• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رَجاء (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





رَجاء (به فتح راء) از واژگان قرآن کریم به معنای امید است و گاهی اوقات به معنای خوف نیز می‌آید.



رَجاء به معنای اميد است.


به مواردی از رَجاء که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - رجاء به معنای امید

(وَ تَرْجُونَ‌ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ‌) «شما از خدا چيزى اميد داريد كه آنها ندارند.»
(فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ‌ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ) (ولى كسانى را كه اميد و ايمان به لقاى ما ندارند، در سركشى و طغيانشان رها مى‌كنيم تا سرگردان شوند.) اميدوارى لقاء الله آن است كه منتظر آن باشيم و براى آن كار كنيم آنكه اين انتظار و اميد را ندارد نسبت بدان بى اعتنا است و كار نمی‌كند و اين تعبير عبارت اخراى بى عقيده بودن به معاد است كه در بسيارى از آيات آمده است.
(وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لا يَرْجُونَ‌ نِكاحاً) يعنى «اميدى به نکاح ندارند كه می‌دانند كسى به تزويج آنها رغبت نمی‌كند. خودشان نيز آن حال ندارند.»

۲.۲ - رجاء به معنای خوف

رجاء و رجو را گاهى خوف گفته‌اند در صحاح آمده: گاهى رجاء و رجو به معنى خوف آيد. در قاموس و اقرب نيز به آن تصريح شده است. طبرسی نيز در بعضى جاها آن را گفته است. راغب گويد علت اين آن است كه خوف و رجا متلازم‌اند.

۲.۲.۱ - يَرْجُونَ‌ (آیه ۴۰ سوره فرقان)

در آيه‌ (بَلْ كانُوا لا يَرْجُونَ‌ نُشُوراً) (ولى به رستاخيز ايمان نداشتند.)
طبرسى فرموده: بلكه از معاد مى‌ترسند.

۲.۲.۲ - يَرْجُوا (آیه ۲۱ سوره احزاب)

در آيه‌ (لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ‌ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ ...) (به يقين براى شما در زندگى پيامبر خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز بازپسين دارند....) خوف و اميد هر دو گفته شده است.

۲.۲.۳ - تَرْجُونَ‌ (آیه ۱۳ سوره نوح)

(ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ‌ لِلَّهِ وَقاراً) (چرا شما براى خدا عظمت قائل نيستيد؟!)
طبرسى در ذيل اين آيه فرموده: رجاء به معنى خوف است و شعر ابى ذويب را شاهد آورده كه گويد:
إِذَا لَسَعَتْهُ النَّحْلُ لَمْ‌ يَرْجُ‌ لَسْعَهَاوَ خَالَفَهَا فِي بَيْتِ نُوبٍ عَوَاسِلُ‌

يعنى چون زنبور عسل او را بگزد از گزيدن آن نمی‌ترسد و بار ديگر براى عسل گرفتن به خانه زنبور آيد. نوب نوعى از زنبور عسل است و عواسل عسل گيرنده‌هاست. راغب نيز اين شعر را نقل كرده و به جاى عواسل عوامل گفته.
این آيه را طبرسى اينطور معنى كرده: چرا از عظمت خدا نمی‌ترسيد؟ ولى بهتر است كه رجاء در آيه به معنى اميد باشد يعنى چه شده كه براى خدا عظمتى اميد نداريد و خدا را قوى نمی‌دانيد تا او را بندگى كنيد و حل مشكلات از او بخواهيد و از وى بترسيد؟

۲.۲.۴ - يَرْجُوا (آیه ۵ سوره عنکبوت)

زمخشری آن را در ذيل آيه‌ (مَنْ كانَ‌ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ) (كسى كه اميد به لقاى خداوند يگانه و رستاخیز دارد.) شاهد نقل می‌كند كه گويند: رجاء به معنى خوف است.

