• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سَجْدَه (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: سجده (ابهام‌زدایی).


سَجْدَه (به فتح سین و سکون جیم وفتح دال) از واژگان قرآن کریم به معنایی ذلل، خضوع و اظهار فروتنی است. در شريعت اسلام سجده بر غير خدا حرام است و آن گذاشتن اعضاء هفتگانه (پيشانى، كف دستها، زانوها و سر انگشتان بزرگ دو پا) بر زمين است و اهمّ آنها گذاشتن پيشانى است.
مهمترین مشقات آن که در قرآن کریم آمده عبارتند از:
مَسجِد (به کسر جیم) اسم مكان و به معنای محل سجده است
مَساجِد ( به فتح میم و کسر جیم) جمع مسجد است.
ساجِد (به کسر جیم) به معنای سجده‌کننده است.
سُجود (به ضم سین) مصدر است و جمع ساجد هر دو آمده است
سُجَّد (به ضم سین و فتح جیم مشدد) جمع ساجد است.

فهرست مندرجات

۱ - معنای سَجْدَه
۲ - کاربردها
       ۲.۱ - سُجَّداً (آیه ۱۰۰ سوره یوسف)
       ۲.۲ - اسْجُدُوا - فَسَجَدُوا (ایه ۳۴ سوره بقره)
       ۲.۳ - أَسْجُدُ (آیه ۶۱ سوره اسراء)
       ۲.۴ - لَا تَسْجُدُوا - اسْجُدُوا (آیه ۳۷ سوره فصلت)
       ۲.۵ - ساجِدِينَ‌ (آیه ۴ سوره یوسف)
       ۲.۶ - سُجَّداً (آیه ۵۸ سوره بقره)
       ۲.۷ - سجود
              ۲.۷.۱ - السُّجُودِ (آیه ۲۹ سوره فتح)
              ۲.۷.۲ - السُّجُودِ (آیه ۲۶ سوره حج)
       ۲.۸ - سُجَّداً (آیه ۶۴ سوره فرقان)
       ۲.۹ - مسجد
              ۲.۹.۱ - الْمَسْجِدِ الْحَرامِ (آیه ۱۴۴ و ۱۴۹ سوره بقره)
              ۲.۹.۲ - لَمَسْجِدٌ (آیه ۱۰۸ سوره توبه)
              ۲.۹.۳ - مَساجِدَ (آیه ۱۸ سوره توبه)
              ۲.۹.۴ - الْمَساجِدَ (آیه ۱۸ سوره جنّ)
              ۲.۹.۵ - مَسْجِداً ضِراراً (آیه ۱۰۷ سوره توبه)
              ۲.۹.۶ - الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى (آیه ۱ سوره اسراء)
              ۲.۹.۷ - مَسْجِداً (آیه ۲۱ سوره کهف)
              ۲.۹.۸ - الْمَسْجِدَ (آیه ۷ سوره اسراء)
       ۲.۱۰ - سجده موجودات‌
              ۲.۱۰.۱ - يَسْجُدُ (آیه ۱۵ سوره رعد)
              ۲.۱۰.۲ - يَسْجُدُ (آیه ۴۹ سوره نحل)
              ۲.۱۰.۳ - يَسْجُدُ (آیه ۱۸ سوره حج)
       ۲.۱۱ - سجده‌هاى واجب قرآن‌
              ۲.۱۱.۱ - سُجَّداً (آیه ۱۵ سوره سجده)
              ۲.۱۱.۲ - لَا تَسْجُدُوا - اسْجُدُوا (آیه ۳۷ سوره فصلت)
              ۲.۱۱.۳ - فَاسْجُدُوا (آیه ۶۲ سوره نجم)
              ۲.۱۱.۴ - اسْجُدْ (آیه ۱۹ سوره علق)
              ۲.۱۱.۵ - توضیح تکمیلی
۳ - پانویس
۴ - منبع


سَجْدَه: سجود در لغت بمعنى تذلّل، خضوع و اظهار فروتنی است.
راغب گويد «السُّجُودُ أَصْلُهُ التَّطَامُنُ و التَّذَلُّلُ»
طبرسی فرموده: سجود در لغت خضوع و تذلّل است و در شرع عبارت است از گذاشتن پیشانی بر زمین.
صحاح و قاموس نيز اصل آن را خضوع گفته‌اند.
در شريعت اسلام سجده بر غير خدا حرام است و آن گذاشتن اعضاء هفتگانه (پيشانى، كف دست‌ها، زانوها و سر انگشتان بزرگ دو پا) بر زمين است و اهمّ آن‌ها گذاشتن پيشانى است.



در بيشتر آيات قرآن سجود در معناى اوّلى (خضوض و تذلّل) به كار رفته است. مثل‌


۲.۱ - سُجَّداً (آیه ۱۰۰ سوره یوسف)

(وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ‌ سُجَّداً ...)
پدر و مادر خود را بر تخت نشاند؛ و همگى براى او در پيشگاه خداوند به سجده افتادند....)
ظاهرا مراد آن است كه به حالت تواضع و خضوع به یوسف افتادند. يوسف آن وقت وزير دارائى مصر بود و پدر و مادرش روى مقررات به او تواضع كردند.
راغب نقل كرده: سجود بر سبيل خدمت در آن روزگار جايز بود. ولى احتياج به اين سخن نيست و آنچه گفته شد كافى است معنى آيه آن نيست كه مثل سجده نماز به سجده افتادند و كار حرامى كردند و گرنه قرآن به صورت قبول نقل نمی‌كرد.


۲.۲ - اسْجُدُوا - فَسَجَدُوا (ایه ۳۴ سوره بقره)

همينطور است سجده ملائکه به آدم كه در بسيارى از آيات آمده‌

(قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ‌ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ)
(به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده و خضوع كنيد! همگى سجده كردند؛ جز ابلیس كه سرباز زد.)
ناگفته نماند طبق آيات بقره خداوند به ملائک فهماند كه جانشينى در روى زمين خواهد آفريد، ملائكه از درک مطلب درمانده و خودشان را لايق چنين امير ديدند و گفتند (وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ) خداوند آنها را متوجه فرمود كه ساختمان وجود آنها براى چنين امرى آفريده نشده است گرچه بندگان محترم و مطيع امر خدايند (بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ • لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ) و چون آدم كارهاى به خصوصى انجام داد ملائک پى بردند كه كار آدم از آنها ساخته نيست. خداوند فرمود: پس به آدم خضوع و سجده كنيد.
نظير آن است كه زيد به عمرو بگويد: حسن رانندگى بلد است و آن را بهتر می‌داند، عمرو بگويد: نه اينطور نيست من لياقت اين كار دارم آنگاه حسن پيش عمرو ماشينى را طورى براند كه عمرو از آن عاجز باشد در اين صورت زيد بگويد: حالا به حسن سجده و خضوع كن و اقرار كن كه او بهتر از تو است. به عقيده نگارنده غرض از سجده ملائكه به آدم همين خضوع و اقرار به قابليت و لياقت خلافت بوده است نه سجود معروف نماز تا بگوئيم: سجده بر غير خدا جايز نيست پس معناى اين سجده چه بوده است؟
وانگهى سجده معروف نماز در آن وقت نبوده تا درباره آن صحبت شود و قرآن آن را به صورت قبول نقل می‌كند و اللّه العالم.


۲.۳ - أَسْجُدُ (آیه ۶۱ سوره اسراء)

(قالَ أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِيناً)
يعنى «آيا خضوع و تذلّل كنم بر آنكس كه از گل آفريدى؟!»
سجده همان است كه درباره ملائكه گفته شد.


۲.۴ - لَا تَسْجُدُوا - اسْجُدُوا (آیه ۳۷ سوره فصلت)

(لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ ...)
(براى خورشيد و ماه سجده نكنيد، بلكه براى خدايى كه آفريننده آنهاست سجده كنيد. ...)
باز ظاهرا مراد خضوع و تذلّل است نه سجده نماز و شايد هم سجده متعارف باشد و مؤيّد آن وجوب سجده متعارف است با خواندن و يا شنيدن اين آيه، (وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ‌) (و گياهان و درختان براى خدا سجده مى‌كنند.) نجم بمعنى گیاه و شجر درخت است آنها نيز به خدا خضوع و تذلل می‌كنند.


