عوامل عاطفی تربیت فرزندان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نتایج پژوهش بیانگر آن است که عواملی همچون: همسویی بینشها و باورهای مذهبی،
اندیشه از خود دانستن وجود
فرزند، انساندوستی،
محبت،
خوشرویی، ابراز عواطف مثبت، توجه به
امنیت روانی و الگودهی از جمله عوامل تربیتی - عاطفی فرزندان در نهاد
خانواده هستند که در آموزههای
معصومان (علیهمالسلام) بر آنها تأکید شده است.
از تأثیرگذارترین عوامل حرکت مطلوب فرزندان در مسیر سبک زندگی اسلامی،
خانواده و روابط عاطفی
والدین است که مهمترین نهاد تربیتی جامعه و نخستین آموزشگاه فرد محسوب میشود. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی تعدادی از عوامل عاطفی تربیت فرزندان در خانواده است. روش انجام پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و بهمنظور گردآوری دادههای لازم جهت دستیابی به اهداف پژوهش، متون حدیثی موجود و مرتبط با موضوع پژوهش با استفاده از فرمهای فیشبرداری از منابع، گردآوری و با شیوه کیفی مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که عواملی همچون: همسویی بینشها و باورهای مذهبی،
اندیشه از خود دانستن وجود
فرزند، انساندوستی،
محبت،
خوشرویی، تکریم و
احترام متقابل،
حسن ظن (مثبت نگری)
عفو و بخشش، نیکی در برابر بدیها، یار و غمخوار و مایه نشاط بودن، هدیه دادن، هماهنگی بین گفتار و رفتار، ابراز عواطف مثبت، توجه به
امنیت روانی و الگودهی از جمله عوامل تربیتی - عاطفی فرزندان در نهاد خانواده هستند که در آموزههای
معصومان (علیهمالسلام) بر آنها تأکید شده است.
پیریزی
تربیت مبتنی بر رهنمودهای
اسلام که بر پایه
فطرت و حرکت بهسوی
فضیلت و کمال است، در محیط خانواده امکانپذیر است؛ زیرا خانواده مناسبترین نظام برای تامین
امنیت و آرامش روانی اعضا، پرورش نسل جدید، اجتماعیکردن، برآورده ساختن نیازهای عاطفی افراد و تربیت فرزندان محسوب میشود و سهم بسیار ارزندهای را در بنای تمدن انسانی و اسلامی دارد.
از ملزومات اساسی برای رسیدن به این کارکرد مهم، سلامت خانواده است. از جمله خصیصهها و ملزومهای عمدهی خانواده سالم، داشتن روابط عاطفی
زن و
شوهر نسبت به یکدیگر است، در این روابط زن و شوهر دوستی خودشان را نسبت به هم بر اساس محوریت آموزههای دینی ابراز میکنند و بر این اساس برای هم ارزش، احترام، حقوق و تکالیفی قائل هستند و برای عملیاتی ساختن آن از طریق همدلی، دلجویی و بهرهگیری از کلمات گرم و مناسب تلاش میکنند.
بنابراین موفقیت والدین در پرورش فرزندانی شایسته و هماهنگ با معیارهای دینی، بستگی زیادی به چگونگی برقراری رابطه آنها با یکدیگر و با فرزندانشان دارد. از اینرو برقراری ارتباط حسنهی عاطفی- اجتماعی با دیگران یک
هنر است و تمام افراد جامعه، بهویژه والدین باید برای کسب این مهارت تلاش کنند. رابطه مطلوب عاطفی مهمترین نقش را در زندگی
انسان دارد. شاید هیچیک از ابعاد تجارب زندگی انسان به اندازه روابط عاطفی والدین در
رشد شخصیت سالم فرزند مؤثر نباشد. ازاینرو،
امام صادق (علیهالسلام) بر این نوع روابط با فرزند تأکید دارند و میفرمایند: «ان الله لیرحم العبد لشدة حبه لولده؛
خدا والدین را بهدلیل دوستداشتن و محبت به فرزند، مشمول
رحمت گسترده خود میکند».
با توجه به اینکه در جهان کنونی، زندگی اخلاقی و عاطفی
بشر در اثر تزلزل نظامهای ارزشی و انحلال مبانی فطری، مورد تهدید قرار گرفته و جامعه بشری با بحرانها و ستمهای گوناگون اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مواجه شده است
اهمیت بررسی عوامل تربیت - عاطفی فرزندان در خانواده که در این تحقیق هدف اصلی بوده - مضاعف میگردد.
در بررسی پیشینه، پژوهشی یافت نشد که بهطور کامل با موضوع پژوهش حاضر مرتبط باشد. در ادامه برخی از پژوهشها مرور میشوند که تا حدودی با موضوع تحقیق در ارتباط هستند. بررسیهای انجامشده از زاویه دید روانشناسان
و جامعهشناسان
و روانشناسان اجتماعی،
حاکی است که، خانواده نخستین محیطی است که انسان را تحت تاثیر فضا، روابط و مناسبات خود قرار میدهد. همه چیز در این محیط، بهویژه عوامل انسانی و والدین بسیار تاثیرگذار است و تاثیرپذیری بسیار کودک و روابط عاطفی حاکم بر خانواده، این تاثیرپذیری را هرچه بیشتر میکند.
مور (Moore) و همکاران (۲۰۰۴) نشان دادند که روابط صمیمی والدین در کودکی و نوجوانی
اعتماد به نفس،
شادی و رضایت از زندگی را برای فرزندان به ارمغان میآورد و سلامت فیزیکی و روانی افراد در بزرگسالی نیز بیتردید ریشه در حمایتهای
پدر و
مادر در اوان کودکی دارد.
آدکینز (Adkins) نشان داد که کودک نخستین تجارب حمایت اجتماعی خود را در کانون خانواده کسب میکند و نحوهی برخورد، پذیرش، دوستداشتن و رفتار مساعد با کودکان او را برای احیای نقشهای اجتماعی و برطرف ساختن نیازهایش یاری میدهد.
کانتر (Canter) در بررسیهای خویش به این نتیجه رسید که میزان تأثیر والدین بر روی نگرشهای فرزندان و عواطف و رفتار آنها بسیار چشمگیر است. آنها نقش اساسی در شکلگیری اعتقادات بازی میکنند و نگرشها و اعتقادات خود را بهطور مستقیم و غیرمستقیم به کودکان انتقال میدهند و کودکان از روی مشاهده اعمال و رفتار والدین این تأثیر را میپذیرند.
آلبرت بندورا (Bandura) اعتقاد دارد که بیشترین یادگیریها و تأثیرپذیریهای افراد انسانی، از طریق یادگیری مشاهدهای و دیدن الگوهای ارائه شده است و هراندازه الگوها از محبوبیت و جایگاه ارزشی ویژهای برخوردار باشند، تأثیرگذاری بیشتری بر الگو گیرندهها دارند. پس والدین بهمنزله اولین الگو، بر شخصیت کودکان، اجتماعی شدن آنها، روشهای تعامل با دیگران، نحوه برخورد با مشکلات زندگی و مسائل اخلاقی و اعتقادی کودکان تأثیر جدی و اساسی دارند.
نیک نژادی، گلستانی و احمدی (۱۳۸۶) در مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که از مهمترین منابع شکلگیری خودپنداره و احساس ارزشمندی نسبت بهخود در کودکان و نوجوانان هستند و به این وسیله کودک و نوجوان ادراکها، نگرشها و واکنشهای دیگران را جزئی از ارزشهای درونی خود میکند.
فرجاد (۱۳۷۲) در مطالعهای با عنوان چگونگی برخورد خانواده و تأثیر آن در نوع رفتار کودک و نوجوان به این نتیجه دست یافت که محبت و
خشونت والدین در رفتار کودک و نوجوان تأثیر خواهد گذاشت. بنابراین نگرشها و الگوهای رفتاری که در جریان رشد خود فرا میگیرند، شبیه نگرشها و الگوهای رفتاری است که در والدین آنها دیده میشود.
بررسی آیات ۶
سوره تحریم، ۵۵
سوره مریم،
۱۳ و ۱۷
سوره لقمان، ۴۴
سوره هود، و نامه ۳۱
نهجالبلاغه حاکی است که در
دین مبین اسلام خانواده، نخستین و مهمترین نهاد تربیتی است که انسان را تحت تأثیر و شاکله تربیتی وی را سامان میدهد و از روشنترین جلوهگاههای رحمت و
مودت است که بهدلیل مناسبات و روابط ویژه عاطفی، پایدارترین تأثیرات روحی، اخلاقی و رفتاری را در ساختار تربیتی انسان بر جای میگذارد.
