طرح موضوع حجاب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در بخش نخست این نوشتار، آیههای قرآنی درباره موضوع
حجاب را بررسی و نتیجه آن را به شکل
اصول و روشها استخراج کردهایم. در بخش دوم نیز با مقایسه روی کرد
قرآن کریم با روش نظام جمهوری اسلامی
ایران در این زمینه، تفاوتهای اساسی اوضاع اجتماعی ایران با دوران نزول قرآن را نشان داده و نقاط ضعف و قوت روش
نظام جمهوری اسلامی را برشمردهایم.
با توجه به اینکه
سوره نور پس از
سوره احزاب نازل شده است و سوره احزاب در آغاز، درباره حجاب و عفاف، با زنان
پیامبر سخن میگوید، نتیجه میگیریم قرآن، اصل (تدرج) و روش گام به گام را رعایت کرده است. در روش قرآن، برای اقناع کسانی که خود یا همسرانشان موظفند حجاب را رعایت کنند، از روش توضیح، توجیه، استدلال و تلاش چشمگیر استفاده شده است. در روش قرآن هنگام بیان
احکام حجاب ، اصولی هم چون آزادی و حفظ کرامت انسانی،
مدارا،
اعتدال و دوری از افراط و تفریط،
تشویق و مثبت اندیشی
رعایت شده است.
موضوع حجاب در قرآن در چارچوب نظام عفاف اسلامی مطرح شده است. با توجه به سوره نور و روند طرح مسائل در آن به این نتیجه میرسیم که در این چارچوب، حجاب، عفاف و
غیرت ، سه رأس مثلث عفاف در
جامعه هستند.
هنگام بررسی نقاط قوت و ضعف نظام جمهوری اسلامی در اجرای
قانون حجاب در جامعه ایران باید به دو تفاوت اصلی جامعه اسلامی ایران و مسلمانان صدر
اسلام اشاره کنیم.
تفاوت نخست، نفوذ غرب زدگی در ایران و شکلگیری این تصور است که هر چیز غربی، خوب و هر چیز شرقی، بد است.
تفاوت دوم که زیرمجموعه تفاوت اول به شمار میرود، پیدایش تصور منفی نسبت به حجاب است که آن را نشانه عقبماندگی میدانند. در آسیب شناسی روش نظام جمهوری اسلامی در برخورد با موضوع حجاب، این موارد را میتوان به عنوان نقطه ضعف سیاستهای
حکومت اسلامی بیان کرد:رعایت نکردن اصل (تدرج) و
سیاست گام به گام در اجرای قانون پیش از بسترسازی مناسب، کم کاری
فرهنگی و بیتوجهی به کار
فرهنگی به عنوان رکن قانونمند شدن اندیشه و رفتار مردم، رعایت نکردن اعتدال در اجرای
احکام ، بی توجهی به زاویه دید و اندازهها در طرح احکام اسلامی، در هم آمیختن عادتها و آداب ایرانی با حدود واجب پوشش اسلامی،
اجبار غیرمسلمانان به داشتن حجاب کامل،
حرام کردن برخی حلالها در اجرای برنامه حجاب اجباری در جامعه.
هم چنین میتوان گفت نقطه قوت جمهوری اسلامی در استقرار و استمرار حجاب، همان نقطه ضعف آن است که مقولهای تشکیکی به شمار میرود. هرگاه نظام جمهوری اسلامی در هویت یابی برای جوانان و بازگشت به خویشتن در جامعه ایرانی و اسلامی، با ابزارهای گوناگون توفیق یافته،
حجاب نیز به عنوان یکی از نشانههای
عزت نفس شرقی و استقلال دینی و ملی تقویت شده است. در مقابل، هرگاه از عزت طلبی و حفظ استقلال روحی و
فرهنگی و ملی و مبارزه با غربزدگی غفلت شده، حجاب هم به عنوان یکی از ابزارهای حفظ هویت
فرهنگی، آسیب دیده است.
به طور کلی، رمز برآوردن هدف قرآن که در آیههای ۳۴ و ۳۵ سوره احزاب
بیان شده، اجرای هم
زمان این دو فرمان با هم است:نخست، حفظ متانت و وقار زنان با پرهیز از رفت وآمد گناه آلود در بیرون از خانه دوم بالابردن سطح
دانش و
فرهنگ بانوان با آموزش و یادآوری. نقطه قوت دیگر جمهوری اسلامی، اثبات عملی
امکان تحقق فعالیت و نشاط
فرهنگی، علمی، اجتماعی، سیاسی و هنری بدون آلوده شدن به بی عفتی، بی حجابی و فساد اخلاقی است.
فرهنگ
سازی در نظام اجتماعی و ایجاد تحول
فرهنگی در
جامعه ، تابع اصول و آیینهایی است که بی توجهی به آن اصول و زیر پاگذاشتن آن آیین، چه بسا به نتیجه عکس میانجامد. اسلام، یک نظام دینی است که بر
فرهنگ، باورها و
اخلاق مردم، اثر بنیادین گذاشته است. به همین دلیل، با ایجاد تحول مثبت در
فرهنگ و اجتماع، به کام یابی چشمگیری در جامعههای گوناگون دست یافته است. اسلام در برخورد با جامعههای انسانی، اصولی مانند میانه روی، مدارا، تدرج و حفظ کرامت و عزت انسانی و روشها و آدابی مانند مهرورزی، الگوسازی و موعظه را مبنای کار خود قرار داده است.
اکنون برآنیم تا با بازیابی اصول و آدابی که
پیامبر اکرم (ص) با پایبندی به آنها،
فرهنگ حجاب را در دوران جاهلی جاری ساخت،(مسئله حجاب) را بررسی کنیم. با بررسی موضوع حجاب در
قرآن و
سنت پیامبر اعظم(ص)، پنجرههای تازهای به روی ما گشوده میشود که در ارزیابی آن چه تاکنون انجام دادهایم و راه یابی به آن چه از این پس باید انجام دهیم، نقش آفرین است.
