• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صفات الهی در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



‌یکی از راه‌های شناخت خداوند، نگرش از منظر صفات الهی است؛ ولی در این راه باید با دقت گام برداریم، تا از خطر تشبیه و تنقیص در امان بمانیم.



خدای سبحان در آیه ۱۸۰ سوره اعراف، صفات و اسمای حسنی را برای خود ثابت می‌کند و مردم را برای خواندن آن‌ها دعوت می‌نماید و می‌گوید:
«ولله الاسماء الحسنی فادعوه بها وذروا الذین یلحدون فی اسمائه؛ و برای خداوند نام‌های نیکی است. خدا را با آن نام‌ها بخوانید و کسانی را که اسمای خدا را تحریف می‌سازند، رها سازید.»
هم چنین در آیه ۱۱ سوره شوری، هرگونه مثلیت و تشبیه را از خداوند نفی می‌کند و می‌فرماید: «لیس کمثله شیء وهو السمیع البصیر؛ همانند او چیزی نیست و او شنوا و بیناست.»
همین مطلب از آیه ۷۴ سوره نحل و آیه ۴ سوره اخلاص نیز استفاده می‌شود. متکلمان، صفات الهی را به لحاظ‌های گوناگون تقسیم کرده‌اند؛ برای نمونه اگر صفات از ذات انتزاع شوند، صفات ذاتیه نام دارند که به دو دسته صفات ثبوتیه یا جمالیه، مانند علم و قدرت، و صفات جلالیه یا سلبیه، مانند جهل و عجز، تقسیم شده‌اند: و اگر صفاتی از نسبت ذات به افعال انتزاع شوند، یعنی به افعال خداوند ارتباط پیدا کنند، صفات فعلیه نامیده می‌شوند؛ مانند خالق و رازق و غیره...
حق‌تعالی دارای اسمای متعددی است که در شریعت از آنها با عناوین خاصی تعبیر شده و هر یک دارای احکام و آثار خاصی است ازجمله آنها:
۱- مفاتیحالغیب: در متون دینی مفاتیح غیب همان حقایقی است که علم آن نزد حق‌تعالی است. عارفان نیز مفاتیحالغیب را اسمای ذاتی در تعین اول تفسیر کرده‌اند. امام خمینی برای مفاتیحالغیب دو معنا را احتمال می‌دهد. ایشان در احتمال نخست آن را بر حضرت واحدیت منطبق می‌کند و مفاتیح غیب را همان اسمای در حضرت واحدیت می‌داند که طالب ظهور اسماء از هویت غیبی و ذات الهی به‌واسطه فیض اقدس‌اند و در احتمال دیگر آن را بر حضرت احدیت که احدیت جمع برای اسمای ذاتیه است منطبق می‌کند.
۲- امهات اسماء: از برخی اسمای الهی به‌ جهت احاطه و شمول بر دیگر اسماء، به امهات اسماء تعبیر می‌شود که عبارت‌اند از: حیات، علم اراده، قدرت، سمع، بصر و کلام. به این اسمای کلی، ائمه اسماء و یا امهات اسماء شهرت یافته است. این اسماء حیطه تامه بر سایر صفات دارند. برخی از عارفان مشهور و حکما، دو اسم سمیع و بصیر را از تحت امهات خارج کرده، آن دو را به علم حق‌تعالی ارجاع می‌دهند و برخی برعکس صفت علم را به سمع و بصر ارجاع می‌دهند امام ‌خمینی ارجاع هر یک از سمع و بصر و علم را به یکدیگر نمی‌پذیرد و معتقد است در صورت لازم می‌آید حق‌تعالی فاقد این اوصاف باشد.
۳- اسم مستاثر: این اصطلاح دو روایات دارد. در برخی روایات از اسمائی یاد شده که خداوند علم آنها را نزد خود نگاه داشته و آن یک حرف از هفتاد و سه حرف اسم اعظم است؛ بعضی بر این باورند که اسم مستاثر همان ذات متعین الهی است که منشا ظهور است و اطلاق اسم بر آن به‌ نحو مسامحه است. امام‌ خمینی اسم مستاثر را حرف هفتاد و سوم از اسم اعظم می‌داند و آن را به مقام غیب هویت و مقام احدیت بازمی‌گرداند به باور ایشان حق‌تعالی با تجلی غیبی احدی که همه اسماء در آن مستهلک‌اند، به اسم مستاثر تجلی کرد و این تجلی جهت غیبی و بطونی فیض اقدس شمرده می‌شود.
[۹] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