روش پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی است. به این صورت که متون حدیثی مرتبط با عوامل عاطفی تربیت فرزندان در خانواده، با استفاده از فرمهای فیشبرداری از منابع گردآوری و در راستای تحقق اهداف پژوهش مورد بررسی، توصیف و تحلیل قرار گرفته است.
عوامل تربیت عاطفی، زمینههایی هستند که در ارتباط یک انسان با انسان دیگر تحقق یافته و باعث تأثیرگذاری در عواطف و منش شخصیتی همدیگر و یا فرد ثالث میشوند و در عمل به
نفع همدیگر گامی برمیدارند یا دستکم اظهار همدردی یا احساس
همدلی و یگانگی میکنند. این تأثیرات بهشکل محبت، مودت، رحمت، لطف، رأفت، عفو و گذشت،
خشوع، الفت،
شفقت،
احسان،
حلم،
شکر و مانند آن در ابراز و عملکرد افراد نمود مییابد.
واژه تربیت نیزکه از نظر لغوی به معنی پرورانیدن، پروردن، آموختن، تأدیب و
سیاست، ترقی و برتری و احسان و تفقد نسبت به شاگرد و دیگر زیردستان بهکار رفته است
از ریشه «ربی» و «ربأ» گرفته شده است که بر برتری، رشد و علو دلالت میکند. بنابراین، تربیت عبارت است فراهمآوردن زمینه و امکانات برای رشد و شکوفایی استعدادهای و تواناییهای بالقوه انسان و
هدایت آن درجهت مطلوب.
در شکلگیری و تکوّن شخصیت و ویژگیهای عاطفی، اخلاقی و رفتاری فرزندان، دو عامل
وراثت و محیط دخالت دارند. در میان عوامل محیطی، تأثیرگذارترین عامل، خانواده است و در میان عوامل خانوادگی محوریترین عامل، والدین هستند.
با توجه به نقش کلیدی والدین در انتقال ارزشهای دینی و معنوی به فرزندان و اهمیت رشد شخصیت مطلوب عاطفی ایشان با محوریت
فرهنگ ناب دینی، نسبت به یکدیگر و تأثیر آن بر رشد تربیت مطلوب فرزندان در ادامه به تعدادی از عوامل تربیت عاطفی فرزندان در نهاد خانواده، اشاره میشود:
بنیادیترین مسئله در نهاد خانواده که موجب
آرامش و جلب عاطفی اعضای آن میشود، اصل همتایی در بینشها و باورهای دینی اعضای خانواده، بهویژه همسران است. در تعالیم اسلامی به هنگام گزینش
همسر بر اصل «
کفو» به معنای همتایی و همانندی تأکید شده است، بدینمعنا که زن و
مرد در افکار و باورها و ویژگیهای رشدی در بیشتر موارد همتا باشند: «انکحوا الاکفاء وانکحوا منهم واختارو لنطفکم».
همسویی والدین در باورهای مذهبی، علاوه بر اینکه موجب گرمی خانواده بهویژه تحکیم روابط عاطفی خودشان است در تربیت مطلوب فرزندان نیز مؤثر است. روابط عاطفی مطلوب و دین پسند والدین نسبت به هم و فرزندان ناشی از خداباوری در بینشها، افکار و باورهای آنان است. بنابراین داشتن بینش واحد و هماهنگ والدین در نوع برقراری روابط، با محوریت دینی و عملیاتیساختن آنها در زندگی، از مهمترین عوامل عاطفی پرورش شخصیت فرزندان است.
از عوامل شکلگیری روابط عاطفی مطلوب والدین نسبت به فرزندان این است که والدین وجود فرزندان را از خود آنها میدانند و علاقه طبیعی و خدادادی بین خودشان و آنان را احساس میکنند و خوبی و بدی آنان را، خوبی و بدی خودشان میدانند و به سرنوشت مطلوب و زندگی سعادتمندانه دنیایی و اخروی آنها علاقهمند هستند.
امام سجاد (علیهالسلام) در تبیین این ویژگی عاطفی والدین و لزوم پرورش آن، از آن بهعنوان حقوق فرزند یاد کرده و میفرمایند: «و اما حق ولدک فتعلم انه منک و مضاف الیک فی عاجل الدنیا بخیره و شره و انک مسوول عما ولیته من حسن الادب والدلالة علی ربه و المعونة علی طاعته فیک و فی نفسه فمثاب علی ذلک و معاقب؛
حق فرزندت بر تو آن است که بدانی او از تو است و رفتار نیک و بدش در این
دنیا با تو پیوند دارد و تو بهدلیل مسئولیت و ولایتی که بر او داری، موظفی که او را خوب تربیت کنی و بهجانب پروردگارش رهنمون باشی و به او کمک کنی تا در ارتباط با تو و خودش، از
خداوند فرمان برد و نیز توجه داشته باش که اگر او را به شایستگی تربیت کنی،
پاداش آن را خواهی یافت و چنانچه در تربیت او سهلانگاری کنی مورد
عقوبت خداوند قرار خواهی گرفت». والدین با ایجاد ارتباط عاطفی و دوستانه مبتنی بر این حقیقت فطری انسانی، ارتباط سیستمی متعالی در شبکه اعضای خانواده برقرار میکنند و محیط عاطفی مناسبی را برای فرزندان فراهم میآورند تا توانمندیهایی که در فطرت آنها نهادینه شده است بهتدریج بروز و پرورش یافته و موجب برقراری ارتباط نیک با فرزندان، احترام و تکریم آنها، تقویت احساس ارزشمندی، رضایت، خشنودی و دیگر صفات برجسته عاطفی تربیتی در آنان شود.
انسان بهدلیل داشتن غریزهی
حب ذات، هرآنچه دوست دارد که متعلق به او است. همینامر بر اساس حکمت خداوندی موجب میشود که از خویشتن در برابر مخاطرات و تهدیدها محافظت کند. پدران و مادران بهدلیل اینکه فرزندان را پارهای از وجود خویش و ثمره زندگی میدانند، بهشدت به وی احساس دلبستگی دارند و از همینرو، سخت از او محافظت میکنند. از منظر
امام علی (علیهالسلام) فرزند نه تنها پارهای از وجود آدمی، بلکه همه
وجود او است. ایشان در بخشی از نامه خویش به
امام حسن (علیهالسلام) چنین میفرمایند: «و تو را دیدم که پاره تن من، بلکه همه
جان منی؛ آنگونه که اگر به تو آسیبی برسد به من رسیده است و اگر
مرگ به سراغ تو آید، زندگی مرا گرفته است».
والدین با نشاندادن دلبستگی خود به فرزند خویش شخصیت عاطفی کودک را میپرورانند و زمینه دلبستگی کودک را به آنها فراهم میکند. این دلبستگی، روابط کودک را در جامعه بزرگتر آینده، رقم میزند و کودک این رابطه با والدین را بعدها هم حفظ خواهد کرد تا رفتار خود را با والدین محبوبش تطبیق دهد. پس دلبستگی والدین به فرزند میتواند زمینهی لازم برای تأثیر مثبت والدین بر فرزندان را فراهم کند و فرزندان را بهسوی تطبیق رفتار خود با والدین تشویق و ترغیب کند.
در حقیقت، این نوع
علاقه طبیعی میان والدین و فرزندان از عوامل مؤثر در سبک زندگی مطلوب و مورد تأکید در آموزههای اسلامی است که میتواند زمینهساز پرورش فرهنگ و
اخلاق دینی در خانواده گردد.
بشردوستی که در فطرت هر یک از پدر و مادر وجود دارد، خود از منشأهای برقراری روابط عاطفی با فرزند است. در فرهنگ
قرآن برقراری ارتباط عاطفی افراد بشر با یکدیگر بهعنوان یک اصل تربیتی مورد توجه است و از اینرو، مادامی که افراد و فرزندان از
انسانیت بیرون نرفتهاند، درصدد دشمنی با خدا و دین بر نیامدهاند و برای اخراج افراد دیگر از بلادشان اقدامی صورت ندادهاند، همچنان بر رابطه دوستی، حتی در سطح
بر و احسان و برخورد عدالتی تأکید میشود
در احادیث متعدد عملیاتیساختن این
میل فطری سرآمد فعالیتهای خردمندانه آدمی شمرده شده است.
