• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبدالکریم حق‌شناس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در این مقاله به زندگانی و اخلاق فردی و اجتماعی حضرت آیت الله حق شناس خواهیم پرداخت. امید است که رهروان سیر و سلوک معنوی بهره وافر را ببرند.



آیت الله حاج میرزا عبدالکریم حق شناس از علما و فضلای به نام تهران در سال ۱۲۹۸ش در تهران به دنیا آمد.
[۱] گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج۴، ص۴۲۹.
پدر را در ایام طفولیت و مادر را در اوایل بلوغ از دست داد. مادرش بانویی با تقوا و طاهر بود. آقای حق شناس می‌گفت:
«حتی پس از وفات از برکات ایشان بهره‌مند بودم. شبی در عالم خواب مادرم لامپی بدون سیم، اما روشن را به دست من داد. (مصاحبه به حجة الاسلام محمد علی جاودان)»
پس از وفات مادر مدتی به منزل دایی رفت. وقتی به محضر شیخ محمد حسین زاهد (شیخ محمدحسین زاهد، حمیدرضا جعفری) رسید، فرمود: «خداوند، رزاق است و مناسب است به جای تکیه به دایی، روی پای خود بایستی»، لذا شرایطی فراهم کرد که زندگی مستقلی داشته باشد.


پس از گذراندن پنجم دبیرستان دارالفنون، در سال آخر، دبیرستان را رها کرد و به حوزه آمد و دروس مقدمات و سطح را فراگرفت.
ایشان بخشی از دروس حوزه را از این اساتید فراگرفت:
۱ ـ مرحوم میرزا عبدالعلی تهرانی: شرح لمعه
۲ ـ شیخ محمدرضا تنکابنی: دوره سطح
۳ ـ میرزا طاهر تنکابنی: فلسفه و منطق
۴ ـ آیتالله شاه آبادی : فلسفه (منظومه)
۵ ـ امامزاده زیدی: فلسفه
۶ ـ امام خمینی: اسفار
۷ ـ آیتالله العظمی بروجردی: خارج فقه
۸ ـ آیتالله سید محمد حجت کوه کمری: خارج فقه
۹ ـ آیتالله سید محمدتقی خوانساری: خارج فقه (تنظیم بر اساس آنچه گنجینه دانشمندان و مصاحبه با حجة الاسلام جاودان و سایت حجة الاسلام قائم مقامی آمده است)

۲.۱ - اساتید اخلاق

۱ ـ شیخ محمد حسین زاهد
۲ ـ سید علی حائری مشهور به مفسر
۳ ـ شیخ مرتضی زاهد
۴ ـ عبدالعلی تهرانی


میرزا عبدالکریم در سال ۱۳۱۸ش به قم، سفر کرد.
[۲] گنجینه دانشمندان، ج۴، ص۴۲۹.
و در این دوره بیشترین استفاده را از محضرت آیتالله العظمی حاج آقا حسین بروجردی و امام خمینی برد.
وی از آیتالله بروجردی به عنوان استاد طراز اول یاد و از بعد علمی و معنوی ایشان داستانهایی نقل می‌کرد.
هم چنین از امام خمینی رحمة‌الله‌علیه استفاده اخلاقی و معنوی نیز می‌برد، حتی مدتی هم‌حجره ایشان بود. (مصاحبه با حجة الاسلام محمد علی جاودان)
ابتدای آشنایی ایشان با امام خمینی رحمة‌الله‌علیه اینگونه بود که روزی خدمت ایشان رسید و تقاضای حضور در درس اسفار کرد. امام رحمة‌الله‌علیه فرمود: «باید شما را امتحان کنم.» وی پس از آزمون در درس حاضر شد. امام بعدها به او گفته بود: «اگر می‌دانستم به درس آقای شاه آبادی رفته‌اید، از شما امتحان نمی‌گرفتم. (مصاحبه با حجة الاسلام محمد علی جاودان)


شیخ محمدحسین زاهد رحمة‌الله‌علیه امامت مسجد امین الدوله بازار را به عهده داشت و بسیاری از علما و بازاریان از علم و معنویت ایشان بهره‌مند بودند. وی در سال ۱۳۳۳ ش در مرض مشرف به موت وصیت کرد بعد از وفاتش سه وظیفه او را سه نفر عهده دار شوند امامت مسجد را میرزا عبدالکریم حق شناس، سرپرستی طلاب را حاج میرزا احمد مجتهدی و مناجات‌خوانی شبهای رمضان را سید علی میرهادی رحمة‌الله‌علیه.
نمازگزاران مسجد امین الدوله که غالبا از افراد متدین برگزیده تهران بودند به قم آمدند و از آیتالله العظمی بروجردی تقاضا کردند میرزا عبدالکریم حق شناس را به جای مرحوم زاهد رحمة‌الله‌علیه به امامت جماعت مسجد نصب نماید. آیتالله بروجردی نیز به آقای حق شناس گفت:
«با توجه به علاقه مردم خوب است به تهران بروید و ادمه فعالیتهای مرحوم زاهد را عهده‌دار شوید.»
[۳] گنجینه دانشمندان، ج۴، ص۴۲۹.

