خانه در ترکیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ساخت خانه در
ترکیه به دوره میان سنگی و نوسنگی میرسد، و برای ساخت
خانه از مصالح مختلفی مثل
چوب،
سنگ و آجر و ... استفاده میکردند. با تغییر فرهنگ مردم شکل خانهها هم تغییر کرد.
پراکندگی عمده فرهنگی و تاریخی در
ترکیه سه بخش اصلی را نشان میدهد: نخست، مناطق ساحلی و جاهایی که پل ارتباط با
اروپا را تشکیل میدهد. این مناطق تحت تأثیر مداوم عوامل خارجی قرار دارد. دوم، منطقه داخلی که شاهد تحرک کمتر و پذیرای آخرین موج
مهاجرت بزرگ ترکها بوده است. این دشتِ بشقابی شکل را شاید بتوان منطقه درونی خواند. سوم، میان این دو منطقه یک کمربند مرکّب است که تحتتأثیر هر دو منطقه قرار داد. خانههای ترکی در ترکیه از منطقه درونی به سمت بیرون گسترش یافته است.
در نقاط مختلف ترکیه، در دوره میان سنگی، با تشکیل روستاها استقرار دائمی صورت گرفته است. در دوران نوسنگی،
خانه دارای اتاقهایی وسیع، با ابعاد حداکثر ۹ متر × ۱۰ متر در اطراف حیاطی
سنگ فرش و چهارگوش، با پی سنگی و دیوار خشتچین بود. این اتاقها مستقل و گاه دارای ستونهای سنگی بودند. در وسط
اتاق، اجاق پختوپز قرار داشت و کف اتاق با خشت و اندود
گل پوشیده بود. در ادامه این دوره، اتاقها دو طبقه شدند که اتاق پایینی در نداشت و از طریق اتاق بالایی به آن وارد میشدند. سقف این خانهها مسطح، از
چوب و نی و اندود کاهگل بود.
از هزاره پنجم پیش از میلاد، در تپههای باستانی حاجیلار، خانههای حیاط دار احتمالا دو طبقه با اتاقهای مستطیل شکل ساخته میشدند.
در ادامه دوره نوسنگی، تعداد اتاقها بیشتر و با سنگ و
خشت و
چوب فضاهای متنوعی ایجاد شد. این خانهها نیز در طبقه همکف ورودی نداشتند و از طریق نردبان و حفره بام وارد خانه میشدند.
تمدن تپه باستانی چتل هویوک، از هفت هزار تا پنج هزار سال پیش از میلاد را از نخستین تلاشهای
بشر برای پیریزی
زندگی شهری دانستهاند. حفاریها و یافتههای این محل نشان میدهند که خانهها به هم چسبیده و بدون در بودند و به همین سبب استحکام بیشتری داشتند و از طریق پشت بام به یکدیگر مرتبط میشدند. این خانهها نقشه واحد اما اندازههای متفاوت داشتند. دیوارهای آنها خشتی بود و با کلافهای
چوبی تقویت میشد. دیوارها و کف اتاقها نقاشی و گچکاری میشد. از سکوهای کنار دیوار نیز برای خوابیدن، کار کردن و
غذا خوردن استفاده میکردند
(تصویر ۱۸).
در عصر
مس و سنگ، محلهای مسکونی با حصار محافظت میشد و تغییراتی در خانهها ایجاد گردید، مثلا دو اتاق بزرگ در خانه به یک راهرو باز میشد.
در عصر مفرغ، خانهها به هم فشرده و اتاقها به صورت ردیفی نزدیک به هم، به شکل مستطیل کوچک و دیوارها از پی سنگی و خشتی بودند. این خانهها در و پنجره داشتند و به صورت مجتمع، با سقف مسطح، از
چوب و نی ساخته میشدند.