۲.۲.۵ - ارْجُوا (آیه ۳۶ سوره عنکبوت)

در آيه‌ (يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ) (اى قوم من! خدا را بپرستيد، و به روز بازپسين ايمان بياوريد.)
ظاهرا مراد خوف است يعنى خدا را عبادت كنيد و از روز قيامت بترسيد. و يا مراد آن است اميدوار روز آخرت باشيد و براى آن كار كنيد و بدانيد كه قيامت هست.
ناگفته نماند چنانكه از راغب نقل شد اميد و خوف متلازم‌اند چون به چيزى اميدوار باشيم در همان حال خوف نرسيدن به آن هم هست پس اگر آيات گذشته را خوف يا اميد معنى كنيم چندان تفاوتى نخواهد داشت.

۲.۳ - إِرْجاء

ارجاء را تأخير معنى كرده‌اند. در اقرب الموارد گويد «أَرْجَى‌ الْأَمْرَ:أَخَّرَهُ» كار را بتأخير انداخت. «أَرْجَيْتُ‌ الْأَمْرَ: أَخَّرْتُهُ» كار را به تأخير انداختم طبرسى ذيل آیه ۱۱۱ اعراف گويد: ارجاء به معنى تأخير است.

۲.۳.۱ - تُرْجي‌ (آیه ۵۱ سوره احزاب)

(تُرْجِي‌ مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ) يعنى «از زنان آنكه را می‌خواهى ترک و از خود دور می‌گردانى و هر كه را خواستى نزد خود اسكان می‌دهى.»
در المیزان گويد: اين سخن كنايه از ردّ و قبول است و سياق آيه دلالت دارد كه آن حضرت در ردّ و قبول زنی كه خود را به او بذل كرده مختار است.
به نظر می‌آيد كه راجع به همه زنان آن حضرت باشد و مراد از آن اين است كه بعد از اداى حق واجب ايشان بهر يك هر قدر اظهار علاقه كنى يا كمتر به منزلش بروى و ... اختيار با تو است و اللّه العالم. و احتمال داده شده كه مراد سقوط وظيفه هم‌خوابگى و غيره باشد.

۲.۳.۲ - أَرْجِهْ‌ (آیه ۳۶ سوره شعراء)

(قالُوا أَرْجِهْ‌ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ) (گفتند: «او و برادرش را مهلت ده؛ و مأموران را براى گردآورى ساحران به تمام شهرها اعزام كن.»)
«أَرْجِهْ» در اين آيه و در آیه ۱۱۱ سوره اعراف آمده است. بعضى آن را به كسر هاء خوانده‌اند. عاصم و حمزه به كسر جيم و سكون هاء و بعضى «ارجئه» بضم هاء خوانده و ميان جيم و هاء، همزه آورده‌اند. اگر هاء را ساكن بخوانيم بايد آن را حرف سکت بدانيم چنانكه الميزان گفته است.
بنا به قرائت عاصم و حمزه مفعول‌ أَرْجِهْ‌ محذوف است و ها براى سكت است نه ضمير و بنا بر قرائت ديگران هاء ضمير است و مراد از آن موسى می‌باشد معنى آيه چنين است: موسى و برادرش را به تأخير انداز و در عقوبت آنها عجله نكن و مأمورانى به شهرها بفرست تا ساحران را جمع كرده و بياورند.

۲.۳.۳ - مُرْجَوْنَ‌ (آیه ۱۰۶ سوره توبه)

