رضا (اخلاق)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رضا یکی از درجات و مقامهای بالای
معنوی است که در
علم اخلاق دارای جایگاه ویژه ای می باشد.
رضا در لغت به معنای خشنودی
و
ضد سخط است و به معنای
اختیار کردن
نیز آمده است و اصل این ماده به
موافقت میل آدمی به آنچه با آن مواجه است
دلالت دارد.
در اصطلاح عبارت است از
ترک اعتراض بر مقدرات الهیه در
باطن و
ظاهر، قولاً و فعلاً
به گونهای که
بنده مقامی بیشتر از آنچه خدا آن را قرار داده است، طلب نکند
که این خود بالاترین درجه تکامل است؛ زیرا
تکامل دارای درجاتی است؛ اوّل:
صبر، دوّم:
تنزیه خداوند، سوّم:
سپاس و ستایش پروردگار، چهارم: رضا به
قضای الهی.
اگر
رضای خدا از
صفات ذاتیه او بود و خداوند در
ذاتش متصف به رضا بود البته این
صفت تغییر نمیپذیرفت و در هیچ حالی
زایل نمیشد در حالی که
انسان اگر امروز
کار خوبی کند خدا از او
راضی است و اگر فردا کار بدی کرد خدا از او ناراضی است، اگر بعدا
توبه کرد باز خدا از او
راضی است.
پس صفت ذات نیست بلکه صفت فعل است.
رضایت، حالتی است که در برخورد با هر چیز ملایم،
عارض بر
نفس انسان میشود و آن را میپذیرد و از خود دور نمیکند. در مقابل
رضایت، کلمه «سخط» قرار دارد و این دو کلمه وقتی به خدای
سبحان(که نه نفس دارد و نه دل) نسبت داده میشود مراد از آن
ثواب و
عقاب او خواهد بود. پس
رضای خدا به معنای ثواب دادن و پاداش نیک دادن است، نه آن هیئتی که
حادث و عارضی بر نفس است؛ چون خدای تعالی محال است در معرض حوادث قرار گیرد. لذا
رضایت و سخط از
صفات فعل خدایند، نه از صفات ذات او.
از فواید
رضای بنده به قضاء خدا،
رضای خدای سبحان از اوست واین بزرگترین
سعادت در دو
جهان است و هیچ
نعمتی در بهشت والاتر از آن نیست چنانکه خدای سبحان میفرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تجرِی مِن تحتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَ مَسَاکِنَ طَیِّبَةً فیِ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَکْبر ذَالِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛
خداوند به
مردان و
زنان با
ایمان،
باغهایی از
بهشت وعده داده که
نهرها از زیر درختانش جاری است؛
جاودانه در آن خواهند ماند و مسکنهای
پاکیزهای در بهشتهای جاودان(
نصیب آنها ساخته) و(خشنودی و)
رضای خدا، (از همه اینها) برتر است و
پیروزی بزرگ، همین است!»
پس معنی
رضای خدا از بنده به معنی
محبت اوست و در
آخرت، سبب
دوام نظر و
تجلی میشود که برتر از آن مرتبهای نیست.
رضا،
ترک سخط است و سخط عبارت از اینکه انسان، غیر آنچه خدا
مقدر فرموده
طلب کند و آن را برای خود
اولی و سزاوارتر بپندارد، آنهم در مواردی که
یقین به
فساد و
صلاح آن ندارد و این
حرام است و در
شرع مقدس از آن
نهی شده است.
در حدیث آمده است که هر کس به قضاء من رضا ندهد و بر
بلای من
شکیبا نباشد و نعمتهایم را سپاس نگذارد پس از
زمین و
آسمان من خارج شود و پروردگاری غیر از من برای خود اختیار نماید.
مقام «رضا» غیر از
مقام توکل است بلکه از آن عالیتر است؛ زیرا که «متوکل» طالب
خیر و صلاح خویش است و
حق تعالی را در
تحصیل خیر و صلاح وکیل کند و «
راضی» در تحصیل خیر و صلاح، خود را
فانی کرده است و از برای خود اختیاری نکند. چنانچه از بعض
اهل سلوک پرسیدند: «چه میخواهی؟» گفت: «میخواهم که نخواهم» که
مطلوب او مقام «رضا» بود.
مقام
تسلیم، به معنای رضا نزدیک است و در درجهای بالاتر از رضا قرار دارد. زیرا تسلیم عبارت است از ترک کردن طلب و سپردن همه امور به
خدا، بدون آنکه به آنها وابستگی داشته باشد؛ پس آن بالاتر از رضا است؛ زیرا در مرتبه رضا افعال خدا موافق
سلیقه فرد است و به آن
راضی است ولی در مرتبه تسلیم، موافقت و مخالفتی وجود ندارد و همه آن به خدا واگذار شده است.
رضا به محبت بستگی دارد؛ اگر محبت، حاصل شد
رضایت هم حاصل میآید و چنانچه رضا
متعلق به
محبوب باشد، این محبت، به
رضای الهی از
قضا و قدر میانجامد؛ زیرا میداند که
دوست برای دوست جز خیر نمیخواهد.
دعا منافاتی با رضا ندارد و صاحبش را از مقام رضا خارج نمیکند.
زیرا ما از جانب شرع
مأمور به دعا کردن هستیم و از طرف دیگر دعاهای
انبیاء و
ائمه بسیار است و حال آنکه ایشان در بالاترین مقامات رضا بودند و آیات و
اخبار در
امر به دعا و فواید آن
متواترند و همچنین دعا از جمله اسبابی است که خدای تعالی برای قضا و قدر الهی
مقرر نموده است
و دعا
جلب رضا و خشنودی کسی است که انسان از او تقاضایی دارد؛ چرا که بدون آن
احتمال تاثیر بسیار ناچیز است.
برای اینکه انسان
راضی به قضاء حق باشد،
تأمل در دو اصل کافی است:
اصل اول؛
توجه به فایدهای که در حال و
آینده انسان، با رضا به قضاء حق نهفته است؛ اما فایده حال، همان
فراغت قلب و کم شدن
حزن و اندوه بیفایده انسان است. فایده در حال و آینده، همان ثواب و
پاداش حق تعالی و
رضوان اوست.(
رضی الله عنهم و رضوا عنه)
اصل دوم؛ آن
خطر بزرگ و
نفاقی است که ناخشنودی از قضا الهی در پی دارد مگر اینکه ذات
اقدس حق به
رحمت خود آن را تدارک کند.
صفت رضا بر سه درجه است:
درجه اوّل؛
رضای عامه است و آن
رضای به مقام
ربوبیت حق است؛ یعنی
عبد سالک، خود را در تحت ربوبیت حق قرار دهد و از
سلطنت شیطانیه، خود را خارج کند و به این ربوبیتِ اللَّه تعالی
راضی و خشنود باشد و علامتش، آن است که علاوه بر آن که
مشقت تکلیف برداشته شود از اوامر الهیّه خشنود و خرم باشد و آن را به جان و دل استقبال کند و
منهیات شرعیه پیش او
مبغوض باشد و به مقام بندگی خود و
مولائی حق دلخوش باشد.
درجه دوم؛ رضا به قضاء و قدر حق است؛ یعنی خشنودی از تمام پیش آمدها؛ چه از بلیّات و امراض و چه از شادیها؛ هر دو را
عطیه حق تعالی شمارد و به آن
راضی و خشنود باشد و حصول این مقام جز با معرفت به مقام
رأفت و رحمت حق تعالی به عبد نشود.
درجه سوم؛
رضای به
رضای خداست که بنده برای خود نه
خشمی می بیند و نه خشنودی. در این حالت به گونهای میشود که هر چه حق تعالی برای او اختیار کند، نزد او نیکو است و او نیز همین را اختیار میکند که از آن به "رضاء برضی اللَّه" تعبیر کنند و چنان است که عبد از خود خشنودی ندارد و
رضایت او
تابع رضایت حق است؛ چنانچه
اراده او به اراده او است.
طریق
تحصیل رضا آن است که در بدست آوردن محبت الهی
سعی کند به این صورت:
۱) دوام ذکر خدا در قلب
۲) فکر در عجایب صنع او
۳)
تدبر در
حکمتها و
مصالحی که در
مخلوقات قرار داده است.
۴)
مواظبت بر طاعات و
عبادات۵)
تضرع و
زاری با کم نمودن علایق
دنیویه۶) ملاحظه
حکایات دوستان خدا تا محبت او به مرتبهای برسد که محو
خیال دوست گردد.
۷) تأمل در اینکه خودش از همه چیز
غافل و خداوند
عالم به خیر و صلاح اوست.
۸)
تفکر در
عاقبت نارضایتی
۹) بررسی آیات و روایاتی که بیانگر
رفعت مقام اهل بلا و ثواب آنهاست.
امام خمینی مبدا رضا از حقتعالی را معرفت بنده به جمیل بودن افعال خداوند متعال میداند
و برای دستیابی به مقام رضا راههایی را ذکر میکند؛ ازجمله اینکه بنده باور داشته باشد مصلحت آنچه خداوند برای او در نظر گرفته است بیشتر است حتی اگر مصلحت و فایده آن را در نیابد و به اعتقاد امام خمینی کسی که کمال مطلق را حقتعالی بداند و معرفت حضوری به آن مقام داشته باشد. تمام نظام وجود و آنچه را که از او ظهور پیدا میکند، کامل میبیند در چنین صورتی بنده از حق و همه نظام وجود
راضی و خشنود خواهد بود.
طبق این بیان متعلقِ معرفت، افعال خداوند است که این معرفت دارای چهار مرتبه است:
۱- علم به جمیل بودن ذاتی، صفاتی و فعلی حقتعالی: اگرچه این مرتبه کلید ابواب معارف است و دستیابی به آن ساده نمیباشد، وقوف در آن از حجابهای بزرگ به شمار میآید.
۲- ایمان به جمیل بودن اوصاف و افعال حق: به این معنا که سالک علمی را که در مرتبه اول کسب کرده به
قلب برساند، بهطوریکه قلب به جمیل بودن حق ایمان آورد، نتیجه چنین ایمانی آن است که نور خشنودی و خوشبینی به خدا در دل سالک جلوهگر میشود و این نخستین مرتبه رضا است.
۳- اطمینان به جمیل بودن اوصاف و افعال حق: در این مرتبه سالک به درجه اطمینان میرسد، هنگامی که نفس به جمیل بودن حق اطمینان پیدا کرد مرتبه رضا کاملتر میشود و ممکن است آیه
(یَا اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی اِلَی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً) اشاره به این مقام باشد.
۴- مقام مشاهده: این مقام برای اصحاب قلوب و اهل معرفت و شهود است که قلب آنان از
عالم کثرت و ظلمت منصرف شده و خانه دل را از غبار اغیار زدودهاند؛ در این مقام حقتعالی با جلوههایی که مناسب قلوب اهل این مقام است در آنان تجلی میکند و سبب دلخوشیشان به ذات و انصراف از غیر میشود.
اموری که برای حصول ملکه رضا در انسان زمینه سازی می کنند عبارتند از:
۱- معرفت و آگاهی از اینکه خدا
عادل و
حکیم است و برای بندهاش جز خیر نمیخواهد.
امام
صادق علیه السلام فرمود: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ أَعْلَمَ النَّاسِ بِاللَّهِ أَرْضَاهُمْ بِقَضَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل؛
آگاه ترین مردم به خدا،
راضیترین آنها است از خدای
عز و جل.»
۲- آدمی بداند که خواستههای الهی
حتمی هستند و اراده انسان هیچ دخالتی در آن ندارد.
۳- اصل خشنودی،
حسن اعتماد است به خدا؛ زیرا که هر که اعتماد او نیکو باشد میداند که آنچه حق تعالی در دنیا نصیب او کرده خیر او در آن بوده پس در هر باب
راضی و خشنود به آن است.
حضرت علی علیه السلام میفرمایند: ریشه
رضایتمندی، خوش اعتمادی به خداست.
۴- هر که را یقین به خدای تبارک و تعالی و
عدل او باشد البتّه
راضی است به آن چه بر او وارد می شود.
حضرت
علی علیه السلام میفرمایند: «
رضایتمندی دستاورد یقین است. »
مزین شدن به ملکه اخلاقی رضا در انسان برکاتی را حاصل میکند از جمله:
۱) آرامش: حضرت علی علیه السلام میفرمایند: « مَنْ
رَضِیَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا قَسَمَ لَهُ اسْتَرَاحَ بَدَنُهُ خَسِرَ مَنْ ذَهَبَتْ حَیَاتُهُ؛
هر که به آنچه
قسمت اوست
راضی باشد، تن او در
آسایش است. »
۲) برطرف شدن
غم و اندوه: حضرت علی علیه السلام میفرمایند: « الرضا ینفی الحزن؛
رضا اندوه را از بین میبرد. »
۳) نزدیکی به خدا:
رسول خدا صلوات الله علیه میفرمایند: «. وَ قَالَ النَّبِیُّ ص إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً ابْتَلَاهُ فَإِنْ صَبَرَ اجْتَبَاهُ وَ إِنْ
رَضِیَ اصْطَفَاهُ؛
اگر خدا بندهای را دوست بدارد او را گرفتار میسازد. پس اگر صبر کرد او را انتخاب می کند و چنانچه
راضی باشد او را برمیگزیند. »
۴)
بینیازی و سعادت: رسول خدا صلوات الله علیه میفرمایند: « ارْضَ بِقِسْمِ اللَّهِ تَکُنْ مِنْ أَغْنَی النَّاس؛
به آنچه خدا قسمتت کرده است
راضی باش. بینیازترین مردم خواهی بود. »
۵)
هدایت به راههای
سلامت و روشنایی
: « خداوند بوسیله قرآن کسانی را که از رضا و خشنودی او پیروی میکنند به راههای سلامت، هدایت میکند و از
تاریکیها به
فرمانش به سوی روشنایی میبرد و آنها را به راه راست
رهبری مینماید. »
•
سایت پژوهه • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.