اسم در لغت و عرف به معنای لفظ دال بر شخص یا شئ است.
اسم در اصطلاح اهل معرفت به معنای ذات با تعین خاص است؛ یعنی ذاتی که صفتی از صفات یا همه صفات او مورد نظر باشد، اسم در این اصطلاح از سنخ وجود خارجی و عینی است و از مقوله لفظ نیست چنین اسمی خود دارای اسم است و مفهوم دال بر آن را اسم اسم الاسم می‌نامند.
«الله» برترین نام از نام‌های ذات مقدس است که هستی صرف و جامع و مبداء و تمام کمالات وجودی و قره از هر نقصی می‌باشد و چون آن ذات مقدس جامع همه اسمای حسنا و صفات نیکو است گفته می‌شود «الله» اسم ذاتی است که جامع همه کمالات است و در غیر این صورت اشتمال بر کمالات در معنای این کلمه ماخوذ نیست.
«الله» اسم خاص خداوند است که جامع همه صفات جلالی و جمالی می‌باشد و تنها بر خداوند متعال اطلاق می‌شود، به همین خاطر لفظ جلاله «الله» موصوف همه اسمای حسنای خداوند قرار می‌گیرد، ولی خود، صفت هیچ اسمی واقع نمی‌شود، بر این اساس گفته می‌شود که الله اسم ذات و دیگر اسم‌های خداوند متعال نام‌های صفات او هستند.
[۱۰] جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، موسسه نشر اسراء چاپ سوم، ۱۳۸۱ ه. ش، ج۱، ص۳۰۷.

در منابع کلامی اصطلاح صفات الهی رواج بیشتری دارد، این تعبیر گاه با اسماء به کار می‌رود و در این کاربرد مقصود «عالم» «علیم» «قادر» «مرید» و... در زمره صفات و اسمای الهی جای می‌گیرند. گاه نیز تفاوتی بین معنای این دو اصطلاح در نظر گرفته می‌شود که بر اساس آن، مفاهیم «علم» «قدرت»، «حیات» و... از صفات خداوند و مفاهیم «عالم» «علیم» و «قدر»، «حی» و... از اسمای باری تعالی به شمار می‌آید.
در این میان اصطلاح دیگری نیز وجود دارد که طبق آن مقصود از «اسم» واژه‌ای است که به عنوان اسم خاص «الم علم» بر خدا دلالت می‌کند و صفت لفظی است که از اوصاف الهی حکایت دارد، بنابر این، اصطلاح تعداد اسمای الهی بسیار اندک است و تنها شامل الفاظی مانند «الله» در زبان عربی و «خدا» در زبان فارسی می‌گردد، ولی صفات خداوند فراوانند و واژه‌هایی چون عالم، حی، مرید، قادر و... همگی از اوصاف به شمار می‌آیند.
به هر حال مقصود از صفت در این نوشتار مفهومی است که به خدا نسبت داده می‌شود و بر ذات الهی حمل می‌گردد.
[۱۱] سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی (۱)، قم، موسسه فرهنگی طه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۹۴-۱۹۵.



در مباحث کلامی، به طور معمول صفات الهی را از چند جهت طبقه‌بندی می‌کنند و بر هر یک از اقسام آن نام خاص را می‌گذارند. از این رو به صورت مختصر به تقسیم‌بندی صفات الهی اشاره می‌شود.

۳.۱ - صفات ثبوتی و سلبی

صفات ثبوتی بیان گر بعدی از ابعاد کمالی خداوند است و از ثبوت واقعیتی در ذات الهی حکایت می‌کند، اما صفات سلبی حاکی از سلب نوعی نقص و مفهوم عدمی از ذات خداوند است.