تمایل فطری آدمی به بشردوستی مصادیق زیادی دارد و در عملیاتی و اجراییکردن محبت هرکسی که به فرد نزدیکتر است از شدت بیشتری برخوردار است، از جمله این محبتها، محبت والدین به فرزند است. البته محبت پرهیزکاران به هر فردی در طول محبت خدا است.
میل به محبتدیدن و محبتورزی از گرایشهای فطری انسانی بوده که فرد در هر دورهای از زندگی، تحول و رشد به آن نیازمند است و باید از آغازین لحظات ورود به این
جهان تا آخرین زمان وداع از این دنیا متناسب با دوره رشد خویش این نیاز عالی و اساسی تأمین شود.
محبت، احساسات و تمایلهای خانوادگی و اجتماعی انسانها را نسبت به یکدیگر در عرصههای گوناگون زندگی عمیق و ریشهدار میکند؛ زیرا محبت، مهربانی و عطوفت، به زندگی خانوادگی و اجتماعی گرما بخشیده و صمیمیت،
صداقت و برخورد نیک و شایسته را بهدنبال دارد.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در باب این مهم میفرمایند: «قول الرجل للمرأة انی احبک، لا یذهب من قلبها ابدا؛
مردی که به زنش بگوید: من تو را دوست دارم (اثر این سخن) هرگز از
دل زن بیرون نمیرود»، محبت زن و شوهر نسبت به هم از راهکارهای اساسی در شیرینی و شادکامی زندگی زناشویی است که در تحکیم عواطف آنان نسبت به فرزندان نیز بسیار مؤثر است. این محبت بهعنوان آموزهای اخلاقی در اسلام مورد تأکید است.
خداوند در باب اهمیت این موضوع میفرماید: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة؛
واز نشانههای
قدرت خداوند این است که از جنس خودتان همسرانی برایتان آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد».
بر این اساس میتوان ادعا کرد که نیرومندترین عامل دوام و رشد خانواده، محبت است و بهترین عامل برای استحکام و بقای آن، برانگیختن عواطف متقابل همسران به یکدیگر است. پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرمایند: «فاشفقوا علیهن و طیبوا قلوبهن حتی یقفن معکم و لاتکرهوا النساء و لاتسخطوا بهن؛ با زنان مهربانی کنید و دلهایشان را بهدست آورید تا با شما همراهی کنند و هرگز آنان را مجبور و خشمگین نکنید»، بنابراین لازمه شادابی و نشاط روانی زن و مرد، بهویژه زن این است که خود را محبوب همسر خویش ببیند و از
عشق و علاقه او بهخویش مطمئن باشد. اگر زن در مورد محبت و علاقه همسرش نسبت بهخود تردید کند، احساس درماندگی و ناتوانی عاطفی به او دست میدهد. این مسئله چنان بر روان زن تأثیر میگذارد که علاقه او نسبت به فرزندش نیز کمتر میشود، بهعبارتی عاطفهی مادری بهشدت از عواطف شوهر نسبت به زن تأثیر میپذیرد و این خود نشانگرآن است که هرچه محبت و علاقه در روابط عاطفی والدین بیشتر برقرار باشد، فرزندانی تربیت خواهند شد که محبت را در کانون اعمال و رفتار خویش قرار دهند.
علاوه بر آن، محبت و بهویژه ابراز آن در همه مراحل و همدلی با فرزندان، نقش بسیار مهمی در تربیت عاطفی آنان دارد.
والدینی که با فرزندشان محبت شدید و همدلی دارند، میتوانند احساس سرخوردگی احتمالی فرزند را از نتایج توصیههای خود و چگونگی ارتباط خود با فرزندان کشف کرده و برای یافتن راه حلی که برای هر دو قابل قبول باشد، کوشش کنند. بهعبارت دیگر، والدینی که با احساسات فرزند خود
همدلی میکنند مایل و قادرند که بهطور سازنده بهسمت مطلوب حرکت کنند و زمینهی ارتباط مطلوب و مؤثر با فرزندشان را فراهم کنند.
امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «ان الله لیرحم العبد لشدة حبه لولده؛
خدا والدین را بهدلیل دوستداشتن و محبت به فرزند، مشمول رحمت گسترده خود میکند». همدلی والدین تأثیر مهمی در محافظت و مراقبت از فرزند دارد؛ زیرا هنگامیکه والدین از وضعیت و شرایط فرزندشان آگاه باشند و او را درک کنند، به دقت و درجه مراقبت خود نسبت به فرزندشان در هنگام بروز چالش و آسیب میافزایند و در زندگی فردی و اجتماعی وی مهر و الفت را به ارمغان میآورند.
البته این نکته حائز اهمیت است که در ابراز محبت و تکریم شخصیت فرزند نباید راه
افراط را پیمود؛ زیرا در آن صورت شخصیت فرزند در اثر زیادهروی والدین در ابزار محبتهای نابهجا لطمه جبرانناپذیری خواهد خورد و او از جامعه توقعات و انتظارات نابهجایی خواهد داشت.
خوشرویی محبوبترین و ارزشمندترین عمل نزد خدا پس از
واجبات الهی است و از
رحمت الهی ریشه میگیرد که خدای مهربان با معرفی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بهعنوان الگوی برتر حسن خلق، در خطاب به آن گرامی میفرماید: «بهسبب لطف و رحمت خدا بود که با آنان نرمخویی کردی و اگر درشتخوی و سختدل بودی، بیگمان از گرد تو پراکنده شده بودند».
خوشرویی و مهربانی والدین به یکدیگر و فرزندان از عوامل برجستهی پرورش شخصیت عاطفی و مطلوب اسلامی است که در ایجاد صفا، آرامش روانی،
اعتماد به نفس و شکوفایی استعدادهای فرزندان تأثیر زیادی دارد.
پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دربارهی ارزش و جایگاه خوشرویی میفرمایند: «أحسن الناس ایمانا أحسنهم خلقا و الطفهم باهله و انا الطفکم باهلی؛
شایستهترین مردم از نظر ایمانی، خوش اخلاقترین و مهربانترین آنها با خانوادهاش است».
امام باقر (علیهالسلام) میفرمایند: «البشر الحسن و طلاقة الوجه مکسبه للمحبة و قربة من الله؛
خوشروئی در برخورد با دیگران، مایه جلب محبت آنان و نزدیکی به خدا است»؛ ارتباط والدین با چهرهی گشاده رشته دوستی را با دوامتر کرده و از یکسو سبب کسب مهارتهای اجتماعی و عاطفی و از سویدیگر، سازگاری بهتر با مسائل را برای فرزندان به ارمغان میآورد و به فرموده امام صادق (علیهالسلام) سبب افزایش عمر و بهرهمندی از نعمتها شده،
و نسلی منتظر و مزین به محاسن
اخلاق و شخصیت مطلوب عاطفی پرورش مییابد.
بنابراین از نتایج شکوفاسازی و پرورش توانمندیهای فطری، خوشرویی است. هر یک از والدین با اخلاق و رفتارهای خوب، ریشههای نگرشی و گرایشی حسن خلق در فرزندان را زمینهسازی میکنند.
از دیگر عوامل مؤثر در تربیت عاطفی، حاکمیت فرهنگ احترام متقابل در
خانواده است؛ زیرا تکریم شخصیت، نیاز طبیعی هر انسانی است و آن هم بهدلیل وجود غریزه حب ذات است که در طبیعت وی نهاده شده و علاقهمند است دیگران شخصیت او را بپذیرند و گرامی بدارند.
با احترام و تکریم، بستری عاطفی فراهم میشود که
عزت و
کرامت در افراد نهادینه و هنجارهای ارزشی، انسانی و معنوی در خانواده و جامعه جایگاه متناسب خود را باز یافته و گسترش مییابد.
در فرهنگسازی، تکریم و احترام در خانواده ابتدا باید میان زن و شوهر برقرار شود، به این صورت که آنان نگرش کرامتی نسبت به همدیگر داشته باشند و برای هم احترام زیادی قائل شوند و یکدیگر را ارزشمند بدانند و این ارزشمندی را به زبان آورند و آن را به نوعی ابراز کنند و به هنگام صحبت یکدیگر به سخنان هم گوش دهند و بر گفتههای همدیگر متمرکز شوند و از نگرش و حرف فراتر روند و به ارزشگذاری فعالانه و قدردانی عملی احترامآمیز تبدیل شوند.
