• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خرمیه‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



فرقه خرمیه (خرّمیه)، پیروان بابک خرّم‌دین بوده‌اند. طایفه‌ای از اهل تناسخ و اباحت هستند که می‌گویند ابومسلم خراسانی هنوز زنده است.
این فرقه از زمره فرقه‌های اسلامی نیست؛ اما پس از آن‌که در میان فرقه‌های اسلامی، فرقه‌هایی نظیر اِباحیه و اِباحتیه که قائل به اباحه و رفع تکلیف بودند، یافت شوند، نام خرمیه برای تخریب چنین فرقه‌هایی بر آن‌ها اطلاق شده است.



هر جنبش و انقلابی در دوران مبارزه همیشه یارانی از جان گذشته و باوفار در کنار خود می‌بیند و هرکس با هر عنوان و عقیده اگر در مبارزه شرکت دارد، از پیروان و همراهان و اصحاب تلقی می‌شود؛ ولی این حالت بعد از رسیدن به قدرت و تبدیل انقلاب به حکومت به ستیزه‌جویانی نابخشودنی تبدیل می‌شوند. بنی‌العباس گرچه در دوران انقلاب علیه بنی‌امیه با ایرانیان هم‌پیمان شدند و در مبارزات شریک یکدیگر بودند، ولی این دوستی تا زمانی بود که بنی‌العباس دید انحصاری به حکومت نداشت؛ ولی بعد از به قدرت رسیدن بنی‌العباس و تثبیت سلسله عباسی دیده می‌شود که شورش‌ها در بسیاری از نقاط ایران مزاحم حکومت عباسی است و این تزاحم به حدی بود که حکومت تازه به دوران رسیده عباسی تاب و توان سازش با آنها را ندارد و به همین دلیل می‌بینیم این سلسله به حذف عناصر موثر و فرقی که تا دیروز پیرو آنها بوده‌اند، می‌پردازد. فرقه خرمیه یکی از این آشوب‌هایی است که به دست بنی‌العباس سرکوب شدند که اکنون به توضیح مختصری در مورد ایشان می‌پردازیم.



سرکرده فرقه خرمیه، بابک خرمی ایرانی است، از زادگان روستای خرم از توابع اردبیل در ناحیه آذزبایجان،
[۱] ابن‌جوزی، تلبیس ابلیس، ج‌۱، ص‌۱۲۵، دارالکتب العربی، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵.
[۲] ذهبی، شمس‌الدین، العبر فی الخبر، ج۱، ص۶۲.

مادرش به او از عبدالله نامی از مردان نبط، به طور فحشا حامله می‌شود، بدون این‌که پدری برای خود بشناسد.
[۵] ابن‌جوزی، تلبیس ابلیس، ج‌۱، ص‌۱۲۵، دارالکتب العربی، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵.

به همراه مادرش زندگی می‌کرده و بابک این‌گونه از دامن ناپاک زاده شده و در دامن او پرورش یافته؛ پس می‌توان بسیاری از عمل‌کردهای ناشایست او را با همین زمینه توجیه کرد. برای فرار از فقر، به چوپانی پرداخت و در همان کوهستان با جاویدان (سهل) آشنا شد. او از بزرگان و سران آن منطقه بود و بابک مقداری از عمر خود را با او گذراند و در طول این زندگی برتر مورد پسند همسر جاویدان نیز واقع شد و در زمانی کوتاه پس از این جریانات جاویدان، در جنگی طایفه‌ای کشته می‌شود. و همسر او اعلام می‌کند که جاویدان، بابک را جانشین خود نمود. و این اعلامیه مورد تأید اطرافیان واقع می‌شود. او نیز ادعا کرد که روح جاویدان در او داخل شده
[۸] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۵۱.
و در این زمان بود که شخصی چون بابک چوپان به قدرت و اقتدار می‌رسد و با قتل و غارت شبانه، کار خود را آغاز نمود و به رئیس دزدان قافله تبدیل شد و قطاع الطریق زمانه شدند؛ در حالی که بیست هزار سواره در رکابش از او حمایت می‌کردند.



