صید (فقه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صید در لغت و به تبع در کلمات
فقها به معنای شکار
حیوان وحشی و نیز خود حیوان وحشی آمده است. مراد از شکار اعم از گرفتن، به
دام افکندن و کشتن است.
از
احکام آن در بابهای
حج ،
تجارت و
صید و
ذباحه سخن گفتهاند.
از جمله
محرمات احرام شکار حیوان وحشی است؛ در
حرم باشد یا بیرون از حرم؛
چنان که شکار کردن در حرم حرام است؛ خواه
شکارچی محرم باشد یا غیر محرم.
با این تفاوت که خوردن
گوشت شکار بر مُحرم مطلقا حرام است؛ هرچند مُحِلی آن را در بیرون حرم شکار کرده و به درون آورده باشد؛ لیکن خوردن آن برای مُحل
جایز است.
در
حرمت شکار تفاوتی میان انواع شکار کردن، همچون کشتن، به دام افکندن و گرفتن نیست؛ بلکه کمک کردن دیگری بر شکار با اشاره، گفتار و یا در
اختیار گذاشتن
سلاح نیز حرام است.
اگر مُحرم در بیرون حرم حیوانی را شکار کند، بنابر قول مشهور، گوشت آن حتی بر مُحل نیز حرام خواهد بود.
مراد از حیوان وحشی، وحشی بالاصاله است. بنابراین، شامل وحشیای که توسط
انسان رام شده نیز میشود؛ لیکن شامل حیوانی که در اصل اهلی بوده و سپس وحشی شده نمیشود؛ لیکن در اینکه هر
حیوان وحشی را؛ چه از
حلال گوشتها باشد یا از حرام گوشتها در بر میگیرد یا اختصاص به حلال گوشتها دارد و یا حلال گوشتها به
اضافه حرام گوشتهایی که در آنها
کفّاره ثابت است، مانند شیر،
روباه و
خرگوش ، اختلاف است.
بنابر قول به تعمیم، کشتن حیوانی که انسان از آن برخود میترسد و قصد
تعرض دارد،
جایز میباشد.
مراد از
صید،
صید غیر
دریایی است. بنابراین، شکار حیوان
دریایی برای محرم جایز است.
صید دریایی صیدی است که زیست آن در
دریا است.
شکار کردن
حیوان وحشی غیر
دریایی در حال
احرام یا در حرم موجب ثبوت کفاره بر شکار کننده است. جانوری که شکار آن حرام و موجب ثبوت کفّاره است یا از
پرندگان است و یا از غیر پرندگان. در این مقاله به اختصار به کفاره
صید اشاره میشود و تفصیل آن در عناوین مناسب میآید.
کفّاره کشتن
شتر مرغ یک
شتر ؛
کفّاره کشتن هر یک از
گنجشک ، قُبَّره (چکاوک) و صَعوه (پرندهای کوچک شبیه
گنجشک ) به قول مشهور، یک مُدّ طعام؛
کفّاره کشتن
مرغ سنگ خوار ،
کبک و دُرّاج یک بره نر که از شیر گرفته شده است و میچرد؛
کفّاره کشتن یک
ملخ ، به قولی یک دانه
خرما و به قولی دیگر یک کف
طعام و کفّاره کشتن ملخهای زیاد یک
گوسفند است. البته در صورتی که ناگزیر از کشتن ملخ باشد، کفّاره ثابت نیست.
به
قول مشهور ، کفاره کشتن
کبوتر در غیر حرم برای محرم یک گوسفند و برای مُحِل در حرم یک درهم است. چنانچه محرم در حرم کبوتری را بکشد
کفّاره آن یک گوسفند به اضافه یک درهم است.
در کشتن
زنبور اختلاف است که آیا کفّاره دارد یا نه و بنابر قول نخست، کفّاره آن چه چیز و چه مقدار است.
در سایر پرندگان اختلاف است که آیا کفّاره کشتن آنها یک گوسفند است یا بهای آنها.
کفّاره شکار
گاو وحشی و نیز بنابر قول مشهور،
الاغ وحشی (گورخر) یک گاو اهلی است.
کفّاره
صید هر یک از روباه،
آهو و خرگوش یک گوسفند
و کفّاره کشتن
جوجه تیغی ،
سوسمار و
موش صحرایی به قول مشهور یک جَدْی (بزغاله نر) است.