بر اساس آن چه در کتابهای علوم قرآنی درباره ترتیب نزول سورهها آمده،
سوره احزاب پیش از سوره نور نازل شده است. این کتابها، سوره احزاب را نودمین سوره نازل شده و سوره نور را یک صد و سومین سوره برشمردهاند.
خداوند در سوره احزاب در زمینه عفاف و حجاب، ابتدا برای زنان پیامبر اعظم (ص) و سپس زنان
مسلمان فرهنگ
سازی کرده است:
(یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین)؛
ای
پیامبر ، به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو که جلبابهایشان (مقنعهها یا چادرهایشان) را بر خود نزدیک کنند.
بدین ترتیب، دایره طرح حجاب از
خانواده پیامبر آغاز شده و به زنان جامعه اسلامی گسترش یافته است.
بر اساس برخی شأن نزولها، بهانه طرح برخی جنبههای حاکمیت عفاف در جامعه، یعنی مسئله(افک) در سوره نور، یکی از همسران پیامبر اعظم(ص) است،
ولی احکام حجاب برای همه مردان و زنان مؤمن مطرح میشود و مخاطب آن تنها خاندان رسول اکرم (ص) نیستند. در
حقیقت ، پیامبر اسلام با معرفی نمونه عینی و الگوی عملی حجاب در سطح خانواده خویش، جنبههای عملی و نکتههای مهم حجاب را به نمایش گذاشت تا اجرای آن در جامعه با سرعت صورت پذیرد. به عبارت دقیقتر، مردم با در
اختیار داشتن الگوی دقیق و عینی،
تکلیف خود را فهمیدند و رفتار متقابل خانواده پیامبر و آن حضرت با یک دیگر در این زمینه، پذیرش این رفتار جدید را برای مسلمانان آسان تر ساخت. به این ترتیب، پیامبر، چیزی را از مردم خواست که خود پیش از هر کسی برای اجرای آن پیش قدم شد. ایشان با این کار، کلام خدا را که میفرماید:(لم تقولون مالا تفعلون؛ چرا چیزی را که عمل نمیکنید، بر زبان میآورید)،
تفسیر کرد و به منافقان فرصت شبهه افکنی نداد.
پس نتیجه میگیریم که
خداوند در قرآن، اصل حرکت گام به گام را در بیان
احکام رعایت کرده است.
در سوره احزاب، احکام عفاف و حجاب با توضیح، توجیه و تفهیم بیشتری بیان شده و لحن و آهنگ بیان نیز نرمتر، تشویق آمیزتر و موعظهوارتر است، ولی در سوره نور، قاطعیت و قانونگذاری، پررنگتر است و در بیان
حکمت و
فلسفه آن، رنگ توضیح، موعظه و تشویق رو به کاستی گذاشته است.
در عبارتهای سوره احزاب چنین مواردی به چشم میخورد:
۱. (یا نساء النبی لستن کاحد من النساء)
ای زنان پیامبر! شما مانند هیچیک از دیگر زنان نیستید، اگر
تقوا پیشه کنید.
۲. (فلاتخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض)
پس لحن سخن خود را نرم نکنید تا آن کس که در قلبش بیماری است، به طمع نیافتد.
۳. (ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن)
این برای پاکیزگی
قلب شما و قلبهای آنان بهتر است.
۴. (ذلک أدنی أن یعرفن فلا یؤذین)
آن (رعایت پوشش با جلباب) به اینکه به خوبی شناخته شوند و آزار نبینند، نزدیک تر است.
ولی در
سوره نور ، چنین تعبیری، یک بار به چشم میخورد:
(ذلک ازکی لهم)
آن (پایین انداختن چشمها) برای ایشان پاکیزهتر است.
بدین ترتیب، لحن بیان آیهها به سمت قانونگذاری و توصیههای جدی تر تغییر میکند، مانند:
۱. آیههای آغازین سوره که حکم
زنا ،
قذف و
لعان را مطرح میکند.
۲. (قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم… و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن…)
و به مردان مؤمن بگو چشم فرو دارند… و به زنان مؤمن بگو چشم فرو دارند….
۳. (لیستأذنکم الذین ملکت ایمانکم والذین لم یبلغوا الحلم منکم…)
باید که بردگان و کودکان زیر سن بلوغ (برای ورود به حریم خصوصی شما) از شما
اجازه بگیرند.
۴. (واذا بلغ الاطفال منکم الحلم فلیستاذنوا کما استأذن الذین من قبلهم)
آن گاه که کودکان به سن بلوغ رسیدند، هم چنان باید اجازه بگیرند، مانند کسانی که پیش از آنان، اجازه میگرفتند.
۵. (فلیس علیهن جناح أن یضعن ثیابهن)
بر زنان بازنشستهای که امید زناشویی ندارند، گناهی نیست که پوششهای خود را وانهند…
باید گفت یکی از دلیلهای تفاوت لحن دو سوره، توجه ویژه به زنان پیامبر و حرمتگزاری ویژه به ساحت
پیامبر اکرم (ص) است؛ زیرا آنان به گونهای معرّف شخصیت پیامبرند و رفتارشان در داوری افکار عمومی نسبت به پیامبر، اثرگذار است. به همین دلیل،
قرآن ، آشکارا خطا و ثواب آنان را دو برابر خوانده است؛
زیرا یک شخصیت حقیقی و یک شخصیت حقوقی دارند. شخصیت حقوقی آنان، همسری پیامبر است. هم چنین حرمت ویژهای در رفتار و گفتار برای آنان قائل شده است تا مسلمانان بیاموزند
خانواده پیامبر نیز که به شخص ایشان منسوب هستند، از حرمت ویژهای برخوردارند.
یکی از نشانههای این حرمت آن است که قرآن،
همسران پیامبر (ص) را مادران مؤمنان میداند
و پس از پیامبر(ص)، هیچ کس حق
ازدواج با آنان را ندارد.