عده‌ای او را از اسماعیلیه (باطنیه) می‌دانند
[۱۰] مناهل العرفان في علوم القران، زرقاني، محمد عبدالعظيم، ج‌۲، ص‌۵۴.
و به همین دلیل یکی از اسامی فرق اسماعیلیه (باطنیه) را بابکیه و یا خرمیه می‌دانند؛ زیرا این طائفه از اسماعیلیه، پیروی بابک خرمی بودند
[۱۲] ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۴، ص۱۳۱.

عده‌ای او را از تابعین دین مزدک از مجوس می‌دانند
[۱۴] قطف الثمر، ج۱، ص۲۶۲.
[۱۵] المسائل الجاهلیه، ص۱۱۱.
و در این زمینه او را شاگرد جاویدان بن سهل می‌دانند. عده‌ای ایشان را از اتباع ابومسلم خراسانی می‌دانند؛ یعنی از اتباع کسانی که بنی‌العباس را به قدرت رساندند.
[۱۷] المسعودی ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۴۷۸، دوم، قم، دارالهجره، ۱۴۰۹.
[۱۸] ابی‌محمد حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، ص۶۱، قم، مکتبة الفقیه.

این مطلب در وجه تسمیه بابک به خرمی نیز می‌آید. عده‌ای او را به این دلیل خرمی می‌گویند، چون مردم را به مقاله خرمیه – آزادی مطلق – که از اتباع مزدک مجوسی بوده فرا می‌خوانده و عده‌ای او را از باطنیه شمرده‌اند و خرمی را منسوب به زادگاهش می‌دانند.
[۲۰] ذهبی، شمس الدین، العبر فی الخبر، ج۱، ص۶۲.
به هر حال هر یک از این تاریخ‌نویسان اعتقاد یا عمل‌کردی از او را شاهد مذهب او قرار داده‌اند.





۴.۱ - اول

از قائلین به تناسخ است؛ زیرا ادعا کرد که روح جاویدان به او منتقل شد.
[۲۲] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۵۱ ـ ۱۵۳.
[۲۴] ذهبی، شمس الدین، العبر فی الخبر، ج۱، ص۶۲.


۴.۲ - دوم

تمام محرمات را حلال شمرد.
[۲۵] الاسفراینی طاهربن محمد، التبصیر فی الدین، عالم الکتب، ج۱، ص۱۳۵، بیروت، الطبعة الاولی، ۱۹۸۳.

[۲۶] ابن‌جوزی، تلبیس ابلیس، ج‌۱، ص‌۱۲۵، دارالکتب العربی، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵.

البته چون بابک زعیم آشوبگران بوده، بیشتر به اعمال و کردار او نظر می‌شود تا به اعتقادات او، اما همین دو بند از اعتقادات او، دین و مذهب او را به ما می‌شناساند.
بسیاری از عقاید بابک را باید از فرقه او جست‌وجو کرد؛ زیرا یک فرقه بر مبنای عقاید رهبران خویش شکل می‌گیرد.





۴.۱ - اول

هر حرامی را حلال می‌شمرند.

۴.۲ - دوم

مردم را در اموال و زنان مشترک می‌دانند.

۵.۳ - سوم

به الوهیت بابک خرمی معتقدند.

۵.۴ - چهارم

برای خود در زمان جاهلیت پادشاهی به نام شیروین (شروین) داشته و او را از تمام انبیا خدا برتر می‌پندارند.

۵.۵ - پنجم

بر اموات خود به نام شیروین، پادشاه افسانه‌ای خود نوحه‌سرایی می‌کنند.
[۲۸] الاسفراینی طاهربن محمد، التبصیر فی الدین، عالم الکتب، ج۱، ص۱۳۶، بیروت، الطبعة الاولی، ۱۹۸۳.


۵.۶ - ششم

قائل به نبوت شروین و افضلیت او بوده‌اند.
[۲۹] فضائح الباطنیه، ج۱، ص۱۶.


۵.۷ - هفتم

منکر خالق و معاد و نبوت هستند.
[۳۰] قطف الثمر، ج۱، ص۲۶۲.
[۳۱] المسائل الجاهلیه، ص۱۱۱.


۵.۸ - هشتم

صید را از بهترین مباحات می‌دانند و به همین دلیل گفته اگر کسی زنی را به دام بیندازد، مباح است.
[۳۲] . ابن‌جوزی، تلبیس ابلیس، دارالکتب العربی، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۰۵-۱۹۸۰، ج ۱، ص ۱۲۶.


۵.۹ - نهم

قائلین به تناسخ ارواح؛ حتی از حیوان به غیر آن بودند.
[۳۴] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۵۱.


۵.۱۰ - دهم

منکر خاتمیت پیامبر اسلام (صلي‌الله‌عليه‌وآله) هستند و ارسال رسولان را بی‌پایان می‌دانند.
[۳۵] . الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۸۷۷.




بیشتر اعمال بابک خرمی و اتباعش در فساد و قتل و غارت و فحشا بوده و به دلیل این آزادی مفرطانه به ایشان خرمیه می‌گفتند؛ زیرا از بند هر قانونی آزاد بودند؛ همان‌طور که از اعتقادات ایشان به دست می‌آید. به بعضی اعمال این گروه و رهبرش اشاره می‌کنیم:

۴.۱ - اول

بابک کار خود را با قتل عام شبانه شروع نموده و به جانشینی از جاویدان سامان داد.

۴.۲ - دوم

بابک و اتباعش در مدت نزدیک به ۲۲ سال آشوبگر منطقه بودند و قلعه و حصون بسیاری از شهرها و روستاها را خراب کرد و با سپاهیان خلفای بنی‌العباس چون مأمون و معتصم مستقیماً وارد جنگ می‌شد. و آنها را شکست داده و بسیاری از سران ایشان را کشت.

۵.۳ - سوم

اگر نزد کسی دختر یا خواهری مورد پسندشان بود، ایشان آن را طلب می‌کردند باید به آنها اهدا می‌شد و در صورت امتناع او را کشته و به خواسته خود می‌رسیدند.<
[۳۹] ابن‌جوزی، تلبیس ابلیس، ج‌۱، ص‌۱۲۵، دارالکتب العربی، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵.


۵.۴ - چهارم

با مادر و خواهر و دختر خویش روابط زناشویی برقرار می‌کردند.
[۴۱] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۵۱.


۵.۵ - پنجم

شبی یا شب‌هایی از سال را به پایکوبی و عیش و نوش مشغول‌اند و در پایان هر مردی با زنی که در کنارش می‌باشد. در همان مکان به فحشا می‌پردازد.
[۴۳] ابن‌جوزی، تلبیس ابلیس، ج‌۱، ص‌۱۲۵، دارالکتب العربی، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵.


۵.۶ - ششم

این فرقه در طول قدرت بیست ساله خود بیش از ۸۰ هزار یا بیش از ۱۵۰ هزار نفر را کشت.

۵.۷ - هفتم

بیش از ۷ هزار زن مسلمان را به بردگی برده بودند.



با این اعتقادات و عمل‌کرد هر خواننده‌ای پی می‌برد که این فرقه اصلا، جز فرق اسلامی نیست؛ به طوری که علمای اهل سنت نیز بر این باورند که خرمیه فرقه‌ای ساختگی و کسی آن را در زمره مسلمین قرار نداده و عده‌ای منصفانه این گروه را از منشعبات مجوس می‌دانند.
[۴۷] قطف الثمر، ج۱، ص۲۶۲.
[۴۸] المسائل الجاهلیه، ص۱۱۱.


و گفته‌اند بابک بر مذهب مزدک مجوسی بوده، پس چگونه می‌توان این فرقه را یکی از فرق منشعبه از شیعه بدانیم، در حالی که اینان به هیچ یک از اصول و فروع شیعه پایبند نبودند. آیا چون بعضی از ایرانیان محب اهل بیت (علیهم‌السلام) بوده، باید به ایشان چنین برچسبی زد. پس به چه عنوان بسیاری از صاحبان تاریخ و عقیده این فرقه مجوسیه را یکی از فرق شیعه، شرتر از فتنه دجال می‌دانند
[۵۰] . الاسفر اینی طاهربن محمد، التبصیر فی الدین، عالم الکتب، بیروت، الطبعة الاولی، ۱۹۸۳، ج ۱، ص ۱۴۰.
و در کوبیدن امامیه استفاده می‌کنند و آیا به همین استظهارات فاسده نیست که دائماً شیعه را مجوسی معرفی می‌کنند. آیا هنوز درک چنین مطلبی که ملیت غیر از عقیده است، هضم نشده است و یا قلم به دستانی مزدور باید به وظیفه مزد به قلم بودن خویش پای‌بند باشند تا نام شیعه همیشه در تاریخ تاریک بماند و البته موفقیت این نویسندگان و کارایی چنین برخوردی را امروز نیز باید مورد توجه قرار داد که آیا اسلام به طور کلی و شیعه امامیه بالخصوص در جهان آن‌گونه که بوده و هست معرفی می‌شود یا خیر.



عده‌ای فرقه خرمیه را از شعبات فرقه مزدکیه که قبل از سلام در ایران ظاهر می‌دانند. عده‌ای این فرقه را منشعب از فرقه جناحیه می‌دانند؛ زیرا بعضی از عقایدی را که به جناحیه (پیروان عبدالله بن معاویه بن جعفر از فرق منشعبه از هاشمیه) نسبت می‌دهند، به خرمیه نیز منسوب می‌کنند.
[۵۱] ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۵۷.

عده‌ای خرمیه را از فرق اسماعیلیه (باطنیه) می‌دانند و عده‌ای این فرقه را ناشی از فرقه عباسیه (راوندیه) می‌دانند.
[۵۲] ابی‌محمد حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، ص۶۱، قم، مکتبة الفقیه.

و نیز از این فرقه جز اعتقاد کفرآمیز و عمل غیر اسلامی چیز دیگری مشاهده نمی‌شود و شاید به همین دلیل عده‌ای این گروه را جز غلات شمرده‌اند. قابل ذکر است که برخی نیز فرقه ضاله منصوریه و قرامطه و فاطمیه... را از خرمیه می‌دانند؛
[۵۳] قطف الثمر، ج۱، ص۲۶۲.
زیرا از بین اعتقادات اصلی این فرق مانند قول به تناسخ و انکار و واجبات و محرمات و... تباین اساسی نیست؛ در حالی که این فرق قبل از سال ۲۰۱ وارد عرصه شدند و بابک خرمی در سال ۲۰۱ به اقتدار می‌رسد. پس در بدو نظر بهتر است بگوییم که خرمیه از این فرق متاثر است نه بالعکس؛ اما همان‌طور که گفتیم خرمیه اولیه مسلکی است که زمان مزدک در ایران به وجود آمد و مکتب مزدک نیز خرمیه خوانده می‌شد.
[۵۴] الاسفراینی طاهربن محمد، التبصیر فی الدین، عالم الکتب، ج۱، ص۱۳۵، بیروت، الطبعة الاولی، ۱۹۸۳.
[۵۵] فضائح الباطنیه، ج۱، ص۱۵.
و همین اعتقادات را داشته؛ لذا عده‌ای خرمیه بابک را از منشعبات مزدکیه دانستند و در واقع تمام مکاتب غلو و منصوریه و راوندیه و خرمیه و جناحیه و فاطمیه و برخی فرق اسماعیلیه مانند قرامطه کاملاً تحت تأثیر آرا و افکار مزدک بوده‌اند و در واقع این فرق احیاگران مکتب مزدک مجوسیان می‌باشند؛ و فرق عمئه این گروه‌ها با هم در مدت غارتگری ایشان در بین مسلمین است. در هر حال خرمیه بابک متأثر آرا و افکار مزدک یعنی خرمیه اولی است و بعد از قتل ابومسلم خراسانی در سال ۱۳۶ عده‌ای از خرمیه مزدکی به سرکردگی شخصیتی نیشابوری به نام بسنفاد به خون‌خواهی ابومسلم قیام کردند و با لشکری عظیم به جنگ لشکر منصور دوانقی رفتند ولی شکست خوردند.
[۵۶] مسعودی ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۴۷۸، قم، دارالهجره، ۱۴۰۹، دوم.

به این ترتیب خرمیه بابک هم از مزدک متأثر است و هم از ابومسلم فرقه‌ای ایرانی و متاثر از ایرانیان.



همان‌طور که گفته شد، بابک با جانشینی جاویدان به قدرت رسید؛ ولی برای این حادثه بخصوصه، ذکر تاریخ نشده و احتمال دارد این ظهور در همان زمانی باشد که مأمون خلیفه عباسی ولایت‌عهدی خویش را به حضرت علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) تحمیل کرد؛ یعنی در سال ۲۰۱ هجری قمری؛ زیرا این دو مطلب از حوادث مهم این سال شمرده شده
[۵۸] ذهبی، شمس الدین، العبر فی الخبر، ج۱، ص۶۲.


و از طرفی بابک در سال ۲۲۳ کشته شده و حدود ۲۲ سال تک تاز آشوبگری در منطقه آذربایجان و مناطق اطراف بوده؛ به طوری که پیداست این فرقه خارج از کنترل بنی‌العباس بوده و در این مدت لشکرهای بنی‌العباس را نیز شکست می‌دادند. تا این‌که با پی‌گیری شخص خلیفه وقت عباسی در سال ۲۰۳ معروف به افشین با سپاه بسیار بابک را شکست داده و او را پس از متواری کردن اسیر می‌نماید و پس از ۲۲ سال حکومت بنی‌العباس را آسوده خاطر می‌کنند. به‌ طوری که بعد از اسارت بابک خرمی و برادرش اسحاق معتصم جشن باشکوهی را در سامرا پایتخت حکومت عباسی برگذار می‌کند و مردم نیز از خبر اسارت بابک تکبیرگویان به سرور پرداختند. وقتی افشین این قطاع الطریق را به سامرا می‌آورد، هارون بن معتصم و رجال بنی‌العباس در منطقه قاطول در ۵ فرسخی با دو صف از لشکر که تا سامرا پیوسته بود به استقبال این فاتح پیروز رفته و به او نشان‌های افتخار هدیه دادند و بر سرش تاج کرامت نهادند.
[۵۹] مسعودی ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۷۱، قم، دارالهجره، ۱۴۰۹، دوم.
و این‌گونه اسطوره‌ای برای بنی‌العباس و مردم شد.



پس از اسارت این جرثومه فساد فوراً برای اعدام به پایتخت منتقل می‌شود و با تشریفات مخصوصی او و برادرش اسحاق بن ابراهیم استقبال می‌شود، مرکب بابک فیل هندی و برادرش ناقه‌ای عظیم، بر سر بابک کلاهی از پوست سمور و قبائی از دیباج گذاشتند
[۶۰] مسعودی ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۷۱، قم، دارالهجره، دوم، ۱۴۰۹.
و معتصم با این عمل می‌خواهد عظمت کار خویش را نشان دهد؛ در حالی که فقط او یک آشوبگر را سرکوب کرده. این دو و مازیار رئیس فرقه محمره (خرمیه) در طبرستان را در یک روز اعدام می‌کنند. اولاً دست و پای او را قطع می‌کنند و بعد سر از تنش بریده و جسدش را به دار آویخته و بعد به آتش می‌افکند. و این‌گونه از تمام وجودش خلاص می‌شوند. گفته شده که این دو برادر هنگام تعذیب و شکنجه برای مرگ ناله و فریاد و جزعی نداشتند. و بابک برای نمایان نشدن چهره زردش به خاطر خون‌ریزی زیاد، صورتش را به خون آغشته کرد تا زردی چهره‌اش را تفسیر به ترس از مرگ نکنند.



بنی‌العباس با کمک ایرانیان به خصوص ابومسلم خراسانی حکومت را به دست گرفتند؛ ولی پس از مدتی به حذف فیزیکی او دست زدند، با این‌که او را صاحب الدولة العباسیه می‌نامند. سپس به جنگ خون‌خواهان ابومسلم رفته و آنها را سرکوب کردند؛ مانند راوندیه و بسنفاد و یارانش سپس به حذف اعتقادات و مکاتب ابومسلمی پرداختند. که از جمله آنها بابک در آذربایجان و مازیار در طبرستان بود... و حتی به اسطوره تاریخ حکومت بنی‌العباس نیز رحم نکردند. و افشین را که تاجی از عزت بر سرش گذاشته بودند، به محض اینکه اعلام کرد که عقیده‌اش با خرمیه است، در کنار بابک اعدام نمودند.
[۶۳] مسعودی ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۷۱، قم، دارالهجره، دوم، ۱۴۰۹.
و این شیوه بنی‌العباس بوده که با دوستانش این‌گونه رفتار می‌نمود و از این‌جاست که روشن‌بینی و پای‌مردی و استقامت و مبارزات اهل بیت (علیهم‌السلام) و تشیع در برابر چنین حکومت جائری، که خود امثال ابومسلم و بابک را می‌آفریند و بعد از نتیجه مطلوب به حذف آنان می‌پردازد، پی برد و گرچه در آن دوران مظلومیت بر تشیع نمایان بود و همراه امامانشان در تبعید و غربت و زندان و شکنجه به سر می‌بردند و تا پای جان می‌ایستادند. اما امروز با شکوه و قدرت به راه خود ادامه می‌دهد؛ در حالی که قرن‌ها از انقراض حکومت بنی‌العباس می‌گذرد. و العاقبة للمتقین.