۲.۵ - ساجِدِينَ‌ (آیه ۴ سوره یوسف)

(وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي‌ ساجِدِينَ‌)
(من در خواب ديدم كه خورشيد و ماه در برابرم سجده مى‌كنند.)
در اين آيه نيز معناى لغوى منظور است.


۲.۶ - سُجَّداً (آیه ۵۸ سوره بقره)

(وَ ادْخُلُوا الْبابَ‌ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ ...)
(و از در معبد بيت المقدس با خضوع وارد گرديد؛ و بگوييد: خداوندا! گناهان ما را بريز.)
بنی‌اسرائیل در صحرای سینا به حالت بيابان‌گردى و آزاد زندگى می‌كردند در صورت شهرنشينى مجبور بودند كه از قوانين پيروى كنند و بدانند كه از آزادى بیابان ساقط شده و پائين آمده‌اند. ظاهرا مراد آن است: «از دروازه شهر وارد شويد در حالی كه به قوانين شهرنشينى خاضع‌ايد و بگوئيد: اين يكنوع حطّه و پائين آمدن و محدوديّت است.»


۲.۷ - سجود

سجود مصدر و جمع ساجد هر دو آمده است. مثل‌

۲.۷.۱ - السُّجُودِ (آیه ۲۹ سوره فتح)

(سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ...)
(نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است. ...)
سُجود در این آیه مصدر است.


۲.۷.۲ - السُّجُودِ (آیه ۲۶ سوره حج)

(وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ‌ السُّجُودِ)
(و قيام‌كنندگان و ركوع‌كنندگان سجده گزار)
ركّع جمع راكع و سجود جمع ساجد است. چنانكه سُجَّد نيز جمع ساجد است‌.


۲.۸ - سُجَّداً (آیه ۶۴ سوره فرقان)

(وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ‌ سُجَّداً وَ قِياماً)
(كسانى كه شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام مى‌كنند.)
سُجَّد نيز جمع ساجِد است‌.


۲.۹ - مسجد

مسجد اسم مکان است يعنى محل سجده و آن از قاعده معروف مستثنى است زيرا قائده اسم زمان و مكان از ثلاثی مجرّد اگر عين مضارع آن‌ مضموم يا مفتوح باشد مفعل به فتح (ع) است مثل مَطبَخ و مَذبَح و اگر عين مضارع مكسور باشد قائده آن مفعل است به كسر (ع) مثل مَنزِل و مَجلِس، يازده كلمه در زبان عرب بر خلاف اين قاعده آمده با آنكه عين مضارع آنها مضموم است. عين اسم زمان و مكانشان مكسور آمده مثل مَسجِد مَشرِق، مَغرِب ....
[۶۷] مقدمه المنجد.

در اقرب گويد: گفته شده مسجد اسم موضع عبادت است خواه در آن سجده شده يا نه و اگر نظر به معناى فعل باشد مَسجَد (به فتح جیم) گفته می‌شود و آن مذهب سیبویه است.
به هر حال مسجد مكان سجده و عبادت است. نحو


۲.۹.۱ - الْمَسْجِدِ الْحَرامِ (آیه ۱۴۴ و ۱۴۹ سوره بقره)

(فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ...)
(پس روى خود را به سوى مسجدالحرام كن. و هر جا باشيد. ...)


۲.۹.۲ - لَمَسْجِدٌ (آیه ۱۰۸ سوره توبه)

(لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ ...)
(مسجدى كه از روز نخست برپايه تقوا بنا شده، شايسته‌تر است كه در آن به عبادت بايستى....)


۲.۹.۳ - مَساجِدَ (آیه ۱۸ سوره توبه)

جمع مسجد، مساجد است مثل‌
(إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ ...)
(مساجد خدا راتنها كسى آباد مى‌كند كه به خدا ایمان آورده...)
مساجد به معنى مواضع سجود از اعضاء بدن نيز آمده در کافی كتاب جنائز باب تحنيط الميّت روايت ۱۵ چنين است: از امام صادق (علیه‌السّلام) از حنوط میّت پرسيدم؟ فرمود: «اجْعَلْهُ فى مَسَاجِدِ.» يعنى «حنوط را در اعضاء سجود او قرار بده.»


