سَوْم (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَوْم (به فتح سین و سکون واو) از
واژگان قرآن کریم به معنای تحمیل و چریدن است. مشتقات سوم که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
سيما به معنای علامت و هيئت،
مُسَوَّم (به صيغه مفعول) ممكن است از سيما باشد يعنى نشاندار و شايد از تسويم باشد يعنى فرستاده شده است.
سَوْم به معنای تحميل و چريدن است. لازم و متعدى هر دو آمده است. در
اقرب هست: «سَامَ فُلَاناً الْأَمْرَ: كَلَّفَهُ إِيَّاهُ» ايضا «سَامَ الْمَاشِيَةُ: رَعَتْ»
سائمة،
شتری كه میچرد و در
آغل علف نمیخورد.
معانى ديگرى كه در لغت آمده در قرآن به كار نرفته مگر آنچه در ذيل خواهد آمد.
معنى
(يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ) آن است كه «عذاب بد را به شما تحميل و وارد میكردند.»
(لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ) «براى شماست از آن نوشيدنى و از آن است
درخت و در آن میچرانيد.»
سيما به معنای علامت و هيئت است.
(تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ) «آنها را با علامتشان میشناسى.»
مُسَوَّم (به صيغه
مفعول) ممكن است از سيما باشد يعنى نشاندار و شايد از تسويم باشد يعنى فرستاده شده.
مثل
(مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ) (از
طلا و
نقره و اسبهاى ممتاز.)
ولى ظاهرا نشاندار مراد است كه آن موجب تخصّص و مالكيت است يعنى «
اسبان داغ نهاده و نشاندار.»
و در آيه
(لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ • مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ) (تا بارانى از گِلهاى متحجّر بر آنها بفرستيم؛ كه از ناحيه پروردگارت براى
اسرافکاران نشان گذاشته شده است.)
نيز به قرينه «
عِنْدَ رَبِّكَ» نشاندار منظور است سنگهاى نشانداری كه نشان گناهكاران دارند و مخصوص آنهااند.
(يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ) (پروردگارتان شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان نشاندار، مدد خواهد داد.)
عاصم و
ابن کثیر و
ابو عمرو «
مُسَوِّمِينَ» را به صيغه فاعل و ديگران به صيغه مفعول خواندهاند.
اگر به صيغه مفعول باشد به معنى نشاندار يا فرستاده است و چنانچه به صيغه فاعل باشد به معنى علامت گذارنده است كه
ملائکه در
جنگ بدر علامت داشتند.
در
مجمع از
ابو عیسی نقل كرده مختار با كسر خواندن است كه اخبار بسيار دلالت دارند بر اينكه ملائكه در بدر اسبان خويش را علامت گذارى كرده بودند. حضرت فرموده:
«سَوِّمُوا فَإنَّ الْمَلَائِكَةَ قَدْ سَوَّمَتْ.» ناگفته نماند ما قبل آيه فوق چنين است
(وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ ... • إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَ لَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُنْزَلِينَ • بَلى إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُسَوِّمِينَ) (خداوند شما را در
بدر يارى كرد (و پيروز شديد)؛ در حالى كه شما، (نسبت به آنها)، ناتوان بوديد. ... در آن هنگام كه به
مؤمنان مىگفتى: آيا كافى نيست كه پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان، كه از
آسمان فرود مىآيند، يارى كند؟! آرى، امروز هم اگر
استقامت و
تقوا پيشه كنيد، و دشمن به همين زودى به سراغ شما بيايد، پروردگارتان شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان نشان دار، مدد خواهد داد.)
آمدن پنج هزار ملک مشروط است به
صبر و تقوى و آمدن
مشرکین. ولى روشن نيست كه هر سه شرط واقع شد و ملائكه آمدند ولى در روايات هست كه آمدند و علامت هم داشتند. در
تفسیر عیاشی از
حضرت باقر (علیهالسّلام) نقل شده: روز بدر ملائكه عمامههاى سفيد داشتند كه يک سر آنها باز و رها بود.
در
تفسیر برهان نيز چند روايت در اين زمينه آمده است.
در مجمع از
علی (علیهالسّلام) منقول است؛ ملائكه عمامههاى سفيد داشتند و گوشه آنها را ميان دو كتف خويش انداخته بودند.
رجوع شود به «ملک».
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سوم»، ج۳، ص۳۵۶.