(وَ آخَرُونَ‌ مُرْجَوْنَ‌ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ) يعنى «ديگران از مردم براى امر خدا تأخير انداخته شده‌اند يا خدا آنها را عذاب و يا بر آنها توبه می‌كند و خدا دانا و حكيم است.»
مراد از اين‌ مُرْجَوْنَ‌ لِأَمْرِ اللَّهِ‌ كيستند؟ مضمون آیه ۱۰۰ از سوره توبه چنين است: از اعراب باديه نشين كه در اطراف شمااند و نيز از اهل مدينه منافقان هستند كه آنها را دو دفعه عذاب خواهيم كرد و آیه ۱۰۱ بدين مضمون است: و ديگران كه اعتراف به گناه خويش كرده عمل صالح و بد را با هم آميخته‌اند شايد خدا به آنها بر گردد كه خدا غفور و رحيم است. آن وقت بعد از سه آيه می‌رسيم به آيه مورد بحث. اين آيه چنانكه در الميزان گفته عطف است به آيه ۱۰۱ كه مضمونش ذكر گرديد.
به عقيده الميزان اين آيه منطبق است است بر مستضعفین كه واسطه‌اند ميان نیکوکاران و بدكاران گر چه در اسباب نزول وارد است كه درباره آن سه نفر نازل شد كه از جهاد تخلّف و بعد توبه كردند و كيف كان آيه مآل امر آنها را مخفى ميدارد و در ابهامش باقى می‌گذارد حتى از دو اسم عليم و حكيم كه در ذيل آيه هست چيزى از عاقبت كار آنها روشن نمی‌شود.
سخن الميزان كاملا عالى و دقيق‌ است ولى انطباق‌ مُرْجَوْنَ‌ لِأَمْرِ اللَّهِ‌ بر مستضعفين روشن نيست زيرا آیه ۹۸ نساء كه درباره مستضعفين است در آيه ما بعد آن آمده‌ (فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً) (اميد است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد؛ و خداوند، بخشنده و آمرزنده است.) اين آيه طرف غفران را تقويت می‌كند به خلاف‌ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ‌ كه در ذيل آيه آنها «وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» آمده كه هيچ طرف از عذاب و رحمت را تقويت نمی‌كند. در کافی براى هر يک از آن دو گروه بابى منعقد كرده و رواياتشان بر خلاف هم است و نيز در باب اصناف الناس از كتاب ايمان و كفر آن دو را غيرهم شمرده است.
در المنار گويد: مراد از مُرْجَوْنَ‌ لِأَمْرِ اللَّهِ‌ عده‌اى از تخلّف كنندگان از جهاد هستند كه عذاب و رحمت آنها مبهم است ولى در آیه ۱۱۸ توبه ، حال آنها روشن شده.
آيه ۱۱۸ درباره قبول توبه آن سه نفر است كه از جهاد تخلّف كردند (وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا ... ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا ...) ناگفته نماند اين سخن قابل قبول نيست زيرا جمله‌ «إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ» در مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ‌ نشان می‌دهد كه غفران و عذاب در روز قیامت خواهد بود نه اينكه تأخير انداخته شده‌اند تا روشن شود كه توبه‌شان قبول خواهد شد يا نه؟ در الميزان آمده: قصه آنها بر اين آيه منطبق نيست.
از كلام مرحوم طبرسى كه درباره آيه جريان تخلف آن سه نفر و قبول توبه‌شان را نقل كرده بدست می‌آيد كه نظرش تطبيق آيه بر مخلّفين است.
عیاشی در تفسير خود از امام باقر علیه‌السّلام نقل كرده فرمود: مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ‌ مردمى مشرك بودند كه امثال حمزه و جعفر و غيره را كشتند بعد با سلام داخل شدند خدا را يكتا خواندند و شرک را رها نمودند. ايمان را به حقيقت نشناختند كه مؤمن و مستحق بهشت گردند و در انكارهم نبودند كه کافر و مستحق آتش باشند آنها در همين حال‌اند خدا آنها را يا عذاب می‌كند و يا بر آنها توبه می‌نمايد.
اين روايت روشن می‌كند كه‌ مُرْجَوْنَ‌ لِأَمْرِ اللَّهِ‌ غير از متخلفين است و كار آنها به قيامت مانده است.
در روايت ديگرى از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل می‌كند كه آنها قومى از مشركين‌اند خون مسلمانان را ريختند و بعد اسلام آوردند پس آنهايند مُرْجَوْنَ‌ لِأَمْرِ اللَّهِ‌ و در روايت ديگرى از امام صادق (عليه‌السّلام) مستضعفين همان‌ مُرْجَوْنَ‌ لِأَمْرِ اللَّهِ‌ اند. «قَالَ عِمْرَانُ‌ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنِ الْمُسْتَضْعَفِينَ قَالَ: هُمْ لَيْسُوا بِالْمُؤْمِنِينَ وَ لَا بِالْكُفَّارِ وَ هُمْ ال مُرْجَوْنَ‌ لِأَمْرِ اللَّهِ‌.»
فكر می‌كنم كه مراد امام (عليه‌السّلام) از مستضعفين همان‌ها نيست كه در آیه ۹۸ نساء آمده زيرا كه آنها جانب غفران‌شان تقويت شده چنانكه گفته شد.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۶۱.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۴۶.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۱۷۶.    
۴. نساء/سوره۴، آیه۱۰۴.    
۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۱۰۱.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۶۳.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۲۶.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۶۰.    
۹. یونس/سوره۱۰، آیه۱۱.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۹.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۲۷.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۲.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۶۵.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۴۳.    
۱۵. نور/سوره۲۴، آیه۶۰.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۲۲۷.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۱۶۴.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۱۶۹.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۴۳.    
۲۰. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۶، ص۲۳۵۲.    
۲۱. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ص۱۲۸۷.    
۲۲. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۳۶۰.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۴۳.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۵۹.    