در هزاره دوم پیش از میلاد، ساکنان بعضی مناطق
ترکیه مانند کاپادوکیا، شهرهای زیرزمینی میساختند و درون اتاقهای کوچک و تاریکش سوراخهایی برای ورود و خروج
هوا و
نور ایجاد میکردند. ساخت خانههای زیرزمینی برای دفاع در برابر مهاجمان بود. تا ۱۳۳۱ش/۱۹۵۲، نمونههایی از این خانهها هنوز مسکونی بودند.
حِتّیها و سپس یونانیها در حدود سال هزار پیش از میلاد، نخست روستاها و بعد شهرهایی در این سرزمین ساختند. خانههای ثروتمندان یونانی دارای
آب جاری و کف موزاییک کاری شده بود. اهالی
روم شرقی (بیزانس) نیز بعد از یونانیها در این منطقه تا قرن هشتم
سکونت داشتند.
با ورود ترکان در
قرن پنجم به آسیای صغیر، در طول یک سده، حدود یک سوم از
جمعیت ترک دنیا به این سرزمین
مهاجرت کردند و در اواخر این قرن، این ناحیه به سرزمینی ترک نشین تبدیل شد.
آنان روستاهایی ساختند یا در خانههای روستاهای تخلیه شده ساکن شدند.
با ورود ترکها،
مسلمانان در مرکز
شهر و رومیها و تاجران
مسیحی هرکدام در محلههایی معیّن، که با حصاری از هم جدا میشدند، ساکن گردیدند.
اولین [[|مسکن]] ترکان، چادر (یورت)، دارای فضاهای مختلفی مانند محل پخت و پز، محل نگهداری
لباس و
سلاح و مکانی برای نشستن و
خواب بود. در وسط چادر نیز، مکانی برای خوردن غذا بود و در اطراف آن، صندوقهای وسایل قرار داشت. این فضا سازی چینش اشیا در یورت، در ساختار اتاق، در خانههای بعدی ترکی اثر گذاشت.
به دلیل شرایط
آب و هوایی، مصالح خانههای قدیمی ترکیه متفاوت است. در شمال ترکیه مانند
استانبول، ادرنه، بورسه، سیواس و توقات از
چوب، در مرکز از آجر و سنگ، در جنوب به طرف مغرب مانند اَدنه، مرسین و
آنتالیا از
چوب و سنگ و در مغرب از سنگ به عنوان مصالح اصلی استفاده شده است.
ساختمایه اصلی در آناطولی سنگ بوده و آجر بیشتر در طاقسازی بناها و قلوهسنگ همراه با ساروج در قوسهای طاقی و دیوارها، و
چوب گاه برای تمام بناها به کار میرفته است.
در استانبول، برخلاف دیگر نواحی، قسمتهای
چوبی را با اندود نمیپوشاندند. بهرهگیری از
چوب و امثال آن در ساختن سقف اتاقها به خصوص ویژگی اقوام کوچنشین بوده است
درون خانههای چند طبقه، پی و طبقه پایین از سنگ و آجر است اما در طبقات بالا از الوارهای
چوبی و آجر به عنوان مصالح استفاده شدهاست.
در قرن دهم حتی در استانبول، خشت معمولترین ساخت مایه در ساخت خانهها بود، اما پیش از آن، در دوره ترکها دیوارهای سنگی نتراشیده نقش مهمی داشتند. سنگهای تراش نخورده معمولا در طبقه زیرین یا همکف کاربرد داشتهاند.
چوب در قسمتهای مختلف بنا به کار میرفت. پی یا شالوده
چوبی با عمق کم و بیشتر برای مساکن سبک و کوچک استفاده میشد و شالوده سنگی که سنگینی بنا را به
زمین منتقل و در مقابل
سیل مقاومت میکرد، بیشتر در مناطق پر
باران مانند سامسون، ریزا، ارتوین، سفرانبلو و بوجاک کاربرد داشت. در مناطق نزدیک
دریای سیاه، ستونهای
چوبی در اتاقهایی به کار میرفت که در آن محصولات
کشاورزی را نگهداری میکردند.