۲.۹.۴ - الْمَساجِدَ (آیه ۱۸ سوره جنّ)

(وَ أَنَ‌ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً)
(و اين‌كه مساجد از آنِ خداست، پس هيچ كس را با خدا نخوانيد.)
احتمال هست كه مراد از مساجد معابد باشد يعنى معابد براى خداست غير خدا را نخوانيد و احتمال قوی‌تر آناست كه مراد عبادت‌هاست‌ به مناسبت حال و محلّ يعنى تمام عبادت‌ها براى خداست غير خدا را عبادت نكنيد چنانكه در مجمع از حسن نقل شده كه مراد نمازهاست، روايت شده: معتصم از امام جواد (علیه‌السّلام) از اين آيه سؤال كرد فرمود: مراد از مساجد اعضاء هفتگانه سجده است.


۲.۹.۵ - مَسْجِداً ضِراراً (آیه ۱۰۷ سوره توبه)

(وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنى‌ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ) (لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ) (گروهى ديگر از منافقان كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زيان رساندن (به اسلام) و تقويت كفر و تفرقه‌افكنى ميان مومنان و كمين‌گاهى براى كسى كه از پيش با خدا و پيامبرش مبارزه كرده بود؛ آن‌ها سوگند ياد مى‌كنند كه: جز نيكى (و خدمت)، نظرى نداشته‌ايم. امّا خداوند گواهى مى‌دهد كه آن‌ها قطعاً دروغگو هستند. هرگز در آن مسجد به عبادت نايست! مسجدى كه از روز نخست برپايه تقوا بنا شده، شايسته‌تر است كه در آن به عبادت بايستى؛ در آن، مردانى هستند كه دوست مى‌دارند پاكيزه باشند و خداوند پاكيزگان را دوست دارد.)
قبا دهى است در دو ميلى مدینه كه رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله) در هجرت به آنجا وارد شد و در آنجا مسجدى ساخت و آن اوّلين مسجدی است كه در اسلام ساخته شد و آن را احترام به خصوصى است‌.

(لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ ...)
(مسجدى كه از روز نخست برپايه تقوا بنا شده. ...)

اين مسجد منتسب به بنی‌عمرو بن عوف است كه در قبا ساكن بودند. جماعتى از منافقان از بنیغنم بن عوف بر آن‌ها حسد برده در كنار مسجد قبا مسجدى ساختند و چون از آن فارغ شدند پيش حضرت رسول (صلى‌الله‌عليه‌وآله) آمده گفتند: يا رسول الله مسجدى ساخته‌ايم براى ناتوان‌ها و اهل حاجت كه نمى‌توانند به مسجد قبا بروند و نيز می‌خواهيم در فصل سرما و باران از آن استفاده كنيم، دوست داريم كه تشريف آورده در آن نماز بخوانيد و از خدا بركت بخواهيد. (نماز خواندن آن حضرت دليل رسميّت آن در مقابل مسجد قبا بود.) حضرت در آن موقع مشغول مقدمات سفر تبوک بود فرمود: الآن در پاى سفرم اگر برگشتيم ان شاء اللّه آمده و براى شما نماز می‌خوانيم و ضمناً ابو‌عامر راهب كه از دشمنان آن حضرت و از دشمنان اسلام بود به اهل آن مسجد نامه نوشت كه: آماده شويد و مسجدى بسازيد. من پيش قيصر روم می‌روم، با لشكرى وارد مدينه شده و محمد (صلى‌الله‌عليه‌وآله) را از مدينه خارج می‌كنيم. منافقان در انتظار ورود ابو‌عامر بودند و می‌خواستند از آن مسجد استفاده كنند؛ لذا قرآن آن مسجد را مسجد ضرار خواند. مسجدی كه به ضرر اسلام و براى كفر و ايجاد تفرقه و كمينگاه دشمن اسلام ساخته شده بود. رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله) چون از تبوک برگشت آيات وحى ماجرا را خبر داد و حضرتش را از رفتن و نماز خواندن در آن نهى كرد و مسجد قبا را ستود. آن حضرت به چند نفر دستور داد رفته آن مسجد را ويران كرده و محلش را مزبله نمودند.