۳.۲ - صفات ذاتی و صفات فعلی

صفت ذاتی، با لحاظ یکی از کمالات خداوند، از ذات الهی انتزاع می‌گردد و بر آن حمل می‌شود مثلا یکی از کمالات الهی توانایی خداوند بر انجام هر کاری است، ذهن با توجه به این کمال وجودی، مفهوم «قدرت» را انتزاع می‌کند و آن را به ذات واجب الوجود نسبت می‌دهد.
از سویی دیگر صفت فعلی، مفهومی است که از وجود رابطه خاص بین ذات الهی و موجودی دیگر گرفته می‌شود، مثلا خداوند رابطه ایجادی خاص با موجودات دیگر دارد و آن‌ها را از حالت معدومیت خارج ساخته به آنان وجود می‌باشد، با توجه به این رابطه خاص، ما مفهوم «خلق» (آفریدن) را به خدا نسبت می‌دهیم و او را خالق و آفریدگار می‌خوانیم.

۳.۳ - صفات نفسی و اضافی

صفات نفسی آن دسته از اوصاف‌اند که مفاهیم آن‌ها مشتمل بر اضافه و نسبت به غیر نیست اما صفات اضافی به لحاظ مفهومی، بر نوعی «اضافه» به غیر مشتمل است، مثلا حیات، صفتی نفسی است اما علم، قدرت و اراده اوصافی اضافی‌اند، زیرا مفهوم علم بر اضافه بر شئ، دیگر یعنی «معلوم» مشتمل است و در مفاهیم قدرت و اراده نیز اضافه به «مقدور» و «حرام» نهفته است.

۳.۴ - صفات ذاتی و خبری

این تقسیم‌بندی به اهل حدیث اختصاص دارد. مقصود از صفات ذاتی در این‌جا صفتی است که بر کمالات ذات واجب تعالی دلالت دارد، در مقابل صفت خبری آن است که در متون دینی (قرآن و روایات) به خداوند نسبت داده شد و اگر معنای ظاهری آن در نظر گرفته شود، مستلزم تجسم خدا و مشابهت او با مخلوقات مادی خویش خواهد بود.


گروهی از متکلمان اسلامی قائل به توقیفی بودن اسماء و صفات الهی هستند، یعنی باید صرفا آن چه در قرآن و روایات معتبر به عنوان نام یا صفت خدا وارد شده است اکتفا کرد.
گروهی دیگر معتقدند که اسماء و صفات الهی توقیفی نیست مشروط به آن که به کار بودن صفت یا اسمی که در قرآن و روایات نیامده مستلزم نقص و محدودیت برای خداوند نشود.
قائلان به توقیفی بودن به دلایلی نقلی از جمله آیه ۱۸۰ از سوره اعراف تمسک کردند که می‌فرماید: «و نام‌های نیکو به خدا اختصاص دارد، پس او را با آن‌ها بخوانید و کسانی که را که در مورد نام‌های او به کژی می‌گرایند رها کنید، بزودی به (سزای) اعمال خود کیفر خواهند یافت».
ولی واقعیت آن است که از نظر عقلی مادامی که اسم یا صفتی مستلزم نقص و محدودیتی برای ذات مقدس خداوند نشود اطلاق اسم یا صفت بر خداوند محدود به قرآن و روایات اسلامی نمی‌شود.
[۱۲] سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، موسسه فرهنگی طه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۲۱۶-۲۱۷.