امام سجاد (علیهالسلام) تکریم همسران به یکدیگر را ادای حق آنها مطرح کرده و میفرمایند: «اما حق همسر تو این است که توجه داشته باشی که
خداوند او را آرامش
جان، راحت باش تو و
مونس، همدم و پناه تو ساخته است. تو باید باور داشته باشی که او
نعمت خداوندی است برای تو و شکر این نعمت را باید بهجای آوری و با وی مصاحبت و همراهی خوب داشته باشی و او را تکریم و با او با
مدارا رفتار کنی...».
امام سجاد (علیهالسلام) در این بیان زن و شوهر را مصاحب و همراه یکدیگر دانسته است و در بیان دیگری برای مصاحب و همراه حقوقی را مطرح کرده است که از جمله آنها اکرام و تکریم یکدیگر است.
بنابراین زن و شوهر و همچنین دیگر اعضای خانواده از آن جهت که هم صحبت و
رفیق هم هستند باید فرهنگ تکریم را در میان خویش حاکمیت بخشند.
امام صادق (علیهالسلام) به احترام متقابل زن و شوهر بسیار سفارش کرده و میفرمایند: «رحم الله عبداً اَحسن فیما بینه و بین زوجته؛
خدا رحمت کند، بندهای را که رابطه میان خود و همسرش را نیکو قرار دهد»، همچنین پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرمایند: «خیرکم خیرکم لنسائکم؛
برترین شما خیرخواهترین کس نسبت به زنان خویش است.
رابطهی احترامآمیز میان زوجین، در نظام تربیتی دینی نشانهها و نمودهای ویژهای دارد. شایسته است که احترام متقابل همسران نسبت به هم، افزون بر احترام قلبی در برخی رفتارهای بیرونی نیز ابراز شود. از جمله این رفتارها میتوان خواندن
همسر بهنام مناسب و شایستهی شأن او را برشمرد.
رفتار دیگر سلام کردن زوجین به هم
و تشکر و قدردانی از همسر
اشاره کرد. فرهنگسازی تکریم و احترام متقابل در میان همسران، در پرورش این فرهنگ در میان اعضای دیگر خانواده تسری مییابد و شخصیت مطلوب عاطفی در فرزندان نیز پرورش مییابد. در اسلام جدای از توجه به اثربخشی تکریم والدین نسبت به همدیگر در تربیت مطلوب فرزند، تکریم فرزند را وظیفه همگان دانسته است. رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ضمن دستور به اکرام فرزندان، به نقش این اکرام را در خوب تربیت کردن فرزند توجه کرده و فرموده است: «اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم؛
لازم است که فرزندان خود را اکرام کنید و برخوردهای خود را با آنان نیکو کنید».
مثبتاندیشی و
حسنظن به دیگران علاوه بر باروری عواطف انسانی، باعث رفع و یا کاهش ناهنجاریهای خانوادگی و اجتماعی، است حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند: «حسن الظن راحة القلب، حسن الظن یخفف الهم؛ حسنظن مایه راحتی دل است، حسنظن تخفیفدهنده هم و غم است». دستور
دین و تأکید نظام تربیتی و اخلاقی این است که پرهیزگاران باید نگاه مثبت به یکدیگر داشته باشند و هنگامی که چیزهای بدی به مومنان نسبت داده میشود،
مؤمنان را جز به
خیر و خوبی یاد نکنند و دروغ بودن نسبت بد به مؤمنان را، در آشکارا اعلام کنند.
بنابراین حسنظن بهعنوان دستوری دینی و اخلاقی در خانواده و روابط میان همسران، اهمیتی والا دارد و لازم است همسران از هرگونه گمان بد به یکدیگر بپرهیزند تا زمینهی
آرامش و سازگاری آنان هرچه بیشتر فراهم شود.
نگاه منفی به دیگران نه تنها منجر به کاهش و از بین رفتن عواطف انسانی میشود، بلکه براساس آموزههای اسلامی، این نوع نگاه، مذموم و مورد نکوهش قرار گرفته است. خداوند میفرماید: «یا ایها الذین ءامنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لاتجسسوا؛
ای اهل
ایمان از بسیار پندارها (و گمان بد) در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی
ظن و پندارها (
باطل و بیحقیقت و)
معصیت است و نیز هرگز (از حال درونی هم) تجسس مکنید (و
جاسوس بر احوال خلق مگمارید). منفی بافی و نادیده گرفتن واقعیتهای موجود، شرایط فرد، خانواده، گروه و جامعه، زندگی خانوادگی و اجتماعی را دچار بحران میکند. بسیاری از مشکلات و ناهنجاریهای فراروی جوامع بشری، ریشه در سوءظنهای ناآگاهانه و طمعآلودی دارد که افراد نسبت به دیگری، روا میدارند.
از عواملی که نگرش مثبت را در والدین افزایش میدهد؛ به هماندیشی با خوبان
ثبات شخصیت و اعتماد بهنفس
پرهیز از تجسس و
غیبت احسان و سهلگیری نسبت به هم
کنترل تفکر منفی
تخریب یا مبارزه با عقاید و باورهای نادرست
میتوان اشاره کرد. با تقویت نگرش مثبت بین والدین و عملیاتیکردن آن در ابرازها و رفتارها فرزندان تحت تأثیر قرار گرفته و شخصیت عاطفی آنها در زمینهی مثبتنگری پرورش مییابد و از اینرو فرزندان، به والدین، مربیان و معلمان، دوستان صالح اعتماد میکنند و از رفتارهایی همچون غیبت،
تهمت،
استهزاء و هر نوع رفتارهای ضد اخلاقی مصون میمانند که منشأ تمام آنها
سوءظن است.
از شیوههای پسندیده که در تقویت عواطف انسانی نقش بنیادی دارد، رویهی
عفو و بخشش است. بخشش، رویارویی منطقی با تألم ناشی از جراحت روحی و بازسازی احساسها و باورهای شخصی است.
بیشترین سفارش اسلام در سبک زندگی خانوادگی، گذشت و چشمپوشی زن و شوهر از لغزشها، کجخلقیها و اشتباهات یکدیگر است؛ زیرا در صورت دارا بودن روحیه مشترک باز از
اشتباه،
خطا و عصبانیت در امان نیستند،
نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرمایند: «علیکم بالعفو فان العفو لا یزید العبد الا عزا فتعافوا یعزکم الله؛
بر شما باد که عفو و گذشت داشته باشید؛ زیرا عفو و گذشت موجب
عزت بنده است، پس نسبت به همدیگر گذشت کنید تا خداوند شما را عزیز کند».
پیروی از چنین روشی در زندگی نه تنها عامل مؤثر در تقویت و پرورش بعد درونی و عاطفی افراد بهشمار میآید، بلکه اهمیت و کارایی این رویکرد تا آنجا است که خداوند بهصراحت رسولش را به اتخاذ چنین شیوهای، دستور میدهد: «خذ العفو وامر بالعرف واعرض عن الجاهلین؛
ای رسول ما، شیوه عفو، گذشت و بخشش را پیشهکن و به نیکوکاری امر نما و از مردمان نادان روگردان باش». همچنین امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: «العفو تاجُ المکارم؛
عفو و گذشت،
زینت فضایل اخلاقی است». بنابراین، زمانی که والدین به این
فضیلت نائل آیند و بر عطوفت، مهربانی و بخشایشگر بودن اتفاق نظر داشته باشند، گامی بزرگ در زمینهسازی تربیت مطلوب دینی فرزندان خویش میتوانند بردارند.
سختگیری نکردن نسبت به رفتارهای فرزندان و عفو لغزشهای آنان از ناحیه والدین، از جمله عواملی است که در پرورش کرامت و شخصیت عاطفی مطلوب فرزندان مؤثر است. رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرمایند: «خدا رحمت کند کسی را که در نیکی و نیکوکاری فرزند خویش را کمک و او را نیکوکار تربیت کند، سؤال شد چگونه، فرمودند آنچه را که فرزند توان انجام آن را دارد از او بپذیرد و آنچه نمیتواند مطلوب عمل کند و یا لغزشی از او صادر میشود بر او ببخشد و با سختگیری او را به
گناه وا ندارد و در برابر او مرتکب اعمال خلاف نشود که او بد تربیت گردد».
در بیانی امام علی (علیهالسلام) توجه میدهند به اینکه آدمی که کرامت و شخصیت عاطفیاش پرورش بیابد همه رفتارهای او نیک است و نیکوکاری و حسن عمل را بر خود دِینی میداند که موظف به ادای آن است.