میرزا عبدالکریم با اینکه بسیار مایل به حضور در حوزه علمیه بویژه درس آیتالله بروجردی بود، این امر را پذیرفت. خود می‌گوید:
«در آن زمان هم‌حجره آیتالله خمینی بودم. درباره این مسئله به ایشان رجوع کردم، فرمود: به جدم اگر گفته بودند روح الله بیاید، من می‌پذیرفتم و به تهران می‌رفتم! به این ترتیب من هم پذیرفتم.» (مصاحبه به حجة الاسلام محمد علی جاودان)
آیت الله بروجردی به مردمی که آمده بودند ایشان را به تهران ببرند، گفته بود:
«فکر نکنید طلبه‌ای عادی را به تهران می‌برید، فکر کنید که مرا به تهران می‌برید، پس همانگونه به وی احترام بگذارید که به من احترام می‌کنید.» (مصاحبه با حجة الاسلام محمد علی جاودان)
مردم به خاطر وصیت مرحوم شیخ محمد حسین زاهد رحمة‌الله‌علیه و توصیه آیتالله بروجردی از آیتالله حق شناس بسیار استقبال کردند ایشان هم امامت جماعت مسجد را عهده‌دار شد. (مصاحبه با حجة الاسلام محمد علی جاودان)
حجة الاسلام محمد شریف رازی در رابطه با فعالیتهای تربیتی ایشان در تهران می‌نویسد:
«نزدیک چهل سال است که نگارنده ایشان را می‌شناسم. حقا دارای مقام فضل و دانش و تقوا و پاکدامنی و بی‌آلایشی است. در تربیت و تهذیب اخلاق جوانان محیط خود بسیار کوشاست تربیت یافتگان مکتب او در بازار و حوزه‌های قم و مشهد بسیارند. از روز آشنایی تا کنون مکروهی از وی ندیده‌ام.»
[۴] گنجینه دانشمندان، ج۴، ص۴۲۹.

وی ضمن تربیت مردم و امامت جماعت در مسجد امین الدوله در مدرسه سپهسالار قدیم تدریس می‌کرد. در آن زمان متولی مدرسه ـ طبق وقف‌نامه «می‌بایست جامع منقول و معقول باشد» استاد مهدی حائری رحمة‌الله‌علیه بود. آن مرحوم به علت سفر به خارج از کشور تولیت مدرسه را به آیتالله حق شناس سپرد. (سایت حجة الاسلام قائم مقامی) آشنایی این دو به درس اسفار امام برمی گشت، لذا وی مقام علمی آیتالله حق شناس را به خوبی می‌دانست. آقای حق شناس پس از قبول تولیت مدرسه سپهسالار به تدریس کفایه و مکاسب و سپس درس خارج پرداخت. از شاگردان برجسته او می‌توان به حضرات آیات: امامی کاشانی، سید محسن خرازی، رضا استادی و حجج اسلام: سید عباس قائم مقامی، محمد علی جاودان، عبدالحسین حائری و... اشاره کرد.
با شروع انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی جوانان تهرانی برای فراگیری دروس دینی به حوزه‌ها شتافتند. تعداد فراوانی از این جوانان درس آقای حق شناس ـ جامع اخلاق ـ را برگزیدند. ایشان هم شروع به تدریس مقدمات برای آنها کردند و پس از مدتی محل تدریس را به دلایلی از مدرسه سپهسالار به مسجد امین الدوله منتقل کرد، نمودند.


ایشان زندگی خود را مدیون اساتید اخلاقیش می‌دانست.
او گرچه از مرحوم شیخ محمدحسین زاهد، شیخ مرتضی زاهد و مرحوم میرزا عبدالعلی تهرانی بهره‌های فراوانی برد، بیش از همه خود را وامدار ارشادات سید علی حائری معروف به سید علی مفسر (۱۲۷۰-۱۳۵۳ق) مجتهد عالی مقام و نویسنده تفسیر «مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر» می‌دانست. سید علی اگرچه در حد مرجعیت بود، از قبول آن امتناع ورزید.
[۵] نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج۴، ص۱۴۲۲.
[۶] طبقات مفسران شیعه، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۳۱۶ – ۳۱۷.
[۷] دانشنامه قرآن کریم و قرآن پژوهی، زیر نظر بهاءالدین خرمشاهی، ج۱، ص۷۶۱.

آیت الله حق شناس درباره چگونگی آشنایی‌اش با سید علی مفسر می‌گوید:
«به شیخ محمد حسین زاهد گفتم شما دیگر برای من کافی نیستید. ایشان فرمود: با هم می‌رویم و شخصی را که برای شما مفید باشد، پیدا می‌کنیم. با هم اشخاص و علمای فراوانی را ملاقات کردیم تا آنکه شبی در عالم رؤیا مشاهده کردم به مجلسی رفته‌ام که شخصی از اهل علم نشسته است. فردای آن شب با شیخ محمد حسین زاهد به مجلس مرحوم سید علی مفسر رفتیم. دیدم عجب! همان شخصی است که دیشب در خواب دیده‌ام. فهمیدم ایشان همان شخصی است که مقصود من است.» (مصاحبه به حجة الاسلام جاودان)
حجة الاسلام جاودان در مورد سید علی مفسرمی گوید:
«در مورد سید علی مطالب بسیار کمی نقل شده است. اگر ایشان در حوزه علمیه قم یا حوزه علمیه نجف می‌ماند بیشتر محل توجه بود. او در تهران هفت دوره تفسیر گفت و خواص و عوام از محضر ایشان بهره بردند. یادم هست که آیتالله میرزا عبدالکریم حق شناس می‌فرمود:
ایشان خیلی هیبت داشت و ما نمی‌توانستیم خیلی نزدیک ایشان بشویم. هر وقت سؤالی داشتیم، در درس خود جواب آن را می‌داد. یک بار در جوانی مرض سل گرفتم و از سینه‌ام خون می‌آمد. تمام پس انداز خود را صدقه دادم تا از این مرض که در آن وقت صعب العلاج بود رهایی یابم. شب در خواب بزرگواری را دیدم و حال خود را بر ایشان عرضه کردم، فرمود: درد ظاهر چیزی نیست، درد اصلی مرض قلب و روح است، به فکر آن باش! سپس دستی به سرم کشید و درد مرتفع شد. فردا صبح خدمت سید علی مفسر رحمة‌الله‌علیه رسیدم و خواب خود را نقل کردم. ایشان فرمود: بارک الله! اما حالا فکر نکنی چون حالت خوب شده پرهیز را ترک کنی پرهیزت را ادامه بده.»


بیانات اخلاقی آیتالله حق شناس در جان آدمی اثر فراوانی می‌گذاشت و شنونده را در مسیر اخلاق و معنویات حرکت می‌داد. مطالب ایشان مبتنی بر آیات و روایات و به مناسبت از اشعار و حکایات استفاده می‌کرد. مهم‌ترین مطالبی که ایشان بارها توصیه می‌کرد، چنین است:

۶.۱ - خواندن نماز شب

«اول سفر الی الله سحرخیزی است و آب حیات در درون تاریکی شب به دست می‌آید. شیطان سعی فراوانی دارد که ما را از سحرخیزی باز دارد. امام حسن عسکری علیه‌السّلام می‌فرماید: سفر الی الله جز به احیای شب طی نمی‌شود.» (جزوه ما ترک هواست کشتی دریای معرفت)
روزی فرمود: «فرشهای خانه من شاهد اشکها و نماز شب من بوده است. من از اعضا و جوارح خود شرمنده‌ام که این همه به آنها زحمت دادم.

۶.۲ - حضور در درس اخلاق

حضور در درس اخلاق را نیاز همگان می‌دانست. خواندن کتاب «جامع السعادات» را بسیار توصیه می‌کرد و درس می‌داد. جوانان را به حضور در جلسه موعظه و اخلاق توصیه می‌نمود و می‌فرمود:
«در جلسات موعظه ملائکه حضور دارند و بدها را به میمنت حضور خوبها می‌بخشند. خودبینی و بزرگ بینی و تکبر را از ما می‌گیرند و عزت و سربلندی به ما عطا می‌کنند.» (جزوه ما ترک هواست کشتی دریای معرفت)
علاوه بر استاد اخلاق، داشتن یک رفیق خوب و هشیار را شرط راه می‌دانست. (جزوه ما ترک هواست کشتی دریای معرفت) خودش نیز در دوران طلبگی دوستان مناسبی را برمی گزید که از آنها می‌توان به آیتالله حاج شیخ علی مشکینی اشاره کرد. (مصاحبه به حجة الاسلام محمد علی جاودان)

۶.۳ - ترک غیبت

ایشان بارها به ترک غیبت توصیه می‌کرد و آن را گناه اول عالم به حساب می‌آورد. تمام رفقای طلبه، بازاری و... مسائل فرعی غیبت را هم می‌دانستند و رعایت می‌کردند. ایشان نکات دقیق مسئله غیبت را به مردم یاد می‌داد و آنان را از انجام آن برحذر می‌داد. اصولا بر حفظ زبان تاکید فراوانی داشت. به جوانان می‌فرمود: مواظب زبانتان باشید، خدا حاجتتان را برآورده می‌کند. (مصاحبه به حجة الاسلام محمد علی جاودان)

۶.۴ - نماز اول وقت

اولین توصیه ایشان به کسی که خدمت ایشان می‌رسید، توجه به نماز اول وقت بود. به دانش آموز می‌فرمود: اگر نمازت را اول وقت بخوانی قبولی تو را در امتحانات تضمین می‌کنم. در این رابطه حجة الاسلام محمد علی جاودان می‌گوید:
«یک روز با یکی از دوستان محضر ایشان رفته بودیم، آن وقت منزل ایشان نزدیک مسجد امین الدوله بود. مجلس هم مجلس خاصی بود. ایشان دفعتا شروع به صحبت کردند و فرمودند: به آقا حجة بن الحسن عرضه داشتم من یتیم هستم و پدر ندارم. فرمود: من پدر شما هستم. حضرت سپس به من امر کردند: نماز جماعت، نماز شب، توجه به درس و مطالعه. آقای حق شناس این سه مطلب را در زندگی به جا می‌آورد و هر سه وصیت حضرت را به دقت انجام می‌داد. گاهی می‌دیدم بی وقفه سه ساعت مطالعه می‌کند و سعی می‌کند حتی یک نمازش را هم فرادی نخواند. نماز شب را هم ترک نمی‌کرد و اساسا رفقای خود را افرادی می‌دانست که در نماز جماعت حاضر می‌شوند. (مصاحبه به حجة الاسلام محمد علی جاودان)