چوب شالودهها بهخصوص از
درخت شاه بلوط بود، که به خوبی در مقابل آب مقاوم است و با گذشت زمان مانند سنگ مقاوم میگردد. یک سرِ تیرهای
چوبی را برای فرو رفتن در زمین، تیز میکردند.
از طرف دیگر، بهرهگیری از مصالح معماری به فراوانی آن در هر منطقه بستگی داشت؛ مثلا در مناطق جنگلی و روستاها خانهها از
چوب ساخته میشد، اما در شهرها
چوب با صرفه جویی کامل به کار میرفت. تنوع مصالح در خانههای شهری بیشتر بود، به گونهای که حتی در دیوارهای دارای اسکلت
چوبی از سنگ و آجر برای مقاومت بیشتر دیوار استفاده میکردند. در اسکلت سازی
چوبی، به تیرهای عمودی دیوارها چند تیر دیگر به صورت ضربدری متصل میگردید تا بر استحکام بنا بیفزاید.
مطالعات درباره خانههای ترکی، براساس آثار باقیمانده از قرون پنجم تا هفتم در استانبول، بورسه، تکیرداغ و گبزه، نشان میدهد که خانهها بیشتر دو طبقه بودند و رو به درون و حیاط و
باغ باز میشدند. اتاقهای طبقه همکف عمدتاً برای انبار و خدمات بود و زندگی بیشتر در طبقه بالای همکف جریان داشت.
بیشتر خانههای ترکی در مجموع دارای یک طرح و ویژگیهای مشترکاند که نخست در استانبول معمول گردیده و سپس در سایر مناطق ترکیه رواج یافته است. طرح یک سوم این خانهها شبیه خانه سازی
ایران است. طبقه اول به بالا اسکلت
چوبیِ سبک دارد و دیوار خانهها برای ایجاد حریمِ بلند است. در مرکز خانه، حیاطی با حوض و چاه و باغچه قرار دارد. از فضاهای دیگر در طبقه همکف، انباری و آخور است
قسمت اصلی خانه طبقه بالاست که از طریق پلکانی
چوبی در حیاط، به آن راه مییابند. معمولا شهرهای ترکیه در زمینهای هموار ساخته نمیشدند، اما برای خانهسازی زمینها را صاف میکردند. خانهها ابتدا یک طبقه بودند و به مرور دو طبقه شدند و دو قسمت اصلی داشتند: قسمت استقبال (سَلامْلِک)، مکان اصلی برای
مهمانان و جشنها، و قسمت
سکونت (حَرمْلِک)، حریم خصوصی
خانواده.
در خانههای بزرگ، این دو قسمت بسیار گسترده بودهاند، سلاملک به حیاط و
باغ متصل میشده است و در گوشهای از آن، آشپزخانه و رختشوی خانه و حمام قرار داشته است، ولی در خانههای کوچک، تمام این فضاهای خدماتی در ساختمان اصلی بودهاند.
در خانههای دو طبقه نیز، آشپزخانه و انبار در طبقه همکف قرار داشته و طبقه بالا بیشتر محل زندگی خانوادگی بوده، که به حیاط و خیابان اشراف داشته است.
در بعضی خانهها، فضایی به نام جهاننما در
تابستان استفاده میشده است. این فضا در کاخها و سراهای اعیانی و گاه خانههای معمولی وجود داشته و در بلندترین نقطه بنا، به صورت بالکنی کوچک قرار میگرفتهاست.
درِ اصلی خانهها بزرگ و تنها ورودی به خانه بوده است.
مهمترین مکانهای خانه صفه و اتاق بوده است.
کاشیکاری از تزیینات خانههای ترکی بوده که از پشت با ملاط و توسط استاد کاران ایرانیِ مهاجر به دیوار نصب و در خانهها و قصرها نیز طی قرون یازدهم و دوازدهم اجرا میشده است. بر کاشیها، اشکال متنوع هندسی و گیاهی با رنگهای مختلف نقش میشد و گاه نقاشی زیر یا روی لعاب شفاف انجام میگرفت و از نقوش انسانی و حیوانی استفاده نمیگردید. در کاشیها از رنگ
آبی نیلی، آبی آسمانی،
سبز و
قرمز استفاده میشد.