۲.۹.۶ - الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى (آیه ۱ سوره اسراء)

در قرآن مجيد به معبد اهل کتاب نيز مسجد گفته شده مثل‌
(سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ‌ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى‌ الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ ...)
(پاک و منزّه است آن كس كه بنده‌اش را در يک شب، از مسجدالحرام به مسجدالأقصی - كه گرداگردش را پربركت ساخته‌ايم- برد. ...)
می‌دانيم كه وقت نزول قرآن مسجد اقصى از معابد اهل كتاب بود.


۲.۹.۷ - مَسْجِداً (آیه ۲۱ سوره کهف)

(قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى‌ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ‌ مَسْجِداً)
(كسانى كه از راز آنها آگاهى يافتند و آن را دليلى بر رستاخيز ديدند گفتند: ما عبادتگاهى در كنار مدفن آنها مى‌سازيم (تا خاطره آنان فراموش نشود).)
در این آیه مسجد به معنای معبد است.
در این آیه قضيّه راجع به اصحاب کهف و پيش از نزول قرآن است و مراد کلیسا است.


۲.۹.۸ - الْمَسْجِدَ (آیه ۷ سوره اسراء)

ايضا (وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ)
(و آنها داخل مسجد الاقصى مى‌شوند.)
در این آیه نیز مراد از مسجد، مسجد اقصى است که در هنگام نزول قرآن از معابد اهل كتاب بوده است.


۲.۱۰ - سجده موجودات‌

آياتى داريم كه از سجده موجودات نسبت به خداوند حكايت می‌كنند؛ مثل‌:

۲.۱۰.۱ - يَسْجُدُ (آیه ۱۵ سوره رعد)

(وَ لِلَّهِ‌ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ)
(كسانى كه در آسمان‌ها و زمين هستند از روى اختيار يا اجبار - و هم‌چنين سايه‌هايشان- هر صبح و شام براى خدا سجده مى‌كنند.)
مراد از سجود خضوع و پيروى از قوانين طبيعى حق است كه همه به آن قوانين خاضع‌اند. به نظر المیزان سجده طوعى آن‌ها در مقرراتى است كه موافق طبع آن‌ها و سجود كرهى در ناملایمات است؛ از قبيل مرگ، مرض‌ها و فنا و غيره. على هذا هر كه در آسمان‌ها و زمين است خاضع اراده و مشیّت و مقرّرات خدایى است؛ در بعضى‌ها با رغبت و در بعضى‌ها با اکراه حتى سايه‌هاى آن‌ها در قبل از ظهر و بعد از ظهر و در حركت و تمايل خاضع خداوند است.


۲.۱۰.۲ - يَسْجُدُ (آیه ۴۹ سوره نحل)

(وَ لِلَّهِ‌ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ)
(نه تنها سايه‌ها، بلكه تمام آنچه در آسمان‌ها و زمين از جنبندگان وجود دارد و هم‌چنين فرشتگان، براى خدا سجده مى‌كنند، در حالى كه تکبّر نمى‌ورزند.)
آيه گذشته درباره عقلا است ولى اين آيه اعم از آن است مگر آنكه (من) در آيه اول به غير عقلا نيز شامل باشد به قرينه آن‌كه همه موجودات نسبت به خدا شاعر و عاقل‌اند.


