروپا راه پیدا کنند.
[۱۱۲] بوسورث، کلیفورد ادموند، سلسله‌های اسلامی، ص۲۱۰-۲۱۱، ترجمه فریدون بدره‌ای، (تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۹).
[۱۱۳] شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۱۱، ترجمه محمودرمضان¬زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).
از این‌رو، این نقطه جغرافیایی در واقع ارزشی مساوی و یا حتی ـ با در نظر گرفتن صدماتی که عثمانی‌ها برای فتح آن دیدند ـ کمتر از نواحی دیگر داشت. ولی از نظر نظامی ـ تسخیر قسطنطنیه ـ اروپا را از پایگاهی محروم کرد، که اگر در اختیار یک ارتشی کارآمد قرار می‌گرفت، احتمالاً می‌توانست نظام دفاعی و حکومت عثمانی را در هم بشکند.
[۱۱۴] دورانت، ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی، ص۲۲۳، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش وانقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).
به همین جهت؛ سقوط این شهر به دست ترکان عثمانی، حادثه بزرگی بود که در واقع بیش از آنکه برای مسلمین و آسیا سودی داشته باشد، برای اروپای مسیحی مصیب‌بار بود و آثار دگرگون آن بزودی در اروپا ظاهر شد.
[۱۱۵] لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۰، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
و دقیقا از این‌رو است که، سال سقوط قسطنطنیه (۱۴۵۳ م) در نظر اروپائیان مسیحی، سال آغاز تحولات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و علمی و هنری و حتی دینی به حساب آمده است.
[۱۱۶] ووسینچ، وین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ص۱۳، ترجمه سهیل آذری، (تهران، کتابفروشی تهران، ۱۳۴۶).
و این رخداد ابتدای دورانی است که اروپائیان، قرون وسطی و عصر ظلمت‌ را رها می‌کنند و قدم‌ در راهی نو می‌گذارند.
[۱۱۷] پل رو، ژان، ترکیه (جغرافیا، اقتصاد تاریخ، تمدن، فرهنگ)، ص۱۷۰، ترجمه خانبابا بیانی، (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۲).

شاید اشاره به برخی آثار سقوط قسطنطنیه به دست عثمانی‌ها، بتواند اهمیت این واقعه تاریخی را تا حدودی نشان دهد: این پیروزی توانست نوعی پاسخ به حملات صلیبیان به ممالک اسلامی در طی قرون گذشته (۶۸۰-۴۹۰ ه) و یا اقدامات آنان در اسپانیا باشد. دربار پاپ پس از این واقعه متوجه شد که مهم‌ترین پیشتیبان و نیرومندترین سنگر مسیحیت در شرق را از دست داده است؛ به این ترتیب، مرزهای سیاسی مسلمانان با مرکزیت مسیحی در رم به نزدیک‌ترین حد خود رسید. عثمانی‌ها پس از این توانستند به راحتی و با اقتدار بیشتری به طرف شمال بالکان حرکت کنند. استقرار و سلطه عثمانی‌ها بر بسفر و داردانل مشکلات دریایی فراوانی برای اروپائیان چه از نظر نظامی و چه از نظر اقتصادی به وجود آورد و بر سلطه و قدرت عثمانی‌ها در دریای سیاه و مدیترانه افزود. به این ترتیب، گلوگاه تجارت اروپا با سرزمین‌های شرق دور و جنوب در آسیا و آفریقا در اختیار عثمانی‌ها قرار گرفت؛
[۱۱۸] دورانت، ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی، ص۲۲۳، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش وانقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).
این واقعه همان‌گونه که صدمات اقتصادی فراوانی برای اروپا داشت، ثروت و درآمد سرشاری برای عثمانی‌ها به وجود آورد. این رویداد، زمینه‌ساز به وجود آمدن تحولات عقیدتی و فرهنگی متعددی در اروپا و به ویژه در ایتالیا، آلمان، فرانسه گردید؛ و همان‌گونه این واقعه نشان دهنده قدرت مسلمانان در آن دوران بود؛ سرآغاز انتشار و نفوذ دین اسلام در برخی از نواحی اروپا شد.


(۱) ابن ابی یعقوب، احمد، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، (تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲).
(۲) ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، (تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲).
(۳) ارسلان، شکیب، تاریخ فتوحات مسلمانان در اروپا، ترجمه علی دوانی، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰).
(۴) التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
(۵) بوسورث، کلیفورد ادموند، سلسله‌های اسلامی، ترجمه فریدون بدره‌ای، (تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۹).
(۶) پل رو، ژان، ترکیه (جغرافیا، اقتصاد، تاریخ، تمدن، فرهنگ)، ترجمه خانبابا بیانی، (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۲).
(۷) حقی، اسماعیل، چارشی لی، اوزون، تاریخ عثمانی، ترجمه ایرج نوبخت، (تهران، موسسه کیهان، ۱۳۶۹).
(۸) دورانت، ویل، تاریخ تمدن، گروه ترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱)، (رنسانس، اصلاح دینی، عصر ایمان).
(۹) دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، (تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲).
(۱۰) شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراطوری عثمانی و ترکیه جدید، ترجمه محمود رمضان¬زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).
(۱۱) عنان، محمد عبدالله، صحنه‌های تکان دهنده در تاریخ، ترجمه علی دوانی، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۱).
(۱۲) کیلتی، برناردین، سقوط قسطنطنیه، ترجمه مصطفی مقربی، (تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۳۹).
(۱۳) گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراطوری عثمانی، جلد اول، ترجمه میرزا زکی علی آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
(۱۴) گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
(۱۵) لاموش، تاریخ ترکیه، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
(۱۶) لوکاس، هنری، تاریخ تمدن، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، (تهران، انتشارات کیهان، ۱۳۷۶).
(۱۷) محمد عاشور، فاید حماد، جهاد مسلمانان در جنگهای صلیبی، ترجمه عباس عرب، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۳).
(۱۸) ووسینیچ، وین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمه سهیل آذری، (تهران، کتابفروشی تهران، ۱۳۴۶).
(۱۹) هونکه، زیگرید، فرهنگ اسلام در اروپا، ترجمه مرتضی رهبانی، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶).


دانشگاه باقرالعلوم، فصلنامه مجله تاریخ اسلام، بهار ۱۳۸۶، شماره ۲۹.