۶.۵ - اهتمام به زیارت عاشورا

برای برآورده شدن خواسته‌ها، خواندن زیارت عاشورا را ـ با دستور خاصی ـ توصیه می‌کرد و آن را بسیار مجرب می‌دانست. دستور چگونگی زیارت عاشورای ایشان از حضرت آیتالله العظمی بروجردی بود. در این شیوه ابتدا یکصد مرتبه تکبیر و سپس یک بار سلام و لعن زیارت خوانده شود، سپس زیارت عاشورا را آغاز و تا اول لعن، قرائت کند. در اینجا برخیزد، دو رکعت نماز به حضرت ابا عبدالله هدیه کند و پس از نماز صد مرتبه تکبیر بگوید و دوباره متن زیارت عاشورا را بخواند. آنگاه لعن و سلام را صد مرتبه تکرار و زیارت را تمام کند و بعد دو رکعت نماز زیارت بخواند. این عمل را باید چهل روز به طور مستمر به جا آورد. ایشان مسائل بسیار مهم را با این شیوه حل می‌فرمود.
حضرت حجة الاسلام جاودان در این رابطه می‌فرماید:
«من نمی‌دانم ریشه این توجه فراوان از کجاست، اما خودشان از همان دوره تحصیل نزد آقای بروجردی نقل می‌کرد که مدتی زیارت عاشورا را خواندم هنوز به روز چهلم نرسیده بودم که شک کردم که آیا این خواندن تاثیری دارد یا خیر؟ همان شک مرا از عمل بازداشت، زیرا عمل با شک اثر‌گذار نیست. فردا هنگامی که در مدرسه فیضیه مباحثه می‌کردم، شخصی پشت درب آمد و گفت: فلانی را صدا کنید. من گفتم ایشان داخل شود. گفتند: داخل نمی‌آید. رفتم جلوی درب آن شخص به من گفت: دیشب ولی عصر را در خواب دیدم، فرمود به فلان حجره برو و به فلانی بگو در عمل زیارت عاشورای خود شک نکند و این عمل را ادامه دهد. ایشان تمام حوائج خود را به این شکل برآورده می‌کرد و به دیگران هم همین را توصیه می‌کرد. یکبار فرمود:
من برای خرید خانه پول کم داشتم و به کسی هم نمی‌گفتم. شروع به خواندن زیارت عاشورا کردم. وسط زیارت کسی درب خانه را زد. درب را باز کردم. آن شخص مبلغ را داد و رفت و کمبود مبلغ خانه به آن حل شد.
بار دیگر نقل می‌کرد:
یک آقایی در زمان شاه دختر دانشگاهی داشت که در جریان سیاسی او را گرفته بودند و آزادی او بسیار مشکل بود. پدر وی که تاجر طراز اول بازار بود حاضر شده بود مبلغ سه میلیون تومان بدهد تا او را آزاد کنند، اما نتوانست! من به وی گفتم: من دخترت را تا چهل روز آزاد می‌کنم شروع به خواندن زیارت عاشورا کردم. روز چهلم دختر وی آزاد شد. برای تشکر از من، مقداری ماست آورد.» (مصاحبه به حجة الاسلام محمد علی جاودان)
نگارنده یکبار از ایشان شنیدم که شخصی چند دختر داشت که آنها از خواستگار بی‌بهره بودند. به او همین عمل را توصیه کردم. خودش بعدا برایم نقل کرد که شب سی و نهم با خود گفتم میرزا عبدالکریم هم ما را سر کار گذاشته است. در این حال زنگ خانه زده شد. رفتم درب را باز کردم، دیدم شما پشت در هستید و فرمودید بگذار روز چهلم بشود بعدا اینگونه فکر کن! روز چهلم خواستگارهایی آمدند و ازدواج شکل گرفت. ایشان می‌فرمود: آن شخص من نبودم!