بی تردید شناخت کامل کنه ذات الهی برای انسان ممکن نیست. و تنها راه عمومی شناخت خدا، معرفت اسماء و اوصاف اوست از این رو قرآن کریم یکی از مهمترین اهداف خود را اصلاح، تعمیق و گسترش شناخت انسان از خدا می‌داند و در آیات متعددی از اوصاف الهی سخن می‌گوید: با این حال شناخت خداوند متعال از رهگذر اوصاف راهی دشوار و پر خطر است و باید دقیق و محتاط بود؛ زیرا اندک لغزشی ممکن است گمراهی و انحراف را به دنبال داشته باشد.
به هر حال قرآن کریم در سوره‌ها و آیات متعدد صفات ثبوتیه و سلبی و... خداوند متعال را یادآوری کرده است: از جمله در سوره حدید به برخی از صفات الهی اشاره کرده و می‌فرماید: «هو الاول والآخر والظاهر والباطن وهو بکل شیء علیم؛ اول و آخر و پیدا و پنهان اوست، و او به هر چیزی داناست.»
در آیه یاد شده به پنج صفت از صفات الهی که عبارتند از اول، آخر، ظاهر، باطن و علیم بودن خداوند اشاره شده است.
قرآن کریم در سوره حشر نیز به تعدادی از صفات خداوند متعال اشاره کرده و می‌فرماید: «هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب والشهادة هو الرحمن الرحیم هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون هو الله الخالق البارئ المصور له الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السماوات والارض وهو العزیز الحکیم؛ او خدایی است که معبودی جز او نیست، دانای آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است، و خدایی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزه است، به کسی ستم نمی‌کند، امنیت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکست‌ناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح می‌کند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزه است، از آن چه شریک برای او قرار می‌دهند، او خداوندی است خالق، آفریننده‌ای بی‌سابقه و صورتگری (بی نظیر)، برای او نام‌های نیک است، آن چه در آسمان‌ها و زمین است تسبیح او می‌گویند، و او عزیز و حکیم است.»
[۱۶] طباطبایی، محمد حسین، رسائل توحیدی، ترجمه: علی شیروانی، قم، انتشارات الزهرا، چاپ اول، ۱۳۷۰، ص۴۴-۷۵.

بنابراین برخی از صفات الهی که در قرآن آمده عبارتند از: بار، باطن، بدیع، بر، بصیر، اله، احد، صمد، اول، آخر، السمیع، البصیر، القدیر، القادر، العلی، الاعلی، البدیع، الاکرم، الحی، الحکیم، العلیم، الحلیم، الحفیظ، الحق، الحسیب، الحمید، الرب، الرحمن، الرحیم، الرازق، الرقیب، الرؤف، السلام، المؤمن، المهیمن، العزیز، الجبار، المتکبر، الشهید، العفو، الغنی، الفاطر، الفتاح، الملک، القدوس، القوی، القریب، القیوم، المجید، المولی، المحیط، المبین، المصور، الکریم، الکبیر، الکافی، النور، الوهاب، الواسع، الودود، الوکیل، التواب، الخبیر، الخالق، الشکور، العظیم، اللطیف و...
[۱۷] مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۴، ص۲۸۷.
البته ذکر تمام صفات و اسماء خداوند متعال که در قرآن کریم آمده از حوصله این نوشتار کوتاه خارج است.
[۱۸] محقق، محمد باقر، اسماء و صفات الهی در قرآن، تهران، انتشارات اسلامی، ج۱ و ۲ و.



آیات صفات الهی؛ اسما و صفات (قرآن)؛ آیات صفات ذات؛ آیات صفات تشبیهی؛ آیات صفات تنزیهی.


۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۰.    
۲. شوری/سوره۴۲، آیه۱۱.    
۳. خمینی، روح‌الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۲۴-۲۵، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.    
۴. خمینی، روح‌الله، شرح دعاء السحر، ص۲۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۵. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۳۴۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۶. خمینی، روح‌الله، شرح دعاء السحر، ص۹۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۷. خمینی، روح‌الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۲۱۸، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.    
۸. خمینی، روح‌الله، شرح دعاء السحر، ص۱۲۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۹. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۰. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، موسسه نشر اسراء چاپ سوم، ۱۳۸۱ ه. ش، ج۱، ص۳۰۷.
۱۱. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی (۱)، قم، موسسه فرهنگی طه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۹۴-۱۹۵.
۱۲. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، موسسه فرهنگی طه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۲۱۶-۲۱۷.
۱۳. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۰.    
۱۴. حدید/سوره۵۷، آیه۳.    
۱۵. حشر/سوره۵۹، آیه۲۲-۲۴.    
۱۶. طباطبایی، محمد حسین، رسائل توحیدی، ترجمه: علی شیروانی، قم، انتشارات الزهرا، چاپ اول، ۱۳۷۰، ص۴۴-۷۵.
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۴، ص۲۸۷.
۱۸. محقق، محمد باقر، اسماء و صفات الهی در قرآن، تهران، انتشارات اسلامی، ج۱ و ۲ و.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «صفات الهی در قرآن» تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۰۹    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار