سَبَّحَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَبَّحَ:(سَبَّحَ لِلَّهِ ما في السَّماواتِ) «سَبَّحَ» به معنای
تنزیه خدا از هر بدى و نالايقی است.
حقیقت تسبیح عبارت است از
نفی هرگونه
عیب و
نقص و گواهى همه موجودات
جهان به پاكى
ذات مقدس او از هر گونه عيب و نقص يا به خاطر اين است كه آن چنان
نظم و حساب و
حکمت و عجائب و شگفتیها در نظام همه آنها به كار رفته كه جملگى با
زبان حال ذكر
حق مىگويند و تسبيح و ثناى او مىخوانند و فرياد مىكشند كه آفريدگار ما قدرتش بىانتها و حكمتش بىپايان است.
به موردی از کاربرد «سَبَّحَ» در قرآن، اشاره میشود:
(سَبَّحَ لِلَّهِ ما في السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ) «آنچه در آسمانها و زمين است براى خدا تسبيح مىگويند؛ و او
توانا و
حکیم است.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند: تسبيح كه
مصدر فعل سبح است، به معناى منزه داشتن است، و منزه داشتن خدا به اين است كه هر چيزى را كه مستلزم نقص و
حاجت و ناسازگارى با ساحت
کمال او باشد از ساحت او نفى كنى، و معتقد باشى كه
خدای تعالی داراى چنين صفات و اعمالى نيست، و كلمه ما در جمله مورد بحث موصوله است، و مراد از آن تمامى موجوداتى است كه در آسمانها و زمين هستند، چه آنها كه مانند ملائكه و
جن و
انس داراى
عقل و شعورند، و چه آنهايى كه چون جمادات فاقد عقلند، و اگر بگويى كلمه ما راجع به موجودات فاقد عقلند، (و در
فارسی به چيزى ترجمه مىشود)، و على القاعده بايد شامل عقلا نشود، در پاسخ مىگوييم: بلى همين طور است، ليكن در جايى كه قرينهاى باشد كه بفهماند منظور از كلمه ما عقلا و غير عقلا هر دو است، اشكالى ندارد، و در آيه مورد بحث قرينهاى كه دلالت كند بر اينكه منظور عموم موجودات است چه عقلا و چه غير عقلا وجود دارد، و آن
قرینه اين است كه اسمايى از خداى سبحان بر مىشمارد كه مخصوص عقلا است، مانند احياء و
علم بذات الصدور ، يعنى علم و آگاهى به نيتهايى كه در درون دلها است و معلوم است كه اين دو صفت مربوط به موجودات داراى شعور، و صفت دوم مربوط به عقلا است.
پس معناى آيه اين شد كه: تمامى موجوداتى كه در آسمانها و زمين است، و خلاصه تمامى عالم، خداى سبحان را منزه مىدارد.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «سبح»، ج۲، ص ۲۹۵.