۱. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، عصر ایمان، ص۳۶۹، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).
۲. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، ج۲، تحت عنوان استانبول، (تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲).
۳. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، ج۲، تحت عنوان استانبول، (تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲).
۴. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۲۵۴-۲۵۵، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۵. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، ج۲، تحت عنوان استانبول، (تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲).
۶. ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۳۱۰، ترجمه محمد پروین گنابادی، (تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲).
۷. لوکاس، هنری، تاریخ تمدن، ج۱، ص۳۲۳، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، (تهران، انتشارات کیهان، ۱۳۷۶.)
۸. لوکاس، هنری، تاریخ تمدن، ج۱، ص۶۳۶-۶۳۷، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، (تهران، انتشارات کیهان، ۱۳۷۶).
۹. ابن ابی یعقوب، احمد، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، (تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲).
۱۰. التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۲۱، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
۱۱. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، ج۲، تحت عنوان استانبول، (تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲.)
۱۲. عنان، محمد عبدالله، صحنه‌های تکان دهنده در تاریخ، ص۴۰-۴۱، ترجمه علی دوانی، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۱).
۱۳. ابن ابی یعقوب، احمد، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۹۹.    
۱۴. ارسلان، شکیب، تاریخ فتوحات مسلمانان در اروپا، ص۲۶، ترجمه علی دوانی، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰).
۱۵. عنان، محمد عبدالله، صحنه‌های تکان دهنده در تاریخ، ص۴۰، ترجمه علی دوانی، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۱).
۱۶. التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۲۴، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
۱۷. ابن ابی یعقوب، احمد، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۹۶، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، (تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲).    
۱۸. التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۲۴، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
۱۹. ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۶۳۶-۶۳۷، ترجمه محمد پروین گنابادی، (تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲).
۲۰. لوکاس، هنری، تاریخ تمدن، ج۱، ص۳۳۵، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، (تهران، انتشارات کیهان، ۱۳۷۶).
۲۱. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، ج۲، تحت عنوان استانبول، (تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲).
۲۲. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۵، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۲۳. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۴، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
۲۴. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۵، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۲۵. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۵، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۲۶. بوسورث، کلیفورد ادموند، سلسله‌های اسلامی، ص۲۰۹، ترجمه فریدون بدره‌ای، (تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۹)
۲۷. ووسینچ، وین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ص۱۲، ترجمه سهیل آذری، (تهران، کتابفروشی تهران، ۱۳۴۶).
۲۸. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۱، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
۲۹. دورانت، ویل، تاریخ تمدن اصلاح دینی، ص۲۲۲، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش وانقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).
۳۰. شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۰۷، ترجمه محمودرمضان‌زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).
۳۱. شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۰۷، ترجمه محمودرمضان‌زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).
۳۲. ووسینچ، وین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ص۱۲، ترجمه سهیل آذری، (تهران، کتابفروشی تهران، ۱۳۴۶).
۳۳. شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۰۸، ترجمه محمودرمضان‌زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).
۳۴. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۲، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
۳۵. شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۰۹، ترجمه محمودرمضان¬زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).
۳۶. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی، ص۲۲۲، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش وانقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).
۳۷. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۶، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
۳۸. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی، ص۲۲۲، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش وانقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).
۳۹. هونکه، زیگرید، فرهنگ اسلام در اروپا، ص۸۴، ترجمه مرتضی رهبانی، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶).
۴۰. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۱، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۴۱. التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۵۳، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
۴۲. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۵، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
۴۳. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی، ص۲۲۲، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش وانقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).
۴۴. التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۸۱، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
۴۵. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۲، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۴۶. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۴، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
۴۷. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۲، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۴۸. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۳، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶۹).
۴۹. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۵، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶۹).
۵۰. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۲، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۵۱. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۲، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۵۲. شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۱۰، ترجمه محمودرمضان¬زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).
۵۳. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۳ ـ‌۵۸۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۵۴. شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۱۰، ترجمه محمودرمضان‌زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).
۵۵. محمد عاشور، فاید حماد، جهاد مسلمانان در جنگ‌های صلیبی، ص۱۰۳-۱۲۱، ترجمه عباس عرب، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۳).
۵۶. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۳-۵۸۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۵۷. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، رنسانس، ص۳۹۹، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).
۵۸. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۵۹. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۶۰. التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۱۰۲، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
۶۱. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۶۲. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۷، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
۶۳. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۷-۵۸۸، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۶۴. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۴۸۳، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۶۵. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۹، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۶۶. گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۸۴، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
۶۷. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۶۰ ـ‌۶۱، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
۶۸. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۰، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۶۹. التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۱۲۳، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
۷۰. التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۱۲۸، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
۷۱. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۶۲، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
۷۲. التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۱۲۹، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
۷۳. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۸۲، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۷۴. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۰، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۷۵. کیلتی، برناردین، سقوط قسطنطنیه، ص۱۴۷، ترجمه مصطفی مقربی، (تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۳۹).
۷۶. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۰، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۷۷. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۰، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۷۸. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۶۳، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
۷۹. گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۸۶، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
۸۰. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۱، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۸۱. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۱، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۸۲. گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۸۷، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
۸۳. گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۹۲، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
۸۴. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۲، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۸۵. حقی، اسماعیل، تاریخ عثمانی، اوزون چارشی لی، ج۲، ص۸-۱۰، ترجمه ایرج نوبخت، (تهران، مؤسسه کیهان، ۱۳۶۹).
۸۶. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۲، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۸۷. التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۱۳۹، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
۸۸. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۳، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۸۹. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۹۰. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۹۱. کیلتی، برناردین، سقوط قسطنطنیه، ص۱۰۳-۱۰۴، ترجمه مصطفی مقربی، (تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۳۹).
۹۲. گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۸۵، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
۹۳. گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۹۴، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
۹۴. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی، ص۲۲۳، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش وانقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).
۹۵. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۹۶. گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۹۵، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
۹۷. گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ص۵۹۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، (تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۷).
۹۸. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۶۶، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
۹۹. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۶۵، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
۱۰۰. گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۹۶، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
۱۰۱. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۶، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
۱۰۲. التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۱۴۲، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
۱۰۳. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۶۷، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
۱۰۴. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی، ص۲۲۳، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش وانقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).
۱۰۵. ووسینچ، وین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ص۱۳، ترجمه سهیل آذری، (تهران، کتابفروشی تهران، ۱۳۴۶).
۱۰۶. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۶۸، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
۱۰۷. التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۱۴۲، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
۱۰۸. التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۱۵۳، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
۱۰۹. شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۱۰، ترجمه محمودرمضان‌زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).
۱۱۰. گشتال،‌هامرپور، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۴۹۷، ترجمه میرزازکی علی‌آبادی، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۷).
۱۱۱. التاری، میکاو، سقوط قسطنطنیه، ص۲۰۲، ترجمه و اقتباس ذبیح‌الله منصوری، (تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۳).
۱۱۲. بوسورث، کلیفورد ادموند، سلسله‌های اسلامی، ص۲۱۰-۲۱۱، ترجمه فریدون بدره‌ای، (تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۹).
۱۱۳. شاو، استانفورد جی، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج۱، ص۱۱۱، ترجمه محمودرمضان¬زاده، (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۰).
۱۱۴. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی، ص۲۲۳، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش وانقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).
۱۱۵. لاموش، تاریخ ترکیه، ص۵۰، ترجمه سعید نفیسی، (تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۱۶).
۱۱۶. ووسینچ، وین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ص۱۳، ترجمه سهیل آذری، (تهران، کتابفروشی تهران، ۱۳۴۶).
۱۱۷. پل رو، ژان، ترکیه (جغرافیا، اقتصاد تاریخ، تمدن، فرهنگ)، ص۱۷۰، ترجمه خانبابا بیانی، (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۲).
۱۱۸. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی، ص۲۲۳، گروه مترجمان، (تهران، انتشارات و آموزش وانقلاب اسلامی، ۱۳۷۱).



پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، برگرفته از مقاله «فتح قسطنطنیه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۴/۲۷.    




جعبه ابزار