۲۵. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۴۶.    
۲۶. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۰.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶۳.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۰۱.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۱۸.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۰۶.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۶۷.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۶۷.    
۳۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۱.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۲۰.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۴۳۲.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۸۸.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۷۰.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۴۸.    
۳۹. نوح/سوره۷۱، آیه۱۳.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷۱.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۴۶.    
۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۰.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۳۳۸.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۴۳.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۵۹.    
۴۶. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۴۶.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۷۰.    
۴۸. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵.    
۴۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۹۶.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۱۵۰.    
۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۰۱.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۱۰.    
۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۴۲۸.    
۵۴. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۳، ص۴۴۰.    
۵۵. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۶.    
۵۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۰۰.    
۵۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۱۸۶.    
۵۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۲۶.    
۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۵۶.    
۶۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۴۴۴.    
۶۱. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۴۶.    
۶۲. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۳۶۰.    
۶۳. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۶، ص۲۳۵۲.    
۶۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۱۱.    
۶۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۰۷.    
۶۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۱.    
۶۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۵۰۴.    
۶۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۳۵.    
۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۱۵۶.    
۷۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۷۴.    
۷۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۳۵.    
۷۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۳۶.    
۷۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶۸.    
۷۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۸۲.    
۷۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۷۴.    
۷۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۸.    
۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۹۵.    
۷۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۱۱.    
۷۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۰۶.    
۸۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۱۵.    
۸۱. توبه/سوره۹، آیه۱۰۶.    
۸۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۱۷.    
۸۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۸۰.    
۸۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۰۸.    
۸۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۰۵.    
۸۶. توبه/سوره۹، آیه۱۰۰.    
۸۷. توبه/سوره۹، آیه۱۰۱.    
۸۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۸۰.    
۸۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۸۱.    
۹۰. نساء/سوره۴، آیه۹۸.    
۹۱. نساء/سوره۴، آیه۹۹.    
۹۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۹۴.    
۹۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۸۱.    
۹۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۵۲.    
۹۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۷.    
۹۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۵۱.    
۹۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۸۱، کتاب ایمان و کفر، باب اصناف الناس.    
۹۸. توبه/سوره۹، آیه۱۱۸.    
۹۹. رشید رضا، محمدرشید بن علی، تفسیر المنار، ج۱۱، ص۲۹.    
۱۰۰. توبه/سوره۹، آیه۱۱۸.    
۱۰۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۹۹.    
۱۰۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۰.    
۱۰۳. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۱۱۰.    
۱۰۴. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۱۱۰.    
۱۰۵. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۱۱۰.    
۱۰۶. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۱۱۰.    
۱۰۷. نساء/سوره۴، آیه۹۸.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «رجاء»، ج۳، ص۶۱.    






جعبه ابزار