بیتردید، اتخاذ چنین روشی در سبک زندگی از جانب والدین، زمینه را برای تقویت، تربیت و شکوفاسازی عاطفی فرزندان فراهم میکند و تعاملات آنان را به نحو مطلوب سامان میدهد.
در نظام تربیت اسلام رفتار متعادل و برخورد معقولانه در مواجهه با رفتارهای ناشایست و مذموم فرزند، از راههایی است که به پرورش شخصیت مطلوب عاطفی آنان کمک میکند، کار نیک در برابر عمل ناپسند دیگران و یا پس از عمل ناشایست خودش، به قدری در زندگی فردی و گروهی انسانها مهم و مؤثر است که علاوه بر اینکه باعث شکوفایی و باروری بعدعاطفی افراد میشود؛ انسانهای ناهمگون و متخاصم را با یکدیگر، همگون و مهربان میکند. بهعبارت دیگر، از شیوههایی مناسب و اثرگذار که موجب افزایش علاقهمندی، مهربانی و عطوفت میان افراد خانواده و جامعه میشود، اتخاذ شیوهی نیکی در برابر بدیها و اسائه ادبها است. این شیوه در احادیث اسلامی مورد تأکید است.
امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: «الإحسان الی المسیء أحسن الفضل؛
نیکیکردن به کسی که به تو بدی کرده، برترین ارزش و فضیلت است». ایشان در
حدیث دیگری میفرمایند: «اصلح المسیء بحسن فعالک ودل علی الخیر بجمیل مقالک؛
کسی که به تو بدی کرده با نیکی کردن اصلاح کن و با زیبایی کلامت او را به خیر دلالت کن».
سیره عملی و تربیتی
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و
معصومان (علیهمالسلام) بر این روش استوار بوده است. آنان در برابر بدیهای جاهلان، ارتباط کلامی و عملی مناسب را با آنها برقرار میکردند. رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در ارتباط با رفتار عاطفی حسنه در برابر رفتارهای ضد عاطفی دیگران میفرماید: «صل من قطعک و اعط من حرمک و احسن الی من اساء الیک و سلم علی من سبک و انصف من خاصمک واعف عمن ظلمک کما انک تحب ان یعفی عنک؛
آنکه از تو قطع رابطه کرده، پیوندگیر و آنکه تو را محروم کرده عطایش بخش و از آنکه به تو
ستم روا داشته در گذر». و نیز در مقابل بدی که از خود فرد صادر میشود، توصیه به خوبی کرده و میفرماید: «اذا اسأت فاحسن فان الحسنات یذهبن السیئات؛ وقتی بدی کردی، بهدنبال آن نیکی کن، که نیکیها بدیها را محو میکند». این شیوه حسنه در برابر بد رفتاریها، کجخلقیها و لغزشهای فرزندان، به طریق اولی اثر بخشتر است و زمینه پرورش خوبیها در فرزندان را فراهم میکند.
زن و شوهر در مقام ایفای نقش ویژه خود در زندگی مشترک، با سختیها ومحدودیتهایی مواجهاند و چهبسا این امر سبب خستگی روحی و عاطفی آنان شود و
نشاط لازم جهت پیشبرد و موفقیت خانواده را از آنان سلب کند. در چنین شرایطی اگر
زن و
شوهر دارای روابط عاطفی مطلوب، همکاری صمیمانه و غمخوار یکدیگر باشند و مشکلات و سختیها را تحمل کنند، نشاط اعضای خانواده حفظ و آثار
غم و نگرانی از محیط
خانه بیرون میرود. در زندگی علوی این امر ظهور و بروز چشمگیری داشت و در سختیهای زندگی یار و یاور یکدیگر بودند.
علی (علیهالسلام) ضمن بیان تعامل خود با همسرش، به نحوه تعامل همسرش با وی اشاره میکند و در پایان میفرمایند: «ولقد کنت انظر الیها فتنکشف عنی الهموم و الاحزان؛
به
فاطمه (سلاماللهعلیها) نگاه میکردم و بهواسطه این نگاه همهی اندوهها و ناراحتیهایم برطرف میشد»، غمزدایی والدین از یکدیگر، اگرچه نشاط شخصیتی را برای خودشان فراهم میکند، همچنین موجب پرورش شخصیت عاطفی در فرزندان میشود و آنان را از ابتلا به
افسردگی و عدم ارتباط حسنه با دیگران مصونیت میبخشند. پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) این ایجاد نشاط را در فرزندان هم توصیه کردهاند و بهدلیل تأثیر آن در پرورش شخصیت مطلوب فرزند، برای
پدر پاداش آزادکردن بنده را در
راه خدا، مطرح کرده و میفرمایند: «اذا نظر الوالد الی ولده فسره کان للوالد عتق نسمة؛
پدری که با نگاه مودتآمیز خود فرزند خویشش را مسرور میکند، خداوند به او
اجر آزادکردن یک بنده خواهد داد».
هدیهدادن، از امور پسندیدهای است که آثار مثبت و ارزندهای را در روابط عاطفی بر جای میگذارد. افراد اعم از والدین، همسر، فرزندان، دوستان و اقوام به مناسبتهای مختلف باید به این مهم توجه کنند. با اینکه نوع هدایا به لحاظ افراد از نظر سنی، جنسی و نیز از حیث ارزشی فرق دارند، اما آنچه مهم است، نفس هدیه دادن است که به پرورش بعد عاطفی افراد مدد رسانده و باعث جلب دوستی و علاقهمندی بیشتر میان آنان شده و سبب ماندگاری آن لحظات در ناخودآگاه افراد میگردد. بهدلیل اثر مثبت
هدیه بر عواطف انسانی است که حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرمایند: «تهادوا تحابوا فان الهدیة تذهب بالضغائن؛
به یکدیگر هدیه دهید، تا زمینهساز محبت میان شما به یکدیگر شود، پس بهدرستی که هدیه دادن کینهها را از بین میبرد». چنین تعاملی، باعث افزایش علاقه بین والدین نسبت به هم و نسبت به فرزندانشان میگردد؛ زیرا افراد علاقه و محبت درونیشان را بهوسیله هدیهدادن به همدیگر ابراز میدارند که در نوع خود با ارزش و در خور توجه است و در رشد شخصیت مطلوب عاطفی آنان مؤثر است.
در نظام
تربیت دینی، از شاخصهای اساسی برای سنجش تحقق یک ارزش در رفتار انسان، بروز و ظهور آن در گفتار و رفتار است. امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: «بیان الرجل ینبی عن قوة جنانه؛
بیان هر انسانی حاکی از مراتب قوت
نفس و درجه نیروی روانی او است. ایشان در حدیث دیگری فرمودهاند: «المرء یوزن بقوله، ویقوم بفعله، فقل ما ترجح زنته، وافعل ما تجل قیمته؛
آدمی به گفتارش سنجیده میشود و به کردارش قیمت پیدا میکند. پس تو آنچه را به خودت اعتبار میدهد بگو و آنچه بها و ارزش تو را بالا میبرد انجام بده»، همچنین گوینده سخن بیش از آنچه میگوید، باید عمل کند تا
زینت گفتارش باشد.
میانهروی در هر امری، پسندیده و مهم است. بهویژه رفتار و گفتار متعادل و سنجیده؛ زیرا کودکان، نوجوانان، جوانان و اطرافیان هرآنچه را در گفتار و رفتار بزرگترها و اطرافیان، مشاهده میکنند، از آن تصویربرداری کرده و الگوی خویش قرار میدهند و آنچه را میبینند که میشنوند؛ پس باید نوعی هماهنگی میان دیدهها و شنیدههایشان ایجاد کرد تا آشفتگی در
ذهن آنان بهوجود نیاید.
از اینرو، از اموری که باعث برقراری روابط سالم عاطفی والدین میشود، هماهنگسازی بین رفتار و گفتار است. البته این هماهنگی و
اعتدال میان قول و فعل باید بهگونهای باشد که هرکدام دیگری را در خارج تصدیق کند؛ نه اینکه در عمل خلاف آنچه را میگوید انجام دهد. عنایت به این شیوه در امر تربیت، از اهمیت بالایی بر خوردار است که در زندگی باید مورد توجه قرار گیرد.
در مجموع، همسانی، ملازمت و پیوستگی بین
علم و عمل در باروری و تقویت عواطف بسیار مهم است.