خداوند در عبارت (ذلک ادنی ان یعرفن فلایؤذین)
به حکمت سفارش به حجاب اشاره و بیان میکند که زنان از رعایت حجاب بیشترین سود را میبرند. جمله ماندگار
استاد مطهری مبنی بر این که (حجاب، مصونیت است، نه محدودیت)، با بیان این آیه هم خوانی دارد و نشان میدهد که چنین رفتار و پوششی با مصون ماندن از آزارها و حفظ شخصیت انسانی زن سازگارتر است. در بیان قرآن، دفع ضرر محتمل و این قاعده عقلایی که (برای دفع یک خطر بزرگ احتمالی، تحمل برخی ضررهای کوچک مانعی ندارد)، مبنا قرار گرفته است.
حجاب، به خودی خود، محدودیت و آزاری تحمل پذیر است، ولی چون خطرهای بزرگ و ضررهای جبرانناپذیر را دفع میکند یا از خطر آن میکاهد، ارزشمند است. در آیه ۳۲
سوره احزاب ،
در عبارت (فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض)، اشاره عقلی دیگری وجود دارد که نشان میدهد اگر زن رفتاری نامناسب با شأن خود داشته باشد و با گفتار، پوشش و نگاه، مردان را تحریک کند، خودش دچار آسیب میشود. همه مردان جامعه از چنین رفتاری از سوی زنان، تحریک نمیشوند، ولی وقتی احتمال عقلایی وجود دارد که درصدی از مردان جامعه که به گفته قرآن، بیمار هستند و آستانه تحریک پایینی دارند، دچار طمع شوند و برای زن و جامعه خطر بیافرینند، کافی است تا همه زنان با رعایت
احتیاط ، خود را از این گزند حفظ کنند.
روش قرآن، در آیههای حجاب،
آیه رعایت حریم
زن و
مرد آیههای مربوط به تفهیم مسئولیت سنگین زنان پیامبر به دلیل انتسابشان به
پیامبر ،
طرح شفاف موضوع و بیان توضیح روشن و ارائه استدلال قانع کننده است.
پیش از پرداختن به روشها و اصول دیگری که قرآن در طرح موضوع حجاب و عفاف به آنها توجه کرده است، چند نمونه قرآنی برای دو اصل سیاست گام به گام و شفافیت اعلام
حکم میآوریم:
حرمت
شراب ، در چهار مرحله گام به گام، اعلام شده است.
۱. ابتدا آیه ۶۷
سوره نحل به این نکته اشاره میکند که(سکر) نقطه مقابل (رزق حسن) است.
۲. در مرحله دوم، در آیه ۴۳ سوره نساء،
مسلمانان را از
نماز خواندن در حال مستی باز میدارد.
۳. آن گاه در مرحله سوم، در آیه ۲۱۹
سوره بقره با اشاره به منافع محدود و گناه بزرگ
شراب و
قمار ، برای نخستین بار آن را
گناه میشمارد.
۴. مرحله چهارم، در آیه ۹۰ سوره مائده،
با لحنی محکمتر، شراب و قمار را رجس و شیطانی معرفی میکند.
در آیههای یاد شده، روش کاربرد استدلال، تفهیم و توجیه، به روشنی دیده میشود. بدین ترتیب که:
۱. آیه اول نشان میدهد(سکر) نمیتواند حسن و نیکو باشد.
۲. در آیه بعد، دلیل پرهیز از مستی در حال نماز، به روشنی بیان شده است:(تا بفهمید چه میگویید).
۳. در آیه سوم گفته شده است خداوند میداند شراب و قمار، سودهایی دارد، ولی
گناه آنها از منافعشان بیشتر و بزرگتر است.
۴. در مرحله نهایی نیز دلایل لزوم پرهیز از شراب و خمر آورده شده است، به این ترتیب که شراب را مایه ایجاد دشمنی و کینه میان مسلمانان و بازداشتن
انسان از یاد خدا و
نماز میداند.
لحن موعظهگر آیه در
سوره نساء ، بقره و مائده به چشم میخورد، مانند آنکه پرداختن به چنین کارهایی را به
شیطان نسبت میدهد و حالت موعظه آن بیشتر میشود.
نمونه دیگر این روش، در دیدار
حضرت موسی (ع) با
خضر (ع) به چشم میخورد. در آنجا نیز سه مرحله وجود دارد که گام به گام سختتر میشود و به ضرب المثلهای عامیانه درباره (سه مرتبه) بودن کارها، ریشه قرآنی میبخشد. در داستان موسی(ع) و خضر(ع)، ابتدا موسی(ع) به خضر
اعتراض میکند، ولی خضر در
دفاع از خود میگوید: (الم اقل انک لن تسطیع معی صبرا)
نگفتم نمیتوانی با من
صبر کنی؟
موسی فرصت میطلبد. بار دوم، موسی با وجود اینکه با کار به ظاهر عجیبتری روبه رو شده است، شبیه به حالت اول میگوید:(عجب کار نامتعارفی انجام دادی.) خضر کمی محکمتر از بار نخست
دفاع میکند و میگوید:
(لم أقل لک انک لن تسطیع معی صبراً)
به تو نگفتم نمیتوانی با من صبر کنی؟
و برای موسی ضرب الاجل اعلام میکند. بار سوم، موسی اعتراضی غیرمستقیم و تلویحی نشان میدهد، ولی خضر، قاطعانه اعلام جدایی میکند.
در برخورد ملکه سبا با
حضرت سلیمان (ع) نیز سه مرحله به چشم میخورد:
۱. ابتدا سلیمان با فرستادن نامه و اثرگذاری بر فکر
ملکه سبا ، دعوت خود را اعلام میکند.
۲. در مرحله دوم، سلیمان(ع) با آوردن تخت ملکه سبا و تغییر ظاهری آن میکوشد ملکه سبا را از مقام الهی خویش آگاه کند.
۳. در مرحله آخر، سلیمان(ع) با دعوت کردن ملکه سبا به کوشک آبگینه، او را هدایت میکند.