درِ خانههای
چوبی، بهویژه در قسمتهای بالای خانه، نقاشی میشد که این ویژگی مشترک اقوام ترک است.
همزمان با ورود اروپاییها به استانبول، خانههای ترکی با رنگهای متنوعی آراسته شدند. در خلال
قرن یازدهم، رنگهای متنوع روشن، به ویژه قرمز، زرد، آبی و
سفید، به کار میرفت و رنگ کردن بنا تا زمان بهرهگیری از پوشش ملاط
سیمان معمول بود. ساختمانهای بزرگ قرن سیزدهم با رنگهای
صورتی، انواع قرمز، سبز زیتونی و زرد تزیین میشدند که برگرفته از هنر باروک اروپای مرکزی است و شاید اصل آن به قرن دوازدهم/ هجدهم برگردد. نقوش و طرحهای نمای خانهها ریشه در
فرهنگ مذهبی و
تصوف گرایانه ترکان دارد. نقاشیهای طلسمگونه، شاخ
گوزن و
آهو، چشمهای افسونگر و کتیبههایی با جملات دعایی به همراه تاریخ ساخت خانه، نمونههای این نقوش است.
۱) چادر مخصوص گروههای
کوچ رو و به ویژه در نواحی شمالی کوههای توروس معمول و امکانات آن در حد
زندگی روزمره است.
کلیه ادوات زندگی و وسایل چهارپایان در آنجا نگهداری میشود و
زنان بافتهای سنّتی مانند
سجاده را در آنجا تولید میکنند. مساحت، فضای دایره شکل خاص نشستن و وسایل مورد استفاده مانند صندوق، بین اتاق و خیمه مشترکاند اما در خیمه اجاق در وسط و در اتاق درون دیوار تعبیه شده است.
۲) خانه سیار یا قابل انتقال شبیه چادر که حاصل مرحله انتقال از چادر به خانه ترکی است و عناصر آن نیز حملشدنی است و از یک یا دو اتاق رو به حیاط تشکیل شدهاست.
زندگی روستاییان به
زمین وابسته است. این نوع زندگی خانههای آنها را در موارد بسیار اساسی محدود میکند به گونهای که عمومآ تک طبقه و تنها یک یا دو اتاقه است.
خانههای شهری یک یا چندطبقهاند و با اینکه بسیار دقیق ساخته شدهاند، معمولا بیتکلف و تا حدی منعکس کننده ویژگیهای منطقهای هستند.
در ترکیه، خانههایی متفاوت با خانههای رایج نیز ساخته میشوند که مهمترین آنها خانههای مجلل بزرگ و ویلاهای تابستانیاند که در محوطههای باز و باغها و کنار رودها با منظرههای تماشایی ساخته شدهاند. همه این خانهها ویژگیهای خانه ترکی را دارند، جز قصرها که به سبب بهرهگیری از تأثیرات خارجی، ویژگیهای ترکی را از دست دادهاند.
ورودی خانههای ترکی پیشتر محوطهای محدود با روزنهای کوچک بود که مانند ورودی قلعه ساخته میشد.
درهای خانههای ترکی معمولا بزرگ و دو لنگه بودند تا چهارپایان بتوانند از آنجا به اصطبل و فضاهای مخصوص خودشان در حیاط وارد شوند و گاه درِ کوچکی برای ورود و خروج افراد در یکی از لنگهها ساخته میشد. این لنگهها با تختههای سنگین بزرگ ساخته میشدند و با گُل میخهای آهنی به هم وصل میگردیدند و قفلهای آهنی محکمی داشتند.
از مشترکات خانهها، چهارچوبهای بود که در دیوار بنا کار میگذاشتند و از دیوار بیرون میزد. نمای بیرونی هر لنگه در، دو قاب عمودی بود که به سه قاب افقی متصل میشد.