کفّاره کشتن سایر حیواناتی که برای کشتن آنها کفّاره خاصی ذکر نشده، بهای آن حیوان است.
بنابر قول مشهور، بر مُحِلی که حیوانی را در
حرم شکار کرده واجب است
قیمت آن را بپردازد.
کفّاره همان گونه که با شکار کردن
صید ثابت میشود با خوردن آن نیز ثابت میگردد، هرچند کسی دیگر آن را شکار کرده باشد؛ لیکن در اینکه
کفّاره آن، کفّاره شکار کردن است یا بهای آن، اختلاف است.
هرگاه جمعی در حال احرام، با مشارکت یکدیگر حیوانی را شکار کنند، بر هر یک از آنان کفّاره جداگانه
واجب میشود.
ثبوت کفّاره برای محرم اختصاص به کشتن
صید ندارد؛ بلکه در نگهداشتن آن توسط محرم و کشتن توسط دیگری نیز کفّاره بر او واجب میشود.
چنانچه محرم حیوانی را در حرم شکار کند، به قول مشهور آنچه که بر محرم در غیر حرم و بر مُحِل در حرم واجب میشود، بر او واجب میگردد. بنابراین، اگر محرم در حرم کبوتری را بکشد، باید یک
گوسفند که کفّاره محرم در غیر حرم است و یک درهم که کفّاره مُحِل در حرم است بدهد.
چنانچه محرم بیش از یک بار شکار کند، در صورتی که از روی
عمد نباشد، برای هر بار، کفّاره بر او واجب میشود؛ اما اگر تکرار از روی عمد باشد، بنابر نظر اکثر
فقها ، کفّاره تکرار نمیشود و او از کسانی خواهد بود که
خداوند خود از آنان
انتقام میگیرد.
کفّاره
صید، در راه خدا به مستحقان
صدقه داده میشود؛ لیکن در صورتی که حیوان مملوک کسی باشد، اختلاف است که آیا کفّاره آن را باید به مالک حیوان بدهد یا اینکه در راه خدا به مستحقان صدقه بدهد و قیمت آن را به مالکش بپردازد.
در صورتی که کفّاره، حیوان باشد، ابتدا به
نیّت کفّاره
ذبح و سپس صدقه داده میشود.
چنانچه کفّاره، حیوان باشد محل ذبح یا
نحر آن در صورتی که
صید در
احرام حج صورت گرفته باشد منی است؛ اما اگر در
احرام عمره رخ داده باشد، اختلاف است که مکان آن منی است یا
مکّه .
از اسباب تملّک
حیوان وحشی شکار آن است
به شرط آنکه
ملکیت آن برای دیگری محرز نباشد؛ هرچند به سبب وجود نشانههای آن، مانند بسته بودن طناب در گردن یا یکی از پاهای حیوان. بنابراین، با
علم به وجود مالک در غیر پرنده، شکار کننده مالک نمیشود؛ بلکه در صورت شناختن مالک، باید آن را به وی برگرداند و اگر او را نشناسد، محکوم به حکم
لقطه است، اگر گم شده باشد. در غیر این صورت حکم مجهول المالک را دارد
و در
پرنده اگر بال آن چیده شده باشد، محکوم به حکم غیر پرنده است؛ اما اگر چیده نشده باشد، شکار کننده با شکار مالک آن میشود، مگر آنکه برای آن مالکی شناخته شده وجود داشته باشد که باید به او برگردانده شود؛ لیکن در فرض ناشناخته بودن مالک، آیا همچون غیر پرنده، حکم لقطه یا مجهول المالک بر آن جریان مییابد یا نه، بلکه شکارکننده مالک آن میشود؟ اختلاف است. قول نخست به ظاهر کلمات فقهایی که متعرض مسئله شدهاند، نسبت داده شده است؛
لیکن برخی به قول دوم قائل شدهاند.
مسافرت برای شکار یا به انگیزه سرگرمی و خوش گذرانی است یا به جهت تهیه
آذوقه خانواده و یا برای
تجارت .