۱. ابن‌جوزی، تلبیس ابلیس، ج‌۱، ص‌۱۲۵، دارالکتب العربی، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵.
۲. ذهبی، شمس‌الدین، العبر فی الخبر، ج۱، ص۶۲.
۳. ذهبی، شمس‌الدین، العبر فی الخبر، ج۱، ص۲۳۹.    
۴. صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۳۸ ۳۹.    
۵. ابن‌جوزی، تلبیس ابلیس، ج‌۱، ص‌۱۲۵، دارالکتب العربی، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵.
۶. صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۳۹.    
۷. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۲۸.    
۸. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۵۱.
۹. صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۳۹.    
۱۰. مناهل العرفان في علوم القران، زرقاني، محمد عبدالعظيم، ج‌۲، ص‌۵۴.
۱۱. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۱۰.    
۱۲. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۴، ص۱۳۱.
۱۳. صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۴۰.    
۱۴. قطف الثمر، ج۱، ص۲۶۲.
۱۵. المسائل الجاهلیه، ص۱۱۱.
۱۶. صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۴۰.    
۱۷. المسعودی ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۴۷۸، دوم، قم، دارالهجره، ۱۴۰۹.
۱۸. ابی‌محمد حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، ص۶۱، قم، مکتبة الفقیه.
۱۹. صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۴۰.    
۲۰. ذهبی، شمس الدین، العبر فی الخبر، ج۱، ص۶۲.
۲۱. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۲۸.    
۲۲. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۵۱ ـ ۱۵۳.
۲۳. ذهبی، شمس الدین، العبر فی الخبر، ج۱، ص۲۶۲.    
۲۴. ذهبی، شمس الدین، العبر فی الخبر، ج۱، ص۶۲.
۲۵. الاسفراینی طاهربن محمد، التبصیر فی الدین، عالم الکتب، ج۱، ص۱۳۵، بیروت، الطبعة الاولی، ۱۹۸۳.
۲۶. ابن‌جوزی، تلبیس ابلیس، ج‌۱، ص‌۱۲۵، دارالکتب العربی، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵.
۲۷. باقلانی، أبی‌بکر محمد بن الطیب، اعجاز القرآن، ص۵۵.    
۲۸. الاسفراینی طاهربن محمد، التبصیر فی الدین، عالم الکتب، ج۱، ص۱۳۶، بیروت، الطبعة الاولی، ۱۹۸۳.
۲۹. فضائح الباطنیه، ج۱، ص۱۶.
۳۰. قطف الثمر، ج۱، ص۲۶۲.
۳۱. المسائل الجاهلیه، ص۱۱۱.
۳۲. . ابن‌جوزی، تلبیس ابلیس، دارالکتب العربی، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۰۵-۱۹۸۰، ج ۱، ص ۱۲۶.
۳۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۲۸.    
۳۴. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۵۱.
۳۵. . الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۸۷۷.
۳۶. صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۴۰.    
۳۷. صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۳۹.    
۳۸. صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۴۰.    
۳۹. ابن‌جوزی، تلبیس ابلیس، ج‌۱، ص‌۱۲۵، دارالکتب العربی، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵.
۴۰. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۲۸.    
۴۱. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۵۱.
۴۲. باقلانی، أبی‌بکر محمد بن الطیب، اعجاز القرآن، ص۵۵.    
۴۳. ابن‌جوزی، تلبیس ابلیس، ج‌۱، ص‌۱۲۵، دارالکتب العربی، بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵.
۴۴. صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۴۰.    
۴۵. صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۴۰.    
۴۶. باقلانی، أبی‌بکر محمد بن الطیب، اعجاز القرآن، ص۵۵.    
۴۷. قطف الثمر، ج۱، ص۲۶۲.
۴۸. المسائل الجاهلیه، ص۱۱۱.
۴۹. صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۴۰.    
۵۰. . الاسفر اینی طاهربن محمد، التبصیر فی الدین، عالم الکتب، بیروت، الطبعة الاولی، ۱۹۸۳، ج ۱، ص ۱۴۰.
۵۱. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۵۷.
۵۲. ابی‌محمد حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، ص۶۱، قم، مکتبة الفقیه.
۵۳. قطف الثمر، ج۱، ص۲۶۲.
۵۴. الاسفراینی طاهربن محمد، التبصیر فی الدین، عالم الکتب، ج۱، ص۱۳۵، بیروت، الطبعة الاولی، ۱۹۸۳.
۵۵. فضائح الباطنیه، ج۱، ص۱۵.
۵۶. مسعودی ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۴۷۸، قم، دارالهجره، ۱۴۰۹، دوم.
۵۷. ذهبی، شمس الدین، العبر فی الخبر، ج۱، ص۲۶۲.    
۵۸. ذهبی، شمس الدین، العبر فی الخبر، ج۱، ص۶۲.
۵۹. مسعودی ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۷۱، قم، دارالهجره، ۱۴۰۹، دوم.
۶۰. مسعودی ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۷۱، قم، دارالهجره، دوم، ۱۴۰۹.
۶۱. صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۳۹.    
۶۲. صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۴۰.    
۶۳. مسعودی ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۷۱، قم، دارالهجره، دوم، ۱۴۰۹.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فرقه خرّمیه».    




جعبه ابزار