حیاط عنصری مهم در خانههای ترکی است و قدمت آن به اوایل تشکیل
حکومت عثمانی میرسد. متأسفانه دادههای باستان شناختی اندکی درباره ویژگیهای خانهها در سدههای نخست تصرف آناطولی و بالکان در دست است،
اما شواهدی از وجود خانههای حیاط دار از سده نهم دیده شده است.
در برخی نگارهها، از جمله نگارهای از نسخه خطی ترجمه شقایق نعمانیه در اواخر سده نهم و اوایل سده دهم، خانههای حیاطدار مشاهده میشود.
الگوی سنّتی خانههای حیاطدار حدودآ به سده دوازدهم بازمیگردد. در سدههای دوازدهم و سیزدهم، خانههای حیاطدار با سه اتاق در طبقه همکف، الگوی اصلی
خانه بودند که گاه این فضا در جلوی اتاقهای طبقه دوم نیز حیاط نامیده میشود.
حیاط مکان بیشترِ فعالیتهای
زنان بود و سعی میشد با کاشتن
گیاهان و تعبیه حوض زیباتر شود، ضمن آنکه مرکز دسترسی به سایر فضاهای خانه نیز بود.
از جمله فضاهای همراه و پیوسته به حیاط، ایوان بود و حیاط بدون ایوان شکل مطلوب نداشت. در واقع، حیاط دنباله محوطه ایوان بود.
شاید به همین سبب، اصطلاح چارداک (از چهارطاق فارسی) که نوعی ایوان سرپوشیده بود، در بخشهایی از عثمانی از علائیه/ آلانیه تا بالکان به جای کلمه حیاط متداول بوده است.
در شهر سَفْرانبلو، حیاط طبقه همکف مسقف بود که صفه خوانده میشد و در آن، اجاق برای پخت و پز و حوضی کوچک با نردههایی در اطرافش برای شستشو قرار میدادند.
به طور کلی و به تدریج حیاطها در خانههای ترکی کوچکتر و به صفه تبدیل گردید.
صفه فضای مشترکی بین اتاقها بود. اتاقها معمولا به هم متصل نبودند و ورودی آنها به صفه باز میشد. از کنارههای صفه برای نشستن استفاده میشد.
صفهها به سه نوع داخلی، خارجی و مرکزی تقسیم میشدند. صفه خارجی در جهت طولی و در گوشهای از خانه بود و اتاقها در فضای مقابل آن قرار داشتند. انواع متفاوت اینگونه صفهها در خانههای مناطق بورسه و ادرنه ساخته شدهاست. صفه داخلی فضای خانه را به دو قسمت تقسیم میکرد و در وسط خانه قرار داشت و اتاقها در عقب و جلوی آن واقع میشدند. گونههای مختلف آن در
استانبول، آماسیه، سیواس، توقات و آنتالیا کاربرد داشتند. ایوان صفهها، در سطح بالاتر قرار داشت و محلی برای نشستن بود
(تصویر خانه اسمزلر). از قرن سیزدهم به بعد، در وسط صفههای داخلی میان خانهای ایجاد شد که بیشتر در خانههای مجلل و سراهای
تابستانی استانبول به کار میرفت
صفه مرکزی یا میان خانه به شکل ایوانی میان اتاقها و فضای بیرون خانه قرار داشت و خانه را به باغ متصل میکرد و نه تنها اتاقها به آن باز میشد، بلکه بیشتر محل اجتماعات و مراسم بود.
در خانههای اولیه ترکی، شکل اتاق به کاربری آن بستگی داشت اما بعدها بیشتر حاصل تعامل میان کاربری، مصالح و سازه بود.
در حقیقت، تحول خانههای ترکی از خیمه به بعد، در نتیجه توجه بیشتر به اتاقها و تعداد آن بود.