در
سوره احزاب نیز ابتدا پیش از آنکه
احکام ویژه عفاف و حجاب درباره زنان پیامبر اکرم (ص) و بقیه زنان مطرح شود، به زنان پیامبر اکرم (ص)
اختیار داده شد از زندگی راحت و پر زرق و برق دنیوی و زندگی پر مسئولیت و زاهدانه و
روحانی در کنار
پیامبر ، یکی را برگزینند. هم چنین آنها میتوانستند با انتخاب زندگی بدون پیامبر، از
مهریه و هدیه پیامبر، بهرهمند و به زیبایی و خوبی و خوشی از پیامبر جدا شوند.
از این بحث میتوان دریافت در قرآن، بیان
احکام با رعایت اصل آزادی و حفظ کرامت و عزت انسانی صورت میگیرد.
بیان قرآن در سوره احزاب و در آیه حجاب سوره نور، به وعید و
عذاب دوزخ پایان نمییابد، بلکه خداوند در آیه ۵۹ سوره احزاب میفرماید:
(والله غفور رحیم)
خداوند ، آمرزنده و مهربان است.
هم چنین در آیه ۳۱ سوره نور میفرماید:
و ای مؤمنان! همگی به سوی خدا بازگردید. شاید رستگار شوید.
نتیجه کلی آن است که اصل مدارا در بیان
حکم قرآنی حجاب، رعایت شده است.
در سوره احزاب، وقتی خداوند وظایف حساس زنان پیامبر را به آنان گوشزد میکند و از آنها میخواهد از تبرّج جاهلی بپرهیزند و در خانههایشان بمانند، آنان را در رسیدن به مقامهای معنوی و انسانی، با مردان برابر و مأجور عندالله میخواند تا بدانند این خانهنشینی، مانعی برای پیشرفت آنها نیست.
خداوند با بیان دستوری دقیق، از پی آمدهای منفی خانه نشینی زنان جلوگیری میکند که همانا محدود شدن دنیای آنان به چاردیواری
خانه است.
به این ترتیب، از ایجاد سوء تفاهم، شبهه و عقده در زنانی که وظیفه دارند فرمان قرآن را اجرا کنند، جلوگیری میکند.
بدین ترتیب درمییابیم که
قرآن در کنار بهرهگیری از روش تشویق
در بیان حکم، با بیان راه کار صحیح، از پی آمدهای منفی اجرای قانون و
افراط و تفریط در آن جلوگیری کرده است تا اصل اعتدال و دوری از افراط و تفریط، رعایت شود.
در قرآن، موضوع حجاب، در چارچوب عفاف و حیا در
جامعه طرح شده و خداوند، حجاب را موضوعی جدا از دیگر موضوعها ندانسته است. اکنون روند طرح موضوع حجاب وعفاف در
سوره نور را میتوان به شکل زیر ترسیم کرد:
۱. بیان
حد زنا (ترمز و خط قرمزی برای جلوگیری از فساد و فحشا) و سختگیری بر زناکاران به چند صورت.
۲. بیان
حد قذف (به عنوان مکمل مبارزه با فحشا از راه سخت گیری قانونی).
۳. بیان
لعان و قانون و
احکام آن.
۴. بیان افک و
آموزش دادن به اعضای
جامعه در زمینه شناخت برخورد درست یا نادرست با چنین روی دادهایی.
۵. حکم شیوع فاحشه و آثار آن.
۶. موعظه مؤمنان برای پیروی نکردن از نقشههای شیطان.
۷. تأکید مجدد بر آثار منفی
قذف در دنیا و آخرت؛
۸. همتایی مردان پاک با زنان پاک و مردان ناپاک با زنان ناپاک.
۹. نهی از ورود به خانه ناآشنایان جز با
اجازه و
اعلام .
۱۰. بیان اجازه ورود به خانههای عمومی و غیرمسکونی.
۱۱. بیان لزوم عفاف چشم و پوشاندن ناموس و عورت برای مردان مؤمن.
۱۲. بیان لزوم پوشانیدن زینتها برای زنان و بیان استثناهای آن.
۱۳. بیان لزوم پوشانیدن گریبان با
مقنعه از سوی زنان.
۱۴. بیان لزوم پا نکوبیدن برای پنهان ماندن زینتهای پنهان.
۱۵. بیان لزوم فراهم کردن اسباب ازدواج مجردها.
۱۶. بیان لزوم عفت ورزیدن مجردها تا فراهم شدن زمینه ازدواج.
۱۷. بیان لزوم کسب اجازه کودکان و بردگان برای ورود به اتاق
پدر و
مادر .
۱۸. بیان لزوم کسب اجازه فرزندان پس از بلوغ برای ورود به اتاق پدر و مادر.
۱۹. بیان اجازه رفع حجاب زنان بازنشسته و ناامید از
ازدواج (مسن) به شرط نداشتن زینت.
زمخشری در کشاف به حسن تربیت قرآن در سوره نور در موضوع حجاب اشاره کرده است. قرآن، نظام کامل عفاف و حیا را که ویژگیهای گوناگونی دارد، ترسیم کرده است که یکی از ویژگیهای این نظام، پوشش ویژه زنان در کنار دوری از زینت و تبرّج است. بیشک، رعایت حجاب در چارچوب ترسیم شده از سوی قرآن، ثمربخش خواهد بود. باید دانست این نظام در سوره احزاب نیز رعایت شده است. در آیه ۳۲ و ۳۳،
بحث چگونگی سخن گفتن با مردان، پرهیز از تبرج، حفظ متانت و ترجیح دادن خانه نشینی را مطرح میکند. در آیه ۵۳، به مردان و زنان میآموزد که چگونه با هم
معاشرت داشته باشند و اختلاط و انس گرفتن گفتاری را به کمترین حد خود برسانند.
در آیه ۵۹ نیز بحث پوشش را برای زنان مطرح میکند.