در متون دینی نیز به این پیوستگی و تلازم توجه شده است و خداوند در آیههای ۲ و ۳
سوره مبارکه صف خطاب به جامعهی ایمانی میفرمایند: «یا ایها الذین ءامنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا سخنی میگویید که به آن عمل نمیکنید؟ نزد خدا بسیار موجب
خشم است که سخنی بگویید، اما عمل نکنید». پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در این باب میفرمایند: «احبوا الصبیان و ارحموهم و اذا وعدتموهم شیئا ففوا لهم فانهم لا یدرون الا انکم ترزقونهم؛
کودکان را دوست بدارید، به آنان مهربانی کنید و هرگاه به آنها وعده دادید وفا کنید؛ زیرا آنها شما را روزیدهنده خود میدانند».
در اسلام ارتباط عاطفی انسانها با یکدیگر بهدلیل تأثیرات تربیتی آن، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «یحق علی المسلمین الاجتهاد فی التواصل و التعاون علی التعاطف و المواساة لاهل الحاجة و تعاطف بعضهم علی بعض؛
مسلمانان موظفند درباره پیوستگی و کمک به یکدیگر بهویژه نیازمندان کوشا باشند. از عواطف اخلاقی و کمکهای مالی مضایقه نکنند». همچنین در تمام طبقات اجتماعی لازم است، مردم جهات عاطفی و اخلاقی را مراعات کنند. این ارتباط عاطفی در ارتباط با فرزندان از اولویت بیشتری برخوردار است. ابراز عواطف مثبت والدین از دو طریق میتواند بر تربیت عاطفی فرزندان اثر گذارد: نخست اینکه والدین میتوانند با ابراز عواطف مثبت، کاری کنند که در فرزند موجب احساس مطبوع شود و فرزند مایل میشود آنچه را انجام دهد که در آنها حس ایجاد خوشایندی میکند، دوم اینکه وجود والدین به هنگام برانگیختگی عواطف مثبت نقش مهمی در پیامد
علاقه فرزند به
والدین دارد و در واقع، به شکلگیری نگرش مثبت به سخنان والدین میانجامد و زمینه را برای همکاری و پذیرش پیشنهادهای آنها در ابعاد مختلف فراهم میکند.
بنابراین، آنچه ما بهعنوان مبنای ارتباط مؤثر والدین و فرزندان بهدنبال آن هستیم، بر اساس ابراز عواطف مثبت از سوی والدین نسبت به فرزندان میتوانیم پیگیری کنیم؛ همانگونه که نقطه مقابل آن، یعنی ابراز عواطف منفی، میتواند به سردی روابط والدین با فرزندان و سستشدن ارتباط مطلوب آنها بینجامد و بهتدریج در کجروی فرزندان تأثیر گذارد.
رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ابراز عواطف و علاقه نشاندادن والدین به فرزند را در ارتقاء درجات بهشتی مؤثر دانسته و میفرمایند: «قبلة اولادکم فان لکم بکل قبلة درجة فی الجنة مسیرة خمسمأة عام؛
فرزندان خود را ببوسید که برای هر بوسهای که به فرزندان میزنید، یک درجه در
بهشت خواهید داشت که فاصله هر درجه تا درجه دیگر بهاندازه پانصد
سال راه است»و در تعبیر دیگری نگاه عاطفی و مهربانانه والدین به فرزندان را
عبادت دانسته و فرمودهاند: «نظر الوالد الی ولده حبا له عبادة؛
نگاه پدر و مادر به فرزند از روی مهر و محبت، عبادت است».
خانواده مهمترین کانون تأمینکننده نیازهای جسمانی، روانی و معنوی فرزندان است و باید تمام تلاش پدران و مادران مسئول و آگاه بر این اصل مبتنی باشد که فضای خانه و خانواده سرشار از
امنیت، محبت و آرامش باشد. اعضای خانواده بهویژه فرزندان باید در
خانه احساس امنیت و آرامش روانی کنند و کانون خانواده را بهترین و امنترین پناهگاه بدانند. بین والدین و فرزندان باید رابطهای ایجاد شود که آنها بتوانند آزادانه احساسات و اضطرابهای خود را بدون احساس
ترس یا طردشدن با والدین در میان بگذارند.
والدین باید پذیرش غیرمشروط نسبت به فرزندان داشته باشند، بدینمعنا که والدین، کودک و نوجوان را آنگونه که هست بپذیرند، هرچند ممکن است رفتار او مورد پذیرش آنان نباشد، اما نباید لغزشهای آنان یکسره به رخشان کشیده شود، ملامت گردند و برای گناهی کیفر شوند
که اینها امنیت آنان را به خطر میاندازد. نباید بهگونهای حرف زد و یا رفتار کرد که فرزندان احساس کنند توبیخشان میکنند؛ بلکه باید از کارهای نادرست که انجام دادهاند آگاه شوند و میزان فاصله آنها از
حق و
حقیقت برایشان مکشوف گردد. آنها باید بفهمند که از آلودگیها روی برگردانند و بهگونهای رفتار کنند که نیکوکاران رفتار میکنند. « ویردّ إلیک ما عزب من دینک... أما تری ما أنت فیه من الجهل والغرة، وما الناس فیه من البلاء والفتنة؟! فأعرض عن کل ما أنت فیه حتی تلحق بالصالحین»
. بنابراین در آموزهها و تعالیم اسلامی، خانواده مطلوب خانوادهای است که میان انگیزههای متنوع اعضای خانواده، تعادل ایجاد کرده و ضمن معرفی الگوهای برتر دینی، آنان را از آلودگیها و درگیریهای روانی رهایی میبخشد.
از بهترین عوامل مؤثر در تربیت عاطفی، اخلاقی، روانی و اجتماعی فرزند الگودهی است. والدین نخستین الگوهای تربیتی فرزندان هستند و مسئولیتهای دشواری در این زمینه برعهده دارند؛ مسئولیتی که باعث رشد، شکوفایی عواطف و
فضایل اخلاقی خود آنها و بهدنبال آن فرزندانشان میگردد. والدین با این مسئولیت باید نمونه افراد صالح و شایسته باشند و خوبیها را برای فرزندان، در عمل، بهنمایش بگذارند تا امیال فطری آنان به رفتارهای شایسته و حسنه از حالت بالقوه به فعلیت برسند. چراکه اگر
پدر و
مادر به این نکته توجه نکنند، نه تنها زندگی فردی خود را با ناپاکیها میآلایند، بلکه زندگی توأم با ناشایستگیها را برای فرزندان خود ترسیم خواهند کرد.
شرط اساسی در این تأثیرگذاری، برخورداری والدینِ الگو از شخصیت مطلوب و انجام رفتارهای ارزشی است. چراکه بدون آن نمیتوانند این نقش را داشته باشند.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: «کیف یصلح غیره من لم یصلح نفسه؟؛ چگونه کسی که خود صالح نگردیده است میتواند دیگری را اصلاح کند؟»
در این رابطه هرچه والدین الگو از کمال بیشتری برخوردار باشند دایره اثرگذاری و قدرت نفوذ آنها در فرزندان بیشتر است. علاوه بر کمال، جامعیت الگوها نیز سهم وافری در این تأثیرگذاری دارد. به عبارت دیگر اگر والدین هم در ابعاد مختلف صلاحیت را داشته باشند و هم در هر جهت در حد اعلی از ویژگیها برخوردار باشند، جاذبیت و تأثیر بیشتری خواهند داشت. در
سوره انعام پس از یادآوری مطالبی درباره
پیامبران گذشته که نمونههای بارز
هدایت و شایستگی بودند؛ به پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید: «اولئک الذین هدی الله فبهدیهم اقتده؛
چون اینان هدایت شده خدایند، تو ای پیامبر به هدایت آنان اقتدا کن». امام علی (علیهالسلام) پرهیزکاران را به پیروی از
اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بهعنوان بهترین الگوی هدایتمند سفارش میفرمود: «به خاندان پیامبرتان بنگرید و بدان سو که میروند بروید و پی آنان را بگیرید که هرگز شما را از راه
رستگاری بیرون نخواهند کرد و به هلاکتتان نمیاندازند. اگر نشستند بنشینید و اگر برخاستند برخیزید. بر آنان پیشی مگیرید که گمراه میشوید و از آنان پس نمانید که تباه میگردید».