از برخی اتاقها همیشه و از بعضی دیگر در برخی فصول استفاده میشد. معمولا اتاقهای باز برای فصول
گرم و اتاقهای محصور برای فصول
سرد ساخته میشدند. جاگیری مناسب برای استفاده از
نسیم، پشت به
آفتاب بودن، بهرهگیری از سازه سبک برای دیوار و سقف و کف، ابعاد گسترده، ارتفاع زیاد و پنجرههای بزرگ ویژگی اتاقهای سرد یا باز، و جاگیری مناسب برای وارد نشدن باد سرد، قرارگیری در دل ساختمان، عایقکاری ضخیم، پنجرههای کوچک و سادگیِ چیدمانِ داخلی ویژگی اتاقهای گرم یا محصور بودهاست.
اتاقهای خانههای ترکی از قرن دوازدهم بهبعد مستقل و فضای گذر بین دو اتاق به نمای تزیینی تبدیل شد.
اتاقها محل
غذا خوردن،
خواب، نشستن،
نماز و
نیایش و کلیه اعمال فردی بود. گاهی اتاقهای مخصوص مانند
نمازخانه یا کتابخانه ساخته میشد. گاه بخشی از اتاق را مشربی اشغال میکرد.
در ساختار اتاق، همانند چادر و
خیمه، به چهار بخش توجه میشد: قسمت مرکزی برای فعالیتهای مختلف، ناحیه پیرامون مخصوص نشستن، فضای محصوری برای کمد و صندوق و رختخواب، و بخاری دیواری یا شومینه
(تصویر ۲۹). اتاق بزرگتر و پرتزیینتر به نام تالار نیز مخصوص پذیرایی بود. اتاقهای دوره جدیدتر دارای سه سطح متفاوت بودند. یکسوم اتاق همسطح صفه بود که ورودی اتاق در آنجا قرار داشت. قسمت دوم یا فضای اصلی اتاق با بیست تا سی سانتیمتر ارتفاع، با نرده از دو قسمت دیگر جدا میشد. قسمت سوم، شاه نشین، با بیست تا چهل سانتیمتر ارتفاع از سطح قسمت اصلی، با فرش و متکا تجهیز میگردید و محل نشستن بود
معمولا کف با الوار
چوبی و سپس حصیر پوشیده و لایهای از گل ورزداده روی آن کشیده میشد.
اثاث داخلی اتاقها معمولا ثابت بود و تفاوت اصلی اتاقهای ترکی با اتاقهای اروپاییها در همین بود.
گنجهها از عناصر برجسته اتاق در خانههای ترکی، و عملکرد اصلی آنها نگهداری مایحتاج زندگی روزمره در اتاق است. جنس آنها معمولا از
چوب است و سراسر دیوار را پوشش میدهند و با در و پنجره و سقف اتاق هماهنگاند. گنجهها و قفسهها بخشی از فضای بین دیوارها را پر میکنند. دو اتاق مجاور، به صورت پشت به هم ساخته و باعث پوشش عناصر سازهای میشوند. قفسهها، درها و پنجرهها را در خود جای میدهند و معمولا بدون دیوار جانبیاند. آنها اغلب در چندین دیوار یک اتاق ساخته میشوند
و معمولا فضای اتاق را اشغال نمیکنند. ارتفاع گنجههای قفسهدار که برای نمایش آثار قیمتی به کار میروند، برخلاف گنجههای وسایل روزمره، گاه تا سقف اتاق هم میرسد. گنجهها گاه به گونهای قرار میگیرند که قابلیت حرکت در یک محور را برای نمایش اشیای بیشتر داشته باشند.
از عناصر خاص اتاقهای ترکی، مکانهای خاصی به جز گنجه برای ذخیره سازی مواد بود که با در یا بدون در، در بخش بالای گنجه و نزدیک سقف اتاق ساخته میشدند و مُسَندِرَه نام داشتند. دسترسی به مسندرهها از طریق پلکانی بود که بیرون فضای اتاق قرار میگرفت
(نقشه ۶۹).
اندازه درِ اتاق بر حسب فضای آن متفاوت بود. تزیینات در اتاق نسبت به در ورودی بیشتر بود.