گفتنی است رژیم پهلوی در قضیه (کشف حجاب)
به خوبی از وجود پیوند تنگاتنگ میان اجزای عفاف در جامعه، آگاه بود. از این رو، از یک سو، بیشرمانه و مستبدانه، پوشش را از سر زنان برداشت
و از سوی دیگر، زنان و مردان را تشویق کرد که در محفلهای عمومی و خصوصی به دوستی و اختلاط با یکدیگر بپردازند.
رژیم پهلوی میدانست که معاشرت و پوشش بدون یک دیگر کامل نمیشوند.
حجاب در
قرآن ، وظیفه زنان مؤمن است و غیرت مردان
مؤمن ، آن را تکمیل میکند:(ونساء المؤمنین)؛ زیرا میتوانست بگوید:(زنان مسلمان)، ولی فرمود:(زنان مردان مؤمن). باید دانست این دستور، نوعی ارزش بخشی به آنان است، نه آنکه همه زنان جامعه از یهودی، مسیحی و دیگر دینها ملزم به رعایت حجاب باشند.
در واقع، زن
مسلمان ، با رعایت دستور حجاب بر اساس روش قرآنی به خوبی با دیگران رابطه برقرار میکند و نه تنها احساس اجبار نمیکند، بلکه حس عزت نفس و کرامت او هم ارضا میشود. گویی حجاب اسلامی، جایگاهی چنان والا برای زنان مسلمان به وجود میآورد که زنان غیرمسلمان به آن دست نمییابند. هم چنین این دستور نشان میدهد که افزون بر نقش آفرینی عفاف و حیا در زنان برای اجرای حکم حجاب، غیرت و ناموس پرستی مردان مسلمان نیز در این زمینه نقش دارد. اگر در جامعهای بر عفاف و حیا از یک سو و
غیرت و
تعصب به جا از سوی دیگر تمرکز شود، حجاب بیرونی با این دو عامل درونی، جمع و زنجیره عفاف کامل میشود. آن گاه جامعه رنگ صلاح به خود میگیرد.
در یک نگاه کلی، نظام جمهوری اسلامی ایران در زمینه عفاف و حجاب به پیروزیهای بزرگی دست یافته است؛ زیرا این نظام در عمل نشان داد که امکان دارد زنان جامعه راهی
دانشگاه شوند و مراحل عالی تحصیلی را بپیمایند و حتی به مقام استادی دانشگاه برسند، ولی حجاب و عفاف خود را حفظ کنند.
در پرتو جمهوری اسلامی، زنان میتوانند در زمینههای گوناگون اجتماعی نقش آفرینی کنند؛ در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، هنری و سیاسی شرکت فعال داشته باشند؛ در انتخابات و راه پیماییها، پا به پای مردان حاضر شوند و در دوران
جنگ تحمیلی ، با پشتیبانی از
جنگ و تقویت روحیه شهادت طلبی، الگوآفرینی کنند. هم چنین این
انقلاب ثابت کرد میتوان سینمای بدون فساد ایجاد کرد و فعالیتهای هنری را از محوریت جاذبههای جنسی زنانه خارج کرد. در واقع، جمهوری اسلامی توانست آیه ۳۴ و ۳۵ سوره احزاب
را که از یک سو، به خانهنشینی و حفظ وقار و از سوی دیگر، به تعلیم و تذکر دستور میدهد، با هم اجرا کند. در این میان باید دانست نظام جمهوری اسلامی نمیتواند همه افراد جامعه را هم عقیده یا هم
سلیقه خود سازد. از این رو، نقطه قوت دیگر این نظام، پایبندی به اصول و دست برنداشتن از قاطعیت در اجرای
احکام اسلام به خاطر حفظ منافع مادی است.
میان
فرهنگ حاکم بر جامعه ایران در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و
فرهنگ حاکم بر مردم دوران جاهلیت تفاوتهای اساسی وجود دارد که اکنون برمیشماریم:
بزرگان و خبرگان تعلیم و
تربیت بر این باورند که آموزش افرادی که ذهنشان از موضوعی که قرار است درباره آن آموزش ببینند، تهی است، از آموزش کسانی که آموختههای ناقص یا غلط در ذهن دارند، بسیار سادهتر است. مقایسه وضعیت دوران پیامبر اکرم(ص) با دوران
حضرت علی (ع)، گواهی بر این موضوع است. حضرت رسول اکرم (ص) به علی (ع) میفرماید:
یا علی! مردم با من بر سر تنزیل قرآن به
جنگ برخاستند، ولی با تو بر سر
تأویل قرآن خواهند جنگید.
پیامبر باید جامعهای را که با مفهوم
وحی و قرآن بیگانه بود، به دینداری فرا میخواند، ولی حضرت علی(ع) باید جامعهای را که به کج فهمی دینی دچار شده و تزلزل به ارکان دینی آن راه یافته بود، اصلاح میکرد و به سوی
دین حقیقی رهنمون میساخت که بیشک، این کار بسیار پیچیده تر بود.
در جامعه
ایران ، با توجه به حجم گسترده
تبلیغات رژیم پهلوی در زمینه کشف حجاب، غرب زدگی عمومی مردم و رفتار دین داران، مردم با مفهوم حجاب، بیگانه نبودند. با این حال، انتظار نمیرفت با تلاش ساده حکومت اسلامی، با معنا، ضرورت و جنبههای گوناگون آن بهطور کامل آشنا شوند و دوباره به راحتی حجاب را بپذیرند؛ زیرا به شبهه و ذهنیت منفی دچار شده بودند.
از یک سو، در نگاه بسیاری از زنان و مردان تحصیل کرده،
حجاب نشانه عقب ماندگی و بی حجابی نشانه پیشرفت بود. از سوی دیگر، در نگاه گروهی دیگر، همه دین، در برداشتهای خشک و انعطاف ناپذیر از دین و شکل ظاهری حجاب خلاصه میشد و پوسته بدون مغزی از
شریعت بر رفتارها و ذهنیت آنان حاکم شده بود. در این میان، شمار اندکی از افراد جامعه توانسته بودند خود را از گزند غربزدگی و تبلیغات منفی رژیم پهلوی در امان نگاه دارند و به خشک اندیشی نیز دچار نشوند.