هماهنگی میان افعال و گفتار والدینِ الگو، نکته دیگری است که بسیار حائز اهمیت است. برای نمونه، اگر الگوهای گفتاری با الگوی رفتاری هماهنگ باشد و قول و فعلش یکدیگر را تصدیق کنند به وحدت رفتار و تثبیت آن در مَتربی و الگوپذیر بسیار کمک میکند. در حالی که ناهماهنگی بین آنها منجر به دوگانگی رفتار در متربی خواهد شد. امام علی (علیهالسلام) که خود الگوی وارسته است به این هماهنگی در میان گفتار و اعمال خود اشاره کرده و میفرماید: «ای مردم، سوگند بهخدا، شما را به طاعتی ترغیب نمیکنم، مگر آنکه از شما پیشی میگیرم و شما را از معصیتی منع نمیکنم، مگر آن که پیش از شما از آن باز میایستم».
تداوم و استمرار در الگو بودن والدین نیز، بسیار مهم است، چه بسا فرزندان، به رشد فکری لازم نرسیده باشند و دچار
غفلت، تشخیص غلط و یا الگوهای متضاد گردند و در مسیر انحرافی با سرعت به پیش روند.
بنابراین الگوی صالح بودن والدین، از مهمترین و اثربخشترین روشهای یادگیری و اجتماعیشدن فرزندان در تربیت عاطفی و مطلوب دینی است. فرزندان بهدلیل آمادگی ذهنی، سادگی و بیآلایشی روحی، پاکی
سرشت و
انگیزه، گرایشی شدید به انتخاب الگو در زندگی خود داشته و در اولین گام پدر و مادر را
سرمشق و الگوی خویش قرار میدهند و در صورت شایسته نبودن الگو و فقدان روابط عاطفی والدین، اثرهای نامطلوبی بر شخصیت فرزندان خواهد گذاشت.
والدین بدانند همه کسانی که میخواهند در جهت کمالات انسانی قدم بردارند باید بر اساس
آیه: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجو الله و الیوم الآخر وذکر الله کثیرا»
با تأسی بر اسوه حسنه رسول الله، خود الگوی مناسب برای فرزندان و کسانی باشند که با آنها زندگی میکنند. و آنان را با الگوی برتر دینی که رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است آشنا سازند و ایشان را در زوایای زندگی، نصب العین خویش قرار دهند
این الگودهی والدین زمینه سعادت دنیوی و اخروی و نیل به
حیات طیّبه جاوید را در زندگی فرزندان فراهم میسازد.
نهاد خانواده بهصورت یک سیستم متعامل و به هم پیوسته است که هرکدام از اعضای آن متناسب با جایگاه و نقشی که دارند در همدیگر اثر میگذارند. والدین مهمترین نقش را در خانواده دارند و میتوانند در صورتیکه عوامل مؤثر در
تربیت را بهکار گیرند، در
رشد، پرورش و تحول شخصیتی فرزندان سهم بسزایی داشته باشند و بهعنوان یک مربی از بروز اختلافات شخصیتی در آنان پیشگیری کنند. از عوامل مهم و تأثیرگذار در تربیت فرزندان، مشاهده روابط مطلوب میان والدین است. منشأ این روابط مطلوب والدین، به فعلیت رساندن عواطفشان است.
عاطفه به مفهوم توجه، تمایل و گرایش یاورانه به یکدیگر است که همراه با رحمت و
رأفت از خود بهشکلهای گوناگون نسبت به دیگری بروز میدهند. والدین با به جریان انداختن توانمندیهای بالقوهی عاطفی بهگونه مثبت و کارآمدی بر روند تربیتی یکدیگر و فرزندان تأثیر میگذارند.
بر اساس آنچه که بیان شد، بارز نمودن و شکوفاسازی توانمندیهای عاطفی در بین همسران، نه تنها روابط بین آندو را در سطوح مختلف سامان میدهد، بلکه به ارتقاء و سالمسازی روابط با دیگران از جمله خدا و نیز جوّ خانوادگی سالمتر برای دوری از تنش و پرورش فطرت و توانمندیهای فرزندان بهسوی خوبی و خیر باشد. به عبارتی پدر و مادر در جایگاه محوریترین عنصر تعاملات خانوادگی، وقتی التزام اساسی به آموزههای اخلاقی، ارزشی، دینی و عاطفی در روابط همسری داشته باشند الگوی قبول کردنی و ارزندهای برای انتقال مفاهیم و آموزههای نظام ارزشی جهانی، انسانی، فرازمانی و فرامکانی
دین اسلام به فرزندان خویش میتوانند باشند و شخصیت و
هویت وجودی آنان را پایهریزی کنند.
البته برای نیل به این مهم، والدینی موفقند که بتوانند به امور زیر بپردازند:
۱. بینشها و باورهای دینی، تربیتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی خودشان را همسو میکنند.
۲. در ارتباط متقابل خود با همسر، همواره احترام همدیگر را حفظ میکنند.
۳. در ارتباط کلامی، با لحنی محبتآمیز و با
نیت خیرخواهانه وارد میشوند.
۴. اشکالها و انتقادها را دور از حضور فرزندان بازگو و حلوفصل میکنند به گونهای که شخصیت و
عزت نفس فرد همواره حفظ میشود.
۵. نگرش نعمتی نسبت به یکدیگر دارند.
۶. همدیگر را به بهترین نام و
لقب خطاب میکنند.
۷. اوقات خوش
خانه را در ارتباط با یکدیگر به سخنان و گفتاری صرف میکنند که موجب رشد و تعالی شخصیت خود و فرزندان میشود.
۸. حقوق یکدیگر را رعایت میکنند تا امنیت روانی برای همدیگر فراهم کنند.
۹. از الگوبودن خودشان برای فرزندان با ارائه رفتارهای سالم و منطبق با معیارهای دینی محافظت میکنند.
با توجه به نقش گسترده عوامل در تربیت عاطفی فرزندان، پیشنهاد میگردد تا محققان، کارشناسان و متولیان امور فرهنگی - تربیتی و مشاوران خانواده چگونگی توانمندسازی خانوادهها و تجهیز آنان به این عوامل و چگونه بهکارگیری آنها را پژوهش کنند و سیاستهای پژوهشی و جهتگیریهای علمی، فکری و روانشناختی را متوجه طریقه تشکیل پایایی و پویایی روابط مطلوب عاطفی خانواده کنند تا والدین برای تربیت عاطفی و پرورش نسلی فرهیخته و فرزندانی کارآمد و مسئول آمادگی کافی پیدا کنند.
(۱) آمدی تمیمی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محمد خوانساری، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۳.
(۲) احمدی، محمدرضا، نقش صله رحم در بهداشت روانی، ماهنامه معرفت، شماره۴۸، ص ۲۹- ۳۷، ۱۳۸۰.
(۳) مبانی روانشناختی ارتباط مؤثر والدین با فرزندان در محیط خانواده، معرفت، ش۱۰۴، ص ۱۸- ۲۵.
(۴) اسماعیلی یزدی، عباس، فرهنگ تربیت، چ دوم، قم، مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۵.
(۵) انصاریان، حسین، نظام خانواده در اسلام، چ شصت و نهم، تهران، ام ابیها، ۱۳۸۹.
(۶) برنشتاین، فلیپ، اچ، شناخت و درمان اختلالهای زناشویی (زناشویی درمانی) حمیدرضا سهرابی، چ اول، تهران، رسا، ۱۳۷۷.
(۷) پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، با ترجمه فارسی، تهران، سازمان انتشارات جاویدان، ۱۳۶۴.
(۸) پناهی، علی احمد، شریفی، احمدحسین، بایستههای اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندان، معرفت اخلاقی، سال اول، ش۱، ص ۱۱۹-۱۴۲، ۱۳۸۸.
(۹) حرّانی، ابیمحمد حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول، تحقیق علیاکبر غفاری، با ترجمه فارسی، تهران، اسلامیه، ۱۴۰۴ق.
(۱۰) حرعاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، بیروت، آل البیت، ۱۴۱۲ق.
(۱۱) حسین زاده، علی، همسران سازگار، راههای سازگاری، چ سوم، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۸.
(۱۲) حسینی، داود، روابط سالم در خانواده، چ یازدهم، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۸.
(۱۳) حسینیان، احمد، بهداشت روانی ازدواج و همسرداری، تهران، مفید، ۱۳۸۰.
(۱۴) حیدری، مجتبی، دینداری و رضامندی خانوادگی، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۷.
(۱۵) دهخدا، علیاکبر، لغت نامه، ج۴، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۳.
(۱۶) دیویس، کنث، خانواده، راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، فرشاد بهاری، تهران، تزکیه، ۱۳۸۸.