۶.۶ - برپایی روضه

یکی دیگر از توصیه‌های ایشان برپایی روضه به ویژه روزه حضرت علی اصغر علیه‌السّلام بود و این کار را دارای برکات فراوانی می‌دانست.
حجة الاسلام جاودان در این زمینه می‌گوید:
«هر وقتی یکی از دوستان ایشان به حج مشرف می‌شد، ایشان برای ملاقات می‌آمد و می‌فرمود: دعای شما که از حج آمده‌اید، مستجاب است سپس دعا کرده و روضه حضرت علی اصغر علیه‌السّلام می‌خواند و توسل مختصری برپا می‌شد. یک وقت می‌فرمود: من متوسل به حضرت اباعبدالله علیه‌السّلام بودم، حضرت را دیدم که قنداقه کوچکی بر دست داشتند و حاجتم برآورده شد.»
نگارنده مکرر از ایشان شنیدم که می‌فرمود:
«گذرنامه کربلایم صادر نمی‌شد و این امر برایم ممکن نبود، ولی میل داشتم به زیارت بروم. خوابیدم در خواب به من گفتند: چرا از روضه حضرت علی اصغر علیه‌السّلام غافلی! بیدار شدم و و روضه برپا کردم. پس از آن به مکان صدور گذرنامه رفتم. مسؤل این امر گفت عجبی است با دستور جدید گذرنامه شما تا ۱۵ روز صادر می‌شود. اما من برای رفتن عجله داشتم و با این مشکل نمی‌توانستم ایام زیارتی در کربلا باشم. خوابیدم، دوباره مرا به خواندن روضه توصیه کردند. روضه برپا کردم و بار دیگر به محل صدور گذرنامه رفتم. آن شخص گفت: شما اهل معجزه‌اید. فردا گذرنامه شما می‌آید.


ایشان توصیه فراوانی به تدبر در قرآن می‌کرد و فرمایش پیامبر را که می‌فرمایند: «افضل اعمال امتی قراءة القرآن مع التدبر» گوشزد می‌کرد. از منظر ایشان مطالعه تفسیر یکی از مصادیق تدبر است. حجة الاسلام جاودان در این زمینه می‌گوید: من خود دیده بودم که ایشان سحرها پس از اتمام اعمال عبادی، شروع به خواندن دعای سحر می‌کرد و به تدبر در قرآن می‌پرداخت و در بعضی اوقات تفسیر «مقتینات الدرر» را می‌خواند. دوستان می‌گفتند: ایشان سالهای اول انقلاب ظهرهای یکشنبه با سرعت خود را به خانه می‌رساند تا تفسیر آقای جوادی آملی را گوش کند.
سالهای اولی که خدمت ایشان رسیدیم سه تا بحث عمومی برای مردم می‌کردند. در یک درس مسئله می‌گفتند آنهم بسیار دقیق شاگردان هم اگرچه بازاری بودند، اما پای منبر بزرگ شده بودند. آنها بازاری بودند اما ادبیات عرب را نزد مرحوم شیخ محمد حسین زاهد خوانده بودند. درس عمومی دیگر تفسیر و سومی درس اخلاق بود.


یکی از توجهات فراوان ایشان مسئله هدایت بود. تمام همت خویش را در مسیر هدایت گمراهان به صراط مستقیم قرار داده بود. حجة الاسلام جاودان می‌گوید: شاید هزار بار آیه (ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم) را از ایشان شنیدم و در جانم قرار گرفت. می‌فرمود: شما کار بکنید، خداوند کمکتان می‌کند. خودتان هم پایدار می‌شوید. ایشان می‌گفت: اگر روزی بیاید که درب این مسجد را ببندند و نگذارند صحبت کنم، به مسجد جمعه تهران می‌روم و روی پلکان مسجد می‌نشینم و برای مردم حدیث و آیه می‌خوانم. خود ایشان از مرحوم شاه آبادی نقل می‌کرد که دستگاه دولتی به آقای شاه آبادی گفته بود منبر رفتن برای شما ممنوع است! ایشان در جواب گفته بود: منبر نمی‌روم، ایستاده حرف می‌زنم، نشسته حرف می‌زنم، من باید حرف بزنم! آقای حق شناس بارها می‌فرمود:
«ماموران رضا شاه به مسجد جامع آمدند و به آقای شاه آبادی گفتند: رئیس شهربانی شما را خواسته است. ایشان توجه نکرد و به حقارت عرضه داشت: رئیس شهربانی چه کسی است؟ راه خودشان را رفتند. مامورین هم دنبال ایشان آمدند تا به کوچه سرپولک در خیابان سیروس رسیدند. دوباره ماموران آمدند و با ایشان شروع به صحبت کردند باز ایشان توجه نکرد ماشین را آورده بودند به جایی که ایشان را سوار کنند. ماموران به ایشان گفتند: رئیس شهربانی این مرد است. ایشان به رئیس شهربانی اشاره کرد که بیا دست مرا بگیر رئیس شهربانی جرات نمی‌کرد. ایشان هم راه خود را ادامه داد و به منزل رفت صبح زود مثل هر روز اول وقت نماز صبح آمد و نماز را برپا کرد. هیچ هراسی از کسی نداشت.»
دلسوزی ایشان برای هدایت خلق محسوس بود و غیرت فراوان برای هدایت مردم داشت. یکی از دوستان می‌گوید:
«در دوره‌ای از زمان طاغوت رفتن به سوی کربلا مشکل شده بود. ایشان قصد زیارت کربلا کرد. دوستان مشایعت کرده و ایشان به زیارت رفت، اما زود از زیارت برگشت. پرسیدیم: چرا به این زودی برگشتی! گفت: حضرت امام حسین علیه‌السّلام را دیدم که اظهار داشت ما بیشتردوست داریم شما در شهر خود مردم را هدایت کنید، لذا پس از انجام زیارت سریع برگشتم.» (به نقل از حاج حسین اسماعیلی و مرحوم حجة الاسلام سید علی نجفی)
می‌گفت: در خواب رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را دیدم. حضرت فرمود: تا مردم را هدایت می‌کنی، به تو عمر می‌دهیم.