برای مبارزه با یک پدیده، باید ریشههای آن را شناسایی کرد. سپس با خشکانیدن ریشهها، آن پدیده خود به خود نابود میشود. میدانیم که ریشه بیحجابی در ایران، آغاز دسیسههای
استعمار غرب برای سلطه بیدغدغه بر منابع کشور بود؛ زیرا میدانستند وقتی ما را از درون تهی کنند، به راحتی
فرهنگ آنان را میپذیریم و تسلیم آنان میشویم.
غرب زدگی سردمداران حکومتهای قاجار و پهلوی شیفتگی کارگزاران امور اجتماعی،
فرهنگی و هنری در برابر ارزشها و معیارهای غربی را باید دومین عامل بیحجابی دانست.
رضاشاه در خرداد ۱۳۱۴ روزی هیئت
دولت را احضار کرد و گفت:(ما باید صورتاً و سنتاً غربی بشویم.)
وی همچنین گفته بود:(دوست ندارم تمجید و تعریف از غرب را بشنوم. دوست دارم خودمان غربی بشویم.) بهترین راه مبارزه با این پدیده ناخواسته، مبارزه با غربزدگی است. غربزدگی به عمق روابط و مناسبات اجتماعی و ارزشها و معیارهای
فرهنگی ما نفوذ کرده و یکی از جنبههای آن نگاه سودجویانه به
زن و دریدن پردههای عفاف است. مبارزه وقتی نتیجه بخش است که به جای مبارزه با معلول، با علت مبارزه شود؛ یعنی در صورت مبارزه با غرب زدگی و پر رنگ کردن ارزشهای خودی و هویت ایرانی، بدون پرداختن مستقیم به
حجاب ، زنان بیشتر به حجاب روی میآورند. برای نمونه، آگاهی بخشی مؤسسه حسینیه ارشاد و شخص
دکتر علی شریعتی با طرح نظریه (بازگشت به خویش) سبب شد جوانان با هویت ایرانی، اسلامی و شرقی خویش آشنا شوند، به گونهای که جوان دیگر حاضر نمیشد به راحتی از مظاهر غرب استفاده کند، شلوار لی بپوشد و تیپ غربی را انتخاب کند. چنین جوانی کم کم برای اثبات هویت خویش به لباس و
فرهنگ خود رو میآورد و احساس میکرد از این راه بر نفوذ استعمار غرب و غربزدگی خط بطلان میکشد و خود را اثبات میکند.
افزون بر آن،
امام خمینی پیش و بیش از همه باور کرده بود که این باور را در مریدان و پیروانش تقویت میکرد و شعار (نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی) او سبب شد زنها
حجاب بر سر، به خیل مردم مؤمن به روح الله بپیوندند.
در گزارش
ساواک در دی ماه ۱۳۵۶ آمده است:
در سنوات اخیر، موج جدیدی برای استفاده از
چادر و
مقنعه در بین تعدادی از خانوادهها به وجود آمده. مشاهده میگردد که گروهی از دختران خردسال و جوان از چادر و مقنعه استفاده مینمایند و حتی دامنه آن به سطح مراکز عالی آموزشی کشانیده شده به نحوی که افزایش آن نسبت به سالهای قبل در اغلب مجامع و خیابانها کاملاً محسوس است. به موازات این تغییر ظاهری، گرایشات مذهبی نیز فزونی یافته است.
در این میان، رفته رفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برای روشن کردن زاویههای پدیده غرب زدگی نه تنها کار
فرهنگی عمیق و مؤثر به ویژه از طریق
صدا و سیما و مطبوعات انجام نشد، بلکه روند غرب زدگی از چند سو شدت یافت که آن را برمیشماریم:
۱. به دلیل پیشرفت کنترل ناشدنی
کامپیوتر ، اینترنت، ماهواره و ارتباطات و تبادل لحظهای اطلاعات و مسئله (جهانی شدن) از نوع امپریالیستی آن، تهاجم
فرهنگی غرب شدت گرفت که رهبر
انقلاب از آن به (شبیخون
فرهنگی) یاد کرد.
علامه شعرانی در تعلیق به تفسیر منهج الصادقین مینویسد:
مردم
زمان ما میپندارند کشف حجاب زنان از لوازم ترقی
بشر است، مانند ترقی علوم و صنایع و آزادی رعیت و محدود ساختن ولاة، ولی این سخن غلط است و رفع حجاب هم مانند شیوع مسکرات و رواج فحشا و قمار به علت غلبه نصارا است و تقلید ضعیف از قوی، ارتباط با ترقی بشر ندارد.
۲. بیشتر کسانی که مسئولیتهای اقتصادی، اجتماعی،
فرهنگی و هنری را برعهده داشتند، به سه گروه تقسیم میشوند:
الف) کسانی که غرب زده نبودند، ولی از چگونگی بستن راههای نفوذ غرب زدگی و چگونگی هویت آفرینی برای مردم آگاهی نداشتند که بیشتر مسئولان از این دسته بودند.
ب) کسانی که نسبت به این پدیده و آثار شوم آن، بی اعتنا یا از اهمیت این مسئله، بی خبر بودند و آن را توهم میپنداشتند.
ج) کسانی که خود غرب زده بودند و خواسته یا ناخواسته با محصولات
فرهنگی و هنری خود یا تصمیمهای
فرهنگی و اجتماعی خویش، زمینه غرب زدگی را همواره میکردند که اقلیت را تشکیل میدادند.