از لحاظ
حکم تکلیفی ، بدون
شک ،
سفر شکاری با دو هدف آخر
جایز است؛ لیکن در حرمت مسافرت با هدف نخست اختلاف است. اما از لحاظ
حکم وضعی ، بدون تردید، سفر با هدف نخست موجب قصر نماز و
افطار روزه نمیشود؛ بلکه
نماز در چنین سفری تمام است و روزه گرفته میشود؛ چنان که سفر با هدف دوم موجب قصر و افطار است؛ لیکن در مسافرت به
انگیزه تجارت و کار اختلاف است که آیا موجب قصر نماز و افطار روزه میشود یا تنها موجب افطار روزه میگردد و نماز در آن تمام است.
شکار حیوان وحشی (کشتن با آلات
صید) در کنار
ذبح و
نحر از راههای
تذکیه حیوان به شمار میرود. مراد از حیوان وحشی اعم از
حلال گوشت و
حرام گوشت و نیز وحشی اصلی و عارضی (عروض وحشی شدن پس از اهلی بودن) است.
صید یا از حیوانات خشکی است و یا
دریایی و هر یک از آن دو یا حلال گوشت است و یا
حرام گوشت. نوع دوم، یا نجس العین است یا پاک. بدون
شک ، حیوان وحشی حلال گوشت قابل تذکیه است؛ چنان که حیوان وحشی نجس العین، مانند
سگ و
خوک قابل تذکیه نیست. در تذکیهپذیر بودن حیوانات حرام گوشت اختلاف است.
شرایط
حلیّت شکار یا به لحاظ ابزار و آلات شکار است و یا به لحاظ شکار کننده.
در تحقق تذکیه با شکار، ابزاری خاص لازم است. این ابزار یا از جنس
حیوان است، مانند سگ شکاری و یا از نوع جماد، مانند
سلاح گرم. در هر یک از این ابزار، شرایطی معتبر است که بدون آنها تذکیه محقق نمیشود، از قبیل آموزش دیده بودن سگ برای شکار یا برنده و تیز بودن سلاح.
حلیّت شکار با آلات
صید، مشروط به آن است که
مرگ شکار مستند به جراحت وارده با آن آلات باشد.
صید ملخی که توان
پرواز دارد با زنده گرفتن آن به هر وسیلهای، صحیح است؛
چنان که
صید ماهی با زنده گرفتن آن از
آب با هر ابزاری صحیح میباشد.
حیوان وحشیای که اهلی شده و نیز بچه حیوان وحشی که توان پرواز یا
فرار ندارد، با شکار کردن حلال نمیشود؛ بلکه باید
ذبح شود.
شرایط معتبر در شکار کننده برای حلیت شکار عبارتاند از:
مراد از در حکم
مسلمان بودن، کودکی است که
پدر و
مادر او یا یکی از آن دو مسلمان باشند. بنابراین، شکار کافر، حتی
اهل کتاب بنابر قول مشهور حلال نیست.
بنابراین، شکار
دیوانه حلال نخواهد بود.
بنابر این، شکار کودک غیر ممیّز حلال نیست.
بنابراین، چنانچه سگ، خود در پی
شکار برود، یا تیر به سمت هدفی پرتاب شود و بهطور اتفاق به حیوانی اصابت کند و آن را بکشد، شکار
حلال نخواهد بود.
بنابراین، اگر قصد شکار کننده
خوک بوده و بهطور اتفاقی به
آهو اصابت کرده است، آهو حلال نخواهد بود.
بنابر این، اگر به عمد نام
خدا را نبرد
صید حلال نخواهد بود؛ اما اگر فراموش کند حلال است.
آیا
زمان بردن نام خدا هنگام روانه کردن سگ یا پرتاب کردن
تیر است یا بردن نام خدا پیش از رسیدن یا اصابت به شکار نیز کفایت میکند؟ مسئله اختلافی است.
بنابراین، چنانچه حیوان با داشتن حیات مستقر، ناپدید گردد و شکارچی پس از آن، آن را کشته بیابد، حلال نخواهد بود، مگر آنکه به سبب وجود قراین و شواهد
یقین پیدا کند که مرگ شکار به سبب
آلت صید بوده است.
بنابراین، اگر شکار را
زنده بیابد باید آن را
ذبح کند تا حلال شود. در غیر این صورت
حلال نخواهد بود.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، ج۵، ص۱۱۷.