حکم قرعه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
استفاده کردن از
قرعه برای رفع
اختلاف بلامانع میباشد. و خداوند نمونههای استفاده از
قرعه را در
قرآن کریم نیز بیان کرده است، که استفاده از
قرعه برای سرپرستی
حضرت مریم (علیهاالسلام) و به
دریا انداختن
حضرت یونس (علیهالسلام) از موارد استفاده از
قرعه در قرآن میباشد.
بهرهگیری از
قرعه، در رفع
اختلاف مشروعیت دارد:
«ذلک من انباء الغیب نوحیه الیک وما کنت لدیهم اذ یلقون اقلـمهم ایهم یکفل مریم وما کنت لدیهم اذ یختصمون؛
(ای
پیامبر!) این، از خبرهای غیبی است که به تو
وحی میکنیم؛ و تو در آن هنگام که قلمهای خود را (برای
قرعهکشی) به
آب میافکندند تا کدامیک
کفالت و سرپرستی
مریم را عهدهدار شود، و (نیز) به هنگامی که (دانشمندان
بنی اسرائیل، برای کسب افتخار سرپرستی او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتی؛ و همه اینها، از
راه وحی به تو گفته شد.)»
از این
آیه و آیاتی که در
سوره صافات درباره
یونس آمده استفاده میشود که برای حل مشکل و یا در هنگام
مشاجره و
نزاع و هنگامی که کار به بن بست کامل میرسد و هیچ راهی برای پایان دادن به نزاع دیده نمیشود میتوان از
قرعه استمداد جست همین
آیات به ضمیمه
روایات پیشوایان اسلام سبب شده که
قاعده قرعه به عنوان یکی از
قواعد فقهی در
کتب اسلامی شناخته شود و از آن بحث گردد اما همان طور که در بالا اشاره شد،
قرعه مشروط به وجود بنبست کامل است بنابراین هرگاه طریق دیگری برای حل شکل پیدا شود از
قرعه نمیتوان استفاده کرد.
طرز
قرعه کشی در اسلام صورت خاصی ندارد بلکه میتوان از چوبههای تیر یا
سنگ ریزه یا
کاغذ و مانند آن طوری استفاده کرد که تبانی و زدوبند در آن راه نداشته باشد روشن است که در اسلام از طریق
قرعه کشی نمیتوان برد و باخت کرد. زیرا این موضوع مشکلی نبوده که برای حل آن متوسل به
قرعه شویم و چنان درآمدی مشروع نیست.
این نکته نیز لازم به یادآوری است که
قرعه مخصوص منازعات و اختلافات میان مردم نیست بلکه بنبستهای دیگر را نیز میتوان با آن گشود مثلا همانطور که در احادیث وارد شده. اگر
انسان منحرفی با
گوسفندی آمیزش جنسی کند، سپس آن را در میان
گله گوسفندان رها نماید و شناخته نشود باید به قید
قرعه یکی از آنها را خارج ساخت و از خوردن
گوشت آن اجتناب نمود زیرا کنار گذاشتن همه آنها زیان بزرگی است و استفاده از گوشت همه آنها نیز
جایز نمیباشد. در اینجا
قرعه حل مشکل میکند.
بهرهگیری از
قرعه در
دین زکریا (علیهالسلام) نیز مشروعیت داشت:
«ذلک من انباء الغیب نوحیه الیک وما کنت لدیهم اذ یلقون اقلـمهم ایهم یکفل مریم وما کنت لدیهم اذ یختصمون؛
(ای پیامبر!) این، از خبرهای غیبی است که به تو وحی میکنیم؛ و تو در آن هنگام که قلمهای خود را (برای
قرعهکشی) به آب میافکندند تا کدامیک کفالت و سرپرستی مریم را عهدهدار شود، و (نیز) به هنگامی که (دانشمندان بنی اسرائیل، برای کسب افتخار سرپرستی او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتی؛ و همه اینها، از راه وحی به تو گفته شد.)»
این آیه اشاره به گوشه دیگری از داستان مریم میکند و میگوید: آنچه را درباره سرگذشت مریم و زکریا برای تو بیان کردیم از خبرهای غیبی است که به تو وحی میکنیم (ذلک من انباء الغیب نوحیه الیک).
زیرا این داستانها به این صورت (صحیح و خالی از هرگونه
خرافه) در هیچ یک از کتب پیشین که
تحریف یافته است، وجود ندارد و سند آن تنها وحی آسمانی
قرآن است.
سپس در ادامه این سخن میگوید: در آن هنگام که آنها قلمهای خود را برای (
قرعه کشی و) تعیین سرپرستی مریم در
آب افکندند، تو حاضر نبودی و نیز هنگامی که (علمای بنی اسرائیل برای کسب
افتخار سرپرستی او) با هم کشمکش داشتند حضور نداشتی، و ما همه اینها را از طریق
وحی به تو گفتیم (و ما کنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایهم یکفل مریم و ما کنت لدیهم اذ یختصمون).
همانگونه که در
تفسیر آیات قبل گفته شد، مادر مریم پس از وضع حمل
نوزاد خود را در پارچهای پیچید و به معبد آورد، و به
علما و بزرگان
بنی اسرائیل خطاب کرد که این نوزاد برای خدمت
خانه خدا نذر شده است، سرپرستی او را به عهده بگیرید و از آنجا که مریم از خانوادهای بزرگ و معروف به پاکی و درستی (
خانواده عمران) بود، عابدان بنی اسرائیل، برای سرپرستی او بر یکدیگر پیشی میگرفتند، و به همین جهت چارهای جز
قرعه نیافتند، به کنار نهری آمدند و قلمها و چوبهایی که به وسیله آن
قرعه میزدند حاضر کردند و
نام هر یک را به یکی از آنها نوشتند، هر قلمی در
آب فرو میرفت برنده
قرعه نبود، تنها قلمی که روی آب باقی ماند، قلمی بود که نام زکریا بر آن نوشته شده بود، و به این ترتیب سرپرستی زکریا نسبت به مریم مسلم شد و در واقع از همه سزاوارتر بود زیرا علاوه بر دارا بودن مقام
نبوت شوهر خاله مریم بود.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم قرعه».