۳. اشتباه و نقاط ضعف
نظام جمهوری اسلامی نیز خواسته یا ناخواسته سبب گریز جوانان و تحصیل کردگان از نظام و در غلتیدن آنان به دامان بیگانگان میشود. برای نمونه، ضعف در جنبههای علمی و پژوهشی سبب میشود جوانان دانش پژوه، زمینه پژوهش و پیش رفت علمی و تحصیلی را در خارج از
ایران دنبال کنند. ضعف سیاسی نظام نیز آن است که صدای مخالف را برنمیتابد و چند صدایی را هرج و مرج میپندارد. نمونه ضعف اقتصادی و اجتماعی نیز آن است که وقتی یک ایرانی، خودرویی ساخت ایران را با خودروی خارجی ساخت کشوری حتی آسیایی مانند کره جنوبی مقایسه میکند، درمی یابد که خودروی ساخت ایران کاستیهای بی شماری دارد که تنها به دلیل سهلانگاری و بی توجهی در سیستم تولید، کنترل یا
توزیع ، رخ داده است. بدین ترتیب، شهروندان از تولید ایرانی بیزار میشوند و به محصولات غربی روی میآورند.
در جامعه ایران، تبلیغات منفی رژیم شاه که
چادر را (کفن سیاه) مینامید
و (کشف حجاب) را (پاره کردن سند رقیت زنان) میخواند، ذهنها را پرآشوب ساخته بود. با توجه به گسترش روزافزون تبادل اطلاعات از راه
ماهواره ،
اینترنت و فیلمهای گوناگون و سیل تبلیغات فمینیستی و اومانیستی، روز به روز برحجم چنین تبلیغاتی افزوده شده است.
چون سیاست گذاران
جامعه بر خلاف پیامبر از
وحی و
عصمت بهرهمند نبودند، در
زمان تجربه کردن حاکمیت دینی، آن چه به جامعه عرضه کردند، از اشتباه و کاستی به دور نبود. افزون بر آن، نظام جمهوری اسلامی در
جهان معاصر، بی یاور بوده و با هجمهای از انتقاد، ریشخند، دشمنی،
توطئه ، سکوت یا بی اعتنایی از آن سوی مرزها روبه رو میشد و میشود.
در صدر
اسلام ، با چاره اندیشی قرآن که پیشتر به آن پرداخته شد، زنان، حجاب را به راحتی پذیرفتند و حتی حجاب را نشانه شخصیت بخشی و آزادمنشی خود پنداشتند. از
امسلمه و
عایشه نقل شده است هنگامی که آیه حجاب نازل شد، زنان انصار به نحوی از خانه بیرون میآمدند که گویی بر سر آنان کلاغی نشسته از سکینه و وقار آنان و کیسه سیاهی که بر تن میکردند.
هم چنین توجه به آیههای پیش و پس آیه حجاب که درباره آزار مردان و زنان مؤمن و سوء استفاده منافقان است، نشان میدهد که جامعه ایمانی برای دفع آزار یاوه گویان، از حجاب استقبال کرده است. در بسیاری از تفسیرها در بیان
شأن نزول آیهها به این مسئله اشاره شده است که افراد فاسد، شبها سر راه زنان، کمین و به آنان تعرض میکردند. پس صدور دستور حجاب برای کاستن از تعدی و احتمال آزار آنان بود.
البته در برخی تفسیرها چنین توجیه میشود که برای مشخص شدن زنان آزاد
مسلمان از زنان کنیز و زنان غیرمسلمان، دستور حجاب داده شد تا مفسدان به زنان مسلمان آزار نرسانند، ولی در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد.
برخی دیگر از مفسران این نظریه را مردود میدانند و چنین استدلال میکنند که زنان مؤمن شامل زنان آزاد و برده میشود و امکان
فتنه برای زن برده بیشتر است؛ چون بیشتر در محیطهای اجتماعی ظاهر میشود و او را خرید و فروش میکنند. پس خارج کردن کنیزان از عموم
اطلاق آیه به دلیل واضح نیاز دارد.
علامه طباطبایی مینویسد:
پوشانیدن همه بدن به اینکه اهل پوشش و صلاح شناخته شوند و اذیت نشوند؛ یعنی اهل فسق، آنان را اذیت نکنند و متعرض آنان نشوند، نزدیکتر است و قول ضعیفی هم هست که میگوید زنان آزاده مسلمان از طریق پوشش، از بردگان و غیرمسلمانان متمایز شوند و دیگر به تصور اینکه آنان آزاد نیستند، آنان را مورد تعرض قرار ندهند.
سپس میفرماید قول اول درست تر میداند.
حال که چنین تفاوت آشکاری میان دید عمومی جامعه ایران نسبت به پوشش سراسری بانوان و دید عمومی مردم
مسلمان صدر
اسلام وجود دارد،
عقل حکم میکند روش طرح و اجرای حکم اسلامی و پوشش در جامعه ایران متفاوت باشد و ظرافتهای بیشتری در آن رعایت شود.
وظیفه نظام پیش از توسل به
قانون ،
فرهنگ
سازی گسترده با کمک صدا و سیما، سینما و مطبوعات در سطح کودکستانها، مدرسهها، دانشگاهها و در مرحله بعد، در سطح جامعه برای موجّه جلوه دادن حجاب و پاک کردن ساحت آن از شبهههاست. نمونه
فرهنگ
سازی در کشورهای غربی آن است که وقتی در امریکا متوجه شدند کودکان زیادی دچار کمبود
آهن هستند، انیمیشن (کاپیتان اسفناج) را ساختند و پس از چند
سال ، آمارها نشان داد که کمبود آهن در اطفال بهطور چشمگیری کاهش یافته است. این نمونه و تبلیغات تدریجی رسانهها و ساختار
آموزش و پرورش در غرب برای جا انداختن اهمیت شیر مادر نزد افکار عمومی به ویژه مادران میتوانست الگوی مناسبی برای نظام اسلامی ایران برای نهادینه کردن پوشش، پس از تصویب قانون در این زمینه باشد.
