سلام (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَلام (به فتح سین) از
واژگان قرآن کریم به معنای سلامت و كنار بودن از آفات ظاهرى و باطنى است.
سَلام و سلامت يعنى كنار بودن از آفات ظاهرى و باطنى است.
کاربردهای سلام در آیات قرآن عبارتند از:
يكدفعه سلام، خارجى است به معنى
سلامت مثل:
(ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ) «به سلامت وارد
بهشت شويد. آن روز
خلود است.»
و مثل
(يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ) (سرانجام او را به آتش افكندند؛ ولى ما گفتيم: اى آتش! بر ابراهيم سرد و سالم باش.)
سلام بودن
آتش بى حرارت و بى سوزش بودن آن است نسبت به
ابراهیم (علیهالسّلام).
و ايضا
(يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ ...) (خداوند به بركت آن، كسانى را كه از رضاى او پيروى كنند، به راههاى سلامت و امنيت، هدايت مىكند....)
(لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ ...) (براى آنها نزد پروردگارشان در بهشت سراى امن و آرامش خواهد بود....)
كه همه اينها به معنى سلامت و سلام خارجى است.
يكدفعه سلام، قولى است مثل
(وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ...) (هرگاه كسانى كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند، به آنها بگو: سلام بر شما!....)
(وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ...) (و بهشتيان را صدا مىزنند كه: درود بر شما باد!....)
سلام قولى در
اسلام همين است و آن
دعا و خواستن سلامت از خداوند به شخص است.
سَلامٌ عَلَيْكُمْ يعنى «سلامت باد از خدا بر شما» و چون از جانب خداست لذا تحيّتى است از خدا و با
برکت و پاک و دلچسب است.
(فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً ...) (بر خويشتن سلام كنيد، سلام و تحيّتى از سوى خداوند، سلامى پربركت و پاكيزه....)
(سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ) (سلام (و درود الهى بر آنها)، سخنى است از سوى پروردگارى مهربان.)
اين سلام قولى از جانب خداوند است كه به اهل بهشت اعلام میشود و میدانند كه پيوسته در سلامت و
امن خواهند بود ممكن است مراد از آن قول
ملائکه باشد كه به اهل بهشت گويند
(سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ) (و به آنان مىگويند: سلام بر شما بخاطر
صبر و استقامتتان! چه نيكوست سرانجام سراى جاويدان!)
چون سلام ملائكه با اجازه خداست لذا در
سوره یس سلام خدا خوانده شده است
و ممكن است بگوئيم: خداوند صدا خلق میكند و اهل بهشت میشنوند مثل
وحی به
موسی در
طور سیناء.
(وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً ...) (به كسى كه اظهار صلح و اسلام مىكند نگوييد: مسلمان نيستى...)
ظاهرا مراد از آن سلام قولى است چنانكه در سبب نزول آيه نقل شده كه
اسامة بن زید و يارانش مردى را كه اسلام آورده بود و به آنها سلام داد و
شهادتین گفت كشتند و گوسفندانش را به
غنیمت گرفتند. در نتيجه آيه فوق نازل شد.
(وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً) (و هنگامى كه
جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند)، به آنها سلام مىگويند (و با بزرگوارى مىگذرند))
ممكن است «
سَلاماً»
مفعول فعل محذوف باشد يعنى «نطلب منكم السَّلَامَةَ» و شايد
صفت محذوف باشد يعنى «قالوا قولا سَلَاماً»
(سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ) (سَلامٌ عَلى إِبْراهِيمَ) (سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ) (سَلامٌ عَلى إِلْياسِينَ) (وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ) اين آيات از
آیه ۷۹ صافات تا
آیه ۱۸۱ واقعاند. و در ما قبل هر دو آيه اول و آيه چهارم اين آيه هست «
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ»
اينها سلام و تحيّت قولى است از جانب خدا و اثر واقعى و خارجى دارد آيه پنجم شامل تمام
مرسلین است و آيه اول درباره
نوح (علیهالسّلام) از همه وسيع است كه در آن لفظ «
فِي الْعالَمِينَ» هست. مراد از آن عالم
بشر و يا عالم
جن و
انس و
ملائکه است. و ظاهرا عالم بشر و ادوار بشرى مراد باشد.
به نظر میآيد «
فِي الْعالَمِينَ» حال باشد از سلام يعنى سلام بر نوح در حاليكه آن سلام پيوسته در ميان عالميان هست و خواهد بود. ظاهرا براى همين است كه
المیزان گويد: اين سلام تحيّتى است براى نوح از خدا هديّه میشود بر او از جانب امّتهاى انسانيت مادامی كه چيزى از خيرات قولا و عملا در جوامع بشرى واقع شود. چون او (عليهالسّلام) اول كسى است كه به دعوت
توحید بر خاسته و
شرک و اثر آن را كوبيده و در حدود هزار سال در اين راه رنج برده ... پس براى اوست نصيبى از هر خير تا روز قيامت و در تمام قرآن سلامى به اين وسعت جز درباره نوح يافته نيست.
راغب گويد: اين سلامها روشن میكنند كه خدا خواسته بپيامبران
ثنا و
دعا شود.
(لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً • إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً) (در آنجا نه
لغو و بيهودهاى مىشنوند نه سخنان گناهآلود؛ تنها سخنى كه مىشنوند سلام است سلام.)
بهتر است بگوئيم مراد از سلام قولى و فعلى هر دو است يعنى «به همديگر سلام گويند و از همديگر در سلام باشند.» و شايد قولى مراد باشد يعنى «نطلب لكم سلاما».
(وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ • فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ) (امّا اگر از
اصحاب یمین باشد، به او گفته مىشود: سلام بر تو از سوى اصحاب يمين (كه از ياران تواند).))
ممكن است مراد از اين سلام همان باشد كه درباره اهل بهشت آمده
(لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً إِلَّا سَلاماً ...) (در آن جا هرگز گفتار لغو و بيهودهاى نمىشنوند....)
ولى «
سَلاماً سَلاماً» در
سوره واقعه راجع به
مقربین است معنى آيه چنين میشود: «اما اگر شخص متوفى از اصحاب يمين باشد سلام آنها مخصوص تو است.» و شايد «
لَكَ» خطاب به
حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) بوده باشد.
(سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ) «
هِيَ» راجع به
لیله قدر است يعنى «آن شب تا طلوع فجر سلام و سلامت است.» درست فهميده نمیشود كه چگونه سلام است آيا براى همه يا براى افراد به خصوصى؟! از كلام
امام سجاد (علیهالسّلام) به دست میآيد كه براى عدّه به خصوصى است در
دعای ۴۴ صحیفه چنين آمده
«سَمَّاهَا لَيْلَةَ الْقَدْرِ ... سَلَامٌ دَائِمُ الْبَرَكَةِ إِلَى طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْكَمَ مِنْ قَضَائِهِ.» «و آن را شب قدر نامید ... و آن شب سلامتى و بركت پيوسته است تا سپيده دم بر هر كس از بندگانش كه بخواهد به جهت قضايش كه لازمالاجراء دانسته است.» در اين صورت براى كسانى سلامت است كه تقديرشان در آن شب به نحو احسن معين میگردد. مثل قرآن كه براى مؤمنان شفاست و
کافران را جز
خسارت نيافزايد.
(وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً) (و از قرآن، آنچه
شفا و رحمت براى مؤمنان است، نازل مىكنيم؛ ولى
ستمکاران را جز خسران و زيان نمىافزايد.)
(هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ ...) (او خداوند يگانهاى است كه معبودى جز او نيست، حاكم و مالک اوست، از هر عيب منزّه است، به كسى ستم نمىكند، امنيّتبخش است....)
سلام از
اسماء حسنی است. راغب گويد: گفتهاند علّت توصيف خداوند به سلام آن است كه عيوب و آفات به حضرتش راه ندارد چنانكه به خلائق میرسد. در اين صورت سلام به معنى سالم است.
طبرسی گويد: سلام يعنى آنكه بندگان از ظلمش سالماند و گفتهاند: آن به معنى سالم از هر نقص و عيب و آفت است.
صدوق در توحيد آن را سلامت دهنده و سالم از هر عيب گفته است.
ابن اثیر نيز مثل راغب گفته
و
بیضاوی آن را اختيار كرده است.
در
اقرب نيز چنين است.
در
جوامع الجامع و
کشّاف نيز سلامتدهنده يا سالم از هر عيب ذكر شده.
المیزان آن را تقريبا بى آزار معنى كرده گويد: سلام كسى است كه با تو به سلامت و عافيت ملاقات كند
بدون شرّ و
ضرر.
خلاصه آنكه: معنى سلام يا سلامتدهنده و يا سالم از هر عيب است. و در صورت اول از
صفات فعل و در صورت دوم از
صفات جلال است و آن در اصل مصدر است و از باب مبالغه وصف حق تعالى آمده. اقرب الموارد عقيده دارد كه در اسماء الله جز سلام، مصدر نيامده است.
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سلم»، ج۳، ص۲۹۶.