۲.۱۰.۳ - يَسْجُدُ (آیه ۱۸ سوره حج)

(أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ‌ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَ كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذابُ ...)
(آيا نمى‌دانى تمام كسانى كه در آسمان‌ها و كسانى كه در زمينند براى خدا سجده مى‌كنند؟! و همچنين خورشيد و ماه و ستارگان و كوه‌ها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم! امّا بسيارى ابا دارند، و فرمان عذاب درباره آنان حتمى است. ...)
ناگفته نماند كلمه‌ (وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ) در صدر آيه شامل تمام مردم است. با در نظر گرفتن آن روشن می‌شود كه مراد از (وَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ) كه عطف بر (مَنْ فِي السَّماواتِ) است سجده به خصوصى است غير از سجده اوّلى و قهراً مراد از آن سجده تشريعى است؛ يعنى همه آنان كه در آسمان‌ها و زمين است و آفتاب و ماه و ستارگان و كوه‌ها و درختان و جنبدگان، به خداوند خاضع‌اند و در اين ميان بسيارى از مردم از قوانين و تشريع خداوند نيز پيروى می‌كنند و بر بسيارى از آنان كه اطاعت نمی‌كنند عذاب خدا حتمى است. ولى باز معلوم نيست كه مراد از سجده كثيرى از مردم سجده معروف نماز باشد و شايد مراد مطلق خضوع و اطاعت از فرامين خدا باشد.


۲.۱۱ - سجده‌هاى واجب قرآن‌

سجده‌هاى واجب قرآن مجيد در چهار آيه است كه به محض خواندن يا شنيدن يكى از آنها بلا فاصله واجب است به سجده افتاد چهار آيه فوق از اين قرارند:

۲.۱۱.۱ - سُجَّداً (آیه ۱۵ سوره سجده)

(إِنَّما يُؤْمِنُ بِآياتِنَا الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ)
(تنها كسانى به آيات ما ايمان مى‌آورند كه هر وقت اين آيات به آنان يادآورى شود به سجده مى‌افتند و تسبیح و حمد پروردگارشان را مى‌گويند، و تکبّر نمى‌كنند.)


۲.۱۱.۲ - لَا تَسْجُدُوا - اسْجُدُوا (آیه ۳۷ سوره فصلت)

(وَ مِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ)
(و از نشانه‌هاى او، شب‌ و روز و خورشید و ماه است؛ ولى براى خورشيد و ماه سجده نكنيد، بلكه براى خدايى كه آفريننده آنهاست سجده كنيد اگر تنها او را مى‌پرستيد.)


۲.۱۱.۳ - فَاسْجُدُوا (آیه ۶۲ سوره نجم)

(فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا)
(پس بيدار شويد و همه براى خدا سجده كنيد و او را بپرستيد.)


۲.۱۱.۴ - اسْجُدْ (آیه ۱۹ سوره علق)

(كَلَّا لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ)
(چنين نيست كه او مى‌پندارد او را اطاعت مكن، و سجده‌ نما و به قرب خداوند درآى!)


۲.۱۱.۵ - توضیح تکمیلی

طبرسی (رحمه‌اللّه) در آخر اعراف ذيل آيه‌ «وَ لَهُ‌ يَسْجُدُونَ‌» می‌گويد: در وجوب و استحباب سجده تلاوت اختلاف است ابو حنیفه آن را واجب می‌داند و نزد شافعی مستحب مؤكّد است اصحاب ما نيز چنين گفته‌اند.
از اين سخن معلوم می‌شود كه تمام سجده‌هاى قرآن در رأى امامیّه مستحب مؤكّد است. ولى مطلب اينطور نيست.