در تمام مدت جنگ و موشک‌باران ایشان وظیفه تبلیغ و وعظ خود را ترک نکرد و مباحثه و تدریس او همچنان برقرار بود.
یکی از توصیه‌های ایشان به طلاب تشویق به درس خواندن و اتلاف نکردن وقت بود. حجة الاسلام جاودان می‌گوید: ایشان به درس به عنوان یک امر عبادی و سلوکی نگاه می‌کرد. چطور نماز شب، انسان را به خدا نزدیک می‌کند، درس هم همینطور. ایشان با رفقای خود مانند مرحوم جاپلقی که مرد بسیار باتقوایی بود، مباحثه داشت. هر روز دو ساعت با ایشان مباحثه می‌کرد. آقای حق شناس در سن هفتاد سالگی شروع به یادگیری زبان انگلیسی کرد. با اینکه زبان فرانسوی را در دوران قدیم فراگرفته بود، اما احساس کرد که باید امروز این زبان را فراگرفت. یک بار می‌فرمودند: وقتی قم بودم قصد کردم در تابستان برای بحث و تدریس با امام خمینی مشورت کنم ایشان فرمود: بزرگان ما مثل شیخ انصاری هم تابستانها درس را تعطیل می‌کردند، شما هم تعطیل بکنید. لازم نیست خودتان را به زحمت بیندازید و تابستانها هم درس بخوانید.
می‌گفت: تابستانی را در قم ماندم و مشغول مطالعه و تحصیل شدم. اوایل پاییز که همه دوستان از شهرهای و روستای خود با شور و نشاط به قم برمی گشتند، من با نهایت خستگی از مطالعات تابستانی برای رفع خستگی می‌خواستم از قم بروم. سپس فرمود: شما طلبه‌ها ایام درس به طور جدی درس بخوانید و ایام استراحت، استراحت کنید. (مصاحبه به حجة الاسلام محمد علی جاودان)
بسیار به مطالعه احادیث و روایات توصیه می‌کرد. خودش هم دفترچه‌ای داشت که احادیث و روایات برگزیده را درآن یادداشت می‌کرد و از روی آن برای مردم می‌خواند. حجة الاسلام جاودان می‌گوید:
«ایشان بسیار به روایات علاقه داشت. می‌فرمود به دوستان هم بحث خودم گفتم: شما هر وقت خواستید منبع روایت را پیدا کنید، من برایتان پیدا می‌کنم. وقتی طلبه‌ای به ایشان گفته بود فلان جا مجلس صلوات است، پاسخ داده بود: شما طلبه‌ها اگر جلسه ذکر حدیث داشته باشید، مناسب‌تر است.


ایشان به رعایت حال خانواده و پدر و مادر تاکید داشت. یکی از مداحان تهران می‌گوید:
«ایام محرم شبها دیر به منزل می‌آمدم، خانواده ناراحت می‌شدند بحث میان ما رخ داد و من از خانواده ناراحت شدم. صبح به مدرسه امین الدوله رفتم. میرزای حق شناس با طلبه‌ها صحبت می‌کرد. من هم گوشه‌ای نشستم. حضرت آقای حق شناس به طلبه‌ها می‌گفت باید مراعات خانواده را کرد حتی اگر شبها دیر منزل آمدید و خانواده با شما بحث کرد، شما نباید چیزی بگویید. من هم مطلب را گرفتم و از عمل خود پشیمان شدم.» (به نقل از سعید حدادیان)


ایشان به توجه به امام زمان علیه‌السّلام بسیار توصیه می‌کرد. یکی از طلاب از ایشان خواسته بود مطلبی در این رابطه بگوید. فرموده بود: من چه بگویم وقتی تمام رگ‌های بدنم یا صاحب الزمان می‌گوید. (به نقل از حجة الاسلام رضا جعفری)


از ویژگیهای اخلاقی ایشان حیا بود. استاد عبدالحسین حائری نسخه‌شناس شهیر در این زمینه می‌فرماید:
«دو سال نزد ایشان شرح لمعه خواندم. هیچ وقت مستقیم در صورت آدم نگاه نمی‌کرد، همیشه سر ایشان پایین بود.»