با توجه به روحیه قانون گریزی جاری در
جامعه ایران که نمونههای آن در رفتارهای مالیاتی، ترافیکی و بهداشتی مردم ایران به چشم میخورد، نظام اسلامی توانست در اجرای قانون استفاده از کمربند در اتومبیلها، روش مناسبی را در پیش بگیرد. در این طرح
اعلام شد که قرار است شش ماه دیگر، این قانون به اجرا درآید. گستره اجرای آن نیز ابتدا در بزرگ راهها اعلام شد. سپس با شیوههای گوناگون، آگاهی بخشی و تبلیغ لازم صورت گرفت و جریمه مناسبی هم برای خلاف کاران تعیین شد. به این ترتیب، در کمال ناباوری، مردم عادت کردند از کمربند استفاده کنند. حال اگر شبیه چنین فرآیندی درباره حجاب، اجرا میشد، میتوانستیم پی آمدهای خوش آیندی را انتظار داشته باشیم. نظام اسلامی پیش از بسترسازی مناسب
فرهنگی برای تبدیل
حجاب و چادر به ارزش
فرهنگی و علمی، آن چه را در
ذهن بسیاری از گروههای اجتماعی با عقب ماندگی و بی
فرهنگی یک سان بود، بر جامعه تحمیل کرد. شیوه رفتار اسلام با پدیدههای ناپسندی مانند برده داری، شراب خواری و ربا، سرمشق مناسبی برای جامعه کنونی ماست. در جامعه دوران
پیامبر اعظم (ص)، با این منکرات از آن نظر که تا پیش از آن منکر دانسته نمیشد، با زمینه
سازی مناسب برخورد شد. شایسته است در برخورد با بی حجابی و بدحجابی نیز روش اصیل اسلامی را الگو قرار دهیم و از افراط و تفریط در این زمینه بپرهیزیم.
پس از اشاره به این نقطه ضعف به پیگیری سایر آسیبهای رفتاری نظام جمهوری اسلامی میپردازیم:
ضعف دیگر سیاستگذاران پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، رعایت نکردن هم آهنگی در طرح
احکام اسلامی و پافشاری بر اجرای آنهاست. در جامعهای که احکام اقتصادی
اسلام و روح عدالت خواهی به ویژه در عرصه اقتصادی، گاه
تعطیل شده و گاه به صورت نیمه تعطیل درآمده است؛ شکاف فقیر و غنی تا حد آزاردهندهای رو به افزایش است؛ عدالت اقتصادى حتى در پرداخت هم آهنگ دست مزد كارمندان رعايت نمىشود و پس از گذشت چند دهه از انقلاب، هنوز
زکات كه پس از اقامه
نماز از مهمترين
واجبات است، بى سرنوشت رها شده است، چرا درباره حكمى از احكام اسلامى به صورت مجرد و جدا از بقيه
احکام بايد چنين پافشارى شود.
همان گونه که پیش از این گفته شد، حکم حجاب در
قرآن کریم در چارچوب عفاف، زیبا و ثمربخش خواهد بود، نه به صورت مجرد از آن. اهمیت دادن به ضرورت کاربرد روسری و پوشش، پیش از توجه به تحریک آمیز نبودن رفتار و پوشش، سبب میشود افرادی که ضرورت موضوع برای آنان تبیین نشده است، برای مقابله با طرح نظام، به رفتارهای منفی مانند آرایشهای غلیظ و اغراقآمیز چهره روی آورند.
ناهم آهنگی در تصمیمگیریها و اختلاف
سلیقه میان اعضای حاکمیت نظام اسلامی، سبب آسیب پذیری اجرای قاطع حجاب در جامعه شده است؛ زیرا گاه بر ضرورت چادر و رنگ خاصی تأکید میشود و گاهی دیگرگونه برخورد میکنند.
در هم آمیختن عادتها و آداب ایرانی با حجاب با توجه به واجب بودن احکام اسلامی، کار را پیچیدهتر کرده است. نظام اسلامی در گام نخست، باید حجاب و حدود آن را از دیدگاه قرآنی و اسلامی برای مردم تبیین میکرد، سپس آنها را در پذیرش شکل حجاب آزاد میگذاشت. هم چنین
چادر را به عنوان لباس ایرانی، نه اسلامی معرفی میکرد. برای تقویت وحدت ملی، (چادر ایرانی) را برمیگزید. افزون بر آن، با طراحی مناسب، از ایرادهای چادر ایرانی که مانع فعالیت راحت
زن در سطح
جامعه میشود، میکاست. در این صورت، از عادتها و آداب ایرانی برای علاقهمند ساختن مردم به حجاب، بیشترین بهره به دست میآمد.
همان گونه که در آغاز نوشتار بیان شد، رعایت حجاب کامل به مسلمانان جامعه محدود میشود و زنان اهل کتاب و غیرمسلمان را در برنمیگیرد.
قرآن ، حجاب کامل برای پوشش سر و بدن را افتخار زن
مسلمان میداند، به گونهای که غیرمسلمانان به چنین افتخاری دست نمییابند و
فرهنگ
سازی قرآن در این راستا صورت گرفته است.
نظام اسلامی در اجرای
حکم حجاب ، گاه برخی حلالها را حرام کرد. برای نمونه، دختران در مدرسههای دخترانه باید از پوشش کامل اسلامی معاف باشند، در حالی که اکنون در کلاس و در حضور معلمان زن باید از مقنعه یا روسری استفاده کنند. برخی حتی عذر بدتر از
گناه آوردند و گفتند دلیل این کار آن است که دختران از درس و علم غافل نشوند و آرایش موی هم کلاسیهایشان، حواس آنها را پرت نکند در حالی که سیاست گذاران
فرهنگی میتوانستند با آزاد گذاشتن دختران در پوشش در دوران یاد شده، حفظ سادگی، پاکیزگی و آراستگی را به آنان بیاموزند. بیشک، زنان جامعه در زندگی آینده خود به هر سه مورد نیاز دارند.
در پایان میتوان به این نتیجه کلی دست یافت که موفقیتهای جمهوری اسلامی مرهون تبعیت و الگوگیری این نظام از
اسلام و اصول و روشهای قرآنی است و ضعفها و آسیبهایش، علاوه بر قرار گرفتن در کوران
تهاجم فرهنگی و مشکل عمیق غربزدگی و بی هویتی، فاصله گرفتن از روشها و اصول اسلامی است.
مجله فقه دفتر تبلیغات اسلامی قم، برگرفته طرح موضوع حجاب.