در ذيل سوره الم سجده چيزى نگفته
و در ذيل آیه ۳۷ فصّلت گويد: از ائمه ما روايت شده كه محلّ سجده‌ «إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ» است
و در ذيل آیه ۶۲ نجم گويد: آيه دلالت دارد كه در اينجا سجده واجب است چنانكه اصحاب ما گفته‌اند
و در ذيل آیه ۱۹ علق فرموده: سجده در اينجا واجب است و آن از عزائم می‌باشد از عبدالله بن سنان از ابا عبداللّه (علیه‌السّلام) نقل است كه فرمود: عزائم عبارت‌اند از: الم تنزيل، حم السّجدة، و النّجم اذا هوى، اقرء باسم ربّك و در غير اين‌ها در جميع قرآن مستحب است و واجب نيست.
از كلام اخيرش به نظر می‌آيد كه مراد از كلام ذيل اعراف سجده‌هاى مستحبى قرآن است.
به هر حال وجوب سجده در آن چهار آيه در شیعه اجماعى است و روايات آن در وسائل ابواب قرائة القرآن باب ۴۲ و ۴۳ مذكور است.
براى كثرت اطلاع به مستمسک عروه ج ۶ ص ۴۱۱ به بعد رجوع شود.
در ۱۱ محل از قرآن سجده تلاوت مستحب است.
سیّد در عروة فصل سائر اقسام سجود در مسئله ۲ محل آنها را معين كرده است
ولى شافعی همه سجده‌هاى قرآن را كه مجموعا پانزده موضع است مستحب می‌داند
و ابو حنیفه به وجوب همه رأى داده است.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۲۲۵.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۹۶.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۶۲.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۹۶.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۸۷.    
۶. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۲، ص۴۸۳.    
۷. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ص۲۷۸.    
۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۰.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۴۷.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۳۳۷.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۲۴۶.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۹۹.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۴۰۵.    
۱۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۹۷.    
۱۵. بقره/سوره۲، آیه۳۴.    
۱۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۱.    
۱۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۱.    
۱۸. کهف/سوره۱۸، آیه۵۰.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۱۸۷.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۲۲.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۲۶.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۸۸.    
۲۴. بقره/سوره۲، آیه۳۰.    
۲۵. انبیاء/سوره۲۱، آیات۲۶-۲۷.    
۲۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۱.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۱۹۷.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۱۴۳.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۶۸.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۵۷.    
۳۱. فصلت/سوره۴۱، آیه۳۷.    
۳۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۸۰.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۹۶.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۹۳.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۶۵.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۲.    
۳۷. رحمن/سوره۵۵، آیه۶.    
۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۱.    
۳۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۴.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۳۵.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۱۰۴.    
۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۷۷.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۱۶۰.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۲۰.    
۴۵. بقره/سوره۲، آیه۵۸.    
۴۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۹.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۸۸.    
۴۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۷.    
۴۹. فتح/سوره۴۸، آیه۲۹.    
۵۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۱۵.    
۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۴۷.    
۵۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۹۹.    
۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۱۷۶.    
۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۹۲.    
۵۵. حج/سوره۲۲، آیه۲۶.    
۵۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۳۵.    
۵۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۵۱۹.    
۵۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۶۷.    
۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۲۰۳.    
۶۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۲۸.    
۶۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۴.    
۶۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶۵.    
۶۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۳۲.    
۶۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۴۰.    
۶۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۲۳.    
۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۷۹.    
۶۷. مقدمه المنجد.
۶۸. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص ۶۲۵.    
۶۹. بقره/سوره۲، آیه۱۴۴.    
۷۰. بقره/سوره۲، آیه۱۴۹.    
۷۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲.    
۷۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۴۹۰.    
۷۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۳۲۵.    
۷۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۱۰۱.    
۷۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۴۲۰.    
۷۶. توبه/سوره۹، آیه۱۰۸.    
۷۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۴.    
۷۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۳۱.    
۷۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۹۰.    
۸۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۱۳.    
۸۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۶-۱۲۷.    
۸۲. توبه/سوره۹، آیه۱۸.    
۸۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۸۹.    
۸۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۸۹.    
۸۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۲۶۸.    
۸۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۰۱.    
۸۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۴۰.    
۸۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۱.    
۸۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۱۴۶.    
۹۰. جنّ/سوره۷۲، آیه۱۸.    
۹۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷۳.    
۹۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۷۶.    
۹۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۹.    
۹۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۳۸۶.    
۹۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۶۰.    
۹۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۵۶۰.    
۹۷. توبه/سوره۹، آیات۱۰۷ - ۱۰۸.    
۹۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۴.    
۹۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۸۹-۳۹۰.    
۱۰۰. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۳۰-۵۳۱.    
۱۰۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۵-۱۲۶.    
۱۰۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۱۱-۲۱۳.    
۱۰۳. توبه/سوره۹، آیه۱۰۸.    
۱۰۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۴.    
۱۰۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۳۱.    
۱۰۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۹۰.    
۱۰۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۱۳.    
۱۰۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۶-۱۲۷.    
۱۰۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۱.    
۱۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۲.    
۱۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۶.    
۱۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۷.    
۱۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۸۳.    
۱۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۱۱.    
۱۱۵. کهف/سوره۱۸، آیه۲۱.    
۱۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۶.    
۱۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۳۶۸.    
۱۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۲۶۶.    
۱۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۳۷.    
۱۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۱۰.    
۱۲۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۷.    
۱۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۲.    
۱۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۵۴.    
۱۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۴۱.    
۱۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۹۱.    
۱۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۱۶.    
۱۲۷. رعد/سوره۱۳، آیه۱۵.    
۱۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۵۱.    
۱۲۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۴۳۷-۴۴۳.    
۱۳۰. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۳۲۰-۳۲۴.    
۱۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۳۷.    
۱۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۲۴-۲۵.    
۱۳۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۳۶.    
۱۳۴. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۵۱۹.    
۱۳۵. نحل/سوره۱۶، آیه۴۹.    
۱۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۷۲.    
۱۳۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۳۸۵-۳۸۷.    
۱۳۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۲۶۵-۲۶۷.    
۱۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۷۰.    
۱۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۱۶۳.    
۱۴۱. حج/سوره۲۲، آیه۱۸.    
۱۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۳۴.    
۱۴۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۵۰۶-۵۰۷.    
۱۴۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۵۹-۳۶۰.    
۱۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۹۳-۱۹۴.    
۱۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۳۷-۱۳۸.    
۱۴۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۳۵۹.    
۱۴۸. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۵۰۷.    
۱۴۹. سجده/سوره۳۲، آیه۱۵.    
۱۵۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱۶.    
۱۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۹۴.    
۱۵۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۶۲.    
۱۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۲۱۹.    
۱۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۱۵.    
۱۵۵. فصلت/سوره۴۱، آیه۳۷.    
۱۵۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۸۰.    
۱۵۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۹۶.    
۱۵۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۹۲.    
۱۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۶۴.    
۱۶۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۱.    
۱۶۱. نجم/سوره۵۳، آیه۶۲.    
۱۶۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۸.    
۱۶۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۸۲.    
۱۶۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۵۱.    
۱۶۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۴۲۳.    
۱۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۷۸.    
۱۶۷. علق/سوره۹۶، آیه۱۹.    
۱۶۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۷.    
۱۶۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۵۵۴.    
۱۷۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۲۷.    
۱۷۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۱۸۸.    
۱۷۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۸۳.    
۱۷۳. اعراف/سوره۷، آیه۲۰۶.    
۱۷۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۷۹۳.    
۱۷۵. سجده/سوره۳۲، آیه۱۵.    
۱۷۶. فصلت/سوره۴۱، آیه۳۷.    
۱۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۲.    
۱۷۸. نجم/سوره۵۳، آیه۶۲.    
۱۷۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۷۸.    
۱۸۰. علق/سوره۹۶، آیه۱۹.    
۱۸۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۷۸۳.    
۱۸۲. حرعامی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، باب۴۲، ج۴، ص۸۸۰.    
۱۸۳. حرعامی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، باب۴۳، ج۴، ص۸۸۲.    
۱۸۴. حکیم، محمدحسین، مستمسک عروة الوثقی، ج۶، ص۴۱۱.    
۱۸۵. اعراف/سوره۷، آیه۲۰۶.    
۱۸۶. رعد/سوره۱۳، آیه۱۵.    
۱۸۷. نحل/سوره۱۶، آیه۵۰.    
۱۸۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۰۹.    
۱۸۹. مریم/سوره۱۹، آیه۵۸.    
۱۹۰. حج/سوره۲۲، آیه۱۸.    
۱۹۱. حج/سوره۲۲، آیه۷۷.    
۱۹۲. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۰.    
۱۹۳. نمل/سوره۲۷، آیه۲۶.    
۱۹۴. ص/سوره۳۸، آیه۲۴.    
۱۹۵. انشقاق/سوره۸۴، آیه۲۱.    
۱۹۶. حکیم، محمدحسین، مستمسک عروة الوثقی، ج۶، ص۴۱۵.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سجده»، ج۳، ص۲۲۵.    






جعبه ابزار