یکی از خصوصیات ایشان احساس تکلیف و سعی در انجام وظیفه شرعی بود. حجة الاسلام جاودان می‌گوید: ایشان نقل می‌کرد اوایل جنگ خدمت امام رسیدم و عرضه داشتم من در حال تمرین اسلحه بودم، دیدم قادر به انجام این امر نیستم و توانایی جسمی این امر را ندارم، آیا وظیفه من رفتن به جنگ است؟ ایشان فرمود: نه شما در همین تهران مردم را به خوبیها دعوت کنید، کفایت می‌کند. این روحیه در بین شاگردان ایشان منعکس شده بود. یکی از شاگردان ایشان شهید حجة الاسلام محمود غفاری است. هنگامی که جنگ آغاز شد، او درحال تعمیر منزل بود. شخصی که قرار بود برایش وام تهیه کند نزدش آمد و گفت: وام شما آماده است، ولی ایشان پاسخ داد: دیگر نیاز ندارم، جنگ واجب است. او به جبهه رفت و پس از مدتی خدمت آقا آمد و توفیق شهادت طلب کرد. آیتالله حق شناس هم دستوراتی به او داد. وی به منطقه برگشت و سرانجام در منطقه بازی دراز شهید شد. او به خاطر نبرد دلیرانه، ببر کوهستان لقب گرفته بود. (مصاحبه به حجة الاسلام محمد علی جاودان)


ایشان سعی فراوان در کمک به دیگران از خود نشان می‌داد. می‌فرمود: گدایان اطراف مسجد امین الدوله از کثرت درخواست کمک مرا خسته کردند من با آنها برخورد مناسبی نکردم. شب خواب دیدم به من گفتند ما می‌توانیم این شتر را جای دیگر بخوابانیم. فهمیدم اینها اگرچه به ظاهر مرا خسته کرده‌اند، اما باطنا لطف الهی است.
حضرت حجة الاسلام جاودان می‌گوید: ایشان در کمک به دیگران ید طولایی داشت، اما این عمل را بسیار پنهانی انجام می‌داد. من خودم یکبار توسط شخصی که به واسطه او کمک به فقرا انجام می‌شد، متوجه شدم آن شخص می‌گفت: ما در زمان شاه شبها کمکهای ایشان را به منزل زندانی‌ها می‌بردیم. (مصاحبه به حجة الاسلام محمد علی جاودان)


وی تاکید فراوانی برای طلب کسب حلال داشت. می‌فرمود: در حد مقدور می‌بایست آدمی روزی حلال را کسب کند. این خصیصه را اطرافیان به خوبی در ایشان مشاهده می‌کردند. (مصاحبه به حجة الاسلام محمد علی جاودان)


یکی از توصیه‌های همیشگی ایشان انجام واجبات و ترک محرمات بود. می‌فرمود: در قیامت کسانی می‌آیند که حسنات و اعمال نیک دارند و چهره‌های آنها نورانیت فراوانی دارد، ولی منادی ندا سر می‌دهد آنها را به سمت آتش ببرید!
از حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم سؤال شد آیا آنها نماز می‌خوانند و روزه هم می‌گرفتند؟! فرمود: بلی! نماز شب هم به پا می‌داشتند، ولی از حرام اجتناب نمی‌کردند. این موانع با نماز شب برطرف نمی‌شود، بلکه فقط با مراقبه و دوری از حرام رفع می‌گردد. خود ایشان نقل می‌کرد:
«شبی شیخ مرتضی زاهد را خواب دیدم در خدمت ایشان وارد مسجد جامع شدیم. با هم آمدیم تا به حوض مسجد رسیدیم. حوض مسجد یخ زده بود. شیخ مرتضی از روی آب کر یخ زده رد شد، ولی ما همی ترسیدیم و از کنار حوض حرکت کردیم. وقتی به ایشان رسیدیم، عرض کردیم شما چگونه به این مقام رسیدید، فرمود با انجام واجبات و ترک محرمات.
از خواب بیدار شدم. صبح خدمت ایشان رسیدم و خواب رد شدن ایشان از حوض را نقل کردم و پرسیدم: شما چگونه به این مقام رسیدی؟ ایشان گفت با انجام واجبات و ترک محرمات.


ایشان علاوه بر احیای معنویت فردی به احیای فضایل اخلاقی در اجتماع نیز بسیار تاکید داشت. از همان ابتدا که نام بردن از امام شهامت فراوان می‌طلبید، ایشان در تعظیم نام امام خمینی در اذهان بسیار کوشا بود. حجة الاسلام جاودان می‌گوید:
«در اوایل طلبگی هنوز نام امام به میان نمی‌آمد، اما ما مکرر نام امام را از ایشان می‌شنیدیم. ما با امام و عظمت ایشان از طریق ایشان آشنا شدیم. قبل از انقلاب یکی از ارادتمندان خدمت ایشان آمد و عرضه داشت: من فلان مرجع را بر آقای خمینی ترجیح می‌دهم. آقای حق شناس با اینکه برای آن مرجع هم بسیار احترام قائل بود، از نحوه بیان او بسیار ناراحت شد. او مکرر می‌فرمود: آیتالله خمینی از همه چیزش گذشته و خودش را سپر قرار داده است.» (مصاحبه به حجة الاسلام جاودان)
حبیب الله عسگراولادی نیز می‌گوید:
«آشنایی من با امام توسط میرزا عبدالکریم حق شناس بود. ایشان در منبرهای خود زیاد از امام یاد می‌کرد. گاهی هم که می‌خواست وجوهات یا کتبی را به امام راحل برساند به ما می‌داد تا به ایشان برسانیم.» (www.hayateno.org)
آنچه از اسناد ساواک به جا مانده نشان می‌دهد که حرکات آقای حق شناس و مسجد امین الدوله تحت نظارت ساواک بود و ایشان را به عنوان یکی از حامیان انقلاب و امام می‌دانستند.
[۸] یاران امام به روایت ساواک، کتاب ۲۱، ص۱۲۲-۱۲۵.