میان اتاقها در مشترک وجود نداشت. درها معمولا در گوشه اتاق تعبیه میشدند تا با باز کردن آن، درون اتاق از بیرون دیده نشود. درها از نظر شکل با بقیه اجزای
چوبی اتاق متناسب بودند. درِ اتاقها معمولا کوچک، کوتاه و یکلنگه، و ارتفاع متوسط آن نیز حدود یک و نیم تا دو متر بود، اما از اوایل
قرن سیزدهم درِ اتاق دولنگه و مرتفعتر ساخته میشد. درِ تالار بیشترین تزیینات را داشت.
بام خانههای قدیمی در برخی نواحی مانند ارزروم، مسطح و در مناطق بارانی نظیر بورسه، شیروانیِ سفال پوش بود.
در میان انواع بامهای خانههای
ترکیه، بام خانههای حرّان گنبدی شکل و سنگی بوده است.
سقف در خانههای ترکی عنصری هنری و تزیینی بوده است. برای ساختن آن، ابتدا تیرهای
چوبی را کنار هم میگذاشتند، سپس روی آنها را با صفحات
چوبی میپوشاندند و لایهای گل روی آن قرار میدادند. اخیرآ، روی لایه گلی را نیز با لایهای دیگر از آجر و ملاطِ گل میپوشانند. در زیر سقف، گاه ستونهایی با سرستونهای
چوبی تعبیه میکنند. سقف اتاقها مسطح بوده و با قابهای
چوبی و عناصر مختلف تزیین میگردیده و از یک قسمت اصلی مقاوم با ارتفاع مناسب و یک قسمت دیگر، کمی پایینتر از سقف اول، ساخته میشده است. تزیینات سقف گاهی با
نقاشی و گچبری و کندهکاری همراه بوده است.
سقف داخلی با طرحهای هندسی و قطعات رنگی و
ظریفِ ستارهای شکل
چوبی تزیین میشده که یادآور منظره
آسمان در
شب بوده و نمونههای آن در
آنکارا، بورسه و استانبول و سَفرانْبُلو باقی مانده است.
پنجرهها در دو ردیف بالا و پایین اتاقها تعبیه میشدند. پنجرههای ردیف بالا معمولا کوچک و ثابت بودند و از طرف داخل با مشبکهای
چوبی و شیشههای رنگی تزیین میشدند. از
قرن دوازدهم به بعد، این پنجرهها بلندتر شدند.
در طبقه پایین، اندازه و تعداد پنجرههای رو به بیرون به حداقل کاهش یافت و برای جلوگیری از دید خارج به داخل، جلوی این پنجرهها کرکره نصب میشد. پنجرههای طبقات فوقانی بسیار زیاد و در ابعاد بزرگ ساخته میشدند.
مشربیه، پنجرههای متصل بههم و بازشو در قسمتی از
دیوار است، که به خارج دیوار کشیده میشود و عنصر مهم اتاق و محل نشستن و تماشای فضاهای اطراف است. مشربیه از قرن دوازدهم رواج یافت
و روی تیرهای حمال
چوبیِ برآمده از دیوار قرار میگرفت. این تیرها گاه برآمدگیهای پلکانی داشتند و میتوانستند سنگینی زیادی را تحمل کنند. ساخت مشربیه در آنکارا، جانکری، قسطمونی و ارزروم، استانبول، آماسیه، سفرانبلو، أفیون، بورسه و ارمناک رواج داشته است.
بخاری دیواری (شومینه) تنها عنصر پیش آمده در وسط دیوار اتاقهای
زمستانی است که با هواکش و هماهنگ با گنجهها و سَدیر (سکوی نشستن در پیرامون اتاق) ساخته میشد. شومینه در خانههای مجلل به عنصری تزیینی تبدیل گردید که با مصالح متنوعی ساخته میشد ولی شکل آن تحت تأثیر کاربریاش بود.
معمولا گنجهها دو طرف شومینه قرار میگرفت و نمای خارجی آن با
چوب و
گچ تزیین میشد. از شومینه در قرن دهم و یازدهم نیز استفاده میشد. اما در قرن سیزدهم، شومینههای جدا از دیوار و قابل حمل و نقل معمول گردید.
امروزه در مناطق دور افتاده
ترکیه هنوز کلبههای محقر قدیمی وجود دارد اما در شهرها، بسیاری از خانههای عثمانی به عنوان مکانهای جهانگردی باز سازی شدهاند. ساختمانهای جدید اغلب خانههایی در حومه شهرها و آپارتمانهایی چند طبقهاند که نمونه آنها در سایر کشورها نیز رواج دارد. در عین حال، در بعضی شهرها چون
آنکارا هنوز هم در بخشهای کوچکی از خیابانهای باریک خانههای گلی دیده میشوند.
غیرمسلمانان استانبول، به ویژه از نیمه دوم قرن سیزدهم به بعد، همگام با عثمانیان تحت تأثیر اروپاییان، خانههای ردیفی
و آپارتمانی دو تا چهار طبقه را با وسعت و اتاقهای کم و تزیینات جدید به بافت شهر افزودند. اتاقها و طبقات بالایی این خانهها به طرف کوچه بیرون زدگی دارند. خانههای ردیفی با نمای خارجی و نقشه یکسان بیشتر تحت تأثیر
اروپا و مورد استفاده تجار و اصناف
مسیحی قرار گرفتند. آپارتمانهای بزرگتر ساخته شده در اواخر
قرن سیزدهم نیز شبیه بناهای پایتختهای اروپایی بودند
آپارتمان سازی به شیوه اروپایی در نخستین دهههای سده چهاردهم نیز رونق خود را ادامه داد و برای نمونه، معمارانی چون زکی سایار در اشاعه شیوه مذکور و انطباق آن با وضع بومی جامعه ترکیه تلاشهای در خور توجهی کردند.
(۱) ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، چاپ علی منتصرکتانی، بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۲) کریس ابوک، ترکیه، ترجمه مهسا خلیلی، تهران ۱۳۸۴ش.
(۳) محمود زینالعابدین، جولة تاریخیة فی عمارة البیت العربی و البیت الترکی، ریاض ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
(۴) بهمن فیروزمندی، باستانشناسی و هنر آسیای صغیر، ج ۱، تهران ۱۳۷۸ش.
(۵) محمد شکر، سلجوقیان: شکست بیزانس در ملازگرد و گسترش اسلام در آناتولی، ترجمه نصراللّه صالحی و علی ارطغرل، قم ۱۳۸۵ش.
(۶) Afife Batur, "A tribute to Zeki Sayar", Mimar, no۱۰ (۱۹۸۳).
(۷) Richard Ettinghausen and Oleg Grabar, The art and architecture of Islam: ۶۵۰-۱۲۵۰, Harmondsworth, Engl ۱۹۸۷.
(۸) Helen Gardner, Gardner's art through the ages: the Western perspective, vol۱, (ed) Fred S Kleiner and Christin J Mamiya, Australia ۲۰۰۶.
(۹) Godfrey Goodwin, Islamic architecture: Ottoman Turkey, London ۱۹۷۷.
(۱۰) Dogan Kuban, The Turkish hayat house, Istanbul ۱۹۹۵.
(۱۱) Onder Kucukerman, Kendi mekaninin arayisi icinde Turk evi, Istanbui ۱۹۹۶.
(۱۲) D Orhun, B Hillier, and J Hanson, "Spatial types in traditional Turkish houses", Environment and planning B: planning and design, vol۲۲, no۴ (۱۹۹۵).
(۱۳) Brian Brace Taylor, "Inkaya house: Mugla", Mimar, no۹ (۱۹۸۳).
(۱۴) TDVIA, sv "Ev: tarihi gelisimi" (by Nur Akin).
(۱۵) Behcet Unsal, Turkish Islamic architecture in Seljuk and Ottoman times, ۱۰۷۱-۱۹۲۳, London ۱۹۷۳.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خانه در کشورهای مسلمان (۶)»، شماره۶۸۷۹.