(۱۷) ریچموند، ویرجینیایی، رفتار غیرکلامی در روابط میان فردی، فاطمه سادات موسوی و ژیلا عبدالله پور، تهران، دانژه، ۱۳۸۷.
(۱۸) سادات، محمدعلی، راهنمای پدران و مادران، ج۱، تهران، دفتر نشرفرهنگ اسلامی، ۱۳۸۸.
(۱۹) سامانی، سیامک، رضویه، اصغر، رابطه همبستگی خانواده و استقلال عاطفی با مشکلات عاطفی، پژوهش در سلامت روانشناختی، دوره اول، ش ۱، ص۳۰ - ۳۷، ۱۳۸۶.
(۲۰) سپاهمنصور، مژگان، و دیگران، ادراک دلبستگی کودکی، دلبستگی بزرگسال و دلبستگی به خدا، روانشناسی تحولی (روانشناسان ایرانی) سال چهارم، ش۱۵، ص ۲۵۳ -۲۶۵، ۱۳۸۷.
(۲۱) امام علی علیهالسلام، نهج البلاغه، محمددشتی، قم، جمال، ۱۳۸۷.
(۲۲) شریف قریشی، باقر، نظام تربیت اسلام، چ اول، تهران، فجر، ۱۳۶۲.
(۲۳) صافی، احمد، مدیریت و اقتصاد در خانواده، چ اول، تهران، انجمن اولیا و مربیان، ۱۳۸۸.
(۲۴) صمدی، معصومه و رضایی، منیره، بررسی نقش تربیتی خانواده در نظام تربیت رسمی و عمومی از دیدگاه علم و دین، پژوهش در مسائل تعیم و تربیت اسلامی، سال نوزدهم، دوره جدید، ش۱۲، ص ۹۵ - ۱۱۷، ۱۳۹۰.
(۲۵) ضیایی، زهرا و خدیجه، تأثیر روابط سالم والدین بر تربیت دینی فرزندان، طهورا (مطالعات زنان و خانواده) سال چهارم، ش۱۰، ص ۴۱ - ۷۰، ۱۳۹۰.
(۲۶) طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، تحقیق: علاء آل جعفر، قم، اسلامی، ۱۴۱۴ق.
(۲۷) عسگری فر، حسین، نقش بهداشت روان در ازدواج، زندگی زناشویی و طلاق، تهران، گفتگو، ۱۳۸۰.
(۲۸) فتال نیشابوری، محمدابن احمد، روضه الواعضین و بصیره المتعلمین، چ اول، قم، رضی، ۱۳۷۵.
(۲۹) فرجاد، محمد حسین، آسیب شناسی اجتماعی خانواده و طلاق، چ اول، تهران، بدر، ۱۳۷۲.
(۳۰) فرهادیان، رضا، تربیت برتر، آنچه والدین و معلمان باید بدانند، چ هفتم، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۸.
(۳۱) فقیهی، علی نقی، تربیت جنسی، مبانی، اصول و روشها از منظر قرآن و حدیث، چ هفتم، قم، دارالحدیث، ۱۳۹۲.
(۳۲) فقیهی، علینقی، و دیگران، راهکارهای تربیتی زمینهساز ظهور، برگرفته از احادیث، مشرق موعود، سال هفتم، ش ۲۶، ص ۶۵ - ۸۹، ۱۳۹۲.
(۳۳) فلاحرفیع، علی، روششناسی الگو در انتقال ارزشها، اسلام و پژوهشهای تربیتی، سال چهارم، ش۲، ص ۳۳ - ۵۷، ۱۳۹۱.
(۳۴) قائمیامیری، علی، خانواده و مسائل همسران، چ سیزدهم، تهران، امیری، ۱۳۸۳.
(۳۵) کاشفی، محمدرضا، آیین مهرورزی، چ هفتم، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۸.
(۳۶) کامران، فریدون، نقش عدم
همدلی والدین بر بزهکاری نوجوانان، تخصصی جامعهشناسی، سال اول، ش۴، ص ۱۰۵- ۱۱۶، ۱۳۸۴.
(۳۷) کلینکه، کریس ال، مهارتهای زندگی، ج ۱، شهرام محمد خانی، چ اول، تهران، اسپند، ۱۳۸۰.
(۳۸) کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، تهران، علمیه اسلامیه، ۱۳۴۴.
(۳۹) گلدارد، دیوید، مفاهیم و مباحث تخصصی در مشاوره، آموزش و کاربرد مهارتهای خرد در مشاوره، سیمین حسینیان، چ چهاردهم، تهران، دیدار، ۱۳۹۰.
(۴۰) مروّجی طبسی، محمدجواد، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت (علیهمالسلام)، قم، بوستان کتاب، ۱۳۹۱.
(۴۱) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
(۴۲) مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش: محمدحسین اسکندری، ج۲، چ ششم، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۷.
(۴۳) ملکی، حسن، چگونه با تفاهم زندگی کنیم (برای زوجهای جوان و خانوادهها) چ سوم، زنجان، نیکان، ۱۳۸۵.
(۴۴) موسوی زنجانرودی، مجتبی، تربیت مذهبی کودک، چ دوم، قم، میثم تمار، ۱۳۷۷.
(۴۵) میرزابیگی، حسنعلی، خانواده و امام خمینی (ره) چ اول، قم، فراگفت، ۱۳۸۷.
(۴۶) میناگر، عبدالرضا، اخلاق و تربیت اسلامی، چ پنجم، قم، ابتکاردانش، ۱۳۹۰.
(۴۷) نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، علیاکبر غفاری، چ اول، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۳۷۶.
(۴۸) نوابینژاد، شکوه، سه گفتار درباره راهنمایی تربیت فرزندان، چ ششم، تهران، انجمن اولیاء و مربیان، ۱۳۷۵.
(۴۹) نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل و مستبط المسائل، بیروت، آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ق.
(۵۰) احمدی، احمد و دیگران، تأثیر آموزش روشهای تربیتی بر اساس دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی بر تغییر نگرش مادران در تربیت فرزندان، پژوهش در برنامهریزی درسی، ش۱۴، ص ۲۳ - ۴۲، ۱۳۸۶.
(۵۱) یوسفیان، نعمتالله، ربیت دینی، چ اول، قم، زمزم هدایت، ۱۳۸۶.
(۵۲) Adkins، KL ۲۰۰۳، Predicting Self-esteem Based On Perceived Parental Favoritism And Birth OrderRetrieved Novamber ۱۱، ۲۰۰۶، From http://submitetsuedu/etd/these/arailable/etd۰۳۲۶۱۰۳۰۹۴۹۴۹/unrestricted/Adkins KD۴۰۸۰۳Pdf.
(۵۳) Bandura، A ۱۹۷۷ Social Learning Theory Englewood Cliffs، NJ: Prentice Hall.
(۵۴) Becker، H & Epstein، J ۱۹۹۳، Parent Invoivment:A Survey Of Teacher PracticThe Elementtary School Journal، ۸۳، ۸۵-۱۰۲.
(۵۵) Brown، B & Francis، S ۱۹۹۳، Participation In School:Perception Of Self & FamilyAdolescence، ۲۸، ۳۸۳-۳۹۱.
(۵۶) Canter، KA (۲۰۰۲) Defemining The Effects On Parental Attitudes And Parenting Styles Towards Child Rearing After Particpation IN a Rural Parenting ProgramRetrived September ۲۰۰۶، From http://etdwvuedu/templates/show ETDcfmRechum=۱۴۸۶.
(۵۷) Eisenberg، N & Losoya، S ۱۹۹۷، Emotionl Responding:Regulation، Social Correlates & Soilcialization pp۱۲۹-۱۶۲New York:Basic Book.
(۵۸) Hendrson، AT، And NBerla ۱۹۹۴، A New Generation Of Evidence: The Family Is Critical To Student Achievement Washington، DC :National Committee For Citizens In Education ERIC Document Reproduction Service NoED۳۷۵۹۶.
(۵۹) Moor، KAGuzmanLHair، ElizabethLippman، Laura & Garrett، Sarah ۲۰۰۴، Parent-teen Relationships And InteractionRetrived Februray ۲۰۰۶From http://wwwchildtrendorg.
(۶۰) Vincent، C & Tom، L ۲۰۰۰، Hom-School Relationship:The Swarning Of Disciplinary Mechanism، In Ball، SJSociology Of Education:Major ThemesLondon:Routledge Palmer.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عوامل عاطفی تربیت فرزندان»، تاریخ بازیابی ۹۵/۱۲/۲۳.