ایشان پس از رحلت امام با تمام وجود از مقام معظم رهبری حمایت و از ایشان با تجلیل و تعظیم یاد می‌کرد. حجة الاسلام جاودان می‌گوید:
«هنگامی که مقام معظم رهبری به رهبری برگزیده شد، ایشان برای سفر عمره به مکه رفته بود. می‌خواستم نظر آیتالله حق شناس نسبت به ایشان را بدانم. وقتی برگشتند، خدمتشان رسیدیم. همان ابتدا فرمود: در فرودگاه رسانه‌ها از من در رابطه با رهبری ایشان سؤال کردند. من با تعبیر آیتالله العظمی از ایشان یاد کردم. این تعبیر را ایشان فقط برای آقای بروجردی به کار می‌بردند. دائما به ما می‌فرمود: باید ایشان را تایید کنیم.» (مصاحبه با حجة الاسلام محمد علی جاودان)
زندگی آیتالله میرزا عبدالکریم حق شناس آکنده از عنایات پروردگار است. حجة الاسلام جاودان می‌گوید: زمانی می‌خواستند ایشان را به سربازی ببرند. ایشان می‌فرمود: دیدم قلبم بسیار تند می‌زند. با خودم گفتم من که از اینها ترسی ندارم، چرا قلبم اینقدر تند می‌زند! به مرکز نظامی که رسیدم، مرا معاینه کردند و گفتند: زودتر او را معاف کنید، بعید است با این ضربان قلب چند روز دیگر زنده بماند. از آن مرکز که خارج شدم، قلبم آرام گرفت، و به این برکت از سربازی طاغوت معاف شدم. در این رابطه مطلبی را از سید ابوالقاسم نجار که از خوبان تهران و از نزدیکان علما بود، شنیده‌ام وی می‌گفت: یک بار خدمت میرزا عبدالعلی تهرانی رسیدم، میرزا عبدالکریم حق شناس آنجا حضور داشت. میرزا در آن وقت جوان بود. وقتی میرزا اتاق را ترک کرد، میرزا عبدالعلی تهرانی به من گفت: این جوان را دیدی، ایشان تمام جریاناتی که قرار است فردا برایش رخ دهد، شب قبل از آن خواب می‌بیند و وظیفه او را به او می‌آموزند، من خودم گاهی مصادیقی از این مسئله را از ایشان شنیده‌ام. (مصاحبه به حجة الاسلام محمد علی جاودان)


سرانجام این ستاره تابناک اخلاص و عمل در ۲/ ۵/ ۱۳۸۶ در تهران به ملکوت اعلی پیوست.
پس از اقامه نماز بر وی توسط آیتالله مهدوی کنی، پیکرش از مدرسه شهید مطهری به سمت حرم حضرت عبدالعظیم حسنی، تشییع و در جوار نورانی آن به خاک سپرده شد.

۱۸.۱ - پیام رهبر انقلاب بمناسبت رحلت ایشان

مقام معظم رهبری در همین زمینه پیامی صادر فرمودند. متن پیام بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت عالم ربانی و اخلاقی مرحوم آیتالله آقای حاج میرزا عبدالکریم حق شناس رحمة‌الله‌علیه را به بازماندگان محترم و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض می‌کنم. این روحانی پرهیزکار و پاک نهاد بخاطر تربیت جوانهای مؤمن و معرفت جوی در طول دهها سال، حق بزرگی بر گردن همه مشتاقان معارف اسلامی دارد و امید است برکات ناشی از نفس پاک و مؤثر ایشان همواره مستدام گردد. خداوند روح مطهر او را با اولیایش محشور فرماید.
سید علی خامنه‌ای ۲/مرداد ماه/۱۳۸۶ (جمهوری اسلامی، ۳/ ۵/ ۱۳۸۶، ص۲)


۱. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج۴، ص۴۲۹.
۲. گنجینه دانشمندان، ج۴، ص۴۲۹.
۳. گنجینه دانشمندان، ج۴، ص۴۲۹.
۴. گنجینه دانشمندان، ج۴، ص۴۲۹.
۵. نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، ج۴، ص۱۴۲۲.
۶. طبقات مفسران شیعه، عقیقی بخشایشی، ج۴، ص۳۱۶ – ۳۱۷.
۷. دانشنامه قرآن کریم و قرآن پژوهی، زیر نظر بهاءالدین خرمشاهی، ج۱، ص۷۶۱.
۸. یاران امام به روایت ساواک، کتاب ۲۱، ص۱۲۲-۱۲۵.



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «عبدالکریم حق شناس».    

رده‌های این صفحه : اسلام‌شناسان مسلمان شیعه




جعبه ابزار